دسته چوبی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 19 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/246636/دسته-چوبی
چهارشنبه 3 اردیبهشت 1404
چاپ شده
4
دَسْتهچوبی، نوعی مراسم عزاداری برای امام حسین (ع) در محلات قدیمی گرگان. آیین دستهچوبی در شب 12 محرم و به مناسبت سومین شب شهادت امام حسین (ع) برگزار میشود. عزادارانْ چوب یا نیای به طول یک متر را در یک دست میگیرند و آن را بالا و پایین میبرند و با دست دیگر به سینۀ خود میزنند (رمضانیفرد، 8). بر سر هر چوب، فلز یا قپهای گرزمانند یا فلزی ششپَر (ششگوش) از جنس برنج نصب میکنند (معطوفی، 205). در این مراسم، گروه عزادار هر محله به محلات دیگر میروند و مورد استقبال اهالی محل قرار میگیرند؛ هنگام خارجشدن نیز اهالی آنها را با گفتن «ای اهل عزا خدا نگهدار» مشایعت میکنند (رمضانیفرد، همانجا).گروه عزادار ضمن حرکت، سینه میزنند و نوحههایی نیز میخوانند که شاهبیت آن چنین است: ما غلامان علی شو (= شب) به دوران میزنیم / تیر بر فرق یزید نامسلمان میزنیم؛ از گردن خود دین ادا میکنیم امشب / جان را به فدای شهدا میکنیم امشب. بیت اول را عزاداران بهصورت برگردان و گروهی تکرار میکنند (همانجا). در هر گروه عزادار، تعدادی از مردان مشعلبهدست نیز حضور دارند که به این وسیله، فضای مراسم را روشن میکنند. پس از ورود گروه به هر محله، مشعلداران برای روشننگهداشتن مشعل، دم میگیرند: «نفت بده کهنه بده زیرانداز، نذر حسین و عباس، هرچه دارین بیارین». مردم نیز بیشتر پارچه و نفت به آنها میدهند (معطوفی، 205-206). گروههای عزادار، پس از رفتن به محلات مختلف، سرانجام به محلۀ میدان میروند و در آنجا مراسم را با دعا به پایان میرسانند (رمضانیفرد، همانجا).دربارۀ پیشینه و تاریخچۀ این آیین اطلاع دقیقی در دست نیست؛ اما در روایتهای شفاهی رایج در میان مردم آمده است که شیعیان استراباد نامهای از امام حسین (ع) مبنی بر طلب نصرت دریافت میکنند؛ هنگامیکه یکی از اهالی، نامه را از بالای سکوی تکیۀ پیر در محلۀ درب نو برای مردم میخواند، مردم شیعه و دوستدار اهل بیت به هیجان میآیند و هریک نیزهای به دست میگیرند و با اسب یا پیاده در بیرون شهر جمع میشوند و پس از تهیه و تجهیز به طرف کوفه و کربلا به حرکت درمیآیند. وقتی به حوالی قم میرسند، شیعیان آنجا را عزادار مییابند و معلوم میشود که خبر شهادت امام حسین (ع) و یاران او واصل گشته است. این سپاه که از گرگان بهصورت نظامی حرکت کرده و سرودهای خاصی نیز میخواندهاند، بر بالای نیزۀ خود پارچۀ سهگوش سیاهرنگی نصب نموده و همانند لشکر شکستخورده، بر سر و سینۀ خود میزدند و نیزه را بالا و پایین میبردند و درحالیکه یک پا را به زمین میکوبیدند، اینچنین میخواندند: وای عزایی شده/ وای عزایی شده/ امر الٰهی شده/ به دشت کرب و بلا/ حسین فدایی شده/ حیدر است حیدر است/ حق جانب حیدر است/ حیدر حق و حق حیدر است/ حیدر علی/ حیدر علی؛ تا اینکه وارد شهر گرگان میشوند و از همان سال 61 ق تاکنون، بعد از شبهای دهۀ اول محرم، از محلۀ درب نـو و میـدان و محلات قدیم گرگان ــ بعد از عزاداری و سینهزنی ــ جوانان و بعضی از پیرها، دستهچوبی یا سپاهی را به این شکل اجرا میکنند (رئیسی، 397- 398). این مراسم شباهت فراوانی به مراسم شاخسی واخسی رایج در آذربایجان دارد.
رمضانیفرد، مجید، برگزیدهای از مراسم و آیینهای سنتی مردم گرگان، تهران، 1379 ش؛ رئیسی، محمد، خاطرات، گرگان، 1387 ش؛ معطوفی، اسدالله، ضرب المثلها، کنایات و باورهای مردم گرگان (استراباد)، تهران، 1376 ش.
ژیلا مشیری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید