دسته و دسته گردانی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 19 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/246637/دسته-و-دسته-گردانی
چهارشنبه 3 اردیبهشت 1404
چاپ شده
4
دَسْته و دَسْتهگَرْدانی، گردآمدن گروهی از مردم در مکانی مشخص، راهافتادن آنها در مسیری معین، چرخیدن و گردیدن آنها در محلههای شهر به قصد رسیدن به مکانی از پیش تعیینشده، و اجرای برنامههایی در آنجا برای رسیدن به ثواب.دسته در زبان فارسی معانی متعددی دارد و فقط بعضی از آنها به رفتارهای فرهنگی انسان در جمع مربوط میشود. براساس تعاریفی که لغتنامۀ دهخدا از دسته داده است، دسته هم به گروه عزاداران مناسک دینی و هم به گروه شادیآوران (مطربان) گفته میشود؛ مثل دستۀ اسماعیل بزاز و دستۀ زهرا قمی (ذیل واژه). برهان قاطع در تعریف دسته، در قالب رفتار گروهی مردم، آورده است: «جماعت مردم را گویند» (ذیل واژه)؛ ولی در آن، حرکت لحاظ نشده است. معین دسته را گروهی از مردم تعریف کرده است که در جایی گرد آیند یا باهم حرکت کنند و کاری انجام دهند (ذیل واژه). دستهای که در این مقاله مطرح است، براساس تعاریف یادشده، به معنی گردآمدن گروهی از افراد است که برای انجام هدفی واحد، گرد هم میآیند و جمع ساختارمندی را برای حرکت تشکیل میدهند که نمونۀ آن، تجمع افراد برای تشییع جنازۀ درگذشتگان است.اگر هریک از این دستهها در مقطع زمانی معینی (مثلاً در طول یک سال)، برای یک بار با انگیزه و هدفی معین از نقطهای به نقطۀ دیگر حرکت کنند، پدیدهای اجتماعی به نام دستهروی به منصۀ ظهور میرسد، مثل دستههای بارانخواهی (ه م)، کوسهگردی (ه م) و جز اینها (نک : ادامۀ مقاله).اگر دستهها با سازمانی ساختارمند، مدیریتی سازماندهیشده و معین، منظم، با انگیزه و هدفی همیشگی و ثابت، و به گونۀ ادواری و پایدار به گردش درآیند، پدیدۀ دستهگردانی شکل میگیرد که در اصطلاح گفته میشود: «دسته راه میاندازند». در دستهگردانی، دسته را در میان کوچهها، خیابانها، بازارها و بازارچههای محلی، بقاع متبرکه، مساجد و تکایا میگردانند. گاهی نیز در مقابل خانهها و محل کسب تازهدرگذشتگان توقف میکنند و نوحهخوان یا مداح بر بالای چهارپایهای ذکر مصیبت میکند و برای فرد درگذشته طلب مغفرت مینماید (باقی). در گذشته، گاهی برخی از دستههای پرسابقه و معتبر بعضی از محلات در مقابل خانۀ حاکم چهارپایه میگذاشتند و برای یکی از محکومان طلب بخشش میکردند ( لغتنامه، همانجا). بهاینترتیب، پسوند «گرداندن» برای دسته، حکایت از همۀ ویژگیهای ذکرشده را دارد و نشاندهندۀ وجود برنامه و مدیریت در پدیدۀ دستهگردانی است. فرهنگ معین این نوع دسته را چنین تعریف کرده است: گروهی که با تشریفات خاصی در خیابانها و کوچهها حرکت میکنند و باهم اشعاری را برای اقامۀ عزاداری سیدالشهداء و دیگر ائمه میخوانند. لغتنامۀ دهخدا نیز نوشته است: «جمعیتی که برای سینهزدن در عزای حسین بن علی (ع) در تکایا و کوچهها با علمها و علامتها و کتلها حرکت و نوحهسرایی کنند». این دستهها غالباً به محله یا طایفهای منتسباند، مثل دستۀ چالهمیدان، دستۀ سنگلج، دستۀ ترکها و جز اینها (همانجا). گاهی جمعی از افراد، با آگاهی، قصد، انگیزه، هدف مشترک و برنامۀ معینی گرد هم میآیند و دستۀ ساختارمندی را تشکیل میدهند. این دسته به مرور زمان انسجام ویژهای مییابد و دیرپا میشود. اینگونه دستهها ساختاری ساده یا پیچیده دارند. بیشتر هیئتهای عزاداری که در ماههای محرم و گاهی نیز در ماههای صفر و رمضان شکل میگیرند و راه میافتند، ساختار سادهای دارند؛ اما برخی از آنها بهسبب قدمت زیاد، شکل منسجمی به خود گرفتهاند و از ساختاری پیچیده تبعیت میکنند. اینها گاهی پایدار و بانفوذند و گاهی نیز در تصمیمگیریهای مدنی مؤثرند؛ مانند هیئت حسینیۀ حاج غفار در مراغه، هیئتهای تشتگذاری محلات ششگانه در اردبیل، هیئت حسینیۀ اعظم در زنجان، و هیئت بنیاسد در تهران، که سابقهای طولانی، سازمانی وسیع و پیچیده، و نظام مدیریتی کارآمدی دارند و بعضی از آنها در قالب هیئت، تعطیلپذیر نیستند.همـۀ دستههای عـزاداری، اعم از دستـۀ سینهزنی، زنجیرزنـی، سنگزنی، قمهزنی (ه م م) و جز اینها، معمولاً ساختاری مشابه، اما گاهی در نوع زنجیرزنی یا قمهزنی و جز اینها، اندکی تفاوت دارند. در پیشاپیش دستههای عزاداری، کتیبۀ پارچهای چهارگوشهای را حمل میکنند که مشخصات هیئت و دسته بر روی آن سوزندوزی شده است؛ پشتسر کتیبه، معمولاً کودکان خردسال و معصوم را به حالت نوحهخوان به حرکت درمیآورند. بعد از آنهـا، علامتکشان، علامت چنـدشاخۀ هیئـت ــ مزین به پـرهـای رنگی و شالهـای تـرمه ــ را حمل میکنند. دور علامت را همیشه تعدادی از جوانان برومند محله میگیرند که کمربند و کاسۀ حمایلشان نشان میدهد که علامتکش هستند. در پشت علامت، ریشسفیـدان و معمریـن محلـه ــ بعضـی عبـابـهدوش، عرقچینبرسر و نعلینبرپا ــ بـا طمأنینه حرکت میکنند و زیر لب دعا میخوانند. در حدفاصل این گروه با طبالان و شیپورچیها که نوای عزا مینوازند، جوانان دو عدد کتل، به نشانۀ جوانان ناکام و شهیدِ صحرای کربلا، و تعداد زیادی علم و بیرق بلند و کوتاه را تاب میدهند و میگردانند و عملاً بین پیران و دستۀ نوازندگان، به قصد ادای احترام و رعایت حال آنان، فاصله میاندازند. پس از طبالان، چند بیرق سیاهرنگ سهگوشۀ سوزندوزیشده که نوک آنها به هم بسته شده است، حرکت داده میشود. پس از آنها، دستههای سیاهپوش عزاداران در دو دستۀ بیضیوار حرکت میکنند و بهنوبت دم میدهند و میاندارها پس از تمامشدن دم هر گروه، دم را به گروه بعدی میرسانند. در پشتسر همۀ اینها، زنان چادرپوش راه میافتند تا ثوابی برده باشند. در مسیر حرکت هر دسته، مردم نیز انواع خدماترسانی را عهدهدار میشوند. از این خدمات هم تماشاچیان و هم خود عزاداران بهرهمند میگردند. بعضیها سقا میشوند و آب میرسانند؛ اینها گاهی به تن کودکان خردسال خود لباس سفید سقایی میپوشانند. برخی از زنها شربت پخش میکنند؛ بعضی از آنها که نذر دارند، پارچهای، چارقدی یا هرچیز دیگری را به یکی از علمهای دسته میبندند. افرادی که نذرشان برآورده شده است، در جلو دسته قربانی میکنند و گوشت آن را به هیئت میدهند. بزرگان بعضی از تکیههای سر راه، طاقهشالی به علامت دسته تقدیم میکنند و آن را از میلۀ افقی علامت میآویزند. برخی از مادران، با نذر و نیت قبلی، کودکان قنداقی خود را برای چند لحظه در میان حلقۀ عزاداران قرار میدهند و مداح یا نوحهخوان برایش دعایی میخواند، یا او را به دست مداح میدهند و مداح بر سر دست میبرد و برایش دعا میخواند. بعضیها شیشههای گلاب بر دست دارند و در گرمای تابستان گلاب بر سر و روی عزاداران میپاشند. دسته به هر هیئت، تکیه، مسجد یا حسینیهای که میرسد، ابتدا علامتکش با خمکردن تیغۀ بزرگ علامت، به آن محل سلام میدهد، سپس مداح بالای چهارپایه میرود و با نوحههای ضربدار خود شوری به پا میکند و عزاداران را به وجد میآورد و سپس برای همه دعا میخواند. هیئت نیز عزاداران را برای صرف چای دعوت میکند. دستهای که صبح روز عاشورا در جلو محل تکیه یا حسینیه شکل گرفته، و در مسیر خود به حرکت درآمده است، حدود ساعت 12 ظهر به نزدیکی محل تکیه یا حسینیۀ خود برمیگردد. سر ساعت 12، عزاداری به اوج گرمی و شور خود میرسد و علمکشها به نشانۀ شهیدشدن سیدالشهداء همۀ علمها، کتلها و علامتها را میخوابانند و بهطور افقی بر دوشها حمل میکنند؛ بعضی از دستهها فقط کتیبۀ خود را نمیخوابانند. نوحهها ضربآهنگ حزینی به خود میگیرد. به محض اینکه دستهها به محل هیئت میرسند، پس از یک دورۀ کوتاه شور و هیجان، دستهگردی تمام میشود و گروه عزاداران وارد صحن هیئت میشوند. دیگر دستهای وجود ندارد؛ حالا همه عزادارند و بهطور پیوسته ــ ایستاده یا نشسته ــ عزاداری میکنند تا هنگامی که روحانی هیئت دعا را بخواند و برای همه آرزوی سلامت کند. در پایان، نوبت به توزیع غذا میرسد. در شبِ روز عاشورا، در تاریکی شب، دستهای از نوع دیگر که دستۀ شام غریبان خوانده میشود ــ بدون هیچ نشانه و علم و کتل و بیرقی ــ راه میافتد. افراد این دسته که هریک شمعی روشن به دست دارند، در تاریکی شب راه میروند، مینشینند، سر به پایین میاندازند، ظاهراً چیزی را جستوجو میکنند، برمیخیزند و دوباره راه میافتند، یعنی که به دنبال گمشدهای میگردند، و نوحهای نیز میخوانند که گویای همین موضوع است. این دسته نیز میاندار دارد و دم را میگیرد و به دستۀ بعد میرساند. عزادارانی که راه میروند، دم نمیدهند؛ آنهایی که نشستهاند، دم میدهند (باقی).
سنت دستهگردانی و دستهرَوی از سنتهای دیرینه است که نمونههایی از آن، با شکلها و ساختارهایی متفاوت، در پیش و پس از اسلام وجود داشته است. دستهگردانیها، از پیش از اسلام در چهارچوب جشنهای باستانی و آیینها وجود داشته، و دارای ساختار، برنامه و مضامین شاد یا سوگواری بودهاند. مصداق روشن دستهروی، مراسمی مانند سورنا، یا دستههای سوگ سیاوش (ه م)، کوسهبرنشین و طلب باران، و جشنهای مختلف آبپاشی بوده است که در آنها دستۀ شادمانۀ جمعی راه میانداختند.سنت دستهگردانی و دستهرَوی در دورههای اسلامی بیشتر جنبۀ مذهبی یافته است و اکنون بیش از همه در دستههای سوگواری ماه محرم مشاهده میشود. نخستین کسانی که برای امام حسین (ع) مراسم سوگواری انجام دادند، امامان شیعه بودند که طبق گزارشها بهصورت سینهزنی بود. بعدها، شیوهها و دستههای دیگری هم پدید آمدند و افزون بر سبک عام سینهزنی و مداحی و روضهخوانی، مراسم ویژهای هم در شهرها و مناطق مختلف شکل گرفت.در دورۀ اسلامی، دستههای سینهزنی، سپس دستههای دهل، شبیهخوانی، تعزیهگردانی ــ که نوعی نمایش سیار و نمایش ثابت بود ــ و پردهخوانی به وجود آمدند. از دورۀ صفویه به بعد، دستههای سقا و دستههای شمایلگردانی نیز گزارش شدهاند. دستههای سنگزنی و سنجزنی در جنوب ایران، دستههای گِلمالی در لرستان، و در سدۀ اخیر، دستههای قمهزنی و زنجیرزنی نیز به راه افتادهاند.
برخی از دستهها نام محلهشان را بر خود دارند، مانند دستۀ چالهمیدان و دستۀ سنگلج، و برخی از آنها نیز به نام صنف یا حرفهای مشهورند که محوریت دسته با آنان است، مانند دستۀ طبقکشان (باقی).در حال حاضر، دستهگردانی از ماه محرم به ماه صفر و نیز به مناسبتهای دیگری مانند سوگ حضرت فاطمه (ع)، دخت پیامبر (ص)، سرایت کرده است. این دستهها در میان مردم، تقدس و احترام دارند. گزارش منابع مختلف از دورترین ایام تا مشاهدات امروز ما نشان میدهند که همواره عدهای از مردم تماشاگر دستهها بودهاند. عدهای که غالباً زنان هستند، در پی دستهها راه میافتند و پارهای از تماشاگران با پوشیدن لباس سیاه با دستهها همنوایی و همدلی میکنند و اگر نذری دارند، با پخشکردن چای، شیرکاکائو (بیشتر در زمستان)، شربت یا آب خنک (بیشتر در تابستان)، خرما، شیرینی، و در برخی از مناطق خوراکیهای محلی مانند نان شیرمال، در سوگ دستهها مشارکت مینمایند. برخی هم گوسفند و کمتر از آن گوساله و بهندرت شترهایی را جلو دستهها قربانی میکنند و گوشت نذری آن را به هیئتها و دستهها میدهند تا پس از پایان دستهروی، هنگام ظهر یا شام برای اطعام سوگواران استفاده شود و گاهی هم بخشی از گوشتهای خُردشدۀ نذری را میان مردم، بهویژه فقرا، توزیع میکنند. بستن دخیـل برای بـرآوردهشدن حـاجتها ــ که معمولاً با بستن روسری یا شال یا تکههای پارچۀ سبز نوارمانند، انجام میشود ــ به علمها، گهوارۀ علیاصغر، علامتها، نخلها و پرچمها، از دیگر رفتارهای رایج است. در دهههای اخیر، بهفراوانی دیده میشود که پولی کاغذی (اسکناس) بهعنوان نذر به آنها سنجاق میکنند که صرف مخارج هیئتها و دستهها میشود (باقی).
باقی، عمادالدین، تحقیقات میدانی؛ برهان قاطع؛ لغتنامۀ دهخدا؛ معیـن، محمـد، فـرهنگ فـارسی، تهـران، 1353 ش.
عمادالدین باقی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید