صیغه
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 24 فروردین 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/247364/صیغه
چهارشنبه 3 اردیبهشت 1404
چاپ شده
6
برخلاف ازدواج دائم، برای اجرای خطبۀ عقد ازدواج موقت، مراسم و آیین خاصی برپا نمیشود، بلکه مانند ازدواج دائم احتیاج به عقد مشتمل بر ایجاب و قبول دارد و تنها رضای قلبی دو طرف کافی نیست (بابایی، 110). صیغهکردن هم بهصورت شفاهی و هم کتبی امکان دارد. شرط اصلی ازدواج موقت، تعیین مدت، تعیین مهریه، اختیار، آگاهی و میل باطنی زن و مرد است. بیشتر مردم برای خواندن عقد، نزد ملایی آگاه به مسائل شرعی یا روحانی و یا محضردار میروند و او در حضور زن و مرد، خطبه را میخواند و بدینسان، ارتباط زناشویی آن دو را مجاز اعلام میکند و حقالوکالۀ خود را میگیرد. برخی از مردان عبارات عربی خطبۀ عقد موقت را یاد میگیرند و از وکیلگرفتن برای اجرای صیغه یا ملای صیغهخوان بینیاز میشوند (شهری، تاریخ ... ، 1 / 260-261). مهریۀ زن صیغهای همانند عقد دائم مشخص میشود. هر مبلغ یا کالا یا مالی را که بهعنوان مهر تعیین میکنند، باید در صیغهنامه ذکر شود. مبلغ مهریه در صیغه ثابت نیست، بلکه بسته به بلندی و کوتاهی مدت، جوانی، پیری، زیبایی و زشتی زن، کاسته و افزوده میشود. مدت ازدواج موقت یا صیغه میتواند یک ساعت، یک روز، یک هفته، یک ماه، یا یک تا 99 و 120 سال تعیین شود (قرطبی، 5 / 132؛ رایس، 79؛ آلمانی، 1 / 380). اگر در مدت تعیینشده، مرد از ارتباط زناشویی با زن چشم بپوشد یا هر دو با توافق هم از ادامۀ زناشویی پشیمان شوند، میتوانند به رابطۀ خود پایان دهند. همچنین مرد میتواند پیش از پایان مدت، عقد را فسخ، و زن را آزاد کند. درهرصورت، مرد موظف به پرداخت مهریۀ زن است (دایرةالمعارف تشیع، ذیل متعه؛ مهرآبادی، 237). اگر مرد پیش از نزدیکی، بخواهد زن را رها کند، باید نصف مهر را بدهد ( قانون مدنی، مادۀ 1097). زن پس از پایان مدت، یا بخشیدن مدت از جانب مرد، حق ازدواج ندارد، بلکه باید از 45 روز تا دو ماه عده نگه دارد، که معلوم شود باردار نیست؛ اگر باردار نبود، میتواند با مرد دیگری ازدواج کند (همان، مادۀ 1152؛ دایرةالمعارف تشیع، مهرآبادی، قرطبی، همانجاها).معمولاً دو طرف، در صورت راضیبودن، ازدواج موقت را در پایان مدت، تجدید میکنند (مهرآبادی، همانجا). زنانی که از این راه امرار معاش میکنند، بیشتر به مدتهای کوتاه تن میدهند و زنان متشخص و آبرومند، غالباً به صیغههای درازمدت متمایلاند. در سدۀ 13 ق / 19 م، زنان صیغهای تهران بیشتر به صیغههای بلندمدت متمایل بودند. آنها بیشتر صیغۀ طلاب مدارس و افراد مقید به شریعت میشدند. اینان بیشتر زنان سالخورده، پولدار و شوهرمردۀ صاحبِ خانه و ملک بودند که میخواستند هم تفننی داشته باشند و هم خلاف شرع نکنند. برخی از آنها پول و مالی هم میدادند تا کسانی آنها را صیغه کنند (شهری، همان، 1 / 261).
1. افراد مقید به آداب مذهبی، صیغه را عمل به تکلیف دینی سفارش پیشوایان مذهبی و دارای ثواب اخروی میدانند. برخی از جوانان نیز برای پاکماندن از گناه، اقدام به این کار میکنند (همان، 1 / 259). 2. مردان آبرومند در صورت مرگ همسر، برای آنکه در فاصلۀ مدتی که به دنبال پیداکردن همسر مناسب هستند، بیزن نمانند، به ازدواج موقت روی میآورند (مستوفی، 1 / 157). 3. صیغه گاهی واکنش به اختلافات درون خانواده، میان زن و شوهر یا میان دیگر افراد خانواده است. کسانی که از زندگی طولانی و یکنواخت با زن عقدی خود خسته شدهاند (آلمانی، 1 / 378)، و یا مردی که با همسرش اختلاف داشته باشد، برای وادارکردن همسرش به فرمانبرداری، اقدام به صیغه میکند تا او حساب خود را بکند که اگر مطابق میل شوهر رفتار نکند، او به زنان دیگر میل پیدا میکند و چهبسا دست به ازدواج دائمی مجدد بزند. همچنین، هرگاه مرد احساس کند کار و رفتار همسر برایش دلپسند نیست، زیبایی خود را از دست داده است و یا برایش فرزندی نمیآورد، به ازدواج مجدد میاندیشد یا به صیغه رو میآورد (رایس، همانجا؛ مونسالدوله، 67). 4. گاهی خویشان مرد که با زن او خردهحساب داشتند، برای آزاردادن زن، پنهانی دختری میجستند و برای مرد عقد یا صیغه میکردند (کتیرایی، 263). برخی از مادرشوهرها بیتوجه به وضعیت مالی و اجتماعی پسرشان، به سبب اینکه از عروس خود دلخور بودند یا فرزندآوری عروس به تأخیر میافتاد یا پسر نمیزایید، فوری دست به کار میشدند و برای پسر خود زن عقدی یا صیغهای دیگری پیدا میکردند (مونسالدوله، 67- 68). 5. مردان مسافر و زائران زیارتگاهها تنهایی خود را با زن صیغهای پُر میکردند (کتیرایی، همانجا). در گذشته، رسم بر این بود که مردان ایرانی، در سفر، جنگ یا مأموریت به ولایات، هرگز زن خود را به همراه نمیبردند و تقریباً در هر جایی که مدت زیادی درنگ میکردند، زنی صیغهای میگرفتند (پولاک، 147؛ کازاما، 146). همچنین گاهی ممکن است مرد در شهر و خانۀ خود باشد و زن حاضر نباشد (بابایی، 117- 118). 6. مردانی که نامزدهایی نابالغ داشتند و باید سالها میگذشت تا آمادۀ ازدواج شوند، بیشتر به ازدواج موقت رو میآوردند (آلمانی، همانجا). 7. مردانی که همسرشان بیمار باشد و چندان نتواند از عهدۀ زناشویی برآید، کمبود آن را با صیغه جبران میکنند (همانجا). 8. هرگاه زنی نازا، و همسرش طالب فرزند باشد، مرد ضمن حفظ همسر و زندگیاش، زنی را صیغه میکند تا از او فرزنددار شود (بابایی، همانجا). 9. گاهی برخی زنان برای بهدستآوردن دل همسرانشان، زن صیغهای برای آنها پیدا میکردند. برخی از زنان به دلیل علاقهای که به زیارت آرامگاههای پیشوایان مذهبی خود مانند حرم امام رضا (ع) در مشهد، یا حرم امامان شیعه در عراق داشتند، برای آنکه همسرانشان را راضی کنند تا آنها را به زیارت ببرند، برای همسرانشان زنان صیغهای پیدا میکردند تا آنها را با خود به این مشاهد مشرفه ببرند یا رضایت دهند زنشان با برادر یا پدر خود به این سفر برود (مونسالدوله، 124).
1. بسیاری از زنان صیغهای انگیزۀ خود را از این کار، عمل به آداب دینی و دستیابی به ثواب میدانند. برخی از زنان که بیشوهر بودند و مالی برای هزینۀ راه نداشتند، صیغۀ چارپادارها میشدند تا با آنها به کربلا یا مشهد بروند (همانجا). معمولاً نزدیک برخی از کاروانسراها صیغهخانهای بود که زنهایی را به چارپادارها صیغه میداد. این زنها به این شرط صیغۀ چارپادارها میشدند که آنها را به کربلا ببرند. مدت صیغۀ آنها که به سر میرسید، یا در کربلا میماندند و صیغۀ زیارتنامهخوانها و روضهخوانها میشدند و یا دوباره صیغۀ چارپادارها میشدند و به ایران بازمیگشتند. این جور صیغهخانهها هم در تهران، هم در مشهد و هم در کربلا برپا بود (همو، 125). دستهای از زنان بیهمسر تهرانی برای آنکه همسر دلخواه خود را به دست آورند، نذر میکردند صیغۀ کسی شوند تا هم به اجر و ثواب معنوی، و هم به خواستۀ خود برسند. آنها پس از صیغه، مقداری از آب غسل جنابت خود را بر کفن پیشخرید خود میپاشیدند، یا آن آب غسل را با زعفران ترکیب میکردند و بر کفن خود مینوشتند، تا در قیامت شاهد داشته باشند که به سنت امام علی (ع)، پیشوای خود پایبند بودهاند (شهری، تاریخ، 1 / 261). 2. از دیگر انگیزههای زنان برای ازدواج موقت را میتوان احساسات عاطفی و غریزۀ جنسی دانست (کازاما، همانجا). 3. زنان آبرومند در صورت ازدستدادن همسر، برای آنکه مورد سرزنش و طعنۀ دیگران قرار نگیرند و از طمع هوسرانان در امان باشند، به صیغۀ مردی درمیآمدند، تا آبرو و شخصیت خود را حفظ کنند (مستوفی، 1 / 157). 4. نیاز مالی بر اثر درگذشت همسر، طلاق یا فقر مالی، از مهمترین زمینههای تندادن زنان به صیغه بوده است. زنان بیوه و پیردختران برای آنکه پشتوانۀ مالی داشته باشند، به ازدواج موقت با مردان ثروتمند یا سالخورده تن میدادند (شهری، همان، 1 / 259- 260؛ آلمانی، 1 / 378). این زنها را دلالها بیشتر برای اصناف گوناگون بازاری بهعنوان کارگر معرفی میکردند که ازسویی با مزدی اندک، برایشان کارهای دوختودوز و بافندگی و کارهایی مانند آن میکردند و ازسویدیگر، از آنان بهرۀ جنسی میبردند. برخی از این بازاریها گاهی با 20 تا 30 تن از این صیغهایها قرارداد میبستند. برخی از زنان متشرع که تعصب شیعی داشتند، فقط از روی غرض با مخالفان صیغه، مبادرت به این کار میکردند (شهری، همان، 1 / 260-261).
زنان صیغهای به روشهای گوناگون خود را به مردان اهل صیغه میشناساندند؛ مثلاً برخی نزد روحانی یا ملایی که معمولاً کارش دلالی میان اینگونه زنان و مردان بود، میرفتند و از او درخواست میکردند مردی مناسب برایشان پیدا کند. گروهی نیز به زنانی که واسطۀ این کار بودند، مراجعه میکردند. دستهای از مردان به جاهای ویژۀ پرسۀ این زنان میرفتند. عدهای از زنان در چنین جاهایی چادر خود را وارونه بر سر میکردند تا زود شناخته شوند؛ در برخی از شهرهای ایران به زنی که چادرش را وارونه بر سر میکرد، میگفتند: شاید زنی صیغهای باشد (جهانی، 58).
فرزندان این زنان اگرچه معمولاً با بچههای زنان عقدی تفاوتی ندارند و از همۀ حقوق و مزایای فرزندان ازدواج دائم برخوردارند (مهرآبادی، 238)، و باآنکه جامعه و نظام حقوقی، آنان را به رسمیت شناخته است، ولی همواره از آنان بهعنوان فرزند صیغهای نام برده میشود که با نکوهش، سرزنش و تحقیر همراه است. در مثلها نیز برای اعتراض به تبعیض میان خود و دیگری، و نیز برای نفی برتری دیگری بر خویش، از واژۀ صیغه استفاده میشود: مگر شما از عقدی هستید ما از صیغه؟ (دهخدا، 4 / 1727)؛ و یا: به گمانم، ما از زن صیغهای متولد شدهایم، ولی تو از زن عقدی (ذوالفقاری، 1 / 590). افزونبر امثالی که طی مقاله بهعنوان شاهد گفته شد، موضوع صیغه و صیغهشدن در امثال دیگری نیز بازتاب دارد که به برخی از آنها اشاره میشود: خانۀ کرایه و زن صیغه، هیچیک اعتبار ندارند؛ صیغهشدن ثواب داره، اما در شأن همۀ زنها نیست؛ غصه نخور که پیر میشی، صیغۀ آقامیر میشی؛ یا صیغهای یا عقدی، یک شوهر دستبهنقدی (همو، 1 / 861، 1294، 1348، 2 / 1969).
آذرگشسب، اردشیر، مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان، تهران، 1372 ش؛ آلمانی، هانری رنه دُ، از خراسان تا بختیاری (سفرنامه)، ترجمۀ غلامرضا سمیعی، تهران، 1378 ش؛ ابنحزم، علی، المحلى، به کوشش احمد محمد شاکر، بیروت، دار الجیل؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، روزنامۀ خاطرات، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1350 ش؛ الگود، سیریل لوید، طب در دورۀ صفویه، ترجمۀ محسن جاویدان، تهران، ]1357 ش[؛ انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، 1381 ش؛ بابایی استخرسری، رحمتاللٰه، معیارهای دینی و حقوقی نکاح در فقه شیعه و حقوق مدنی ایران، تهران، 1396 ش؛ براون، ادوارد، یک سال در میان ایرانیان، ترجمۀ ذبیحاللٰه منصوری، تهران، کانون معرفت؛ پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1368 ش؛ تاجالسلطنه، خاطرات، به کوشش منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران، 1362 ش؛ جهانی برزُکی، زهرا، برزک، نگین کوهستان، کاشان، 1385 ش؛ حیاة ابنابیعقیل العمانی و فقهه، به کوشش مرکز معجم الفقهی، قم، 1413 ق؛ دایرةالمعارف تشیع، تهران، 1394 ش؛ دایرةالمعارف فارسی؛ دهخدا، علیاکبر، امثال و حکم، تهران، 1363 ش؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ رایس، کلارا کولیور، زنان ایرانی و راه و رسم زندگی آنان، ترجمۀ اسداللٰه آزاد، تهران، 1383 ش؛ رضی، هاشم، یادداشتها بر وندیداد، به کوشش همو، تهران، 1385 ش؛ سعادتِنوری، حسین، «فتحعلی شاه و زنهای صیغهای»، ارمغان، تهران، 1347 ش، شم 3؛ سلطانی لرگانی، محمد، فرهنگ عامۀ لرگان کجور، تهران، 1385 ش؛ شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیـزدهم، تهـران، 1369 ش؛ همـو، طهـران قدیـم، تهـران، 1371 ش؛ طبـاطبـایـی، محمدحسین، المیزان، بیروت، 1394 ق / 1974 م؛ طوسی، محمد، الخلاف، به کوشش علی خراسانی و دیگران، قم، دفتر انتشارات اسلامی؛ همو، النهایة، بیروت، 1400 ق / 1980 م؛ عضدالدوله، احمد میرزا، تاریخ عضدی، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1376 ش؛ فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، 1420 ق / 1999 م؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش جلال خالقی مطلق و محمود امیدسالار، تهران، 1386 ش؛ فکیکی، توفیق، المتعة و اثرها فی الاصلاح الاجتماعی، بیروت، 1399 ق / 1979 م؛ فلور، ویلم، تاریخ اجتماعی روابط سکسی در ایران، ترجمۀ محسن مینوخِرد، استکهلم، 2010 م؛ «قانون حمایت خانواده»، روزنامۀ رسمی ایران، تهران، 1392 ش، شم 835‘19؛ قانون مدنی؛ قرآن کریم؛ قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، تهران، 1364 ش؛ کاتراک، جمشیدکاووس، زناشویی در ایران باستان، ترجمۀ رستم شهزادی، تهران، 1342 ش؛ کازاما، آکیئو، سفرنامه، ترجمۀ هاشم رجبزاده، تهران، 1380 ش؛ کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، 1378 ش؛ کمپفر، انگلبرت، سفرنامه، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1363 ش؛ محقق حلی، جعفر، شرائع الاسلام، به کوشش عبدالحسین محمدعلی، قم، 1408 ق؛ مختارپور، رجبعلی، دو سال با بومیان جزیرۀ کیش، تهران، 1387 ش؛ مستوفی، عبداللٰه، شرح زندگانی من، تهران، 1314 ش؛ مظاهری، علیاکبر، خانوادۀ ایرانی در روزگار پیش از اسلام، ترجمۀ عبداللٰه توکل، تهران، 1377 ش؛ معیرالممالک، دوستعلی، یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه، تهران، 1361 ش؛ موزر، هنری، سفرنامۀ ترکستان و ایران، ترجمۀ علی مترجم، به کوشش محمد گلبن، تهران، 1356 ش؛ مونسالدوله، خاطرات، به کوشش سیروس سعدوندیان، تهران، 1380 ش؛ مهرآبادی، میترا، زن ایرانی، به روایت سفرنامهنویسان فرنگی، تهران، 1379 ش؛ نظری داشلیبرون و دیگران، مردمشناسی روستای ابیانه، تهران، 1384 ش؛ نفیسی، علیاکبر، فرهنگ، تهران، 1355 ش؛ نوردن، هرمان، زیر آسمان ایران، ترجمۀ سیمین سمیعی، تهران، 1356 ش؛ واله، پیترو دلا، سفرنامه، ترجمۀ محمود بهفروزی، تهران، 1380 ش.
محمدحسین شمسایی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید