فرج بعد از شدت
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 25 بهمن 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/258542/فرج-بعد-از-شدت
سه شنبه 2 اردیبهشت 1404
چاپ شده
6
فَرَجِ بَعْدْ اَزْ شِدَّت، یا جامع الحکایات، ترجمهای فارسی از مجموعهداستانی به زبان عربی به نام الفرج بعد الشدة. مؤلف متن عربی کتاب، ابوعلی محَسِّن ملقب به قاضی تنوخی (329-384 ق / 941-994 م)، از محدثین معتزلی، نیز از شعرا و نویسندگان عرب است. وی در بصره به دنیا آمد و در اهواز نشوونما یافت و احتمالاً در حدود سال 373 ق / 983 م کتاب الفرج بعد الشدة را تألیف کرده است (نک : حاکمی، مقدمه بر ... ، 1 / 12). دیگر آثار او عبارتاند از: نشوان المحاضرة یا نشوار المحاضرة، و المستجاد من فعلات الاجواد (نک : مصفا، 137- 138).متن عربی فرج بعد از شدت، مجموعهداستانهایی در 14 باب با عناوین مختلف است که همه بر محور اصلی «فرج بعد از شدت» قرار گرفتهاند. قاضی تنوخی در این داستانها جزئیات دورۀ زوال خلافت عباسی را مجسم میسازد؛ صحنۀ وقوع بیشتر حوادث نیز بغداد، کوفه، بصره، اهواز و دیگر مراکز مهم است (همو، 138؛ حاکمی، همان، 1 / 12-13). پیش از تنوخی، دستکم دو تن دیگر نیز کتابهایی با همین عنوان و موضوع، البته با حجمی بسیار کمتر، تألیف کرده بودند و تنوخی در اثر خود از آنها استفاده کرده است (همان، 1 / 10-11).دیگر مآخذ تنوخی در تألیف این اثر، کتابهایی است در شرح احوال وزرا ازجمله کتابهای الوزراء ابوعبدالله محمد بن عبدوس جهشیاری (د 331 ق / 943 م)، ابوبکر محمد بن یحیى صولی (د 335 ق / 946 م) و ابوعبدالله محمد بن داوود بن جراح (مق 296 ق / 909 م)، وزیر خلیفه عبدالله بن معتز بن متوکل، و مناقب الوزراء ابوالحسن علی بن فتح و جز اینها. همچنین تنوخی مطالبی را یا از نویسندگان سلف، و یا مستقیم از معاصران گرفته است؛ ازجمله، اجازههایی که از ابوبکر محمد بن یحیى صولی و ابوالفرج اصفهانی، صاحب اغانی به دست آورده، و اخباری که از پدرش علی بن محمد تنوخی، ابوالعباس محمد بن احمد اثرم (د 336 ق / 947 م) و ابوالفرج عبدالواحد بن نصر مخزومی مشهور به ببَّغاء (د 398 ق / 1008 م) شنیده است (د 398 ق / 1008 م) شنیده است (مصفا، همانجا).دو ترجمه از الفرج بعد الشدة به فارسی به تحریر در آمده است: ترجمۀ نخست متعلق به سدیدالدین محمد عوفی است (در 621 ق / 1224 م)، که در باب چهارم کتاب خود اشاره کرده است که بیشترین حکایات کتاب در جوامع الحکایات مسطور است. هرچند تاکنون ترجمۀ عوفی بهصورت مستقل و مرتب به دست نیامده، اما بهطور نسبـی آن در جوامع الحکایات (ه م) و در فصول آن زیر عناوین متعدد، آزادانه و بدون توجه به طرح تنوخی پراکنده شده است؛ چنانکه در قسم اول، 6 داستان؛ در قسم دوم، 12 داستان؛ در قسم سوم، 7 داستان؛ و در قسم چهارم، 62 داستان آمده است و متعاقب آنها داستانهای دیگری هم بهمناسبت، از دیگر مآخذ نقل شده است (مصفا، 139-141).ترجمۀ دوم منسوب به حسین بن اسعد دهستانی مؤیدی (مربوط به سالهای 651-660 ق / 1253-1262 م) است. علامه قزوینی و مجتبى مینوی تاریخ این ترجمه را براساس مستنداتی، میان سالهای 651-663 ق میدانند (ص 296). هرمان اته ترجمۀ حسین دهستانی را مقدم بر عوفی میداند (ص 230-231)، اما صفا با ذکر دلایلی، این فرضیه را رد میکند و ترجمۀ عوفی را نخستین ترجمه میداند (3(2) / 1234-1236).ترجمۀ دهستانی مرتب و کامل به ما رسیده است و اسماعیل حاکمی نسخههای کتاب را گردآوری، و در 3 مجلد و درمجموع، 13 باب تصحیح کرده است. دهستانی ترجمۀ این کتاب را جامع الحکایات نامیده است؛ اما در میان اهل ادب با عنوان ترجمۀ فرج بعد از شدت مشهور شده است.موضوع فرج بعد از شدت مجموعۀ احوال کسانی است که به شدت و بلایی مبتلا بودهاند و سپس آن غم و سختی به آسانی بدل گشته است. دهستانی همچنین به کتابهای پراکندۀ دیگری که دارای مطالبی از همین دست بوده، مراجعه و حکایاتی بر آن اضافه کرده است. وی آنچه از کتابهای پراکنده در تواریخ یافته و همچنین اشعاری را که در آنها بوده است، به فارسی نقل کرده، و از خود نیز ابیاتی بر آنها افزوده است. در پایان هم از هر حکایت نتیجهای را که از آن به دست میآمده، اضافه کرده است و این مجموعه را جامع الحکایات فی ترجمة الفرج بعد الشدة و الضیقة نام نهاده است (حاکمی، «نکاتی ... »، 92-93).دهستانی در سبب تألیف کتاب در دیباچه مینویسد: «چون اهل زمانۀ او که به شدت و بلا مبتلا بودند، در کنف عنایت و حمایت وزیر [طاهر بن زنگی] از مصائب نجات یافته، به دولت و فراغت و آسایش رسیدهاند، رأی ارباب و اصحاب هنر بر آن قرار گرفت تا مجموعهای از نظم و نثر پرداخته گردد، تا در مستقبل روزگار، کسانی که به محنتی و شدتی گذشته وقوف یابند، وثوق ایشان به کرم ایزد ــ سبحانه و تعالى ــ در امید گشایش آن شدت، مضاعف شود» (نک : همو، مقدمه بر، 1 / 14).13 باب این کتاب بهترتیب عبارتاند از: باب اول، در ذکر فرج بعد شدت در آیات قرآنی و کلام ربانی که به برکات آن، از ورطههای خطرناک خلاص یافتهاند و به یمن آن از معرض خوف و هلاکت، به مقاصد و امانی رسیده و مقصود به حصول پیوسته؛ باب دوم، در بیان آثار و شرح اخبار که مشتمل است بر ذکر جماعتی که محنت و بلا کشیدند و عاقبت به نعمت و آسانی رسیدند؛ باب سوم، در حکایات حال جماعتی که به فال نیک یا به دعای خوب یا به سخن خوش، شدت ایشان به فرج انجامید و محنت ایشان به نعمت بدل گشت؛ باب چهارم، در حکایت حال کسانی که پادشاهان را با ایشان غضب بود و به سخن راست که گفتند، پادشاهان را با سر عاطفت و شفقت آوردند و بَلیّت و مکروهی که به ایشان خواست رسیدن، به نصیحت و وعظ از خویشتن دفع کردند؛ باب پنجم، در حالِ جماعتی که به حبس و زندان گرفتار بودند، خدای تعالى حبس و اعتقال ایشان به حسن حال بدل گردانید و از آن ورطه رهایش، و از آن قید گشایش یافتند؛ باب ششم، در احوال کسانی که به شدت و محنت مبتلا بودند و از روح و راحت جدا، و به رؤیای صادق و خواب نیک آن غم به شادی، و آن بندگی به آزادی بدل گشت؛ باب هفتم، در حکایت جماعتی که به حادثهای سخت و واقعهای سهمناک گرفتار شدند، یا به درویشی و فقر مبتلا گشتند و خدای تعالى بر دست کسی که از او بترسیدند و از جایی که چشم نداشتند، ایشان را از آن ورطه خلاص، و از آن مضیق، مناص ارزانی داشت؛ باب هشتم، در حال کسانی که به کشتن نزدیک شده بودند، نجات یافتند و مرگ با خود مقررکرده، حیات دیدند؛ باب نهم، در حکایت حال جماعتی که به ملاقات حیوانی مهلک امید از حیات ببریدند و به سببی از اسباب نجات یافتند و به مراد رسیدند؛ باب دهم، در حکایت جماعتی که به علت عسر و بیماری سخت مبتلا شدند و بعد از آنکه از حیات نومید گشتند، به لطیفهای از لطایف صنع باری تعالى ناگاه شفا یافتند؛ باب یازدهم، در حکایت حال جماعتی که به استیلای لصوص، سراق و قطاعالطریق، مغلوب گشتند، اموال و مواشی ایشان منهوب و مسلوب شد و بعد از آن به لطف و صنع باری تعالى و کمال رحمت او خلاص یافتند؛ باب دوازدهم، در حکایت حال جماعتی که به خوف و استتار مبتلا شدند و عاقبت، آن خوف و استتار به امن و مسار مبدل گشت؛ باب سیزدهم، در حکایت حال جماعتی که مدتی رنج، محنت و شدت عشق کشیدند و عاقبت در کامرانی و شادمانی به مراد دل رسیدند.دهستانی در ابتدای هر باب، موضوع اصلی را در چند سطر بهطور مختصر بیان میکند. در پایان داستانها بخشی با عنوان «فصل» میآید که همان نتیجهگیریِ اغلب اخلاقی از داستانها و آراسته به اشعار عربی و ترجمۀ فارسی است. درونمایۀ اصلی داستانها دینی و تعلیمی است. معمولاً شیوۀ دهستانی چنان است که پس از نتیجهگیری اخلاقی، خلاصۀ کلام را در چند بیت عربی بیان میکند و سپس ترجمۀ ابیات عربی را به رشتۀ نظم فارسی میکشد (برای نمونه، نک : تنوخی، 1 / 23-24، 39). برخی از ابیات عربی نیز عیناً از متن عربی کتاب، در ترجمه نقل شده است. این ابیات بیشتر از شاعران معروف عرب مانند بحتری یا از دیگر گویندگان میباشد (نک : همو، 1 / 280، 400-401).دهستانی گویا در شعر «جلال» تخلص میکرده است: هرکه مغرور جاه و مال بود / بیشک از حرص پایمال بود / ... / رو جلال از بقا امید ببر / که بقا وصف ذوالجلال بود (نک : حاکمی، مقدمه بر، 3 / 9). اشعار او ازنظر ادبی چندان قوی نیست و معمولاً درونمایۀ داستان را تقویت میکند.فرج بعد از شدت ازلحاظ ادبی، تاریخی، جغرافیایی و آدابورسوم اقوام مختلف، اهمیت فراوان دارد. نثر کتاب ساده، روان و خالی از تکلف است؛ تنها در تشبیهات و توصیفات، تاحدودی رنگ نثر مصنوع و مسجع مییابد. داستانهای تاریخی کتاب، ویژگیهای اجتماعی زمان مؤلف را که سرشار از کینه، حسادت، نمکنشناسی و ناسپاسی است، بازتاب میدهد؛ درعینحال، صحنههایی از بخشندگی، جوانمردی و فداکاری نیز در خلال داستانها ترسیم میشود (حاکمی، «نکاتی»، 93).در برخی از حکایات کتاب، به آداب، رسوم و باورهای مردم آن دوره اشارههایی شده است؛ برای نمونه، تفأل به برخی اتفاقات، ازجمله: درمهایش میریزد و پراکنده میشود، آن را به فال بد میگیرد، حزین و غمناک میشود (نک : تنوخی، 1 / 166-167)؛ وقتی حلقۀ انگشتری یحیی بن خالد برمکی میشکند و نگین آن بیرون میافتد، یحیى آن را به فال بد گرفته و اندوهگن، غمناک و پریشان میشود (همو، 1 / 167- 168)؛ یا تفأل به سخنان نیک (همو، 1 / 100- 102، 106-107)، و یا کاربرد بخور و بوی خوش در مهمانیها (همو، 7 / 136-137) و نیز رواج اصطلاح «صوتگفتن» بر روی اشعار (همو، 1 / 137) که امروزه به آن تصنیف میگویند.روایت در داستانهای فرج بعد از شدت، از نوع تاریخی و خطی هستند و حادثه و درگیری در آنها نمود کمتری دارد. در بیشتر داستانها، جهان داستان، رخدادها و دیگر آدمها فقط در پیوستگی با یک شخصیت مرکزی حائز اهمیتاند. شخصیتهای حکایتها به دو گروه مثبت و منفی تقسیم میشوند: شخصیت منفی شریر، و شخصیت مثبت قهرمان است و یاریگر شخصیت خاکستری است، چون گاهی به قهرمان کمک میکند و گاهی از ارائۀ کمک خودداری میکند (اسماعیلی، 15-16). شخصیت در بیشتر داستانها مرد است و بهندرت میتوان شخصیتهای زن در میان حکایات یافت. از زنان با صفاتی همچون مستوره (تنوخی، 1 / 46)، شریفهای مستوره (همو، 1 / 169)، و زنی اعرابیه (همو، 1 / 181) نام برده شده است؛ در باب چهارم ــ که دربارۀ سیاست است و کارگزارانی که پادشاهان را بر سر عطوفت آوردهاند ــ هیچ زنی وجود ندارد. از جملۀ شخصیتهای ثابتی که در بیشتر حکایتها وجود دارد، مرد بزرگوار یا بخشندهای است که توسط او مشکل حل میشود. این شخصیت گاهی هویت خارجی ندارد و بهشکل هاتفی غیبی در خواب و بیداری ظهور میکند (اسماعیلی، همانجا).از مهمترین عناصر ریختشناسی که ساختمان این حکایتها را شکل میدهد، میتوان به شرارت، واکنش قهرمان، شیء جادو (امداد غیبی)، یاریگر، التیام کمبود و نیز عناصری که بهعنوان عناصر کمکی ظاهر میشوند، مثل خبرگیری و عزیمت اشاره کرد. طرح حکایتهای فرج بعد از شدت براساس طرحی است که از 3 الگو پیروی میکند: الف ـ الگـویی کـه در آن مشکلـی پیش میآیـد؛ ب ـ الگوی روبهروشدن با یاریگر؛ ج ـ الگوی حل مشکل. طرح این داستانها ساده و بهسبب روحیۀ مذهبی ـ اعتقادی نویسنده، پیرنگی ضعیف دارند، زیرا تقدیرگرایی حکایتهای این کتاب باعث میشود رابطۀ علتومعلولی آنها ضعیف شود (همو، 12-13).
اته، هرمان، تاریخ ادبیات فارسی، ترجمۀ صادق رضازادۀ شفق، تهران، 1356 ش؛ اسماعیلی، عصمت و نیره نبیزاده، «ریختشناسی داستانهای فرج بعد از شدت»، مجلۀ دانشکدۀ علوم انسانی دانشگاه سمنان، سمنان، 1388 ش، س 8، شم 28؛ تنوخی، محسّن، فرج بعد از شدت ( الفرج بعد الشدة)، ترجمۀ حسین دهستانی، به کوشش اسماعیل حاکمی، تهران، 1360 ش؛ حاکمی، اسماعیل، مقدمه بر فرج بعد از شدت (نک : هم ، تنـوخی)؛ همو، «نکاتی پیرامون کتـاب فـرج بعد از شدت»، وقف میراث جاویدان، تهران، 1372 ش، شم 1؛ صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1369 ش؛ قزوینی، محمد و مجتبى مینوی، «تاریخ تألیف فرج بعد از شدت فارسی»، یغما، تهران، 1333 ش، شم 75؛ مصفا، امیربانو، «فرج بعد الشدة و جوامع الحکایات»، یغما، تهران، 1351 ش، شم 285.
نرگس باقری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید