رونما
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 24 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/246826/رونما
سه شنبه 2 اردیبهشت 1404
چاپ شده
4
رونَما، یا روینما، هدیهای نمادین بهمنظور کسب اجازه برای دیدن روی کسی. برخی از فرهنگها آن را هدیه و تحفهای دانستهاند که داماد یا پدر داماد به هنگام دیدن روی عروس، به او میدهد (برهان ... ؛ نفیسی)؛ نیز هدیهای است که به هنگام دیدن روی نوزاد میدهند (نجفی، 275؛ وکیلی؛ سپهری، 142-143)؛ همچنین آن را به معنی نمایندۀ رخسار، نشاندهندۀ چهره و کاشف عارض آوردهاند ( لغتنامه ... ).شیرازیها و کازرونیها به آن روگشا (بهروزی، 312؛ رضایی، غلامرضا، 508)؛ شوشتریها، لرها، دزفولیها، یزدیها و اهالی جرقویه به آن ریگشون، رُیگوشونه، روگشون (نیرومند، 228؛ پهلوان، 137؛ صبوحی، 1/ 91؛ شادابی، 92؛ ظریفینیا، 104؛ افشار، 149؛ کریمی، 57)؛ در همدان رونمانه (گروسین، 152)؛ و در ایلام رُیشَرْمانه (منصوریان، 84) میگویند.در گذشته، مرسوم بود که داماد تا روز عقد یا عروسی، اجازۀ دیدن روی عروس را نداشت و فقط در روز عقد یا عروسی میتوانست با دادن رونما، برای نخستینبار چهرۀ عروس یا همسر خود را ببیند؛ کسان داماد نیز هدیهای نمادین بهعنوان رونما به عروس میدادند. فردوسی در داستان ازدواج زال و رودابه به این رسم اشاره کرده است؛ وقتی سام از سیندخت درخواست دیدار عروسش رودابه را میکند، آورده است: بدو گفت سیندخت هدیه کجا ست/ اگر دیدن آفتابت هوا ست / / چنین داد پاسخ به سیندخت سام / که از من بخواه آنچ آیدت کام (1/ 262). نظامی نیز واژۀ رونما را بهطور خاص برای عروس به کار برده است: عروسی کاسمان بوسید پایش / دهی ویرانه باشد رونمایش؟ (2/ 747). در سدۀ 6 ق، ارجانی در داستان سمک عیار از واژۀ شیربها به جای رونما استفاده کرده و نوشته است: «مشاطگان نشسته بودند و مهپری را میآراستند و نقاب به رخسار او فروگذاشته ... شاهزاده قبول کرد. پس خواست تا مهپری را نقاب براندازد، ملکدار گفت: ای شاه! مهپری شیربها میخواهد تا دیدار بنماید» (1/ 223). سلمان ساوجی هم در سدۀ 8 ق در قصیدهای در مدح سلطان شیخ اویس به این سنت اشاره کرده است: آن ماه رو اگر بنماید شبی به ما / در وجه او نهیم دل و جان به رونما (ص 344). تداوم این رسم در سدۀ 13 ق، در عصر قاجار، نیز ضبط شده است. در تهران عصر قاجار، بعد از اتمام شام عروسی و رفتن مهمانها، پدر داماد دست داماد را میگرفت و او را به حجله میبرد و دست او را در دست عروس میگذاشت و شادباش میگفت و میرفت؛ سپس یکی از زنان میآمد و شست پای عروس و داماد را به هم میبست و در لگنی با گلاب میشست؛ داماد نیز پولی طلایی را بهعنوان رونما در لگن میانداخت (مونسالدوله، 57). در همین دوره، در کاشان تعداد رونماها بیشتر بود و وقتی عروس را وارد خانۀ داماد میکردند، خواهران و مادر داماد، و خود او هریک قطعهای طلا و جواهر بهعنوان رونما به عروس میدادند (ضرابی، 192).امروزه عروس و داماد مدتها قبل از ازدواج باهم آشنا میشوند و برای آشنایی بیشتر، زمانی را با عنوان دوران نامزدی سپری میکنند؛ بااینحال، رسم رونما دادن به عروس به قوت خود باقی است و در هر جایی به تبع فرهنگ خاص خود، به عروس تازهوارد هدیه میدهند. در فین کاشان بعد از خواندن خطبۀ عقد، داماد پایش را روی پای عروس میگذارد و عروس جلو پای داماد بلند میشود و داماد به او رونما میدهد؛ سپس هریک از خویشان داماد نیز رونمایی به عروس میدهند؛ مادر عروس نیز مطابق رونماهایی که بستگان داماد دادهاند، هدیهای به آنها تقدیم میکند (اخوان، 170). در ابیانه مدتی بعد از مراسم عقد، زنی از نزدیکان ترتیب دیدار عروس و داماد را میدهد؛ در این دیدار، داماد برای عروسِ روپوشانده چای میریزد و جلو او میگذارد و در نعلبکی مقداری پول نقرهای میریزد تا عروس چای را از او بپذیرد و رو بگشاید؛ به این عمل رونما میگویند. پس از این دیدار، مراودۀ عروس و داماد آغاز میشود (خوانساری، 165). در شاهرود بعد از خواندن خطبۀ عقد، داماد به همراه خواهرش وارد اتاق عقد میشود؛ عروس در این هنگام باید چشمهایش را روی هم بگذارد و داماد به عروس رونما دهد (شریعتزاده، 271). در اردکان وقتی عروس را به خانۀ داماد میآورند، داماد در کنار عروس مینشیند؛ داماد با دادن رونما به عروس، چادر از سر او برمیدارد و آن را به پشتبام میبرد و روی آن دو رکعت نماز شکر میخواند و برمیگردد (طباطبایی، 352). در خراسان پس از ورود عروس و داماد به حجله، پدر داماد نیز وارد اتاق میشود و یک سکه یا تکهای جواهر یا یک ملک بهعنوان رونما به عروس خود میدهد و تور صورت عروس را برمیدارد و در ادامه قرآنی به دست راست و آینهای به دست چپ میگیرد و قرآن و آینه را به صورت عروس نزدیک میکند؛ عروس با بوسیدن قرآن و نگاهکردن در آینه رونمایی میشود (شکورزاده، 203؛ نیز نک : مقیمی، 345). در تسوج زمانی که عروس را به خانۀ داماد میآورند، روی سرش یک قطعه شال به رنگ قرمز یا به رنگ نبات میاندازند و پدر داماد هدیهای بهعنوان رونما به او میدهد تا شال را از صورتش کنار بزند (حاجمحمدیاری، 159). در میان عشایر لرستان وقتی داماد عروس را به «چیتجا»ی خود میبرد، عروس تا زمانی که رونمـا ــ معمولاً قطعـهای طـلا ــ نگرفته است، نمینشیند (امرایی، 42؛ شادابی، 92). در کرمان پس از رفتن مهمانان و تنهاماندن عروس و داماد، داماد برای دیدن روی عروس، به او رونما میدهد و پرده از روی او برمیدارد؛ رونما معمولاً یک جفت النگو یا یک جفت گوشواره یا پول زرد و سفید، و چیزهایی مانند آن است (گلابزاده، 187). در لارستان فارس در شب عروسی وقتی داماد و همراهان برای بردن عروس میروند، پدر یا عموی داماد دست داماد را میگیرد و به نزد عروس میبرد و 3 بار سر عروس و داماد را به هم میزند؛ پس از آن، داماد قطعهای طلا بهعنوان رونما به عروس میدهد و بعد هر دو راهی منزل داماد میشوند (کمالی، 166). در اراک در پایان شب عروسی وقتی مهمانان مجلس را ترک کردند، پدر داماد دست داماد را میگیرد و همراه با مادر او وارد اتاق عروس میشود؛ سپس پدر یا مادر داماد مبلغی پول یا سکۀ طلا بهعنوان رونما به عروس میدهد و تور را از روی سر و صورت عروس برمیدارد و دست عروس را در دست داماد قرار میدهد؛ آنگاه آنها با گفتن جملاتی مبنی بر شادباش، عروس و داماد را ترک میکنند (محتاط، 2/ 300). در بیرجند شب بعد از عقد را شب سلام میگویند؛ در این شب، داماد به همراه نزدیکانش برای دیدار عروس به خانۀ او میرود و روی تخت مزینی در کنار عروس مینشیند که پارچۀ توری نازک فاخری روی سر و صورت او کشیدهاند؛ داماد به محض نشستن در کنار عروس، پارچه را بالا میزند و هدیهای به نام روتختی یا رونمایی میدهد (رضایی، جمال، 342). در فسا 7 روز پس از عقد، خانوادۀ عروس از داماد و خانوادهاش دعوت روگشا میکنند؛ داماد هدیهای به عروس میدهد و عروس چادر خود را برمیدارد و روی خود را به داماد نشان میدهد، که معمولاً در این جلسه تاریخ عروسی هم تعیین میگردد (رضایی، غلامرضا، 508). در سوادکوه مازندران بعد از ورود عروس به منزل داماد، داماد قبل از دیدن روی عروس باید به او رونما بدهد و بعد روی عروس را بازکند (یوسفی، 85). در احمدآباد جرقویه صبح بعد از عقد، خانوادۀ داماد مقداری پول در مجمعههایی میگذارند و همراه با ساز و آواز، آن را به خانۀ عروس میبرند، که به این هدیه «روگشون» میگویند (کریمی، 57).میان ارمنیان روستاهای ارمنینشین خرقان در روز جشن نامزدی، عروس لباسهایی را که خانوادۀ داماد برایش فرستاده بود، میپوشید و درحالیکه بر دهانش اوشماق (دستمال) بسته بود، وارد مجلس میشد و با تکاندادن سر به همه سلام میکرد و دست مادر و مادربزرگ نامزد خود را میبوسید و آنها نیز به او رونما میدادند (هویان، 125-126).در برخی از مناطق ایران هدیهای که خانواده یا آشنایان دعوتشده به عروس و داماد میدهند، نیز رونما نام دارد؛ ازجمله، در مناطق عشایری لرستان و بختیاری رسم است پس از صرف غذای عروسی، دعوتشدگان بنابه سنت و توانایی خویش هدیهای به عروس میدهند که به آن هدیه «ریگشون» یا «روگشون» میگویند و عروس هم در مقابل باید به هدیهدهنده، اگر مرد باشد، یک جفت جوراب و یک دستمال، و اگر زن باشد، یک جفت جوراب و یک روسری هدیه بدهد (پهلوان، 137). در میان عشایر سیرجان پس از اینکه عروس را آوردند، داماد در جمع مردان مینشیند و یک جارچی در کنار او میایستد و با صدای بلند اعلام میکند که روگشای عروس را بیاورید! روگشای عروس عبارت است از: پول توحنایی، پاانداز و مبلغی که مادر عروس به آن اضافه میکند، و یک دست لباس از طرف مادر عروس (بختیاری، 267). در تنکابن بعد از شب نامزدی، عروس و داماد آشکارا همدیگر را ملاقات نمیکنند تا اینکه خانوادۀ داماد از خانوادۀ عروس میخواهند تا اجازه دهند داماد را به منزل عروس بیاورند، که در اصطلاح محلی به آن زاماسلام (دامادسلام) میگویند. پدر عروس شبی را تعیین میکند و خانوادۀ داماد به همراه تمام افراد خانواده و آشنایان به خانۀ عروس میروند؛ در آن شب، داماد و افراد خانواده به عروس رونما میدهند. از فردای آن روز عروس روی خود را از مردان خانواده داماد که به او رونما ندادهاند، میگیرد که به آن «پردهدارنه» میگویند، تا زمانی که آنها به او رونما بدهند (دانای علمی، 172). در آستانۀ اشرفیه مدعوین به عروس و داماد هدیه میدهند و نام فرد هدیهدهنده با صدای بلند در مجلس اعلام، و شخصی هم مأمور ثبت نام و نشان و نوع هدیه میشود که به آن شاباش یا رونمای عروسی میگویند (فقیه، 1/ 121). در گرگان روز بعد از عروسی، در خانۀ داماد به مهمانان ناهار میدهند و مهمانان هرکدام هدیهای بهعنوان رونما به عروس میدهند و خانمی در وسط مجلس مینشیند و هدایا را با صدای بلند اعلام میکند؛ این رونما ممکن است پول طلا باشد یا کسری لوازم زندگی عروس و داماد (معینی، 90). در برخی مناطق شمالی ایران همچنین مرسوم بود پس از مراسم عقد، عروس و داماد کنار هم مینشستند و اقوام عروس به داماد، و اقوام داماد به عروس پول رایج یا جواهرات رونما میدادند؛ پس از پایان مراسم رونمادهی، داماد هدایای خود را به عروس میداد (پاینده، آیینها ... ، 59-60).در قزوین صبح روز بعد از عروسی، بستگان داماد برای خوردن صبحانه و دادن رونما به عروس، به اتاق عروس و داماد میروند؛ عروس با چای و شیرینی از آنها پذیرایی میکند، و آنها نیز هریک مبلغی بهعنوان رونما در بشقاب میگذارند (ورجاوند، 2/ 919). در دزفول شب سوم عروسی را شب ریگشون مینامند؛ در این شب مهمانانی که در عروسی شرکت داشتند، در خانۀ داماد جمع میشوند و با آداب خاصی، هدایایی که بیشتر پول نقد یا طلا ست، به عروس میدهند و یک نفر کاغذ و قلم به دست میگیرد و هدایا را با صدای بلند اعلام، و ثبت میکند (ظریفینیا، 104). در آینهورزان دماوند، صبح روز سوم عروسی، کسانی که در عروسی شرکت داشتند، به دیدن عروس و داماد میآیند و از آنها با چای و شیرینی پذیرایی میشود و هریک از مهمانان مبلغی پول بهعنوان رونما در سینی میگذارد (خلج، 12). در سمنان روز یازدهم ازدواج، خانوادۀ داماد جشن کوچکی میگیرند و تمام خویشاوندان عروس و داماد را دعوت میکنند و خویشاوندان نیز به عروس و داماد هدیه میدهند، که سمنانیها به این هدایا رونما یا دیمنما میگویند (احمدپناهی، 282-283).در بلوچستان رونمای عروس هدیهای از طرف داماد یا نزدیکان او نیست، بلکه عروس پارچۀ نازک توری صورت را تا پس از خوردن شام نگه میدارد و وقتی که زنان حاضر در حجله، آنجا را ترک کردند، زنی به نام مشاطه قرآنی پیش روی عروس میگذارد تا عروس برای خواندن قرآن مجبور شود پارچۀ توری را از چهرۀ خود بردارد؛ بدین ترتیب، عروس شرمش شکسته میشود و روی خود را به داماد نشان میدهد (بزرگزاده، 232).رسم رونما دادن در سفرنامۀ شرقشناسان نیز منعکس شده است. آلمانی نوشته است: پس از اینکه عروس و داماد در حجله در کنار هم مینشینند، داماد از عروس میخواهد که صورت خود را نشان دهد، و بدین مناسبت هدیهای به او میدهد که رونـما نامیده میشود (I/ 210؛ نیز دراینباره، نک : هولتسر، 25). نُردن هم مینویسد در بوشهر در شب عروسی وقتی داماد برای نخستینبار نقاب از چهرۀ عروس برمیدارد، هدیهای به او تقدیم میکند (ص 57).رونما نیز مانند همۀ آداب و رسوم ایرانی در مثلها منعکس شده است؛ برای نمونه، گیلکها به کسی که کاری را بد انجام دهد و توقع پاداش داشته باشد، میگویند: خیلی جهیزیۀ خوبی آورده، رونما هم میخواهد (پاینده، مثلها ... ، 128؛ ذوالفقاری، 23).
احمدپناهی سمنانی، محمد، آداب و رسوم مردم سمنان، تهران، 1383 ش؛ اخوان، مرتضى، آداب و سنن اجتماعی فین کاشان، تهران، 1373 ش؛ ارجانی، فرامرز، سمک عیار، به کوشش پرویز خانلری، تهران، 1362 ش؛ افشار، ایرج، واژهنامۀ یزدی، به کوشش محمدرضا محمدی، تهران، 1382 ش؛ امرایی، زهرا، «عروسی عشایـر»، لرستانپژوهی، تهران، 1377 ش، س 1، شم 3-4؛ بختیاری، علیاکبر، سیرجان در آیینۀ زمان، کرمان، 1378 ش؛ برهان قاطع؛ بزرگزاده، عبدالسلام، «مراسم ازدواج در منطقۀ مکران بلوچستان»، فرهنگ مردم ایران، تهران، 1387 ش، شم 13؛ بهروزی، علینقی، واژهها و مثلهای شیرازی و کازرونی، شیراز، 1348 ش؛ پایندۀ لنگرودی، محمود، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، 1355 ش؛ همو، مثلها و اصطلاحات گیل و دیلم، تهران، 1352 ش؛ پهلوان، کیوان، «جلوهای از مراسم عروسی در میان لرهای لرستان و بختیاری»، فرهنگ مردم ایران، تهران، 1387 ش، شم 13؛ حاجمحمدیاری، رقیه، «مراسم ازدواج در شهر تسوج»، همان؛ خلج، حسین، «آیین زناشویی در آینهورزان»، انتشارات ادارۀ فرهنگ عامه، به کوشش صادقکیا، تهران، 1341 ش؛ خوانساری ابیانه، زینالعابدین، ابیانه و فرهنگ مردم آن، تهران، 1378 ش؛ دانای علمی، جهانگیر، فرهنگ عامۀ مردم تنکابن، تهران، 1389 ش؛ ذوالفقاری، حسن، «بازتاب مسائل اجتماعی در ضربالمثلهای فارسی»، نجوای فرهنگ، تهران، 1386 ش، س 2، شم 3؛ رضایی، جمال، بیرجندنامه، به کوشش محمود رفیعی، تهران، 1381 ش؛ رضایی، غلامرضا، شهر من فسا، از نگاهی دیگر، شیراز، 1387 ش؛ سپهری اردکانی، علی، «بررسی مراسم ازدواج در فرهنگ عامۀ مردم اردکان»، فرهنگ یزد، یزد، 1387 ش، س 9، شم 34-35؛ سلمان ساوجی، جمالالدین، دیوان، به کوشش منصور مشفق، تهران، 1336 ش؛ شادابی، سعید، فرهنگ مردم لرستان، به کوشش ابوالقاسم انجوی شیرازی، خرمآباد، 1377 ش؛ شریعتزاده، علیاصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، 1371 ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، 1363 ش؛ صبوحی، علیاشرف، گویش بیرجند، به کوشش جمال رضایی، تهران، 1344 ش؛ ضرابی، عبدالرحیم، تاریخ کاشان، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1335 ش؛ طباطبایی اردکانی، محمود، فرهنگ عامۀ اردکان، تهران، 1381 ش؛ ظریفینیا، محسن، «مردمنگاری مراسم عروسی در دزفول»، فرهنگ مردم ایران، تهران، 1388 ش، شم 18- 19؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش جلال خالقی مطلق، تهران، 1386 ش؛ فقیه محمدی جلالی، محمدمهدی، سیمای کوچان، قم، 1383 ش؛ کریمی، زهرا، آداب و رسوم و فرهنگ عامۀ احمدآباد جرقویه، تهران، 1388 ش؛ کمالی، محمدشریف، «خانواده و ازدواج در شهر اوز»، فرهنگ مردم، تهران، 1390 ش، س 10، شم 40؛ گروسین، هـادی، واژهنامـۀ همدانی، تهران، 1384 ش؛ گلابزاده، محمدعلی، زن کرمانی، روشنای زندگانی، کرمان، 1390 ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ محتاط، محمدرضا، سیمای اراک، اراک، چاپخانۀ هما؛ معینی، اسدالله، جغرافیا و جغرافیای تاریخی گرگان و دشت، تهران، 1344 ش؛ مقیمی، محمداسماعیل، جغرافیای تاریخی شیروان، مشهد، 1370 ش؛ منصوریان، حبیبالله، فرهنگ لغت ایلامی به فارسی، تهران، 1369 ش؛ مونسالدوله، خاطرات، به کوشش سیروس سعدوندیان، تهران، 1380 ش؛ نجفی آشتیانی، ابوالقاسم، نیمنگاهی به آشتیان، تهران، 1385 ش؛ نُردن، هرمان، زیر آسمان ایران، ترجمۀ سیمین سمیعی، تهران، 1356 ش؛ نظامی گنجوی، خسرو و شیرین، به کوشش بهروز ثروتیان، تهران، 1366 ش؛ نفیسی، علیاکبر، فرهنگ، تهران، 1343 ش؛ نیرومند، محمدباقر، واژهنامهای از گویش شوشتری، تهران، 1355 ش؛ ورجاوند، پرویز، سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین، تهران، 1383 ش؛ وکیلی، حسینعلی، فرهنگ فارسی به فارسی، تهران، 1383 ش؛ هولتسر، ارنست، ایران در یکصدوسیزده سال پیش، ترجمۀ محمد عاصمی، تهران، 1355 ش؛ هویان، آندرانیک، آیینها و مراسم سنتی ارمنیان ایران، تهران، 1386 ش؛ یوسفی، فریده، فرهنگ و آداب و رسوم سوادکوه، ساری، 1389 ش؛ نیز:
Allemagne, H. René. d’, Du Khorassan au pays des Backhtiaris, Paris, 1911.مینا احمدیان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید