سفرنامه نویسی درباره ایران
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 1 آذر 1400
https://cgie.org.ir/fa/article/257656/سفرنامهنویسی-درباره-ایران
سه شنبه 2 اردیبهشت 1404
چاپ شده
5
سَفَرْنامهنِویسی دَرْبارۀ ایران، گزارش سفر که بهطور عمده از سدۀ 10 ق / 16 م رایج شد. سیاح به کسی گفته میشد که از روی کنجکاوی و اشتیاق، و بهمنظور دیدار از کشوری ناشناخته و دوردست، به مسافرت میرفت و سفرنامه و گزارش سفرش نیز بهمنزلۀ اثبات ادعای او محسوب میشد، اما این ادعا همیشه مورد شک و تردید بود؛ درنتیجه، افرادی در پی او میرفتند تا صحت گفتههایش را از نزدیک مشاهده کنند. از سدۀ 16 م به این سو، کمکم سفرنامهنویسی باب شد و بعدها مورد استفادۀ نویسندگان و خاورشناسان ــ که میسیونرهای مذهبی آنان را با اطلاعات خود تـأمین میکردند ــ قـرار گرفت، تاآنجاکه در ادبیات برخی کشورها، بهعنوان یک نوعِ ادبی (ژانر) جایگاهی مهم یافت. درهمینراستا، بزرگترین دستاورد سفرنامهنویسی، ضبط و ثبت و شناساندن فرهنگ مردم (فولکلور) کشورها، و مباحث اجتماعی، جغرافیایی و قومی آنها بود. از نظر تاریخی، سفرهای نخستین در دنیا با اهداف جنگی و یا اقتصادی همراه بود و درواقع، نوعی لشکرکشی محسوب میشد. شرح این سفرها بیشتـر در داستانهای ماجراجویانه آمده، و شمـار زیـادی عنـاصر حماسی یـا افسانهای هم بـا آنها همراه است؛ مثل اُدیسه، حماسۀ یونانی منتسب به هُمر. در ادبیات تاریخی و نظامهای نجومی کیهانی یونانیان و رومیان نیز گرایش به توصیفهای دقیق مشاهده میشود.
در قرون وسطى، سفرها ابتدا با هدف زیارت مکانهای مقدس مسیحیان و مسلمانان، همچون سانتیاگو د کمپوستلا (اسپانیا)، رُم، بیتالمقدس و مکه، و سپس، بهمنظور نیازهای توسعۀ اقتصادی بـود؛ بهطوریکه سیاحان عرب، مثل ادریسی تونسی و ابنبطوطۀ مراکشی گزارشهای جالبی دربارۀ کشورهای اسلامی، از آتلانتیک تا اندونزی، ارائه کردهاند. گزارش ابنبطوطه دربارۀ ایران ازلحاظ تاریخ اجتماعی، و بهویژه بررسیهای تاریخی فرهنگ مردم ایران اهمیت فراوانی دارد. وی به مزارات، بقاع متبرکه، آدابورسوم و آیینها ــ ازجمله آیینهای سوگواری در ایران ــ پرداخته، و جزئیاتی در این موضوعات بیان کرده است که در نوع خود کمنظیر است. گزارش او از سرودخوانی قایقرانان چینی که طی آن اشعاری از سعدی را میخواندهاند، نیز واجد اهمیت است و مؤید رواج شعرهای ادب رسمی ایران میان مردم در آن زمان است (نک : ه د، ابنبطوطه). در سدۀ 17 م، سفرنامه جایگاهی مهم یافت و سیاحان بزرگی در عرصۀ سفرنامهنویسی ظهور کردند؛ درنتیجه، بهترین سفرنامهها در این سده ارائه شدند. ازآنپس، سفرنامهنویسی وارد مرحلۀ جدیدی شد و اصطلاح «اثر سفرنامهای»، به معنای سفرنامه، و اصطلاح «عبارت سفرنامهای»، بهمعنای «واژهای که هنگام سفر در زبانی بیگانه مشاهده شده، و توسط سیاح گزارش و آورده شده است» (روبر، ذیل واژه)، باب گردید. تاورنیه و شاردن ــ از پروتستانهای فرانسه و دارای حِرَف آزاد ــ و ژان دو تِوِنو، که در شهر میانۀ آذربایجان درگذشت، از سیاحان بزرگ فرانسوی سدۀ 17 م محسوب میشوند؛ بهویژه شاردن که سفرنامۀ وی را دائرةالمعارف ایرانشناسی این سده نامیدهاند و اثرش در سدههای بعد نیز مورد توجه اصحاب دائرةالمعارف قرار گرفت (نک : ه د، شاردن، سفرنامه)؛ آثار هر دو سیاح به فارسی ترجمه شدهاند. از سفرنامۀ تونو نیز تنها قطعاتی به فارسی ترجمه (1353-1354 ش)، و منتشر شده است (متاجی، 29، 52-53، 121). سفرنامۀ ایتالیایی معروف از پیترو دلا واله (نک : ه د، واله، سفرنامه) و نیز سفرنامۀ سفیر مخصوص پادشاه اسپانیا به دربار صفوی، سیلوا ای فیگروا (نک : ه د، فیگروا، سفرنامه)، حاوی اطلاعات قومی و آدابورسوم مردمان جنوب ایران است. نثر واله طولانی، اما جذاب است؛ هنر او نیز گزارشهای نامهنگارانهاش است که تا آن ایام سابقه نداشت. سیاح انگلیسی نیمۀ اول سدۀ 19 م، ج. ب. فریزر نیـز سفرنامهای بـه همین سبک دارد که بـه فارسی ترجمه شده است (نک : ه د، فریزر، سفرنامه). درهرحال، سفرنامههای سدۀ 17 م بیشتر ادبی و حکایتگونهاند و گزارشنویسیهای جالبی هم دربارۀ اکتشاف دارند.
در سدۀ 18 م، تسلسلی بیوقفه از سفرهای ملهم از کنجکاویهای علمی را در برّوبحر شاهدیم. در این سده، هیئتهایی از راه دریا بـه اطراف دنیـا سفر کردند؛ از آن جملهاند: فرانسویهایی همچـون بوگنویل، کرگلن، لاپروز و انگلیسیهایی مثل کوک و ونکوور، که سفرنامههای آنان تأثیر مهمی در تحولات اندیشۀ سیاسی داشتهاند. طبیعتشنـاس فـرانسوی، لاکـوندامین، و سیـاح بـزرگ آلمانـی، هومبولت، نیز مطالعات علمی بسیار مهمی را در طی سفرهای زمینی خود رقم زدند که نقطۀ آغازی بر آشناییهای نوین در علوم طبیعی و جغرافیا بود. همچنین در این سده آثار ژان شیبانی و الیویه بونرو که با نظری مثبت نسبت به فرهنگ و تمدن ایران تألیف شده بودند، با اقبال بسیار روبهرو شد. سنت اکتشافات برّیوبحری در سدۀ 19 م، با سفرنامههای هیئتهای اعزامی همچون کاستو، فرِسینه، د. توئار، د. اورویل و کروزنشتون در دریاهای جنوبی، و هیئتهای راس، فرانکلین و مکلور در دریاهای شمالی تداوم یافت. علوم تخیلی از این دستاوردها بهرۀ فراوان برد، بهطوریکه، ژول ورن، نویسندۀ بزرگ فرانسوی، آثاری بیبدیل در این زمینه خلق کرد؛ ازاینرو، محبوبیت او در ایالات متحدۀ آمریکا بیش از دیگر نویسندگان فرانسوی شد. کاوشهای دیگر، بهویژه در قارۀ آفریقا نیز به خلق شمار بسیاری ادبیات سفرنامهای و مطالعات علمی منجر شد؛ ازجمله سفرهای رنه کایه، بارت، لیوینگستن، ناختیگال، استنلی، س. هدین که اطلاعاتی بسیار در اختیار نشریات ادواری و انجمنهای گوناگون جغرافیایی قرار دادند. شماری از سفرنامههای این هیئتها، در اواخر سدۀ 19 و اوایل سدۀ 20 م، به فارسی ترجمه شدند و تا مدتها ذوق خوانندگان را متوجه این نوع سفرنامه کردند. افزونبراین، در فرانسۀ سدۀ 19 م، نویسنده و جغرافیدان بزرگ، شارل آتاناز والکئنار، «تاریخ عمومی سفرها» را در 21 جلد منتشر کرد (1824-1842 م)، و بدینوسیله تا حدی کارهایی را که قبلاً راموزیو در ایتالیا و هکلوت در انگلستان انجام داده بودند، تکمیل کرد. در طول سدۀ 19 م، هیئتهای سیاسی چندی از اروپا بـه ایـران آمدند و در بازگشت، هریک از آنان اثری باعنوان سفرنامه یا خاطرات منتشر کردند. سفرنامۀ اوژن فلاندن (ه م) به ایران در سالهای 1840-1841 م، که به فارسی ترجمه شد (1356 ش)، تا حدی نشان میدهد که چگونه از او استقبال شد و فرانسویها در ایران چه وضعیتی داشتند. اوژن فلاندن در بعضی از کارهای بیبدیل خود در ایران، با پاسکال گزاویه کوست همراه بوده است. اما آثار ژ. آ. گوبینو (ه م) از سنخ دیگری است: سه سال در آسیا (1859 م)، و بهویژه ادیان و فلسفههای آسیای مرکزی (1865 م)، نمونههایی از سفرنامهنویسی است که مطالب مربوط به آدابورسوم، خصلتها و اهمیت مذهب در جامعۀ ایرانی، در آن بهطور عمیق بررسی شدهاند. در کنار این آثار، باید به خاطرات مری شیل (ه م) (1856 م) اشاره کرد که مؤلف با دستی باز به تحلیل جامعۀ ایران پرداخته است. از سفرنامههای شاخص نیمۀ دوم این سده باید از سفرنامۀ هاینریش بروگْش (نک : ه د، بروگش، سفرنامهها) باعنوان سفری به دربار سلطان صاحبقران (1862 م) نام برد و نیز سفرنامۀ آکنده از ادعای جرج کرزن انگلیسی با عنوان ایران و قضیۀ ایران (1892 م) (نک : ه د، کرزن، سفرنامـه) که وی بـه کمک ا. ه . شیندلر آلمانی ــ که در خدمت دولت ایران بود ــ آن را تهیه و تدوین کرد. مؤلف، در جلد نخست کتابش، فهرستی از سیاحان شرقی و غربی را طبق سنوات و سده به سده ذکر کرده است تا به قول خود نخستین فهرست را در این زمینه ارائه کند. هانری ماسه، ایرانشناس فرانسوی که به مکتب ادبی ایرانشناسی فـرانسه تعلق داشت، در 1938 م، ضمن یک نـوآوری پـژوهشی، جستاری مفصل با عنوان معتقدات و آداب ایرانی در دو جلد منتشر کـرد. او زیر نظر رنه باسه ــ کـه پیشتر بـه بررسی موضوعات فولکلوریک در «ژورنـال آسیایی» (1921 م) پرداخته بود ــ بـا این نوع جدید تحقیقات آشنا شده بود و ازاینرو، اهمیت آن را برای مطالعات فولکلوریک ایران بهخوبی میدانست. همچنین، او با صادق هدایت در این زمینه گفتوگوهایی کرده بود. ماسه از جملۀ پژوهشگرانی بود که ایرانیان را تشویق کرد تا به ادبیات فولکلوریک کشور خود بپردازند. در معتقدات و آداب ایرانی (از عصر صفویه تا دورۀ پهلوی) ــ که به فارسی نیز ترجمه شده ــ گفته شده است که این اثر جامعترین تحقیق دربارۀ فولکلور و رسوم و آداب محلی ایران است (نک : مرتضوی، 8). ماسه تحقیقاتش را در ایران، در 1923 م، آغاز کرد؛ بررسیهای او بیشتر در شهرهای تهران، همدان، شیراز، اصفهان و مشهد به عمل آمده است (1 / 2، 5؛ نیز نک : روشنضمیر، 40). روشنضمیر چنین اذعان دارد کـه فولکلور یـا دانش عوام و ادبیـات عامیانـه، شاخهای از جامعهشناسی است (ص 27، 29). ماسه با محدودساختن دورۀ تحقیقات خود، از عصر صفویه تا آغاز عصر پهلوی، بیش از 106 سفرنامۀ انگلیسی، فرانسوی، ایتالیایی، اسپانیایی، روسی و جز اینها را مورد بررسی قرار داده، و مضامین گیرایی جمعآوری و تحلیل کرده است (همو، 34). ذکر اسامی و عناوین سفرنامهها در این اثر ماسه، سبب شد تا ایرانیان نیز به تبع اهمیت این ذخایر فولکلوریک و جامعهشناختی، به این سفرنامهها توجه نشان دهند و بهتدریج به ترجمۀ آنها به زبان فارسی اهتمام ورزند. در حال حاضر، تقریباً همۀ سفرنامههای ذکرشده در کتاب ماسه به فارسی ترجمه شدهاند. پس از ماسه، صادق هدایت، علیاکبر دهخدا، محمدعلی جمالزاده و چند تن دیگر تحقیقات او را پیگیری کرده، و آثار ارزندهای پدید آوردهاند (نک : ماسه، 1 / 3). حتى میتوان گفت که محمود محمود تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن نوزدهم میلادی را، که براساس خاطرات و سفرنامهها به نگارش درآورده، و از این منظر، بدعت به خرج داده، از روش کار ماسه بهره برده است. پس از سفرنامههای ارنست اُرسل بلژیکی (نک : ه د، ارسل، سفرنامه) و ادوارد براون انگلیسی (نک : ه د، براون، سفرنامه)، سفرنامۀ سمیوئل گرین ویلر بنجامین، نخستین وزیرمختار آمریکا، مباحثی را مطرح کرده که نشان از قدرت قلم و دقتِ مشاهداتِ این دیپلمات ایرانشناس دارد؛ وی در مباحث خود از شیوۀ ناظر بیطرف، بهخوبی استفاده نموده است. بنجامین از فشاری که دو قدرت همسایه، انگلیس و روس، بر ایران وارد میکردند، بهخوبی اطلاع داشته و از وضع فقر و فاقه در کشور هم مطالب مبسوطی ارائه کرده است؛ اما درعینحال متذکر شده است که «بهطورکلی عدۀ افراد مستمند و فقیر ایران خیلی کمتر از اسپانیا و ایتالیا ست» (ص 352-353). بنجامین از رسم «مداخل» در ایران یاد کرده (ص 115) که فسادآور بوده، و در اوایل سدۀ 20 م ایرانشناس دانمارکی، آرتور کریستنسن، هم از آن شکوه داشته است (ص 76). بهطورکلی، مشاهدات او نسبت به ایران، با مشاهدات گوبینوی دیپلمات همخوانی دارد. او خوب و بد را میگوید تا از آن نتیجه بگیرد و بگوید که ایران هم میتواند روی پای خود بایستد، ولی حضور همهجانبۀ دو قدرتِ بهاصطلاح همسایه، او را ناتوان کرده است. ازاینرو، او حضور آلمان را در تهران، حضوری بیسمارکی، که مخل آرامش این دو قدرت است، ارزیابی میکند (ص 371-373؛ نیز نک : ه د، بنجامین، سفرنامه). در سـدۀ 20 م، بـهسبب تـعـدد و تحـول وسایـل مسافـرتـی، سفرنامهنویسی بهطورکلی در دنیا کمجاذبه شد. نمونۀ سفرنامهنویسی در این دوره، اثر شناختهشدۀ روزنامهنگار سویسی فرانسویالاصل، کلود آنه (نک : ه د، آنه، سفرنامهها)، مؤلف سفرنامۀ گلهای سرخ اصفهان (1906 م) است. او 3 بار به ایران آمد و از دوستان محمد قزوینی بود. با گسترش سینما، فیلمهای زیادی نیز براساس سفرنامهها ساخته شد، که از آن جمله است: فیلمی دربارۀ سفـرهای مارکوپولـو، با عنـوان ماجراهای مارکوپولـو (1938 م). ترجمۀ سفرنامهها به فارسی، که در دورۀ قاجار شروع شده بود و یکی از معروفترین آنها سفرنامۀ تاورنیه بود، کمکم از دیگر زبانها، چون انگلیسی، آلمانی، ایتالیایی و جز اینها ادامه یافت و پس از انقلاب هم سرعت بیشتری گرفت. در فرانسه، شمار سفرنامهها به قدری زیاد شد که در نیمۀ دوم سدۀ 20 م، محافل دانشگاهی به فکر خلق یک نوع ادبی از آن افتادند و آن را جزو گرایش «تصویرشناسیِ» ادبیات تطبیقی فرانسه ارائه کردند که به معنای بررسی و تحقیق دربارۀ تصویری است که سیاح غربی از شرق و غرب در سفرنامه به دست میدهد؛ اکنون نیز «تصویرشناسی» بر مبنای سفرنامه و تئوری آن تدریس میشود و چون ایران جایگاه ویژهای در سفرنامهها دارد، توجه به آن نیز بیشتر شده است. در ایران، علاقه به سفرنامه گسترش یافته، و ترجمۀ سفرنامههای قدیمی بیش از سفرنامههای جدید مورد توجه قرار گرفته است، بهخصوص برای شناخت منابعی دربارۀ مبـاحث اجتماعی، تاریخی، جغرافیایی، مذهبی و فولکلوریک مناطق گوناگون کشور. سفـرنامههای اروپـاییـان درعیـنحـال، تـأثیرات فـراوانی بـر دیدگاههای پژوهشگران این قاره دربارۀ ایران بر جای گذاشت. استقبالی که طی حدود یک سده، از 1640 تا 1745 م، از سفرنامههای ایران به عمل آمد، تأثیری پایدار در آثار ادبی این دوره بر جای گذاشت (شیبانی، 111)، که نمونههای آن را میتوان در ترجمۀ فرانسوی هزارویکشب و هزارویکروز (ه مم)، و نیز تقلید و اقتباس از آنها نشان داد (نک : همو، 112-113). این تأثیر را همچنین در مباحثی مانند ایران و کمدی، ایران در عرصۀ اپرا، ایران و تراژدی، داستانهای تاریخینما و ایران، سرگذشتهای عاشقانۀ آراسته با رنگ ایرانی، تغییر لباس قهرمانان داستان ایران و هجوگویی، و سفرهای خیالی و ایران میتوان مشاهده کرد (همو، 134، 142، 150، 164، 172، 186).
سفرنامهنویسی در ادبیات فارسی سابقهای کهن دارد؛ اما در سدۀ 13 و 14 ق / 19 و 20 م، سفرنامهنویسی در ایران، بسیار رایج شد؛ بهویژه دربارۀ سفر به اماکن مذهبی. در اینجا بهتر است نخست از سفرنامۀ ناصر خسرو یاد کرد که هنوز در ادبیات سفرنامهنویسی از جایگاه شامخی برخوردار است.ایرانشناسان در سدۀ 13 ق / 19 م، به ناصر خسرو و سفرنامۀ وی که در قرون وسطى به آن پرداخته بود، توجه وافری نشان دادهاند. وی از بلخ به مکه و مصر، و سپس به سودان رفت و سیاحت او 7 سال طول کشید. ناصر خسرو طی گشتوگذار خود، شرحی خواندنی از عجایب و غرایب در سفرنامۀ خویش فراهم آورد. بـار نخست شارل شفر، ایرانشناس فرانسوی، به آن توجـه نشان داد و متن و ترجمۀ آن را در پاریس منتشر کرد (1881 م). سپس، از روی متن چاپی شفر، چاپی سنگی در تهران انتشار یافت (1314 ق / 1896 م، نک : اته، 142-150؛ غنیزاده، «یح»). ظاهراً نسخهای از آن در تبریز هم منتشر شده بود (1280 ق / 1863 م). کنجکاوی ناصر خسرو او را به جستوجوی حقیقت واداشته بود؛ ازاینرو، در طول سفر و بهمنظور تأمین هزینۀ خویش به حرفههای گوناگونی هم پرداخته بود. در سفرنامۀ وی سیرِ در آفاق بیشتر از سیرِ در انفس مطرح بود (یوسفی، 1 / 54-56). دربارۀ او گفتهاند که هرچه را که دیده و سنجیده بود، به دیگران نمایانده است (همو، 1 / 59-60؛ نیز نک : ه د، ناصر خسرو). اگر از چند مورد پراکنده، مثل سفینۀ سلیمانی (سفرنامۀ سفیر ایرانی به سیام [تایلند] در سالهای 1094- 1098 ق / 1685- 1688 م، تألیف محمدربیع بن محمدابراهیم) (فراگنر، 13، نیز حاشیه) بگذریم، چندین سفرنامۀ معروف در نیمۀ اول سدۀ 19 م در دست است که بهطور مستقیم ما را وارد بلاد اروپایی میکنند و عادات و آدابورسوم مخصوص ملل آن نواحی را شرح میدهند؛ مانند سفرنامههای ابوطالب خان و صالح شیرازی. نـام سیاح بـا زندگی پـرماجرای محمدعلی بن آقـا محمدرضا محلاتی مناسبت تام و تمام دارد. او نتیجۀ سالها جهانگردی و سپس ایرانگردی را در دو جلد خاطرات به رشتۀ تحریر درآورد. وی نخست به جهانگردی میپردازد و ظاهراً در حوالی سال 1840 م، از تبریز به اروپا میرود و در 1877 م، از مسیر هند به ایران بازمیگردد. هر دو جلد خاطرات او با تأخیر بسیار، یکی در 1346 ش، و دیگری در 1363 ش منتشر شدهاند. استقبال از جلد اول بیشتر از طرف مورخان مشروطه و دورۀ قاجار به عمل آمد و استقبال از جلد دوم، از طرف کسانی بود که میخواستند با قلم او ــ کـه بـا دقت بـه وصف منـاطق جغـرافیایـی، آدابورسوم و پیشرفتهای کشورهای اروپـایی پرداختـه بـود ــ آشنا شوند (نک : خاطرات حاج سیاح، ذیل؛ نیز دبا، حاج سیاح). هنگام گذار از اواخر سدۀ 13 به اوایل سدۀ 14 ش / 19 م به اوایل سدۀ 20 م، جامعۀ ادبی ایران شاهد تأثیر سفرنامه در آثار ادبی خود است. درواقع، رماننویسی، که مرحلۀ نوینی در ادبیات فارسی این عصر است، در اثر معروف سیاحتنامۀ ابراهیم بیک، تألیف زینالعابدین مراغهای (در 3 جلد)، بازتاب وسیعی مییابد و در تسریع انقلاب مشروطه، در سالهای 1905-1906 م سودمند واقع میشود (براون، 410، نیز حاشیۀ 2؛ نیز نک : ه د، سیاحتنامۀ ابراهیم بیک). افزونبراین، در 1323 ق / 1905 م، عبدالرحیم بن ابوطالب تبریزی، معروف به طالبوف، سفرنامۀ خیالی مسالک المحسنین را نوشت و همانند زینالعابدین مراغهای آن را در خارج از ایران به چاپ رساند.
اتـه، هرمان، تـاریخ ادبیات فـارسی، تـرجمۀ صادق رضازادۀ شفق، تهـران، 1337 ش؛ براون، ادوارد، تاریخ ادبیات ایران، ترجمۀ بهرام مقدادی، به کوشش ضیاءالدین سجادی و عبدالحسین نوایی، تهران، 1369 ش؛ بنجامین، سمیوئل گرین ویلر، ایران و ایرانیان، ترجمۀ محمدحسین کردبچه، تهران، 1363 ش؛ دبا؛ روشنضمیر، مهدی، «پیشگفتار»، معتقدات و آداب ایرانی (نک : هم ، ماسه)؛ شیبانی، ژان رزفرانسواز، سفر اروپاییان به ایران، ترجمۀ ضیاءالدین دهشیری، تهران، 1393 ش؛ غنیزاده، محمود، مقدمه بر سفرنامۀ ناصر خسرو، به کوشش همو، تهران، 1384 ش؛ فراگنر، برت، خاطراتنویسی ایرانیان، ترجمۀ مجید جلیلوند رضایی، تهران، 1377 ش؛ کریستنسن، آرتور، فراسوی دریای خزر، ترجمۀ منیژه احدزادگان آهنی و علی آلفونه، تهران، 1385 ش؛ ماسه، هانری، معتقدات و آداب ایرانـی، ترجمـۀ مهدی روشنضمیـر، تهران، 1356 ش؛ متاجـی کجوری، صاحبـه و شریفاعظم حاجیحسین تهرانی، کتابشناسی سفرنامه، تهران، 1390 ش؛ مرتضوی، منوچهر، مقدمه بر ج 1 معتقدات و آداب ایرانی (نک : هم ، ماسه)؛ یوسفی، غلامحسین، دیداری با اهل قلم، تهران، 1357 ش؛ نیز:
Le Robert.
طهمورث ساجدی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید