شاه عباس
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 14 فروردین 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/257859/شاه-عباس
سه شنبه 9 اردیبهشت 1404
چاپ شده
5
ب ـ برخی دیگر از افسانههای منسوب به شاه عباس افسانههایی کهناند که پیش از شاه عباس هم رایج بودهاند و برخی از آنها به پادشاهانی مانند خسرو انوشیروان، بهرام گور (ه م م)، سلطان محمود غزنوی و هارونالرشید، یا به پادشاهانی بینامونشان منسوباند که به مشهورترین آنها اشاره میشود: 1. شاه با دزدان به دزدی میرود: شاه عباس در شبگردیهای خود با 3 درویش، و در برخی روایتها با 3 دزد آشنا میشود که هریک از آنها مهارت ویژهای دارند؛ مثلاً زبان حیوانات را میفهمند، اگر کسی را در تاریکی ببینند در روشنایی نیز او را میشناسند، یا اینکه دست به هر قفلی بزنند، باز میشود. شاه عباس نیز میگوید اگر او دست به ریش خود بکشد، اشخاص محکوم به اعدام بخشیده میشوند. شاه عباس و دزدان به خزانۀ سلطنتی دستبرد میزنند. صبح روز بعد، شاه عباس که محل زندگی درویشان را به خاطر سپرده است، دستور بازداشت آنها را میدهد. با آمدن درویشان یا همان دزدان، یکی از آنها با دیدن شاه او را میشناسد و میگوید: ما 3 نفر کار خود را انجام دادیم، شما هم اکنون دست به ریش خود بکش. در برخی روایتها، این درخواست به شکل منظوم آمده است: ما نمودیم جمله کار خویش را / وقت اون آمد بجنبان ریش را (رحمانی، 320-325؛ میرکاظمی، 114-116). از این افسانه که در فهرست آرنه ـ تامپسون با کد C351 مشخص شده، روایتهای شفاهی زیادی ثبت گردیده است (نک : نوری، 124-127؛ نادری، 269-272؛ عسکریعالم، 518-520؛ آزاده، 73-75؛ جعفری، قصهها ... ، 119-121؛ برای آگاهی از 10 روایت دیگر و مقایسۀ آنها با روایت مثنوی، نک : همو و وکیلیان، 287-301). روایت کتبی آن به سلطان محمود غزنوی منسوب بوده و در مثنوی آمده است (مولوی، دفتر 6 / 888- 889). 2. نیت پادشاه: شاه عباس از لشکرش جدا میافتد، به باغی میرسد و از صاحب آن آب طلب میکند. صاحب باغ جامی پر از آبمیوه به او میدهد و میگوید که این آب را از یک دانه میوه گرفته است. شاه شگفتزده میشود و به دل میگذراند که مالیات باغ را افزایش دهد. چند روز بعد که شاه دوباره از کنار باغ میگذرد، متوجه میشود که باغ تقریباً خشک شده است. وقتی علت آن را میپرسد، صاحب باغ میگوید که پادشاه ظالم شده است. شاه عباس نیتش را برمیگرداند و همان زمان باغ به حالت نخست برمیگردد (وکیلیان، 278- 279؛ نیز نک : جعفری، روایتها ... ، 122). در برخی روایتها، سخن از گاوی است که شیر فراوان دارد و بر اثر نیت بد پادشاه، شیر آن خشک میشود (حنیف، 64). از این افسانه روایتهای کتبی فراوانی در متون فارسی و عربی وجود دارد که کهنترین آن در شاهنامه آمده و منسوب به بهرام گور است (فردوسی، 6 / 468-470). دیگر روایتها یا به همین پادشاه یا به انوشیروان، خسرو پرویز یا پادشاهانی دیگر، بیآنکه نامشان ذکر شود، منسوب است. شمار فراوانی روایت شفاهی نیز از آن ثبت شده است که برخی از آنها منسوب به شاه عباس است (برای آشنایی با روایتهای مختلف آن، نک : جعفری، «مقایسه ... »، 115-117). 3. شاه پیشهای یاد میگیرد: شاه عباس عاشق دختری میشود. دختر شرط ازدواج را این میگذارد که پادشاه پیشهای یاد بگیرد. شاه عباس هم قالیبافی / حصیربافی یاد میگیرد و همین موضوع در ادامۀ داستان سبب نجات جان وی میشود (نوری، 131-135؛ شولافشارزاده، 351-352؛ علیمرادی، 99-103؛ نادری، 410-411). از این افسانه که مطابق تیپ B888 فهرست آرنه ـ تامپسون است، روایتهایی در منابع گذشته آمده (نک : عوفی، 3(1) / 86-94؛ جامع ... ، چ خدیش، 320-322) که به شاهان بینامونشان منسوب شده است. 4. با افسانهگویی شاهزاده خانم را به حرف میآورد: این روایت مطابق تیپ 945 فهرست آرنه ـ تامپسون است. شاهزاده خانمی شرط کرده است هرکس 3 بار او را به سخنگفتن وادار کند، به عقد او درمیآید؛ شاه عباس موفق به این کار میشود (نک : امینی، 31 بب ؛ خزاعی، زیباترین، 27 بب ؛ حنیف، 168-176؛ قس: انجوی، قصهها ... ، 118-124؛ جعفری، قصهها، 69-73، که به پادشاهانی بینامونشان منسوباند). 5. شاه عباس هرکاری میکند، نمیتواند کسی را که روزی آن ناچیز است، ثروتمند کند (انجوی، تمثیل، 58-60؛ حنیف، 61-62). این افسانه مطابق با تیپ A947 آرنه ـ تامپسون است و مَثل «بکوب بکوب همان است که دیدی» از آن اخذ شده است و در منابع کهن به پادشاهانی بینامونشان منسوب است (نک : هبلهرودی، 192؛ بهمنیار، 101؛ انجوی، همان، 62-64). 6. شاه عباس در یکی از شبگردیهای خود، به خانۀ فقیری وارد میشود که در همان شب خداوند به آنها پسری داده است. شاه از پیرمردی میشنود که در تقدیر این پسر آمده است که با دختر شاه عباس ازدواج میکند. شاه هرکاری میکند موفق نمیشود که از این کار پیشگیری کند (سادات، 35- 38؛ حنیف، 60؛ قس: شکورزاده، 390 بب ؛ جعفری، همان، 110-112، این روایتها به پادشاهانی بینامونشان منسوباند). این افسانـه در فهرست آرنـه ـ تامپسون با شمارۀ 930 مشخص شده است. 7. تقدیر چنان است که پسری در شب زفاف طعمۀ جانوری وحشی شود و شاه عباس نمیتواند مانع این کار شود (خزاعی، بازنویسی ... ، 143-144؛ حنیف، همانجا؛ قس: الولساتن، همان، 94-97). این افسانه مطابق با تیپ B934 آرنه ـ تامپسون است. 8. شاه عباس بهرغم فرمانهای مختلف، نمیتواند رفتار و سلوک مرد فقیرِ خوشگذران و مهماننواز را تغییر دهد (نک : امینی، 94 بب ؛ پزشکیان، 127-132؛ حنیف، 262- 269). این افسانه که بخشهای ابتدایی آن شباهتهایی به داستان بهرام گور و لنبک آبکش دارد (فردوسی، 6 / 424 بب )، مطابق با تیپ B844 آرنه ـ تامپسون است. 9. شاه عباس یکی از زنان خود را بسیار دوست داشت و گفته بود اگر کسی خبر مرگ او را بیاورد، جانش را میگیرم (حنیف، 217-225). این افسانه آشکارا براساس افسانۀ خسرو پرویز و اسب خاص او، شبدیز، ساخته شده است (نک : ه د، خسرو پرویز). 10. روایتهای دیگری به شاه عباس منسوب است که مطابق با برخی تیپهای آرنه ـ تامپسون است و برای پیشگیری از طولانیشدن مطلب فقط به آنها اشاره میشود: تیپ 706، اتهام به مادری که بچههای خود را کشته است (رحمانیان، 48-52)؛ تیپ 707، زنی که بیجهت متهم میشود (حنیف، 236-240)؛ تیپ 725، عروسی با دختر شاه با انجام وظایفی مشکل (نوری، 152 بب ؛ خزاعی، زیباترین، 155 بب )؛ سرنوشتْ مرد فقیری را ثروتمند میکند (همان، 71-76)؛ تیپ 875، شاه با دختر زیرک ازدواج میکند (همان، 141-144؛ حنیف، 157-166)؛ تیپ G879، شاه باید به دختر باهوش خدمت کند (خزاعی، همان، 85-92؛ حنیف، 236-240؛ تسلیمی، 2 / 182-184)؛ تیپ 921، گفتوگوهای رمزی (حنیف، 187- 189؛ عمادی، 197-201)؛ تیپ 922، پاسخهای زیرکانه به پرسشهای مشکل (حنیف، 277؛ تاکههارا، 141- 148)؛ تیپ 930، پسر فقیر باید داماد شاه شود (حنیف، 210-214)؛ تیپ D930، شاه با انگشتر خود توکل نانوا را امتحان میکند (همو، 248-252)؛ تیپ A960، کبکها بر قتل شخص بیگناهی شهادت میدهند (تاکههارا، 209-210؛ قس: کاشفی، 403-404؛ هبلهرودی، 156-157)؛ تیپ 986، مرد تنبل و دختر دانا (خزاعی، همان، 107-116)؛ تیپ 1537، جنازهای که چند بار کشته شد (الولساتن، همان، 76- 79)؛ تیپ E1641، شاه و حضرت خضر (شولافشارزاده، 209-214)؛ تیپ A1645، رویای گنج (تاکههارا، همانجا). همچنین دو افسانه که با عنوان شاه عباس و خواجه نعمان (حنیف، 284- 298) و پسر غیاث خشتمال (الولساتن، همان، 275- 279) ثبت شدهاند، در منابع گذشته با عنوانهای دیگری ازجمله خواجۀ سگپرست و خشتمال کازرون به هارونالرشید منسوب شدهاند (نک : جامع، چ جعفری، 405 بب ، 447 بب ؛ منزوی، 1 / 328، 401-402). شخصیت و کارهای شاه عباس افزونبر افسانهها و حکایات، در برخی دیگر از اجزاء ادبیات شفاهی نیز بازتاب یافته است. برای نمونه، در این دوبیتی به مبارزۀ وی علیه پرتغالیها اشاره شده است: فرنگی اومده بندر گرفته / اول کشتی، دوم بندر گرفته / / سلام به شاه عباس رسونین / که کافر دین پیغمبر گرفته (همایونی، 390). و در یک دوبیتی دیگر آمده است: خدایا پر بده پرواز گیرم / دم دروازۀ شیراز گیرم / / اگر شیرازیون اغفالم کردن / جلو اسب شاه عباس گیرم (راسخی، 66). در برخی امثال نیز بازتاب شخصیت شاه عباس دیده میشود، مانند دل به این دنیا مبند اینک که شاه عباس رفت / جامۀ شاهی بکند و با دو گز کرباس رفت؛ یا شاه عباس گفت وصلهپینهکردن موقوف (ذوالفقاری، 1 / 1019، 1237، برای نمونههای دیگر، نک : 2 / 1390، 1417، 1526). از همین گزارش، که با اختصار فراوان نیز همراه بوده است، میتوان به میزان محبوبیت شاه عباس در میان مردم و نیز بسامد بالای بازتاب شخصیت وی در فرهنگ مردم ایران پی برد. اکنون این پرسش پیش میآید که چه عواملی باعث ایجاد چنین زمینهای شده است. پیش از هرچیز باید گفت که براساس یک اصل شناختهشده در ادبیات شفاهی، افسانهها و حکایتهایی که زمانی به اشخاصی معین منسوب بودهاند یا اینکه از این لحاظ وابستگی خاص نداشتهاند، پس از مدتی به اشخاصی دیگر که مردم با او آشنایی بیشتری دارند، منسوب میشوند. این موضوع در افسانهها و بهویژه در لطیفهها بسیار رایج است (نک : چادویک، 1 / 545-546)؛ البته مشروط بر اینکه شخص جدید از لحاظ ویژگیهای شخصیتی، زمینۀ این انتساب را داشته باشد. اما دربارۀ شاه عباس، افزونبر این اصل کلی، عوامل مهم دیگری نقش داشتهاند. یکی از پژوهشگران در این زمینه نوشته است: پیشگیری از اضمحلال داخلی ایران؛ بیرونکردن اشغالگران خارجی مانند ازبکان، عثمانیها و پرتغالیها؛ نظمبخشیدن به امور داخلی؛ و سرانجام برخی ویژگیهای شخصیتی او باعث شد که در فرهنگ مردم ایران چهرهای افسانهای از این پادشاه شکل بگیرد (بلو، 19-21). در این زمینه باید بر دو مؤلفه تأکید کرد: نخست ایجاد امنیت که از دیرباز در فرهنگ ایرانی مورد توجه بوده است و ظاهراً نخبگان جامعه آن را فقط از طریق حکومتکردن پادشاهانی قادر و قاهر امکانپذیر میدانستهاند؛ چنانکه بیهقی از قول انوشیروان آورده است: «در شهری مقام مکنید که پادشاهی قاهر و قادر و حاکمی عادل و بارانی دائم و طبیبی عالم و آبی روان نباشد و اگر همه باشد و پادشاه قاهر نباشد، این چیزها همه ناچیز گشت» (ص 359-360). افزونبر این، امنیت در جوامعی مانند ایران، بخشی جداییناپذیر از مفهوم عدالت را تشکیل میداد (خالقی، 111) و باعث میشد که مردم بهجز مالیات مقرر، از سوی حکومت مورد ستم صاحبمنصبان قرار نگیرند؛ همانگونه که در افسانههای منسوب به شاه عباس به این موضوع اشاره شده است. از این زاویه شخصیت شاه عباس را میتوان با انوشیروان (ه م) مقایسه کرد. مؤلفۀ بعدی که بهرغم استقلال نسبی خود، باز هم ارتباط مستقیمی با امنیت دارد و تنها هنگام وجود و استقرار امنیت محقق میشود، اقدامات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شاه عباس بوده است که از جملۀ آنها میتوان به این موارد اشاره کرد: کارهای عمرانی ازقبیل ساخت بناهای عامالمنفعه؛ توسعۀ شهرها؛ توسعۀ بازرگانی؛ حمایت از پیشهوران و گسترش کارگاههای مختلفِ نساجی، ابریشمبافی، قالیبافی و فلزکاری؛ حمایت از هنرمندان، اعم از نقاشان و قصهخوانان و خطاطان که همۀ آنها به قدر کفایت در افسانههای منسوب به شاه عباس بازتاب یافته است، مانند افسانهای که دربارۀ مجموعۀ گنجعلی خان میان مردم رایج است (نک : همت، 155-167)، یا افسانۀ شاه عباس و بهروز نقاش (حنیف، 220-225). نتیجۀ این اقدامات نیز راحتی و آسایش و گذراندن اوقات فراغت در قهوهخانهها و نیز شادخواری بوده است، موضوعی که خود شاه عباس نیز بهرغم درگیریهای نظامی فراوان با بیگانگان، هیچگاه از آن غافل نبوده است. از این زاویه نیز شخصیت شاه عباس را میتوان با یکی دیگر از پادشاهان ساسانی، یعنی بهرام گور (ه م) مقایسه کرد. ازاینرو بیجهت نیست که شمار فراوانی از افسانههای منسوب به انوشیروان و بهرام گور به شاه عباس نیز منسوب شدهاند. مجموعهمطالبی که گفته شد، باعث گردیده است که شخصیت شاه عباس و دوران طلایی او آنچنان در خاطرۀ عمومی مردم ایران جای بگیرد که حتى پس از فروپاشی صفوی و گذشت چند سده از پایان دوران او، جایگاه اسطورهای وی کموبیش در فرهنگ مردم باقی بماند.
آزاده، حسین، قصههای فارس، شیراز، 1389 ش؛ اسکندربیک منشی، عالمآرای عباسی، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، 1377 ش؛ الولساتن، ل. پ.، توپوزقلی میرزا، به کوشش احمد وکیلیان و دیگران، تهران، 1386 ش؛ همو، قصههای مشدی گلین خانم، به کوشش ا. مارتسلف و دیگران، تهران، 1374 ش؛ امینی، امیرقلی، سی افسانه از افسانههای محلی اصفهان، اصفهان، بیتا؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، تمثیل و مثل، تهران، 1357 ش؛ همو، قصههای ایرانی، ج 2، تهران، 1353 ش؛ اوحدی بلیانی، محمد، عرفات العاشقین، به کوشش محسن ناجی نصرآبادی، تهران، 1388 ش؛ بلو، دیوید، شاه عباس، پادشاه بیرحمی که به اسطوره مبدل گشت، ترجمۀ خسرو خواجهنوری، تهران، 1395 ش؛ بهمنیار، احمد، داستاننامۀ بهمنیاری، به کوشش فریدون بهمنیار، تهران، 1361 ش؛ بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، به کوشش علیاکبر فیاض، مشهد، 1376 ش؛ پزشکیان، محسن، قصههای مردم کازرون، به کوشش عبدالنبی سلامی، تهران، 1383 ش؛ تاکههارا، شین و احمد وکیلیان، افسانههای ایرانی به روایت دیروز و امروز، تهران، 1384 ش؛ تاورنیه، ژان باتیست، سفرنامه، ترجمۀ حمید شیرانی، تهران، 1336 ش؛ تسلیمی، علی، طبقهبندی افسانههای مردم گیلان، رشت، 1390 ش؛ جامع الحکایات، به کوشش محمد جعفری (قنواتی)، تهران، 1391 ش؛ همان، به کوشش پگاه خدیش و محمد جعفری (قنواتی)، تهران، 1390 ش؛ جعفری (قنواتی)، محمد، تحقیقات میدانی؛ همو، روایتهای شفاهی هزارویکشب، تهران، 1383 ش؛ همو، قصهها و افسانههایی از گوشه و کنار ایران، تهران، 1386 ش؛ همو، «مقایسۀ افسانۀ نیت پادشاه در شاهنامه بـا روایتهای دیگر»، مجموعهمقالات همایش هـزارۀ شاهنامه، به کوشش محمدجعفر یاحقی، تهران، 1392 ش؛ همو و احمد وکیلیان، مثنوی و مردم، تهران، 1393 ش؛ چادویک، ه . م. و ن. ک. چادویک، رشد ادبیات، ترجمۀ فریدون بدرهای، تهران، 1376 ش؛ حنیف، محمد، هویت ملی در قصههای عامۀ دورۀ صفوی، تهران، 1394 ش؛ خالقی مطلق، جلال، «چرا انوشیروان را دادگر نامیدهاند؟»، فصلنامۀ هستی، تهران، 1372 ش، س 1، شم 2؛ خزاعی، حمیدرضا، بازنویسی افسانههای قوچان (علیاصغر ارجی)، مشهد، 1385 ش؛ همو، زیباترین افسانهها (افسانۀ شاه عباس)، مشهد، 1391 ش؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ راسخی اصل، زهرا، بررسی موضوعی اشعار چوپانی منطقۀ جوینی خراسان، پایاننامۀ کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور، پاکدشت، 1394 ش؛ رحمانی، روشن، افسانههای دری، تهران، 1374 ش؛ رحمانیان، داریوش، افسانههای لری، تهران، 1379 ش؛ سادات اشکوری، کاظم، افسانههای مردم اشکور بالا، تهران، 1352 ش؛ سیوری، ر. م.، ایران عصر صفوی، ترجمۀ احمد صبا، تهران، 1363 ش؛ شولافشارزاده، مجتبى و نجمه نورمندیپور، افسانههای مردم سیرجان، تهران، 1394 ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، 1363 ش؛ صالحی، خسرو، باغهای بلورین خیال، تهران، 1377 ش؛ عسکریعالم، علیمردان، افسانهها و باورداشتهای غرب ایران، تهران، 1390 ش؛ علیمرادی، منصور، مرد رودباری و دختر بازرگانان، افسانههای مردمان کرانۀ رود هلیل، تهران، 1393 ش؛ عمادی، اسدالله، افسانههای مردم مازندران، ساری، 1382 ش؛ عوفی، محمد، جوامع الحکایات، به کوشش امیربانو امیری فیروزکوهی (مصفا)، تهران، 1386 ش؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش جلال خالقی مطلق، تهران، 1386 ش؛ فلسفی، نصرالله، زندگانی شاه عباس اول، تهران، 1358 ش؛ قصۀ حسین کرد شبستری، به کوشش ایرج افشار و مهران افشاری، تهران، 1385 ش؛ کاشفی، حسین، انوار سهیلی، تهران، 1362 ش؛ منجم یزدی، محمد، تاریخ عباسی، به کوشش سیفالله وحیدنیا، تهران، 1366 ش؛ منزوی، فهرستواره؛ مولوی، مثنوی معنوی، به کوشش نیکلسن، تهران، 1382 ش؛ مؤیدمحسنی، مهری، اوسونه، کرمان، 1395 ش؛ میرکاظمی، حسین، افسانههای دیار همیشهبهار، تهران، 1374 ش؛ نادری، افشین، نمونههایی از قصههای مردم ایران، تهران، 1383 ش؛ نصرآبادی، محمدطاهر، تذکره، به کوشش محسن ناجی نصرآبادی، تهران، 1378 ش؛ نظامالملک، حسن، سیر الملوک (سیاستنامه)، به کوشش هیوبرت دارک، تهران، 1387 ش؛ نوری، مهران، بازنویسی افسانههای سوادکود (احمد باوند سوادکوهی)، تهران، 1386 ش؛ واله، پیترو دلا، سفرنامه، ترجمۀ محمود بهفروزی، تهران، 1380 ش؛ وکیلیان، احمد، قصههای مردم، تهران، 1379 ش؛ هبلهرودی، محمدعلی، جامع التمثیل، به کوشش حسن ذوالفقاری و زهرا غلامی، تهران، 1390 ش؛ همایونی، صادق، ترانههای محلی فارس، شیراز، 1379 ش؛ همت کرمانی، محمود، تاریخ مفصل کرمان، تهران، 1350 ش.
محمد جعفری (قنواتی)
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید