ده و ده نشینی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 20 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/246697/ده-و-ده-نشینی
چهارشنبه 3 اردیبهشت 1404
چاپ شده
4
شاخص نظام آزاد دهقانی در دهات ایران «شبکههای نامنظم مزارع بلوکمانند» است که عمدتاً در نواحی پیرامونی در عرصههای حاشیهایِ کشت دیده میشود. ویژگیِ ظاهری دهات نواحی پرجمعیت و مهم از نظر سیاسی و اقتصادی ــ بهخصوص در شمال غربی و غرب ایران ــ وجود روستاهایی با مزارع باز است. نظام بهرهبرداری زراعی رایج در بیشترِ دهات ایران بر مزارعه استوار بوده است و مالکان و زارعان محصول را براساس حقوق سنتی، مبتنی بر 5 عاملِ زمین، آب، بذر، جفت گاو و نیروی انسانی (هریک 20٪ محصول)، تقسیم میکردند که البته این امر در همۀ دهات صدق نمیکرد (همو، 62-64).
کالبد ده متشکل از بناهای سنتی، و تحت تأثیر عوامل گوناگون است. یک بنا نشاندهندۀ کنشهای متقابل عوامل متعدد و رابطۀ پیچیدۀ آنها ست که از جملۀ آنها میتوان از این عوامل یاد کرد: آبوهوا، مواد اولیۀ موجود در محیط، نظام اجتماعی و نیاز مبرم به تأمین امنیت کل جامعه در مقابل بیگانگان و نظم و آرامش در امور اجتماعی، اقتصاد و صرفهجویی، منظر عمومی و چشمانداز، و سرانجام، مذهب که در ارتباط با جهان معنوی است. هیچیک از این عوامل بهطور مستقل عمل نمیکنند، بلکه با هم ارتباطی متقابل دارند. روستاهای ایران را از لحاظ شکل سکونت میتوان به دو گونه تقسیم کرد: گونۀ اول روستاهایی که واحدهای مسکونی خانوادهها بهصورت مجتمع و انبوه بر گرد یکدیگر قرار گرفتهاند و گرد آنها به ترتیب باغها، مزارع، و مراتع گسترده شدهاند که از نگاه بالا کاملاً از هم قابل تشخیصاند. گونۀ دوم روستاهایی که واحدهای مسکونی در آنها بهطور پراکنده و دور از هم در حواشی مزارع و نخلستانها و یا باغها واقعاند (نیکخلق، 33، 35). در سیمای دههای ایران تنوع فراوانی وجود دارد و شکل کلی آنها در نواحی کوهستانی از تمدن سنگ (بیشتر مصالح ساختمانی از سنگ)، در مناطق جنگلی از تمدن چوب (بیشتر مصالح از چوب)، و در نواحی دشتی از تمدن خاک (بیشتر مصالح از خاک) متأثر است. در مناطق کوهستانی، ده بافت بههمپیچیده از خانههایی است که بهصورت پلکانی بر دامنۀ کوه قرار گرفتهاند. در زمانی که دولت مرکزی اقتدار کافی برای حفظ امنیت روستاها نداشت، ده در درون قلعهای محصور بود (کریمی، تحقیقات؛ نیز نک : نیکخلق، همانجا). دیوارهای گلی بلند با برجهای استوانهایشکل در زوایا، دورتادورِ آن کشیده شده بود و درِ بزرگی که بالای آنْ محل نگهبانی قرار داشت، تنها مدخل ده را تشکیل میداد. خانههای گلی یک یا دوطبقه بر گرد فضای باز وسط ده قرار داشت و حیوانات را در این میدان مرکزی یا در طبقۀ اول ساختمانها، جا میدادند. هر قلعه ممکن بود از 2 تا 100 خانوار را در بر گیرد (راوندی، 3/ 183). در پارهای از روستاها، خانههای روستاییان، حمام، مسجد، انبار عمومی، طویله، آغل و جز آنها در درون این قلعه قرار داشت تا از حملات بیگانگان در امان باشند. پیرنیا اشاره کرده است که پس از مهاجرت آریاییها به ایران، آنان قلعههایی ساختند که به مرور به دهات و قصبات، و در سدههای بعد، به شهرها مبدل شدند. ظاهراً در ابتدا، این قلعهها را خیلی وسیع میساختهاند، زیرا بهواسطۀ خطر بومیها، زراعت هم در درون قلعهها صورت میگرفت. بعدها که خطر بومیها برطرف شد، زراعت را به بیرون قلعه بردند. به نظر وی، احتمالاً «وَره» که در داستانهای جمشید از آن یاد شده، از این نوع قلعهها بوده است (ص 145-146). روستاییان در نواحی جلگهای مرکزی ایران و در میان دشتها، خانههایی با وسعت قابلتوجه ساختهاند. در نواحی ساحلی دریای خزر، ده مجموعهای از خانههای منفرد است که در میان کشتزارها پراکندهاند. شماری از روستاهای ایران نیز سیما و معماری خاصی دارند و خانهها در دل کوه کنده شدهاند، مثل روستای کندوان در اسکوی آذربایجان و میمند کرمان که خطوط ارتباطی دشوار و پیچیدهای آنها را به یکدیگر مرتبط میسازد (کریمی، تحقیقات؛ شهشهانی، سراسر اثر). در نواحی مرکزی و دشتی و حاشیۀ کویر، بامهای خانهها از خشت و گل و به شکل گنبدی و یا گهوارهای (طاقآهنگ) ساخته شده، و پوشیده از کاهگل است. در بیشتر جاهای ایران که تنوع مصالح امکان اجرای هر نوع فنی را فراهم میکند، سقفها تیرپوش و مستوی، و کاهگلاندود است. در نقاط جنگلی و پرباران مثل نواحی جنگلهای شمال و غرب ایران، سقفها شیبدار، تختهپوش، سفالپوش، گالیپوش، کولشپوش و جز اینها ست. در سطح روستا، ابعاد و اندازههای معابر تابعی از نوع تحرکاتی است که در رابطه با وسایل حملونقل و نوع فعالیتها و نوع ابزارهای تولید در آنها جریان دارد (حاجیابراهیم، 103). دیوارها و جداکنندههای ساختمانهای دههای نواحی گوناگون ایران با یکدیگر تفاوت دارند: در جاهایی خشتی و قطور و با ملاط گل، در جاهایی سنگی با ملاط یا بدون ملاط و خشکهچین، و در جاهایی شبکهای از تیرهای نازکاند که بین آنها را با گل پر میکنند؛ در جاهایی نیز تیرهای قطور روی هم سوار شده است. در برخی از جاها ساختار باز حاکم است و خانهها عیان و در معرضِ دید عاماند و در جاهایی ساختار بسته بر کل روستا سایه انداخته است و خانهها در درون چهاردیواری حیاطها محصورند و همه چیز از نظرها پنهان است؛ در جاهایی، طرح کلی خانه بسیار ساده، و متشکل از دو یا 3 اتاق مستطیلی است که به هم تکیه دادهاند؛ در جاهایی فضاهای خانه به گرد یک حیاط مرکزی حلقه زده است؛ در جایی دیگر، محوطۀ خانه به قطعهای از بیابان میماند که احیاناً با دیواری کوتاه و چینهای محصور شده است و فضاهای خانه ظاهراً بهطور نامنظم و جدا از هم، در بخشهایی از این محوطه سر برافراشتهاند (کریمی، تحقیقات). خانههای سنتی دهکدههای ایران، در بافت کلی آن، از لحاظ فضاسازی، برپایـۀ سازمـان اجتماعی ـ اقتصادی خود، از الگویی پیروی میکند که همۀ افراد جامعه آن را میشناسند. تمامیِ شکل و محتوای بنا بر اساس مقاصد عملی و کاربردیِ آن شکل میگیرد و ملحقات و مقاصدی که جنبۀ زیبایی و جز آنها داشته باشد، کمتر در آن مشاهده میشود. بنا در مجموعۀ خانههای مسکونی و بهطورکلی در کل محیط مسکونی، حل میشود و با آن ایجاد ناهماهنگی نمینماید. در بناهای ده چشمانداز افراد دیگر جامعه و خانههای آنها و تمامی محیط زیست مراعات میشود و تفاوتهای جزئی در هریک از بناها، لطمهای به یکنواختی و همگونی آنها نمیزند. در بین عناصر و ملحقات و بخشهای گوناگون بنا، روابطی کاملاً قوی و حسابشده وجود دارد. این بناها براساس نیاز نسلهای آینده و بعد خانوار، امکان گسترش دارند. هریک از خانههای دِه، یک واحد خودکفا ست و افزون بر اینکه مکانی برای زیست خانواده است، ارتباطی مستقیم و بسیار نزدیک با نوع معیشت و فعالیتهای تولیدی، و حتى مراسم و مناسک مذهبی دارد، و مستلزم حدود 35 فضای مشخص برای امور مربوط به تولید و توزیع و مصرف است که فضاسازی هریک از سکونتگاههای ده را شکل میدهند. این فضاها که محل نگهداری انواع دامها، محل تولید صنایع دستی، انبار محصولات غذایی خانوار، انبار علوفه، محل استراحت اعضای خانواده و مانند آنها ست، کاملاً مجزا در نظر گرفته میشود. معمولاً بسیاری از فضاهای خانههای دهقانی حالت چندمنظوره دارد و بسیاری از این امور دستهبندی شده است و هر دستهای در یکی از آن فضاهای چندمنظوره انجام داده میشود؛ حیاط، ایوان و پشتبام ازجملۀ این فضاهای چندمنظورهاند (حاجی ابراهیم، 104-106). البته خانههای مالکان بزرگ روستا که معمولاً به نام خانۀ ارباب موسوم است، معماری متمایزی دارد و گاهی شکل قلعه یا قصر به خود میگیرد (سعیدی، 84). هر دهکدهای دارای بنا یا بناهای عامالمنفعهای چون مسجد، حسینیه، تکیه، زیارتگاه، آبانبار، یخچال، غسالخانه، گورستان، آسیاب، آسباد، آبدنگ، حمام، زاغه، خارخانه (ه مم)، و مانند اینها ست که مشخصههای مذهبی، اجتماعی، یا هر دو را دارند. این نوع بناها، در مقایسه با بناهای معمولی، دارای ارزش نهادی بیشتریاند. شکل ظاهری آنها نیز تقریباً با شکل کلی الگویی که در جامعه پذیرفته شده، متفاوت است (کریمی، «بررسی»، 155). برخی از دهها به محلههایی مثل بالامحله، میانمحله و پایینمحله تقسیم میشوند. در برخی از روستاها نیز هر محلهای معمولاً حمام، مسجد و حسینیۀ مربوط به خود را دارند (آل احمد، 28). منابع تهیۀ آب روستاها معمولاً رود، قنات، چاه، برکه و استخر است.
در خانوادۀ روستایی به سبب وظایف متعددی که در آن جامعه برقرار است، بین گروههای خانوادگی و سازمان کار، پیوستگی کامل یا نوعی ادغام وجود دارد. زراعت با مکملهای دامداری، باغداری و صنایع دستی مستلزمِ کارهایی متنوع و نیز مشارکت همۀ اعضای جنسی و سنی خانواده است و تقسیم کار سنی و جنسی را ایجاب میکند و از خانوادۀ روستایی کشاورز یک واحد تولیدی روزمره به وجود میآورد که با واحد تولیدی اقتصادی و تجاری تفاوت دارد. در بافت خانوادۀ روستایی، هریک از اعضای آن در عوض کاری که انجام میدهند، مزدی دریافت نمیکنند و خانواده نیازهای هریک از اعضا را برطرف میکند. این شکل سازماندهی کار فقط میتواند براساس اقتدار شدید عمل کند؛ بنابراین، همۀ اعضای خانواده از رئیس خانوار، معمولاً پدر، اطاعت و تبعیت میکنند (وثوقی، 57، 61). خانوارهای روستایی معمولاً خانوادۀ گسترده شمرده شدهاند که غالباً 3 نسل را در بر میگیرد. رواج ازدواج درونگروهی از ویژگیهای خانوادۀ روستایی است، زیرا دایرۀ همسرگزینی محدود است و همچنین، این نوع ازدواج موجب استحکام و قدرت پیوندهای خانوادۀ گسترده میشود و یکی از عوامل تحکیم قدرت اقتصادی خانوادۀ روستایی از طریق ارث به شمار میآید (همو، 74، 79). خانوادۀ روستایی یک گروه تولیدکننده و در پارهای اوقات، دارای مدیریت جمعی است و اعضای خانواده مشترکاً مالک وسایل و ابزارهای تولیدند. باتوجه به اینکه این گروه تولیدی ترکیبی است از افراد در گروههای سنی و جنسی معینِ خانواده و با ماهیت خانوادۀ زارع سنتی مبتنی بر خانواده و ابزار تولید ارتباط دارد، ابزار تولیدْ الگوی ویژهای از روند سازمان کار را عرضه میدارد (کریمی، تحقیقات).
در مقالهای با عنوان «عمران روستایی و اصلاحات ارضی» در شمارههای 11 و 12 مجلۀ تحقیقات اقتصادی آمده است که در 25 آبان 1316 و با تصویب قانون عمران، ادارهای به نام «ادارۀ عمران و اصلاحات» در وزارت کشور ایجاد شد و اصلاح امور اجتماعی و عمران روستاها به آن واگذار گردید که هیچ تظاهری در روستاها نیافت. دولت وقت در مهر 1331، قانون «ازدیاد سهم کشاورزان و سازمان عمرانی» را به تصویب رساند و در دی همان سال، متمم آن قانون تصویب شد و در مرداد 1332، لایحۀ قانونی «بنگاه عمرانی کشور» به تصویب رسید و در 7 مرداد همان سال، بنگاه عمران رسماً شروع به کار کرد. در همان سال، هیئت عملیات اقتصادی آمریکا برای جذب نیروی کار لازم و تهیۀ وسایل مورد نیاز، به سازمان کمکی مالی کرد، که ازجمله موافقتنامۀ توسعۀ کشاورزی اصل 4 برای اعطای وام به شوراهای ده منعقد گردید و یادداشت تفاهم بین وزارتخانههای کشور، فرهنگ، کشاورزی و بهداری مبادله شد و تا آخر سال 1332 ش، مجموعاً 757‘30 شورای ده تشکیل گردید؛ ولی عملاً به نظر میرسد که تا 1341 ش اقدامی چشمگیر صورت نگرفت، جز اینکه ساختمانی برای مرکز آموزش عمران در گرمسار در نظر گرفته شد!در 4 شهریور 1342، طبق لایحۀ قانونی «تشکیل انجمنهای ده و اصلاح امور اجتماعی و عمران دهات» مصوب هیئت وزیران، سازمانی به نام «ادارۀ کل امور اجتماعی و عمران دهات» به عنوان جانشین بنگاه سابق عمران کشور، تشکیل شد. در این مصوبه آمده بود که برای تشکیل انجمنهای ده، در هر ده یا قریه که حداقل 250 نفر یا 50 خانوار ساکن باشند و درآمد اکثریت اهالی از راه کشاورزی کسب شود، انجمنی با شخصیت حقوقی و استقلال مالی با عضویت افتخاری 5 تن که به اکثریت آراء مخفی اهالی برای 3 سال انتخاب میشوند، تشکیل میگردد. در مقالۀ یادشده وظایف این انجمن نیز توضیح داده شده، و در پی آن نقدی هم دربارۀ آن آمده است (ص 253- 269).
واژههای ده و دهنشین و مترادفهای آنها مانند روستا، روستایی و دهاتی در انواع متفاوت ادبیات شفاهی بازتاب فراوان دارد که در اینجا فقط به برخی از امثالی اشاره میشود که با استناد به این واژهها ساخته شده است: توی ده راهش نمیدادند، سراغ خونۀ کدخدا رو میگرفت؛ چرا دِه بینی و فرسنگ پرسی؛ ده را میخواهی بچاپی، کدخدا را ببین؛ روستایی که به قاضی رفت، بگذار که خود حرف بزند؛ روستایی که دیده میشود، راهنما نمیخواهد؛ دهاتی یک بِه میدهد یک دِه میخواهد؛ دهاتی و کفش از چرم ساغری (ذوالفقاری، 1/ 726، 768، 1053-1056، 1099، جم ).
آدمیت، فریدون، فکر دموکراسی اجتماعی در نهضت مشروطیت ایران، تهران، 1363 ش؛ آلاحمد، جلال، تاتنشینهای بلوک زهرا، تهران، 1352 ش؛ آلمانی، هانری رنه د.، از خراسان تا بختیاری (سفرنامه)، ترجمۀ علیمحمد فرهوشی، تهران، 1335 ش؛ ابناثیر، الکامل؛ ابنمنظور، لسان؛ افشاری، مهران، تازه به تازه نو به نو، تهران، 1385 ش؛ اهلرس، اکارت، «روستای ایرانی: یک عرصۀ اجتماعی ـ اقتصادی»، ایران: شهر ـ روستا ـ عشایر، ترجمۀ عباس سعیدی، تهران، 1380 ش؛ بلعمی، تاریخ؛ بندهش، ترجمۀ مهرداد بهار، تهران، 1369 ش؛ بیرونی، ابوریحان، آثار الباقیه، ترجمۀ اکبر داناسرشت، تهران، 1352 ش؛ پاپلی یزدی، محمدحسین، فرهنگ آبادیها و مکانهای مذهبی کشور، مشهد، 1367 ش؛ پورداود، ابراهیم، تعلیقات بر یسنا، به کوشش همو، تهران، 1340 ش؛ پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1361 ش؛ پیرنیا، حسن، خطوط برجستۀ داستانهای ایران قدیم، تهران، 1307 ش؛ پیگولوسکایا، ن. و.، شهرهای ایران در روزگار پارتیان و ساسانیان، ترجمۀ عنایتالله رضا، تهران، 1367 ش؛ توینبی، آرنولد، «جغرافیای اداری شاهنشاهی هخامنشیان»، جغرافیای اداری ایران باستان، ترجمۀ همایون صنعتیزاده، تهران، 1388 ش؛ جامی، عبدالرحمان، هفتاورنگ، به کوشش مرتضى مدرس گیلانی، تهران، 1361 ش؛ حاجی ابراهیم زرگر، اکبر، درآمدی بر شناخت معماری روستایی ایران، تهران، 1378 ش؛ حسامیان، فرخ و دیگران، شهرنشینی در ایران، تهران، 1387 ش؛ حمدالله مستوفی، نزهة القلوب، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1336 ش؛ خسروی، خسرو، پژوهشی در جامعۀ روستایی ایران، تهران، 1355 ش؛ همو، جامعۀ دهقانی در ایران، تهران، 1357 ش؛ همو، جامعهشناسی ده در ایران، تهران، 1372 ش؛ دیاکونف، ا. م.، تاریخ ماد، ترجمۀ کریم کشاورز، تهران، 1357 ش؛ دیولافوا، ژان، سفرنامه ( ایران و کلده)، ترجمۀ علیمحمد فرهوشی، تهران، 1332 ش؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ راوندی، مرتضى، تاریخ اجتماعی ایران، تهران، 1356 ش؛ رضازادۀ لنگرودی، رضا، جنبشهای اجتماعی در ایران پس از اسلام، تهران، 1385 ش؛ رضوی، حسن، فقر، روستا، توسعه، تهران، 1377 ش؛ رضی، هاشم، دانشنامۀ ایران باستان (عصر اوستایی تا پایان دوران ساسانی)، تهران، 1381 ش؛ زرینکوب، عبدالحسین، دو قرن سکوت، تهران، 1336 ش؛ زنجانی، حبیبالله، جمعیتشناسی روستایی ایران، تهران، 1369 ش؛ سعیدی، عباس، مبانی جغرافیای روستایی، تهران، 1383 ش؛ سنایی، دیوان، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، 1385 ش؛ سهامی، سیروس، بستر جغرافیایی تاریخ ایران، تهران، 1355 ش؛ شارپ، ر. ن.، فرمانهای شاهنشاهان هخامنشی، تهران، 1350 ش؛ شایست ناشایست، آوانویسی و ترجمۀ کتایون مزداپور، تهران، 1369 ش؛ شهشهانی، سهیلا، سرای میمند: تکنگاری روستای میمند، کرمان، 1384 ش؛ صفینژاد، جواد، نظامهای آبیاری سنتی در ایران، تهران، 1359 ش؛ صنعتیزاده، همایون، حاشیه بر «جغرافیای اداری شاهنشاهی هخامنشیان» (نک : هم ، توینبی)؛ علیزاده، عباس، شکلگیری حکومت عشایری و کوهستانی عیلام باستان، تهران، 1387 ش؛ «عمران روستایی و اصلاحات ارضی»، تحقیقات اقتصادی، تهران، 1344 ش، شم 11-12؛ عنصرالمعالی کیکاووس، قابوسنامه، به کوشش غلامحسین یوسفی، تهران، 1364 ش؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش برتلس، مسکو، 1967 م؛ فلاندن، اوژن، سفرنامه، ترجمۀ حسین نورصادقی، تهران، 1324 ش؛ قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، ترجمۀ حسن بن علی قمی، به کوشش جلالالدین تهرانی، تهران، 1361 ش؛ کارنامۀ اردشیر بابکان، به کوشش محمدجواد مشکور، تهران، 1369 ش؛ کریستنسن، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ترجمۀ غلامرضا رشید یاسمی، تهران، 1345 ش؛ کریمی، اصغر، «بررسی اجمالی نظریههای گوناگون در مورد شکل کلی مسکنهای سنتی و بومی»، تحقیقات جغرافیایی، اصفهان، 1365 ش، س 1، شم 1؛ همو، تحقیقات میدانی؛ کشاورز، کریم، حاشیه بر تاریخ ماد (نک : هم ، دیاکونف)؛ لانگ، چ. ه .، «دین عامیانه»، مقدمهای بر پژوهش دین عامیانه، ترجمۀ ابراهیم موسىپور، تهران، 1389 ش؛ لمتن، ا. ک. س.، مالک و زارع در ایران، ترجمۀ منوچهر امیری، تهران، 1345 ش؛ متون پهلوی، به کوشش جاماسب ـ آسانا، ترجمۀ سعید عریان، تهران، 1371 ش؛ مجموعۀ قوانین و مقررات مربوط به وزارت کشور (از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی تا پایان سال 1369 ش)، وزارت کشور، تهران، 1370 ش؛ مجیدزاده، یوسف، آغاز شهرنشینی در ایران، تهـران، 1368 ش؛ مرتضوی تبریزی، مسعود، مهاجرت روستاییان به شهرها و تأثیرات اقتصادی و سیاسی آن در دورۀ پهلوی دوم، تهران، 1383 ش؛ معین، محمد، فرهنگ، تهران، 1382 ش؛ مکنزی، د. ن.، فرهنگ کوچک زبان پهلوی، ترجمۀ مهشید میرفخرایی، تهران، 1379 ش؛ مندرس، هانری، «جامعهشناسی محیط روستایی»، طرح مسائل جامعهشناسی امروز، به کوشش ژ. گورویچ، ترجمۀ عبدالحسین نیکگهر، مشهد، 1347 ش؛ مور، برینگتن، ریشههای اجتماعی دیکتاتوری و دموکراسی (نقش ارباب و دهقان در پیدایش جهان نو)، ترجمۀ حسین بشریه، تهران، 1369 ش؛ مؤمنی، باقر، مسئلۀ ارضی و جنگ طبقاتی در ایران، تهران، 1359 ش؛ نرشخی، محمد، تاریخ بخارا، ترجمۀ احمد بن محمد قباوی، تلخیص محمد بن زفر، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، 1317 ش؛ نظامی عروضی، احمد، چهار مقاله، به کوشش محمد معین، تهران، 1341 ش؛ نظامی گنجوی، مخزن الاسرار، به کوشش بهروز ثروتیان، تهران، 1363 ش؛ نیکخلق، علیاکبر، مقدمهای بر جامعهشناسی روستایی ایران، تهران، 1358 ش؛ وثوقی، منصور، جامعهشناسی روستایی، تهران، 1366 ش؛ ودیعی، کاظم، روستانشینی در ایران، تهران، 1355 ش؛ وندیداد، ترجمۀ هاشم رضی، تهران، 1376 ش؛ هفتلشکر، به کوشش مهران افشاری و مهدی مداینی، تهران، 1377 ش؛ یاقوت، بلدان؛ یشتها، ترجمۀ ابراهیم پورداود، تهران، 1347 ش.
اصغر کریمی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید