سیاه چادر
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 1 آذر 1400
https://cgie.org.ir/fa/article/257784/سیاهچادر
چهارشنبه 27 فروردین 1404
چاپ شده
5
سیاهْچادُر، مسكن قابل حملونقل بیشتر كوچنشینان دامدار ایران. این نوع مسکن میان كوچنشینان ایران نامهای متفاوتی دارد؛ بختیاریها و ایلهای کهگیلویه و بویراحمد و ممسنی به آن بُهون (کریمی، «نگاهی ... »، 43، سفر ... ، 95؛ دیگار، 189)، لرهای لرستان، مثلاً لرهای ایل پاپی، دَوار (فیلبرگ، ایل ... ، 102؛ صفینژاد، لرها ... ، 531)، کردهای غرب ایران، مثلاً ایلهای میلان و شكاك، گُون (کلانتری، 26-27؛ علینژاد، 113)، بلوچها گِدام (بلوکباشی، 514، 521)، سنگسریها گوت (شاهحسینی، 178)، كوچنشینان تالش پارو (شكوری، 152)، اهالی ایل بچاقچی كرمان بهطور عام پلاس، به سیاهچادر كوچكِ هنگام كوچْ، هجیر، و به سیاهچادر بزرگ زاجیل (بهنیا، 121)، و عربها به آن بیت شَعْر (فیلبرگ، سیاهچادر ... ، 276) میگویند.سیاهچادر، غیر از آلاچیق نمدپوش كوچنشینان تركمن و شاهسون، مسكنی موقت و شاخص در نظام كوچنشینی ایران است كه ظاهراً از دیرباز تاكنون تكامل و تحولی نداشته است و در بین بیشتر كوچنشینان عمومیت دارد. این نوع مسکن با وضع زندگی متحرك كوچنشینی و معیشت دامداری آنها سازگار است و قابلیت برپاشدن و نیز برچیدن و بارشدن بر پشت چهارپایان و حمل به نقطهای دیگر را در كوتاهمدت دارد. در سرتاسر ایران، رنگ این سرپناه سیاه است كه از موی سیاه بز بافته میشود، زیرا چادری كه از پشم خالص گوسفند بافته شده باشد، بهراحتی كش میآید؛ ولی مو مقاوم و بادوام است، خطر بیدزدگی ندارد، در مواقع بارندگی، نخستین قطرات باران رشتهها و ریسمانها را درهمفشرده میسازد و باران كمتری به داخل چادر نفوذ میكند. همچنین در اثر گرما و هوای خشك منبسط میشود و بادگیری و تهویۀ درون چادر بیشتر، و هوای درون چادر خنكتر میگردد (كریمی، «نگاهی»، 41). بهطوركلی، در همهجای ایران، پوشش سیاهچادر كوچنشینان از كنار هم دوختهشدن نوارهای بافتهشدهای (تخته، لَت) به عرض معمولاً 50 تا 80 سانتیمتر شکل میگیرد كه از نظر فنی تابعی از دار بافندگی زمینی كوچنشینان و میدان فعالیت دو دست بافندهای است كه بر زمین نشسته است. طول این نوارها بستگی به طول چادر مورد نظر دارد. هرچه بافت در طول لت جلوتر میرود، بافنده نیز با آن جابهجا میشود (همانجا). با علم به اینكه این سرپناه یكی از مهمترین معیارها (پارامترها) در زندگی انسان است، همیاری گروهی در فراهمكردن مواد اولیه، مراحل بافت و برپاكردن آن نقش عمدهای را ایفا میكند. هر سیاهچادر بهطور متوسط، 60 كیلوگرم وزن، و به همین میزان احتیاج به موی بز دارد؛ از هر رأس بز بهطور متوسط فقط میتوان در حدود نیم كیلوگرم مو چید؛ بافتن نوارها نیز زمان و نیروی كار بیشتری طلب میكند. بنابراین نیاز مبرمی به همیاری بی مزد و مواجب و صمیمانۀ همۀ اعضای همان واحد اجتماعی ـ اقتصادی كوچك چند سیاهچادری دارد كه چادرهایشان را در كنار هم برپا میكنند (كه در هر ایلی نامی بخصوص دارد: مال، در بین لرها؛ خِیل، در بین سنگسریها؛ كَرنگ، در بین تركاشوندهای همدان؛ كُرَنگ، در بین ملكشاهیها؛ یورت، در بین بچاقچیها؛ و جز اینها). این همیاری در تهیۀ سیاهچادر مشتمل بر نیروی كار و تأمین كسری موی بز برای بافتن سیاهچادر است. در برخی از ایلها (مثلاً ایل بهمئی)، در صورت ازدواج برادر كوچكتر و جداشدن بهون (سیاهچادر) او از بقیۀ خانوار، موی بز لازم برای بافتن بهون جدید را بقیۀ خانواده تأمین میكنند. كسری موی بز را نیز دیگر همسایگان در اختیار او میگذارند و وجهی دریافت نمیكنند تا او نیز قادر به تكمیل چادر و تهیۀ مسكنی برای خود باشد (صفینژاد، عشایر ... ، 665). در انتخاب جـا برای استقرار چادر نیز دقت میشود كـه سیلگیر، كنار رودخانۀ خشك و زیر صخرههای بزرگ نباشد.
دیرینگی چادر یا سیاهچادر به دورۀ مادها (ح 701-550 قم) میرسد. حكایات مختلف دربارۀ چادرهای ایرانیان در زمان جنگهای مادها حاكی از آن است كه ظاهراً یونانیان از ایرانیان تقلید كرده، و حتى چادر بزرگی از ایرانیها بهعنوان هدیه دریافت كردهاند (همان، 343). ابنفضلان (سدۀ 4 ق) نوشته است: غزهای ترك صحرانشین در خانۀ مویی یا سیاهچادر (بیوت شَعْر) زندگی میكنند. به رسم صحرانشینان، یك دسته از این چادرها در یك جا و دستۀ دیگر در جای دیگر گرد هم جمع میشوند (ص 61-62). ابنحوقل در همین سده دربارۀ مردمی که میان کرمان و مکران و سند زندگی میکردهاند، نوشته است که آنها در زیر چادرها به سر میبرند (ص 269-270). ادریسی در سدۀ 6 ق، دربارۀ بلوچها نوشته است که آنها مثل عربها در زیر چادر مویین زندگی میكنند (1 / 441). به نظر فیلبرگ، جغرافیدانان در قرون وسطى سیاهچادری با پوششی بافتهشده از مو را که بهطور عام مورد استفاده قرار میگرفته است، بهمثابۀ مسکن متداول جمعیت جهان اسلام دانستهاند (همان، 334-335). كلاویخو كه از 806 تا 809 ق / 1403 تا 1406 م، در ایران بوده، در نزدیکی نیشابور اردوگاه قبیلۀ «الواری» از گلهچرانانِ کُرد را دیده که تقریباً شامل 400 چادر بوده است (ص 188). در ایران، تا قبل از پدیدۀ روزافزون یكجانشینی در بین عشایر كوچنشین، كردهای شمال غربی ایران، كردهای كردستان، كردهای كرمانشاهان، تركاشوندهای همدان، لرهای لرستان، لرهای بختیاری، لرهای ایلات كهگیلویه و بویراحمد، لرهای ممسنی، قبایل عربزبان خوزستان، ایلهای خمسۀ فارس، قشقاییهای فارس، بچاقچیهای كرمان، بلوچها، كردهای شمال خراسان، ایل سنگسر و تالشهای منطقۀ شمال در زیر چادر زندگی میكردند كه هنوز هم شماری از آنها همان روال كوچنشینی را ادامه میدهند و سیاهچادر مسكن اصلی آنها ست.
مسكن عشایر كرد آذربایجان غربی، معمولاً سیاهچادری از موی سیاه بز است. مردها موی بزها را میچینند، و زنها آن را میشویند و میریسند و میتابند و به شكل نوارهایی به عرض 25 تا 50 سانتیمتر و به طول 10 تا 15 متر میبافند و در كنار هم قرار میدهند و به هم میدوزند تا پوشش چادر بزرگ فراهم شود. مردان و زنان به كمك هم آن را بر روی دیركها سوار میكنند. اطراف سیاهچادر عموماً با زمین فاصله دارد و این فاصله را بهوسیلۀ حصیر (یا چیت / چیق) میپوشانند.
در داخل همۀ چادرها، روبهروی ورودی چادر، سکویی سنگچین به طرز زیبایی میسازند و روی آن خورجینهای دستبافت و وسایل خواب را میگذارند و آن را با جاجیم و گلیم خوشنقش میپوشانند و پشتیها و بالشها را روی آن قرار میدهند. سمت راست چادر که با نمد و گلیم و فرش مفروش میشود، مخصوص پذیرایی است. سمت چپ نیز اختصاص به مصارف مختلف خانگی دارد. زنها بساط پخت نان را در جلو چادر برپا میكنند و پختوپز را در اجاق خارج از چادر انجام میدهند. اندازۀ چادر به موقعیت اجتماعی شخص بستگی دارد (اسكندرینیا، 24). ایلاتیهای كرد میلان در آذربایجان، با چند دیرك بزرگ در وسط، و دیركهای كوچك در گوشهوكنار، چادر را برپا نگه میدارند. ریسمانهای گوشهها و لبههای سقف چادر را به میخهای چوبی كه در اطراف چادر به زمین فروکردهاند، وصل میكنند. دورتادور یا 3 سوی چادر را با دیوارهای از حصیر به ارتفاع تقریبی یك متر و نیم میپوشانند تا از باد و گردوخاك جلوگیری كند و سدی برای دامهای از گلهرمیدۀ بیچوپان باشد. قسمتی از سمت چپ درون چادر را برای نگهداری برههای نوزاد و نگهداشتن لبنیات و جز اینها با پارچهای به بلندی نیم متر از سایر قسمتها جدا میكنند و آن را كُلین میخوانند. چادر خانوادۀ سرپرستان و دامداران ایل بزرگتر از چادر دیگران است (كلانتری، 27).
در میان ایلات لر ناحیۀ الشتر لرستان، سیاهچادرهای بزرگ مختص بزرگان ایل است و دو قسمت لامردو (مردانه) و لاژنیل (زنانه) دارد. قسمت مردانه مخصوص پذیرایی از مهمانان و مكان مشورت است. قسمت زنانه مخصوص پختوپز و امور عادی زندگی است. اسباب و اثاثیۀ این چادرها موقعیت اجتماعی افراد را تعیین میكند. برای نگهداری از فراوردههای لبنی، در گوشهای از چادر فضایی به وسیلۀ حصاری از نی یا تركه به نام چیت جدا میكنند. اجاقی هم به نام گووَر در درون سیاهچادر حفر میكنند و دور آن سنگ میچینند كه این سنگها قابـل جابهجاشدناند. بـه مجموعـهای از چند سیـاهچادر كه بهصورت دایرهوار و گاه ردیفی و چهارضلعی و یا سهضلعی برپا میشود، كورنگ میگویند. نسبت گلههای گوسفند و گاو و اسب و استر تعیینكنندۀ وسعت این كورنگ است؛ محدودۀ آن را با پرچینی از شاخ و برگ درختان خاردار جنگلی تعیین میكنند كه یك یا دو ورودی و خروجی دارد. اینان نیز قسمتی از فضای درون چادر را با سنگ و چوب بالا میآورند و رختخواب و گبهها و اسباب و اثاثیه را روی آن میچینند و روی همه را با فرشها و گلیمهای رنگین خوشنقشونگار میپوشانند. به این قسمت از سیاهچادر پورِك میگویند (عسكریعالم، 1 / 30-32). لرهای لرستان دورتادور پایین دیوارۀ سیاهچادر را با نِیچیت میپوشانند (صفینژاد، لرها، 531). كوچندگان در مدت اقامت در سردسیر و گرمسیر، در چند نوبت محل سیاهچادرها یا مال را تغییر میدهند. این كار بهسبب تمامشدن آب، به انتها رسیدن علوفۀ طبیعی و نزدیكترشدن به آب و علوفۀ جدید است (همان، 369). در میان لرهای بزرگ و كوچك، پس از اینكه مردان سیاهچادر را برپا كردند، فضای درونی سیاهچادر با مشاورۀ اعضای خانوار به فضاهای مستقل درونی تقسیم میگردد. جایگاه رختخوابهای پیچیدهشده در موجها (شالهای بزرگی همانند پتو، بافتهشده از پشمهای رنگی)، بر روی سكوی ساختهشده در درون چادر است و دیگر جاها با دیوارههای نیچیت مشخص میگردد. بهترین فرشها و مرغوبترین رختخوابها در لامَردان / لامردو ست. تزیین و زیبایی این قسمت از چادر نمایانگر شخصیت اجتماعی صاحب آن است. سیاهچادر كدخدایان، كلانتران و خوانین بسیار بزرگتر و تزیینیافتهتر از سیاهچادرهای معمولی است (همان، 532-533).در میان ایلات، اجاق چادر از تقدس خاصی برخوردار است، تاجاییكه در مواقع ضروری به آن قسم میخورند؛ هنگام روشنكردن آن نام خدا را بر زبان میآورند و هنگام تخلیۀ آن، چندین بار بسمالله میگویند (عسكریعالم، 1 / 32؛ برای آگاهی بیشتر دراینباره، نک : ه د، اجاق).
در بین چادرنشینان دامدار ایل تركاشوند كه در اطراف همدان هستند، آرایش مجموع چند چادر را كُرنگ میگویند. ساختار این كرنگ و سازماندهی آن مشابه مال (اردوگاه) بختیاریها ست. دامهای هر صاحبچادری از كنار همان چادر وارد میشود و در مقابل چادر او میخوابد و از همانجا نیز خارج میشود (برقعی، 3-4).
هریک از گروههای ایل بختیاری اردوگاه و تأسیسات ثابتی برای خدمات ضروری خود دارند و گروه دیگری نمیتواند از آن استفاده کند. این تأسیسات به هنگام کوچ و ترک اردوگاه باقی میماند و در نوبت بعد هنگام برگشت دوباره مورد استفاده قرار میگیرد. در میان بختیاریها، عرض لَتها یا نوارهایی كه از بههمدوختن آنها پوشش چادر به دست میآید، حدود 40 تا 60 سانتیمتر، و طول آنها متناسب با طول چادری است كه وسعت آن مورد نظر است (ح 6 تا 15 متر)، و به عمق 5 / 4 تا 7 متر. لبههای طولی لتها که به هم دوخته میشوند، خطوط روشن بسیار مشخصی را تشکیل میدهند كه امكان نفوذ اشعۀ ملایمی از نور خورشید و به هنگام بارندگی، چند قطره باران را به داخل چادر میدهند. بافتن ریسمانها و طنابهای چادر نیز مثل هر كار بافندگی دیگر بر عهدۀ زنان است. بریدن چوب از درختان جنگلی و درستكردن دیركها و ستونها و میخهای چوبی، تسطیح زمین چادر، سنگچینی سكوی اصلی چادر، و كندن چاله و درستكردن اجاق به عهدۀ مردان است. برپاكردن چادر را زن و مرد به یاری هم انجام میدهند. تنظیم و چیدن اشیاء و وسایل زندگی در درون چادر به عهدۀ زنها ست. برپاکردن این چادرها منوط به تأسیسات و عوامل ثابت از نوع تسطیح و سنگچینی و جز اینها ست. تنها آثاری نیز كه بعد از ترك ایل از «مال»ها باقی میمانند، همین عوامل ثابت است.
در ایل بختیاری، سیاهچادر (یا بوهون) فضای خصوصی خانوار و كوچكترین واحد مصرف، و مال كوچكترین واحد تولیدی است. در یك مال، قبل از شروع عملیات برای برپایی هر نوع تأسیساتی، اعم از سیاهچادر، كُلَهبره (حصار سنگچین مخصوص برهها)، دوم / دون (حصار سنگچین قیفمانند مخصوص شیردوشی از دامها) و جز اینها، باید جای آن را كاملاً آماده كرد. طول قطعۀ مسكن (جاورگا) حدوداً 10 متر و عرض آن بهتناسب از 3 تا 5 متر است. همیشه در یكی از طولهای این جاورگا، دیوار كـوتاهی بـه نـام چُل، بـا سنگها و قلـوهسنگهای بـدون ملاط بـه عرض حدود یك متر و ارتفاع حدود 60 تا 80 سانتیمتر درست میكنند یا اگر هنوز از قبل مانده باشد، آن را مرمت میكنند. در قسمت انتهایی سمت راست سطح رو به درونِ چُل، چند حفرۀ كوچك طاقچهمانند با چند قطعهسنگ صاف بزرگ میسازند و كف حفرۀ سمت راست را سنگچین میكنند. وقتی چادر بر روی این مكان برپا شد و خورجینها روی چل چیده شد و وسایل آشپزی در حفرهها قرار گرفت و مشك آب را در درون حفرۀ سمت راست گذاشتند و مواد سوختنی ازقبیل هیزم و فضولات دامی را كمی دورتر از چادر در همین سمت قرار دادند (كریمی، سفر، 68)، حال چادر نام وارگا به خود میگیرد. جای وسایل پختوپز در سمت راست چادر است و پختوپز هم در همینجا انجام میگیرد (همان، 67- 69؛ همو و دیگار، 302-304).
در ایل بختیاری تعداد لتهایی كه سیاهچادر را تشكیل میدهند، همیشه فرد است. هر سیاهچادر، در ارتباط با مقام و منزلت و دارایی صاحب چادر، از 5 لت (كوچكترین) تا 13 لت (بزرگترین) را شامل میشود. در دو انتهای هر لت بافتهشده، بهمنظور ممانعت از بازشدن بافت و ایجاد حس زیباییشناختی در بیننده، منگولههای تزیینی كوچكی از همان رشتههای مویین میبافند (كریمی، «نگاهی»، 41).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید