فرانکلین، سفرنامه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 10 اردیبهشت 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/258541/فرانکلین،-سفرنامه
سه شنبه 2 اردیبهشت 1404
چاپ شده
6
فِرانْکْلین، سَفَرْنامۀ، از سفرنامههای مهم در سالهای آخر دورۀ زندیه (سل 1163- 1208 ق / 1750-1794 م) با عنوان مشاهدات سفر از بنگال به ایران. ویلیام فرانکلین، افسر ارشد سپاه بنگال، در سالهای 1200-1201 ق / 1786-1787 م، همزمان با حکومت جعفر خان زند به شیراز میرود و چون زبان فارسی را خوب میدانسته، با طبقات مختلف مردم شیراز همنشین میشود و به روشی دقیق و پژوهشگرانه، به شرح زندگی مردم و آدابورسوم آنها میپردازد (نک : پیرنیا، 20). فرانکلین در پیشگفتار سفرنامهاش علاقه به زبان فارسی و کسب آگاهی از تاریخ و نحوۀ زندگی مردم را انگیزۀ سفر به ایران معرفی میکند. مدت حضور او در ایران، حدود 10 ماه بوده که 8 ماه آن را با خانوادهای ایرانی زندگی میکند و در این مدت موفق میشود اطلاعاتی دقیق از اوضاع اجتماعی ایران در دورۀ زندیه فراهم آورد.سفر فرانکلین 27 ربیعالآخر 1200 ق / 27 فوریۀ 1786 م از کلکته آغاز میشود و تا 19 رجب 1202 ق / 26 آوریل 1788 م که به کلکته برمیگردد، طول میکشد (نوروزی، 10-11). وی فاصلۀ دقیق میان شهرها و روستاها را ذکر کرده (ص 14) و به شیوۀ سفر در ایران، که به همراه قافله صورت میگرفته، و نیز اخذ عوارض از مسافران اشاره کرده است (ص 15، 75). فرانکلین ایرانیان را مردمی مؤدب، مهربان و مهماننواز میداند و در وصف مهماننوازی آنان مینویسد: «مهماننوازی در بین ایرانیها از چنان اهمیتی برخوردار است که ورود افراد غریبه را به خانۀ خود و پذیرایی از ایشان را نوعی افتخار برای خویشتن تلقی میکنند؛ تاجاییکه اگر کسی بدون اینکه قلیانی کشیده باشد و یا نوشیدنیای صرف کرده باشد، خانهای را ترک کند، صاحبخانه عمل او را نوعی توهین به خود تلقی میکند. عقیدۀ عمومی مردم بر این است که هر غذایی که یک نفر غریبه در منزل ایشان بخورد، برکتی است که به خانۀ ایشان داده میشود» (ص 47). از جملۀ مواردی که مؤلف در این کتاب شرح داده، مراسم و باورهای دینی و مذهبی است؛ برای نمونه دربارۀ ماه رمضان و اعمال شبهای قدر مینویسد که ایرانیان سراسر شب را بیدار میمانند و به عبادت و تلاوت قرآن میگذرانند. آنان بهسبب شأن و عزت این ماه، لقب «مبارک» به آن دادهاند (ص 41). در عید قربان (ه م) نیز مردم گوسفندی کاملاً سالم و مزین به نوارهای پارچهای و مهرههای رنگارنگ را قربانی، و آن را در میان اقوام و افراد فقیر تقسیم میکنند (ص 42). فرانکلین دربارۀ واقعۀ محرم و فاجعۀ کربلا نیز بهتفصیل توضیحاتی آورده است (ص 69-74). کهنترین سند شناختهشده دربارۀ تعزیهخوانی، مربوط به مشاهدات فرانکلین (همایونی، 75-76)، و آن وصف مجلس تعزیۀ عروسی قاسم (ه م) است. این مجلس شرح صحنۀ عروسی قاسم جوان، پسر امام حسن (ع)، با دختر امام حسین (ع) است؛ ازدواجی که هرگز به فرجام نمیرسد، زیرا قاسم در روز هفتم محرم، در کنار رود فرات به شهادت میرسد (ص 72). فرانکلین مینویسد که ایرانیان ارادت و احترامی خاص برای حضرت علی (ع) قائلاند؛ بهطوریکه به ایشان لقب امیرالمؤمنین دادهاند و هیچکس را لایق این لقب نمیدانند (ص 53). از دیگر مصادیق احترام ایرانیان به امامها، توسلجستن به آنان برای برآوردهشدن آرزوها و نیز بخشودگی گناه است. امامزادهها و بهویژه شاهچراغ، که مهمترین مکان مقدس شیراز است، افزونبر زیارتگاه، محل بستنشینی (نک : ه د، بست و بستنشینی) و تحصن مجرمان بود؛ البته درصورتیکه خادمان مجرمها را قبول میکردند و آنان را به مأموران تحویل نمیدادند (ص 57). سرگرمی و تفریحات مردم از دیگر موارد مطرحشده در این کتاب است. براساس گزارش مؤلف، آرامگاه حافظ و سعدی و باغ دلگشا از مکانهای تفریحیای هستند که مردم اوقات خود را به شعرخوانی، بازی شطرنج و نیز قلیانکشیدن در آنجاها میگذرانند (ص 29، 31). در آرامگاه سعدی، که مکانی است مقدس، دو کتاب خطی از آثار این شاعر را برای آگاهی افراد روی قبر قرار دادهاند. روی دیوارهای آرامگاه نیز مطالب فراوانی به قلم بازدیدکنندگان نوشته شده است (ص 32). وی رفتن به زورخانه (ه م) و تماشای کشتی را از دیگر تفریحات مردم میداند. این کشتی، که در ظاهر گونهای زورآزمایی افتخاری است، به این صورت انجام میگیرد که حریفان شلوار پشمی ضخیمی میپوشند، یک جفت میل چوبی (نویسنده در متن اصلی بهجای میل، چماق آورده است) روی شانههای خود قرار میدهند و با نواختهشدن موسیقی، میلها را به حرکت درمیآورند؛ سپس با اشارۀ پهلوان یا کشتیگیر، میل را کنار گذاشته، با ضربآهنگ موسیقی پاهای خود را به حرکت درمیآورند؛ پسازآن، کشتی شروع میشود و مردم به تماشای این ورزش باستانی ایران میپردازند (ص 22). فرانکلین در این کتاب، به برخی از باورهای عامه اشاره میکند: درختان کهنسال عاشق و معشوق، دو سرو بلند، که در مسجد نو قرار دارند، مردم آنها را مقدس دانسته و با وسواس فراوان از آنها مراقبت میکنند (ص 21؛ نیز نک : ه د، سرو)؛ به عقیدۀ مردم، بناهایی که پادشاهان با پول زور میسازند، خیلی زود خراب میشود و درمقابل، ساختمانهایی را که افراد عادل و نیکوکار با پول حلال میسازند، سالهای سال باقی میماند (ص 32-33)؛ اعتقاد عمیق به ساعتها و روزهای سعد و نحس، به این صورت که پیش از سفر یا رفتن به خانۀ جدید یا پوشیدن لباس نو با گرفتن فال (ه د، فال و فالگیری)، مبارکبودن یا نحوست کار را مشخص میکنند، تاجاییکه تعیین ساعت مناسب برای ازدواج را از شروط اساسی خوشبختی دو طرف میدانند (ص 51)؛ بههمراهداشتن تعویذ برای جلوگیری از چشمزخم، بهطوریکه همیشه آیهای از قرآن یا گفتاری از حضرت علی (ع) را که روی کاغذ نوشته یا روی پلاکی نقرهای حک شده است، با پارچۀ ابریشمی قرمز و سبز، روی بازوی خود میبندند و مانع نزدیکشدن دیوها و آسیبرساندن آنها میشوند (ص 51-52)؛ اعتقاد به اجسام سماوی، تاجاییکه گروهی از مردم در تصوراتشان، شهابهای آسمانی را تیرهایی میدانند که ملائک از آسمان اول بهسوی شیطان میفرستند (ص 52)؛ وجود 9 آسمان که نخستین آنها درست روی سر مردم قرار گرفته است (همانجا)؛ ایرانیان معتقدند که اگر شخصی به نام مارگیر برخی دعاها و اوراد را بخواند، از شر نیش عقرب در امان خواهند ماند (همانجا)؛ و نیز دربارۀ چرک الماس که محلی است تاریک در دل کوه، مردم معتقدند طلسمی در انتهای آن وجود دارد که هرکس میتواند آیندۀ خود را از آن سؤال کند و هر چراغی که به این محل برده شود، خودبهخود خاموش میگردد (ص 63). فرانکلین در وصف خوراک و شیوۀ زندگی ایرانیها مینویسد که آنان وعدههای غذایی را به 3 دسته تقسیم میکنند: ناشتایی، شامل انگور یا هر میوهای متناسب با فصل، نان و پنیر، و قهوۀ غلیظ؛ چاشت، شامل نان و ماست و میوه که معمولاً در این وعده غذاهای حیوانی مصرف نمیشود؛ و شامی، که دربرگیرندۀ پلو و خورشتی مملو از گوشت و گاهی کباب است. معمولاً پس از صرف شام، اعضای خانواده دور هم جمع میشوند و با گفتن قصه و خواندن شعر و بازیهای گوناگون شب را میگذرانند (ص 56-57). آدابورسوم و جشنهای ایرانیان از دیگر مسائلی است که فرانکلین به آنها اشاره کرده است: جشن نوروز (برابر با 21 مارس و ابتدای سال ایرانیان) که در سراسر کشور جشن و شادمانی برپا میشود و مردم در این روز، خلاف روزهای عادی و صرف خوراکی ساده، گوشت گوسفند به همراه پلو میخورند (ص 15). مراسم گلریزان در فصل بهار به مدت یک هفته تا 10 روز برگزار میشود. در این مراسم، مقادیر زیادی گل داخل حمامها میریزند و مشتریان با موسیقی و رقص و شربت پذیرایی میشوند (ص 24). فرانکلین دربارۀ مراحل مختلف ازدواج، شامل خواستگاری، بلهبرون، حنابندان و عروسکشان نیز بهتفصیل توضیح داده است (ص 34-37). وی مراسم نامگذاری کودک را از دیگر رسوم ایرانیان میداند. در روز سوم یا چهارم تولد کودک، با تعدادی نوازنده و دخترانِ رقصنده جشنی برپا میشود؛ ملایی کودک را بغل میگیرد و نام او را با خواندن اذان در گوشش تکرار میکند. این مراسم با صرف شیرینی و شربت ادامه پیدا میکند و زنان مقداری از خوراکیها را با خود میبرند و معتقدند که سبب بچهدارشدن نازاها میشود (ص 37). مراسم ختنه 40 روز پس از تولد کودک، با دعوت از دوستان و اقوام برپا میشود. اعیان و اشراف این مراسم را بسیار باشکوهتر برگزار میکنند. فرانکلین به مراسم ختنۀ پسر جعفر خان زند اشاره میکند که به مناسبت آن، بازارهای شیراز را چراغانی کرده، و مغازهها را با کاغذهای نقرهایرنگ و پردههای گرانقیمت تزیین کرده بودند. گروههای موسیقی و زنان رقصنده شب و روز به پایکوبی میپرداختند و تجار و دکانداران هدیههایی به خان و پسرش تقدیم میکردند (ص 37- 38؛ نیز نک : ه د، ختنه و ختنهسوران). وی مراسم تدفین و خونبها و انواع شکنجه و تنبیه افراد خلافکار، ازجمله بریدن گوش و بینی (ص 40، 45)، دریدن شکم، بهچوببستن و پرداخت جریمه را نیز وصف کرده است (ص 40).شرح قسمتهای مختلف شیراز از دیگر مواردی است که مؤلف به آن پرداخته است. برای نمونه، دربارۀ ارگ مینویسد که از بناهای دورۀ کریم خان و محل سکونت جعفر خان حاکم شیراز است، و گاهی بهعنوان زندان ایالتی از آن استفاده میشود. در مقابل ارگ سکویی قرار دارد که گروه موزیک خان در دو نوبت، هنگام طلوع و غروب آفتاب، در آنجا نقاره میزنند و آهنگ مینوازند (ص 18).فرانکلین در وصف عمارت هفتدرویش یا هفتتن، به دفنکردن 7 مرد مذهبی در این مکان اشاره میکند. در این عمارت، نقاشی زیبایی از حضرت ابراهیم (ع) در حال قربانیکردن فرزندش، و نقاشی دیگری از حضرت موسى (ع) در حال چراندن گلۀ شعیب دیده میشود (ص 30). همچنین مؤلف دربارۀ دروازههای شهر (ص 18)، دیوانخانه (ص 18- 19)، توپخانه (ص 19)، بازارهای شیراز (ص 19-20)، ضرابخانه و صرافی (ص 20)، مساجد (ص 20-21)، زورخانه (ص 22-23)، حمامها (ص 23-24)، شاهچراغ (ص 25- 29، 57)، آرامگاه حافظ (ص 29-30)، مصلا (ص 30)، باغ دلگشا (ص 31)، آرامگاه سعدی (ص 32) و تختجمشید (ص 59- 69) توضیح میدهد و وضع صنایع، تجارت و گمرک را بررسی میکند (ص 45).
پیرنیا، محمدکریم، «باغهای شیراز»، گلستان هنر، تهران، 1387 ش، شم 11؛ فرانکلین، ویلیام، مشاهدات سفر از بنگال به ایران، ترجمۀ محسن جاویدان، تهران، 1358 ش؛ نوروزی، فرزاد، «معرفی کتاب مشاهدات سفر از بنگال به ایران در سالهای 1786-1787 م»، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، تهران، 1378 ش، س 2، شم 6؛ همایونی، صادق، تعزیه در ایران، شیراز، 1380 ش.
زهرا سیفی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید