رَوایَتِ اِمیدِ اَشَوَهیشْتان، از آثار به جا مانده به خط و زبان پهلوی (فارسی میانۀ ساسانی)، در زمینۀ احکام دینی و آداب اجتماعی و شخصی زردشتیان.
کتاب مجموعهای از ۴۴ پرسش است که هر یک از آنها چند پرسش مرتبط باهم به دنبال دارند و در مجموع، ۲۷۰ پرسش و پاسخ را دربرمیگیرد (وست، 105؛ پورداود، ۱۶۷). چنانکه از مقدمۀ کتاب پیدا ست، روحانی عالیمقام، آتورگشنسب پسر مهرآتش، پرسشها را طرح کرده، و موبدان موبد، امید پسر اشوهیشت، نوۀ گُشنجم به آنها پاسخ داده است ( ایرانیکا، VIII/ 413؛ تاراپور، I/ 3). پرسشها در زمینۀ مسائل واقعی برخاسته از وضعیت زردشتیان ایران در سدههای نخست پس از اسلاماند (مناش، 550؛ تاراپور، I/ 4).
از زندگی و شرح حال آتورگشنسب اطلاعی در دست نیست (سلیم، پیشگفتـار، بش ). اما امید اشوهیشتان از خانوادهای شناختهشده و از علمای بزرگ زردشتی در سدۀ ۴ ق/ ۱۰ م بوده است (صفای اصفهانی، شانزده؛ تفضلی، ۲۸۳)؛ وی به سلسلهای اصیل از موبدان برجسته از دودۀ آدُرباد مهرسپندان ــ معتبرترین مفسر متون اوستایی ــ تعلـق داشته است. امید نسل پنجم از تبار آتـورپات فرخزادان ــ نخستین نـویسنـده و مصحح دینکرد ــ و بـرادرزادۀ منوشچهر ــ نـویسندۀ دادستان دینیک (ه م) ــ و پـدر آدُرباد ایمیدان ــ آخرین نویسندۀ دینکرد ــ بوده است ( ایرانیکا، همانجا؛ تاراپور، I/ 3). سلسلۀ این موبدان در بخش پایانی بندهش ایرانی (ص ۲۰۴- ۲۰۵) نام برده شدهاند. اِمید پس از درگذشت عمویش منوشچهر، پیشوای دینی زردشتیان جنوب و غرب ایران شد. وی در میان همکیشان خود بسیار مورد تکریم بوده است، تاحدیکه به او لقب «هوفرورد» (= دارای فرهوشی نیک) داده بودند (مناش، همانجا؛ تاوادیا، 4-5؛ کانگا، 9؛ تاراپور، همانجا). به گزارش مسعودی، زمان حیات وی نیمۀ اول سدۀ ۴ ق/ ۱۰ م بوده است (ص ۹۱؛ نیز نک : مناش، همانجا).
زردشتیان آثاری مانند روایت امید اشوهیشتان را از میراث ادبی خود میدانند و همواره در حفظ و نگهداری آن کوشیدهاند (نریمان، xiv). از این اثر بارها رونویسی شده است و اکنون چند نسخه از آنها در کتابخانههای متعلق به پارسیان در هندوستان نگهداری میشوند (نک : دابار، 51).
قدیمترین و معتبرترین نسخۀ این کتاب در مجموعۀ دستنوشتههای مشهور به TD2، از مجموعۀ تهمورس دینشاه انکلساریا قـرار دارد (تفضلی، ۲۸۴، ۳۲۸). فریدون مـرزبان ــ از روحانیان زردشتی کرمان ــ این نسخه را در سالهای ۹۹۵- ۹۹۸ یزدگردی (۱۶۲۶- ۱۶۲۹ م) کتابت کرده است. متن نخست این نسخه، از برگ ۲b تا 122a، بندهش، و سپس از برگ 123a تا 163a روایت امید اشوهیشتان است (انکلساریا، II/ 21, 26؛ برای آگاهی از محتوای کامل این نسخه، نک : صفای اصفهانی، بیستودو ـ بیستوسه). بهرامگـور انکلساریـا، پسـر دینشاه، در ۱۹۲۸ م این متن را آوانگاری و تصحیح کرد و در ۱۹۶۲ م با نام روایت ایمید اشوهشتان در یک جلد مستقل به چاپ رساند (بویس، «ادبیات ... »، ۱۴۰). در دهههای گذشته مناش، جاماسپ آسا، کانگا و بسیاری دیگر، پرسشهای این متن را به زبانهای انگلیسی و فرانسوی ترجمه کردند (نک : ایرانیکا، VIII/ 143؛ ماهیارنوابی، ۲؛ جاماسپآسا، 37). نزهت صفای اصفهانی متن کامل این اثر را در ۱۹۸۰ م به زبان انگلیسی ترجمه کرد و در دانشگاه هاروارد به چاپ رسانید. وی سپس آن را به زبان فارسی برگرداند که در ۱۳۷۶ ش به همراه آوانویسی متن پهلوی، با عنوان روایت امید اشوهیشتان در تهران چاپ و منتشر شد.
نام اصلی کتاب، سخونیها[۱]ی (سخنهای) اِمیت اشوهیشتان بوده (تاوایا، 4)، که روی برگ اول این متن در نسخۀ کتابخانۀ ملافیروز نوشته شده است (سلیم، پیشگفتار، بش ). واژۀ «روایت» (به معنی نقل و شرح) در متون پهلوی نیامده است، بلکه روحانیان زردشتی آن را به جای واژۀ پهلوی «نیگِز» (= شرحدادن)، و برای متونی به کار بردند که پس از انقراض ساسانیان، به زبان پهلوی تدوین گردیدند ( ایرانیکا، همانجا؛ مکنزی، 59؛ صفای اصفهانی، چهارده). در آن زمان، بهسبب رویگردانی موبدان از دین نیاکان خود، بهتدریج از شمار آنان کاسته میشد، درحالی که وجودشان برای اجرای آیینها و مراسم مذهبی، بهعنوان محور حیات دینی ضروری بود. در نتیجه، به منظور تسهیل در شرح و تبیین آموزههای مزدایی، شیوۀ تعلیم از راه «پرسش و پاسخ» و به اصطلاح، روایت رواج گرفت (مناش، 543). این روایات از اواخر سدۀ ۳ ق/ ۹ م تا پایان سدۀ ۵ ق/ ۱۱ م بر مبنای ترجمههای پهلوی از اوستا در زمان ساسانیان و دیگر منابع دینی زردشتی، به زبان پهلوی رایج در آن دوران به نگارش درآمدند (صفای اصفهانی، چهارده، پانزده، هفده؛ تاوادیا، ۴۷؛ وست، 80-81).
تعیین تاریخ تألیف کتابهای پهلوی موجود، در آشکار شدن تاریخ جامعۀ زردشتی بسیار اهمیت دارد. در برخی از این آثار، ازجمله در روایت امید ... به روشنی از اسلام نام برده شده است (مزداپور، زرتشتیان، ۴۸). روایت امید اشوهیشتان دراینمیان، از اهمیت ویژهای برخوردار است و تفاوتهایی با دیگر روایات دارد. کتاب با مقدمهای کوتاه آغاز میشود و از سبک پیچیده و مفروضات متداول در نگارش روایات، پیروی نکرده است. پرسشها، اصولی و قاطع، و پاسخها، دقیق و کوتاهاند و نشان میدهند که اِمید به وعظ بیتکلف و صراحت در شناساندن مسائل فقهی، اصول دینی و قوانین شخصی زردشتیان توجه خاصی داشته است (صفای اصفهانی، شانزده، هفده؛ موله، ۳۴؛ تفضلی، ۲۸۳). نفوذ و تأثیر اسلام در این اثر بیش از متون دیگر به نظر میآید و از طرفی، اسناد و مدارک مفیدی پیرامون چگونگی زندگی زردشتیان در سدههای ۳ و ۴ ق و نیز کوشش آنان برای تطابق با جامعۀ اسلامی به دست میدهد (مناش، 553، 550؛ میراحمدی، ۲۸۷).
روایت امید در دورانی شکل گرفته که دین زردشتی، بهسبب گرویدن تعدادی بیشمار از پیروانش به دین اسلام، رو به افول بوده است. افزون بر این، به دلیل مشکلاتی که در پی این ارتداد، در روابط خانوادگی زردشتیان به وجود آمده بود، جامعۀ آنان نیز بسیار آشفته شده بود (تاراپور، I/ 3؛ ایرانیکا، VIII/ 413). به همین سبب، سبک و شیوۀ روایات با هدف تقویت و گسترش قوانین، تکالیف و آدابورسوم دینی، و به منظور ایجاد نظم و هماهنگی در جامعۀ زردشتی شکل گرفته است (صفای اصفهانی، دوازده، هفده؛ تفضلی، همانجا). امید اشوهیشتان و آتورگشنسب در مقدمۀ کتاب با ذکر این نکته که «پرسشها اقتباس از نسخۀ جاویدانِ مقدس» (یعنی اوستا) است، خواننده را از اجرای احکام آن مطمئن میسازند.
این کتاب نمایانگر جنبههای مختلف زندگی اجتماعی، دینی و آدابورسوم زردشتیان در زمان حیات امید است (تاراپور، همانجا). پرسشها در این اثر دربارۀ مسائلی از این قبیلاند:
پرسشهای ۱، ۲، ۳، ۷، ۱۸، ۴۳ و ۴۴ در زمینۀ حقوق زن (همسر) در اموری مانند ارث و سرپرستی اموال و فرزندان پس از مرگ شوهر، شرایط فرزندخواندگی و جز آن است. گفتنی است که زنان در جامعۀ زردشتی چند جایگاه مختلف داشتهاند و امتیاز آنها در خانواده براین اساس تعیین میشده است. دختر اگر با موافقت پدر و مادر خود، برای نخستینبار، به ازدواج مردی در میآمد، «پادشاهزن» نامیده میشد. اگر زنی پس از فوت همسر دوباره ازدواج میکرد، به او «چاکرزن» میگفتند. دختر اگر تکفرزند بود یا برادری نداشت، هنگام ازدواج «ایوکزن» محسوب میگردید. دختری که بدون رضایت پدر و مادرش با پسری ازدواج میکرد، «خودسرزن» نامیده میشد (آذرگشسب، ۱۷۷-۱۸۰). پاسخهایی که امید به پرسشهای فوق میدهد، حقوق و امتیازات زن را در هر یک از این جایگاهها به روشنی مشخص میکند (نک : مناش، 550-551).
پرسشهای ۴، ۲۵ و ۲۶ دربارۀ ارث و داراییهای فردی است که به دین دیگری گرویده است. در آیین زردشتی، فرد مرتد از همۀ حقوق، ازجمله ارث محروم بوده است و داراییهایش نیز به اعضایی از خانوادۀ او میرسید که وفادار به دین باقی میماندند. حاکمان اسلامی، در سدههای نخست این قانون را که به قوانین فقه اسلامی نزدیک بود، پذیرفتند و درنتیجه، روحانیان زردشتی میتوانستند آن را اجرا کنند (چوکسی، 89). امید در پاسخ به پرسشهایی که در این زمینه مطرح شده، گفته است که اجرای این قوانین در زمان وی دشوار شده بود. او پس از شرح مواد این قانون، توصیه کرده است که «اگر امکان انجام آنها نبود، با رعایت جانب احتیاط، اموال در دست فرد مرتد باقی بمانند».
پرسشهای ۵، ۶ و ۸، در زمینۀ وظایف و مسئولیتهای مرد سرپرست خانواده است.
پرسشهای ۹ و ۱۱، پیرامون گناهانی است که موبدان مرتکب میشدند؛ مانند اظهارات دروغ در هنگام وعظ، به جبهه رفتن در هنگام جنگ به منظور کسب سود و ترک وظایفی که برعهدهشان بوده است و جز آن. در پاسخ آمده است که «این هیربدان در صورت بازگشت، از شغل مقدسشان برکنار، و درصورتیکه در آن مدت گناه دیگری مرتکب شده باشند، مرگارزان (= شایستۀ مرگ) خواهند شد».
پرسشهای ۱۲-۱۶، ۲۰ و ۳۲- ۳۸، دربارۀ انواع ناپاکیها و نیز مراسم برشنوم (= تطهیر) و وظایف روحانیان در اجرای آن است. اشارههای پیدرپی به ناپاکی و تطهیر و جزئیات آن در سراسر کتاب، نشاندهندۀ اهمیت این موضوع است. بنابر اعتقادات زردشتی، دنیا انباشته از عوامل و پدیدههای اهریمنی است و انسان به آسانی بر اثر تماس با آنها ناپاک میشود. حتى جاریشدن خون از بدن از آثار اهریمن به شمار میآید؛ مثلاً، اگر بر اثر کشیدن دندان، خون وارد معده میشود، شخص ناپاک محسوب میشود (بویس، «دیانت ... »، ۱۶۶، ۱۷۲). از طرفی، باور بر این است که تن آدمی نیز خود زایندۀ آلودگی و نجاست است و دراینباره، احکامی وجود دارد که درگذشته، برای اجرای آنها سخت تلاش میکردند (مزداپور، داغ ... ، ۲۴۲). بزرگترین ناپاکی، حاصل از تماس بدن با جسد مرده است که برای پاکشدن، باید آداب برشنوم را به جا آورند (جکسن، ۴۳۴). مراسمی که موبدان برای تطهیر فرد ناپاک انجام میدادند، شامل خواندن اوستا، طهارت درونی با آشامیدن نیرنگ (= ادرار تقدیسشدۀ گاو) با کمی خاکستر آتش مقدس، و تطهیر خارجی با گُمیز (= ادرار تقدیسنشدۀ گاو)، سنگ و آب بود (بویس، همان، ۱۶۸). امید در بخشی از پاسخهای خود به این پرسشها، گفته است: «اگر موبدی مراسم برشنوم را بهدرستی انجام ندهد، باید کفاره بپردازد؛ و اگر به عمد و برخلاف احکام دین انجام دهد، مجازاتش مرگ است».
پرسش ۱۷، دربارۀ ثواب کارهای خیر است، بهویژه اعمالی که سود آنها به همگان میرسد، مانند ساختن پل روی رودخانهها و یا ایجاد آبراهه برای مناطق کمآب.
پرسش ۱۸، دربارۀ قیم و چگونگی قیمومت است.
پرسش ۱۹، آداب حمامکردن و احکام مربوط به آن را طرح میکند. باوجود اینکه شستوشوی روزانۀ سر و تن توصیه میشود، اما رفتن به گرمابۀ متعلق به پیروان ادیان دیگر گناه به شمار میرود (مزداپور، همان، ۲۴۶).
پرسشهای ۲۲ و ۲۷، در زمینۀ ثواب ازدواج با خویشاوندان نزدیک (= خودوده) و گناه انجامندادن آن است.
پرسش ۲۶، دربارۀ وضعیت مرتدی است که توبه کند و اعمال ثواب انجام دهد و نیز احکام مربوط به مراسم بزرگداشت او پس از مرگش است. زردشتیان معتقد به حیات پس از مرگاند، در نتیجه توجه ویژهای به ارواح درگذشتگان دارند و مراسم و آداب متعددی برای بزرگداشت آنان دارند (بویس، همان، ۱۳۱، ۱۶۳).
پرسشهای ۳۹ و ۴۰، از مسائل کلامی و فلسفی در زمینۀ معادشناسی است؛ مسائلی مانند سرنوشت روان پس از مرگ تا زمان رستاخیز، حمایت آفریدگار از ارواح درگذشتگان در بهشت و حتى در دوزخ، تقدیر الٰهی و اختیار.
و سرانجام، پرسشهای ۴۱ و ۴۲، دربارۀ مجازات انحرافات جنسی و روابط نامشروع است که از گناهان بزرگ به شمار میروند.
مآخذ
آذرگشسب، اردشیر، مراسم مذهبی و آداب زرتشتیان، تهران، ۱۳۵۲ ش؛ بندهش ایرانی (روایات امید اشاوهیشتان و جز آن)، به کوشش یحیى ماهیار نوابی و دیگران، شیـراز، ۱۳۵۷ ش، ج ۱؛ بـویس، مـری، «ادبیات فارسی میانه»، ادبیـات دوران ایران باستان، ترجمۀ یدالله منصوری، تهران، ۱۳۷۷ ش؛ همو، «دیانت زرتشتی در دوران متأخر»، دیانت زرتشتی، ترجمۀ فریدون وهمن، تهران، ۱۳۴۸ ش؛ پورداود، ابراهیم، حاشیه بر ویسپرد، ترجمۀ همو، تهران، ۱۳۸۱ ش؛ تاوادیا، ج.، زبان و ادبیات پهلوی، ترجمۀ س. نجمآبادی، تهران، ۱۳۴۸ ش؛ تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، ۱۳۷۶ ش؛ جکسن، ا. و.، سفرنامه ( ایران در گذشته و حال)، ترجمۀ منوچهر امیری و فریدون بدرهای، تهران، ۱۳۵۲ ش؛ روایت امید اشوهیشتان، ترجمۀ نزهت صفای اصفهانی، تهران، ۱۳۷۶ ش؛ سلیم، عبدالامیر، بررسی روایات امید اشوهشتان، پایاننامۀ دکتری، دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه تهران، بیتا؛ صفای اصفهانی، نزهت، مقدمه بر روایت امید اشوهیشتان (هم )؛ ماهیار نوابی، یحیى، مقدمه بر بندهش ایرانی (هم )؛ مزداپور، کتایون، داغ گل سرخ و چهارده گفتار دیگر دربارۀ اسطوره، تهران، ۱۳۸۳ ش؛ همو، زرتشتیان، تهران، ۱۳۸۲ ش؛ مسعودی، علی، التنبیه و الاشراف، به کوشش عبدالله اسماعیل صاوی، قاهره، ۱۳۵۷ ق/ ۱۹۳۸ م؛ موله، ماریژان، ایران باستان، ترجمۀ ژاله آموزگار، تهران، ۱۳۶۳ ش؛ میراحمدی، مریم، تاریخ تحولات ایرانشناسی، تهران، ۱۳۹۰ ش؛ نیز:
Anklesaria, B. T., introd. The Pahlavi Rivāyat of Āturfanbag and Franbag - Srōš, Bombay, 1969; Choksy, J. K., Conflict and Cooperation, New York, 1997; Dhabhar, B. N., Descriptive Catalogue of Some Manuscripts Bearing on Zoroastrianism and Pertaining to the Different Collections in the Mulla Feroze Library, Bombay, 1923; Iranica ; JamaspAsa, K. M., «On the Ēmēt i Ašavahištān», K. R. Cama Oriental Institute Golden Jubilee Volume, ed. D. H. Kanga, Bombay, 1969; Kanga, M. F., «Two Interesting Chapters From the Pahlavi Text Rivāyēt ī Ēmēt ī Ašavahištān, Pursišn IX and X-A Study», Bulletin of The Asia Institute, Tehran, 1975, nos. 2-3; MacKenzie, D. N., A Concise Pahlavi Dictionary, London, 1971; Menasce, J. de, «Zoroastrian Literature After the Muslim Conquest», The Cambridge History of Iran, vol. IV, ed. R. N. Frye, Cambridge, 1975; Nariman, G. K., «Note», Parsis of Ancient India of Sh. K. Hodivala, Bombay, 1920; Tarapore, J. C., «Foreword», Rivâyat-î Hêmît - î Ašavahištân, ed. B. T. Anklesaria, Bombay, 1962; Tavadia, G. C., Introd. Šāyast-nē-Šāyast, ed. id, Hamburg, 1930; West, E. W., «Pahlavi Literature», Grundriss der Iranischen Philologie, Strasbourg, 1896-1904, vol. II.
فرزانه حاتم پور کنی