سنجد
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 11 فروردین 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/257716/سنجد
سه شنبه 2 اردیبهشت 1404
چاپ شده
5
سِنْجِد، از گیاهان بوتهای یا درختیِ همیشهسبز، میوهدار و آیینی. میوۀ آن معروف به سنجد در منابع با اسامی گوناگون، همچون بل، ایده (ایکده)، پستنک، پستانک، زقوم، بادام نقد، چوبدانه، سرینچک، سنجی، سنجن و پول سینجه آمده است (مظفریان، 199؛ معین؛ زرگری، 4 / 277؛ شهاب، 34؛ شاهحسینی، 99؛ ستوده، 153). شاخههای کوچک نوکتیز و یا تیغهای دراز با برگهای براق و شبیه بید از ویژگیهای این درخت است. گلهای آن خوشهای به رنگ سفید یا زرد و بسیار خوشبو ست. میوهاش پوستی سرخ یا خاکستری یا زرد دارد و درونش پر از آرد است. سنجد وحشی با میوههای خاکستری نقرهای در ایران بهصورت خودرو ست و نوع اهلی یا باغی آن نیز که از سنجد وحشی عمل میآید، در ایران کشت میشود (بهرامی، 749؛ نیاکی، 469). سنجد گیاهی است که در برابر خشکی و شوری محیط مقاومت خوبی دارد (مظفریان، همانجا). این گیاه تقریباً در تمام مناطق ایران پراکنده است (زرگری، 4 / 276؛ نیز نک : نیاکی، 471، نقشه). متن پهلوی بندهش از کهنترین متونی است که در آن از سنجد (سرینجد، سرینچک) نام برده شده، و در دستۀ میوههایی قرار گرفته است که بیرون آنها را میشود خورد، اما درونشان را نه (ص 88). در تاریخ بلعمی نیز جزو میوههای بهشتی معرفی میشود که به دست ابراهیم (ع) در زمین پراکنده شدند (ص 92). منابع کهن معتبر دیگری نیز از درخت سنجد و عنبیرا (پستنک) نام بردهاند (برای نمونه، نک : مقدسی، 436؛ جمالی، 129، 137؛ فاضل، 192؛ انطاکی، 1 / 244-245). در طب قدیم از سنجد بهعنوان غذای قابض یاد شده است (برای نمونه، نک : اخوینی، 157؛ جرجانی، کتاب 3 / 43). در این متون عمدتاً از عنبیرا سخن به میان آمده است (رازی، 3 / 101؛ ابنبیطار، 3-4 / 148). برخی منابع آن را سرد و خشک برشمردهاند (ابومنصور، 237؛ ابنسینا، 2 / 354). ابومنصور موفق هروی دربارۀ عنبیرا مینویسد: «عنبیرا سنجد است، و او سرد و خشک ... و قابض است، شکم ببندد و ... تشنگی بنشاند، که از قبل صفرا بود، و او غذایی است که مر کودکان خرد را موافق است که طبیعت ایشان به اعتدال بدارد تا شیر خورند، و پست وی همچنان شکم بندد، و معده را دباغت کند، و صفرا بشکند» (همانجا؛ قس: بغدادی، 2 / 206). عقیلی علوی شیرازی در وصف خوشبویی سنجد مینویسد: اگر در جایی درخت گلدار آن باشد، بویش تا 7- 8 خانه آنطرفتر میرسد (ص 644). ازآنجاکه این میوه مهیج شهوت و قوۀ باه، بهویژه در زنان است، بنابراین دختران نورس را از استشمام رایحۀ آن بازمیدارند (همانجا؛ نیز نک : غسانی، 351). همچنین در عجایب المخلوقات (سدۀ 6 ق)، ضمن وصف درخت سنجد آمده است که بوی شکوفۀ آن شهوت زنان را تحریک میکند، و هر مردی که شکوفۀ سنجد با خود داشته باشد ــ چه پیر چه جـوان ــ میتواند عقل و هوش از زنان برباید و آنها را تـابع خود سازد (طوسی، 320؛ نیز نک : ماسه، 1 / 385).
امروزه نیز سنجد در باور مردم اثـرات درمانی ــ بهویژه تببری ــ دارد (نک : زرگـری، 4 / 276). در طب مردمی اعتقاد بر این است که مالیدن روغن حاصل از پختۀ سنجد در آب و روغن زیتون، درد مفاصل و سستی عضو را رفع میکند. مالیدن همین روغن بر مو سبب رشد و تقویت مو نیز میشود. عرق گل سنجد بادهای معده را رفع میکند و مقدار خوراک آن از خود سنجد، تا یک مشت (50 عدد)، و از روغنش، تا نیم مثقال است (شهری، 5 / 342). درخت سنجد از دیرباز نزد ایرانیان از ارزش و احترام زیادی برخوردار بوده، و درختی مبارک محسوب میشده است (جمالی، 137). هنوز هم در ایزدخواست میوۀ سنجد را نقل حضرت فاطمه (ع) میدانند و برای تبرک در سینی مراسم عقد و عروسی و عید نوروز میگذارند (رنجبر، 508). مردم برزک کاشان نیز معتقدند که چون حضرت فاطمه (ع) به درخت سنجد تکیه داده است، این درخت به احترام ایشان همیشه کج میروید (جهانی، 59). در بسیاری از مناطق ایران، سنجد در کنار انجیر، انار و انگور از مهمترین درختان محسوب میشود (اسدی، 1 / 859). مردم گروس بر این باورند که هرکس زیر درخت سنجد و گردو بخوابد، خفه میشود (هاشمنیا، 188) و به باور مردم میبد، کاشتن درخت سنجد آمدونیامد دارد (جانباللٰهی، 324). خراسانیها عقیده دارند اگر کسی هنگام تحویل سال سنجد بخورد، تا آخر سال هیچ گزندهای وی را نخواهد گزید (شکورزاده، 101). هرچند میوۀ این درخت در نظام غذایی چندان جایگاهی ندارد، اما حضور آن در مراسم و آیینهای بزرگ اساسی است (نک : ادامۀ مقاله). بارزترین نقش آیینی سنجد، حضور آن در مراسم نوروز، خوان نوروزی و سفرۀ هفتسین بهعنوان یکی از «سین»های اصلی این سفره است. گرچه در مناطق مختلف ترکیب سینها ممکن است متفاوت باشد، نظیر سبزی، سمنو، سپستان، سماق، سیب، سرکه، سکه، سیر، سپند، سنبل، سیاهدانه و سوهان، اما همواره سنجد جزء اصلی سفرۀ هفتسین (ه م) بوده است (هدایت، 125؛ میرنیا، 43؛ فخرایی، 272؛ بلوکباشی، 69). در بیشتر جاهای ایران، سنجد در سفرۀ هفتسین نماد عقلگرایی و خردمندی (آخته، 53)، و یا نشان برنامهریزی دقیق و سنجیده برای کارهای سال پیش رو در آغاز سال است (دادخواه، 124؛ قس: هنـری، 60-62). شاهرودیها سنجد را نماد سرخی و شادمانی میدانند (شریعتزاده، 420) و زردشتیان عطر برگ و شکوفههای سنجد را محرک عشق و مهر، و از مقدمات اصلی زایندگی میدانند که باید بر سر خوان نوروزی نمایان باشد. آنها دانههای سنجد را با آویشن در هم میآمیزند و همراه با نقل و سکه بر سر سفرۀ نوروزی میگذارند (رمضانخانی، 117). در مراسم ویژۀ نوزودی نیز که موبدان زردشتی برگزار میکنند، سنجد حضور دارد، بهطوریکه هنگام گردیدن به دور آتش و سرودن نیایش، زنها و دیگران گل، برنج، سنجد و آویشن به سر نوزود میریزند (آذرگشسب، 276). زنان پیرسواران نیز دریافتهاند که بهترین زمان واره (ه د، شیرواره) موقع شکوفهدادن درخت سنجد است و در این زمان با خواندن این شعر، مشکزنی میکنند: وارهای که هنگام گل سنجد گرفته شود، کرهاش مثل دانههای برنج میشود (رسولی، 167- 168). در قلعۀ استاخور الیگودرز، مشکۀ نو را به درخت سنجد میبندند و 7 دختر بهترتیب آن را میزنند (فرهادی، 71، حاشیۀ 22). مردم روستای نازی از توابع کمره معتقدند که برگهای آب «چلهبری» حتماً باید 40 برگ از درخت سنجد باشد (همو، 74). اردهالیها در روز اسفندی، آش هفتسین در دو دیگ گلی میپزند و برای شگون به بچههای شیرخوار هم میدهند؛ در پخت این آش از اقلام سفرۀ هفتسین (سنجد، سبزی، سنگک، سیرابی، سیر و سکه) بهره میبرند («اسفندی ... »، 94). کردها نیز در شب چله، تخمه و سنجد میخورند و بانوی خانه پوست آنها را به آب روان میدهد تا خشکسالی نشود (شمس، 343).تیرماه سیزده (ه م) نیز از دیگر مراسمی است که در آن سنجد به کار میرود. در این مراسم، یک روز مانده به شب تیرماه سیزده، افرادی که پسرانشان دختری را نامزده کردهاند، به فکر سیزدهی میافتند. سیزدهی هدیهای است که خانوادۀ داماد برای عروس میفرستد و شامل سنجد، سیب، به، انار، انگور، پرتقال، فندق، گردو، بادام، پسته، نخود، کشمش، انجیر، خرما، قند و چای، سقز، باقلای پخته به انضمام یک تنبان (شلوار) و یک جفت گالش (در تنکابن) است (خلعتبری، 135). در میان روستانشینان کرد نیز در شب جشن نوروز، گندم، نخود، کنجد و شاهدانه را روی ساج برشته میکنند و آنها را با دیگر میوههای خشک مانند سنجد، گردو، پسته، بادام و کشمش در هم میآمیزند و بدین روش آجیل جشن را فراهم میکنند که همان آجیل مشکلگشا یا هفتمغز (لرک) است. هر خانوادهای در آن شب، سنجد، کشمش، گردو، خرما، بادام، پسته، برگۀ هلو، پول خرد، تخممرغ و جوراب پشمی آماده میکنند تا به نام ارمغان نوروزی به شالاندازها بدهند (رضایی، 131). گاهی نیز از سنجد در مراسم شب چله (ه م) استفاده میشود؛ مثلاً در شهراب اراک، سنجد، گندم، شاهدانه، کشمش، مغز بادام، مغز گردو، انگور، هندوانه، خربزه و کالک جوجهترشی میخورند. پسرهایی که نامزد دارند، 5-6 مجمعه را که در آنها یک جفت کفش، یک قواره پارچۀ پیراهنی، مقداری شیرینی، و آجیل مشتمل بر سنجد، گردو، بادام و کشمش است، توسط یکی از دخترهای خانوادۀ خود مثل دخترخاله یا دختردایی به خانۀ عروس میفرستند (انجوی، 1 / 22-23). در ادب شفاهی نیز نقش سنجد را میتوان دید؛ علاوهبر مثلهایی چون «سنجد را میرزا قبیدا میگویند» یا «سنجد هم خودش را جزو میوهها حساب کرده» (ذوالفقاری، 1 / 1210)، چیستانهایی نیز با سنجد ساخته شده است، ازجمله در بروجرد که سنجد پاسخ چیستان «چوب تراشیدۀ استادندیده، آرد آسیابشدۀ آسیابندیده» است (کرزبر، 204).
آخته، ابوالقاسم، جشنها و آیینهای شادمانی در ایران، تهران، 1385 ش؛ آذرگشسب، اردشیر، مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان، تهران، 1352 ش؛ ابنبیطار، عبدالله، الجامع لمفردات الادویة و الاغذیة، فرانکفورت، 1417 ق / 1996 م؛ ابنسینا، قانون، ترجمۀ عبدالرحمان شرفکندی، تهران، 1370 ش؛ ابومنصور موفق هروی، الابنیة عن حقایق الادویة، به کوشش احمد بهمنیار و حسین محبوبی اردکانی، تهران، 1346 ش؛ اخوینی بخاری، ربیع، هدایة المتعلمین، به کوشش جلال متینی، مشهد، 1344 ش؛ اسدی، نوشآذر، نگاهی به گرمسار، سرزمین خورشید درخشان، تهران، 1378 ش؛ «اسفندی (اسبندی) در کاشان و آبادیهای آن»، فصلنامۀ فرهنگ مردم، تهران، 1385 ش، شم 19-20؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، تهران، 1352 ش؛ انطاکی، داوود، تذکرة اولی الالباب، قاهره، دارالفکر؛ بغدادی، علی، المختارات فی الطب، فرانکفورت، 1417 ق / 1996 م؛ بلعمی، محمد، تاریخ، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، 1341 ش؛ بلوکباشی، علی، نوروز، جشن نوزایی آفرینش، تهران، 1381 ش؛ بندهش، ترجمۀ مهرداد بهار، تهران، 1385 ش؛ بهرامی، تقی، فرهنگ روستایی، تهران، 1316-1317 ش؛ جانباللٰهی، محمدسعید، چهل گفتار در مردمشناسی میبد، تهران، 1385 ش، دفتر دوم و سوم؛ جرجانی، اسمـاعیل، ذخیرۀ خوارزمشاهی، به کـوشش محمدرضا محرری، تهـران، 1382 ش؛ جمالی یزدی، مطهر، فرخنامه، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1346 ش؛ جهانی برزکی، زهرا، برزک، نگین کوهستان، کاشان، 1385 ش؛ خلعتبری لیماکی، مصطفى، فرهنگ مردم تنکابن، تهران، 1387 ش؛ دادخواه، محمدعلی، نوروز و فلسفۀ هفتسین، تهران، 1379 ش؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ رازی، محمد بن زکریا، نصوص و دراسات، به کوشش فؤاد سزگین، فرانکفورت، 1416 ق / 1996 م؛ رسولی، غلامحسن، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، تهران، 1378 ش؛ رضایی، عبدالعظیم، تاریخ نوروز و گاهشماری ایران، تهران، 1379 ش؛ رمضانخانی، صدیقه، فرهنگ زرتشتیان یزد، تهران، 1387 ش؛ رنجبر، حسین و دیگران، سرزمین و فرهنگ مردم ایزدخواست، اهواز، 1373 ش؛ زرگری، علی، گیاهان دارویی، تهران، 1369 ش؛ ستوده، منوچهر، فرهنگ نائینی، تهران، 1365 ش؛ شاهحسینی، علیرضا، دیباج (چهارده کلاته)، گوهری در شمال دامغان، سمنان، 1387 ش؛ شریعتزاده، علیاصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، 1371 ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، 1363 ش؛ شمس، اسماعیل، فولکلور و تاریخ کرد، تهران، 1393 ش؛ شهاب کوملهای، حسین، فرهنگ عامۀ کومله، رشت، 1386 ش؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، 1383 ش؛ طوسی، محمد، عجایب المخلوقات، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1345 ش؛ عقیلی علوی شیرازی، محمدحسین، مخزن الادویة، کلکته، 1259 ق / 1844 م؛ غسانی ترکمانی، یوسف، المعتمد فی الادویة المفردة، به کوشش مصطفى سقا، بیروت، 1402 ق / 1982 م؛ فاضل هروی، ارشاد الزراعة، به کوشش محمد مشیری، تهران، 1346 ش؛ فخرایی، ابراهیم، گیلان در گذرگاه زمان، تهران، 1354 ش؛ فرهادی، مرتضى، «مشکسازی و مشکزنی در چهارده روستای کمره»، فصلنامۀ تحقیقات جغرافیایی، تهران، 1371 ش، شم 25؛ کرزبر یاراحمدی، غلامحسین، فرهنگ مردم بروجرد، به کوشش علی آنیزاده، تهران، 1388 ش؛ ماسه، هانری، معتقدات و آداب ایرانی، ترجمۀ مهدی روشنضمیر، تبریز، 1355 ش؛ معین، محمد، فرهنگ، تهران، 1382 ش؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، لیدن، 1909 م؛ میرنیا، علی، فرهنگ مردم، تهران، 1369 ش؛ نیاکی، صحت، گیاهان کشاورزی ایران، اهواز، 1351 ش؛ هاشمنیا، محمود و ملوک ملکمحمدی، فرهنگ مردم گروس (بیجار و حومه)، بیجار، 1380 ش؛ هدایت، صـادق، فرهنگ عـامیـانۀ مردم ایران، تهـران، 1381 ش؛ هنـری، مـرتضى، آیینهای نوروزی، تهران، 1353 ش؛ نیز:
Mozaffarian, V., A Dictionary of Iranian Plant Names, Tehran, 2007.
پیمان متین
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید