طبق کشی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 27 فروردین 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/258053/طبق-کشی
سه شنبه 2 اردیبهشت 1404
چاپ شده
6
طَبَقْکِشی، حمل وسیلهها یا خوراکیها با سینیای بزرگ به نام طبق که روی سر گذاشته میشود.
واژۀ طبق برگرفته از *tapak / *tabag فارسی میانه، و *tapaka- ایرانی باستان است و از ریشۀ tap-، و آن از ریشۀ *(s)tep- هندواروپایی، به معنای پهن و هموار بودن، مشتق شده است (نک : حسندوست، 3 / 1954).طبق و اصل فارسی آن، تبوک، که با نامهایی دیگر چون رکابی، خوان و پیشیاره نیز خوانده میشود، ظرفی بزرگ و اغلب مدور و تخت، بدون لبه یا با لبۀ بسیار کوتاه، از جنس چوب و گاه چینی یا فلزی است که بر آن غذا میخورند یا میوههایی مثل انگور و توت و خوراکیهای مختلف دیگر، و گاه ظروف و اشیاء را بر آن میگذارند و طبقکشها آن را بر روی سر خود حمل میکنند (نک : لغتنامه ... ، ذیل واژه). طبق را بهطور معمول از چوب بید، و برای حمل مواد غذایی، سرپوشی نیز برایش میسازند که به آن طبقپوش یا مِکَبّه میگویند. طبقگرها طبقها را در دو نوع گرد و دراز میسازند. طبق گرد، سینی بزرگی است که بیشتر برای حمل میوه به کار میرود، اما در مناسبتهای ویژه و مراسم تشریفاتی، برای حمل شیرینیجات و میوۀ شب چله و جهاز عروس و جز آن، از طبقهای دراز استفاده میشود. طبقهای کوچک را طبقچه یا طَبـقَری میگویند (همان، نیز آنندراج، ذیل واژهها). اگر طبق از جنس چینی باشد، سازندۀ آن را دراصطلاح طبقبند، چینیبندزن یا کاسهبند میگویند. در قدیم، شغل طبقکشی از مشاغـل مـورد توجـه لـوتیهای اصفهـان بـود (تحـویلدار، 113). طبقکشها که پهلوانانی قویهیکل و بسیار ماهر بودند، برای حمل طبقها، نخست لنگ حمام را از عرض، 4 تا میزدند، سپس آن را بهصورت گِرد میپیچیدند و بر سر خود میگذاشتند و کنار طبق دوزانو مینشستند. دو نفر دیگر طبق میوهها را که بهصورت مخروط ناقص، به ارتفاع نیم ذرع روی هم چیده شده بود، از زمین برمیداشتند و آن را آهسته بر سر طبقکش میگذاشتند و مراقبش بودند تا از زمین بلند شود. طبقکش پس از طی مسیری که به دکان مورد نظر منتهی میشد، طبق را با کمک دو نفر دیگر از سرش برمیداشت و آن را روی چهارپایهای قرار میداد. گاه طبقکش برای حمل کشکولهای ماست بدون استفاده از طبق، نخست یک کشکول پر از ماست را روی سر خود میگذاشت، سپس همکارش تختهای روی کشکول قرار میداد و کشکول دوم را روی آن میگذاشت و گاه 3 تا 4 کشکول را بهاینصورت روی هم قرار میدادند و آنها را سالم به مقصد میرساندند. در حمل توت نیز 3 طبق بسیار بزرگ توت را روی هم میگذاشتند و گاهی حتى بر روی طبقاتْ کرسی بلندی میگذاشتند و کودکی را نیز آنجا مینشاندند. حمل طبقهای خوانچه بهمراتب راحتتر بود و طبقکشهایی که خوانچه حمل میکردند، زحمت کمتری را متحمل میشدند، زیرا اشیاء گرانبها، اما کموزنتری را در خوانچه یا طبق میگذاشتند و به مقصد میرساندند و دستمزد خوبی هم در قبال آن دریافت میکردند (بقیعی، 172؛ تحویلدار، همانجا؛ نیز برای خوانچۀ عقد، نک : ه د، عقد، سفره). برای انتقال جهیزیه (ه م) نیز از تعدادی طبق استفاده میشد که طبقکشها آنها را حمل میکردند. در مهمانیهایی که به مناسبت بازگشت از سفر ترتیب داده میشد نیز دوستان و آشنایان چشمروشنیهایی را در طبق و بقچه میگذاشتند و برای فردی که از سفر برگشته بود، میفرستادند. او نیز سوغاتیهایی را در همان خوانچهها قرار میداد و برای دوستان ارسال میکرد (شهری، 4 / 423؛ کتیرایی، 186-187). برخی از طبقکشها فروشندگان دورهگردی هستند که خوراکیها و میوهها را روی طبق خود میگذارند و برای فروش دور شهر میگردانند. این کاسبها چهارپایهای را نیز با خود بههمراه دارند تا هرجا که خسته شدند، طبق را روی آن بگذارند (گروسین، 124؛ جلیلپور، 64).
آنندراج، محمدپادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1363 ش؛ بقیعی، غلامحسین، مشاغل قدیم، مشهد، 1384 ش؛ تحویلدار، حسین، جغرافیای اصفهان، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1342 ش؛ جلیلپور، ابوالقاسم، نگاهی به دیروز کوچصفهان، رشت، 1391 ش؛ حسندوست، محمد، فرهنگ ریشهشناختی زبان فارسی، تهران، 1393 ش؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، 1381 ش؛ کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، 1378 ش؛ گروسین، هادی، بازار و پیشههای همدان، همدان، 1373 ش؛ لغتنامۀ دهخدا.
هایدا فرخنده
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید