صفحه اصلی / مقالات / سمساری /

فهرست مطالب

سمساری


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : یکشنبه 10 فروردین 1399 تاریخچه مقاله

سِمْساری، از پیشه‌های سنتی برای مبادلۀ کالاهای مستعمل. سمسار در اصل واژه‌ای عربی و به معنای میانجی میان خریدار و فروشنده است (نفیسی؛ المنجد). برخی، حوزۀ فعالیت سمسار را تنها تبادل اسباب و لوازم دستدوم دانسته‌اند ( لغت‌نامه ... ). با توجه به معنی واژۀ دلال که به‌واسطۀ خرید‌و‌فروش گفته شده است (سیاح، ذیل دلال؛ شرتونی، 346)، در مواردی سمسار و دلال به یک معنی هم به کار می‌روند ( لغت‌نامه، معین، ذیل دلال). اما حوزۀ فعالیت دلال در دوره‌های گوناگون تاریخ بسیار گسترده‌تر از سمسار بوده، و مواردی چون خرید‌و‌فروش برده، کنیز، ستور، ملک و صرافی، و واسطه‌گری برای آشنا‌کردن زنان و مردان با یکدیگر را نیز در بر ‌می‌گرفته است (ابن‌اخوه، 157؛ فیض، 117). در اصفهان عصر صفوی به سمسار، «نقشینه‌فروش» نیز می‌گفتند (مینورسکی، 30؛ رجب‌نیا، 78). 
در گذشته، سمساران واسطۀ خرید‌و‌فروش اشیاء گران‌بها بودند؛ به همین سبب، به مرور زمان، مهارت خاصی در شناختن اشیاء عتیقه می‌یافتند و در صورت نیاز، به‌عنوان کارشناس برای تاریخ‌گذاری و تعیین قیمت‌ اشیاء قدیمی فعالیت می‌کردند؛ اما به‌تدریج شیوۀ کار آنان تغییر کرد و به فروش اشیاء مستعمل و کهنه‌ای روی آوردند که پیش از آن، آنها را خریده، یا به امانت گرفته بودند. در صورت فروش جنس امانت‌گرفته‌شده، سمسار حق دلالی می‌گرفت؛ از‌این‌رو، به آنان «امانت‌فروش» نیز می‌گویند (مینورسکی، همانجا؛ قاسمی، 359-360). 
واژۀ سمساری در دو معنای عمل و شغل سمسار و دکان سمساری آمده است ( لغت‌نامه). دکان سمساری مکانی برای فروش اجناس و کالاهای دست‌دوم است؛ چنان‌که می‌گویند: در دکان سمساری همه نوع جنس می‌توان یافت (نک‍ : گلچین، 66). 
در گذشته، صاحبان این شغل بیشتر دکانهای خود را در نقاط خلوت شهر انتخاب می‌کردند؛ از‌این‌رو، معمولاً این امکان را داشتند که از فضای بیرون دکان نیز برای به نمایش گذاردن اجناس خود استفاده کنند. در تهران سدۀ 13 ش، سمسارها انواع اشیاء عتیقه و گران‌قیمت خود، از‌جمله ظروف نقره، استیل، ورشو و بلور را روی میزهایی منبر‌مانند درون دکان، و لاله‌های تک‌شاخه و چند‌شاخه، و ظروف چینی را روی میزهایی در محل ورودی دکان خود می‌چیدند. همچنین، اجناس کم‌بهاتر مثل اشیاء مسی و مفرغی و اشیاء نشکن را در بیرون دکان روی زمین می‌گستردند. انواع قالی، قالیچه، گلیم و نمد را نیز از دیوارهای داخل و بیرون مغازه می‌آویختند (نجمی، تهران ... ، 231؛ شهری، گوشه ... ، 1 / 143). 
سمسارهای دوره‌گرد در خیابانها و کوچه ‌و ‌بازار پرسه می‌زدند و با فریاد حضور خود را اعلام می‌داشتند و انواع کالاهای مستعمل از‌جمله لباسهای کهنه، خرده‌شیشه و آهن‌پاره را پس از چانه‌زدنهای فراوان با بهایی اندک خریداری می‌کردند (نجمی، همان، 311). در این میان، گروهی از سمساران در بساط خود کالاهایی مثل حلوا‌جوزی و نیز کاسه‌بشقاب بدل چینی داشتند که آنها را با اجناس فروشندگان معاوضه می‌کردند؛ از‌این‌رو، به «کاسه‌بشقابی» هم معروف شده بودند. اینها برای جلب مشتری فریادهایی چون «آهای، آهن و نعل پاره بیار تا حلوات بدم» یا «آهای، کاسه‌بشقابی» سر ‌می‌دادند. گروهی هم بودند که سوزن و سنجاق می‌فروختند و به «سوزن‌سنجاقی» معروف شده‌ بودند (نجمی، ایران ... ، 490). عده‌ای از این فروشندگان دوره‌گرد کالای خود را به‌صورت قسطی می‌فروختند و به «قسطی‌فروش» معروف بودند (شهری، تاریخ ... ، 5 / 173). 
در برخی از منابع به معاملات غیر‌منصفانه و ناعادلانۀ سمساران با مردم اشاره شده ‌است. در این موارد، سمساران کالاهای خود را به بهایی ناچیز می‌خریدند و با قیمتی گزاف می‌فروختند. به همین سبب، در کتاب آیین شهرداری مربوط به سدۀ 7 ق آمده است: دلال (سمسار) باید متدین و امین باشد و گروهی از معتمدان باید در حضور محتسب به صداقت و امانت‌داری وی در این شغل شهادت دهند؛ ابن‌اخوه می‌افزاید: شایسته نیست که دلال از طرف خود به بهای کالا بیفزاید (ص 135). فیض کاشانی نیز آورده است: ابن‌سیرین دلالی را از جملۀ مشاغل مکروه در اسلام دانسته، و سپس افزوده است: «شاید این بدان سبب باشد که دلال نمی‌تواند از تعریف و دروغ بی‌جا از کالا خودداری کند؛ همچنین، میزان دریافت اجرت آن با کاری که می‌کند، تناسب ندارد» (ص 117). 
در سده‌های 10-14 ق، اصناف اصفهان به‌عنوان ممتازترین کانون فعالیتهای پیشه‌وری شمرده می‌شدند (دبا، 9 / 275). در میان این اصناف، از صنف سمساران نیز نام برده شده است (جناب، 125؛ نیز نک‍ : رجب‌نیا، 78). در دورۀ قاجار از بازار سمسارها با عنوان بازار حراج نیز یاد کرده‌اند، زیرا در آنجا، اجناس عمده را حراج می‌کردند. در مواقع رکود اقتصادی، اموال دولتی نیز در این بازار به معرض فروش گذاشته می‌شد تا دولت با درآمد حاصل از آن، حقوق کارمندان ادارات را بپردازد (نجمی، دارالخلافه ... ، 96). در همین دوره، از سمسارانی یاد شده ‌است که اجناس گوناگون خود را بار الاغ می‌کردند و در خانه‌ها را می‌زدند و با زیرکی اجناس خود را به نمایش می‌گذاشتند و نظر مشتریان را جلب می‌کردند (بنجامین، 69). 
با توجه به اینکه برانداز‌کردن و قیمت‌گذاری اشیاء از ویژگیهای کار سمساران است، ضرب‌المثل «این مهمان بود یا سمسار؟»، اشاره به مهمانی دارد که به جای ملاقات صاحب‌خانه به برانداز‌کردن وسایل خانه می‌پردازد و قیمت آنها را می‌پرسد (شهری، قند ... ، 120؛ ذوالفقاری، 1 / 443). 
در سالهای اخیر بازار کار سمساران در روزهای نزدیک به سال نو رونق می‌گیرد. در این روزها سمساران برای قیمت‌گذاری اجناسی چون مبل، میز، تخت و یخچال به خانۀ فروشندگان می‌روند و این‌گونه اشیاء را به‌صورت کلی و با قیمتی ناچیز می‌خرند؛ اما فروشندگان اجناس خُرد، خودشان کار حمل اجناس به فروشگاه سمساری را به عهده می‌گیرند (احمدی، بش‍‌ ). همچنین در سالهای اخیر خرید‌و‌فروش لباسهای دست‌دوم از کار سمساریها جدا شده و به‌صورت شغلی مستقل درآمده است؛ چنان‌که در گذشته‌ای نه‌چندان دور، خرید‌و‌فروش اشیاء نفیس و عتیقه از کار سمساری جدا، و به شغلی مستقل تبدیل شد. 
سمسار و سمساری در شهرآشوبهای فارسی نیز بازتاب یافته است (نک‍ : گلچین، 66؛ قاسمی، 360-361). 

مآخذ

 ابن‌اخوه، محمد، آیین شهرداری، ترجمۀ جعفر شعار، تهران، 1367 ش؛ احمدی، اکرم، «آقای سمسار! سر مال نزن»، روزنامۀ همشهری، تهران، 1383 ش، س 13، شم‍ 660‘ 3؛ بنجامین، سموئیل گرین ویلز، ایران و ایرانیان، ترجمۀ محمد‌حسین کردبچه، تهران، 1363 ش؛ جناب اصفهانی، علی، الاصفهان، اصفهان، 1371 ش؛ دبا؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ رجب‌نیا، مسعود، «پیشه‌وران اصفهان در دوران صفویه»، کتاب هفته، تهران، 1342 ش، شم‍ 98؛ سیاح، احمد، لغت‌نامه یا فرهنگ بزرگ جامع نوین، تهران، 1377 ش؛ شرتونی، سعید، اقرب الموارد، قم، 1403 ق؛ شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، تهران، 1368 ش؛ همو، قند و نمک، تهران، 1370 ش؛ همو، گوشه‌ای از تاریخ اجتماعی تهران قدیم، تهران، 1357 ش؛ فیض کاشانی، محسن، آداب کسب و معاش، ترجمۀ رضا رجب‌زاده، مشهد، 1373 ش؛ قاسمی، رضا، پیشه‌ها و پیشه‌وران ایران، پایان‌نامۀ دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه تهران، 1344 ش؛ گلچین معانی، احمد، شهر‌آشوب در شعر فارسی، تهران، 1346 ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1382 ش؛ المنجد، بیروت، 1969 م؛ مینورسکی، و.، سازمان اداری حکومت صفوی، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، تهران، 1368 ش؛ نجمی، ناصر، ایران قدیم و تهران قدیم، تهران، 1362 ش؛ همو، تهران در یک‌صد سال پیش، تهران، 1368 ش؛ همو، دارالخلافۀ تهران، تهران، 1356 ش؛ نفیسی، علی‌اکبر، فرهنگ، تهران، 1343 ش.

نسیم مقرب

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: