سبزه نوروزی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 8 فروردین 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/257577/سبزه-نوروزی
سه شنبه 2 اردیبهشت 1404
چاپ شده
5
سَبْزۀ نوروزی، جوانههای سبزشده و نورُستۀ برخی از غلات و دانهها (حبوبات) در سفرۀ هفتسین مردم مناطق مختلف ایران که نماد رویش و نوزایی طبیعت و آغاز فصل بهار است. «سبزه» در فرهنگ فارسی، گیاه نورسته، و جایی که گیاه نو در آن رسته باشد، معنا شده است ( آنندراج، داعیالاسلام، لغتنامه ... ، ذیل واژه). سبزشدن جوانه و رویش زندگی از دانهای که در ظاهر نشانهای از حیات در آن دیده نمیشود، میتواند نماد آفرینش مجدد و حیات دوبارۀ هستی باشد. بهسبب این معنای نمادین و مهم است که سبزشدن جوانه با اساطیر و آدابورسوم خردهفرهنگهای ایرانی پیوند خورده است (نک : ادامۀ مقاله). سبزه با مراسم نوروز و سفرۀ هفتسین پیوندی نزدیک دارد و مردم با رویاندن آن بهعنوان یکی از سینهای سفرۀ نوروزی به پیشواز بهار طبیعت میروند. رسم سبزکردن سبزه، پیش از آغاز سال نو، و آیین نوروزی را به جمشید نسبت دادهاند؛ مثلاً ابوریحان بیرونی نوشته است: نوروز، روزی است که جمشید بر اهریمن و دیوان پیروز شد و بار دیگر به زمین بازگشت، درحالیکه نور از او میتافت؛ در این روز بود که چوبهای خشکشده دوباره سبز شدند و به همین سبب، هر شخص، برای تبرک، در تشتی جو کاشت، سپس این رسم در میان ایرانیان پایدار ماند (ص 244-245). در آثار الباقیۀ بیرونی (همانجا) به کاشتن «7 نوع از غلات»، و در المحاسن و الاضداد منسوب به جاحظ (ص 212) به رویاندن 12 دانه بر 12 ستون از خشت خام اشاره شده است (برای اطلاعات بیشتر در اینباره، نک : بلوکباشی، 50). بنابر گزارشی در المحاسن و الاضداد، مردم در ششمین روز از نوروز با شادی و پایکوبی سبزهها را میکندند و به اطراف میپراکندند؛ سبزههای پخششده تا روز مهر از ماه فروردین (16 فروردین) جمع نمیشد (همانجا). مردم به بارورشدن دانهها تفأل میزدند و از رویش غلات، خوبی و بدی زراعت سالیانه را پیشگویی میکردند؛ این باور هنوز در میان کشاورزان برخی از مناطق ایران رواج دارد (هنری، 52؛ بلوکباشی، 48).
در بسیاری از مناطق ایران، رویاندن سبزۀ نوروزی کاری زنانه به شمار میرود. زنان و دختران معمولاً در نیمۀ اسفندماه مقداری از دانههای غلات و حبوبات مانند گندم، جو، ماش و عدس، یا تخم گیاهانی مانند تخم شاهی یا خاکشیر را در ظرفی مثل بشقاب، سینی و دوری میریزند و با نهادن دستمالی مرطوب بر آن، یا پاشیدن آب، آن را میخیسانند. در بسیاری از مناطق، سبزه را روی کوزۀ بدون لعاب سبز میکنند؛ در برخی از نقاط نیز سبزکردنِ دانه دور کوزهقلیان و کوزۀ کفتری مرسوم است (شکورزاده، 79؛ فقیری، 29-30؛ بشرا، 96؛ هنری، همانجا؛ شهری، 4 / 58- 59). برای دور کوزه معمولاً از تخمهای ترتیزک (ترهتیزک / شاهی)، خاکشیر یا اِسفرزه استفاده میکنند. این دانهها را در آب میریزند تا لعابدار شوند، بعد آنها را روی پارچۀ نازک یا جورابی که دور کوزه بستهاند، میچسبانند. این دانهها کمکم رطوبت را از آب درون کوزه میگیرند و سبز میشوند. در سفرنامۀ شاردن نیز به فراهمکردن کوزههای سبزه در نوروز، اشاره شده است (4 / 87).در برخی از روستاهای ایران، شیوههای گوناگونی برای سبزکردن سبزه وجود دارد؛ مثلاً در منطقۀ خور و بیابانک در 7 طاقچۀ حیاط (طاقنما) جو میکارند و میگویند «باغو» سبز کردهاند (هنری، همانجا). در روستای حسنلنگیِ بندرعباس به جای سبزه، در باغچۀ خانهها هستۀ خرما میکارند. گاه، سبزکردن سبزه با ظرافتهایی از سوی زنان همراه است؛ مثلاً در کردستان به اندازۀ یک دایره وسط بشقاب سبزه را خالی میگذارند و گلابدان را در آنجا قرار میدهند که در نوروز با آن، گلاب به دست و روی مهمانان میریزند (همانجا). در این منطقه سبزههای نوروزی را «سَمَنی» میگویند؛ البتـه سمنی (سمنو) نـام غذایی نیز هست که با آرد گندمِ جوانهزده درست میکنند و ویژۀ نوروز هم نیست (کیوان، 71-72). در برخی از مناطق روستایی گیلان در 4 ظرف، سبزه میرویانند و در سیزده نوروز، هریک را برای برکتجویی در جایی قرار میدهند: یکی را در تلمبار (محل پرورش نوغان) برای فراوانی پیلۀ ابریشم، دیگری را در انبار خوشههای دروشدۀ شالی، سومی را در آبگیر روستا، و چهارمی را از بالای سر خود به حیاط پشتی خانه میاندازند تا چشم بد را از خود و خانوادۀ خود دور کنند (بشرا، 97).
مردم بر این باورند که رویش دانهها و سبزشدن جوانهها سبب برکت و خوشیمنی است و برای سبزۀ نوروزی نوعی حرمت و تقدس قائلاند. این تقدس، گاه با نام پیامبر (ص) و ائمه (ع) پیوند دارد؛ مثلاً در شیراز بعد از پاککردن دانهها، آنها را مشتمشت در آب میریزند: مشت اول را به نیت سلامت امام زمان (ع)، و مشتهای بعدی را به نیت سلامت همۀ افراد خانواده که نامِ تکتک آنها را به زبان میآورند (فقیری، همانجا). در گیلان، سبزههای نوروزی را «سبز محمد (ص)» مینامند و برای متبرککردن آن، باریکهای از پارچۀ سبزِ روی ضریح بقعۀ آقا سید جلالالدین اشرف را برمیدارند و بر گرد آن میبندند؛ هنگام تحویل سال، هریک از افراد خانواده اندکی از نوک سبزۀ نوروزی را به نیت نیکبختی میچیند. در برخی از روستاهای گیلان، دیدارکنندگان و مهمانان نوروزی دستی بر سبزه میمالند و همان دست را بر چهرۀ خود میکشند و صلوات میفرستند؛ گاه نیز مردم پارچۀ رنگین دور سبزۀ نوروزی را نگاه میدارند و برای برکتبخشی روی شلتوک روییده قرار میدهند، تا تبرک سبزۀ نوروزی به مزرعۀ آنها برکت دهد (بشرا، 97- 98). سبزه نزد مردم منطقۀ خور و بیابانک قداست و حرمت بسیار دارد، به نوعی که به باور آنها، سبب قراردادن دستمال بر روی سبزۀ نوروزی این است که چشم ناپاک بر آن نیفتد و برکت از آن دور نشود. مردم این منطقه معتقدند اگر چشم ناپاک بر سبزه بیفتد، سبزه قهر میکند و دیگر سبز نمیشود (هنری، 51). در تهران نیز سبزکردن سبزه از 20 تا 10 روز قبل از نوروز مرسوم است و مردم بر این باورند که اگر سبزۀ کسی زود سبز شود، سبکدست، و اگر دیر سبز شود، سنگیندست است و کارهایش به طول میانجامد و باید با دشواریها دستوپنجه نرم کند؛ همچنین، سبزۀ یکدست بیانگر خوشیمنی و کامروایی فرد، و سبزۀ غیریکدست نشانگر عدم موفقیت او در برخی از امور در سال نو است (شهری، 4 / 59-60، 243). زردشتیان ایران سبزه را نهتنها برای نوروز، بلکه برای جشنهای گاهنبار (نک : ه د، جشن) و مراسم درگذشتگان نیز سبز میکنند و آن را بهعنوان نماد امشاسپند اَمرداد بر سر سفرههای آیینی میگذارند. سبزۀ زردشتیان شامل 7 نوع غله است که باید در سینیِ «روزین / رودین» (آلیاژی از روی) و در «ریگِ آبشسته» ــ ماسهای که از کف جوی آب یا سرچشمۀ قنات برداشته شده و پاک و تمیز است ــ کاشته شود. این سبزه، «شِشه» نام دارد. زردشتیان ظرف ششه را با دیگر لوازم آیینی بر سر سفرۀ گاهنبارها، سفرۀ درگذشتگان و سفرۀ هفتسین میگذارند؛ همچنین در مراسم پنجۀ آخر سال (نک : ه د، پنجه)، که در شب آخر آن برای بدرقۀ فرهوشیها بر پشتبامها آتش افروخته میشود، ظرف ششه را نیز به پشتبام میبرند (آذرگشسب، 245-246؛ نیکنام، 23-24، 113).زردشتیان با رفتن به آرامگاه نیز ظرف ششه را در مقبرۀ درگذشتگان میگذارند. این رسم نزد دیگر ایرانیان نیز باقی مانده است. در ظفرآباد فارس، در روز عَلَفه (عرفه: روز قبل از سال نو) سبزه را روی مزار درگذشتگان میگذارند (فقیری، 71) و در خور، برای بزرگداشت روان درگذشتگان، همانطور که در خانهها و بر ستونها سبزه میکارند، در کاسۀ کوچک سفالینی که روی همۀ قبرها وجود دارد و شبهای جمعه در آن آب میریزند، سبزه میکارند تا «روح نیاکانشان سبز و خرم باشد» (هنری، 16).سبزههای نوروزی را بیشتر مردم ایران در روز سیزده نوروز بیرون میبرند و کنار جوی آب روان رها میکنند. یکی از رسمهای رایج در این روز، گرهزدن چند باریکه از سبزهها به یکدیگر است (ماسه، 280). این رسم در میان دختران جوان رواج دارد. آنها برای برآوردهشدن حاجات و نیازهای خود که اغلب شوهریابی و گشایش بخت است، سبزهها را گره میزنند و سپس در آب روان رها میکنند. دختران خراسانی در روز سیزده نوروز برای گشایش بخت خود رو به قبله مینشینند، نیت میکنند، دو شاخه از سبزه را به هم گره میزنند و چنین میگویند: «سیزده به در، چارده به تو، سال دگه (دیگر)، خِنِۀ (خانۀ) شو (شوهر)، هاکوت کوتو، هاکوت کوتو» (شکورزاده، 90). برخی از پژوهشگران گرهزدن سبزه در نوروز را از رسمهای کهن ایرانی دانستهاند که با آیینهای مذهبی و جادویی دوران کهن در هم آمیخته است. درواقع، زنان و دختران با گرهزدن سبزه آرزوی خود را به نوعی مطرح میکنند و باور دارند که بهزودی تحقق مییابد. گرهزدن دو شاخۀ سبزه در روزهای پایانی زایش کیهانی را میتوان تمثیلی از پیوندی میان مرد و زن برای پایداری تسلسل زایش در نظر گرفت (بلوکباشی، 101). هنگامی که پس از زمستانی سرد و مرگ ظاهری درختان و گیاهان، دوباره در آغازِ بهار گرمای زندگی در وجود طبیعت جاری میشود و شاخههای بیجان درختان رویش مجدد زندگی را جشن میگیرند، شاید بهترین کار نمادین، رویاندن دانه باشد. به این ترتیب، «وقتی ما از بطن دانۀ کوچکی گیاهی میرویانیم، به آفرینش کمک میکنیم یا درواقع، چیزی میآفرینیم» (قریب، 67). آشکار است که این کارِ نمادین که نزد ملل گوناگون با اسطورههای ایشان پیوند دارد، بهدلیل داشتن بنمایۀ واحد، معنای واحدی را تداعی میکند.مرگ نبات و زادن رستاخیزی آن، رمز جشن بهاری و نوروز است. معنای نمادین «شهادت» نیز برداشت دیگری است که برخی از پژوهشگران به آن رسیدهاند. هنگامیکه جوانهای را ــ پیش از آنکه به گیاه تبدیل شود ــ میکشند، مثلاً در پختن خوراک آیینی سمنو، یا دانهها را در جایی نامناسب میکارند و یا در روز سیزدهم نوروز به دور میاندازند، معنای نمادین شهادت بیان میشود؛ شاید جشن نوروز را بتوان جشن ستایش و تجلیل از شهادت نیز دانست (مزداپور، 114-115).
آذرگشسب، اردشیر، مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان، تهران، 1352 ش؛ آنندراج، محمدپادشاه، تهران، 1335 ش؛ بشرا، محمد و طاهر طاهری، جشنها و آیینهای مردم گیلان (آیینهای نوروزی)، رشت، 1385 ش؛ بلوکباشی، علی، نوروز: جشن نوزایی آفرینش، تهران، 1381 ش؛ بیرونی، ابوریحان، آثار الباقیه، ترجمۀ اکبر داناسرشت، تهران، 1321 ش؛ داعیالاسلام، محمدعلی، فرهنگ نظام، حیدرآباد دکن، 1305 ش؛ شاردن، ژان، سیاحتنامه، ترجمۀ محمد عباسی، تهران، 1326 ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم عامۀ مردم خراسان، تهران، 1346 ش؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، 1383 ش؛ فقیری، ابوالقاسم، آداب و رسوم نوروزی در فارس، شیراز، 1382 ش؛ قریب، بدرالزمان، «نوروز جشن بازگشت به زندگی، جشن آفرینش و جشن تجلی عناصر فرهنگ مدنی»، مجموعهمقالات نخستین همایش نوروز، تهران، 1379 ش؛ کریستنسن، آرتور، نخستین انسان و نخستین شهریار، ترجمۀ ژاله آموزگار و احمد تفضلی، تهران، 1383 ش؛ کیوان، مصطفى، نوروز در کردستان، تهران، 1349 ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ ماسه، هانری، معتقدات و آداب ایرانی، ترجمۀ مهدی روشنضمیر، تبریز، 1355 ش؛ المحاسن و الاضداد، منسوب به جاحظ، به کوشش فوزی عطوی، بیروت، 1969 م؛ مزداپور، کتایون، «آتشافروزی در نوروز»، مجموعهمقالات نخستین همایش نوروز، تهران، 1379 ش؛ هنری، مرتضى، آیینهای نوروزی، تهران، 1353 ش؛ نیکنام، کورش، از نوروز تا نوروز، تهران، 1392 ش.
فرزانه گشتاسب
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید