عیدی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 13 اردیبهشت 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/258474/عیدی
سه شنبه 2 اردیبهشت 1404
چاپ شده
6
گذشته از جشن نوروز و مهرگان و برخی جشنهای باستانی دیگر همچون جشن سده (ه م) که مردم در آن به یکدیگر هدیه میدادند، عیدیدادن و عیدیگرفتن در دورۀ اسلامی در اعیاد مذهبی همچون عید فطر، عید قربان و عید غدیر (ه مم) نیز مرسوم شد. برای نمونه مردم جزیرۀ کیش عید فطر را به مدت 3 تا 5 روز و بسیار مفصلتر از دیگر اعیاد برگزار میکنند. تعطیلی مکتبخانهها و کار صید، پوشیدن جامۀ نو، دید و بازدید بزرگترها و اقوام، عیدیدادن و عیدیگرفتن از رسوم رایج عید فطر میان مردم جزیره است (مختارپور، 461-465). مردم ماهشهر نیز تا حدود 50 سال پیش مراسم عید فطر را بسیار مفصل و به شکل نوروز برگزار میکردند. پوشیدن جامۀ نو، حنابستن دست و پا، دیدوبازدید، شیرینی پختن، تخممرغ رنگکردن و عیدیدادن به یکدیگر از آداب رایج این جشن در ماهشهر بود (قیصری، 144). در برزک نیز مردم عید غدیر را مهمترین عید در بین اعیاد دیگر میدانند. در این روز سینۀ 7 سید را میبوسند و از آنها عیدی میگیرند. این عیدی را که بیشتر پول است، موجب برکت میدانند. ازاینروی در طول سال آن را کنار پولهای خود نگاه داشته و هیچگاه خرج نمیکنند (جهانی، 102). در عید فطر در برخی شهرها مردم پس از اقامۀ نماز عید فطر به دیدار بزرگترها میروند و از آنان عیدانه میگیرند (تمیمداری، 265). برای نمونه میتوان به عیدیگرفتن کودکان در عید فطر در دشتستان و دشتی (رستگار، دشتستان ... ، 610، دشتی ... ، 469) و در میان اقوام کرد اشاره کرد (شمس، 120). در تهران چنین مرسوم بود که بهجز نوروز در اعیاد دیگری چون عید غدیر، عید مبعث، عید فطر، عید قربان، میلاد حضرت رسول (ص)، حضرت علی، امام حسین (ع) و نیمۀ شعبان، خانوادۀ داماد بعد از عقد تا زمان عروسی پارچه و طلا و جز اینها به عروس عیدی میدادند (شهری، طهران، 3 / 112). پادشاهان قاجار نیز بهجز نوروز در اعیادی چون عید مبعث به همسران خود جواهر هدیه میدادند (نک : آلمانی، 2 / 378).در عید غدیر مردم ایران برای تبریک به دیدن سادات میروند و سادات نیز ضمن پذیرایی به آنها عیدی میدهند. این عیدی در گذشته گاهی سکۀ نقره بود (میرنیا، 15). در سالهای اخیر رسم بر این است که سادات اسکناسهای نو و تانخورده لای قرآن میگذارند و به مهمانان عیدی میدهند (تمیمداری، 267). در فندرسک در استان گلستان، در روز عید غدیر سادات کاسهای پر از سکههای نو بر سر سفرههایی رنگین میگذارند و مهمانانی که برای تبریک رفتهاند، از این سکهها برای تبرک برمیدارند؛ برخی از بازدیدکنندگان برای سادات هدایایی نیز میبرند (فروتن، فندرسک، 239، نیز کردکوی ... ، 473). در مازندران سادات به مهمانان سکهای بهعنوان تهکیسه یا پارچۀ سبز و سفیدرنگ عیدی میدهند (انصاری، 192). گاهی نیز ثروتمندان به خانۀ سادات تهیدست میرفتند و به آنها عیدی میدادند و به نشانۀ تیمن عیدی میگرفتند (برای نمونه، نک : پاینده، آیینها، 199؛ میرشکرایی، «فرهنگ»، 454). عید قربان از اعیاد دیگری است که مردم در آن روز به یکدیگر عیدی میدهند و آدابی شبیه به عید نوروز را بر پای میدارند؛ برای نمونه در عسلویه در عید قربان بعد از خواندن نماز، به دیدار بزرگترها میروند و به کودکان عیدی میدهند (رستگار، عسلویه، 229). افزونبراین در عید قربان همانند نوروز، رسم عیدانه فرستادن برای تازهعروسان اجرا میشود. در دورۀ قاجار، ناصرالدین شاه همانند عید نوروز، 3 روز مانده به عید قربان، برای هریک از دخترهایش که به خانۀ شوهر رفته بودند، یک قوچ درشتهیکل و دو گوسفند فربه عیدی میفرستاد. به گردن قوچ طاقهشالی گرانبها میبستند و گوسفندان را نیز تزیین میکردند. پس از چند سال طاقهشال از عیدی حذف شد و تعداد گوسفندان به نصف رسید (معیرالممالک، 80).در تهران هنگام عید قربان، افزونبر عیدانۀ هل و گل، گوسفندی را تزیین میکردند و روی پیشانی آن آینه میگذاشتند؛ گاهی خانوادههای متمول روی شاخ گوسفند دو لولۀ نقره یا طلا میگذاشتند و به خانۀ عروس میفرستادند. خانوادۀ عروس گوسفند را قربانی میکردند و یک ران آن را برای خانوادۀ داماد میفرستادند (کتیرایی، 160-161). در آذربایجان شرقی و تکاب هنگام عید قربان، خانوادۀ داماد برای عروس عقدشدۀ خود، گوسفندی تزیینشده به همراه هدایای دیگری میفرستند (محمدی، 322). در تنکابن افزونبر گوسفند گاهی پیراهن، کفش، جوراب، دامن، روسری و جز اینها عیدی میبردند (خلعتبری، 142). در کردکوی افزون بر هدایای یادشده، پارچه و طلا نیز عیدی میدادند (فروتن، کردکوی، 603). در گیلان پشت گوسفندی را که به خانۀ عروس میفرستند، با حنا رنگ میکنند، چشمانش را سرمه میکشند، شاخش را گل میزنند و بعضی دستمال رنگینی هم به گردنش میبندند (میرشکرایی، همانجا).
رسم عیدیدادن در میان هموطنان ارمنی و کلیمی نیز در سال نو و اعیاد دیگر رایج است؛ ارامنۀ ایران نیز به مناسبت سال نو که به آن کاغاند میگویند، به یکدیگر کاغاندچِک (عیدی) میدهند (مانوکیان، 52). همچنین هنگام سال نو جورابهای رنگارنگی از بخاری یا هواکش سقف میآویختند، با این چشمداشت که از عیدی (کاغاندچک) پر شود (همو، 55، 63). به باور کودکان، بابازمستان که معادل همان بابانوئل اروپاییها ست، هنگام سال نو برایشان عیدی میآورد. در شب سال نو در میان ارامنۀ ایران، نوجوانان خانه به خانه میگشتند و با خواندن شعر، برای خود عیدی و هدایایی جمع میکردند. همچنین یک روز پیش از میلاد مسیح در جشن چراغافروزی، مردم گروهگروه به خانههای همدیگر میروند و مژدۀ فرارسیدن جشن را میدهند و هدیه میگیرند (همو، 62- 68). در عید تجلی نیز که 12 روز پس از کریسمس برگزار میشود، به یکدیگر طلا و کندر هدیه میدهند (دانشنامه ... ، 11 / 470). در میان کلیمیان ایران هنگام نوروز پدر خانواده به فرزندان عیدانه میدهد (انصاری، 253). افزونبراین در عید دیگری به نام پوریم یا عید قرعهها بزرگترها به کوچکترها و دوستان به یکدیگر عیدانه میدهند (همو، 255).
در مناطق مختلف ایران باورهای گوناگونی دربارۀ عیدی وجود دارد؛ ازجمله میتوان به عیدانهآوردن شخص خوشقدم در نوروز اشاره کرد که در شهرهای بسیاری به آن باور دارند. سابقۀ این باور به دربار ساسانی میرسد که مردی «خجستهنام و مبارکقدم و گشادهصورت» در بامداد نوروز و نیز جشن مهرگان بهعنوان اولین نفر به قصر شاه وارد میشد و طبقی سیمین از نان و حبوبات برای شاه میبرد (صفا، «جشن»، 795؛ نک : میرشکرایی، «نوروز ... »، 338). فرد خوشقدم ممکن است از اعضای خانواده باشد که پیش از تحویل سال بیرون میرود و پس از تحویل سال نخستین شخصی است که وارد خانه میشود. در گیلان یک نفر خوشقدم که از پیش انتخاب شده است، بعد از تحویل سال برای مبارکباد به داخل خانه میآید، برای شگون سکهای به صاحبخانه میدهد و عیدی و شیرینی و گاهی نیز تخممرغ، نان نوروزی، حلوای خانگی و پول عیدی میگیرد (همو، «فرهنگ»، 458؛ بشرا، 102). در سوادکوه این فرد وارد تکتک اتاقها میشود و عید را تبریک میگوید، گل و قرآن و سبزه را روی سفره میگذارد و عیدی خود را از بزرگ خانواده میگیرد (یوسفی، 49). در استراباد گرگان این شخص را شگون مینامیدند و پارچه یا جوراب یا مقداری پول به او عیدی میدادند (معطوفی، 193؛ نیز نک : حسنی، 200؛ فلاحی، 652؛ فرهوشی، آداب، 146).از باورهای دیگر میتوان به این موارد اشاره کرد: عشایر سنگسر نوروز را جوانی رعنا و خوشقیافه میپندارند که نامزدی زیبا دارد. نامزدِ نوروز یک سال تمام مشغول دوختن قبایی لطیف و ابریشمی میشود تا هنگام عید به نوروز پیشکش کند؛ اما درست لحظۀ آمدن نوروز خوابش میبرد و نوروز نیز راه خود را در پیش گرفته و میرود (شاهحسینی، 231). در سروستان معتقدند اگر کسی که روز عید به آدم دشت میدهد، دستش خوب باشد تا آخر سال پول زیادی گیر آدم میآید (همایونی، فرهنگ، 324). در خوانسار باور دارند کسانی که عیدی میگیرند، باید پس از سیزدهبهدر، با آن عیدی سبزیخوردن بخرند، وگرنه برایشان بدشگون است (امیری خوانساری، 19).در روستای گوران (کرمانشاه) مردان ده پیش از هر دیدوبازدیدی به خانۀ سید میروند و از او پولی بهعنوان تهکیسه عیدی میگیرند و برای برکت و خوشیمنی تا آخر سال آن را برای تبرک نزد خود نگه میدارند (صدیق، 28). در کاشان و لرستان روز اول عید به دیدار علما و روحانیون میرفتند و روحانیون بهنوبۀ خود به هرکس فراخور شأن او و برای تبرک و روزی، عیدی میدادند (فرهوشی، همان، 104؛ قاسمی، 1 / 133). در ایزدخواست صبح عید نوروز قبل از خوردن چاشت همه به زیارت امامزادۀ محل میروند و مقداری گندم، جو، برنج و نفت به آنجا میبرند؛ نفت را در امامزاده مصرف کرده و باقی را به متولی امامزاده عیدی میدهند (فقیری، 58). بعضی از مردم پس از تحویل سال از سادات و اولاد علی (ع) عیدی میگیرند (فرهوشی، همان، 126).
گذشته از اشارهها و استنادات منابع تاریخی، در آثار شاعران دورههای مختلف نیز اشارههایی مبنی بر رسم عیدیدادن به یکدیگر، پیشکش و نوروزیبردن برای بزرگان و پادشاهان، و عیدیدادن پادشاهان به یکدیگر وجود دارد؛ برای نمونه خاقانی در اشعار خود چندین بار به رسم نوروزیبردن برای پادشاه اشاره کرده است و در جایی بهترین نوروزی درگاه را ابیات غرّای خود میداند (ص 260، نیز نک : 164، 206، 605، 631). همچنین میتوان به رسم عیدیدادن در عید فطر در اشعار سنایی (ص 207)، و رسم عیدانهدادن در اشعار مولوی اشاره کرد (1 / 55-56).سعدی در گلستان از تعبیر خلعت نوروزی استفاده میکند: «درختان را به خلعت نوروزی قبای سبزِ ورق در بر گرفته» (ص 49)، و حافظ در غزلی با مطلع «ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی ... »، خواجه تورانشاه، وزیر شاهشجاع را ستایش کرده و از او طلب صلۀ نوروزی میکند (ص 344-345). همچنین میتوان به موضوع عیدیدادن محمد شاه قاجار به درباریان در قصیدهای از قاآنی (ص 248) و طلب عیدی قاآنی از محمد شاه در قصیدهای اشاره کرد که به مناسبت تهنیت عید نوروز برای شاه سروده است (ص 592؛ نیز برای نمونههای بیشتر، نک : برومند، 316-320).
آریاپاد، محسن، «شید جاوید نوروز»، گیلان ما (ویژۀ نوروز)، رشت، 1387 ش؛ آلمانی، هانری رنه دُ، از خراسان تا بختیاری (سفرنامه)، ترجمۀ غلامرضا سمیعی، تهران، 1378 ش؛ آنندراج، محمدپادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1363 ش؛ آئینهنگینی، ولیالله، نگین سبز کرمان، کرمان، 1382 ش؛ ابنابیالحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ترجمۀ محمود مهدوی دامغانی، تهران، 1372 ش؛ ابناثیر، علی، تاریخ کامل، ترجمۀ محمدحسین روحانی، تهران، 1378 ش؛ ابنحمدون، محمد، تذکرة الحمدونیة، به کوشش احسان عباس، بیروت، دار العربیة الکتاب؛ ابنزبیر، احمد، الذخائر و التحف، به کوشش محمد حمیدالله، کویت، 1404 ق / 1984 م؛ ابنطقطقى، محمد، الفخری، به کوشش محمد عوض ابراهیم بک و علی جارم بک، قاهره، المعارف و مکتبها؛ ابنعبدالبر، یوسف، الاستیعاب، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، مکتبة النهضه؛ ابنعبدربه، احمد، العقد الفرید، بیروت، دار الکتب العلمیه؛ ابنعساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، به کوشش علی شیری، بیروت، 1415 ق / 1995 م؛ ابوعلی مسکویه، احمد، تجارب الامم، ترجمۀ علینقی منزوی، تهران، 1376 ش؛ ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، قاهره، 1413 ق / 1992 م؛ احمدی ملکی، رحمان، «رسمها و آیینهای چهارشنبهسوری در آذربایجان»، چیستا، تهران، 1389 ش، شم 268؛ ارجانی، فرامرز، سمک عیار، به کوشش پرویز خانلری، تهران، 1363 ش؛ استرابادی، محمدمهدی، جهانگشای نادری، به کوشش عبدالله انوار، تهران، 1341 ش؛ استرابن، جغرافیا، ترجمۀ همایون صنعتیزاده، تهران، 1382 ش؛ اسناد تاریخی خاندان غفاری، به کوشش کریم اصفهانیان و دیگران، تهران، 1385 ش؛ افشاریان، نادر، تاریخ شفت، رشت، 1388 ش؛ افضلالملک، غلامحسین، افضل التواریخ، به کوشش منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران، 1361 ش؛ اُمستد، ا. ت.، تاریخ شاهنشاهی هخامنشی، ترجمۀ محمد مقدم، تهران، 1357 ش؛ امیرحسینی، خسرو و محمدعلی چراغی، دانشنامۀ خرقان، تهران، 1393 ش؛ امیری، داود، «نوروز»، چیستا، تهران، 1370-1371 ش، شم 86-87؛ امیری خوانساری، هوشنگ، فرهنگ باستانی خوانسار، تهران، 1381 ش؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، «تاریخ نبود که نوروز بود»، آدینه، تهران، 1369 ش، شم 43-44؛ همو، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، تهران، 1354 ش؛ انصاری، جمال، آشنایی با فرهنگ عامه و اقوام ایرانی، تهران، 1392 ش؛ انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، 1381 ش؛ ایزدی، رضا، مهرگان، جشن شاهان و خسروان، ساری، 1350 ش؛ باستانی پاریزی، محمدابراهیم، از سیر تا پیاز، تهران، 1367 ش؛ بختیاری، علیاکبر، سیرجان در آیینۀ زمان، کرمان، 1378 ش؛ بذرافکن، جلال، فرهنگ مردم داریون، شیراز، 1389 ش؛ برومند، سعید، نوروز جمشید، تهران، 1377 ش؛ بشرا، محمد و طاهر طاهری، جشنها و آیینهای مردم گیلان، رشت، 1385 ش؛ بلوکباشی، علی، فرهنگ عامه، تهران، 1357 ش؛ بنجامین، سمیوئل گرین ویلر، ایران و ایرانیان، ترجمۀ رحیم رضازادۀ ملک، تهـران، 1363 ش؛ بوذری، علی، «عید، عیدی، عیدیسازی»، فرهنگ مردم، تهران، 1386 ش، شم 21-22؛ بهروزی، محمدجواد، کازرون، شهر سبز، شیراز، 1388 ش؛ بیرونی، ابوریحان، آثار الباقیه، ترجمۀ اکبر داناسرشت، تهران، 1386 ش؛ بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، به کوشش قاسم غنی و علیاکبر فیاض، تهران، 1324 ش؛ پاکدامن، محمدحسن، جامعه در قبال خرافات، مشهد، 1378 ش؛ پایندۀ لنگرودی، محمود، «آیین نوروز در (آغوزگلۀ) تنکابن»، چیستا، تهران، 1366 ش، شم 10؛ همو، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، 1355 ش؛ پناهی، عباس، دهستان جنت رودبار رامسر، قم، 1389 ش؛ پورحسینی، ابوالقاسم، فرهنگ لغات و اصطلاحات مردم کرمان، کرمان، 1370 ش؛ پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1361 ش؛ التاج، منسوب به جاحظ، به کوشش احمد زکی پاشا، ترجمۀ حبیبالله نوبخت، تهران، کمیسیون معارف؛ تانکوانی، ژ. م.، نامههایی دربارۀ ایران و ترکیۀ آسیا، ترجمۀ علیاصغر سعیدی، تهران، 1383 ش؛ تاورنیه، ژان باتیست، سفرنامه، ترجمۀ ابوتراب نوری، به کوشش حمید شیرانی، تهران، کتابخانۀ سنایی؛ تمیمداری، احمد، فرهنگ عامه، تهران، 1390 ش؛ تنوخی، محسن، نشوار المحاضرة، به کوشش عبود شالجی، بیروت، 1416 ق / 1995 م؛ ثعالبی، عبدالملک، ثمار القلوب، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، دار المعارف؛ همو، یتیمة الدهر، به کوشش ابراهیم شمسالدین و مفید محمد قمیحه، بیروت، 1420 ق / 2000 م؛ ثعالبی مرغنی، حسین، شاهنامه (غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم)، ترجمۀ محمود هدایت، تهران، 1385 ش؛ جعفری (قنواتی)، محمد، درآمدی بر فولکلور ایران، تهران، 1394 ش؛ همو، «نوروز و ادبیات شفاهی»، کتاب ماه ادبیات، تهران، 1387 ش، شم 12؛ جعفری دوآبسری، محمدعلی، فرهنگ عامۀ رودبار، رشت، 1388 ش؛ جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، به کوشش محمد قزوینی، لیدن، 1355 ق / 1937 م؛ جهانی برزکی، زهرا، برزک، نگین کوهستان، کاشان، 1385 ش؛ حاتمی، حسن، باورها و رفتارها، گذشته در کازرون، بیجا، 1385 ش؛ حافظ، دیوان، به کوشش محمد قزوینی و دیگران، تهران، 1367 ش؛ حسنی، ابوالفضل، ریکان، شکوه دیروز، افتخار امروز، سمنان، 1388 ش؛ حنیف، محسن و علی تفکری، «مروری بر انواع فیضطلبیهای کودکانه در فرهنگ مردم ایران»، فرهنگ مردم ایران، تهران، 1391 ش، شم 31؛ خاقانی شروانی، دیوان، به کوشش حسین نخعی، تهران، 1336 ش؛ خاکرند، شکرالله و زهرا زردشت، «جشنهای ایرانی در دورۀ اول عباسی»، جستارهای تاریخی، تهران، 1390 ش، شم 4؛ خالدیین، محمد، التحف و الهدایا، به کوشش سامی دهان، قاهره، دار المعارف؛ خلعتبری لیماکی، مصطفى، فرهنگ مردم تنکابن، تهران، 1387 ش؛ خوانساری ابیانه، زینالعابدین، ابیانه و فرهنگ مردم آن، تهران، 1378 ش؛ خوروش دیلمانی، علی، جشنهای باستانی ایران، تهران، 1336 ش؛ خیراندیش، محمدحسین، سیرجان در خشت خام، کرمان، 1384 ش؛ دانشنامۀ دانشگستر، به کوشش علی رامینی و دیگران، تهران، 1389 ش؛ درداری، نوروز، تاریخ اجتماعی و سیاسی ایل بزرگ قشقایی، شیراز، 1388 ش؛ دروویل، گاسپار، سفرنامه، ترجمۀ جواد محیی، تهران، 1348 ش؛ دیولافوا، ژان، سفرنامه (ایران و کلده)، ترجمۀ فرهوشی، تهران، 1332 ش؛ رستگار، زکریا، دشتستان، تاریخ، سرزمین، فرهنگ، بروجن، 1392 ش؛ همو، دشتی، تاریخ، سرزمین، فرهنگ، بروجن، 1392 ش؛ همو، عسلویه، تاریخ، سرزمین، فرهنگ، بروجن، 1392 ش؛ همو، کنگان، تاریخ، سرزمین، فرهنگ، بروجن، 1392 ش؛ رسولی، عباس، شهر وزوان اصفهان، تهران، 1386 ش؛ رضایی، جمال، بیرجندنامه، به کوشش محمود رفیعی، تهران، 1381 ش؛ رضی، هاشم، گاهشماری و جشنهای ایران باستان، تهران، 1358 ش؛ رمضانخانی، صدیقه، فرهنگ زرتشتیان یزد، تهران، 1387 ش؛ رنجبر، حسین و دیگران، سرزمین و فرهنگ مردم ایزدخواست، اهواز، 1373 ش؛ رئیسیان، اکبر، مانده تا برف زمین آب شود، شیراز، 1390 ش؛ ساعدی، غلامحسین، خیاو یا مشکینشهر، تهران، 1344 ش؛ سالاری، عبدالله، فرهنگ مردم کوهپایۀ ساوه، تهران، 1379 ش؛ سایبانی، احمد، از بندر جرون تا بندرعباس، بندرعباس، 1377 ش؛ سبزعلیپور، جهاندوست، فرهنگ تاتی، رشت، 1390 ش؛ سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ، تهران، 1385 ش؛ سرنا، کارلا، آدمها و آیینها در ایران، ترجمۀ علیاصغر سعیدی، تهران، 1362 ش؛ سعدی، گلستان، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، 1374 ش؛ سعیدی، سهراب، فرهنگ مردم میناب، تهران، 1386 ش؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالرحمان بن یحیى معلمی یمانی، حیدرآباد دکن،1386 ق / 1966 م؛ سنایی، دیوان، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، 1385 ش؛ شاردن، ژان، سفرنامه، ترجمۀ اقبال یغمایی، تهران، 1372 ش؛ شاکری، رمضانعلی، اترکنامه، تاریخ جامع قوچان، تهران، 1365 ش؛ شاهحسینی، علیرضا، عشایر ایل سنگسری، تهران، 1384 ش؛ شریعتزاده، علیاصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، 1371 ش؛ شریعتی، علی، «نوروز»، مجموعهمقالات نخستین همایش نوروز، تهران، 1379 ش؛ شعبانی، رضا، آدابورسوم نوروز، تهران، 1378 ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم عامۀ مردم خراسان، تهران، 1346 ش؛ شمس، اسماعیل، فولکلور و تاریخ کرد، قم، 1393 ش؛ شهاب کوملهای، حسین، فرهنگ عامۀ کومله، رشت، 1386 ش؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، 1383 ش؛ صدیق، مصطفى، «عید نوروز در گوران»، هنر و مردم، تهران، 1351 ش، شم 115؛ صفا، ذبیحالله، «جشن مهرگان»، مهر، تهران، 1312 ش، شم 10؛ همو، گاهشماری و جشنهای ملی ایرانیان، تهران، شورای عالی فرهنگ و هنر؛ صفری، بابا، اردبیل در گذرگاه تاریخ، تهران، 1353 ش؛ صفینژاد، جواد، لرهای ایران، تهران، 1381 ش؛ صولی، محمد، اخبار البحتری، به کوشش صالح اشتر، دمشق، 1378 ق / 1958 م؛ همو، ادب الکتّاب، به کوشش محمد بهجت اثری، قاهره، المطبع السلفیه؛ همو، الاوراق، قسم اخبار الشعراء، به کوشش ج. هیورث دن، قاهره، 1934 م؛ طاهرخانی تاکستانی، روحالله، «آیینهای نوروزی فرهنگ ایرانی با تأکید بر آیینهای نوروزی در تاکستان»، چشمانداز ارتباطات فرهنگی، تهران، 1385 ش، شم 22؛ طباطبایی اردکانی، محمود، فرهنگ عامۀ اردکان، تهران، 1381 ش؛ عبدلی، علی، تاتها و تالشان، تهران، 1369 ش؛ عبدی، زهرا، «مهر و مهربانی مهرگان»، رشد معلم، تهران، 1384 ش، شم 193؛ عسکریعالم، علیمردان، فرهنگ عامۀ لرستان، خرمآباد، 1386 ش؛ عسگری، نصرالله، فرهنگ مردم الموت، قزوین، 1391 ش؛ عناصری، جابر، «چهارشنبهسوری و نوروز»، چیستا، تهران، 1366 ش، شم 38؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش جلال خالقی مطلق، تهران، 1386 ش؛ فرضپور ماچیانی، مصطفى، «نسیم باد نوروزی و نظری به روایات اسلامی در اهمیت نوروز»، گیلان ما (ویژۀ نوروز)، رشت، 1387 ش؛ فرمانفرما، فیروز میرزا، سفرنامۀ کرمان و بلوچستان، به کوشش منصوره اتحادیه (نظام مافی)، تهران، 1360 ش؛ فروتن، اشکان و شهناز بیگی بروجنی، رامیان، تاریخ، سرزمین، فرهنگ، تهران، 1390 ش؛ همان دو، فندرسک، تاریخ، سرزمین، فرهنگ، تهران، 1390 ش؛ همان دو، کردکوی، تاریخ، سرزمین، فرهنگ، تهران، 1390 ش؛ فرهوشی، بهرام، آدابورسوم نوروزی در شهرهای خراسان، اصفهان، کاشان، خوی، زوار، ماسوله و زابل، تهران، 1386 ش؛ همو، «جشن مهرگان»، تعلیم و تربیت، تهران، 1343 ش، س 34، شم 5؛ همو، غربتیها (کولیها)، تهران، 1385 ش؛ فقیری، ابوالقاسم، آدابورسوم نوروزی در فارس، شیراز، 1389 ش؛ فکوهی، ناصر، «نگاهی انسانشناختی بر اسطورهشناسی سیاسی جشن نوروز»، مجموعهمقالات نخستین همایش نوروز، تهران، 1379 ش؛ فلاحی، کامران و فریبرز صادقیان، درآمدی بر گویش و فرهنگ مردم طالقان، تهران، 1390 ش؛ فلسفی، نصرالله، زندگانی شاه عباس اول، تهران، 1344 ش؛ فووریه، ژان، سه سال در دربار ایران، ترجمۀ عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1326 ش؛ قاآنی، حبیبالله، دیوان، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، 1336 ش؛ قاسمی، فرید، لرستاننامه، خرمآباد، 1375 ش؛ قراگزلو، غلامحسین، هگمتانه تا همدان، تهران، 1373 ش؛ قنبری عدیوی، عباس، فولکلور مردم بختیاری، شهرکرد، 1391 ش؛ قیصری، عیسى، فرهنگ عامیانۀ ماهشهر، تهران، 1391 ش؛ کازاما، آکیئو، سفرنامه، ترجمۀ هاشم رجبزاده، تهران، 1380 ش؛ کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، 1348 ش؛ کرزبر یاراحمدی، غلامحسین، فرهنگ مردم بروجرد، به کوشش علی آنیزاده، تهران، 1388 ش؛ کریستنسن، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ترجمۀ غلامرضا رشیدیاسمی، تهران، 1351 ش؛ کشاورز، علیاصغر، صددروازه، مختصری از تاریخ و جغرافیای دامغان، تهران، 1370 ش؛ کمپفر، انگلبرت، در دربار شاهنشاه ایران، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1350 ش؛ کیانی، منوچهر، سیهچادرها، تهران، 1371 ش؛ گوبینو، ژ. آ.، سه سال در ایران، ترجمۀ ذبیحالله منصوری، تهران، فرخی؛ لغتنامۀ دهخدا؛ لهساییزاده، عبدالعلی و عبدالنبی سلامی، تاریخ و فرهنگ مردم دوان، شیراز، 1380 ش؛ ماسه، هانری، معتقدات و آداب ایرانی، ترجمۀ مهدی روشنضمیر، تبریز، 1355 ش؛ مانوکیان، آرداک، جشنهای کلیسای ارمنی، ترجمۀ گارون سارکسیان، تهران، 1389 ش؛ متز، آدام، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، ترجمۀ علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران، 1364 ش؛ مجیدی کرایی، نورمحمد، جغرافیای طبیعی و تاریخی استان کوگیلویه و بویراحمد، تهران، 1393 ش؛ المحاسن و الاضداد، منسوب به جاحظ، بیروت، دار المکتبة العرفان؛ محمدی، علی، تکاب افشار، تهران، 1377 ش؛ محمودآبادی، اصغر و علیاکبر عباسی، «فرایند برگزاری جشن مهرگان در قرون نخستین اسلامی»، فرهنگ، تهران، 1387 ش، شم 67؛ مختارپور، رجبعلی، دو سال با بومیان جزیرۀ کیش، تهران، 1378 ش؛ مرادی، یوسف، سیمای میراث فرهنگی کرمانشاه، تهران، 1382 ش؛ مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، 1341 ش؛ مسجدجامعی، احمد، «نوروز جشن همۀ ایرانیان»، آیین، تهران، 1389-1390 ش، شم 34-35؛ مسلمی، اعظم، ممسنی و بهشت گمشده، شیراز، 1369 ش؛ مشایخی، محمدجواد، فرهنگ مردم تایباد و باخرز، به کوشش محمدمهدی ناصح، مشهد، 1388 ش؛ معطوفی، اسدالله، ضربالمثلها، کنایات و باورهای مردم گرگان (استراباد)، تهران، 1376 ش؛ معیرالممالک، دوستعلی، یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه، تهران، 1390 ش؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1382 ش؛ مقیمی اسکویی، حمیدرضا و اسفندیار موسىزاده، اسکو، از ساحل دریاچۀ ارومیه تا قلۀ سهند، اسکو، 1385 ش؛ مولوی، کلیات شمس، به کوشش بدیعالزمان فروزانفر، تهران، 1355 ش؛ مونسالدوله، خاطرات، به کوشش سیروس سعدوندیان، تهران، 1380 ش؛ میرشکرایی، محمد، «زمان مقدس آغازین»، کتاب ماه هنر، تهران، 1379 ش، شم 29-30؛ همو، «فرهنگ عامه»، کتاب گیلان، به کوشش ابراهیم اصلاح عربانی، تهران، 1374 ش، ج 3؛ همو، «نوروز وحدت ملی و همبستگی منطقهای»، مجموعهمقالات نخستین همایش نوروز، تهران، 1379 ش؛ میرنیا، علی، فرهنگ مردم (فولکلور ایران)، تهران، 1369 ش؛ نجفی، ابوالحسن، فرهنگ فارسی عامیانه، تهران، 1378 ش؛ نجفی آشتیانی، ابوالقاسم، نیمنگاهی به آشتیان، تهران، 1385 ش؛ نجمی، ناصر، دارالخلافۀ تهران، تهران، 1348 ش؛ نظری داشلیبرون، زلیخا و دیگران، مردمشناسی روستای ابیانه، تهران، 1384 ش؛ نفیسی، سعید، تاریخ اجتماعی ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان، تهران، 1390 ش؛ نفیسی، علیاکبر، فرهنگ، تهران، 1343 ش؛ نوذری، عزتالله، ایلات و کولیهای استان مرکزی، شیراز، 1376 ش؛ نُردن، هرمان، زیر آسمان ایران، ترجمۀ سیمین سمیعی، تهران، 1356 ش؛ نوروزنامه، منسوب به عمر خیام، به کوشش علی حصوری، تهران، 1357 ش؛ نیکزاد امیرحسینی، کریم، شناخت سرزمین چهارمحال، اصفهان، 1357 ش؛ والزر، گ.، نقوش اقوام شاهنشاهی هخامنشی، ترجمۀ دورا اسمودا خوبنظر و ع. شاپور شهبازی، تهران، 1352 ش؛ واله، پیترو دلا، سفرنامه، ترجمۀ شعاعالدین شفا، تهران، 1348 ش؛ ورجاوند، پرویز، سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین، تهران، 1377 ش؛ وکیلیان، احمد، «پنجهپیتک یادگاری از جشنهای نوروز در طالقان»، مجموعهمقالات نخستین همایش نوروز، تهران، 1379 ش؛ همو، «پیکهای نوروزی»، کتاب ماه هنر، تهران، 1379 ش، شم 29-30؛ همایون، همادخت، گویش افتری، تهران، 1371 ش؛ همایونی، صادق، ترانههای محلی فارس، شیراز، 1379 ش؛ همو، فرهنگ مردم سروستان، تهران، 1371 ش؛ هندوشاه بن سنجر، تجارب السلف، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1344 ش؛ هوشیار، کسرى، «جشن نوروز؛ نگاهی به آیینهای نوروزی در گذر تاریخ»، نمایش، تهران، 1392-1393 ش، شم 174-175؛ یعقوبی، احمد، تاریخ، ترجمۀ محمدابراهیم آیتی، تهران، 1366 ش؛ یوسفی، فریده، فرهنگ و آدابورسوم مردم سوادکوه، ساری، 1389 ش.
زهرا محمدحسنی صغیری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید