فرس نامه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 1 آذر 1400
https://cgie.org.ir/fa/article/258546/فرسنامه
سه شنبه 2 اردیبهشت 1404
چاپ شده
6
فَرَسْ نامه، یا اسب نامه (در عربی: الخیل)، عنوان عمومی کتابهایی که در تربیت، نگهداری و راههای تشخیص اسبان خوب از بد، انواع بیماریهای اسب و شیوههای درمان این بیماریها نوشته شده است. برخی از این کتابها با عناوین خاصی مانند کنز الهدایة (منزوی، 1 / 450؛ آقابزرگ، 16 / 170)، راحلۀ توفیق (همو، 10 / 57؛ مرکزی، 3(1) / 264) و سمند دولت (همان، 14 / 4046) تألیف شدهاند. وجود فرس نامههای فراوان، که نسخههای متعددی از بیشتر آنها در کتابخانههای مختلف جهان موجود است، نشان از اهمیت اسب (ه م) در تاریخ ایران دارد. برای نشاندادن جایگاه اسب در تاریخ و فرهنگ ایران به دو موضوع اشاره میشود: نخست اینکه براساس افسانهای، گشتاسب فقط زمانی به زردشت ایمان آورد که زردشت اسب بینظیر او را، که همۀ طبیبان از درمانش بازمانده بودند، مداوا کرد (بهرام، 192؛ دبستان ... ، 1 / 83-85). دیگر آنکه پس از کشتن گئومات دروغین، 6 تن از سرداران هخامنشی عهد میکنند که سپیدهدم سوار بر اسبهایشان به بیرون شهر بروند؛ اسب هریک از آنها که زودتر شیهه کشید، بر تخت پادشاهی خواهد نشست (هرودت، 3 / 221-222). چنین نقشی باعث میشد که به سلامت اسب توجه ویژهای شود (گزنفن، 322). در دربار پادشاهان ساسانی، افراد متخصصی بودند که هنگام سفر یا به شکاررفتن پادشاه، اسبانِ افراد همراه وی را معاینه میکردند تا از سلامت آنها مطمئن شوند ( التاج، 77- 78). در کتاب التاریخ المعجم فی آثار ملوک العجم آمده است که هرمز نوۀ اردشیر ساسانی در «شناختن رنجهای اسب و معالجت و ... و مداوات» آنها تسلط فراوانی داشت (شرفالدین، 226). 4 فصل از باب هفتم کتاب المرقاة به واژگان اسبشناسی اختصاص دارد (ص 91-96). ابوالفتح احمد بن محمد میدانی (د 518 ق / 1124 م) در کتاب السامی فی الاسامی دربارۀ اسب، اجزاء و اندامهای آن، و ابزار و یراقی که بر آن میبندند و نیز انواع اسب توضیحاتی داده است (ص 221-244). در فرخنامه (تألیف: 580 ق) نیز دربارۀ چگونگی نگهداری اسب و برخی از بیماریهای آن شرحی کوتاه آمده است (جمالی، 32-33). فخرالدین رازی (د 606 ق / 1209 م) در جامع العلوم زیر عنوان «علمالبیطره»، معالجۀ 9 بیماری از ستوران را شرح داده، و افسونی را نقل کرده است که اگر آن را 3 روز بخوانند و بر اسب بدمند و روز سوم، ریسمانی بتابند و در گوش اسب کشند، نافع است (ص 143). از سدۀ 5 ق / 11 م، فرسنامههایی تدوین شد که نویسندگانشان سعی میکردند همۀ مسائل مربوط به اسب را در آنها شرح دهند. این فرسنامهها برخی از دانشها، تجربهها، سنتها، اعتقادات و باورهای کهن ایرانی را در خود جای دادهاند. در فهرستهای فرسنامهها به برخی از این آثار ازجمله، 3 فرسنامۀ موجود در انستیتـوی آثـار خطی تـاجیکستان اشارهای نشده است (موجانـی، 1 / 121). رضوان مساح نیز در مقالهای با عنوان «فرسنامههای فارسی»، 76 فرسنامه را معرفی کرده است (ص 76). ساختار کلی فرسنامههای فارسی کم وبیش به هم شبیهاند؛ به این صورت که نخست بااستنادبه برخی آیات قرآن و حدیثی از پیغمبر اسلام (ص)، اهمیت اسب را در خلقت نشان دادهاند؛ سپس محاسن و معایب اسبان، چگونگی تشخیص اسبان نیک از بد و مشخصات آنها را شرح دادهاند؛ پس از آن، به تشریح انواع بیماریهای اسبان و شیوههای مقابله با آنها پرداختهاند. فرسنامهها بیشتر به صورت کتابهای مستقلی نوشته شدهاند، اما در موارد نادر، به شکل فصلهایی از یک کتاب آمدهاند؛ ازجمله، باب 25 قابوسنامه (ه م) که دربارۀ خریدن اسب است، ولی چون فاقد بخش بیماریهای اسب و شیوههای درمان آنها ست، میتوان آن را فرسنامهای ناقص دانست. به نظر عنصرالمعالی، نویسندۀ قابوسنامه، «جوهر اسب و آدمی یکی است. اسب نیک و مرد نیک را هر قیمتی که کنی، برتابد ... و نیکوتر حیوانی از حیوانات اسب است» (ص 123). وی پس از مقدمهای کوتاه، به بیان ویژگیهای اسب خوب میپردازد و نخست ویژگیهای جسمانی آن را برمیشمارد. او نوشته است انسان باید بر اسب بزرگ سوار شود؛ زیرا اگرچه سوار خوش منظر باشد، بر اسبِ کوچک، حقیر نماید (ص 128). مرد باید اسب و جامه را نیکو بدارد تا اسب و جامه نیز او را نکو دارند (ص 123). در نوروزنامه نیز در فصلی با عنوان «یادکردن اسب و هنر او و آنچه واجب آید دربارۀ او»، نویسنده از اسب بهعنوان «شاه همۀ چهارپایان چرنده» نام برده (ص 51)، و سپس به رنگ اسب و نشانهایی پرداخته است که این حیوان بر بدن دارد. بازتاب باورها و اعتقادات مردم در این متن بهخوبی دیده میشود؛ مانند اینکه اسب سفید بهتر است و صاحبش همیشه در جنگ پیروز میشود یا اینکه اسبی که به رنگ تذرو باشد، شایستۀ ملوک نیست (ص 54). عنصرالمعالی بهترین رنگهای اسب را کُمیتِ خرماگون میداند که هم نیکو ست و هم در گرما و سرما صبور و رنجکش است. از نظر وی، اسب چرمه ضعیف، و ابلقْ ناستوده است (ص 124). برخی از عیبهایی که او برای اسب برشمرده است، مربوط به باورها و اعتقادات فرهنگی عامۀ مردم است؛ مثلاً اگر پای چپ و دست چپ اسب سفید باشد، و یا در زیر بغل اسب، گِردنا (دایرۀ مویی که خلاف جهت باشد) باشد، شوم است و اگر در هر دو طرفش باشد، شومتر است (ص 125، 126). در کتاب آداب الحرب و الشجاعة (ه م)، بابهای 8، 9 و 10، به اسب پرداخته شده است (نک : فخر مدبر، 176- 238). این کتاب، با توجه به وسعت اطلاعات داده شده دربارۀ اسب، بیتردید فرسنامهای کامل و دقیق است. فخر مدبر در حدود 90 عیب مادرزادی اسب را برشمرده است. بیشتر اسامی این عیبها فارسیاند؛ مانند دوالگردن، شانهسم، سگدست، دلنشان، شورهپشت، خرخیز و پیشدندان (ص 193-194). باید اضافه کرد که آنچه وی دربارۀ اعتقادات و باورهای عامه دربارۀ اسب نوشته نیز بسیار مغتنم است: برای نمونه در خانهای که اسب باشد، دیو در آن نرود؛ نزدیک ابلیس، هیچ آوازی دشمنتر از آواز اسب نیست (ص 179)؛ اسبی که بر شکمْ گردنا دارد، زندگانی خداوندش بیشتر بود و به سوار او چشمزخم نرسد؛ اسبی که بر چشم و زنخ، گردگرد نشان از موی دارد، خداوندش همیشه با سیم و زر باشد؛ اسبی که از تارک سر تا گردن از هر دو سوی به درازی گردن گردگرد نشان دارد، صاحبش در کارزار زخمی نشود؛ اسبی که بر درازگاه نشان دارد، تا زمانیکه در خانه است، ثروت صاحبخانه را افزایش دهد و اگر آن را بفروشند، آن ثروت را با خود از خانه خواهد برد (ص 223-226). در این کتاب، نام شماری از اسبهای شخصیتهای اسطورهای و تاریخی ایران نیز آمده است. فصل 16 کتاب انیس الناس (ه م) «در باب آداب شناختن اسپان و شرط آن» است (نک : شجاع، 330-354). مطالب این فصل نسبت به آنچه در قابوسنامه آمده، مشروح تر، اما در مقایسه با آداب الحرب، مختصرتر است. از نظر مؤلف انیس الناس، طالبانِ اسب عبارتاند از: مبارزان و چابکسواران، ارباب احتشام و اکابر و اشراف برای زینت و پیشکش، و تجار و جَلاب برای تجارت (ص 330-331) و جوهر اسب به 3 صفت معلوم میشود: تندی، خودروی و زورمندی، زیرا صفات دیگر مستلزم این 3 صفت است (ص 336). نکتۀ دیگری که شجاع بر آن تأکید، و از آن با عنوان «اصلالباب کل» یاد کرده، پرورش دهندۀ اسب است که بتواند با ریاضت، اسب را «تند و خوشخو و راهوار و دلیر برآرد» (ص 334). او سپس به بیان رنگهای اسبان و نشانهای خوب و بد آنها میپردازد. از نظر وی، بدترین نشانها «عقربپیشانی» است و «نعوذ باللٰه از آدمی و اسپِ عقربپیشانی». او به برخی از عیوب مادرزادی و اکتسابی اسب نیز اشاره کرده است، راههای مقابله با عیوب دستۀ دوم را شرح میدهد (ص 340-354). شمار فراوانی فرسنامۀ مستقل به زبان فارسی تألیف شده است که بهجز چند اثر، ازجمله مِضمار دانش، تألیف نظامالدین احمد (نک : سراسر اثر)، همۀ آنها را اشخاصی غیرادیب تألیف کردهاند؛ بههمینسبب، هم از لحـاظ ساختـار و هم از نظـر نثر بـا سبک و نثر ادب عامه هماهنگاند. فرسنامۀ قیم نهاوندی کهنترین فرسنامۀ شناختهشدۀ مستقل فارسی است که در 555 ق، تألیف شده است (نک : دنبالۀ مقاله). بر اساس فهرستهای کتابهای خطی میتوان گفت که پس از تألیف این فرسنامه، تا پایان دورۀ صفوی، فرس نامه نویسی به جریانی قوی در فرهنگ ایرانی تبدیل، و تنها به فرمان شاه عباس دوم چند فرسنامه تألیف شد (آقابزرگ، 10 / 57؛ مرکزی، 3(1) / 264، 13 / 3396؛ احمد، 7). فرسنامهنویسی تا پایان دورۀ قاجار، البته بسیار ضعیفتر، ادامه یافت. برخی از این فرسنامهها بدین قرارند: 1. «فرسنامۀ» محمد بن محمد، از جملۀ فرسنامههای کهن فارسی است که در رمضان 767، برای نصرت بن ملک سعید شهید مظفرالدین کلنجار تألیف شده است (آقابزرگ، 16 / 170). این «فرسنامۀ» منثور را علی سلطانی گرد فرامرزی تصحیح، و به همراه «فرسنامه»ای منظوم با عنوان دو فرسنامه منتشر کرده است. «فرسنامۀ» منثور دو بخش دارد: بخش اول دربارۀ چگونگی پرورش اسب و شیوۀ تربیت و سواریگرفتن از آن است و بخش دوم به بیماریهای اسب اختصاص دارد. از این «فرسنامه» بسیاری از فرسنامهنویسان بعدی تقلید کردهاند (سلطانی، 11-13). 2. مضمار دانش، تألیف نظامالدین احمد ملقب به حکیمالملک که از پزشکان نامی ایران و معاصر شاه صفی اول (سل 1038-1052 ق) و شاه عباس دوم (سل 1052-1077 ق) بوده است. وی مضمار دانش را در 1067 ق / 1657 م، نگاشته است (آقابزرگ، 21 / 135). در فرهنگهای عربی، «مضمار» را چنین تعریف کردهاند: محل پرورش و جای لاغرکردن اسب، دورۀ پرورش و مدت ریاضت اسب، و نیز میدان اسبدوانی (قیم، 1004). مضمار دانش شامل یک مقدمه، 3 مرحله به منزلۀ قلب و جناحین، و یک خاتمه بهجای ساقه است؛ این نامگذاری بدان سبب بوده که موضوع کتاب «اسباب و آلات عمدۀ جنگ و جهاد» است (نک : احمد، 8). این اثر از معدود فرسنامههایی است که مؤلف آن حکیم، ادیب و نویسندهای حرفهای بوده، و دهها رساله در زمینههای طب، فلسفه و مسائل مذهبی تحریر کرده است؛ بههمینسبب، ساختاری دقیق و نثری مزین و متکلف دارد و از بیشتر فرسنامهها متمایز است. نویسندۀ مضمار دانش در مقدمه به ذکر آفرینش اسب میپردازد و در بخش اول یا مرحلۀ اول، «محامد و ذمایم و سایر آنچه تعلق به شناختن اسب دارد» را در 9 باب شرح میدهد (ص 13-40). وی در باب هفتم از بخش اول، با عنوان «در دوایر و سایر علامات»، ضمن شرح باورهای عامه نوشته است: «دعوی میکنند که اگر اسبی متصف به آن علامات باشد، هرگز بیمار نمیشود، پیر نمیگردد و نمیمیرد و از این مقوله سخنان که هیچ عاقل در تکذیب آن تأمل ندارد» (ص 35). او برای تأیید نظر خویش، داستانی نیز نقل میکند که نتیجۀ آن خلاف اعتقادات عامۀ مردم است (ص 35-36). بخش دوم کتاب دربارۀ «آداب تربیت و شرح مبالغه و ذکر سایر مراکب» (ص 41-62)، و بخش سوم در «معالجات امراض» اسب است (ص 63-87). در بخش خاتمه نیز آماری از اسبان پادشاه به «ضبط ایلخیچیان و سرکردگی میرآخورباشی ... و تصدیق مستوفی دفتر ارباب تحاویل» در موقعیتهای مختلف آمده است (ص 87- 88). مؤلف در پایان کتاب، دو دعا از امان الاخطار تألیف علی ابنطاووس نقل، و اضافه کرده است: «جهت حفظ از جمیع بلیات، این دعاها را نوشته و بر گردن اسب بربندند» (ص 90-91). مضمار دانش را نادر حائری بر اساس 4 نسخۀ خطی تصحیح، و در 1375 ش منتشر کرده است. فخرالدین رودباری نیز فرسنامهای با نام عرفان الخیول در سالهای 1256-1261 ق تألیف کرده، و در آن، بندهایی از مضمار دانش را آورده است (منزوی، 1 / 436-437). اسدالله خوانساری با این توجیه که نسخههای مضمار دانش کمیاب، و نیز برخی دستورهای آن کهنه شدهاند، مطالبی از آن کاسته، و یا بر آن افزوده، و حاصل را به ناصرالدین شاه قاجار تقدیم کرده است (نک : همو، 1 / 440-441). شخصی نیز به نام زبردست خان، که مقیم هند بوده، در 1194 ق / 1780 م با تغییر در در ساختار کتاب و حذف بخشهایی از آن و نیز اضافهکردن چند دعا در پایان، تحریری به نام خود و با عنوان فرس نامه ارائه داده است (ص 62). این تحریر در 62 صفحه و در 1329 ق / 1911 م در کلکته منتشر شده است. بهسبب اهمیت دعاها و تعویذها در فولکلورشناسی، از آنچه زبردست خان اضافه کرده است، یک نمونه در اینجا نقل میکنیم: «در کتب خواص حیوان به نظر رسیده که چشم گرگ و خصیۀ استر و خصیۀ سوسمار و چنگال هدهد هریک فرداً او مجموعاً اگر بر گردن اسب تعلیق نمایند، هیچ اسبی در تگ به آن نرسد» (همانجا). 3. وصف الخیل: این کتاب تألیف ملا محسن فیض کاشانی، از علمای شیعۀ سدۀ 11 ق / 17 م، و معاصر شاه عباس دوم صفوی است، که از وی آثار فراوانی در فقه، حدیث، تفسیر، اخلاق و هیئت باقی مانده است. فیض وصف الخیل را، که ازلحاظ فرهنگ مردم اهمیت دارد، در 1067 ق به فرمان شاه عباس نگاشته است. بابهای هفتگانۀ این کتاب عبارتاند از: داشتن اسب و سواری آن نعمتی است، ابتدای رامشدن اسب مر آدمیان را، نگاهداشتن اسب موجب ثواب آخرت ... است، علامتهای یمن و خوبی اسب، فال نیک زدن به برخوردن به اسب میمون، یادکردن خدای در وقت سوارشدن و آیۀ تسخیر خواندن، و رامگرداندن اسب به ذکر خدا (نک : استادی، 349-350؛ نیز آقابزرگ، 10 / 57؛ منزوی، 1 / 459). یک نسخه از وصف الخیل در کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران موجود است (مرکزی، 13 / 3396). 4. «فرسنامۀ» ارسطو، رسالهای بسیار مختصر، که در آغاز آن آمده است: «این کتاب از گفتار ارسطوی حکیم است که در وصف نیک و بد اسپان جمع کرده است ... و از برای ذوالقرنین که او را اسکندر رومی خوانند، تألیف کرده است. و ... محمد بن حسن رحمةالله علیه این کتاب را ترجمه کرده است، از زبان تازی به زبان فارسی» (نک : تاجبخش، 1 / 423). الگود مؤلف تاریخ پزشکی ایران، که نسخهای از این رساله را در اختیار داشته است، ضمن رد انتساب آن به ارسطو، احتمال میدهد که اصل آن به زبان پهلوی باشد (نک : همو، 1 / 418- 419). تاجبخش که نسخهای از این رساله را تصحیح، و در پایان اثر خود، تاریخ دامپزشکی و پزشکی ایران آن را چاپ کرده است (1 / 423- 428)، احتمال میدهد که این کتاب از اواخر دورۀ اشکانیان یا اوایل دورۀ ساسانیان بهجا مانده، و بعدها در جریان نهضت ترجمه یا کمی بعد از آن، از پهلوی به عربی ترجمه شده باشد (1 / 419). چند فرسنامۀ منظوم نیز وجود دارد که بر اساس فرسنامههای منثور به نظم کشیده شدهاند (دانشپژوه، 3 / 32؛ منزوی، 1 / 443-444). نمونهای از آنها را، که سرودۀ شاعری متخلص به «صفی» است، سلطانی تصحیح و چاپ کرده است (سلطانی، 9 بب ).
آقابزرگ، الذریعة؛ احمد، نظامالدین، مضمار دانش، به کوشش نادر حائری، تهران، 1375 ش؛ استادی، رضا، چهل مقاله، قم، 1371 ش؛ بهرام بن فرهاد، شارستان چهارچمن، بمبئی، 1327 ق؛ التاج، منسوب به جاحظ، به کوشش احمد زکی پاشا، قاهره، 1332 ق / 1914 م؛ تاجبخش، حسن، تاریخ دامپزشکی و پزشکی ایران، تهران، 1372 ش؛ جمالی یزدی، مطهر، فرخنامه، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1346 ش؛ دانشپژوه، محمدتقی و ایرج افشار، نسخههای خطی، نشریۀ کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران، تهران، 1342 ش؛ دبستان مذاهب، به کوشش رحیم رضازادۀ ملک، تهران، 1362 ش؛ زبردست خان، فرسنامه، کلکته، 1911 م؛ سلطانی گرد فرامرزی، علی، مقدمه بر دو فرسنامه، به کوشش همو، تهران، 1346 ش؛ شجاع، انیس الناس، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1350 ش؛ شرفالدین قزوینی، فضلالله، التاریخ المعجم فی آثار ملوک العجم، چ سنگی، تهران، 1352 ق؛ عنصرالمعالی کیکاووس، قابوسنامه، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، 1352 ش؛ فخرالدین رازی، جامع العلوم، چ سنگی، بمبئی، 1323 ق؛ فخر مدبر، محمد، آداب الحرب و الشجاعـة، به کـوشش احمد سهیلی خـوانساری، تهـران، 1346 ش؛ قیـم، عبدالنبی، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، تهران، 1381 ش؛ گزنفن، کورشنامه، ترجمۀ رضـا مشایخی، تهران، 1350 ش؛ المرقاة، منسوب به حسین ادیب نطنزی، به کوشش جعفر سجادی، تهران، 1346 ش؛ مرکزی، خطی؛ مساح، رضوان، «فرسنامههای فارسی»، آینۀ پژوهش، تهران، 1375 ش، س 7، شم 4؛ منزوی، خطی؛ موجانی، علی و امریزدان علیمردان، فهرست نسخ خطی فارسی انستیتوی آثار خطی تاجیکستان، تهران، 1376 ش؛ میدانی، احمد، السامی فی الاسامی، به کوشش محمد موسى هنداوی، قاهره،[1967 م]؛ نوروزنامه، منسوب به عمر خیام، به کوشش مجتبى مینوی، تهران، 1380 ش؛ هرودت، تواریخ، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، 1356 ش. .
محمد جعفری (قنواتی)
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید