زیارت
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 8 فروردین 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/257537/زیارت
سه شنبه 2 اردیبهشت 1404
چاپ شده
5
زیارَت، عزیمت (ظاهری یا باطنی) به اماکن مذهبی که از سوی پیروان یک دین برای بهپاداشتن آیین یا فریضهای دینی انجام میگیرد و در بیشتر ادیان جهان وجود دارد. در میان شیعیان زیارت به مفهوم سفر و رفتن به اماکن مقدس، چون مکه، عتبات، سوریه، مشهد، قم و امامزادهها از روی اعتقاد مذهبی است که معمولاً بهمنظور تعمیق ایمان، پاداش معنوی، وفای به نذر و یا برآوردهشدن حاجت انجام میگیرد. زیارت واژهای است عربی که استفاده از آن در زبان فارسی نیز با همین ماده و شکل، معمول است. معنای این واژه با قیود گوناگون عبارت است از: دیدار و ملاقات، به دیدار کسی رفتن (حسینی، 3 / 1160)، سرزدن، دیدنکردن (رازی، 110)، گرامیداشت احترامآمیز ( المنجد، ذیل زار) و دیدارکردن با قصد از چیزی، کسی، یا جایی که دارای ارزش و اهمیت است (انوری). معانی دیگر آن اینها ست: دیدارکردن شخص بزرگ و محترم، بازدیدکردن، بـه مشاهد متبرک (نفیسی) و بقعهها رفتن و دعایی که بهعنوان تشرف باطنی برای امامان و امامزادهها خوانده میشود ( لغتنامه ... ؛ معین). زیارت اصطلاحی دینی است و مفهوم آن، همواره بار دینی و مذهبی داشته و با قصد آیین گذار (ه د، مناسک گذر) همراه بوده است. زیارت از نمادهای جامعهشناختی ملموس و آشکار دینباوری و هویت دینی هر جامعه به حساب میآید (شربتیان، 451) و ازآنجاکه جزو مناسک جمعی هر فرهنگی محسوب میشود، ریشهای دینی دارد (ریویر، 248- 249). مراتب خاص مناسک زیارتی در اماکن مقدس چنین است: آغاز سفر، خود سفر، اقامت در زیارتگاه یا مکان مقدس و بازگشت به خانه (برنز، 142).
فلسفۀ زیارت در عالم مادی را میتوان نوعی دلدادگی نامید که انسان متعهد نسبت به اعتقادات خود در مکانهای متبرک یا دعاهای قلبی از راه دور ابراز میدارد. این رسم از دیرباز، دستکم از زمانی که انسان نمادهایی را بهعنوان مظاهر الٰهی در امر پرستش پذیرفت، جریان داشته است. ازاینرو، زیارت در فلسفه، نمادی مشخص، و در مکاتبات و آثار فیلسوفان، واژهای پرکاربرد است (قاسمنژاد، 153؛ نیز نک : زمانی، 53 بب ). قدمت آیین زیارت شاید به قدمت تاریخ بشریت است؛ چنانکه در اسطورهها نیز زیارت مکانهای مقدس یا افراد بزرگ (نک : باستانی، 1-53) دیده میشود. در زمان ساسانیان، آذرگشنسپ (یکی از 3 آتش بزرگ ایران باستان) در گنجک آذربایجان محل زیارت پادشاهان بود (کریستنسن، 189). در حدود العالم، از 3 شهر زیارتی طوس، کابل و اولاس نام برده شده است (ص 90، 104، 171). همچنین نقل است که زیارت نور در بخارا فضیلت حج را داشته است (نرشخی، 17). براساس برخی روایات اسلامی، قدمت آیین حج نیز به پیش از خلقت آدم بازمیگردد و نخستین حجگزاران فرشتگان بودند (ازرقی، 1 / 28-31؛ ابنبابویه، علل ... ، 400-401). سپس سنت حجگزاری بنابه عبارت قرآنی «اِنَّ اَوَّلَ بَیْتٍ ... » (آل عمران / 3 / 96؛ حج / 22 / 29، 33) که در توصیف کعبه به کار رفته است، در میان اخلاف حضرت آدم تداوم یافت (ازرقی، 1 / 49، 68- 69، 72-74)؛ با طوفان نوح کعبه ناپدید گردید (همو، 1 / 32؛ ابنبابویه، همانجا) و بهتدریج آیینهای حج به فراموشی سپرده شد، اما در زمان حضرت ابراهیم، کعبه بازسازی شد و موجب احیای آیین حج گردید (بقره / 2 / 125، 127؛ حج / 22 / 26-27). در تاریخ، از حضرت ابراهیم و پسرش، اسماعیل، و گروهی از جُرهُم بهعنوان پیشگامان حج یاد شده است (ازرقی، 1 / 66-73؛ طبری، 1 / 260-262) و چون اولاد آنها در مکه زیاد شدند، همهساله مکه و کعبه را زیارت میکردند (ابنجوزی، 44). با ظهور اسلام، آیین حج یکی از فرایض دینی مسلمانان شد (شکریان، 102) و از همان آغاز، فریضۀ حج در اسلام اهمیت یافت.
در آیین یهود، قوم بنیاسرائیل علاوهبر اینکه مزار و مقبرۀ پیامبران خود و کنیسههای مقدس را زیارت میکنند، دارای زیارتنامهها و سرودهای مقدسی هستند که از جانب پیامبران خود به یادگار دارند؛ مانند سرود موسى در تورات و مزامیر حضرت داود و امثال سلیمان و سرود پیامبران بنیاسرائیل (نک : عهد عتیق؛ قاسمنژاد، 159). در آیین مسیحیت، نماد اصلی پرستش برپایۀ زیارت است. زیارت کلیسا، پاپ، اسقفها، و همچنین زیارتنامه خواندن برای مسیح، پاپهای شهید و ارواح مطهر از آداب عبادی این دین به شمار میرود (انجیل متى، 11: 28؛ نیز نک : قاسمنژاد، 162). در آیین زردشتی، آتشگاه زیارتگاهی است که در آن عبادت میکردند و به آن توسل میجستند و از موبدان و دانشمندان یاری میطلبیدند. اوستا و بهویژه بخش یشتها، سرشار از زیارت باطنی ارواح مطهر یا انسانهای پاک و آبرومند درگاه خداوند است (1 / 416؛ نیز نک : قاسمنژاد، 158؛ کرباسیان، 185-186).
زیارت معصومین (ع) در نظرگاه شیعی از نشانهها و لوازم وفاداری به آرمانهای اولیا و بهجایآوردن حق ولایت آنها ست. زیارت مؤمنین (اهل قبور) نیز که به معنای سر خاک مردگان رفتن و برای آنها طلب آمرزش کردن است (مشیری، 550)، در فرهنگ مردم و شعایر دینی (نک : سبحانی، 9 بب ) جایگاه ویژهای دارد و آداب (مجلسی، 99 / 295-302؛ صاحبجواهر، 20 / 101-102) و دستورات چندی از سوی پیشوایان اسلام بر آن منظور شده است؛ ازاینرو، آنچه زائر در وقت شرفیابی در قبور متبرکه از دعاهای مأثور و جز آن قرائت میکند (نفیسی، ذیل زیارتنامه)، در منابع شیعی، متون زیارتی معتبر و مستندی هستند که امامان معصوم نقل نموده، یا به خواندن آن تأکید کردهاند. عبارتهای فصیح، جملهبندیهای ظریف، معانی دقیق، و مضامینی که عقاید شیعه را مطرح میکند، از ویژگیهای مهم این متون زیارتیاند (گلیزواره، 121). زیارت جامعۀ کبیره از جملۀ متون بسیار معتبری است که هریک از ائمۀ اطهار را میتوان با آن زیارت کرد؛ این زیارتنامه به سندهای موثق از امام هادی (ع) روایت شده است (نک : ابنبابویه، من لایحضره ... ، 385؛ طوسی، 6 / 99). زیارت آلیاسین (نک : دایرةالمعارف ... ، 8 / 566-567)، زیارت رجبیه و زیارت عاشورا نیز شهرت فراوانی دارند. در کتابهایی چون کامل الزیارات ابنقولویه، مصباح المتهجد طوسی، مهج الدعوات ابنطاووس، المزار الکبیر شیخ محمد بن بهایی، تحفة الزائر محمدباقر مجلسی و نیز مصباح المنیر و مفاتیح الجنان، متون زیارتی متعددی درج گردیده است (نک : گلیزواره، 121-122).
در زمانهای نهچندان دور، افراد برای رفتن به زیارت حج، با کاروان و کشتی طی طریق میکردند و به مکۀ مکرمه مشرف میشدند. آن زمان، زائران با کاروان (نک : رایس، 165، 175)، گاه حدود 6 ماه راه میپیمودند تا به خانۀ خدا برسند و اعمال حج را به جا آورند. زیارت کربلا و نجف نیز ممکن بود ماهها طول بکشد (گروته، 143). زائر در خلال 6 ماه مسافرت و یک ماه انجام اعمال واجب و سپس بازگشت به شهر و دیار خود، حدود یک سال و اندی از خانوادۀ خود دور بود، ازاینرو تعهداتی در قبال آنها داشت که باید انجام میداد (هاشمی، سفرها ... ، 17). اعمالی که فرد قبل از سفر انجام میداد، شامل تنظیم وصیتنامه (همان، 24-26)؛ پرداخت مهریۀ همسر (همان، 27- 28؛ هولتسر، 1 / 27)؛ و پرداخت بدهی به طلبکاران جهت آسودگی خیال، رفع کدورتهای گذشته، بخشش و حلالیتطلبی بود (نک : هاشمی، همان، 29-37)، زیرا تصور بر آن بود که شاید در این سفر، بازگشتی در کار نباشد. ازاینرو مسافر خود را از قیدوبند امور دنیوی رها میکرد تا با آسودگی خیال و فکر مطمئن سفر زیارتی خود را آغاز کند. اقوام و آشنایان زائر نیز قبل از سفر مبلغی به او میدادند که این پول به نامهای فتری (بذرافکن، 323)، اقرراهی، فتحراهی، سرراهی، سرراهانه یا خرجی خوانده میشد (نک : هاشمی، همان، 38-42). برای هر سفر زیارتی توانایی مالی، لازم و ضروری بود. اگر یک نفر ثروتش به اندازهای بود که میتوانست به زیارت خانۀ خدا برود، مستطیع میشد؛ ازاینرو مثلاً در دستجرد گلپایگان بیشتر مردم حساب مال و ثروت خود را داشتند تا اگر به میزان معینی رسید، براساس فتوای رهبران دینی، دین خود را ادا کنند و به زیارت خانۀ خدا مشرف شوند. سفر به عتبات عالیات نیز از آرزوهای مردم به شمار میرفت؛ ازاینرو افراد آرزومند با جمعآوری محصول، فـروش آن و پسانداز حاصل از آن، مقدمات سفر زیارتی کربلا را فراهم میکردند. پابوسی امام رضا (ع) نیز از آرزوهای مردم بوده است و همهساله گروه بسیاری به زیارت بارگاه آن حضرت در مشهد مقدس نائل میشدند؛ مثلاً در شهر کازرون، زنها با پسانداز خود از رووارچینی، خیاطی و ترشیسازی، مخارج رفتن به زیارت امام رضا (ع) را فراهم میکردند (مظلومزاده، «زیارت ... »، 45). بنابراین، جدای از سفر واجب حج، که لازمۀ آن برخورداری از تمکن مالی فرد بود، سفرهای دیگر زیارتی با عشق و آرزومندی و با پسانداز مختصر انجام میشد. چهبسا، افراد با صرفهجویی در زندگی روزمره، پسانداز چند سال خود را به این قبیل سفرهای زیارتی اختصاص میدادند (هاشمی، همان، 20-21).
بهاستثنای سفر زیارتی حج که در ماه ذیحجه صورت میگیرد، عزیمت برای زیارت عتبات عالیات و مشهد مقدس معمولاً در فصل پاییز انجام میشد. این فصل تناسبی نیز با سفرهای غیرزیارتی دارد، زیرا بیشتر زائران را کشاورزان تشکیل میدادند و پاییز پایان فعالیتهای اقتصادی آنها بود. در برخی سفرنامهها، به مساعدبودن وضعیت آبوهوا و سازگاری این فصل با فراغتهای بعد از برداشت یا فروش محصولات کشاورزی اشاره شده است (اوبن، 44). درحقیقت، برداشت یا فروش محصولات کشاورزی و فراغت از آن فرصت مناسبی برای سفرهای زیارتی است؛ مثلاً اهالی روستاهای گیلان پس از فروش پیلۀ ابریشم، به بقاع مختلف آن ناحیه میرفتند (رابینو، 16)، یا تعداد زیادی از زارعان و کسبۀ مردم هونجان و اهالی روستای حسینآباد ناظم ملایر، هر سال اوایل پاییز، پس از جمعآوری محصول باغات و برداشت خرمن، به زیارت حضرت رضا (ع) مشرف میشدند (عبدلی، 50). در ابراهیمآباد سمنان و میامی شاهرود نیز فصل پاییز معمولاً فصل سفرهای زیارتی بوده است (نک : هاشمی، سفرها، 22-23). گفتنی است که در دهههای گذشته، گاهی حمل جنازه در میان کاروان زیارتی بهخصوص در سفر به عتبات برای دفن به چشم میخورد که بنابه وصیت متوفا و از سوی بازماندگان انجام میگرفت (همان، 119-120).
پس از کسب آمادگی لازم برای سفر و تدارک مقدمات سفر، زائر راهی سفر میشد. ازآنجاکه سفر به معنای جدایی و دوری از نزدیکان و آشنایان است، آنان باید این جدایی را بهنحوی تحمل کنند؛ ازاینرو، به آداب و رسومی خاص متوسل میشوند تا با انجام آن، زائر را بدرقه و مسافر را از گزند حوادث سفر، بیمه کنند. مثلاً در قمصر کاشان، زائر وقتی میخواهد از خانۀ خود بیرون آید، ابتدا از زن و فرزندان خود خداحافظی میکند، سپس یکی از زنهای خانواده، با یک سینی که در آن ظرفی آب و یک ظرف سبزی و یک جلد قرآن مجید قرار دارد، جلو در خانۀ زائر میایستد و مسافر ابتدا قرآن را بوسیده، بعد مقداری از آب و سبزی را میخورد و دوباره قرآن را میبوسد. آنگاه پس از گذشتن از زیر سینی قرآن، پا به بیرون از خانه میگذارد. پس از آنکه زائر چند قدمی از خانه دور شد، آب را پشت سر او میریزند و برای وی دعا میکنند (نک : هاشمی، همان، 46-50). مراسم خداحافظی اهالی و خویشان و نزدیکان زائر با پیمودن مقداری از راه و همراهیکردن مسافر تا مکان معینی، مانند امامزاده، ایستگاه اتوبوس، ابتدای جادۀ اصلی، قهوهخانۀ بین راه یا چند کیلومتر خارج از محدودۀ روستا ادامه مییابد (همان، 51-56). در بخشهای جنوب ایران، از تجمع و مشایعت اهالی برای زائر با عنوان «بیرقزنان» یاد میشود که با شعرخوانی، کلکشیدن و شادی همراه بود (همان، 57-62). 3، 5 یا 7 روز پس از رفتن زائر، خانوادۀ او با نیت سلامتی وی و طی مراسمی خاص، آشی با عنوان آش پشتپا میپخت و میان آشنایان توزیع میکرد (نک : ه د، آش). این مراسم در شهرها و روستاهای مختلف با اسامی خاصی مانند رشتۀ پشتپایی (رسولی، 324؛ بذرافکن، 323)، آش پشتپا، پشتسر، پسپایی، جاگرمی و جز اینها نامیده میشود، و با توجه به سنتهای محلی، طرز پخت این آش و حبوبات بهکاررفته در آن متفاوت است (نک : هاشمی، همان، 63-71).
ازآنجاکه زیارت اماکن متبرک یکی از آرزوهای دیرینۀ مردم به حساب میآمد، چاووش را میتوان نماد سفر زیارتی به شمار آورد؛ زیرا بدون حضور چاووشخوان، سفر زیارتی شور و هیجان نداشت. مراسم چاووشخوانی هم در بدرقه و هم در استقبال از زائران اجرا میشد (نک : ه د، چاووشخوانی).
تأمین اقلام مورد نیاز، همیشه در زندگی انسان جایگاه و اهمیت خود را داشته و این موضوع در سفر از اهمیتی حیاتی برخوردار بوده است. نبود وسایل نقلیه و زمان طولانی مسافرت، مایحتاج سفر را الزامی میساخت؛ ازاینرو، تجربه و آگاهی به زائر کمک شایانی میکرد، زیرا برداشتن اقلام غیرضروری، موجب سنگینی بار مسافر میشد، ضمن آنکه میتوانستند برخی از اقلام را در طول سفر تهیه کنند. مثلاً در سالهای دور، اهالی قزوین هنگام عزیمت به مکۀ مکرمه خوراکیهای لازم برای مدت 10 روز یا بیشتر را آماده میکردند. در ورزنۀ اصفهان، اسباب سفر عبارت بود از نان، روغن، قند، چای، رختخواب، چراغ پریموس، آفتابه، نمک، فلفل، قوری، استکان، کاسه و قابلمه که آنها را در خورجین میگذاشتند. در بستک هرمزگان، برای زائر خانۀ خدا مقدار چند «من» (معادل 4 کیلوگرم) نان میپختند و در حمایل (لنگ بزرگ مخصوص نان) میگذاشتند و بقیۀ وسایل مثل چای، قوری، استکان، زغال، قلیان، تنباکو، چپق، بادبزن، پتو یا چادرشب، لحاف و متکا، کوزۀ آب و چند دست لباس و دیگر مایحتاج روزانه را برایش حاضر و آماده میکردند (هاشمی، سفرها، 105- 108). نان در بین مواد غذایی سیرجانیها از اهمیت فوقالعادهای برخوردار بود و هیچ مسافری بدون نان از شهر خارج نمیشد. قهوۀ قوتو (ه م) بعد از نان ارزش و اهمیتی خاص داشت، زیرا خوردن آن را در طول سفر باعث تقویت چشم و گوش میدانستند و در همۀ سفرها، قوطیهایی از این خوراکی سنتی را همراه داشتند و در مواقع مختلف چند «کَپه» از آن میل میکردند. همچنین انواع مغزهای پسته، بادام، گردو و الوک (بادام کوهی) در کیسههای بزرگ جزو بقیۀ توشۀ زائران بود. کشکدانهای کرباس پر از کشک گوسفند با طعم زیره و پونه، کلوهای پنیر گوسفند (کیسههای چرمی پنیر محلی) و دبالههای روغن پاک (روغن حیوانی) نیز در بار زائران وجود داشت و آنها در طول سفر با صرفهجویی و قناعت، این غذاهای متنوع را صرف میکردند و اینگونه با کمبود مواد غذایی مواجه نمیشدند (مؤیدمحسنی، 88). یکی از اسنادی که در خصوص لوازم سفر موجود است، نوشتۀ محمدحسن رجایی زفرهای و مربوط به یک سدۀ پیش است. محتوای سند معرفی اثاثیهای است که زوار همراه خود به سفر مشهد مقدس یا کربلای معلا میبردند. بنابر این سند، چاووشخوانی که همراه کاروان بود، نیمهشب و بین راه اشعاری میخواند تا افزونبر اینکه زائران را برای ادامۀ سفر از خواب بیدار کند، لوازم سفر را نیز یکییکی به خاطر آنها بیاورد تا همۀ وسایل خود را بردارند و چیزی را فراموش نکنند. ارزش این ابیات، در معرفی وسایل (اثاثیه) مسافران در زمانهای گذشته است: ای محب علی و آل، همه خرد و کبار / خواب تا کی، همه گردید به یک دم بیدار / / هرکه شب راه رود، روز رسد بر منزل / هرکه شب خواب کند، هست خجل آخر کار / / چشم بگشا و نما جمع، ز اسباب سفر / تا نمانی عقب از قافلههای زوار / / پاکش خویش بیاور، ز برش توبره فکن / بر سر مال بزن، یا دهنه یا افسار / / کوس زد بانگ رحیل و یاد آر از قُر (زنگولۀ اسب و الاغ) و زنگ (زنگوله) / زود برکن ز دل خاک در این دم، بسمار (میخطویله) / / آنچه داری بنه (توشه) همراه فراموش مکن / شمع و فانوس و فنر (نوعی چراغ نفتی)، سیخ (میلۀ آهنی برای آویزانکردن فنر) فنر را یاد آر / / کپه (وسیلهای مانند کپۀ ترازو و سبد) را با دبه (ظرف سفالی برای روغن یا شیره) و تنگ (کوزه) و دیگر آفتابه / چنته (صندوق چوبی) و چاپُق و قلیان، هم ز چوب سیگار / / قوری و کتر و سماور، سینی و نعلبکی / استکان و دگر آن قندشکن را بردار. وی در ادامه، وسایلی مانند دیگ، قابلمه، کاسه، سفرۀ نان، آینه، چاقو، جعبۀ سوزن، قوطی تریاک و وافور، و جز اینها را برمیشمارد (ص 405-406؛ نیز نک : هاشمی، همان، 105-112).
از اسنادی که در خصوص مسیرهای سفر موجود است، سندی است مربوط به روستای سُه از بخش نطنز اصفهان که در آن منزلبهمنزل، حرکت زوار به مشهد و فاصلۀ منازل نام برده شده، و طول مسیر 186 فرسخ ثبت گردیده است (برای طول مسیر منزلبهمنزل، نک : همان، 113-116؛ نیز برای مسیر اردکان ـ مشهد، نک : طباطبایی، 465-466).
معمولاً زائر با انجام عبادات و اعمال زیارت و با تمامشدن سفر و پس از گذراندن فرازونشیبهای راه، سرانجام به مقصد و محل زندگی خود برمیگشت. در این مرحله، خانواده، بستگان و نزدیکان زائر، متناسب با موقعیت اجتماعی او، طبق مراحلی با آداب و مراسمی خاص به پیشبازش میرفتند. پیک و قاصد، نخستین کسانی بودند که زائر را پس از بازگشت از سفر زیارتی، ملاقات میکردند و وظیفه داشتند که خبر سلامتی زائر و زمان ورود او به روستا یا شهر را به اطلاع خانوادهاش برسانند و بابت این خبر «مشتلق» دریافت کنند (عبدلی، 52؛ نیز نک : طباطبایی، 466). در طول مراسم پیشباز و خوشامدگویی، مانند مراسم بدرقه، چاووشخوان به وظیفۀ خود عمل میکرد و با اشعاری که در مدح ائمۀ اطهار (ع) یا در خصوص سفر و زیارت ائمۀ معصومین میخواند، به مراسم شور و حال دیگری میبخشید که درنهایت، مورد تفقد خانوادۀ زائر قرار میگرفت (هاشمی، همان، 134-135). با ورود زائر، گوسفندی را جلو پایش قربانی میکردند (همان، 136- 138). زائر نیز به شکرانۀ سلامت بازگشتن از سفر و زحمتهای دوستان، آشنایان و استقبالکنندگان، مهمانی برگزار میکرد و ولیمه میداد. در شهر کازرون، بازگشت حاجیان از خانۀ خدا و تشریفات و مراسم مخصوص آنان گرمتر و مفصلتر از زوار عتبات عالیـات و مشهد مقدس است؛ بهطوریکه یکی ـ دو بـار «شیلون» میدهند، یا «دیگجوش» راه میاندازند (مظلومزاده، آشپزی ... ، 279-283). شیلون عبارت است از دعوت از بستگان و همسایگان و آشنایان جهت صرف شام یا ناهار که از مدعوین با کارتهای مخصوص چاپی دعوت به عمل میآید (برای نمونۀ کارت دعوت، نک : همو، «زیارت»، 48؛ هاشمی، سفرها، 142). معمولاً در اینگونه مهمانیها بر کیفیت غذا افزوده میشود (محتاط، 2 / 309). در سفرهای زیارتی، مسافر برای شروع سفر از نزدیکان خود هدایایی دریافت میکرد؛ بنابراین حداقل به اندازۀ ارزش هدیۀ دریافتشده، ملزم به آوردن سوغاتی میشد؛ ازاینرو، در سفرها و ازجمله سفرهای زیارتی، سوغاتی به نوعی الزام مرسوم شده بود و چهبسا با نبود سوغاتی، سفرْ کامل محسوب نمیشد. دراینمیان بچهها نیز سهمی از سوغاتی داشتند و عموماً زائران به هنگام خرید سوغاتـی بـه یاد آنها نیـز بـودند؛ گاهـی نیـز سوغاتیهای خاصی خریداری میشد (مستوفی، 1 / 449). زائر سوغاتیها را در حرم و ضریح زیارتگاه طواف میداد تا متبرک شود، با این نیت که افراد دریافتکنندۀ سوغات از برکتهای معنوی آن بهرهمند گردند (رنجبر، 334؛ آلمانی، 2 / 452). بهاینترتیب سفر زیارتی با مراسم خاص آن پایان مییافت و از آن به بعد زائر با لقب جدید «مشهدی»، «کربلایی» یا «حاجی» متمایز میگردید (رسولی، 324؛ امین، 85؛ ویلز، 415-416).
موضوع زیارت در ادبیات شفاهی و ارتباط کلامی مردم نیز به شکلهای مختلف جاری بوده است؛ مثلاً در شبنشینیهای زمستان، توصیف و شرح رفتن به زیارت مرسوم بوده است (انجوی، 1 / 30؛ نیز نک : ه د، شبنشینی). در مثلهایی مانند زیارت بزرگان کفارۀ گناه است (ذوالفقاری، 1 / 1149)؛ هم زیارت است هم تجارت (امینی، 1 / 855؛ شکورزاده، 1033)؛ زیارت حج نصیب هرکس نشود؛ زیارت در خانه است (ذوالفقاری، همانجا)؛ و زیارت پول حلال میخواهد و قلب صاف (دهگان، 605)، مصادیقی از زیارت آمده است. موضوع زیارت در دعاها (دانای علمی، 73) و اشعار نوروزیخوانی (بشرا، 1 / 28- 29، 37- 38) و همچنین امیریخوانی (همو، 2 / 47) و گاه احوالپرسی معمولی (شهاب، 34)، نیز بازتاب یافته است. در خوابگزاری نیز بازتاب زیارت را میتوان دید: اگر خواب ببیند که حمام رفته، به زیارت خواهد رفت (مشایخی، 159؛ هدایت، 66). همچنین در سفرهها، مانند سفرۀ فاطمۀ زهرا (ع) به نیت زیارت (همو، 63)، و در لالاییها (مؤیدمحسنی، 189؛ لاریمر، 12) و دوبیتیها (شاملو، 3 / 820) مصادیقی از فرهنگ زیارت دیده میشود.
آلمانی، هانری رنه د.، از خراسان تا بختیاری (سفرنامه)، ترجمۀ غلامرضا سمیعی، تهران، 1378 ش؛ ابنبابویه، محمد، علل الشرائع، نجف، بیتا؛ همو، من لایحضره الفقیه، به کوشش حسین اعلمی، بیروت، 1406 ق / 1986 م؛ ابنجوزی، عبدالرحمان، تلبیس ابلیس، ترجمۀ علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران، 1368 ش؛ ازرقی، محمد، اخبار مکه، ترجمۀ محمود مهدوی دامغانی، تهران، 1368 ش؛ امین، احمد، «ایران در سال 1311 هجری قمری»، مجلۀ بررسیهای تاریخی، تهران، 1353 ش، س 9، شم 4؛ امینی، امیرقلی، فرهنگ عوام، تهران، دانشگاه تهران؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، تهران، 1352 ش؛ انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، 1383 ش؛ اوبن، اوژن، ایران امروز، 1906- 1907 (ایران و بینالنهرین)، ترجمۀ علیاصغر سعیدی، تهران، 1362 ش؛ اوستا، ترجمۀ جلیل دوستخواه، تهران، 1374 ش؛ باستانی پاریزی، ابراهیم، مقدمه بر ذوالقرنین یا کوروش کبیر ابوالکلام آزاد، ترجمۀ همو، تهران، 1342 ش؛ بذرافکن، جلال، فرهنگ مردم داریون، شیراز، 1389 ش؛ برنز، پیتر م.، درآمدی بر مردمشناسی گردشگری، ترجمۀ هاجر هوشمند، تهران، 1385 ش؛ بشرا، محمد و طاهر طاهری، جشنها و آیینهای مردم گیلان، رشت، 1385 ش؛ حدود العالم، به کوشش مینورسکی، کابل، 1342 ش؛ حسینی دشتی، مصطفى، المعارف و المعاریف، قم، 1369 ش؛ دانای علمی، جهانگیر، فرهنگ عامۀ مردم تنکابن، تهران، 1388 ش؛ دایرةالمعارف تشیع، به کوشش احمد صدر حاجسیدجوادی و دیگران، تهران، 1380 ش؛ دهگان، بهمن، فرهنگ جامع ضربالمثلهای فارسی، تهران، 1383 ش؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فـارسی، تهـران، 1388 ش؛ رابینـو، ی. ل.، ولایـات دارالمرز ایـران (گیلان)، ترجمۀ جعفر خمامیزاده، تهران، 1357 ش؛ رازی، فریده، فرهنگ عربی در فارسی معاصر، تهران، 1366 ش؛ رایس، کلارا کولیور، زنان ایرانی و راه و رسم زندگی آنان، ترجمۀ اسدالله آزاد، مشهد، 1366 ش؛ رجایی زفرهای، محمدعلی، «چاوشینامه»، مجلۀ وحید، تهران، 1354 ش، شم 14؛ رسولی، غلامحسن، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، تهران، 1378 ش؛ رنجبر، حسین و دیگران، سرزمین و فرهنگ مردم ایزدخواست، تهران، 1373 ش؛ ریویر، کلود، درآمدی بر انسانشناسی، ترجمۀ ناصر فکوهی، تهران، 1379 ش؛ زمانی، حسین، درآمدی بر فرهنگ زیارت، مشهد، 1390 ش؛ سبحانی، جعفر، الزیارة فی الکتاب و السنة، تهران، 1374 ش؛ شاملو، احمد، کتاب کوچه، تهران، 1361 ش؛ شربتیان، محمدحسن، «تأملی بر مبانی اجتماعی و فرهنگی زیارت»، مجموعهمقالات هماندیشی زیارت، تهران، 1387 ش، ج 1؛ شکریان، ناصر، «سیر تاریخی حج در قرآن»، میقات حج، تهران، 1384 ش، شم 51؛ شکورزاده، ابراهیم، دوازدههزار مثل فارسی و سیهزار معادل آنها، مشهد، 1380 ش؛ شهاب کوملهای، حسین، فرهنگ عامۀ کومله، رشت، 1386 ش؛ صاحبجواهر، محمدحسن، جواهر الکلام، به کوشش عباس قوچانی، بیروت، 1394 ق / 1981 م؛ طباطبایی اردکانی، محمود، فرهنگ عامۀ اردکان، تهران، 1380 ش؛ طبری، تاریخ، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، تهران، 1362 ش؛ طوسی، محمد، تهذیب الاحکام، به کوشش محمدجواد فقیه و یوسف بقاعی، بیروت، 1413 ق / 1992 م؛ عبدلی، مراد، «زیارت و چاووشخوانی در حسینآباد ناظم ملایر»، فصلنامۀ نجوای فرهنگ، تهران، 1387 ش، س 3، شم 8- 9؛ عهد جدید؛ عهد عتیق؛ قاسمنژاد، حسین، «پیشینۀ زیارت در آموزههای دینی ایرانیان»، مجموعهمقالات هماندیشی زیارت، تهران، 1387 ش، ج 1؛ قرآن کریم؛ کرباسیان، ملیحه، «تداوم برخی آیینهای کهن سوگواری در ایران امروز»، نامنامۀ انجمن، تهران، 1384 ش، شم 19-20؛ کریستنسن، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ترجمۀ غلامرضا رشید یاسمی، تهران، 1345 ش؛ گروته، هوگو، سفرنامه، ترجمۀ مجید جلیلوند، تهران، 1369 ش؛ گلیزواره، غلامرضا، «صفای زیارت»، مجموعهمقالات هماندیشی زیارت، تهران، 1387 ش، ج 1؛ لاریمر، د. ل. ر.، فرهنگ مردم کرمان، به کوشش فریدون وهمن، تهران، 1353 ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیجا، 1363 ق؛ محتاط، محمدرضا، سیمای اراک، اراک، چاپخانۀ هما؛ مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، 1384 ش؛ مشایخی، محمدجواد، فرهنگ مردم تایباد و باخرز، مشهد، 1388 ش؛ مشیری، مهشید، فرهنگ زبان فارسی، تهران، 1371 ش؛ مظلومزاده، محمدمهدی، آشپزی در فرهنگ مردم کازرون، تهران، 1383 ش؛ همو، «زیارت در کازرون»، فصلنامۀ نجوای فرهنگ، تهران، 1387 ش، س 3، شم 8- 9؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1343 ش؛ المنجد، تهران، 1364 ش؛ مؤیدمحسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، 1381 ش؛ نرشخی، محمد، تاریخ بخارا، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، 1351 ش؛ نفیسی، علیاکبر، فرهنگ، تهران، 1343 ش؛ ویلز، چارلز جیمز، ایران در یک قرن پیش، ترجمۀ غلامحسین قراگزلو، تهران، 1368 ش؛ هاشمی، علیرضا، «آداب سفرهای زیارتی حج در آوه»، فصلنامۀ نجوای فرهنگ، تهران، 1386 ش، س 2، شم 4؛ همو، سفرهای زیارتی در فرهنگ مردم، تهران، 1388 ش؛ هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، 1342 ش؛ هولتسر، ارنست، ایران در یکصدوسیزده سال پیش (بخش نخست: اصفهان)، ترجمۀ محمد عاصمی، تهران، 1355 ش.
علیرضا هاشمی فشارکی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید