دهل
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 20 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/246695/دهل
چهارشنبه 3 اردیبهشت 1404
چاپ شده
4
شماری از رقصهایی که در لرستان با همنوازی دهل و سرنا اجرا میشوند، اینها ست: سنگین سَما، سهپا، دوپا، اوشاری، چپی، اورامانی و هَلپَرکه (درویشی، 2/ 124). مراسم شیونی که ادامۀ مراسم چمری است، با همراهی دهل و سرنا در سوگواریها اجرا میشود. برای شروع آن پس از اجرای چمری نوازندگان ضربآهنگ را تغییر میدهند و محکمتر بر دهل میکوبند. در این منطقه، شمار نوازندگان دهل و سرنا بیانگر منزلت اجتماعی شخص متوفا ست (همانجا؛ سیفزاده، 194). برخی از کهنسالان بر این باورند که مجلس سوگ بزرگان را منحصراً بایـد بـا کرنـا ــ کـه بزرگتـر از سرنـا ست ــ و دهل برگزار کرد (سامانی، 102). مراسم کتل نیز سوگواری برای فرد درگذشته است که در آن اسب متوفا را سیاه میپوشانند و تفنگ و لوازم جنگیاش را به آن میآویزند. یکی از مردان اسب را به آرامی در میدانگاهی میچرخاند و زنان و مردان با پای برهنه به دنبال آن شیونکنان حرکت میکنند و نوازندگان دهل و کرنا آهنگی مشهور به چپی مینوازند (درویشی، 2/ 140). هنگامی که مرده را به خاک میسپارند، نوازندگان با سرنا و دهل نوای حزنانگیزی را بر سر مزار مینوازند که به آن خریوی میگویند (سیفزاده، 195). در کهگیلویه و بویراحمد در حاشیۀ مراسم جشن عروسی، ترکهبازی میکنند و در آن یکی از طرفین بازی چوبی ستبر به نام «دیاق» به دست میگیرد و دیگری چوبی نازک به نام «ترکه»؛ فردی که ترکه در دست دارد، همراه با نواختن ساز و دهل میکوشد تا پاهای دیاقدار را با ترکه بزند و دیاقدار سعی میکند تا نگذارد ترکه به پایش برخورد کند (امیریان، 27). از دیگر بازیهایی که در آن ساز و دهل نقش محوری دارد، مجسمه است که در آن نوازندگان پس از مدتی، نواختن را متوقف میکنند و رقصندگان باید در هر حالتی که هستند، بیحرکت بمانند و با شروع دوبارۀ موسیقی رقص ادامه مییابد. نوازندگان معمولاً برای شروع دوبارۀ موسیقی از حاضران انعام میگیرند (درویشی، 2/ 141). بازی دیگر، دستمالبازی است که در آن مردان و زنان با تشکیل دایرهای و در دست داشتن دستمالهای رنگین همراه با صدای ساز و دهل، میرقصند (همانجا). کشتی محلی در مناطق مختلف لرستان به نامهای کشتی «دست زیر بالا» یا «سافونه» خوانده میشود که در میان عشایر و طوایف رایج است؛ این کشتی با لباس محلی و پایِ برهنه همراه با ساز و دهل اجرا میشود (میرنیا، 163). بارانخواهی (ه م) از مراسم آیینی است که در لرستان همراه با نواختن دهل و سرنا صورت میگیرد (سیفزاده، 251). در فرهنگ بختیاری به نوازندگان دهل، سرنا و کرنا توشمال میگویند که بخش عمدهای از فرهنگ و موسیقی بختیاری را حفظ کردهاند؛ با این همه، این گروه در نظام طبقاتی ایلی در مدارج پایین جامعه قرار دارند و پیشۀ آنها پست شمرده میشود و حتى ازدواج آنها درونگروهی است (درویشی، 2/ 140؛ مرتنسن، 363, 365, 369, 373؛ رسترپو، 172؛ جاوید، آشنایی ... ، 92-93؛ اماناللٰهی، 23).
در میبد، دهلی با استوانۀ فلزی وجود دارد به نام «دهل عزا»، که برای پوست کشیدن بر آن از طوقۀ چوبی به نام «عام» استفاده میشود. ابتدا پوست را بر عام میکشند، سپس آن را با پیچهای فلزی به دو طرف دهانۀ استوانه وصل میکنند. دهل عزا را با یک چوب گرزمانند مینوازند. در مراسم عزاداری محرم این دهل دو وظیفۀ اصلی بر عهده دارد: اعلام شروع تعزیه، و نواختن حین اجرای آن (درویشی، 2/ 98، 99).
در هرمزگان به دهل بزرگ، گپ دهل نیز میگویند. این ساز در سرتاسر این ناحیه با تفاوتهایی در شکل و اندازه استفاده میشود؛ برای مثال پیپه و کَسِر یا دهل مارساز را میتوان نام برد که ساختمان و کارکردی شبیه به دهل دارند و عموماً در همنوازی با دهل نقش تزیین ضربآهنگ را برعهده میگیرند، چنانکه پیپه را در اصطلاح محلی زبانِ دهل مینامند، زیرا ضربانهای اصلی دهل با آرایههای ضربانی پیپه مشخصتر میشود (همو، 2/ 156، 157، 160؛ پورمندان، 86، 87). از مجموعۀ این سازهای کوبهای در مراسم گوناگون ازجمله زار، لیوا، مشایخ، مجالس شادی و عروسی، و رِزیف استفاده میشود (درویشی، همانجاها). رزیف به معنی جشن عروسی است و در فضای باز بعدازظهر وقتی که داماد را به حمام میبرند، اجرا میشود. در این مراسم اجراکنندگان در دو صف مقابل هم قرار میگیرند و در دست هر کدامشان یک چوب خیزران است. در هر گروه خوانندگان به نوبت آواز میخوانند و نوازندگان دهل در میان دو صف به صورت ایستاده حضور دارند. معمولاً پس از اجرای چند دور رزیف، نَهمه که نوعی آواز گروهی دریانوردان است و در گذشته هنگام کار خوانده میشد، اجرا میشود. به کسی که آوازهای نهمه را میخواند، نهّام میگویند. در این مراسم دهل را با دست مینوازند (همو، 2/ 161؛ مراسم رزیف با دمام نیز اجرا میشود، برای اطلاعات بیشتر، نک : ه د، دمام).
در این جزیره، در جشن عروسی، رسمی کهن به نام «دس بالا» با همراهی دو دهل، یک نیجفتی و یک کسر و نیز گروهِ همخوانان اجرا میشود؛ این مراسم با ضربآهنگ سنگین دهلها آغاز میشود و در آن گروهی از حاضران دور نوازندگان را میگیرند و با همخوانی و دست زدن و هلهله و حرکتهای مواج آنها را همراهی میکنند. پس از گذشت زمانی از شروع مراسم، سرعت ضربآهنگ تند میشود و در اصطلاح میگویند دهل داغ میشود و آتش میکند؛ در این هنگام رقصندگان به گروه میپیوندند (درویشی، همانجا). این ساز در مجالس اهل هوا (ه م) نیز نواخته میشود. در شهرستان شوشتر نمونۀ ویژهای از دهل هشتگوش وجود دارد که همراه دیگر سازهای کوبهای رایج در منطقه در مراسم عزاداری ماه محرم و صفر نواخته میشود (درویشی، 2/ 172).
رقصهایی که در این ناحیه با دهل و سرنا برپا میشود، اینها ست: لزگی، یاللی، قایتاغی، و کوراوغلی که از رقصهای پهلوانی است. همچنین هنگام برگزاری کشتی سنتی «زورلاما» نیز دهل و سرنا به صدا درمیآید. زورلاما بیشتر در محدودۀ امامزادهها یا مکانهای مذهبی اجرا میشود (همو، 2/ 90). افزون بر موارد یادشده، دهل در بیشتر نواحی ایران همراه با یک ساز بادی، اجراکنندۀ موسیقی مجالس عروسی و متعلقات آن است (همو، 2/ 39، 48، 57، جم ؛ اماناللٰهی، 58، 59)، و در گذشتههای دور، از سازهای تشکیلدهندۀ نوبتنوازی (نقارهنوازی) شمرده میشده است (قصابیان، 84؛ آثاری، 190؛ مستوفی، 1/ 562) و امروزه در گروههای نظامی نیز کاربرد دارد (بلوکباشی، 156). نواختن دهل در ماه محرم از زمان روی کار آمدن دستههای عزاداری و رواج آن تا به امروز در مناطق مختلف ایران معمول است (درویشی، 2/ 69، 99، 113).
دهل بهسبب وسعت کاربرد، در ادب مردمی و رسمی فارسی نمونههای بسیار با تعابیر گوناگون دارد. ازجمله مثلهای رایج دربارۀ آن، اینها ست: «صدای دهل از خالیبودن شکم است» (دهخدا، 2/ 1053)؛ همچنین «دهلش صدا نمیدهد» معادل است با «حنایش رنگی ندارد» و نیز در حق شخص کودنی که دیر متوجه موضوعی شود، میگویند: «باید برایش دهل و سرنا بزنی» (فتاحی، 175، 209). در کردستان عبارت «دهل مرا مکوب، دهلت را میکوبم»، یعنی اگر رسوایم کنی، رسوایت میکنم (حیـرت، 1/ 276). نیز اصطلاح «دههولدان» در همانجا مترادف با آدم شکمگنده است (شرفکندی، 330). به کسی که اعتبارش از میان رفته یا رسوا شده باشد، «دهلدریده» میگویند (فتاحی، 209؛ برهان، آنندراج، نفیسی، ذیل واژه؛ شرفکندی، همانجا؛ قنبری، 388). «دهل بالای بام بردن» کنایه از نوبت نواختن و دهل زدن (نفیسی، ذیل عبارت) و «دهل دریدن» منع کردن از نغمه و آواز است ( لغتنامه ... ، ذیل عبارت). «دهل زیر گلیم زدن» کنایه از کوشش بیهوده برای اختفای امری آشکار است (نفیسی، نیز آنندراج، ذیل عبارت؛ برای مثلهای مربوط به دهل، نک : ذوالفقاری، 1/ 240، 251، جم ). بسیاری از این مثلها به ادبیات رسمی نیز راه یافته است (برای نمونه، نک : نظامی، شرفنامه، 88؛ سعدی، 637؛ ناصر خسرو، 480؛ خیام، 112؛ مولوی، 539).
آثاری، مهدی، هویت موسیقی ملی ایران و سازها، تهران، 1381 ش؛ آنندراج، محمدپادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1363 ش؛ احمدیان، محمدعلی، «موسیقی در بلوچستان»، هنر و مردم، تهران، 1356 ش، س 16، شم 182؛ امام شوشتری، محمدعلی، ایران گاهوارۀ دانش و هنر، تهران، 1348 ش؛ اماناللٰهی بهاروند، سکندر، موسیقی در فرهنگ لرستان، تهران، 1384 ش؛ امیریان، فریدون، بازیهای محلی استان کهگیلویه و بویر احمد، تهران، 1370 ش؛ ایازی، سوری و دیگران، نگرشی بر پیشینۀ موسیقی در ایران به روایت آثار پیش از اسلام، تهران، 1383 ش؛ برخوردار، ایرج، «پژوهشی در موسیقی محلی کردستان»، مجلۀ موسیقی، تهران، 1351 ش، شم 135؛ برهان قاطع؛ بقایی، محمدعلی، «کشتی گیلهمردی»، گیلهوا، رشت، 1372 ش، س 2، شم 48؛ بلوکباشی، علی و یحیى شهیدی، پژوهشی در موسیقی و سازهای موسیقی نظامی، تهران، 1381 ش؛ بوستان، بهمن و محمدرضا درویشی، «موسیقی مقامی ایران»، ادبستان، تهران، 1371 ش، شم 36؛ بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، به کوشش جعفر مدرس صادقی، تهران، 1377 ش؛ پورمندان، مهران، دایرةالمعارف موسیقی کهن ایران، تهران، 1379 ش؛ جاوید، هوشنگ، آشنایی با موسیقی نواحی ایران، تهران، 1386 ش؛ همو، موسیقی رمضان در ایران، تهران، 1383 ش؛ جوادی، غلامرضا، موسیقی ایران از آغاز تا امروز، تهران، 1380 ش؛ حدادی، نصرتالله، فرهنگنامۀ موسیقی ایران، تهران، 1376 ش؛ حیـرت سجادی، عبدالحمید، پنـد پیشینیان در کردی، اورمیـه، 1369 ش؛ خسروی، عبدالعلی، فرهنگ بختیاری، تهران، 1368 ش؛ خیام، رباعیات، به کوشش محمد عباسی، تهران، 1338 ش؛ درویشی، محمدرضا، دایرةالمعارف سازهای ایران، تهران، 1384 ش؛ دهخدا، علیاکبر، امثال و حکم، تهران، 1338 ش؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ رسترپو، الویا، زنان ایل بهمئی، ترجمۀ جلالالدین رفیعفر، تهران، 1387 ش؛ ریاحی، علی، زار و باد و بلوچ، تهران، 1356 ش؛ سامانی، هوشنگ، «بررسی موسیقی سوگ در قوم بختیاری»، نجوای فرهنگ، تهران، 1385 ش، س 1، شم 1؛ ستایشگر، مهدی، واژهنامۀ موسیقی ایرانزمین، تهران، 1374 ش؛ سعدی، غزلیات، به کوشش خلیل خطیبرهبر، تهران، 1367 ش؛ سیفزاده، محمد، پیشینۀ تاریخی موسیقی لرستان، تهران، 1377 ش؛ شرفکنـدی، عبدالرحمـان، فـرهنگ کـردی ـ فارسی، تهران، 1369 ش؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، 1363 ش؛ عضدی، احمد، پند کرمانجی، بجنورد، 1367 ش؛ صفیزاده، صدیق، تاریخ موسیقی کردی، تهران، 1377 ش؛ فتاحی قاضی، قادر، امثال و حکم کردی، تبریز، 1364 ش؛ فرخکیش، شهزاد، ارغنونساز فلک، اصفهان، 1376 ش؛ فروغ، مهدی، «آلات موسیقی قدیم ایران»، مجلۀ موسیقی، تهران، 1336 ش، س 3، شم 16؛ قصابیان، محمدرضا، «نقارهنوازی و نقارهخانه در ایران و جهان»، مشکوٰة، تهران، 1382 ش، شم 80؛ قنبری عدیوی، عباس، امثال و حکم بختیاری، شهرکرد، 1387 ش؛ گردیزی، عبدالحی، زین الاخبار، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، 1384 ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، 1324 ش؛ مسعودیه، محمدتقی، سازهای ایران، تهران، 1383 ش؛ ملاح، حسینعلی، تاریخ موسیقی نظامی ایران، تهران، 1345 ش؛ همو، فرهنگ سازها، تهران، 1376 ش؛ منصوری، پرویز، سازشناسی، تهران، 1355 ش؛ مولوی، مثنوی معنوی، به کوشش م. درویش، تهران، 1366 ش؛ میرشکرایی، محمد، «بندبازی در گیلان و مازندران»، مجموعه مقالات مردمشناسی، تهران، 1362 ش، ج 1؛ میرنیا، علی، فرهنگ مردم، تهران، 1369 ش؛ ناصر خسرو، دیوان، به کوشش نصرالله تقوی، تهران، 1380 ش؛ نظامی، شرفنامه، به کوشش بهروز ثروتیان، تهران، 1386 ش؛ همو، لیلی و مجنون، به کوشش حسین پژمان بختیاری، تهران، 1370 ش؛ نفری، بهرام، اطلاعات جامع موسیقی، تهران، 1377 ش؛ نفیسی، علیاکبر، فرهنگ، تهران، 1343 ش؛ نقیب سردشت، بهزاد، سازشناسی موسیقی کردی، تهران، 1385 ش؛ نیز:
Mortensen, I. D., Nomads of Luristan, Copenhagen, 1993. گلاله هنری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید