صفحه اصلی / مقالات / زین الاخبار /

فهرست مطالب

زین الاخبار


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : جمعه 8 فروردین 1399 تاریخچه مقاله

زِیْنُ‌ الْاَخْبار، یا تاریخ گردیزی، کتابی تاریخی، تألیف ابوسعید عبدالحی بن ضحاک بن محمود گردیزی، در میان سالهای 442-443 ق / 1050-1051 م. این اثر تاریخی مشتمل است بر شرح زندگانی پادشاهان ایران، از دورۀ اساطیری تا زمان امیر مودود بن مسعود غزنوی (سل‍ 432-441 ق / 1041- 1049 م) و خلفای اسلامی، همچنین، آگاهیهایی دربارۀ جشنها، رسوم و آداب مردم ایران و سایر ملتهایی که ایرانیان آن روزگار می‌شناخته‌اند (نک‍ : دنبالۀ مقاله). 
از زندگی مؤلف، تاریخ تولد، فوت و شغل وی اطلاعی در دست نیست؛ فقط از نام او پیدا ست که متولد یا ساکن گردیز، شهری در افغانستان کنونی بوده است. مؤلف که خود را با عناوین «فرازآورنده» و «جمع‌کنندۀ» کتاب معرفی کرده، در چند جا نیز نام خود را به‌طور کامل ذکر کرده است (ص 379، 447، 538). وی هنگام شرح جشنهای هندوان نوشته که این مطالب را از «خواجه ابوالریحان محمد بن احمد البیرونی» شنیده است (ص 538) و همین موضوع مؤید ملاقات او با بیرونی است. 
از این کتاب دو نسخۀ خطی در دست است که یکی از آنها به تاریخ ذیحجۀ 1196 در کتابخانۀ بادلیان آکسفرد نگهداری می‌شود (نک‍ : اته، I / 9-11)، و دیگری در کتابخانۀ مدرسۀ شاهی کیمبریج است که دربارۀ تاریخ نسخه‌برداری آن ــ که رقم 93 در پایان آن قید شده است ــ پژوهشگران اختلاف‌نظر دارند. برخی آن را 903 (قزوینی، 2 / 257)، برخی 930 (نک‍ : نفیسی، 15) و بعضی نیز مانند محمدناظم که در 1928 م / 1307 ش بخشی از آن را منتشر کرده، تاریخ مذکور را 1093 ق یاد کرده‌اند؛ اما قزوینی این احتمال را نقد، و رد کرده است (2 / 259-262). گفتنی است نسخۀ آکسفرد از روی نسخۀ کیمبریج نوشته شده است. بخشهایی از ابتدا و انتها و همچنین، در برخی از مواضع، بخش میانی هر دو نسخه افتادگی دارند. 

چاپهای کتاب

 بخشهایی از نسخۀ بادلیان را بارتولد، در 1898 م تصحیح و چاپ کرده است (EI2, II / 978)؛ سپس در 1928 م، فردی هندی به نام محمدناظم بخشهایی از نسخۀ کیمبریج را با اشتباهات فراوان، به انضمام توضیحاتی به زبان انگلیسی در برلین منتشر کرد (قزوینی، 2 / 258- 259). همین متن را محمد قزوینی در 1315 ش تصحیح، و پس از افزودن مقدمه و فهرستهای لازم، منتشر کرد. سپس، ماهنامۀ سخن، بدون ذکر نام قزوینی، بخشی از آن را با عنوان «جشنهای ایران باستان» به همراه مقدمه‌ای انتشار داد. سعید نفیسی نیز از 1325 ش، بخشهایی از آن را در مجلۀ پیام نو منتشر کرد؛ وی سپس در 1333 ش، همین بخشها را با افزودن مقدمه، توضیحات و فهارس لازم، به‌صورت کتابی مستقل انتشار داد. در 1346 ش، پژوهشگر افغانی، عبدالحی حبیبی گردیزی، متن کامل کتاب را به همراه مقدمه، حواشی، تعلیقات سودمند و فهارس ضروری منتشر کرد. این متن طی سالهای بعد ازجمله در 1363 ش، چند بار تجدید چاپ شد. سرانجام، در 1384 ش، رحیم رضازادۀ ملک تصحیحی جدید از کتاب را با مقدمه‌ای مشروح به انضمام فهارس و تعلیقات مفصل چاپ کرد. وی ضمن بررسی ساختار کتاب، به این نتیجه رسید که ابتدا و انتهای برخی از ابواب نسخه‌های خطی ساقط است. به همین سبب و «به‌منظور تکمیل کتاب، مباحث ابواب گم‌شدۀ زین الاخبار را از منابع نزدیک به زمان تألیف زین ‌الاخبار التقاط کرده» تا نسخه‌ای «تقریباً نزدیک به آنچه که گردیزی سامان داده بوده» فراهم آورد (نک‍ : ص 65). براین‌اساس، وی با استفاده از بندهش، تورات، قرآن، آثار الباقیه، مجمل التواریخ و القصص، التنبیه و الاشراف، فارس‌نامه و عجایب المخلوقات، 8 باب را «بازپرداخته است» (همانجا)؛ ازاین‌رو، متن چاپ‌شدۀ وی تلفیقی است. 

منابع زین الاخبار

 گردیزی در تدوین این کتاب از دو گونه منبع استفاده کرده است: یکی دیده‌ها و شنیده‌هایش، و دیگر منابع کتبی‌ای که پیش از او تألیف شده بودند. منابع کتبی‌ای که وی از آنها به‌صراحت نام برده است، عبارت‌اند از: کتابهای ابوریحان بیرونی (ص 449)، کتاب تواریخ اثر ابوعبدالله احمد جیهانی (ص 597، 612)، مسالک و ممالک ابن‌خردادبه که از آن با عنوان کتاب اخبار یاد کرده است (ص 545)، و ربع الدنیا اثر ابن‌مقفع (ص 546). وی هنگام بحث دربارۀ چین، از فردی به نام «ابوزید» نیز نقل قول می‌آورد که هم رضازاده (ص 439) و هم عبدالحی حبیبی (ص 574، حاشیۀ 2) احتمال می‌دهند که مراد ابوزید احمد بن سهل بلخی، مؤلف صور الاقالیم است. با توجه به اینکه از ابوزید فقط هنگام بحث دربارۀ چینیان یاد می‌کند، می‌توان احتمال داد که منظور وی «ابوزید حسن بن یزید سیرافی»، گردآورندۀ کتاب اخبار الصین و الهند نیز بوده باشد (برای آگاهی بیشتر، نک‍ : قره‌چانلو، 13-15؛ مسعودی، 1 / 143؛ نیز ه‍ د، عجایب المخلوقات). 

مختصات سبکی کتاب

 این کتاب اگرچه در دورۀ غزنوی تحریر شده، اما کاملاً متأثر از نثر دورۀ سامانی است (صفا، 1 / 635). برخی از ویژگیهای سبکی دورۀ سامانی عبارت‌اند از: ایجاز و اختصار، نبود سجع و موازنه، وجود تکرار و کوتاهی جمله‌ها (بهار، 2 / 54-57). از دیگر ویژگیهای نثر این دوره که در کتاب گردیزی کاملاً نمود دارد، خودداری از ذکر مطالب خارجی از قبیل استشهاد از نظم فارسی و تازی، و استدلال به آیات و تمثیل است (همو، 2 / 69)؛ برای نمونه، در سراسر زین الاخبار، فقط یک مثل «گرگ و میش باهم آب خوردن» (ص 419) ذکر شده است. 

اهمیت کتاب

 زین الاخبار از کتابهای معتبر تاریخی است. بخش مربوط به پادشاهان ایران پیش از اسلامِ آن را باید «کهن‌ترین تاریخ مستقل فارسی به نثر» دانست (رضازاده، 56)؛ مطالب این بخش از منابع معتبر گرفته شده، که اصل برخی از آنها از میان رفته است (نفیسی، همانجا). شرح نزدیک به 55 سال از تاریخ ایران که مربوط به زمان غزنویان است، نتیجۀ دیده‌های خود او یا شنیده‌هایش از افرادی است که آن حوادث را به چشم دیده‌اند (نک‍ : ص 379). گذشته از جنبۀ تاریخی، این اثر از نظر «نثر پارسی کهنش بسیار ارزشمند و پرارج است» (رواقی، 342)؛ نثر آن «بسیار پخته و روان» است و «نویسنده سعی کرده آن را به غایت سادگی و روانی برنگارد» (بهار، 2 / 50). از ویژگیهای کلام گردیزی، «رعایت جانب ایجاز و ذکر رئوس حوادث» است (صفا، همانجا). اما به‌جز اینها، آنچه زین الاخبار را واجد اهمیت کرده، مطالب مربوط به فرهنگ مردم آن زمان است، یعنی مباحثی که دربارۀ آداب، مراسم و جشنهای ایرانیان و برخی از ملتهای دیگر در آن نقل شده است. 

مهم‌ترین نکات فرهنگ مردمی کتاب

1. یکی از گونه‌های ادب شفاهی، حکایتهایی است که مردم دربارۀ چگونگی پیدایش یا کشف و اختراع مظاهر تمدن نقل می‌کنند. مردم ایران بیشتر این‌گونه کشفیات و اختراعات را به پادشاهان اساطیری منسوب کرده‌اند (نک‍ : ه‍ د، شاه). اما در برخی از منابع، دربارۀ انتساب برخی از آنها اختلافاتی وجود دارد. این اختلاف در زین الاخبار با دیگر منابع نیز به چشم می‌خورد؛ برای نمونه، انتساب ساخت و کشف ابریشم، طنبور و عسل به تهمورث دیوبند است که در زین ‌الاخبار، این پدیده‌ها را دیوانی که او به بند می‌کشد، برایش تهیه می‌کنند (ص 32). 
2. موضوع دیگر مدفون‌بودن گنجهای پادشاهان قدیمی، و سپس کشف آنها ست که همراه با افسانه‌هایی در میان مردم هر دوره‌ای، کم‌و‌بیش رایج بوده است؛ مانند آنچه دربارۀ گنجهای خسرو پرویز در میان مردم شیراز گفته می‌شود (نک‍ : پرهام، 10). در این کتاب، به کشف گنجهای کیکاووس، به همراه نقاشیهایی با مایۀ افسانه‌ای در دورۀ بهرام گور اشاره ‌شده است (ص 77). 
3. گردیزی به هنگام شرح چگونگی مرگ یزدگرد بزهکار که بر اثر لگدزدن اسب بوده، و در دیگر منابع نیز این‌گونه آمده است (نک‍ : ابن‌بلخی، 103؛ بلعمی، 1 / 634؛ فردوسی، 6 / 387- 388)، به گوشه‌ای از باورهای مردم که مربوط به دعا و اجابت دعا از سـوی خـداوند است، اشـاره دارد (ص 74) و در ادامـه، تـأکید می‌کند که «آن اسب فرشته بود که ایزدتعالى او را بفرستاد تا یزدجرد را بکشت و خلق را از وی برهانید» (ص 75). 
4. هنگام شرح امارت عبدالله بن طاهر (ابتدای سدۀ 3 ق)، گردیزی به موضوع «خصومت کاریزها» در میان مردم اشاره می‌کند و دلیلش را آن می‌داند که «اندر کتب فقه و اخبار رسول (ص)، اندر معنی کاریز و احکام آن چیزی نیامده بود» (ص 301). برای رفع این خصومتها، عبدالله «همۀ فقهای خراسان و بعضی از عراق» را جمع می‌کند و آنها نیز «کتابی در احکام کاریزها» به نام «کتاب قُنّی» تألیف می‌کنند که تا زمان گردیزی احکام آن رایج بوده است (ص 301-302). 
5. گردیزی هنگام بحث دربارۀ مناسبتهای ماههای مسلمانان، به عاشورا و عزاداری شیعیان اشاره می‌کند و توضیحاتی دربارۀ آن می‌دهد که این موضوع برای بررسی تاریخی واجد اهمیت است؛ وی می‌نویسد که «اندرین روز مقتل امیرالمؤمنین حسین بن علی ... بود به کربلا و این سخت بزرگوارروز است». در این روز، «بسیار مردم از هرجا به کربلا آیند به زیارت گور حسین ... و آنجا دعا گویند و شیعه آن روز را بزرگ دارند و اندرو صدقه دهند و بر حسین علی نوحه کنند و بر یزید لعنت» (ص 454). 
6. گردیزی در بابهای 13 و 14 کتاب، با عناوین «اندر عیدها و رسمهای مغان به جدول» و «اندر شرح جشنها و عیدهای مغان»، به جشنها و مراسم ایرانیان یا «عجمیان» می‌پردازد. این بابها و نیز دیگر ابوابی که دربارۀ جشنها و آداب سایر ملتها در این کتاب نقل شده‌اند، به‌شدت متأثر از کتابهای ابوریحان بیرونی، به‌ویژه آثار الباقیه است. او در شرح هریک از اعیاد و جشنها، اگر روایتهای متفاوتی شنیده باشد، مانند گزارشگری بی‌طرف، بی‌هیچ قضاوتی آنها را نقل می‌کند. 
گردیزی شرح جشنهای ایرانیان را از نوروز آغاز می‌کند و با جشن «اسفندارمذ» به انجام می‌رساند. وی روز نخست سال را که «شب با روز برابر شود و سایه‌ها از دیوارها بگذرد»، نوروز می‌نامد و تصریح می‌کند که ایرانیان «خراجها اندرین روز افتتاح کردندی» و در چنین روزی جمشید به جنگ دیوان و سیاهان رفت (ص 514). پس‌ازآن، از «نوروز بزرگ» یاد می‌کند و می‌گوید که به اعتقاد ایرانیان، جمشید در این روز از جنگ با دیوان و سیاهان «با ظفر و فیروزی و غنیمت فراوان» بازگشت، و ادامه می‌دهد که: ایرانیان «اندرین روز جایها را آب زنند که این روز نام فرشته‌ای است که بر آب موکل است» (ص 514-515). 
او در تأویل جشن تیرگان، به موضوع تیرانداختن آرش و صلح میان افراسیاب و منوچهر اشاره می‌کند؛ درعین‌حال، موضوع «سرشستن» و «غسل پارسیان» را نیز شرح می‌دهد و پس از آن می‌نویسد: «اندرین ایام، گندم با میوه بپزند و بخورند» (ص 518- 519). رسمِ خوردن گندم برشته و میوه هنوز هم در جشن «تیرماسیزه‌شو» رواج دارد که در مازندران برگزار می‌شود و «بازماندۀ جشن تیرگان است» (اسماعیل‌پور، 149؛ روح‌الامینی، 109-110؛ برای آگاهی بیشتر، نک‍ : ه‍ د، تیرماه سیزده). بقایای مراسم جشن تیـرگان را افزون‌بر «تیرماسیزه‌شو»، در مراسم «تیروجشن» که تا چند دهۀ پیش، در دهۀ دوم تیرماه در کرمان برگزار می‌شد و نیز در مراسم «آب تیرماهی» که در کاریزات یزد برگزار می‌شود (روح‌الامینی، 113-115)، می‌توان مشاهده کرد. 
گردیزی از مراسم مستقلی به نام آب‌ریزگان اصفهان یاد می‌کند که طی آن «مردمان آب را بر آب دیگر ریزند» (ص 526-527)؛ درصورتی‌که آب‌ریزان، آب‌ریزگان و آب‌پاشان نام دیگر جشن تیرگان است که در روز 13 تیرماه برگزار می‌شده است (برهان ... ، ذیل آب‌ریزان؛ لغت‌نامه ... ، ذیل آب‌ریزگان). براساس اسناد موجود، مراسم آب‌ریزان در برخی از مناطق ایران تا زمان صفویان با شکوه فراوان اجرا می‌شده، و شاه نیز در آن شرکت می‌کرده است (اسکندربیک، 2 / 853). شاهان صفوی حتى زمانی‌که اقامتشان در مازندران مصادف با تیرماه بوده، این مراسم را در آنجا برگزار می‌کرده‌اند (عالم‌آرا ... ، 324؛ مرعشی، 361). در همۀ این اسناد، تأکید شده است که مراسم آب‌ریزان در روز 13 تیرماه برگزار می‌شده است. روشن نیست چرا گردیزی این مراسم را به‌صورت مستقل و جدا از جشن تیرگان نقل کرده است. 
گردیزی دربارۀ بهمنجنه (معرب بهمنگان) می‌نویسد: «اندرین روز دیگی بپزند و از همۀ نباتها و دانگوها و تخمها و گوشتهای هر حیوانی اندرو کنند و آن را دیگ بهمنجنه خوانند» (ص 524-525). جشن بهمنگان با همین مراسم تا چند دهۀ پیش در میان زردشتیان کرمان رایج بوده است (انجوی، 1 / 85-86). آنچه در این کتاب دربارۀ جشن اسفندارمذ و مراسم آن، به‌ویژه «کتبة الرقاع» و نوشتن «تعویذها از بهر حشرات و هَوام» آمده است (ص 527)، امروزه به شکلی دیگر در مراسمی با عنوان «جشن اسفندی» (ه‍ م) در شهرهایی مانند کاشان و محلات اجرا می‌شود. انجوی ضمن ارائۀ گزارشهای مشروحی از جشن اسفندی، آن را شکل دگرگون‌شدۀ «جشن بهمنجنۀ قدیم» دانسته، و نوشته است: مثل اینکه «شب اسفند» نام جدیدی باشد که در زمانی نامعلوم، مردم بر روی جشن بهمنجنۀ سابق نهاده‌اند (1 / 84-85). 
گردیزی ضمن شرحی کوتاه از «بهارجشن» یا «رکوب کوسج» و تأکید بر اینکه چنین مراسمی نماد رفتن سرما و آمدن گرما ست، می‌نویسد: «اندرین وقت بعضی از پارس این رسم به جای آرند از بهر طنز و مسخرگی را» (ص 522). این مراسم امروزه نیز به‌صورتهای مختلف و با نامهایی مانند کوساگلین، کوسا و کوسه‌برنشین در مناطق شمال غربی و غرب ایران برگزار می‌شود (نک‍ : انجوی، 2 / 139-171؛ سلیمی، 99-122؛ نیز ه‍ د، کوسه‌گلین). 
مؤلف زین ‌الاخبار دربارۀ سبب برگزاری جشن سده، روایتهای متفاوتی را بیان می‌کند و ازجمله می‌نویسد: «بعضی گفتند میان این روز و میان نوروز، 100 شبان‌روز بود، یعنی 50 روز و 50 شب؛ بدین سبب، سده نام کردندش» (ص 525). این جشن کم‌وبیش با همین تأویل، در برخی از مناطق مرکزی ایران برگزار می‌شود. در کرمان، به آن «سده‌سوزی» می‌گویند و برگزاری آن جنبۀ عام دارد و پیروان همۀ ادیان در آن شرکت می‌کنند (روح‌الامینی، 132- 139). در خور و برخی از روستاهای آن، به این جشن «سدَّه» می‌گویند و اصطلاح «55 روز به نوروز، 100 به غله» را نیز برای آن به کار می‌برند (حکمت، 411؛ نیز نک‍ : ه‍ د، سده). 
7. در این کتاب، افزون‌بر موارد یادشده که مربوط به فرهنگ مردم ایران است، نکات بااهمیت دیگری نیز وجود دارد که ازجمله به اینها می‌توان اشاره کرد: یکی از موارد اختلاف‌نظر میان شاهنامه‌پژوهان، مربوط به اعتقادات مذهبی رستم است؛ برخی از آنها او را زردشتی، بعضی مهری و گروهی نیز زروانی دانسته‌اند (حمیدیان، 236- 238؛ برای آگاهی بیشتر، نک‍ : ه‍ د، رستم). گردیزی به‌صراحت از اعتقادات پیشازردشتی رستم یاد می‌کند. وی هنگام نقل داستان رستم و اسفندیار، از زبان اسفندیار به رستم می‌گوید: «یا دین زردشتی بپذیری یا با من حرب کنی». رستم نیز پاسخ می‌دهد: «دین زردشتی نپذیرم، که از روزگار کیومرث تا بدین غایت، این دین داشتم؛ اکنون دین دیگر نگیرم» (ص 53). 
گردیزی در دو بخش متفاوت از مراسم باران‌خواهی در میان ترکان غُز و چینیان یاد می‌کند. او دربارۀ چینیان می‌نویسد: «چون باران کمتر باشد ... ، ملک به بتخانه شود و شَمَنان را بگیرد و به غل اندرکشد و بند برنهد و تهدید کند که اگر باران نیاید، من شما را بکشم، و همچنان بسته باشد، تا باران آید» (ص 575). بخشی از این رسم که مربوط به تهدیدکردن است، با برخی از رسمهای باران‌خواهی مردم ایران شباهت دارد (نک‍ : ه‍ د، باران‌خواهی). 
گردیزی ضمن شرح حملۀ اسکندر به ایران، به موردی اشاره می‌کند که در بیشتر منابع از آن یادی نشده است. او می‌نویسد: در استخر جایی بود که «دژنوشت گفتندی، یعنی دارالکتب. اندر وی بسیار کتاب بود از علم دین زردشتی و فلسفه و حساب و هندسه و هر علمی». اسکندر دستور می‌دهد تا همۀ آنها را ترجمه کرده، به مقدونیه بفرستند. پس‌ از آن «آن دژنبشت را بسوختند با هرچه کتاب بود اندر وی، و اندر میان عجم کتاب نماند، مگر اندک‌مایه» که در گوشه‌وکنار ولایات پراکنده بودند (ص 59). 
در این کتاب بسیاری از اجزاء فرهنگ عامۀ چینیان، هندوان و زنگیان نیز تشریح شده است. 

مآخذ

 ابن‌بلخی، فارس‌نامه، به کوشش ابراهیم وحید دامغانی، تهران، ]1346 ش[؛ اسکندربیک منشی، عالم‌آرای عباسی، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1350 ش؛ اسماعیل‌پور، ابوالقاسم، زیر آسمانه‌های نور، تهران، 1382 ش؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، تهران، 1379 ش؛ برهان قاطع؛ بلعمی، محمد، تاریخ‌نامۀ طبری، به کوشش محمد روشن، تهران، 1374 ش؛ بهار، محمدتقی، سبک‌شناسی، تهران، 1354 ش؛ پرهام، سیروس، مقدمه بر دیوان حافظ، به کوشش ابوالقاسم انجوی شیرازی، تهران، 1361 ش؛ حبیبی، عبدالحی، حاشیه بر زین الاخبار (نک‍ : هم‍ ، گردیزی)؛ حکمت یغمایی، عبدالکریم، بر ساحل کویر نمک، تهران، 1370 ش؛ حمیدیان، سعید، درآمدی بر اندیشه و هنر فردوسی، تهران، 1372 ش؛ رضازادۀ ملک، رحیم، مقدمه بر زین الاخبار گردیزی، به کوشش همو، تهران، 1384 ش؛ رواقی، علی، «زین الاخبار»، سخن، تهران، 1347 ش، س 18، شم‍ 3؛ روح‌الامینی، محمود، آیینها و جشنهای کهن، تهران، 1376 ش؛ سلیمی، هاشم، زمستان در فرهنگ مردم کرد، تهران، 1381 ش؛ صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1356 ش؛ عالم‌آرای صفوی، به کوشش یدالله شکری، تهران، 1363 ش؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش جلال خالقی مطلق، تهران، 1386 ش؛ قره‌‌چانلو، حسین، مقدمه بر اخبار الصین و الهند (سلسلة التواریخ) سلیمان تاجر، ترجمۀ همو، تهران، 1381 ش؛ قزوینی، محمد، بیست‌مقاله، به کوشش عباس اقبال آشتیانی و ابراهیم پورداود، تهران، 1363 ش؛ گردیزی، عبدالحی، زین الاخبار (تاریخ)، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، 1363 ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ مرعشی، میرتیمور، تاریخ خاندان مرعشی مازندران، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1356 ش؛ مسعودی، علی، مروج الذهب، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، تهران، 1365 ش؛ نفیسی، سعید، «فصل ساسانیان از کتاب زین الاخبار»، پیام نو، تهران، 1325 ش، س 3، شم‍ 3؛ نیز: 

EI2; Ethé, H., Catalogue of the Persian, Turkish, Hindûstânî, and Pushtû Manuscripts in the Bodleian Library, Oxford, 1989. 

محمد جعفری (قنواتی)

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: