دعا
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 19 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/246643/دعا
جمعه 24 اسفند 1403
چاپ شده
4
دُعـا، حاجتخواستن از خداوند، اولیا و مقدسان. دعا در لغت به معنی کسی را خواندن و صدازدن، نداکردن، فراخواندن، درخواست و نیز حاجتخواهی از خداوند است (راغب، 1/ 761-764؛ لغتنامه ... ؛ دایرةالمعارف ... ، 7/ 514). آملی در معنی دعا مینویسد: «دعا طلبکردن حاجت است از باریتعالى به تضرع و اخلاص، و گاه بُود که غرض از دعا مجردِ مدح و ثنا بُود و بیشتر ادعیۀ خواص و اولیا که از ماسویالله اعراض نمودهاند، از این قبیل تواند بود» (1/ 568). همو در تعریف علم دعاها مینویسد: «عبارت است از معرفت اوراد و اذکار که منقول است از انبیا و اولیا، و کیفیت و خواندن و شرایطش و شناختن اوقات و خواص آن» (همانجا).دعا در معنی اصطلاحی خود ــ یعنی خداوند و معبود خود را خواندن و بـا او سخنگفتن و حـاجت خواستن ــ در همۀ ادیان توحیدی، غیرتوحیدی و حتى ابتدایی وجود دارد. چنانکه اشاره شد، دعا فقط حاجتخواستن نیست، بلکه با خدا سخنگفتن و او را حمد و ثنا گفتن و سپاسگزاری کردن هم هست؛ بنابراین، همانطور که از لفظ دعا به معنی فراخواندن برمیآید، باید همراه با خواندن و ادای لفظ باشد؛ در دعا، عبارات و الفاظی است که هنگام خواندن، باید به زبان بیاید و ادا شود.دعا «در عرف علما، کلمهای است انشایی، دلالتکننده بر طلب با اظهار خضوع ... » (نک : لغتنامه). در علم معانی نیز دعا زیرمجموعۀ انشا به شمار میرود (نک : سلمانپور، 28). با توجه به اینکه انشا در زبان صورت میگیرد و دعاها هم انشاییاند، بنابراین، دعا هم در زبان شکل میگیرد و باید در قالب کلمات و الفاظ بیان شود.دعاها چون خواندنیاند، برای تأثیرگذاری بر خوانندگان و شنوندگان، بهطور معمول آهنگیناند و موسیقی دارند؛ ازاینرو، دلنشیناند و تکرار آنها ملالآور نیست، بلکه لذتبخش هم هست؛ حتى باید گفت که تکرار از ویژگیهای مهم دعا به شمار میرود. عبارات دعایی معمولاً ادبی و هنری، و از مقولۀ گزارههای اقناعیاند و در آنها «صبغهای از ادراک بلاکیف و احساس بیچگونه» وجود دارد (نک : شفیعی، 67- 68)؛ همچنین، گاهی نیز شعرگونه میشوند و از فصاحت و بلاغت بینظیری برخوردارند (نک : خدایار، 268؛ فولادی، 340).واژۀ دعا عربی است و فارسی آن، نیایش است و مترادفهای تقریبی آن هم عبارتاند از: یزش و یَزِشْن، یشت، یسنا، آفرین، نماز، نیرنگ، آیین و جز اینها (پورداود، 63؛ اوشیدری، 22، 511؛ آموزگار، 419).در دوران باستان هم مفهوم دعا عبارت بوده است از: «تکرار کلمات یا برشمردن سرودها و بهجایآوردن اعمالی آیینی که هدف آن، سوقدادن نیروهای فراسویی در راستای فریادرسی و سودرسانی به نیایشگزاران است» (آموزگار، 420). عامل اساسی و ریشۀ تاریخی و روانی دعا را باید «در عجز انسان در مقابله با درماندگیها و رخدادهای ناگوار، و در ناتوانیهای او از برآوردن خواستههایش» دانست (نک : همانجا).روند شکلگیری دعاها و نیایشها در تاریخ بشر، بدینگونه بوده که این بشر ناتوان ابتدا سعی میکرده با روشهایی که در آن زمان میشناخته است، به گمان خود، نیروهای مافوق طبیعی و خارقالعادۀ دور از دسترس را به فرمان خویش درآورد؛ سپس، از آنجا که نیروهای مافوق طبیعی را از خود توانمندتر مییافته، درمانده میشده، و دست به نیایش و بهجاآوردن برخی مناسک و آیینها میزده است. پس، او با عجز و لابه، گفتارهایی تضرعآمیز بر زبان میآورده، سپس در حالتی پیشرفتهتر، درماندگیهایش را با سخنانی آهنگین در قالب سرودها و مزامیر میسروده، و این عمل کمکم سبب آرامشش میشده است.این نیایشها و آیینها، متناسب با نیازمندیها و محیطهای فرهنگی و جغرافیایی انسان شکل میگیرند، دگرگون میشوند و توسعه مییابند، و اندکاندک از حالت عملکرد فردی بهصورت گروهی نیز درمیآیند (همانجا). در آیین مزدیسنا، یزش یا نیایش، خود ایزدی دارد که آفریدۀ اهورهمزدا ست (همانجا). نکتۀ جالب این است که اهورهمزدا که خود به یاری امشاسپندان، ایزد نیایش را آفریده، در هنگام نیمروز که زمان آرمانی است، با نیـایش، آفریدگان دیگـر را میآفرینـد (بندهش، 50؛ نیز نک : آموزگـار، همانجا). زروان ــ ایـزد بزرگ زمان ــ نیز که هیچ قدرتی بالاتر از او نیست، برای اینکه آرزویش برآورده شود، 000‘1 سال نیایش میکند. آرزوی او این است که فرمانروایی برای جهان به وجود آورد کـه آسمانها و زمیـن را بیافریند (نک : همو، 421). نیایشهای اهورهمزدا و زروان که قدرتی بالاتر از خود ندارند، این نکته را بیان میکند که «نیایش برای ذات نیایش انجام میگیرد و خود نیایش است که اعجاب میآفریند و نیروی جادویی آن موجب شگفتیها میشود» (همانجا). همچنین، در تاریخ اساطیری ایران، سروشْ ایزدی است که «برای نخستینبار ستایش و نیایش به جای آورده است و سَروَر همۀ نیایشها به شمار میآید» (همو، 424). در ایران، از گذشتههای دور، یکی از روشهای درمانی برای بهبود بیماران و امیدوارکردنشان به زندگی کاربرد دعا و سخنان مقدس بوده است؛ در کنار داروپزشکی / گیاهپزشکی و کاردپزشکی (جراحی)، سخنپزشکی یعنی درمان بیماران با سخنان مقدس (دعا) نیز رایج بوده است و پزشکانی که این روش را به کار میبردند، معمولاً از طبقۀ روحانیان بودهاند (نک : رضایی، 261، حاشیۀ 2). در اوستا هم دعادرمانی که از آن به «منثرهدرمانی» (درمان بیمار از راه برخواندن گفتار ایزدی) یاد میشود، بهترین شیوۀ درمان بیمار به شمار میرود (1/ 288، 2/ 737؛ نیز نک : دوستخواه، 1056).دعا در قرآن کریم از اهمیت ویژهای برخوردار است. در قرآن، فراوان به دعاکردن و خدا را فراخواندن توصیه، و به استجابت دعا از سوی خداوند و نیز چگونگی حالت انسان در هنگام دعا، اشاره شده است. از طرفی، دعاهای بسیاری نیز از سوی پیامبران نقل شده است. بسیاری از دعاهای قرآنی، نیایشهای پیامبران است؛ برای مثال، آدم و حوا و یونس (ع) برای اینکه به خویشتن ظلم کردهاند، از خداوند طلب بخشش میکنند (اعراف/ 7/ 23؛ انبیاء/ 21/ 87)؛ ابراهیم (ع) از خداوند میخواهد که مکه را سرزمینی امن قرار دهد و فرزندانش را از پرستش بتها مصون دارد (ابراهیم/ 14/ 35)؛ ابراهیم و زکریا (ع) از خداوند دعای طلب فرزند میکنند و خداوند هم دعایشان را مستجاب مینماید (ابراهیم/ 14/ 39؛ مریم/ 19/ 4- 9؛ آلعمران/ 3/ 38-40؛ انبیاء/ 21/ 89).یکی از دعاهای قرآنی که در میان مردم شهرت فراوان دارد و آن را بهتکرار برای شفای بیماران و رفع گرفتاریها میخوانند، دعای «اَمَّنْ یُجیبُ الْمُضْطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ» (نمل/ 27/ 62) است؛ این دعا در مثلها هم وارد شده است و بهصورت «ختم اَمَّنْ یُجیب گرفتن» در مورد کسی که استدعایی دارد و یا در برآوردن آرزویی اصرار دارد، به کار میرود (عظیمی، 1/ 161).از پیامبر (ص) و ائمه (ع) دربارۀ دعاکردن و اهمیت فراوان آن، حدیثهای فراوانی روایت، و دعاهای بسیاری نیز نقل شده است (نک : حسینی، 5/ 408-414). بسیاری از این دعاها همچون دعاهای کمیل، عرفه، ابوحمزۀ ثمالی و جز آن، در میان مردم رایج و مشهور است و پیوسته، در مناسبتهای مختلف آنها را بهصورت گروهی و یا انفرادی میخوانند. به اینگونه دعاها که «شامل انشائات و الفاظ مخصوصی [است] که از معصومی رسیده»، «ادعیۀ مأثوره» گفته میشود (نک : مشکینی، 24؛ آنندراج، ذیل واژه؛ جواهری، 66).از جملۀ متونی که برای دعاخواندن از آنها استفاده میشود، متنهای مقدس ادیان و آیینها ست؛ چنانکه قرآن کریم متنی است که برای دعاخواندن هم کاربرد دارد، یا اوستا که بخشهایی از آن «مشتمل است بر نیایش اهورهمزدا و امشاسپندان و ایزدان» (اوشیدری، 35-36). از کتابهای مستقل دعا که از دیرباز در میان مردم مسلمان ایران کاربرد داشته است، صحیفۀ سجادیه (ه م)، الاقبال ابنطاووس، زاد المعاد علامه مجلسی، مفاتیح الجنان (ه م) شیخ عباس قمی، مجمع الدعوات (ه م) محمد عبدالمطلب اردوبادی، و جز اینها را میتوان نام برد. دربارۀ این کتابها دیدگاههای متفاوتی وجود دارد؛ مثلاً بنابر عقیدۀ برخی از علما، در مفاتیح الجنان دعاهایی آمده است که «کفر محض و شرک خالص»اند (برقعی، 14). این موضوع نشان میدهد که بسیاری از دعاهای رایج در میان مردم برساختۀ خودشان است و ریشه در شریعت ندارد؛ البته بهعقیدۀ پژوهشگران فرهنگ مردم، مطالعه و بررسی اینگونه دعاها از زوایای مختلف، اهمیت ویژهای دارند.از موضوعات مهمی که با دعا و استجابت آن پیوند دارد، زمان و مکان دعا ست. از آغاز تاریخ تاکنون، پیروان ادیان مختلف برای دعا و نیایش به مکانهایی معین چون معبد، آتشکده، دیر، کنشت، کلیسا، مسجد، قبرستان، زیارتگاه و امامزاده میرفتهاند. از نظر عالمان دینی، اوقاتی که دعا مستجاب میشود، اینها ست: شب و روز جمعه، شبهای قدر، شبهای ماه مبارک رمضان، شبهای عرفه، مبعث، عید فطر، عید قربان، عید غدیر و روزهای آنها، شب اول ماه رجب، شب نیمۀ شعبان، ماههای حرام، ثلث آخر شب، هنگام شنیدن اذان و تلاوت قرآن، هنگام وزیدن باد و آمدن باران، و بعد از هر نماز.مکانهای استجابت دعا نیز به این شرح است: تمام مساجد ــ بهویژه مسجدالحرام در کنار حجر اسماعیل و مقام ابراهیم و زیر ناودان و داخل کعبه، مسجدالنبی، مسجد کوفه و مسجد سهله ــ و منى و عرفات و مشعرالحرام، و حرم مطهر معصومان (ع)، بهویژه حرم امام حسین (ع) (دایرةالمعارف، 7/ 519؛ آملی، 1/ 571-574). در میان مردم، بهویژه آنان که توانایی مالی برای رفتن به مکانهای مقدس مذهبیِ دور از شهر را ندارند، رفتوآمد به امامزادهها و قبرهای بزرگان شهر و دیارشان، و دعاکردن در چنین مکانهایی شایع است؛ در این زمینه، اعتقادات و باورهای خاصی هم در میان مردم شکل گرفته، که گاهی به افسانه نزدیک است. در بسیاری از این مکانها و در گورستانها، افرادی بهعنوان قاری و دعاخوان هستند که در ازای خواندن آیاتی از قرآن و یا چند دعا، پول و کالا و هدایا از مردم دریافت میکنند.دعـا در ادبیات فارسی ــ اعم از کتبی و شفاهی ــ تأثیـرات فراوان گذاشته است. شاعران و ادیبان زبان فارسی در کلام خود به دعا و نیایش اهمیت ویژهای دادهاند؛ مثلاً در شاهنامه (ه م)، دعا و نیایش بازتاب گستردهای یافته است، بهطوری که در آن میتوان هم دعاهای گوناگون در حق انسان و حتى حیوان را، و هم بسیاری از حالات و شیوههای دعا و جنبههایی را که با آن پیوند دارند، مشاهده کرد؛ برای نمونه، تطهیر پیش از دعا، سر و تن شستن نیایشگرانی چون فریدون، کیخسرو و رستم، جامۀ نو و سپید پوشیدن نیایشگران، مکان ویژه برای نیایش چون آتشکده، زمانی خاص در شب برای دعا و مدت آن، و استفاده از کتابهای مقدسی چون زند و اوستا از جملۀ مواردی است که در سراسر شاهنامه به چشم میخورد (نک : رنجبر، 45- 75). مثلاً رستم در خان دوم از داستان «هفتخان»، هنگام زین نهادن بر رخش، «ز یزدان نیکیدهش» یاد میکند (فردوسی، 2/ 23؛ برای بازتاب این دعاها در نقالیها، نک : سعیدی، 1/ 372-373)، و آنگاه که راه را گم میکند و گرما و تشنگی بر او چیره میشود، روی به آسمان میکند و از خداوند یاری میخواهد. پس از نیایش رستم، میشی «فربیسُرین» نمایان میشود و او را به سوی چشمۀ آبی رهنمون میگردد. رستم پس از رسیدن به چشمه، باز خداوند را یاد میکند و نجات خود را از عنایت او میداند (فردوسی، 2/ 23-25؛ نیز برای نمونههای دیگر دعا در شاهنامه، نک : 5/ 227، 7/ 250).یکی از زیباترین و شورانگیزترین نیایشهای ادب فارسی، دعا و مناجات شیرین در کتاب خسرو و شیرین نظامی است. شیرین در خلوت و تنهایی خود و در تاریکی شب که از بهترین زمانهای دعا ست، به درگاه خداوند تضرع و زاری میکند و از سوز دل، خداوند را «به آب دیدۀ طفلان محروم / به سوز سینۀ پیران مظلوم / / به بالین غریبان بر سر راه / به تسلیم اسیران در بن چاه / / به داور داور فریادخواهان / به یارب یارب صاحبگناهان» سوگند میدهد و از او میخواهد که بر دل پرخونش رحم، و از غرقاب غم بیرونش آورد و در کارش گشایش ایجاد کند؛ سپس دست به ثنا و ستایش خداوند مییازد (ص 252-253). این دعا در برخی داستانهای ادب عامه نیز آمده است (نک : جامع ... ، 67، 282).دعا و مناجات بخش بزرگی از ادبیات عرفانی را تشکیل میدهد. مهمترین مناجاتها در زبان فارسی از آنِ خواجه عبدالله انصاری است که با عنوانهای مناجاتنامه و الٰهینامه از لابهلای برخی از آثار او گردآوری شده است؛ این مناجاتها درواقع همان قطعات نثر مسجعی است که آنها را با خطاب «الٰهی»، و بهصورت پراکنده، ضمن کتابهای طبقات الصوفیه و کشف الاسرار و عدة الابرار پیدا میکنیم (فولادی، 342). اشعار بسیاری هم در قالب مناجات وجود دارد که یا از خواجه عبدالله و یا منسوب به وی است و در بین مردم به «مناجاتنامۀ» خواجه عبدالله مشهور است (نک : خواجه عبدالله، سراسر اثر)؛ در بسیاری از جاهای ایران، این شعرها را هنگام سحر در ماه رمضان، مناجاتخوانها برای بیدارکردن مردم جهت خوردن سحری، با صدای بلند و به آواز خوش میخواندهاند (شریعتزاده، 398- 399؛ وکیلیان، 41).دعا در ادبیات شفاهی نیز همچون ادبیات کتبی از اهمیت زیادی برخوردار است و در آثاری که در این حوزه شناخته شدهاند، بهفراوانی مشاهده میشود؛ برای مثال، در سمک عیار، خضر پیغمبر به سمک دعایی یاد میدهد تا او در گرفتاریها بخواند و مقصودش حاصل شود. سمک در جاهایی، روی بر خاک مینهد و خدا را بهزاری میطلبد و دعایی را که خضر به او آموخته است، میخواند و بر خود میدمد (ارجانی، 5/ 584؛ نیز نک : خانلری، 53، 64). دعا یکی از گونههای مهم و گستردۀ ادب شفاهی به شمار میرود، زیرا همواره مردم به آن اعتقاد دارند و زندگی هرروزۀ آنها با دعا پیوندی ناگسستنی دارد؛ دیگر اینکه، دعا «تصویر مختصر سنتهای مردمی است»؛ ازاینرو، از دیدگاه مردمشناسی باید بدان توجه کرد (قهار، 209). شکل دعا در ادبیات شفاهی، اساساً یک قطعه نثر ــ البته بیشتر نثر مسجع ــ است و در اندک مواردی هم نثرِ آمیخته به نظم است (نک : همو، 209-210) و گاهی هم مانند پایان نوحهخوانیها تنها به نظم میآید. کوتاهترین دعاهای مرسوم در میان مردم اینها هستند: خدا یارت!، خدا حافظت!، دست حق به همراهت!، سفر به خیر!، الٰهی خیر ببینی!، الٰهی داغ نبینی!، عاقبتبهخیر شوی!، خدا شفایت دهد!، خدا رزق و روزیات را زیاد کند!، خدا عمرت دهد!، الٰهی بد و بلا نبینی!، و جز اینها (نک : همایونی، گوشهها ... ، 199-200؛ امینی، 222). افزون بر اینکه حمد و ستایش خداوند از جملۀ دعاها به شمار میرود و مردم به گونههای مختلف خدا را میخوانند، به تعداد خواستهای بشری نیز دعا وجود دارد و نامبردن و برشمردن همۀ دعاها ناممکن است؛ اما میتوان برخی از آنها را که در زندگی مردم ایران ــ بهویژه زندگی اجتماعی آنها ــ نقش بیشتری دارند و گاهی نیز همراه با مراسم و آیینهایی برگزار میشوند، نام برد و پیرامونشان سخن گفت، ازجمله، دعاهای طلب باران، سفر، سفره (نک : ه د، بارانخواهی؛ سفر؛ سفره)، بهویژه سفرههای نذری (ه م)، طلب شفا برای بیماران، دفع چشمزخم، مشکلگشا، تحویل سال نو، امصبیان (برای زنان باردار)، چلهبُری (برای نوزاد تازهمتولدشده، یا عروس و دامادی که چلهگیر شدهاند)، باطلالسحر (ه م) جنزده، سحر و سیاهی، عید قربان (ه م)، ختم امیرالمؤمنین (ع)، دیدن هلال نو، افطار، خورشیدگرفتگی و ماهگرفتگی، استخاره با قرآن، کاشت و برداشت محصول و دیگر فعالیتهای اقتصادی، دفع حشرات و گزندهها، و دعای در زورخانه و جز اینها (لهساییزاده، 113-114؛ قهار، 210؛ هدایت، 60؛ کریمی، 113-114؛ همایونی، فرهنگ ... ، 378، 382؛ رسولی، 288، 316؛ میرنیا، 198- 199؛ انجوی، 87؛ شریعتزاده، 399، 420، 517-521؛ شکورزاده، 260-263؛ خدیش، 275؛ عسکریعالم، 1/ 101- 109؛ دانای علمی، 120؛ امجدی، 191-192؛ مختارپور، 244- 245، 261، جم ؛ پهلوان، 1/ 176). گفتنی است که بارانخواهی از دوران اساطیری تاکنون در میان همۀ اقوام و ملتها در شکل مراسم و آیینهایی برگزار میشده است. برخی از پژوهشگران، آیینهای بارانخواهی را در 6، و برخی دیگر در 12 گروه طبقهبندی کردهاند که یکی از آنها، مراسم دعا و نیایش است (نک : ه د، بارانخواهی).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید