صفحه اصلی / مقالات / رمان عامه پسند /

فهرست مطالب

رمان عامه پسند


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : یکشنبه 22 دی 1398 تاریخچه مقاله

رُمانِ عامّه‌پَسَنْد، از انواع رمانها که موضوع آنها مسائل غیرجدی و صرفاً سرگرم‌کننده است. منتقدان از رمان عامه‌پسند با نامهای مختلفی چون «رمان بازاری»، «رمان پاورقی»، «رمان پرفروش»، «رمان پرخواننده»، «رمان تفاله‌ای» و «رمان دنباله‌دار» یاد کرده، و برای آن تعریفهای گوناگونی عرضه داشته‌اند. 
همان‌گونه که پیدا ست، مبنای این نام‌گذاریها متفاوت است. برخی از نامها بر چگونگی انتشار، برخی بر کیفیت، بعضی بر میزان مخاطب و برخی نیز بر میزان فروش رمانها استوار است. به‌جز این، بیشتر منتقدان، هنگام توضیح و شرح دقیق‌تر، بر کیفیت پایین این‌گونه رمانها تأکید کرده، و آنها را داستانهایی دانسته‌اند که در مقابل آثار ادبی قرار دارند و موضوع آنها مسائل پیش‌پاافتاده و صرفاً سرگرم‌کننده است (میرصادقی، 141؛ میرعابدینی، «پاورقی ... »، 24، «داستان ... »، 36؛ حافظی، 29). 
دربارۀ کارکرد این رمانها دو دیدگاه متفاوت وجود دارد. برخی از منتقدان و پژوهشگران بر تأثیرات منفی این آثار تأکید می‌کنند و بر این باورند که آنها در بازتولید پذیرش خودانگیختۀ وضع موجود، تبلیغ تسلیم‌پذیری، مخالفت با نوآوری و نیز اشاعۀ خیال‌پروری و واقعیت‌گریزی مؤثرند (برای آشنایی با این دیدگاهها، نک‍ : الٰهی، س 10، شم‍ 3، ص 554-555؛ میرعابدینی، همانجا؛ احمدی، 224-225؛ استوری، 36؛ مجابی، 30). 
در نقطۀ مقابل این اظهارنظرهای منفی، اظهارنظرهای مثبتی هم ــ البته از منظر جامعه‌شناسی و مطالعات فرهنگی ــ دربارۀ این رمانها ارائه شده است. برخی مانند سیدحسینی بر این باورند رمانهایی که به صورت پاورقی چاپ می‌شوند، نه تنها بزرگ‌ترین مایۀ سرگرمیِ خوانندگان‌اند، بلکه به افزایش تیراژ روزنامه‌ها نیز کمک می‌کنند و بر ایجاد عادت کتاب‌خوانی و پدیدآوردن خواننده برای ادبیات متعالی نیز تأثیرگذارند (ص 19). برخی نیز مانند حق‌شناس با تأکید بر اینکه رمان از هر نوع که باشد، به جهان نو تعلق دارد و رواج آن در هر جامعه‌ای، مبین حلول روح نوگرایی در کالبد تک‌تک افرد رمان‌خوان جامعه است، اقبال روزافزون مردم ایران ــ به‌ویژه زنان ــ به این رمانها را نشانۀ افزایش شمار زنان و مردان امروزی در جامعۀ ما می‌دانند (ص 34). 
با توجه به اینکه بخش چشمگیری از خوانندگان این رمانها زنان‌اند، برخی از منتقدان رویکرد آنان را به این رمانها نوعی اعتراض نهفته می‌دانند و بر آن‌اند که «خواندن این داستانها ]از سوی زنان[ ازجمله نوعی اعتراض از راه خیال‌پردازی و حاکی از اشتیاق برای دنیای بهتر است. لیکن متقابلاً ساختار روایی داستانهای عاشقانه، ظاهراً چنین القا می‌کند که خشونت و بی‌اعتنایی مردان در واقع نوعی ابراز عشق است که برخی از زنان قادر به رمزگشایی درست آن هستند» (استوری، 40). اما دربارۀ مخاطبان داستانهای عامه‌پسند ایرانی، آراء متفاوتی عرضه شده است: برخی در پژوهش خود به این نتیجه رسیده‌اند که نه‌تنها رابطۀ معناداری میان این گونه رمانها و خوانندگان زن وجود دارد، بلکه شخصیت اصلی 5/ 72 ٪ از این آثار (رمانهای دهۀ 1370 ش)، مؤنث و 85 ٪ از مؤلفان آنها نیز از میان زنان برخاسته‌اند (میرفخرایی، 138). 
تـوجه بـه مخاطب ــ زن یـا مـرد ــ و تـلاش نویسنده بـرای برآوردن نیازها و تمایلات او، اصلی‌ترین ویژگی این رمانها ست که بر ساخت، زبان و محتوای آنها تأثیر می‌گذارد و به نوعی، از ارزشهای معنایی و ادبی آنها می‌کاهد. پژوهشگری، ضمن تأیید این دیدگاه، تصریح می‌کند که رمانهای عامه‌پسند در طرح اصلی خود، توجه فراوانی به خواننده و ساختار ذهنی او دارند و از جنبۀ ظاهری، بیشترین کوشش را برای جذب مخاطب می‌کنند. عناصر داستان در این رمانها، نه برای هنری‌کردن اثر، بلکه برای جلب رضایت خوانندگان به کار می‌رود و در زمینۀ محتوا و مضمون هم مهم‌ترین اصل، انتخاب موضوع مورد علاقۀ مخاطب است (صفایی، 134). برخی از محققان، در کنار ویژگی مخاطب‌محوری رمانهای عامه‌پسند، به ارزشمندی و اصالت متن هم پرداخته‌اند (حافظی، 29). 
منتقدی دیگر با نگاهی موشکافانه‌تر، عمده‌ترین ویژگیهای این رمانها را چنین برمی‌شمارد: وجود حادثه‌ای چشمگیر در رمان برای ایجاد تعلیق مناسب در جلب مخاطب؛ تحریک احساسات او؛ محوریت روابط عاطفی و عاشقانه؛ استفاده از شخصیتهای ایستای خوب و بد؛ گنجاندن معمایی دربارۀ اشخاص داستان با هدفِ مرموز جلوه‌دادن آنها؛ جهت‌دادن به ذهن خواننده با اشارات مستقیم؛ استفاده از راوی اول شخص برای ایجاد حس همدلی با خواننده؛ به‌روزکردن رمان با اشاره به مشکلات عام و روزمره؛ استفاده از روان‌شناسی عامیانه برای وصف حالات عمومی شخصیتها؛ تکیه بر قهرمان‌گراییهای فردی؛ پایان خوش برای جبران ناتوانیهای عینی؛ وجود بن‌مایۀ خواب یا عناصر وهمی در داستان برای بیان ناگفته‌ها؛ متکی‌بودن داستان بر تصادفهای مشکل‌گشا؛ استفاده از شیوۀ ریزنگاری برای رفع هرگونه ابهام یا پرسش ذهنی خواننده؛ و جز آنها (نک‍ : گودرزی، 25). منتقد دیگری، در کنار اینها، به وجود دو درون‌مایۀ برجستۀ «سکس» و «خشونت» در این آثار، و نیز واقع‌گریزی و عوام‌فریبی، به همراه تبلیغ نوعی خوشباشی سطحی و برهنه‌خوشحالی تصریح می‌کند (مجابی، 31). 
سرآغاز پیدایش پاورقی یا همان رمان عامه‌پسند در غرب، به دهۀ 4 سدۀ 19 م باز می‌گردد. برخی از پژوهشگران سال 1836 م را زمان آغاز و تولد پاورقی در معنای واقعی آن می‌دانند؛ زیرا در این سال، فکر ایجاد روزنامۀ ارزان‌قیمت و تأمین هزینۀ روزنامه، نه از راه فروش و اشتراک، بلکه از طریق آگهی تجارتی پیش آمد و دو روزنامه‌نگار معروف آن زمان، امیل دو ژیراردن و آرمان دوتاک، قسمت پایین صفحات روزنامه‌هایشان را به چاپ داستانهای دنباله‌دار اختصاص دادند (الٰهی، س 10، شم‍ 3، ص 550). این پاورقیها به قدری مورد توجه خوانندگان قرار گرفتند که بالزاک، رمان پیردختر را به صورت پاورقی به چاپ رساند (همان، 552). 
از میان مشهورترین پاورقی‌نویسان فرانسوی ــ از 1836 تا 1914 م ــ باید از اوژن سو، الکساندر دوما (پدر)، پل فوال، پونسون دوترای و میشل زواکو یاد کرد که بیشتر آثارشان به زبان فارسی نیز ترجمه شده است. دستغیب توجه خاص نویسندگان آثار هنری به داستانهای عامه‌پسند را به نوعی دیگر تأیید می‌کند و می‌گوید: «دیکنز (و البته فیلدینگ و بالزاک و بسیاری دیگر) به‌رغم تعهد عمیق در برابر هنر، با عامۀ مردم پیوند داشتند و به شیوه‌ای می‌نوشتند که عام و خاص را خوش آید و مجذوب کند». به نظر وی، نخستین رمان‌نویسان در غرب، آثار خود را بیشتر برای سرگرم‌کردن کتاب‌خوانها و روزنامه‌خوانها می‌نوشتند و مطالبی مطرح می‌کردند که خوشایند باشد و آنها را مجذوب و مسحور خود سازد (ص 58).
سابقۀ رمان یا داستان عامه‌پسند در ایران به پیدایش پاورقی بازمی‌گردد. با اینکه پاورقی در معنی «شکل مردم‏پسند یک داستان پرپیچ‏وخم» (نک‍ : الٰهی، س 10، شم‍ 2، ص 330-331) مقولۀ نوظهوری است، اما محققان پیشینۀ آن را به سنت نقالی و ادبیات شفاهی قدیم بازبسته‌اند. دوستخواه برای نشان‌دادن ردپای پاورقی‌نویسی در ایـران، تصویری از نقـالی ــ به عنـوان وسیلۀ ارتباط سنتی ــ به دست داده است که تمام‏ اصول پاورقی‏نویسی روزنامه‏ای را با خود دارد. نکتۀ مهم این است که نقالان معمولاً نقلهای خود را بر اساس طومارهایی بیان می‏کرده‏اند که اغلب کاتبانِ کم‏سواد آنها را می‌نوشتند؛ اما همین صورت مکتوب‏، در حقیقت، شکل‏ خام داستانِ دنباله‏دار است که «پاورقی»، شکل پختۀ آن به شمار می‏آید (ص 17- 18؛ نیز نک‍ : الٰهی، همان، 332-333). پژوهشگر دیگری نیز به طور تلویحی، سابقۀ این‌گونه رمانها را در ایران به داستانهایی چون اسکندرنامه، رموز حمزه و هزارویک‌شب بازمی‌گرداند که قصه‌خوانها، مناقب‌خوانها یا نقالها آنها را نقل می‌کردند (مجابی، 28). 
با این همه، تاریخ پیدایش داستانهای عامه‌پسند امروزی در ایران، به اواخر عصر قاجار باز می‌گردد؛ یعنی زمانی‌که مترجمانی چون محمدطاهر قاجار، علیقلی سردار اسعد بختیاری، علی ناظم‌العلوم و ابراهیم نشاط به ترجمۀ داستانهای تاریخی و اجتماعی از نویسندگان فرانسوی روی آوردند و زمینه را برای پیدایش رمانهای تاریخی و اجتماعی فارسی فراهم کردند (پارسانسب، 90)؛ ازاین‌رو، می‌توان گفت رمانهای عامه‌پسند ایرانی، به سبک و سیاق کنونی آن، تحت تأثیر عامل ترجمه و به تقلید از آثار الکساندر دوما، ویکتور هوگو و تا حدودی، جرجی زیدان پدید آمده‌اند.
پژوهشگران برای داستانهای عامه‌پسند فارسی با توجه به تنوع موضوعی آنها، انواعی قائل شده‌اند. قاسم‌زاده آنها را در 8 نوع پلیسی و کارآگاهی، جاسوسی، وهم‌انگیز، عاشقانه، تاریخی، جادویی، عرفانی، و علمی ـ تخیلی رده‌بندی می‌کند و سرآمد آنها را رمانهای عاشقانه می‌داند (نک‍ : خدادوست، 27). پژوهشگر دیگری که خود در مقاطعی از تاریخ ادبیات معاصر ایران نویسندۀ پاورقیهای پرخواننده بوده است، با نگاهی دقیق‌تر، آنها را ذیل عناوین دوازده‌گانه‌ای به این شرح قرار می‌دهد: تاریخی، اجتماعی، عاشقانه، سیاسی، مذهبی، پلیسی و جنایی، فکاهی و طنز، ماجراجویانه، وحشت، تخیلی، مدرن و تلفیقی با عنوان اقتباس و ترجمه؛ او سپس به ذکر اسامی نویسندگان و نام‌بردارترین آثارشان می‌پردازد (الٰهی، س 11، شم‍ 1، ص 102- 108). با این‌همه، چنین به نظر می‌رسد که در عرصۀ فرهنگ و ادبیات معاصر ایران، گویا انواع داستانهای عامه‌پسند تاریخی، اجتماعی، عاشقانه، پلیسی، و علمی ـ تخیلی حضور برجسته‌تری دارند و البته، پیشرو همۀ آنها رمان تاریخی است که سرآغاز آشنایی ایرانیان با رمان غربی نیز به شمار می‌آید (پارسانسب، 89). 
نخستین نمونه از رمانهای عامه‌پسند تاریخی، شمس و طغرا (1287 ش) از محمدباقر خسروی کرمانشاهی است. پس از این رمان و تا حدود سال 1300 ش، 3 رمان تاریخی عشق و سلطنت (1295 ش) از موسى نثری، داستان باستان (1299 ش) از محمدحسن بدیع، و دام‌گستران (1300 ش) از عبدالحسین صنعتی‌زادۀ کرمانی نیز منتشر شدند که همگی از ساختار رمانهای پاورقی و عامه‌پسند تبعیت می‌کردند. با رونق نسبی صنعت چاپ در عصر رضا شاه، نگارش رمانهای تاریخی با تأکید بر قهرمان ملی شتاب گرفت و آثاری چون داستان مانی نقاش (1305 ش) از عبدالحسین صنعتی‌زادۀ کرمانی، دلیران تنگستانی (1310 ش) از محمدحسین رکن‌زادۀ آدمیت، جفت پاک (1311 ش) از حسینقلی سالور، سلحشور (1312 ش) از عبدالحسین صنعتی‌زادۀ کرمانی، عشق و ادب (1313 ش) از علی‌محمد آزاد همدانی، آشیانۀ عقاب (1318 ش) از زین‌العابدین مؤتمن، و جز آنها به نگارش درآمدند که سنخیت بیشتری هم با ساختار رمانهای عامه‌پسند داشتند. 
رمانهای تاریخی فارسی از 1324-1325 ش به بعد، در پاورقی مجلات و روزنامه‌ها جایی برای خود پیدا کردند و افزون بر نویسندگان پیشین، پاورقی‌نویسان حرفه‌ای نظیر محمدابراهیم زمانی آشتیانی، لطف‌الله ترقی، علی جلالی، ناصرالدین شاه‌حسینی، شین پرتو، حسین مسرور، و معروف‌تر از همه، حسینقلی مستعان (1283-1362 ش)، قدم در این راه گذاشتند و داستانهای تاریخی ـ عاشقانۀ خود را به صورت روزانه در مطبوعات چاپ کردند و موجب افزایش فروش و رونق کار روزنامه‌هایی چون ترقی، تهران مصور و اطلاعات هفتگی شدند. حسینقلی مستعان نوشتن داستانهای پاورقی را از 1318 ش آغاز کرد و در مدت کوتاهی، به شهرت بسیاری دست یافت و زمینه‌ساز افزایش شمارگان مجلات ایران و تهران مصور شد. حسین مسرور (1267-1347 ش) نوشتن نخستین پاورقی تاریخی خود را با عنوان ده نفر قزلباش از شهریور 1327 ش در روزنامۀ اطلاعات آغاز کرد و بعدها مجموعۀ آثار خود را به صورت کتاب به چاپ رساند (نک‍ : پارسانسب، 210). 
در دهۀ 1340 ش، پاورقی‌نویس توانایی به نام شاپور آرین‌نژاد پدید آمد که شمار زیادی پاورقی تاریخی، ازجمله ده مرد رشید، نسل شجاعان، نگهبانان تاج و تخت و جز اینها را با سبکی رمانتیسم و پرهیجان می‌نوشت و آنها را به صورت جزوه‌های هفتگی منتشر می‌کرد (میرعابدینی، صد سال ... ، 1-2/ 142). صدرالدین الٰهی (ز 1313 ش) پاورقی تاریخی شیرها و شمشیرها ــ دربـارۀ جـلال‌الدیـن خـوارزمشـاه ــ و زنـده‌مـرد (1349 ش) ــ دربـارۀ امیـرکبیر ــ را بـا نامهای مستعـار ارغنـون، کارون و سپیده، نوشت. 
ظهور ذبیح‌الله منصوری (1288-1365 ش) و پاورقیهای ترجمه ـ تألیفی پرکشش او، به‌تدریج فضا را بر نویسندگانی چون محمد حجازی، مرتضى مشفق کاظمی، حسینقلی مستعان و حسین مسرور تنگ کرد. او با چاپ داستانهای تاریخی ـ عشقی خود در دهه‌های 1340 و 1350 ش در مجلات و روزنامه‌های پرتیراژی چون اطلاعات، ترقی، تهران مصور، روشن‌فكر، سپید و سیاه و به‌ویژه روزنامۀ كوشش و مجلۀ خواندنیها (نک‍ : بهشتی‌پور، 20-26)، طرف‌داران زیادی به دست آورد. 
از دیگر پاورقی‌نویسان معروف مطبوعات آن عصر، جواد فاضل (1293-1340 ش) است که بیشتر موضوعهایی در زمینۀ حماسه و تاریخ کهن ایران نظیر امیرارسلان و داستانهای شاهنامه را دنبال می‌کرد. پاورقی‌نویسی تاریخی تا دهۀ 1350 ش، رونق ویژه‌ای داشت؛ اما پس از آن و با افزایش رسانه‌هایی چون سینما و تلویزیون، رو به افول گذاشت و البته، نوعی دیگر از رمان تاریخی، به نام رمان تاریخی نوین سر برآورد (میرعابدینی، همان، 1-2/ 155). 
گونۀ پرمخاطب دیگر رمانهای عامه‌پسند فارسی، داستانهای اجتماعی به سبک رمانتیسم‌اند که در حدود سال 1300 ش، و بیشتر به پیروی از رمانهای ویکتور هوگو و الکساندر دوما پدید آمدند. نخستین داستان از این دست، تهران مخوف مرتضى مشفق کاظمی (1297-1356 ش) است که در 1301 ش، در روزنامۀ ستارۀ ایران انتشار می‌یافت و سپس در 1303 ش به صورت کتابی مستقل چاپ شد (نک‍ : الٰهی، س 10، شم‍ 4، ص 721). عباس خلیلی (1272-1350 ش) نیز با تأسیس روزنامۀ اقدام، به شیوۀ پاورقی‌نویسان اروپایی رمانهای روزگار سیاه (1303 ش)، انتقام (1304 ش)، انسان (1304 ش) و اسرار شب (1305 ش) را منتشر کرد (همان، ص 722؛ نیز نک‍ : میرعابدینی، همان، 1-2/ 61). نویسندگان این رمانها بیشتر به شیوه‌ای احساساتی، زندگی مشقت‌بار زنان، جوانان و کارمندان را موضوع کار خود قرار می‌دادند. 
محمد حجازی (1279-1352 ش) نیز رمانهای سه‌گانۀ خود، یعنی هما (1307 ش)، پری‌چهر (1308 ش) و زیبا (1309 ش) را نوشت و در آنها، به توصیف ماجراهای عشقی ـ اجتماعی پرداخت. از دیگر نام‌برداران اجتماعی‌نویس دهۀ 1320 ش، باید از محمد مسعود (1284-1326 ش) یاد کرد که همین مضامین را در 3 رمان تفریحات شب (1311 ش)، در تلاش معاش (1312 ش) و اشرف مخلوقات (1313 ش) خود منعکس کرد. 
این دسته رمانهای عامه‌پسند اجتماعی در دهه‌های 1330 و 1340 ش، جای خـود را به رمانهای عشقی ـ اجتمـاعی دادند کـه پس از 28 مرداد 1332، به فراوانی در روزنامه‌های آن زمان چاپ شدند و جمع زیادی از خوانندگان سطحی را به سوی خود جلب کردند. محمود دژکام (ز 1296 ش) در خاطرات یک دزد (1334 ش)، ربیع مشفق همدانی (1291- 1388 ش) در تحصیل‌کرده‌ها (1334 ش)، نصرت رحمانی (ز 1306 ش) در مردی که در غبار گم شد (1338 ش)، رجبعلی اعتمادی (ز 1312 ش) در ‌تویست داغم کن (1341 ش)، و رسول ارونقی کرمانی (ز 1309 ش) در گلین (1349 ش) همین شیوه را در پیش گرفتند (میرعابدینی، صد سال، 1-2/ 470). 
ازجمله گروههای اجتماعی که پس از مرداد 1332 به ماجراهای پاورقیهای مطبوعات راه یافتند، جاهلان بودند. حسین مدنی (ز 1305 ش) داستان اِسمال در نیویورک را به صورت پاورقی در مجلۀ سپید و سیاه در 1333 ش منتشر کرد. موفقیت این رمان، موجی از پاورقیهای فکاهی را به دنبال داشت که ژیگولو (1334 ش) نوشتۀ جمشید وحیدی از معروف‌ترین آنها ست که در همان مجله انتشار یافت (نک‍ : همان، 1-2/ 284، 286). از مشهورترین پاورقیهای عشقـی ـ اجتماعی دهـۀ 1350 ش، بـدون شک، باید از دایی‌جان ناپلئون (1349 ش) نوشتۀ ایرج پزشکزاد (ز 1306 ش) یاد کرد که البته از جالب‌ترین و آموزنده‌ترین رمانهای نوشته‌شده دربارۀ جامعۀ ایرانی پس از جنگ دوم جهانی نیز به شمار می‌رود ( ادبیات ... ، 135؛ نیز نک‍ : ه‍ د، دایی‌جان ناپلئون). 
گونۀ دیگر از آثار عامه‌پسند، رمان پلیسی است. برخی از منتقدان اقدام روزنامۀ صور اسرافیل در انتشار بخشی از استنطاق میرزا رضا کرمانی، قاتل ناصرالدین شاه، را سرآغازی برای نوشتن پاورقیهای پلیسی فارسی می‌دانند (الٰهی، س 10، شم‍ 4، ص 720-721). به هر روی، رواج پاورقی پلیسی در ایران، به‌ویژه در دو دهۀ نخستین سدۀ حاضر، وام‌دار تلاش مترجمانی چون نصرالله فلسفی (1280-1360 ش)، ذبیح‌الله منصوری، محمدعلی گلشاییان و عنایت‌الله شکیباپور (1286-1363 ش) است (میرعابدینی، همان، 1-2/ 120-121). با این‌همه، حضور قدرتمند پاورقیهای تاریخی و اجتماعی تا چند دهه، مجال چندانی به گسترش رمانهای پلیسی در ایران نمی‌داد، تا اینکه در دهۀ 1350 ش، با ترجمۀ آثاری از مایک هامر، میکی اسپیلن، والری کوئین و دیگران، ترجمۀ پاورقیهای پلیسی رونق گرفت که سرآمد اینها، ترجمۀ کتابهایی از عزیز نسین بود. پرفروش‌ترین رمانهای عامه‌پسند در حوزۀ ترجمه را باید آثار دانیل استیل دانست که داستانهایش بیشتر شبیه به فیلمهای رمانتیک هندی، و مخاطبان آثارش غالباً زنان بودند. سیدنی شلدون دیگر نویسنده‌ای بود که رمانهایش به فیلمهای هیجان‌انگیز شباهت، و مخاطبان بسیاری داشت و عناصری چون قتل، جنایت، جاسوسی، بازیهای پنهانی، گره‌گشاییهای غیرقابل انتظار، قهرمان اول زن و جز آنها، در آثار او فراوان بود. اما معروف‌ترین پلیسی‌نویسان معاصر، یکی امیر عشیری (ز 1303 ش) بود که کارهایش در مجلۀ اطلاعات هفتگی و آسیای جوان منتشر می‌شد و پاورقیهای ردپای یک زن، فرار به سوی هیچ، مردی که هرگز نبود، و نبرد در ظلمت را نوشت؛ دیگر پاورقی‌نویسان عبارت بودند از: ناصر نظمی با اطاق کبود، صدرالدین الٰهی با پنجه‌های پوسیده، و پرویز قاضی‌سعید (ز 1321 ش) با جاسوسه‌ای در برلین (نک‍ : الٰهی، س 11، شم‍ 1، ص 105-106، 122، حاشیۀ 124). 
در دهۀ 1360 ش ــ سالهای انقلاب و جنگ ــ خواندن کتابهای سیاسی و عقیدتی جای پاورقیها را می‌گرفت و آثار مرتضى مطهری و علی شریعتی و دیگران، دست‌به‌دست می‌شدند. در این دهه، تنها ذبیح‌الله منصوری بود که همچنان به کار ترجمه یا نگارش داستانهای عامه‌پسند ادامه می‌داد. اسماعیل فصیح با کتابهای سریالی خود، فضاهای اجتماعی دهۀ 1360 ش را تصویر می‌کرد و نیز احمد محققی، که ماجرای کتابهایش بیشتر در دادگاهها می‌گذشت. در دهۀ 1370 ش با پایان‌گرفتن جنگ، کاهش تولید آثار ادبیِ هنری و نیز نیاز مردم به داشتن سرگرمی، پاورقی‌نویسان را بار دیگر به صحنه آورد و کسانی چون فهیمه رحیمی، نسرین ثامنی، نسرین قدیری و دیگران شروع به نوشتن کردند. منتقدی، رواج دیدگاههای نهیلیستی (= هیچ‌انگاری) در میان نویسندگان هنری و دغدغه‌های آنها برای تأمین معاش، تولید رمان برای سرگرمی و ضرورت رقابت رمان با فیلمهای ویدئویی را از دلیلهای تقویت این جریان می‌داند (نک‍ : میرعابدینی، صد سال، 3-4/ 767، 1014- 1015، 1263- 1269). در سـال 1374 ش، فتانـه حاج‌سیدجوادی با بامداد خمار عرصۀ رمانهای سرگرم‌کننده را فتح کرد. در 1378 ش، مؤدب‌پور، که رمانهایش دست کمی از آثار فهیمه رحیمی نداشت و نیز مریم جعفری و تکین حمزه‌لو که از جوان‌ترها بودند، به این عرصه وارد شدند. مضمون داستانهای این نویسندگان، عشقی بود، و البته، از نظر ساختار، نسبت به نمونه‌های دهه‌های پیشین ضعیف‌تر بودند (نک‍ : علی‌نظری، بش‍‌ ). 
مطالعۀ وضعیت کتاب در دهۀ 1380 ش، حقایقی را دربارۀ میزان رواج رمانهای عامه‏پسند آشکار می‌کند. یکی از پژوهشها که فقط به بررسی وضعیت این آثار در 1379 ش می‌پردازد، گویای آن است که در این سال،‏ 530 داستان و رمان با تیراژ 842‘000‘1 نسخه منتشر شده است؛ برای نمونه: فهیمه رحیمی، 000‘136؛ زویا سیناپور، 000‘70؛ مریم امینی، 000‘45؛ نسرین ‏قدیری، 000‘35؛ حسین کریم‏پور، 000‘25؛ عباس ‏سپهری، 000‘20؛ نازی صفوی، 700‘ 17؛ و مهدی ‏اعتمادی، 600‘16. جالب اینکه در همین سال، تیراژ پرفروش‏ترین آثـار نویسندگان‏ ادبیـات خلاق ما ــ محمود دولت‌‏آبادی و هوشنگ گلشیری ــ هریک 000‘11 جلد بوده است و این دو به رتبۀ هشتم هم نمی‏رسند (نک‍ : خدادوست، 27). 

مآخذ

احمدی، بابک، حقیقت و زیبایی، تهران، 1389 ش؛ ادبیات نوین فارسی، انجمن ایران‌شناسی فرانسه در ایران، ترجمۀ کریستف بالایی و دیگران، تهران، 1382 ش؛ استوری، جان، «داستانهای عامه‌پسند»، ترجمۀ حسین پاینده، ارغنون، تهران، 1383 ش، شم‍ 25؛ الٰهی، صدرالدین، «درآمدی بر مقولۀ پاورقی‌نویسی در ایران»، ایران‌شناسی، نیویورک، 1377 ش، س 10، شم‍ 2-4، 1378 ش، س 11، شم‍ 1؛ بهشتی‌پور، مهدی، «یادی از ذبیح‌الله منصوری»، چیستا، تهران، 1365 ش، شم‍ 31؛ پارسانسب، محمد، نقد و نظریۀ رمان تاریخی فارسی، تهران، 1390 ش؛ حافظی، علیرضا، «داستانهای عامه‌پسند»، ادبیات داستانی، تهران، 1381 ش، شم‍ 59؛ حق‌شناس، علی‌محمد، «رمان، ضرورتی ناگزیر در عصر جدید»، زنان، تهران، 1376 ش، س 6، شم‍ 37؛ خدادوست، ابراهیم، «داستان، مردم و نویسنده (گزارش همایش بررسی داستان عامه‌پسند)»، ادبیات داستانی، تهران، 1381 ش، شم‍ 59؛ دستغیب، عبدالعلی، «وضعیت رمان فارسی»، ادبیات داستانی، تهران، 1377 ش، شم‍ 46؛ دوستخواه، جلیل، مقدمه بر داستان رستم و سهراب عباس زریری، به کوشش همو، تهران، 1369 ش؛ سیدحسینی، رضا، «دربارۀ رمان‌ پاورقی و رمانهای پرماجرا»، ادبیات داستانی، تهران، 1381 ش، شم‍ 59؛ صفایی، علی و کبرى مظفری، «بررسی توصیفی، تحلیلی و انتقادی رمانهای عامه‌پسند ایرانی»، ادب‌پژوهی، رشت، 1388 ش، شم‍ 10؛ علی‌نظری، مزدک و دیگران، «ادبیات عامه‌پسند: چند نمونه»، همشهری آنلاین (مل‍‌ )؛ گودرزی، محمدرضا، «کالبدشکافی رمانهای عامه‌پسند»، ادبیات داستانی، تهران، 1381 ش، شم‍ 59؛ مجابی، جواد، «چندوچونی در سنت ادبیات عامه‌پسند»، فردوسی، تهران، 1386 ش، شم‍ 52-53؛ میرصادقی، جمال و میمنت ذوالقدری (میرصادقی)، واژه‌نامۀ هنر داستان‌نویسی، تهران، 1387 ش؛ میرعابدینی، حسن، «پاورقی‌نویسی»، ادبیات داستانی، تهران، 1381 ش، شم‍ 59؛ همو، «داستان‌نویسی ایران در سال 1377 ش»، کتاب ماه ادبیات و فلسفه، تهران، 1378 ش، شم‍ 25؛ همو، صد سال داستان‌نویسیِ ایران، تهران، 1386 ش؛ میرفخرایی، تژا، «تصویر زن در رمانهای عامه‌پسند ایرانی»، نامۀ پژوهش فرهنگی، تهران، 1382 ش، س 8، شم‍ 7؛ نیز: 

Hamshahrionline, www.hamshahrionline.ir/ details/ 21573 (acc. 19/ 2/ 1386). 
محمد پارسانسب

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: