سلیم جواهری
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 10 فروردین 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/257695/سلیم-جواهری
سه شنبه 2 اردیبهشت 1404
چاپ شده
5
سَلیـمِ جَواهـِری، یا سلیم جواهرفروش، از داستانهای کهن فارسی که تا چند دهۀ پیش در همۀ مناطق فارسیزبان رایج بوده است. نسخههای خطی فراوانی از این داستان در کتابخانههای مختلف جهان وجود دارد. چند روایت شفاهی آن نیز در ایران و افغانستان ضبط شده است. پس از رواج چاپ سنگی در ایران، این داستان بارها به چاپ رسید و نسخههای آن میان مردم دستبهدست شد (مارتسلف، «ارزشها ... »، 238- 239).سلیم جواهری شامل یک داستان اصلی (چهارچوب) و داستانی فرعـی دربارۀ سلیم جواهری است که خود او برای حجاج تعـریف میکند. در داستـان اصلی، حجـاج بن یـوسف ثقفـی ــ از امیـران بنیامیه ــ پس از کشتار گروهی از علویان ازجمله سعید بن جبیر ــ از اصحاب و دوستداران ائمه ــ به بیماری مالیخولیا و بیخوابی دچار میشود؛ او از وزیرش، فتاح، شخصی را طلب میکند که ضمن نقل داستانی نانوشته و ناشنیده، او را گاه به خنده و گاه به گریه وادارد. فتاح با کمک دخترش که با پریان ارتباط دارد، فردی به نام سلیم را در زندان مییابد و او را نزد حجاج میبرد. سلیم هم درحقیقت، سرگذشت شگفتآور خود را برای حجاج نقل میکند. در پایان، داستان زندگی سلیم با داستان اصلی در هم میآمیزد. در روایتهای متفاوت از این داستان، پایان ماجرا به دو گونه رقم خورده است: در روایتی، حجاج به سلیم خلعت میدهد و او را ندیم خود میکند و در روایتی دیگر، سلیم پس از نقل سرگذشتش، به دست حجاج کشته میشود.از همین مختصر، مشخص میشود که سرگذشت سلیم جواهری در ردیف داستانهایی است که بنمایۀ اصلی آنها «قصهدرمانی» است. یکی از پژوهشگران آن را جزو «نمونههای کلاسیک قصهدرمانی» یا «درمان کلامی» برشمرده است (میلز، 246-247)؛ اما پژوهشگری دیگر با استناد به تحقیقات ویلیام ل. حناوی و با توجه به برخی از ماجراهای داستان، آن را در ذیل «داستانهای عاشقانه» قرار میدهد (نک : مارتسلف، همان، 215). برخی از پژوهشگران معتقدند عنصر اساسی در طرح اینگونه داستانها، ماجراها و توالی آنها ست؛ ازاینرو، به نظر میرسد داستان سلیم جواهری را که سرشار از ماجراها ست، باید در یک طبقهبندی کلیتر و در ذیل «داستانهای حادثهای» قرار داد (فرای، 226). بنمایۀ قصهدرمانی داستان سلیم جواهری در قصههای دیگر اقوام نیز وجود دارد و نمونهای از آن در 1912 م در سودان ثبت شده است (نک : ستاری، 103-104). «قصهدرمانی» در ایران سابقهای کمابیش طولانی دارد. عبدالنبی فخرالزمانی در کتاب طراز الاخبار خود به دو مورد از کاربردهای قصه در روند درمانهای حاکمان و پادشاهان، ازجمله سلطان مسعود غزنوی، اشاره کرده است (ص 19-21). ماجراهای مربوط به داستان سلیم جواهری، همچون هر اثر ادبی دیگر، متأثر از داستانهای پیش از خود است؛ هریک از ماجراهای این داستان را میتوان در دیگر متون شفاهی و کتبی فارسی ردیابی کرد؛ برای نمونه، به این مورد اشاره میشود: در ابتدای داستان، حجاج وزیرش را مکلف به یافتن قصهگویی خاص میکند. اما وزیر بهرغم جستوجوی فراوان، فردی با ویژگی مورد نظر حجاج نمییابد. دختر او که متوجه درماندگی پدر میشود، به حیاط خانه میرود و چوبی را آتش میزند. با این کار، یکی از پریان حاضر میشود و نشانی سلیم را به وی دهد. بهاینترتیب، او پدرش را از مجازاتی که در انتظارش بود، نجات میدهد (دو روایت ... ، 60). این بنمایه در بسیاری از افسانههای هندواروپایی و ازجمله ایرانی، بهویژه در داستان زال و سیمرغ نیز دیده میشود (فردوسی، 1 / 172).در یکی از ماجراهایی که برای سلیم پیش میآید، گاوی سیاه شبهنگام از دریا بیرون میآید و گوهر شبچراغی را از دهان خود درمیآورد و بر بالای سنگی سفید میگذارد و زیر نور آن میچرد. یک شب، سلیم بالای درختی پنهان میشود و با انداختن گِل روی گوهر، محوطه را تاریک میکند. گاو متوجه میشود و به او حمله میکند. سلیم با گرزی گاو را میکشد و گوهر را برمیدارد (دو روایت، 87- 88). فریدالدین عطار نیشابوری در مثنوی خسرونامه شبیه همین ماجرا را آورده است (ص 290). مولوی نیز در مثنوی، داستانی مشابه را نقل کرده است (دفتر 6 / 917). ابوطاهر طرسوسی در دارابنامۀ خود ضمن توصیف چنین ماجرایی، حیلۀ فروریختن گل روی گوهر را به افلاطون نسبت داده است (2 / 375-376). گوهر شبچراغ نیز به صورتهای دیگر در ادبیات کهن فارسی آمده است (نک : سهروردی، 8-16؛ طوسی، 556-557).از دیگر حوادث داستان، شرح گرفتاری سلیم در میان دوالپایان (نک : ه د، دوالپا) است. سلیم با درستکردن شراب و خوراندن آن به دوالپا خود را نجات میدهد (دو روایت، 92-94). مانند این حادثه در قصۀ حمزه نیز وجود دارد (1 / 123). سلیم پس از رهایی از چنگال دوالپا، در کنار چشمهای به استراحت میپردازد، ولی با صدای بال 3 کبوتر از خواب بیدار میشود. این کبوتران درواقع، پریزادگانیاند که از جلد کبوتر درمیآیند و در چشمه شنا میکنند. سلیم جلد خواهر کوچکتر را پنهان میکند که سبب بهوجودآمدن ماجرایی دیگر در داستان میشود (دو روایت، 94 بب ).یکی از مؤلفههای مهم داستان سلیم جواهری، خواب و رؤیا و کارکرد این مقوله در پیشبرد داستان است. تکرار خواب و نقش پیشبرندۀ آن در حوادث، آن را به جزئی از ساختار داستان تبدیل کرده است. این موضوع در هفتلشکر (ص 145) و ابومسلمنامه (نک : اسماعیلی، 131-132) نیز آمده است. پژوهشگران این خوابها را از نوع خوابهای بشارتدهنده که ریشه در فرهنگ ایرانی دارند، دانستهاند (کیا، 131) و نمونههایی از آن را در شاهنامه میتوان یافت (نک : فردوسی، 2 / 413).یکی دیگر از حوادث داستان، ماجرای ورود سلیم به سرزمین بوزینگان و ازدواج او با دختر پادشاه بوزینگان است (دو روایت، 88-90). در کتاب عجایب هند، 7 حکایت وجود دارد که برخی از بخشهای آنها با آنچه سلیم روایت کرده است، نزدیکیهای حیرتانگیزی دارد (بزرگ بن شهریار، 53- 68). این تشابه را میتوان در یکی از ماجراهایی که ابنبطوطه تعریف کرده است، مشاهده نمود (2 / 659).تأثیر هزارویکشب و بهویژه حکایتهای هفتگانۀ «سندباد بحری» نیز بر داستان سلیم جواهری بسیار چشمگیر است. هر دو یک داستان اصلی دارند که در آن، شخصی برای پادشاهی بیمار قصه میگوید. افزون بر این، ماجراهای دوالپا، دیو آدمخوار، سفر بر بال مرغهای جادو و گرفتاری در دریا نیز از جملۀ حوادث مشترک آنها ست. از میان دیگر شباهتهای آنها بر این موارد میتوان تأکید نمود: بنمایۀ اصلی هر دو داستان قصهگویی برای نجات جان قصهگو ست. این هدف تنها با تغییر حال مخاطب بر اثر قصهگویی تحقق مییابد. ازاینرو، ضمانت جان قصهگو در گرو شفای مخاطب است. جوهر چنین قصههایی این است: یا قصه بگو، یا بمیر. در هزارویکشب اگر شهرزاد، دختر وزیر، روایت دیگری نقل نکند، کشته خواهد شد (نک : تودورف، 38-43). سلیم نیز همین وضعیت را دارد. حجاج با تأکید به او میگوید: «اگر چنان حکایتی نگویی، بفرمایم تو را به همان زندان برند تا به مشقت تمام بمیری» (دو روایت، 64). البته، اینجا دو تفاوت وجود دارد: یکی اینکه، شهرزاد رسالتی اجتماعی دارد که همان نجات زنان از مرگ است، ولی سلیم هدفی فردی دارد؛ دیگر اینکه، مخاطب شهرزاد ناآگاهانه به قصههای او گوش میدهد، اما حجاج خود درخواست قصهگویی میکند. به عبارت دیگر، شهرزاد در مقام قصهگو، خود تصمیم میگیرد که با گفتن قصه شهریار را معالجه کند، اما حجاج در مقام شنونده میداند که راه درمان او شنیدن قصه، آن هم از نوعی خاص است. شباهت مهم دیگر میان این دو داستان، نقش دختران دو وزیر در حل مشکلی است که پدرانشان به آن دچار شدهاند. در هر دو داستان بر دانایی و خرد دختران تأکید شده است.شباهتهای داستان سلیم جواهری با حکایتهای هفتگانۀ «سندباد بحری» در هزارویکشب سبب گردیده است که برخی از پژوهشگران این تفاوت مهم دو داستـان را نادیده بگیرند: سندبـاد بازرگانی حرفهای است که هدف اصلی در بازرگانی، یعنی کسب سود را از یاد نمیبرد و این هدف را از داستان نخست تا هفتم به تواتر بر زبان میراند (هزارویکشب، 3 / 308 بب )، اما انگیزۀ سلیم در سفر دورودراز خود، شکرگزاری برای سلامت بازیافتهاش و زیارت خانۀ خدا ست (دو روایت، 73) و در طول راه نیز به جای دادوستد، به حاجیان کاروان خدمت میکند. پس از آن، او به قصد پیوستن به غازیان، به شام میرود، که در پی آن نیز حادثههایی متفاوت برایش پیش میآید. در این سفر طولانی، آنچه او را به اینجا و آنجا میکشاند، دست حوادث است و خود هیچ نقشی در آن ندارد.تأثیر مذهب نیز در سراسر داستان سلیم جواهری هویدا ست. در همان ابتدای داستان، راوی سبب بیماری حجاج را کشتن سعید بن جبیر و نفرین سعید در حق او میداند (همان، 58). شرح مظالم و اقدامات ضد دینی حجاج و بهویژه ستم او بر شیعیان در بیشتر نسخهها آمده است؛ مثلاً در نسخۀ موجود در کتابخانۀ مسجد اعظم قم، در 14 صفحه بیان شده است (نک : همان، 47).در وصیتهای پدر سلیم، مواردی وجود دارد که ناظر بر ضرورت خداشناسی و بهکاربستن احکام دینی است، مثلاً: «خدا و رسول او را خوب به واجبی بشناسی و دین را به درهم نفروش ... زکات مالت را به درویشان بده ... » (همان، 65). بیماری سلیم نیز به این علت بوده که شکر خدای نکرده است (همان، 71). سلیم پس از یک سال بیماری، در پی مناجات به درگاه خداوند و به خواب دیدن پیغمبر اسلام (ص)، تندرستی خود را به دست میآورد و پس از آن برای ادای فریضۀ حج و زیارت روضۀ مطهرۀ خواجۀ کائنات به مکه و مدینه میرود (همان، 73). او سپس برای جهاد با کفار به حلب میرود و اسیر میشود. پیغمبر اسلام (ص) به خوابش میآید و او را از زندان رهایی میدهد (همان، 75-85). درحقیقت، عنصر اصلی و پیشبرندۀ داستان از ابتدا تا زمانی که سلیم از زندان کفار رومی نجات مییابد، مذهب است.مسائل جنسی، بهویژه روابط زن و مرد نیز در این داستان نقشی خاص دارد. سلیم 3 بار ازدواج میکند و در شرح سرگذشتش دو بار به مناسبات جنسی خویش اشاره میکند؛ یک بار، در سرزمین بوزینگان، که دختر پادشاه بوزینگان خود را به او تزویج میکند و بار دیگر، زمانی است که در شهر پریان دختر پادشاه پریان به عقد او درمیآید (نک : جعفری، «نگاهی ... »، 37). در اینجا نیز نقش باورهای دینی را میتوان دید. براساس آموزههای قرآن، شأن انسان به درجهای است که خداوند پس از آفرینش او خود را تحسین میکند (مؤمنون / 23 / 14)، و باز بهسبب اهمیت مقام انسان، به همۀ فرشتگان فرمان میدهد تا بر او سجده کنند (بقره / 2 / 34)؛ ازاینرو، بهسبب برتری شأن انسانی سلیم، فقط دختر پادشاهان این دو جنس، یعنی بالاترین افراد در سلسلهمراتب اجتماعی آنها، لیاقت همسری او را دارند، ولی در داستان، میان بوزینۀ ماده و دختر پریزاد تفاوت بارزی وجود دارد. سلیم سبب جمعشدن با بوزینۀ ماده را غلبۀ شهوت (دو روایت، 160) و رسیدن به شدت لذت (همان، 89) گفته است. ولی در تمام داستان از علایق جنسی دختر پریزاد سخنی به میان نمیآید، بلکه فقط وفاداری، دیانت و علاقۀ او به سلیم توصیف میشود، بهطوریکه در مناسبات با دختر پریزاد خوی انسانی سلیم به او بازمیگردد (دو روایت، 62).
در هیچیک از نسخههای داستان از مؤلف آن نامی برده نشده است. فقط در نسخۀ کتابخانۀ مرکزی دانشگاه تهران (مجموعۀ شم 216‘2) از شخصی به نام ابوحفص کوفی بهعنوان راوی داستان یاد شده است (نک : جعفری، همان، 50). زمان تألیف داستان را نیز بهدرستی نمیتوان تعیین کرد. کهنترین نسخۀ شناختهشدۀ آن ترجمهای به زبان ترکی است که ضمن داستان جنیدنامه نقل شده، و تاریخ آن 914 ق است. در این نسخه، مترجم تأکید میکند که آن را از زبان فارسی برگردانده است (اسماعیلی، 355-356، حاشیۀ 1).همانگونه که گفته شد، نسخههای فراوانی از این داستان در کتابخانههای ایران، آسیای میانه، ترکیه و اروپا وجود دارد که از آن جمله میتوان به اینها اشاره کرد: کتابخانۀ ملی تبریز (سیدیونسی، 2 / 834-835)؛ مسجد اعظم قم (استادی، 602)؛ آستان قدس رضوی (آستان ... ، 7(1) / 71)؛ کتابخانۀ وزیری یزد (شیروانی، 4 / 1321؛ نیز نک : منزوی، 1 / 423-424)؛ انستیتوی شرقشناسی و میراث خطی تاجیکستان (موجانی، 1 / 322-323)؛ کتابخانههای پاریس، لندن، آکسفرد، برلین، مونیخ و مسکو (نک : مارتسلف، «ارزشها ... »، 233)؛ آکادمی کلوژ در رومانی؛ و کتابخانۀ بادلیان (جعفری، همان، 52).این داستان به چند زبان ازجمله فرانسوی، انگلیسی (مارتسلف، همان، 234- 235) و ترکی (اسماعیلی، همانجا) ترجمه شده است؛ ترجمهای از آن نیز به زبان عربی، بدون ذکر تاریخ، در مجموعۀ شم 273‘4 آستان قدس وجود دارد که نثر آن در بسیاری از موارد غیر فصیح، و منطبق با عربی رایج در خوزستان است، اما واژههایی فارسی مانند درد، سرمایه، سیخ، زنجیر (با تلفظ عامیانۀ زنجیل) نیز در آن وجود دارد (جعفری، «نگاهی»، 51-52)؛ در زیر هر سطر آن ترجمۀ واژهبهواژۀ متن به زبان فارسی آمده است.از این داستان چند روایت شفاهی نیز به زبان فارسی در هرات (میلز، 243)، مشهد (میهندوست، 94-97)، گرگان (میرکاظمی، 240-243)، خوزستان (جعفری، روایتها ... ، 171-186) و لرستان (حیدری، 26-35) ثبت شده است.چند چاپ سنگی از کتاب سلیم جواهری در این کتابخانهها موجود است: کتابخانۀ ملی ایران (نسخۀ شم 786‘840‘ 3)، آستان قدس رضوی (آستان، 3 / 27)، مؤسسۀ ملی زبانها و تمدنهای شرقی پاریس، و کتابخانۀ بنیاد میراث فرهنگی پروس در برلین (مارتسلف، تصویرسازی ... ، 303). پیش از انقلاب اسلامی (1357 ش) نیز چند چاپ بازاری از آن تهیه شده، که مشخصات آنها بدین قرار است: شرکت چاپ کیهان، تهران، 1323 ش؛ کتابفروشی محمدحسن علمی، تهران، 1331 ش؛ کتابفروشی علمی، تهران، 1333 ش.
آستان قدس، فهرست؛ ابنبطوطه، سفرنامه، ترجمۀ محمدعلی موحد، تهران، 1359 ش؛ ابوطاهر طرسوسی، دارابنامه، به کوشش ذبیحالله صفا، تهران، 1389 ش؛ استادی، رضا، فهرست نسخههای خطی کتابخانۀ مسجد اعظم قم، قم، 1365 ش؛ اسماعیلی، حسین، مقدمه و حاشیه بر ج 1 ابومسلمنامۀ ابوطاهر طرسوسی، به کوشش همو، تهران، 1380 ش؛ بزرگ بن شهریار، عجایب هند، ترجمۀ محمد ملکزاده، تهران، 1348 ش؛ تودورف، ت.، «یا قصهای بگو، یا بمیر!»، ترجمۀ مهوش قویمی، ماهنامۀ آدینه، تهران، 1368 ش، شم 36؛ جعفری (قنواتی)، محمد، روایتهای شفاهی هزارویکشب، تهران، 1384 ش؛ همو، «نگاهی به داستان»، دو روایت از سلیم جواهری (هم )؛ حیدری، حجتالله، متلهای لرستان، خرمآباد، 1380 ش؛ دو روایت از سلیم جواهری، به کوشش محمد جعفری (قنواتی)، تهران، 1387 ش؛ ستاری، جلال، افسون شهرزاد، تهران، 1368 ش؛ سهروردی، یحیى، قصهها، به کوشش جعفر مدرس صادقی، تهران، 1375 ش؛ سیدیونسی، ودود، فهرست کتابخانۀ ملی تبریز، تبریز، 1350 ش؛ شیروانی، محمد، فهرست نسخههای خطی کتابخانۀ وزیری یزد، تهران، 1350- 1358 ش؛ طوسی، محمد، عجایب المخلوقات، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1345 ش؛ عطار نیشابوری، فریدالدین، خسرونامه، به کوشش احمد سهیلی خوانساری، تهران، 1339 ش؛ فخرالزمانی، عبدالنبی، طراز الاخبار، به کوشش کمال حاجسیدجوادی، تهران، 1392 ش؛ فرای، ن.، تحلیل نقد، ترجمۀ صالح حسینی، تهران، 1377 ش؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش جلال خالقی مطلق، تهران، 1386 ش؛ قرآن کریم؛ قصۀ حمزه (حمزهنامه)، به کوشش جعفر شعار، تهران، 1347 ش؛ کیا، خجسته، خواب و پنداره، تهران، 1378 ش؛ مارتسلف، اولریش، «ارزشهای اجتماعی در داستان عامیانۀ سلیم جواهری»، ترجمۀ دریا خدیش، دو روایت از سلیم جواهری (هم )؛ همو، تصویرسازی داستانی در کتابهای چاپ سنگی فارسی، ترجمۀ شهروز مهاجر، تهران، 1393 ش؛ منزوی، فهرستواره؛ موجانی، علی و امریزدان علیمردان، فهرست نسخ خطی فارسی انستیتوی آثار خطی تاجیکستان، تهران، 1376 ش؛ مولوی، مثنوی معنوی، به کوشش نیکلسن، تهران، 1382 ش؛ میرکاظمی، حسین، افسانههای دیار همیشهبهار، تهران، 1374 ش؛ میلز، مارگارت، «با مردم بد نشستوبرخاست مکن (تحلیلی بر سلیم جواهری)»، ترجمۀ مجید پروانهپور، دو روایت از سلیم جواهری (هم )؛ میهندوست، محسن، نُهکلید، تهران، 1378 ش؛ هزارویکشب، ترجمۀ عبداللطیف طسوجی، به کوشش محمد رمضانی، تهران، 1316 ش؛ هفتلشکر، به کوشش مهران افشاری و مهدی مداینی، تهران، 1377 ش.
محمد جعفری (قنواتی)
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید