صفحه اصلی / مقالات / رویگری /

فهرست مطالب

رویگری


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : سه شنبه 15 بهمن 1398 تاریخچه مقاله

رویْگَری، پیشۀ مربوط به سفید‌کردن ظروف مسی با قلع. استفاده از ظرفهای مسی در فرهنگ سنتی مردم ایران جایگاه ویژه‌ای داشته است. 
واژۀ rōy (مکنزی، 72) یا rōd (نیبرگ، II/ 170) در زبان پهلوی به معنی فلز روی و مس است. به نوشتۀ برهان قاطع، «مسی را که با قلع گداخته باشند، روی گویند» (ذیل روی). ظروف مسی، برنجی یا مفرغی را با قلع سفید می‌کنند تا بدین طریق از خوردگی مس و مسموم‌شدن محتویات ظروف مسی جلوگیری شود؛ کسی که این کار را انجام می‌دهد، رویگر یا سفیدگر نام دارد ( لغت‌نامه ... ، ذیل رویگر؛ انوری، ذیل سفیدگر؛ واجد علی‌خان، 404). در فرهنگ‌نامه‌ها، معادل رویگر را روی‌ساز، صفار، و قلعی‌گر یا قلعین‌گر نیز آورده‌اند ( آنندراج، ذیل قلعی‌گر؛ صفی‌پوری، ذیل صفار؛ نفیسی، ذیل رویگر، صفار، قلعی‌گر). 
حرفۀ رویگری در نقاط مختلف ایران، عناوین متنوعی دارد که از آن میان به اینها می‌توان اشاره کرد: در یزد قلنگری یا قلینگری یا قلیگری (رمضانخانی، 286)؛ در زرند و کوهبنان کرمان قلونگری یا قلاگری (کردی، 38)؛ در اردبیل قَلَیْچی (صفری، 3/ 436)؛ در بابل قلی‌هَکردن (حاتمی، 12، حاشیۀ 17)؛ نیز در کرمان قلانگری (گلاب‌زاده، 181). 
رویگری در ایران پیشینه‌ای طولانی دارد و نام سلسلۀ صفاریان نیز بر‌گرفته از این پیشه است. مؤسس این سلسله، یعقوب لیث، در ابتدا و پیش از پیوستن به عیاران، رویگری می‌کرده است (شاه حسین، 55؛ بیهقی، 380؛ گردیزی، 138- 139؛ حسینی، 140؛ میرخواند، 537)؛ چنان‌که در سیاست‌نامه از قول وی خطاب به نمایندۀ خلیفه آمده است: «برو خلیفه را بگوی که من مردی رویگرزاده‌ام و از پدر، رویگری آموخته‌ام» (نظام‌الملک، 23). در کتاب عرایس الجواهر ــ متنی مربوط به سدۀ 8 ق ــ از رویگری با عنوان سفیدروی نام برده شده، و در تعریف آن آمده است: «اگر قلعی بر مس گداخته افکنند، همرنگ نقره شود، و آن سفیدروی است که از آن اَوانیها [= ظرفها] سازند» (ابوالقاسم، 230). 
در زمان مغولان، تمام ظروف معمولی در آشپزخانه‌های شاهان از مس بودند و ماهی دو بار رویگری می‌شدند (شیمل، 226). از نوشته‌های رستم التواریخ معلوم می‌شود که سفیدگری یا رویگری از مشاغل پر‌رونق در دورۀ صفویه بوده است و متصدی این پیشه را سفیـدگر‌باشی می‌گفته‌اند (نک‍ : رستم‌الحکما، 89). شاردن، از سیاحان این دوره، دربارۀ مهارت رویگران ایرانی نوشته است: سفیدگری ایرانیان زیبـا و مانند آب نقره است. اسلوب سفیدگری اینان بسیار متفاوت از شیوۀ غربیان است. رویگران ایرانی مهارت خاصی دارند، به‌طوری‌که ظروف سفید‌کرده در ایران سبک‌اند، و هرگز ذوب یا کج‌و‌کوله نمی‌شوند (II/ 82). در این دوره، روی یا مس سرخ را برای شبیه‌شدن به نقره، با سرب و قلع سفید می‌کردند (حسن، 266). شاردن همچنین آورده است که ایرانیان هر 6 تا 8 ماه یک‌بار، ظروف آشپزخانۀ خود را از نو سفید می‌کنند و این کار به‌سرعت و با پرداخت بهای نازلی انجام می‌شود (همانجا). 
پولاک، سیاح و پزشک مخصوص ناصرالدین شاه قاجار، معتقد است از‌آنجا‌که در ایران لوازم آشپزخانه همه از مس است، ایرانیان سعی می‌کنند تمام آنها را به‌خوبی سفید نمایند؛ از‌این‌رو، مسمومیت ناشی از مس به‌ندرت مشاهده می‌شود. به عقیدۀ او، ایرانیان پس از مدت کوتاهی از استعمال دیگها، آنها را به سفیدگر می‌دهند و دیگـر نظافت اساسـی را بـر رویشان لازم نمی‌شمارند (I/ 126). در دورۀ قاجار، مسگران لگنها را غالباً از مس می‌ساختند و پس از حک‌کردن کتیبه یـا گل‌و‌بته‌ای بـر بدنه‌شان، آنهـا را از داخل و خارج با قلع سفید می‌کردند (آلمانی، II/ 61). ایرانیهای آن دوره آفتابه‌لگن سفید‌شده را برای شستن دست مهمانان به کار می‌بردند (دروویل، 118-119). همچنین در بازار، میوه و شیرینی را در سینیهای مسین سفید‌کرده که دارای نقش‌و‌نگارهای حکاکی‌شده بودند، می‌فروختند (بیندر، .(375 
در گذشته، در شهرهای مختلف ایران، دکان رویگری معمولاً در نزدیکی دکان مسگری قرار داشته است (افضل‌الملک، 181؛ ضرابی، 228؛ رمضانخانی، همانجا؛ وولف، 31)، اما در دهات، این عمل را خود مسگر به‌عنوان کاری فرعی انجام می‌داد، و یا اینکه رویگر دوره‌گردی هر چند وقت یک‌بار به آنجا می‌آمد و ظروف اهالی آنجا را سفید می‌کرد (همانجا). رویگران دارای صنف مخصوص به خود بود‌ند (تحویلدار، 107؛ ناظم‌الاسلام، 1/ 544؛ سدیدالسلطنه، 57- 58) و در بازارهای شهرهای مختلف، راسته‌ای به نام خود داشتند (اشرف، 25). در کرمان، در بازار مسگران، در کنار مسگرها یک یا چند نفر قلانگر (= رویگر) وجود داشت که ظروف مسی را سفید می‌کردند (گلاب‌زاده، 181). امروزه در بازارهای هفتگی گیلان، رویگران بساطشان را در کنار گذرگاه خریداران و فروشندگان بازار پهن می‌کنند و به سفید‌کردن ظروف مسین مشغول می‌شوند (بشرا، 75). 
از آنجا که در قدیم بیشتر ظروف مورد استفادۀ مردم از جنس مس بوده، این حرفه تقریباً، هرچند با تفاوتهایی، در همۀ نقاط ایران رواج داشته است. هولتسر حرفۀ رویگری را چنین توصیف کرده است: «کار سفید‌کردن، روی چرخی گردنده، مابین دو شیء‌ سرتیز و با یک کمان ــ عیناً مانند چرخ خراطی ــ صورت می‌گیرد، با این توضیح که یک تن دیگر با دست کمان را می‌کشد و با پا تعادل ظرف درحال سفیدشدن را حفظ می‌کند تا از محور خارج نشود. در تابستان، سفیدگران و شاگردانشان را می‌توان دید که هنگام کار، نوعی شلوار شنا به پا دارند» (1/ 42). البته، نحوۀ کار رویگران که از دورۀ صفویه تا همین اواخر متداول بوده، بیشتر به این شیوه ‌صورت می‌گرفته است: ظروف کهنه و مصرف‌شده باید قبل از سفیدکاری مس‌مالی می‌شدند تا چربیها و دیگر مواد زائد آنها پاک شود؛ برای این کار، شاگرد سفیدگر ظروف کثیف و زنگار‌بستۀ مسی را در چاله‌ای که انباشته از ماسه، ریگ یا خاک و سنگ‌ریزه بود، قرار می‌داد و تکه‌ای گونی، چرم یا تیماج روی آنها می‌انداخت و روی آن می‌ایستاد، سپس با کف پا و با چرخاندن بدن به چپ و راست، آنها را به‌طور نیم‌دایره، روی شنها مالش و صیقل می‌داد و بعد آنها را در دسترس استادکار می‌گذاشت. استاد ظروف پاک‌شده را روی منقل زغالی که با کمک وسیله‌ای به نام «دم» مشتعل نگاه داشته می‌شد، قرار می‌داد و پس از اینکه ظروف به اندازۀ کافی گرم می‌شدند، با کمک پنبه، نشادر و سپس مقداری قلع را بر سطح آنها پخش می‌کرد، یا به اصطلاح، ظروف مسی را سفید می‌کرد (جانب‌اللٰهی، 104-105؛ حسن‌بیگی، 129؛ نجمی، 50-51؛ شهری، تاریخ ... ، 2/ 239-240؛ اعظم، 1/ 289). رویگرانْ برخی از ظروف مانند دیگ و ماهی‌تابه را یک‌رو، و برخی دیگر مانند مجمعه، ملاقه، کفگیر و طاس حمام را دورو سفید می‌کردند (بقیعی، 169). 
در گذشته، افزون ‌بر رویگران محلی، رویگرانی نیز به‌صورت دوره‌گرد یا سیار بودند. نحوۀ کار آنها به این صورت بود که یکی از افراد گروه در کوچه‌های آن محل با صدای بلند اعلام می‌کرد: سفیدگر! مردم با شنیدن صدای او، ظروف مسین خود را که احتیاج به سفیدکردن داشت، به محل کار موقت آنها می‌آوردند. آنها نیز در خانه‌ها و یا بیشتر در کوچه‌ها سفیدگری می‌کردند (اعظم، همانجا؛ شهری، همان، 2/ 242؛ نیز نک‍ : سالاری، 175؛ کشاورز، 78؛ طباطبایی‌فر، 167؛ شکوهی، 215). در کردستان، مسگرهایی به نام صحرا‌رو بودند که کار اصلی‌شان همان رویگری بود. آنها از اردیبهشت‌ماه تمام وسایل خود را آماده می‌کردند و با تشکیل گروهی چهار یا پنج‌نفره، تقریباً به همۀ دهات دور و نزدیک می‌رفتند. از جملۀ مزایایی که این کار برایشان داشت، آن بود که افزون ‌بر شام، ناهار و صبحانۀ مجانی، به میل خود حق و مزد سفیدگری را می‌گرفتند و با 5 ماه کار‌کردن، هزینۀ زندگی یک‌سالۀ خود و اهل و عیال را تأمین می‌کردند (ایازی، 507). 
در خوی، برای سفید‌کردن وسایل مسی، استادکار رویگری را دعوت می‌کردند. او با تجهیزات کامل همراه با همکارانش به خانۀ مشتری می‌آمد و بساط خود را کنار خانۀ مشتری می‌چید و ظروف را از او تحویل می‌گرفت و در کوچه مشغول به کار می‌شد (کریم‌زاده، 77- 78). قشقاییها سالی یک‌بار ظروف مسی‌شان را برای سفید‌شدن به مسگرها یا غربتها می‌دادند (کیانی، 113). در میان عشایر کهگیلویه، آهنگرها افزون‌ بر کارهای مربوط به حرفه‌شان، سفید‌کردن ظروف زنگ‌زدۀ مسی را نیز انجام می‌دادند (غفاری، 171). رویگران به‌طور‌کلی از قدیم مزدشان را با توجه به وزن ظروفی که سفید می‌کردند، دریافت می‌داشتند (نجمی، 51؛ کریم‌زاده، 78؛ رمضانخانی، 287؛ نظری، 215). 
شهری نوشته است که در تهران قدیم سفیدگران تقلباتی نیز می‌کردند؛ مثلاً، ظرفهای مسی را برای کمتر استفاده‌کردن از مصالح، زیادتر روی آتش داغ می‌کردند. اما بدترین تقلب آنها این بود که سرب را با قلع می‌آمیختند که موجب می‌شد ظرف بعد از دو بار شستن، سیاه شود و دوباره رنگ کامل مس را بگیرد؛ این کار مسمومیت غذایی ایجاد می‌کرد و غذا‌خوردن در آنها، به‌ویژه غذای ترش، سبب امراض ریوی، و در‌نتیجه ابتلا به سل می‌شد. ایـن عملـی بـود کـه بیشتر، سفیدگـران دوره‌گـرد انجـام می‌دادند (همانجا). 
در ‌گذشته، مردم در ایام خانه‌تکانی پیش از عید نوروز، یا هنگام اعیاد و ماههای عزاداری، ظرفهای مسی‌شان را برای سفید‌کردن به رویگر می‌سپردند (همو، طهران ... ، 4/ 56؛ مهدوی، 23؛ اخوان، 150). 
امروزه رویگری به‌سبب استفادۀ فراوان از ظروف تفلون و انواع دیگر، رونق سابق را ندارد و این پیشه تقریباً در تمام نقاط ایـران در‌حـال ازبین‌رفتـن است (نک‍ : عندلیب، 86؛ کردی، 38؛ نجفـی، 40؛ رمضانخانی، همـانجا). در زبـان فـارسی، ویژگیهـای رویگری دست‌مایۀ ساخت مثلهایی مانند اینها شده است: «رویگر و شالی‌کاری؟» (ذوالفقاری، 1/ 1105)؛ «قلع را تو بده، رویگری با من» (همو، 2/ 1386)؛ و «سفیدگر از کون‌جنباندن بدش نمی‌آید، از مزد‌گرفتن عارش می‌آید» (بهمنیار، 335). 

مآخذ

آنندراج، محمد‌پادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1335 ش؛ ابوالقاسم کاشانی، عبدالله، عرایس الجواهر، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1345 ش؛ اخوان، مرتضى، آداب و سنن اجتماعی فین کاشان، بی‌جا، 1373 ش؛ اشرف، احمد، موانع تاریخی رشد سرمایه‌داری در ایران دورۀ قاجار، تهران، 1359 ش؛ اعظم واقفی، حسین، میراث فرهنگی نطنز، تهران، 1374 ش؛ افضل‌الملک، غلامحسین، سفرنامۀ خراسان و کرمان، به کوشش قدرت‌الله روشنی، تهران، توس؛ انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، 1381 ش؛ ایازی، برهان، آیینۀ سنندج، تهران، 1371 ش؛ برهان قاطع؛ بشرا، محمد، بازارهای هفتگی (دوره‌ای) گیلان، رشت، 1393 ش؛ بقیعی، غلامحسین، معرفی مشاغل قدیم مشهد، مشهد، 1384 ش؛ بهمنیار، احمد، داستان‌نامۀ بهمنیاری، به کوشش فریدون بهمنیار، تهران، 1369 ش؛ بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، به کوشش قاسم غنی و علی‌اکبر فیاض، تهران، 1324 ش؛ تحویلدار، حسین، جغرافیای اصفهان، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1342 ش؛ جانب‌اللٰهی، محمدسعید، چهل گفتار در مردم‌شناسی میبد، تهران، 1390 ش، دفتر چهارم؛ حاتمی، سارو، «ظروف مورد استفادۀ مردم مازندران»، بارفروش، تهران، 1383 ش، ش‍‍م‍ 50؛ حسن، زکی ‌محمد، صنایع ایران بعد از اسلام، ترجمۀ محمدعلی خلیلی، تهران، 1320 ش؛ حسن‌بیگی، محمدرضا، تهران قدیم، تهران، 1366 ش؛ حسینی منشی، محمدمیرک، ریاض الفردوس، به کوشش ایرج افشار و فرشته صرافان، تهران، 1385 ش؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ رستم‌الحکما، محمدهاشم، رستم ‌التواریخ، به کوشش عزیزالله علیزاده، تهران، 1380 ش؛ رمضانخانی، صدیقه، فرهنگ مشاغل استان ‌یزد، یزد، 1393 ش؛ سالاری، عبدالله، فرهنگ مردم کوهپایۀ ساوه، تهران، 1379 ش؛ سدیدالسلطنه، محمدعلی، سرزمینهای شمالی پیرامون خلیج‌فارس و دریای عمان در صد سال پیش، به کوشش احمد اقتداری، تهران، 1386 ش؛ شاه‌حسین بن غیاث‌الدین، احیاء الملوک، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1344 ش؛ شکوهی، فرهنگ، حرف و مشاغل قدیم مردم سمنان و کشور، سمنان، 1391 ش؛ شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، تهران، 1378 ش؛ همو، طهران قدیم، تهران، 1383 ش؛ شیمل، آ.، در قلمرو خانان مغول، ترجمۀ فرامرز نجد سمیعی، تهران، 1386 ش؛ صفری، بابا، اردبیل در گذرگاه تاریخ، تهران، 1362 ش؛ صفی‌پوری، عبدالرحیم، منتهی الارب، تهران، 1297 ق؛ ضرابی، عبدالرحیم، تاریخ کاشان، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1341 ش؛ طباطبایی‌فر، رضا، روستای قاطول در گذر زمان، تهران، 1381 ش؛ عندلیب سمنانی(گویا)، خسرو، تاریخ اجتماعی سمنان در دورۀ معاصر (بنیادهای هویتی منطقۀ سمنان)، سمنان، 1389 ش؛ غفاری، یعقوب، شناسنامۀ ایلات و عشایر استان کهگیلویه و بویراحمد، تهران، 1374 ش؛ کردی، رضا، سیری در جغرافیای تاریخی زرند و کوهبنان، کرمان، 1377 ش؛ کریم‌زادۀ تبریزی خویی، محمدعلی، یادوارۀ شهر خوی، تهران، 1388 ش؛ کشاورز، عسگر، فرهنگ و جغرافیای روستای پاشاکلا، تهران، 1392 ش؛ کیانی، منوچهر، سیه‌چادرها، شیراز، 1371 ش؛ گردیزی، عبدالحی، زین الاخبار، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، 1347 ش؛ گلاب‌زاده، محمدعلی، زن کرمانی، روشنای زندگانی، کرمان، 1390 ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ مهدوی، شیرین، «فرهنگ و زندگی در عصر قاجار: فرهنگ و زندگی روزمره در عهد قاجار»، ترجمۀ رؤیا رضوانـی، فرهنـگ مـردم، تهـران، 1389 ش، س 9، شم‍‍‍ 35-36؛ میرخواند، محمد، روضة الصفا، تهذیب و تلخیص عباس زریاب، تهران، 1373 ش؛ ناظم‌الاسلام کرمانی، محمد، تاریخ بیداری ایرانیان، تهران، 1324 ش؛ نجفی آشتیانی، ابوالقاسم، نیم‌نگاهی به آشتیان، تهران، 1385 ش؛ نجمی، ناصر، دارالخلافۀ تهران، تهران، زوار؛ نظام‌الملک، حسن، سیر الملوک (سیاست‌نامه)، به کوشش هیوبرت دارک، تهران، 1355 ش؛ نظری داشلی‌برون، زلیخا و دیگران، مردم‌شناسی روستای ابیانه، تهران، 1384 ش؛ نفیسی، علی‌اکبر، فرهنگ، تهران، 1319- 1320 ش؛ واجدعلی‌خان، مطلع العلوم، لکهنو، 1262 ق/ 1846 م؛ هولتسر، ارنست، ایران در یک‌صدوسیزده سال پیش، بخش نخست: اصفهان، ترجمۀ محمد عاصمی، تهران، 1355 ش؛ نیز:

Allemagne, H. René. d’, Du Khorassan au pays des Backhtiaris, Paris, 1911; Binder, H., Au Kurdistan en Mésopotamie et en Perse, Paris, 1887; Chardin, J., Voyages en Perse, Amsterdam, 1711; Drouville, G., Voyage en Perse, Paris, 1828; MacKenzie, D. N., A Concise Pahlavi Dictionary, London, 1971; Nyberg, H. S., A Manual of Pahlavi, Wiesbaden, 1974; Polak, J. E., Persien, das Land und seine Bewohner , Leipzig, 1865; Wulff, H. E., The Traditional Crafts of Persia, London, 1966. 
سارا حسامی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: