صفحه اصلی / مقالات / رشته، یا پیوک /

فهرست مطالب

رشته، یا پیوک


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : یکشنبه 22 دی 1398 تاریخچه مقاله

رِشْته، یا پیوک، کرمینه‌ای که در نواحی گرم جنوب ایران، سبب بیماری‌ای به همین نام می‌گردد. در برهان قاطع، رشته نام مرضی به‌سان تار ریسمان وصف شده است که بیشتر در شهر لار پدید می‌آید. در بخشهایی از سواحل خلیج فارس و منطقۀ لارستان آن را پیو یا پیوک می‌نامند (جرجانی، کتاب 4-5/ 41). این بیماری را به عربی عِرْق مدنی گویند (سدیدالسلطنه، 600؛ میرخواجه احمد، 328). در قشم و بندرعباس، این بیماری را به نام «نارو» می‌شناسند (آذرلی، 374). 
محل ظهور این عارضه در بدن، بیشتر در ساق پا ست؛ ولی در نواحی دیگر بدن ازجمله در چشم (هدایت، 411) نیز دیده می‌شود. بروز این بیماری ابتدا به صورت یک التهاب است و سپس تبدیل به تاولی می‌شود که این آغاز بیرون آمدن کرمینه است (رازی، منصوری ... ، 382). 
زهراوی در نیمۀ دوم سدۀ 4 ق/ 10 م نوشته است که این بیماری به‌سبب عفونتی است که زیر پوست پدید می‌آید و در نتیجۀ آن کرمهایی میان گوشت و پوست متولد می‌شوند، رشد می‌کنند و التهابی شدید در ساق پا پدید می‌آورند و آنگاه سیاه‌رگِ محل عفونت به شکل ریشه‌ای طویل سر بر می‌آورد (ص 193-194). ابن‌سینا در سدۀ 5 ق/ 11 م، ذیل عرق مدینه‌ای، آن را جوشهایی می‌داند که بر پوست بدن ظاهر می‌شوند و به سبب حرکتی که دارند، برخی آن را موجودی کرم‌مانند و یا رگ فاسد‌شده می‌پندارند. او سبب بیماری را تناول غذای خشک و خشکاننده می‌داند. به نظر وی، این نوع جوش در بدنهای مرطوب کمتر دیده می‌شود و کسانی که زیاد حمام می‌کنند و بدنشان همواره مرطوب است و نیز افرادی که به‌میانه شراب می‌نوشند، کمتر به این بیماری دچار می‌شوند (4/ 393-394). 
تاورنیه (سدۀ 11 ق/ 17 م) در توصیف آبهای آلودۀ لار می‌گوید که بیماری شایعی در این منطقه از آب آلوده به وجود می‌آید و آن کرمی است که در پا و زانو رشد می‌کند. خود تاورنیه نیز به آن مبتلا شده بوده است (II/ 329). انگلبرت کمپفر، پزشک آلمانی، که در سدۀ 12 ق / 18 م به ایران سفر کرده است، منشأ این بیماری را کرم زنده می‌داند. او به بررسی میکروسکوپی این کرم پرداخته و موفق شده است در یکی از معالجاتش، آن را زنده از بدن بیمار خارج کند. وی به روشهای درمان این بیماری اشاره کرده است (ص 524-535؛ نیز دانشنامه ... ، 5/ 980).
فوروکاوا (سدۀ 13 ق/ 19 م) نوشته است که شماری از بومیان ایران و همچنین فرنگیها مبتلا به گونه‌ای کیست یا تاول و دمل چرکی می‌شوند. او ریشۀ این بیماری را تخمهای کرم و انگلهایی می‌داند که ازطریق آبهای آلوده وارد بدن می‌شوند و در معده، سر از تخم درمی‌آورند و پس از 2-3 ماه، در ساق پا لانه می‌کنند. او می‌افزاید این بیماری دردی تحمل‌ناپذیر دارد و راه بهبود آن بیرون کشیدن کرم از بدن است (ص53-54). پولاک، پزشک مخصوص ناصر‌الدین شاه (1264-1313 ق/ 1848-1895 م) که برای تدریس دروس پزشکی در دارالفنون به ایران آمده بود، در بخشی از سفرنامه‌اش به بیماری پیوک پرداخته و نوشته است: این بیماری در منطقۀ بندرعباس و لار از آبهای آلوده وارد بدن انسان می‌شود. او در آن زمان، این بیماری را در سربازهای قشون دیده بود و عامل آن را انگلهایی بیان کرده که در آبهای آلودۀ آب‌انبارها بودند و تنها راه درمان آن را جراحی می‌دانست (II/ 316).
طبیبان محلی و در بسیاری موارد سلمانیها و قصابان در درمان این بیماری مهارت بسیاری داشتند (نک‍ : حمیدی، 199). پولاک دربارۀ نحوۀ درمان آن نوشته است: طبیب هرروز از سر کرمی که از محل زخم خارج می‌شد، کمی به لولۀ شکاف‌داری می‌پیچد، تا‌ آنکه سر دیگر کرم ظاهر شود. در این حین نباید کرم نصف شود، زیرا موجب بروز زخمهای دیگری نیز می‌شود. او می‌افزاید که این بیماری در دیگر نقاط کشور یافت نشده است (همانجا).
سدیدالسلطنه، نویسندۀ دورۀ قاجار، از اهالی بندرعباس، این بیماری را حاصل کرمی می‌داند باریک و دراز که در بدن انسان تولید می‌شود. طول آن به اندازۀ یک متر و اندی هم دیده شده است و بیشتر از اعضای تحتانی بیرون می‌آید. به گفتۀ او در لارستان، یک نفر گرفتار 100 رشته بوده است. این رشته‌ها بعضی اوقات از کاسۀ چشم، و گاهی نیز از بیضه بیرون می‌آید (ص 600). وی از مشاهدۀ خود دربارۀ حرکت محسوس کرم در زیر پوست برخی افراد می‌نویسد که در آن موقع، سلمانیهایی که در این فن مهارت داشتند، پوست را می‌شکافتند و رشته را به‌راحتی بیرون می‌آوردند. البته این کار تا زمانی می‌تواند صورت گیرد که محل زخم آبله نزده باشد؛ بعد از آبله، رشته داخل گوشت می‌شود و دیگر محسوس نیست (ص 600-601). 
سدیدالسلطنه مشاهدات فراوانی در‌این‌باره داشته و نوشته است: همان اوایلی که محلی در بدن خارش می‌گیرد، سلمانیها باید پوست را خراش دهند؛ اگر چند روز از خارش بگذرد و کاری انجام نگیرد، همۀ بدن به خارش می‌افتد و التهاب و سرخی سراسر بدن را فرامی‌گیرد؛ این حالت را سُر و در بندرعباس، لیری می‌گویند. در این هنگام، به مریض شربت شکر یا گل‌گاوزبان دم‌کرده می‌دهند. درصورتی‌که به مریض حالت تهوع دست دهد، التهاب زودتر آرام می‌گیرد. بعد از آنکه رشته از بدن سر بیرون می‌آورد، محل خروج آن آبله می‌زند. این آبله را باید با سوزن سوراخ کرد تا آب آن خارج شود و حجمش کاهش یابد. بعد از خوابیدن آبله، رشته‌ای به باریکی مو و طول 2-3 سانتی‌متر بیرون می‌آید و خشک می‌شود و می‌افتد. بعد از یک تا دو هفته، خود رشته ظاهر می‌شود؛ آن موقع باید اطراف موضع را با آب سرد یا ولرم مالش داد و به‌آهستگی و احتیاط رشته را تا حدی کشید که بدون سوزش بیرون آید؛ زمانی‌که سوزش شروع شد، باید از کشیدن دست کشید و آنچه بیرون آمده را دور چوب‌کبریت بست تا دوباره فرار نکند و به داخل برنگردد. این کار هر روز باید تکرار شود تا همۀ رشته بیرون آید. همین‌که رشته بیرون آمد، مقداری گِل بر محل زخم می‌گذارند تا هوا داخل نشود. این روش کشیدن کرم موقعی است که رشته به عروق پیچیده نشده باشد. کرمهایی که در ران، بیضه‌ها و کفل، که دور از رگ و استخوان‌اند، قرار می‌گیرند، بدون زحمت بیرون می‌آیند. زمانی‌که کرم از بدن خارج می‌شود، حرکت دارد و بعد از چند ثانیه می‌میرد. رشتۀ باریکی که در آغاز از محل زخم بیرون می‌آید، به سبیل آن مـرض معروف است. هرگاه در موقع کشیـدن پاره شود، بقیه زیـر گوشت پنهان می‌شود و محلی که پنهان شده، آماس و ورم می‌کند و چه بسا منجر به بستری شدن بیمار شود؛ مگر اینکه کرم از جای دیگر سر بیرون آورد (ص 601-602). گاهی این بیماری کشنده است، چنان‌که ابوالعلاء، از پزشکان حاذق دورۀ قاجار، در زمان خروج از شیراز به این بیماری دچار شد و بر اثر همین مرض جان سپرد ( نامه ... ، 3/ 15). 
بیماری پیوک در جزیرۀ قشم و جزایر هم‌جوار آن بسیار شایع است. اهالی این مناطق برای درمان آن سوراخی در پوست بدن بیمار ــ در جایی که وسط بدن کرم در زیر آن قرار گرفته ــ ایجاد می‌کنند و از آن سوراخ چوبی به اندازۀ چوب‌کبریت از زیر بدن کرم می‌گذرانند و هر روز سر و دم کرم را داغ می‌کنند تا کرم خود را جمع کند و کم‌کم بیرون بیاید. چوب را نیز هر روز مقداری می‌چرخانند تا کرم به دور آن پیچیده شود (نوربخش، 312).
زمان ابتلا به این بیماری، زمستان، و بروز آن در تابستان است. مردم منطقۀ لارستان با جراحی و خراش پوست، رشته را بیرون می‌آورند و اگر بیرون نیامد، به همان روش چوب‌کبریت عمل می‌کنند و پس از چند ساعت، آب پیاز بر آن می‌ریزند تا رشته کاملاً بیرون بیاید. این مرض مدت 3 ماه، مریض را زمین‌گیر می‌کند (مورخ، 45). مردم این منطقه بر این باورند که اگر از شب اول دی (شب یلدا) تا 3 شب پی‌در‌پی، هندوانه یا پرتقال یا نارنج و نارنگی و شربت زرشک یا لیمو بخورند، در آن سال، به مرض رشته مبتلا نمی‌شوند و در صورت ابتلا، در ابتدای بیماری، اگر 3 شب متوالی مقداری تخم ترۀ کوبیده را بجوشانند و روی موضع ضماد کنند، کرم می‌میرد و خشک می‌شود. گاهی هم با فرورفتن در آب، رشته از بدن خارج می‌شود و در این حالت، اگر کرم را در آفتاب بیندازند، به حرکت درمی‌آید (همو، 46).
محمد بن زکریای رازی در سدۀ 4 ق/ 10 م، دربارۀ روش درمان این بیماری نوشته است: بعد از خروج کرمینه از محل تاول، آن را به دور میله‌ای سربی می‌پیچند تا در اثر کشیده‌شدن، تمام آن از زخم خارج شود. حتى اگر مقداری از این رشته در بدن بماند، جای آن را برش می‌دهند و تمام کرمینه را خارج می‌کنند؛ پس از آن، روی زخم روغنی می‌گذارند تا اثر آن برطرف گردد و سپس از داروهای ترمیم‌کننده استفاده می‌‌شود (منصوری، 382). همو در جای دیگری نوشته است که برای خروج هرچه سریع‌تر این رشته از بدن، لازم است آب گرم روی موضع ریخته شود (من لایحضره ... ، 114).
زهراوی رشته را سیاه‌رگ می‌داند و برای درمان آن نوشته است که سربی نسبتاً سنگین به ریشه (= رگ) می‌بندند و از مچ پا آویزان می‌کنند تا با کشش آن، این سیاه‌رگ به بیرون آید. این ریشه نباید قطع شود، وگرنه سیاه‌رگ منقبض شده، به زیر پوست می‌رود. گاه این بیماری ریشه‌های فراوان دارد و هر سیاه‌رگ از نقطه‌ای متفاوت در ساق پا بیرون می‌آید که باید به تمام این ریشه‌ها قطعه‌سربی بست (ص 194). 
ابن‌سینا سبب بیماری را خشکی می‌داند؛ از‌این‌رو، راه علاج آن را پرهیز از غذاهای خشک‌کننده، و مرطوب نگه داشتن بدن بیان کرده ‌است؛ برخی گیاهان را نیز در علاج بیماری مفید می‌داند. همچنین زالو انداختن بر محل جوش، مالیدن ترکیب الوا، صندل و کافور، نیز مالیدن مخلوط مرّ، اسفرزه و شیر حیوانی بر آن را از روشهای درمان بیماری آورده است (4/ 394). همو می‌افزاید درمان به‌وسیلۀ کشیدن جوش به خارج با قطعه‌ای سرب، یا نیشتر‌زدن مفید است (4/ 395-396).
حکیم مؤمن طبیب سدۀ 11 ق/ 17 م، نیز مرهم آن را ــ پس از شکافتن موضع ــ مرداسنگ، خاکستر نی، آهک و موم می‌داند که با موادی دیگر ترکیب می‌کنند و بر محل زخم می‌نهند (ص 585). دهلوی (سدۀ 12 ق/ 18 م) خوردن معجونی به نام اطریفل را ــ که از چند گیاه گوناگون تهیه می‌شود ــ در درمان این بیماری مفید دانسته و نوشته است که خوردن 10 روز پیاپی از این معجون، مادۀ مرض را از بدن دفع می‌کند (ص 523).
دیولافوا در سفر به بوشهر، از کرمی نام می‌برد که در آب منطقه وجود دارد و به محضی که نطفه‌اش وارد معده شود، رشد و نمو می‌کند و در طول ماهیچه‌ها به حرکت درمی‌آید و سرانجام، سر از پوست بدن بیرون می‌آورد. او نوشته است زمانی‌که کرم از بدن سر درآورد، پوست را می‌شکافند و سر کرم را با سنجاق به قرقره‌ای وصل می‌کنند و همه‌روزه، قرقره را کمی می‌چرخانند تا به آن بپیچد و پس از مدتی از بدن خارج شود. هرگاه در طول این عمل، بی‌صبری نشان دهند و کرم را بیشتر از معمول بکشند، ممکن است پاره شود و آن وقت قسمتی که در بدن مانده است، دوباره زندگی را از سر می‌گیرد و از جای دیگری سر درمی‌آورد. پاره‌ای از آنها ممکن است در عرض یک هفته از بدن خارج شوند و برخی تا دو ماه هم از بدن بیرون نمی‌آیند. در این شهر افرادی دیده می‌شوند که چندین بار گرفتار این بیماری شده‌اند (ص 515-516). 
شلیمر، از استادان دارالفنون در ایران، در کتاب خویش مفصلاً به بحث دربارۀ این بیماری و روشهای درمان آن پرداخته است (نک‍ : ص 203-213). سفرنامه‌نویسان دیگری نیز در دیدارشان از لارستان، از شیوع این بیماری در میان اهالی یاد کرده‌اند (برای آگاهی بیشتر، نک‍ : هربرت، 59-60؛ تونو، 131-132؛ تاریخ ... ، 1/ 774، 777- 778، 799-800).
مردم از باورهای دینی نیز برای درمان این بیماری کمک می‌گیرند. هنگام بیرون‌آوردن این کرم از بدن، دعاهایی می‌خوانند؛ ‌مثلاً روی بندی بافته‌شده از پشم شتر (بدون استفاده از قیچی و امثال آن در چیدن پشم) 7 گره می‌زنند و بر هر گره، 3 بار سورۀ فاتحه و 3 بار دعایی دیگر می‌خوانند (مجلسی، 92/ 296). در مکارم الاخلاق نیز به دعاهایی دیگر برای خروج کرم از بدن اشاره شده است (طبرسی، 405). 
رشته در کنایات و استعارات ادبی و در میان ادبا و شاعران نیز راه یافته است و می‌توان رد این بیماری را در آثار ادبی نیز پی‌گرفت. برخی بر این باورند که انوری به بیماری رشته مبتلا بوده است و شاهد او را، از رنجی که از این بیماری می‌کشیده، ابیاتی می‌دانند که در معذرت از نرسیدن به خدمت مخدوم خود نگاشته است: به دست حادثه بندی نهاد بر پایم/ که همچو حادثه گاهی نهان و گه پیدا ست/ / سبک به صورت و چونان گران به قوت طبع/ که پشت طاقتم از بار او همیشه دو‌تا ست/ / نظر به حیله ز اعضا جدا نمی‌کندش/ که را ست بند بر اعضا که آن هم از اعضا ست/ / عصا ست پایم و در شرط آفرینش خلق/ شنیده‌ای که کسی را به جای پای عصا ست (1/ 42؛ نیز نک‍ : مدرس، 101).
سعدی نیز در حکایتی از بوستان با این مطلع: «یکی را حکایت کنند از ملوک/ که بیماری رشته کردش چو دوک»، از ملکی یاد می‌کند که به بیماری رشته مبتلا، و بسیار ضعیف و نالان شده بود؛ از درویشی می‌خواهد که برایش دعا کند و درویش راه علاج بیماری را شفاعت و بخشایش بر بندگانِ دربند و تحت ظلم می‌داند. پادشاه دربندان را آزاد می‌کند و از خدا شفا می‌طلبد و درجا رشته از پایش بیرون می‌آید (ص64-65).
سوزنی سمرقندی (سدۀ 6 ق) دیگر شاعری است که از این بیماری نام می‌برد: به درد رشته رنجوری و بدرخ/ به جزع دیده دور از رشته هشته/ / دم عیسى کناد آن رشته را پشم/ وگر آن رشته را مریم سرشته (ص 368).
در میان بومیان بندر مغدان در سواحل خلیج فارس، هم این شعر شنیده می‌شود که: مانند من زار و ضعیف و مفلوک/ یا رب نشود کسی گرفتار پیوک/ / از شدت درد رشته دست و پایم/ لاغر شده چون سوزن و باریک چو دوک (طیاب، 106). مردمان این بندر برای جلوگیری از بیماری رشته آبها را با آهک ضدعفونی می‌کنند (همو، 105).

مآخذ

آذرلی، غلامرضا، فرهنگ واژگان گویشهای ایران، تهران، 1387 ش؛ ابن‌سینا، قانون، ترجمۀ عبدالرحمان شرفکندی، تهران، 1367 ش؛ انوری، محمد، دیوان، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، 1347 ش؛ برهان قاطع؛ تاریخ مفصل لارستان، به کوشش محمدباقر وثوقی و دیگران، تهران، 1385 ش؛ جرجانی، اسماعیل، ذخیرۀ خوارزمشاهی، به کوشش محمدرضا محرری، تهران، 1384 ش؛ حکیم‌مؤمن، محمد، تحفة المؤمنین، به کوشش روجا رحیمی و دیگران، تهران، 1386 ش؛ حمیدی، جعفر، فرهنگ‌نامۀ بوشهر، تهران، 1380 ش؛ دانشنامۀ جهان اسلام، تهران، 1379 ش؛ دهلوی، محمدشریف، علاج‌الامراض فارسی، به کوشش محمدباقر مینایی و داریوش محمودی، تهران، 1392 ش؛ رازی، محمد بن زکریا، منصوری فی الطب، به کوشش حازم بکری صدیقی، ترجمۀ محمدابراهیم ذاکر، تهران، 1387 ش؛ همـو، مـن لایحضره الطبیب، ترجمـۀ ابوتراب نفیسی، تهـران، 1363 ش؛ زهراوی، خلف، جراحی و ابزارهای آن (ترجمۀ بخش سی‌ام التصریف لمن عجز من التألیف)، ترجمه و به کوشش احمد آرام و مهدی محقق، تهران، 1374 ش؛ سدیدالسلطنه، محمدعلی، بندرعباس و خلیج فارس، به کوشش احمد اقتداری و علی ستایش، تهران، 1342 ش؛ سعدی، بوستان، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، 1384 ش؛ سوزنی سمرقندی، محمد، دیوان، به کوشش ناصرالدین شاه‌حسینی، تهران، 1344 ش؛ طبرسی، حسن، مکارم الاخلاق، بیروت، 1411 ق/ 1991 م؛ طیاب، منوچهر، دریای پارس (سفر در ایران)، تهران، 1385 ش؛ غیاث اللغات، غیاث‌الدین محمد رامپوری، بمبئی، 1349 ق؛ فوروکاوا، نوبویوشی، سفرنامه، ترجمۀ هاشم رجب‌زاده و کینیجی ئه‌اورا، تهران، 1384 ش؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، 1412 ق/ 1992 م؛ مدرس رضوی، محمدتقی، مقدمه بر دیوان انوری، ج 1 (هم‍‌ ‍‌)؛ مورخ لاری، علاء‌الدین، تاریخ لارستان، شیراز، 1371 ش؛ میرخواجه احمد علیخان، طب احمدی، تهران، 1388 ش؛ نامۀ دانشوران ناصری، قم، 1338 ش؛ نوربخش، حسین، جزیرۀ قشم و خلیج فارس، تهران، 1369 ش؛ هدایت، رضاقلی، فرهنگ انجمن‌آرای ناصری، تهران، 1338 ش؛ نیز:

Dieulafoy, J., La Perse, la Chaldée et la Susiane, Tehran, 1989; Herbert, Th., Travels in Persia, London, 1928; Kempfer, E., Amoenitatum exoticarum, Tehran, 1976; Polak, J. E., Persien, das Land und seine Bewohner, Leipzig, 1865; Schlimmer, J. L., Terminologie medico-pharmaceutique et anthropologique franaise - persane, Tehran, 1874; Tavernier, J. B., Les Six voyages, Paris, 1981; Thevenot, J., The Travels, tr. A. Lovell, The Islamic World in Foreign Travel Accounts, Frankfurt, 1995, vol. XLVI. 
مریم سامعی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: