شلیته
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 19 بهمن 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/247042/شلیته
سه شنبه 2 اردیبهشت 1404
چاپ شده
6
شَلیته، دامنی کوتاه، گشاد و بسیار پرچین. واژۀ شلیته از «شَلَّ» عربی گرفته شده است و در اصطلاح خیاطان، نزدیکترین معنای «شَلَّ» برای شلیته، دوختن دو قواره پارچه به هم است ( المنجد ... ، 604)؛ نیز یکی از معانی واژۀ «شلیل» عربی پیراهنچهای است که در زیر زره میپوشند و به معنای لغوی شلیته نزدیک است (برای نمونه، نک : آنندراج، ذیل شلیل؛ صفیپوری، 647؛ سیاح، 1 / 990؛ نفیسی، ذیل شلیل). در فرهنگهای لغت فارسی، شلیته نوعی دامن کوتاه و گشاد و پرچین تعریف شده است که زنان بر روی شلوار خود میپوشیدند (معین).تا پیش از سفر ناصرالدین شاه قاجار (سل 1264-1313 ق) به فرنگ، پوشاک زنان ایرانی برای بالاتنه، پیراهنی کوتاه و ارخالقی کوتاهتر از آن بود و مکمل آن برای پوشاندن پایینتنه، زیرجامهای بود که تا پشت پاها را میپوشاند (مستوفی، 1 / 510). سفر ناصرالدین شاه به سنپترزبورگ و دیدن لباس بالرینهای روس، که شلوار چسبان نازکی به پا داشتند و زیرجامهای بسیار کوتاه و چیندار به قد یک وجب بر تن کرده بودند و روی انگشتان پا میرقصیدند، شاه را مشتاق کرد تا این لباس را برای زنان اهل حرم به سوغات بیاورد (همو، 1 / 511؛ نیز نک : آلمانی، 1 / 412). دامن کوتاه آن در میان زنان عهد ناصری، به نام شلیته مقبولیت فراوان یافت. زنان گاه برای جذابیت بیشتر، آن را آهار میزدند و گاهی نیز فنردار میکردند تا برجستهتر بایستد (جواهرکلام، 55). دامنهای پندار و گشاد که زنان با شلوارهای راسته بر تن میکردند، از جملۀ لباسهای رسمی این دوره به شمار میآمد (متین، 56). در دوران قاجار، روستاییان نیز شلیته بر تن میکردند، با این تفاوت که دامنشان قدری پایینتر از زانو بود (شریعتپناهی، 142). ژان دیولافوا دربارۀ اندازههای شلیته در نقاط مختلف ایران عهد قاجار نوشته است که هرقدر به طرف مناطق جنوبی ایران پیش رویم، بلندی پیراهن زنان بیشتر است؛ در تهران بلندای دامنهای چیندار به وسط ران، در اصفهان به سر زانو، و در شیراز تا قوزک پا میرسید (ص 479).زنان نواحی دریای خزر شلیتهای پرچین و کوتاه بر تن میکنند که همواره با شلوار همراه است ( ایرانیکا، V / 843). این شلیته را «کوتاهتومان» (تنبان) و یا «گردتومان»، و دامنهای پرچین و بلند را «درازتومان» مینامند. در نواحی غربی گیلان، این دامن «شُلار» نامیده میشود («لباس ... »، بش ). مردم آذربایجان هم به دامنهای کوچک و پرچینی که با شلوار میپوشند، «تومان» میگویند (وفایی، 17). در گذشته، زنان اهل قزوین هم شلیته را زیر پیراهن و با شلوارهای مشکی میپوشیدند، چنانکه به اندازۀ یک وجب یا کمتر، از زیر دامنشان بیرون میآمد (پرینوش، بش ). اما در میان لباسهای محلی، زنان زنجانی از شلیته به دو صورت کوتاه و بلند استفاده میکنند که به اقتضای سن پوشندۀ لباس انتخاب میشود؛ یعنی سالخوردگان شلیتۀ بلند، و جوانترها شلیتۀ کوتاهتری به نام «قیسّاتومان» (دامن کوتاه) میپوشند. پارچههایی که معمولاً برای دوختـن ایـن دامنهـا بـه کـار میرود، ضخیـم و تیـرهرنگ است («لباسها ... »، بش ). همچنین در خراسان جنوبی و مرکزی، زنان در جشنها و مراسم، شلیتههای کوتاه و پرچینی میپوشند که از پارچهای براق دوخته شده است؛ این شلیتهها با شلوارهای تنگ همراهاند ( ایرانیکا، V / 835).در ابیانه نیز پوشاک زنان شلیتههای گشاد و کوتاهی است که از پارچههای الوان تهیه میشود («روستا ... »، بش ) و از کمر تا پایین زانو را میپوشاند. ابیانهایها این دامن را در زمستان با پوشیدن روپوشی به نام ارخالقیِ زنانه کاملتر میکنند (خوانساری، 404).شلیته در میان زنان قشقایی، دامنهای بلند و پرچینی است که از جایگاه ویژهای برخوردار است، به گونهای که 6 تا 7 دامن را در اندازههای متفاوت بر روی هم میپوشند و دامنها با بند تنبانی که از لیفۀ آنها گذشته است، روی کمرشان ثابت میماند (ضیاءپور، 143). زنان بیرجندی شلیتۀ کوتاه و پرچین میپوشند و به شلیتۀ بلندی که تا مچ پا برسد، «شلوار» میگویند (رضایی، 430). مکمل پیراهن زنان سروستانی چندین شلیته با پارچههای متنوع و خوشنما است که بر روی هم میپوشند (همایونی، 166). زنان مازندرانی به شلیته «چرخیشلوار» یا «تمبونقمبلی» میگویند (کاظمی، بش ). از جملۀ ارکان اصلی پوشاک بانوان کردِ نواحی خراسان شمالی شلیته (دامن قوچانی) یا «پاچین» است که برای دوخت آن پارچۀ بسیاری به کار میرود (رنجدوست، 208). شلیته در میان بختیاریهای ساکن در جنوب لرستان، به «تنبان» معروف است که همانند کردها با همان سبک پرچین تهیه میشود (همو، 224).زنان ایرانی برای زیباترشدن شلیته از تنبانها یا زیرجامههای آهارزده استفاده میکردند که در اطراف کمر، دایرهای را به شعاع نیم ذرع و شاید هم بیشتر تشکیل میداد (معیرالممالک، 29). لباس سنتی مهد علیا دارای شلیتۀ زربفتی بود که لبههای آن با مرواریددوزیهایی بر روی گلابتون مزین شده بود، اما بهسبب ناشناختهبودن دامنهای فنردار، زنان از 10 یا 11 شلیته بر روی هم استفاده میکردند (شیل، 73). مصرف زیاد پارچه بـرای چیندارتر نشاندادن دامنها در برخی از گزارشهای سیاحان آمده است (برای نمونه، نک : پولاک، 116). عموماً شلیتهها در قسمت کمر تکهای داشتند که به لیفه معروف بود و با بندی که از آن میگذشت، به کمر میایستاد. هرچه این دامنها کوتاهتر بودند، به همان میزان مقبولتر هم بودند (برای نمونه، نک : سرنا، 74؛ راوندی، 7 / 123).در دوخت شلیتهها، افزونبر پارچههای زربفت، از چلوارهای سفید و مخملهای قوسقزحی و دیگر پارچههای نرم نیز استفاده میشد. از انواع این شلیتهها «شلیتۀ قجری» بارزترین آنها بود که بسیار پرچین و چتری و کوتاه میایستاد؛ سپس هرچه بر پف آن افزوده شد، «شلیتۀ چهارانگشتی» نام گرفت و کفلها را تا چندین برابر بزرگتر نشان میداد (شهری، 4 / 329). اما تفاوت این دامنها با شلیتههای محلی و ایلی در نوع و طرح پارچههای آنها ست. بیشتر پارچههای شلیتۀ قشقاییها دارای نقشمایۀ گلدار است؛ شلیتههای مازندرانی از کتانهای ظریف یا پارچههای ابریشمی دوخته میشوند و حواشی آن با نوارهای سیاه (سیاهیک) مزین میگردد (کاظمی، بش ).
آلمانی، هانری رنه د، از خراسان تا بختیاری (سفرنامه)، ترجمۀ علیمحمد فرهوشی، تهران، 1378 ش؛ آنندراج، محمدپادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1363 ش؛ پرینوش، زهره، «انواع بازی و پوشاک در استان قزوین»، تبیان (مل )؛ پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه ( ایران و ایرانیان)، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1361 ش؛ جواهرکلام، «تنپوش بانوان ایرانی»، روزگار نو، نیویورک، 1945 م، ج 5، شم 2؛ خوانساری ابیانه، زینالعابدین، ابیانه و فرهنگ مردم آن، تهران، 1378 ش؛ دیولافوا، ژان، ایران، کلده و شوش، ترجمۀ علیمحمد فرهوشی، به کوشش بهرام فرهوشی، تهران، 1369 ش؛ راوندی، مرتضى، تاریخ اجتماعی ایران، تهران، 1368 ش؛ رضایی، جمال، بیرجندنامه، به کوشش محمود رفیعی، تهران، 1381 ش؛ رنجدوست، شبنم، تاریخ لباس ایرانیان، تهران، 1387 ش؛ «روستای تاریخی ابیانۀ نطنز پذیرای گردشگران نوروزی است»، خبرفارسی (مل )؛ سرنا، کارلا، آدمها و آیینها در ایران، ترجمۀ علیاصغر سعیدی، تهران، 1362 ش؛ سیاح، احمد، لغتنامه یا فرهنگ بزرگ جامع نوین، تهران، 1377 ش؛ شریعتپناهی، حسامالدین، اروپاییها و لباس ایرانیان، تهران، 1372 ش؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، 1371 ش؛ شیل، مری، خاطرات، ترجمۀ حسین ابوترابیان، تهران، 1362 ش؛ صفیپوری، عبدالرحیم، منتهی الارب، تهران، سنایی؛ ضیاءپور، جلیل، پوشاک ایلها و چادرنشینان و روستاییان ایران، تهران، 1346 ش؛ کاظمی فرامرزی، نعمتالله، «پوشاک سنتی مردم مازندران»، مازندنومه (مل )؛ «لباس محلی گیلان جاذبهای رو به فراموشی»، جام جم آنلاین (مل )؛ «لباسهای محلی استان زنجان»، تبیان زنجان (مل )؛ متین، پیمان، پوشاک ایرانیان، تهران، 1383 ش؛ مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، 1360 ش؛ معیرالممالک، دوستعلی، یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه، تهران، 1361 ش؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1382 ش؛ المنجد الابجدی، تهران، 1363 ش؛ نفیسی، علیاکبر، فرهنگ، تهران، 1319-1320 ش؛ وفایی، زهره، گئییملر (شرح البسه و پوشاک رایج در آذربایجان)، تبریز، 1379 ش؛ همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، مشهد، 1371 ش؛ نیز:
Iranica; Jamejamonline, www.jamejamonline.ir / newtext.aspx? newsnum=100904319921 (acc. May 30, 2009); Khabarfarsi, www. khabarfarsi.com / news=5 49230.htm (acc. May 23, 2009); Mazandnume, www.mazandnume.com / cms / print.aspx? PNID=9353 (acc. May 23, 2009); Tebyan, www.tebyan, www.tebyan.net / newmobile.aspx / index. aspx? pid=80511 (acc. May 23, 2009); Tebyan-Zn, www.tebyan-zn.ir / papers / subpaers.aspx? id=11&category=rf.فاطمه میرشجاعی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید