دیگ جوش
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 15 بهمن 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/246707/دیگ-جوش
دوشنبه 20 اسفند 1403
چاپ شده
4
دیگْجوش، خوراکی نذری که به مناسبتهای گوناگون و با هدف نزدیکی به خدا، یا به حسب زمان، برای درویشان و صوفیان میپزند، یا خود آنها مبادرت به پخت آن میکنند. این غذا گونههای مختلف دارد که عبارتاند از: خوراکهای لذیذی که در نان تُنُک پیچیده شده است (نک : زمانی، 2/ 172)؛ گوشت قربانی پختهشده در دیگ (مدرسی، 185)؛ خوراکی (معمولاً آش) که در شبهای متبرک و احیاناً شبهای جمعه در خانقاه با تشریفات خاصی در دیگ میپزند و مرشد و پیر آن را میان درویشان تقسیم میکند (ثروت)؛ خوراکی که در خانقاه برای مجموع درویشان درست میکنند، و بیشتر هنگامی است که سالک و مریدی نو را به طریقت میپذیرند؛ و سرانجام خوراک همگانی که صوفیان در خانقاه یا در خانۀ مرشد با نیت نذری و مانند آن میپزند و به مردم میدهند ( لغتنامه ... ).دربارۀ چگونگی رواج دیگجوش نقل میکنند که در شبی که پیامبر اکرم (ص) به معراج رفت، آدم، نوح، ابراهیم، اسماعیل، خضر، الیاس، عیسى، هاجر، مریم و حوا (ع) نیز حضور داشتند. جبرئیل امین از آهوان بهشتی شیر آماده ساخت، میکائیل برنج آورد، اسرافیل از درخت طوبى هیزم تهیه کرد، عزرائیل از دوزخ آتش، و علی (ع) نیز از حوض کوثر آب آوردند و همگی غذایی طبخ نمودند و رسول خدا (ص) را مهمان کردند. از آن روز، رسم دیگجوش برقرار گردید (مدرسی، 113).این خوراک سنتی در مناطق مختلف ایران تعابیر گوناگونی دارد: در فرهنگ کرمانی، دیگجوش آشی از حبوبات و سبزیهای مختلف، و مخصوص دراویش است (ستوده)؛ در سیرجان، آبگوشت و هر نوع آش نذری و به طور کلی هر نوع غذایی بهجز برنج را دیگجوش مینامند (مؤیدمحسنی، گویش ... )؛ در بردسیر نیز یک نوع آش نذری رایج است که به هنگام حاجت از انواع حبوبات و سبزی پخته میشود (برومندسعید)؛ در شهر بابک، به آش نذری پختن و نوعی خیراتدادن (حسینیموسى، ذیل واژه) و در گوغربافت کرمان، آش گندم نذری یا همان بلغور فارسی را دیگجوش میگویند (نقوی)؛ در فارس نیز به پخت برنج یا انواع خوراکیها و نذریها در مراسم مربوط به زیارت بقاع متبرکه دیگجوش گفته میشود (زارع).سفرۀ حاوی دیگجوش در مراسم ویژهای ازجمله طلب باران، شفای بیماران، و نذر و نیاز، گسترده میشود؛ به عنوان نمونه، در ایزدخواست هنگامی که بارش برف و باران دیر میشود، یا دو ـ سه سال خشکسالـی اتفاق میافتد، مراسم دیگجوش را به دو صورت دیگجوش ساده و دیگجوش همراه با ختم انعام برگزار میکنند. معمولاً عصر روز پنجشنبه را برای بار گذاشتن دیگجوش ساده در نظر میگیرند و بانیان هر محله دیگی بزرگ و مجمعهای مسی آماده میکنند. آنان ابتدا مقداری مواد اولیه درون دیگ میریزند، سپس هریک از اهالی مقداری مواد به آن اضافه میکند تا همۀ مواد لازم در دیگ فراهم آید. پختن دیگجوش را با گفتن «بسمالله» و صلوات شروع میکنند. محتوی دیگجوشهای ساده بیشتر آش کشک (ماسوا) و آش رشته (بگک) است که از برنج یا رشته، عدس، نخود، کشک، سبزی (ه مم) و پیازداغ تشکیل میشود. بعد از پختهشدن آش، دعای مخصوص دیگجوش را میخوانند و طلب باران میکنند، سپس آش پختهشده را میان مردم تقسیم میکنند. پختن دیگجوش همراه با ختم انعام جنبۀ همگانی دارد و ممکن است در هر خشکسالی یک بار صورت گیرد. در این شیوه نیز پس از جمعآوری کمک و نذریها، روز جمعه را برای بار گذاشتن دیگجوش به همان صورت پیش و خواندن ختم انعام معین میکنند. از نذریهای جمعشده، مواد غیر لازم را میفروشند و یا با قند، چای، سیگار، برنج و دیگر وسایل پذیرایی مبادله میکنند. 41 نفر قرآنخوان که از 3 ساعت پیش از ظهر جمعه در حسینیه جمع شدهاند، با دعای شخص روحانی و یا واعظ محل ختم را شروع، و همزمان برای بارش برف و باران نیز دعا میکنند؛ در آخر جلسه نیز به ائمه (ع) متوسل میشوند و با خواندن فاتحه، ختم را به اتمام میرسانند. پس از ختم انعام، سفرۀ دیگجوش را پهن، و از مهمانان پذیرایی میکنند و مقداری از آن را نیز به افراد مستمند میدهند (رنجبر، 336- 339).دیگجوش همچنین یکی از معروفترین غذاهای سمنان است که اختصاص به روزهای عزاداری ندارد، بلکه پس از دفع خطراتی نظیر سیل، زلزله و بیماری که آسیب چندانی نمیرساند، پخته میشود (احمدپناهی، 383). در تهیۀ این آش، هرکس مقداری از مواد اولیه و هیزم آن را فراهم میکند. برنج، لوبیا، سبزی، گوشت و مواد دیگر را در دیگهای بزرگی در تکیههای محلهها میپزند و میان مردم تقسیم میکنند.مردم بیشتر با پختن دیگجوش و خیرکردن آن در اماکن مقدس، نذر و نیازهای خود را ادا میکنند؛ مثلاً در سیرجان، مردمْ به نام امامزاده «بیبی دَن»، در روستای دارستان ملکآباد، نذرهایی در نظر میگیرند که بیشتر گوسفند و دیگجوشهای آبگوشت، آش رشته و بلغور است (مؤیدمحسنی، فرهنگ ... ، 333). در کنار آبانبار خضر (ه م) در محلۀ قصرالدشت شیراز نیز که در مجاورت قدمگاه خضر قرار داشته است، دیگجوش و شیربرنج نذری پخته میشد (صداقتکیش، «آب انبار»، 81، حاشیۀ 25). همچنین مردم شیراز چهارشنبهشبها در کنار چاه مرتاضعلی، دیگجوش میپختند و معتقد بودند که با خوردن آن سالم خواهند ماند (هدایت، 170؛ نیز نک : ه د، چاه مرتضىعلی).تا سال 1327 ش نیز هر سال، حدود 10 هزار نفر از مردم شیراز و اطراف، 40 روز پس از عید نوروز در محوطۀ جلو آرامگاه سعدی (ه م) جمع میشدند و دیگجوش میپختند (زارع). همچنین در پاسارگاد (ه م، ذیل)، مردم طبـق یک سنت کهن، بـه آرامگاه کورش میرفتند و شب را در آنجا میماندند. در این مراسم، هرکس برحسب وضع مالی خود، مرغ، خروس و گوسفندْ قربانی، و همانجا دیگجوش درست میکرد و میان مردم تقسیم مینمود، و معتقد بود که نبایستی ذرهای از این آش به خانه برده شود. آنها چنین نیت میکردند: «ای مادر سلیمان! [ساکنان پاسارگاد مقبرۀ کورش را قبر مادر حضرت سلیمان (ع) میدانستهاند] اگر مراد مرا برآوری، فردا یا هر روز دیگر یک بره دیگجوش میکنم» (نک : صداقتکیش، «آرامگاه ... »، 105-106).در حاجیآباد نقش رستم، دیگجوش به جشن خرمن (ه م) گفته میشود که در میانۀ تابستان و پس از برداشت محصول، با رفتن همۀ اهالی روستا به امامزاده و سپری کردن شبی در آنجا برگزار میگردد (فلاحی، 109).در میان صوفیان، دیگجوش دادن علامت تولد معنوی و رهایی از هوای نفس است (زمانی، 2/ 172). این گوشت قربانی که با تشریفات خاصی پخته، و در «جمخانه» خورده میشود، نوعی خیرات است که هرکس به درجۀ درویشی و فقر مشرف شود، گوسفندی میکشد و در خانقاه صوفیه در شب جمعه آبگوشتی درست میکند و همه از آن میخورند (پورحسینی). روش پخت آن هم به این صورت است که تمام بدن حیوان را بدون آنکه قطعهقطعه کنند، در دیگ میپزند؛ آنگاه به فرمان پیر گوشتها را از استخوان جدا میکنند و در نان میپیچند و به مهمانها و دیگر درویشان میدهند (زمانی، همانجا). گاهی نیز گوشت آن را جدا میکوبند و هرکس میتواند سهم خود را برای تبرک به خانه ببرد (پورحسینی).صوفیان مراسم دیگجوش را بر سر مزار مرشدان صوفی اجرا میکردند؛ همچنانکه فقرا (فرقهای از دراویش) در شب میلاد امام علی (ع) بر مزار صفیعلیشاه در محلۀ شاهآباد تهران حاضر میشدند و رسم دیگجـوش را به جـا میآوردنـد (سپهر، 1/ 49- 50). در بقعۀ شاه نعمتالله ولی (ه م)، واقع در ماهان کرمان، کشکول بزرگی بر چهارپایهای آهنی قرار گرفته است که بیانگر برگزاری مراسم دیگجوش در این خانقاه بوده است (آل احمد، 103).
آل احمد، جلال، «سفرنامه و تکنگاری: گذری به حاشیۀ کویر»، نامۀ علوم اجتماعی، تهران، 1347 ش، شم 1؛ احمدپناهی سمنانی، محمد، آداب و رسوم مردم سمنان، تهران، 1383 ش؛ برومندسعید، جواد، واژهنامۀ گویش بردسیر، تهران، 1370 ش؛ پورحسینی، ابوالقاسم، فرهنگ لغات و اصطلاحات مردم کرمان، کرمان، 1370 ش؛ ثروت، منصور و رضا انزابینژاد، فرهنگ لغت عامیانه و معاصر، تهران، 1377 ش؛ حسینیموسى، زهرا، فرهنگ واژگان و کنایات شهر بابک، تهران، 1384 ش؛ رنجبر، حسین و دیگران، سرزمین و فرهنگ مردم ایزدخواست، تهران، 1373 ش؛ زارع، فرزانه، تحقیقات میدانی؛ زمانی، کریم، شرح جامع مثنوی معنوی، تهران، 1373 ش؛ سپهر، عبدالحسین، مرآة الوقایع مظفری، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1368 ش؛ ستوده، منوچهر، فرهنگ کرمانی، تهران، 1335 ش؛ صداقتکیش، جمشید، «آبانبار»، وقف، میراث جاویدان، تهران، 1383 ش، شم 45؛ همو، «آرامگاه کوروش و باورهای مردم فارس»، کتاب ماه هنر، تهران، 1380 ش، شم 39-40؛ فلاحی، محمدهادی، «دادههای گویشی: واژهها و اصطلاحات کشاورزی و آبیاری در حاجیآباد»، گویششناسی، تهران، 1384 ش، شم 1؛ لغتنامۀ دهخدا؛ مدرسی چهاردهی، نورالدین، خاکسار و اهل حق، تهران، 1358 ش؛ مؤیدمحسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، تهران، 1386 ش؛ همو، گویش مردم سیرجان، تهران، 1381 ش؛ نقوی، اکبر، فرهنگ گویش گوغربافت، تهران، 1385 ش؛ هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، 1342 ش.
فرزانه زارع
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید