سبزه میدان
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 1 آذر 1400
https://cgie.org.ir/fa/article/257576/سبزهمیدان
سه شنبه 2 اردیبهشت 1404
چاپ شده
5
سَبْزهمِیْدان، پیش از اینها، میدان سرسبزی برای کاشت و فروش سبزی، میوه و ترهبار در برخی از شهرها، و امروزه، تفرجگاهی برای مردم و محل کسب برای کاسبان. براساس نوشتههای دورۀ قاجار (اعتمادالسلطنه، المآثر ... ، 1 / 93-94) و همچنین با توجه به ترکیب لغوی سبزهمیدان یا سبزیمیدان (شهری، طهران ... ، 1 / 214)، این مکان نام محوطه یا دشت وسیعی بوده است که در آن، همهگونه سبزی و ترهبار میکاشتند و در همان محل نیز آنها را میفروختند. این میدان، معمولاً یا در ورودی شهر یا در مرکز شهر، بهصورت گذرگاهی بوده است و مردم در آن به رفع نیازهای روزمرۀ خود میپرداختند (نک : دنبالۀ مقاله). اعتمادالسلطنـه در دورۀ سلطنت ناصرالدین شاه قاجار (1264- 1313 ق) دربارۀ سبزهمیدان تهران و سبب نامگذاری آن نوشته است: در زمان سلطنت زندیه (1163- 1209 ق) و پس از آن، در زمان قاجاریه (1210-1344 ق)، در فصل بهار، برای تدارک سبزیجات و ترهبار اهالی دارالخلافۀ تهران این اقلام را در این میدان که دشت وسیعی بوده است، میکاشتند و بههمینسبب، آن را سبزهمیدان نامیدند. همو از پیشهوران خردهپای کوچکی مثل جگرکیها، کاهفروشان، نعلبندان، مرغفروشها، برهدارها و کسبوکارشان در آن مکان سخن میگوید (همانجا). در منبع دیگری نیز آمده است در مزارعی در اراضی سبزهمیدان، جنوب بازار و جنوب و شرق محلۀ عودلاجان، سبزی و صیفی کاشته میشد (شهبازی، 70-71). ظاهراً سبزهمیدان تهران را در زمان قاجار تختهپل نیز مینامیدهاند. هدایت عمارت میدان تختهپل مشهور به سبزهمیدان را از بناهای عهد ناصری به شمار آورده، و افزوده است که سالهای بسیار، آنجا محل ذبح گاو و گوسفند و جایگاه خار و جیفۀ مردار بود و گناهکاران واجبالقتل را در آن محل به دار میآویختند (10 / 814). اعتمادالسلطنه نیز یادآور میشود که از عهد دولت شاه مرحوم محمد شاه غازی تا همین سال (1269 ق) «قاپوق» که مقصران را به پای آن سیاست میکردند، در وسط این میدان بود (همان، 1 / 94). سبزهمیدان مکانی برای مبادلۀ کالا بود؛ ازلحاظ شکلگیری و کارکرد فرهنگی نیز پیوند خاصی با سیاست، اخلاق، حدودهای اجتماعی و کانونهای ارتباطات داشت. سبزهمیدان تهران مهمترین میدان شهر بود که هم محصولات کشاورزی در آنجا عرضه میشد و هم جارچیان احکام دولتی را به گوش مردم میرساندند؛ همچنین جایی برای اجرای احکام سیاسی و اعدام و قصاص و مجازات مجرمان بود (شهبازی، 72). گوبینو، خاورشناس فرانسوی نیز که در زمان ناصرالدین شاه دو بار به ایران سفر کرده، در خاطراتش دراینباره نوشته است: شاه روی یکی از تراسهای قصر سلطنتی مشرف به سبزهمیدان مینشست، محکوم را برای اعدام به طرف سبزهمیدان میبردند و شاه معمولاً در آخرین لحظات آنان را میبخشید (ص 55).ارگ شاهی نیـز در نزدیکی سبزهمیدان بنا شده بود، ازاینرو، سبزهمیدان مکانی نامناسب برای اجرای حکم قصاص و ذبح حیوانات تشخیص داده شد و ناصرالدین شاه دستور داد دار مجازات را خارج از شهر بر پای دارند و این مکان را لایق سرای دولتی و تاجرنشین کنند و در اطراف آن، حجرههای فوقانی و تحتانی بسازند و در دکانهای آن بلورفروشان بلورینه و آلات رنگین بفروشند و افزونبرآن، در وسط سبزهمیدان حوضی زیبا برپا کنند (هدایت، همانجا). چنین بود که این میدان تفرجگاه اهالی تهران شد و در عهد ناصرالدین شاه، حاجبالدوله نیز به دستور امیرکبیر تغییراتی بزرگ در این میدان داد و آنجا را از وضع ناگوار و آلوده خارج کرد (اعتمادالسلطنه، المآثر، 1 / 93-94). هدایت در ادامۀ نوشتههایش، آنجا را بهسبب اصلاحات انجامشده محلی پاک و باصفا دانسته، و نوشته است که این تغییرات به درب تختهپل شکوهی افزوده، گویی آیینهخانۀ زلیخای مصری است (همانجا). شهری در کتاب طهران قدیم خود از فضای سرسبز سبزهمیدان و درختان چنار آنجا سخن میگوید و آنها را از کهنترین و عالیترین درختان شهر معرفی، و داستان قطع و نابودیشان را بازگو میکند (1 / 214-215). همو از کسبۀ سبزهمیدان و از دکانهای مشهور عمدهفروشی و خردهفروشی عطاری آنجا یاد میکند و آنها را بهعنوان شلوغترین و پروپیمانترین دکانها میداند و یادآور این مثل میشود: جاییکه همهچیز غیر از جان آدمیزاد در آن یافت میشود (همان، 1 / 217- 218). سبزهمیدان تهران به اصناف مختلفی اختصاص داشت که برخی از آنها مانند دکانهای عطاری و جز آن هنوز هم برقرارند (همو، تاریخ ... ، 2 / 326، 577). همچنین، سلمانیهای دورهگرد کیفبهدست که پاتوق اصلیشان میدانهای مهم تهران بود، در سبزهمیدان نیز با مختصر ابزارهایشان به کار اشتغال داشتند (همان، 2 / 709). برخی از سیاحان و ایرانشناسان در خاطرات خود از سبزهمیدان تهران یاد کردهاند؛ ازجمله، براون پس از توصیف میدان ارگ نوشته است: از میدان ارگ که بگذریم، به سبزهمیدان میرسیم، میدان کوچکی که انواع بازارها در آنجا وجود دارد، مانند بازار کلاهدوزان و بازار کفاشان و ساعتسازان (ص 100-101). در سفرنامۀ قفقاز و ایران از میدان زیبایی به نام سبزهمیدان نام برده شده که دارای مغازهها و حجرههای بسیاری است (ارسل، 232). در همان سفرنامه آمده است کوچۀ نقارهخانه که در میان دیوارهای ارگ و بازار امتداد داشت، میدان شاه را به در ورودی سبزهمیدان وصل میکرد، میدانی بسیار باشکوه، با کاشیهای آبیرنگ و مغازههایی به سبک اروپایی، هندی و ایتالیایی که در آنجا فروشندگان به دادوستد مشغول بودند. در این میدان، 3 مدخل باشکوه به طرف بازار وجود دارد (همو، 238). در این سفرنامه، بنیادنهادن سبزهمیدان، به ناصرالدین شاه نسبت داده شده است (همو، 232). سبزهمیدان بهعنوان مرکز تجاری، به نهادهای اجتماعی هم مبدل شده بود و محل تجمع اهالی تهران در مراسم مختلف بود؛ چنانکه طبق عادت قدیم، بسیاری از مراسم ازجمله آیینهای سوگواری بهویژه مراسم عاشورا در این مکان برگزار میشد. دستههای محلات شهر تهران پس از گشت در کوچه و بازار، همگی در سبزهمیدان گرد میآمدند و عزاداری میکردند (نجمی، 286).در برخی از شهرهای دیگر نیز مکانی با عنوان سبزهمیدان وجود دارد که با انواع درختان و گلهای زیبا و مناظر سرسبز و باطراوت، تبدیل به تفریحگاه عام و خاص شده، و همین ویژگیها سبب نامگذاری آنها به سبزهمیدان بوده است. از آن جمله، میتوان به سبزهمیدان برخی از شهرهای گیلان و مازندران اشاره کرد که بسیاری از آنها از گردشگاههای مهم شهر محسوب میشود (رهنمایی، 471؛ عباسی، 19-20). در کتاب تاریخ گیلان، به میدانی به وسعت نزدیک به 12هزار ذرع اشاره شده، که به دستور شاه عباس صفوی، برای بازی چوگان و قپقاندازی (نوعی تیراندازی که در آن، هدف بالای تیری بلند نصب میشده است) ترتیب داده بودند. این محوطۀ وسیع اکنون به سبزهمیدان معروف است (فومنی، 109). اعتمادالسلطنه نیز از میدانی به نام اخضر در خارج از شهر بارفروش (بابل کنونی) یاد کرده است که مردم آن را سبزهمیدان مینامیدند. این میدان مردابی وسیع داشته است که در وسط آن عمارت عالی و مرتفعی ساخته بودند. همو اصل بنا را از سلاطین صفویه و آبادیاش را مرهون پادشاهان قاجار دانسته است (مرآة ... ، 2-3 / 1019).محلهای به نام هُکماوار یا حکمآباد در تبریز نیز منطقۀ سرسبز و بسیار زیبا و تفرجگاه باصفایی بوده، و کشت انواع سبزیها در آنجا رواج داشته است. آبادانی این محل باعث شهرت آن به سبزهمیدان شده بود (نیکنام، 102-103؛ نادر میرزا، 94-95). در شهر همدان، از سبزهمیدانی با عنوان چمن یاد شده، که چشمه، قنات، چمنکاری، گلکاری و نیز تأسیساتی از قبیل مسجد، حمام، نانوایی، دکان بقالی و عطاری داشته، و از چمنهای مشهور آن زمان، چمن کبابیان، کُلَپّا، رمزیار و جز اینها بوده است (قراگزلو، 47).در اصفهان نیز از سبزهمیدانی با عنوان میدان کهنه نام برده شده، که از محلههای معروف اصفهان در شمال رودخانۀ زایندهرود بوده است (هنرفر، 37؛ رفیعی، 268). مسجد آقاسی در نزدیکی این میدان، اهمیت ویژهای به آن بخشیده است. در آنجا ایوانی بوده که به نقارهخانۀ ملک شاه شهرت داشته است. عوام معتقد بودند که در آنجا، چاهی عمیق به نام چاه دجال است که دارای کاشیهای عتیقه و گرانبهایی منقش به ستارهها و ماه و خورشید و گاو و ببر و شیر است و دجال از آن چاه بیرون خواهد آمد (جابری، 216-217؛ تحویلدار، 21). در اطراف این میدان، بازارها و دکانهای متعددی وجود داشت (همو، 27) که از جملۀ آنها دکانهای صرافی را میتوان نام برد (همو، 123). از قدیم، رسم بر این بوده است که چهارشنبهبازار و جمعهبازاری در آنجا برپا میکردند و انواع وسایل کهنه ازقبیل ظروف و وسایل دستدوم، همچنین انواع سبزی و میوه در آنجا به نرخ روز خریدوفروش میشده است (همو، 135-136). سبزهمیدانهای شهرهای زنجان (راهنما ... ، 124) و شهرستان شوشتر، بخش گتوند، نیز اهمیت ویژهای داشتند ( فرهنگ ... ، 204). سبزهمیدان اشرف (بهشهر) و سبزهمیدان ساری هم بسیار آباد و زیبا معرفی شدهاند (ناصرالدین شاه، 258- 259).
ارسل، ارنست، سفرنامۀ قفقاز و ایران، ترجمۀ علیاصغر سعیدی، تهران، 1382 ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1363 ش؛ همو، مرآة البلدان، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1367 ش؛ براون، ادوارد، یک سال در میان ایرانیان، ترجمۀ ذبیحالله منصوری، تهران، کانون معرفت؛ تحویلدار، حسین، جغرافیای اصفهان، به کوشش الٰهه تیرا، تهران، 1388 ش؛ جابری انصاری، حسن، تاریخ اصفهان و ری، تهران، 1321 ش؛ راهنمای ایران، دایرۀ جغرافیایی ستاد ارتش، تهران، 1331 ش؛ رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملی اصفهان، تهران، 1352 ش؛ رهنمایی، محمدتقی، «گیلانگردی»، کتاب گیلان، به کوشش ابراهیم اصلاح عربانی، تهران، 1374 ش، ج 2؛ شهبازی، داریوش، برگهایی از تاریخ تهران، تهران، 1390 ش؛ شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، تهران، 1368 ش؛ همو، طهران قدیم، تهران، 1370 ش؛ عباسی، هوشنگ، رشت در نوشتههای جهانگردان و شعر شاعران، به کوشش محمدرضا توسلی، رشت، 1390 ش؛ فرهنگ جغرافیایی ایران، تهران، 1330 ش؛ فومنی، عبدالفتاح، تاریخ گیلان و نقش گیلان در نهضت مشروطیت در ایران، به کوشش عطاءالله تدین، تهران، 1353 ش؛ قراگزلو، غلامحسین، هگمتانه تا همدان، تهران، اقبال؛ گوبینو، ژ. آ.، سه سال در ایران، ترجمۀ ذبیحالله منصوری، تهران، روزنامۀ کوشش؛ نادر میرزا قاجار، تاریخ و جغرافی دارالسلطنۀ تبریز، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، تبریز، 1373 ش؛ ناصرالدین شاه قاجار، «سفرنامه»، سفرنامههای عصر ناصرالدین شاه، به کوشش مصطفى نوری، تهران، 1390 ش؛ نجمی، ناصر، ایران قدیم و تهران قدیم، تهران، 1362 ش؛ نیکنام لاله، ایوب و فریبرز ذوقی، تبریز در گذر تاریخ، تبریز، 1389 ش؛ هدایت، رضاقلی، ملحقات روضة الصفا، تهران، 1339 ش؛ هنرفر، لطفالله، گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان، اصفهان، 1350 ش.
سکینه برجی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید