دستمال
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
پنج شنبه 19 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/246632/دستمال
چهارشنبه 3 اردیبهشت 1404
چاپ شده
4
رسم دستمال انداختن بر روی سینی در مراسم خنچهبرون و رختبرون در بسیاری از نقاط ایران رواج دارد؛ برای نمونه، در شهربابک، از دستمال سبز و نارنجی در مراسم رختبرون استفاده میکنند (عزیزی، 337). در گناوه و دیلم در جنوب ایران، در مراسم رختبرون، دستمال ابریشمی رنگی روی سینیهای مسی که رخت عروس را درون آن حمل میکنند، میاندازند (رستگار، گناوه ... ، 396، دیلم ... ، 314). در مراسم رختبرون آذریها نیز از دستمالهای ابریشمی قرمزرنگ استفاده میشود؛ همچنین برای آذینبندی از دستمالهای رنگی استفاده میکنند. در میناب، حجلۀ عروس را با دستمالهای سهگوش، پارچههای پولکی و جز اینها تزیین میکنند (سعیدی، 234). در قزوین، زینت اسب عروس دستمالهای بزرگ ابریشمی رنگین است (آلاحمد، 79). دختران طایفۀ عمله از ایل قشقایی در استان فارس، برای برنجکوبی در مراسم عروسی، به دستههای هاون چوبی دستمالهای رنگی میبندند و در حال کوبیدن برنج، هماهنگ با حرکات، آواز میخوانند (ایوانف، 213). در کازرون در مراسم عید قربان، خانوادۀ داماد به گردن گوسفندی، دستمالی سبز با یک قطعه طلا میآویزند و به خانۀ عروس میفرستند (حاتمی، 77؛ نیز برای شب اسفندی در خالدآباد، نک : انجوی، 1/ 104).
در دهکدۀ سما در استان مازندران، در جشن تیرماه سیزده، کودکان و نوجوانان در کوچهها به راه میافتند و در هر خانه دستمالی میاندازند تا صاحبخانه درون دستمال برایشان کلوچه، حلوا و آجیل بگذارد (پورکریم، «مراسم ... »، 26). در میان ارمنیان روستای خرقان نیز در عید پاک (عید زادیگ)، کودکان و نوجوانان به بام خانهها میروند و دستمالی را که به طنابی رنگی بسته شده است، به درون خانه میفرستند تا صاحبخانه درون دستمال تخممرغ رنگشده و یا سکه بگذارد (هویان، 64؛ برای دهکدۀ رامشین از توابع سبزوار در جشن نوروز، نک : پورکریم، «دهکده ... »، 67؛ برای اردبیل در مراسم چهارشنبهسوری، نک : صفری، 2/ 106-107).همچنین در شب چهارشنبهسوری، دختران برای گشایش بختشان، گرهی به گوشۀ دستمال یا چادر میزنند و بر سر راهی میایستند تا نخستین کسی که بر سر راهشان قرار گیرد، گره را بگشاید (رضی، 212-213). زردشتیان شریفآباد اردکان در شب سال نو، برای بزرگان یک دستمال پر از تخممرغ رنگی هدیه میبرند (طباطبایی، 413). در همدان، در مراسم کوسهگلین، نقش عروس کوسه را پسربچهای ایفا میکند که بر دهانش یک دستمال سیاه، و به پیشانیاش یک دستمال سفید بسته شده است (انجوی، 2/ 171؛ نیز نک : پاینده، 120). در میان زردشتیان شهر کرمان، در شب جشن ششم فروردین (هَوزَهرو)، همه در آتشکده جمع میشوند؛ فردی ظرف مسی بزرگی را که روی آن دستمال ابریشمی سبزرنگی انداخته شده است، میان جمع میگرداند و هرکس پس از نیتکردن، مبلغی را مخفیانه از زیر دستمال به درون ظرف میاندازد؛ در نهایت پول جمعآوریشده میان فقرا تقسیم میشود (نمیرانیان، 682).
در آبادیهای شهر میبد، در ماه محرم، طی مراسم نخلگردانی، هنگام حرکت نخل از معابر و کوچهها، زنان از روی پشتبامها دستمالهای رنگین ابریشمی، نقل و نبات، گلاب، و جز اینها بر سر نخل و نخلبرداران میریزند (پهلوان، فرهنگ ... کرمان ... ، 316). همچنین در روستای دهبالای یزد، برای دورزدن نخل، یک نفر با دستمالی در دست، بالای نخل مینشیند و همزمان با تکاندادن دستمال، نخلبردارانْ نخل را میگردانند (همان، 322). در مراسم شَدّهبرداری در ابیانه، انتهای طوق را (که بر روی دو تیرک چوبی بلند قرار دارد) با دستمالهای رنگی میبندند و تمام بدنۀ طوق را با تکهپارچههای نفیس و الوان تزیین میکنند (همو، فرهنگ ... اصفهان، 242). زنان ایل شاهسون در ایام ماه محرم، دستمالهای رنگین و شدّه بر علم میبندند و هر روز علم را زیارت میکنند (ساعدی، 148، 162). در بلوک زهرای قزوین، مردم برای آذینبستن علم از خانهها پارچه و دستمال رنگی قرض میگیرند (آلاحمد، 84). در گیلان، علم را با دستمالها و شالهایی که وقف علم کردهاند، تزیین میکنند (میرشکرایی، 450). در تهران قدیم، مردم در ایام محرم در حسینیهها، تکایا و عزاخانهها، برای کمک به بیبضاعتها دستمال سیاه و پیراهن سیاه میدادند (شهری، طهران، 2/ 370). بختیاریها در مراسم کتلبستن، مادیان اصیلی را با پارچۀ سیاه میپوشانند و گردنش را با دستمال هفترنگ تزیین میکنند (احمدپناهی، 193).
در یوسفده لاهیجان، مردم بر این باورند که لباس شستن در روز جمعه موجب بدبختی و فقر میگردد؛ در صورت لزوم، قبل از شستن لباسها، ابتدا دستمالی را که متعلق به سیدی است، میشویند (بشرا، باورها ... ، 89). مردم توفارقان (در نزدیکی دریاچۀ اورمیه) بر این باورند که اگر مرد دستمال جیبی خود را بشوید، شگون دارد (مهیار، 292). دختران و زنان گناوهای برای رسیدن به مرادشان، به زیارتگاه شاه صدرالدین در چندکیلومتری شهر گناوه میروند و در اتاقی که مقبره در آن قرار دارد، دستمال خود را به طرف سقف پرتاب میکنند؛ آنها بر این باورند که اگر دستمال به سقف بچسبد، به مرادشان میرسند (دریانورد، 247). در نمونهای مشابه، دختران و زنان قشقایی برای برآورده شدن حاجتشان به امامزاده میروند و نیت میکنند و دستمال را 3 بار به سمت قلابی که از زنجیرِ بالای گنبد آویزان است، پرتاب میکنند؛ چنانکه دستمال به قلاب گیر کند و بر زمین نیفتد، حاجتشان برآورده خواهد شد و دستمال نیز به متولی امامزاده میرسد (شربتیان، 138). زنان سمنانی برای حاجتخواهی، دستمال رنگی به نخل دخیل میبندند (پهلوان، فرهنگ ... سمنان، 308- 309). مردم گیل و دیلم بر این باورند که اگر هنگام برگزاری مراسم عقد، کسی گوشۀ دستمال، چادر و جز اینها را گره بزند، داماد از مردی میافتد و نمیتواند بر عروس مسلط شود (پاینده، 84). در گذشته، برای دورکردن آل (ه م) از زائو، تا 6 روز پس از وضع حمل، دستمال دردبند (یشماق) به او میبستند؛ همچنین ماما در شب شش یا شب خیر، دستمالی به پشت نوزاد میبست و از شیرینی و خشکباری که مختص این شب تهیه شده بود، اندکی به نوزاد میداد (آقاجمال، 14-16). در کردستان، اگر زایمان زنی دشوار باشد، دستمالی از خانۀ «بهشدار» (سید یا ملا) میگیرند و به دور کمر زائو میبندند تا زایمان بهراحتی انجام شود (پرنیان، 171). در منطقۀ اورامان نیز برای این کار، نزد ملایی میروند و از او دستمال خیسی میگیرند؛ سپس آب دستمال را در دهان زائو میچکانند و آنگاه آن دستمال را به کمر زائو میبندند (شمس). در روستای دهبرم فیروزآباد، اگر زن آبستنی خواب ببیند که دستمالی پیدا کرده و یا اینکه به پیشانیاش دستمالی بسته است، فرزندش دختر خواهد شد (جامعی، 28).در شاهآباد غرب (اسلامآباد غرب)، فالگیران از دستمال در روش «کاردستمالی» استفاده میکنند. در این روش، ابتدا فالگیر دستمالی از فرد مراجعهکننده میگیرد و چندین گره بر آن میزند و آن را درون دستمال دیگری میپیچد و زیر بغل فرد میگذارد؛ سپس با خواندن دعا و ورد، به دستمال فوت میکند و از فرد میخواهد که دستمال گرهخورده را از زیر بغلش درآورد و تکان دهد تا گرهها باز شوند. در صورت بازشدن کامل گرهها، گرهگشایی در کار ایجاد میشود و فالگیر انعام دریافت میکند (معصومی، «فال ... »، 41). در ایل پاپی، برای درمان درد بیماران، ملا دستمالی مربعشکل با اضلاع 60 سانتیمتر را به شکل پرچمهای کوچکی درمیآورد و از بیمار میخواهد که دستمال را بر موضع درد بگذارد و یا ببندد؛ مثلاً اگر بیمار سردرد داشته باشد، دستمال را به سر میبندد و اگر چشمدرد داشته باشد، دستمال را روی چشم میکشد. گاه نیز دعایی را درون دستمال میپیچند و به جایی از لباس وصل میکنند (فیلبرگ، 257). در سیرجان، برای رفع چشمزخم، هر روز نزدیک غروب آفتاب، دستمالی روی سر بیمار نظرکرده میگذارند؛ سپس دستمال را به همراه مبلغی پول نزد «نظرگیر» که معمولاً پیرزنی است، میبرند. نظرگیر 3 عدد چوب اسپند در گوشۀ دستمال گره میزند و ضمن انجام این کار آیةالکرسی و چهارقل میخواند و گره را در دست چپ میگیرد و دستمال را روی پای راستش میگذارد و آرنج دست راست را روی آن قرار میدهد؛ اگر نوک انگشت وسط دست راست از گره گذشت، نظر بد متعلق به مرد است و اگر به گره نرسید، نظر بد از سوی زنی است. نظرگیر سپس دستمال گرهخورده را در دست میگیرد و به خانۀ فرد بیمار میرود و گره را بالای سر بیمار باز میکند. در این فاصله، دستمال نباید روی زمین گذاشته شود، در غیر این صورت نظر از بیمار خارج نخواهد شد. آنگاه نظرگیر دستمال را ساعتی روی سر بیمار میگذارد و چوبهای اسفند را آتش میزند و خاکستر آن را میان دو ابرو و کف دست بیمار میمالد تا بلا از فرد دور شود (بختیاری، 325-326). در خراسان، برای درمان آماس پلک چشم، به مدت یک شبانهروز دیوارهای اتاق مریض را سیاهپوش میکنند و دستمال سیاهی نیز به پیشانی بیمار میبندند (شکورزاده، عقاید، 623). سنگسریها مفقودشدن اشیاء را به پری نسبت میدهند؛ ازاینرو برای برگرداندن شیء مفقود، گوشۀ دستمال، سفره یا پارچهای را گره میزنند، سپس قسمت گرهزده (که در حکم دُم پری است) را فشار میدهند تا پری را مجبور به برگرداندن شیء کنند (اعظمی، 55).
آقاجمال خوانساری در ذکر کیفیت خواهرخواندگی (ه م)، به 14 دستمالی که خواهرخواندهها باید داشته باشند، اشاره کرده است که نام این دستمالها عبارتاند از: غمزهبند، عشوهبند، زلفبند، یکهشاخ، چکیچکی، زناربند، بالبند، داغبند، مکن مرگ ما، حقهبند، سرخابپیچ، آجیلبند، فرقبند و مزهبند (ص 36-37). از دستمال برای پیچیدن خوراکی نیز بسیار استفاده میشود، چنانکه زنان در مجالس و مراسم خاص، همانند سفرههای نذری و جز اینها، خوراکیها و تنقلات نذری را درون دستمال میپیچند و با خود به منزل میبرند (نک : کتیرایی، 49). همچنین کشاورزان گیلانی بهعنوان سوغات، نوبرانۀ نرم و خوشطعم برنج (جوکول) را درون دستمال ابریشمی میریزند و چهارگوشۀ آن را میبندند و تقدیم میکنند؛ سوغاتگیرنده نیز وظیفه دارد که هدیهای مناسب، از قبیل یک قواره پارچه برای زن کشاورز، درون این دستمال بگذارد (پوراحمد، 20-21). در خراسان برای مراسم آشتیکنان، مقداری شیرینی درون یک دستمال گلی میریزند و آن را میان حاضران در مجلس پخش میکنند؛ دراینباره مثلی نیز وجود دارد: آشتیکنان دستمالِ گلی میخواهد (شکورزاده، دوازدههزار ... ، 37). در گذشته، زنان برای مالیدن سفیداب، دستمال نازک سفیدی را به روغن بادام آغشته میکردند و آن را در جعبۀ حاوی سفیداب فروکرده، به صورت میمالیدند (مونسالدوله، 27). همچنین، در خراسان، برای رفع برفک دهان کودک، اندکی فلوس را در آب میخیسانند، سپس یک دستمال ابریشمی سیاهرنگ به دور انگشت سبابه میپیچند و نوک انگشت را به لعاب فلوس آغشته میکنند و به دهان، مخاط زبان و گلوی کودک میمالند (جانباللٰهی، پزشکی ... ، 149). در روستای مامان میانه، دستمال شب زفاف را در آب میخیسانند و آن آب را برای درمان سیاهسرفه به بیمار میدهند (همان، 184).
دستمال در اجرای برخی از رقصهای محلی که در اصطلاح به آن دستمالبازی (ه م) میگویند، و نیز در بسیاری از بازیها و سرگرمیها کاربرد دارد؛ برای نمونه، «دستمال آپارماخ» (دستمال بردن) نوعی بازی در مرند است که در آن بازیکنان به دو گروه مساوی تقسیم میشوند و در مقابل یکدیگر به صف میایستند. ابتدا دستمالی را با فاصلۀ معینی از هر دو گروه روی زمین میاندازند. پس از آنکه استادِ بازی دستور به آغاز بازی داد، از هر گروه دو نفر فرصت دارند بدون آنکه دستشان به دست حریف بخورد، دستمال را بردارند و به جای خود بازگردند. در پایان بازی، گروه بازنده میباید به گروه برنده سواری دهد (قزلایاغ، 22، نیز برای بازی دستمال در تهران، نک : 154، بازی دسمالخرکی در روستاهای چهر و هرسین در کرمانشاه، نک : 472، بازی دستمالگوتورده در همدان، نک : 709-710). در بوشهر نیز بازی «دسمالدسمال» نوعی بازی گروهی دخترانه است که در آن بازیکنان با دستمالی در دست به صف، روبهروی هم میایستند. برای شروع بازی، نفرات اولِ هر دو دسته به سوی هم حرکت میکنند و زمانیکه به میانۀ دو صف رسیدند، دستمال را باهم عوض کرده، به جای خود بازمیگردند. این کار را نفرات بعدی هر دو گروه نیز باید بهسرعت انجام دهند. در حین بازی، اگر دستمال از دست کسی بیفتد، بهاصطلاح «سوخته»، و از بازی خارج میشود (همو، 108- 109). در شهر همدان، دستمال ابزار اصلی بازی «آی تخممرغ گندیده» است. تعدادی بازیکن بهصورت دایرهوار روی زمین مینشینند. یکی از بازیکنان به قید قرعه انتخاب میشود و دستمالی در اختیار او قرار میگیرد. فرد انتخابشده به دور دایره میچرخد و میخواند: آی تخممرغ گندیده، و بازیکنان که نشستهاند، جواب میدهند: آی گندیده. ناگهان بازیکنی که به دور آنها میچرخد، دستمال را در دست یکی از بازیکنان نشسته میگذارد. فردی که دستمال در دستش قرار گرفته است، میباید فوراً از جایش بلند شود و بازیکن اول را دنبال کند و تا پیش از اینکه سر جایش بنشیند، او را بزند؛ اگر موفق شود، آن فرد بازنده است (همو، 707). از جملۀ تفریحات جوانان اصفهانی در مهمانیها این است که با دستمال ابریشمی سیب مصنوعی بسازند و آن را به یکدیگر هدیه دهند (جناب، 312). همچنین با دستمال عروسک میسازند که شکل آن تداعیگر زنی است که چادری بر سرش کرده است؛ برای ساخت این عروسک، به دستمال چند گره میزنند و انگشت سبابه را در وسط آن قرار میدهند و با آن بازی میکنند (همو، 315).
اشعار، امثال، اصطلاحات و کنایاتی نیز در باب دستمال در ادبیات شفاهی راه یافته است. در اشعار مردمی، نمونههای فراوانی از کاربرد دستمال وجود دارد؛ برای نمونه، در ترانهای تهرانی آمده است: این یار منه که میرود سربالا/ دستمال به دست و میزند گرما را (شهری، تاریخ، 2/ 535-536، حاشیۀ 3)؛ همچنین در ترانهای گلبافتی آمده است: بیا دلبر ببر دسمال دستم/ به پیش دلبر شیدای مستم (اسدی، 331؛ برای دیگر نمونهها، نک : در کرمان: لاریمر، 77، 78، 80؛ در گیل و دیلم: پاینده، 340؛ در عشایر خراسان: میرنیا، 237- 238). مثل معروف «برای یک دستمال یک قیصریه را آتش میزند» (نک : لغتنامه) برپایۀ داستانی مردمی شکل گرفته و کنایه از فردی است که از روی جهالت و یا تعمد و غرض، برای اجرای مقصود ناچیزی، کاری کند که زیان عظیمی متوجه گروه بسیاری شود (نک : امینی، داستانها ... ، 348- 349). کنایات و امثال بسیاری نیز در باب دستمال آمده است که به نمونههایی از آن اشاره میشود: قاب دستمال: کنایه از لباس چرک و کثیف (دهخدا، 3/ 1465)؛ دستمال ابریشمی برداشتن: کنایه از چاپلوسی کردن (نجفی، 1/ 660)؛ سر خودش را نمیتوانست دستمال ببندد، میرفت سر عروس مردم را دستمال ببندد (امینی، فرهنگ ... ، 404)؛ سری که درد نمیکند، دستمال نبند (شکورزاده، دوازدههزار، 636)؛ از صد گز عمامۀ قاضی، یک دستمال به ما میرسد (ذوالفقاری، 1/ 306)؛ خدا طالع بده با نان گندم/ سرم کل باشه و دستمال ببندم (شهربابکی) (همو، 1/ 871)؛ سر از دستمال بستن درد نمیگیرد (سیرجانی) (همو، 1/ 1168)؛ سر بزرگ دستمال بزرگ میخواهد (همدانی) (همو، 1/ 1170)؛ گردنش را با دستمال بسته، گویی گوسفند عروسی است (آذری) (همو، 2/ 1502)؛ گریه به گوشۀ دستمالش گره زده شده است (رامسری) (همو، 2/ 1515)؛ گوشۀ دستمال برایش بستهام (کاشانی) (همو، 2/ 1542)؛ من توی دستمال میبندم و دور میاندازم، صاحبش بردارد (قمی) (همو، 2/ 1712)؛ میانۀ زن و شوهر مثل دستمال ابریشمی است (زرقانی) (همو، 2/ 1736).
آذرلی، غلامرضا، فرهنگ واژگان گویشهای ایران، تهران، 1387 ش؛ آقاجمال خوانساری، محمد، «عقائد النساء»، عقائد النساء و مرآت البلهاء، به کوشش محمود کتیرایی، تهران، طهوری؛ آلاحمد، جلال، تاتنشینهای بلوک زهرا، تهران، 1337 ش؛ آنندراج، محمدپادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1363 ش؛ آهنجیده، اسفندیار، چهارمحال و بختیاری و تمدن دیرینۀ آن، اصفهان، 1378 ش؛ ابنحوقل، محمد، سفرنامه، ترجمۀ جعفر شعار، تهران، 1366 ش؛ احمدپناهی سمنانی، محمد، ترانههای دختران حوا، تهران، 1380 ش؛ اسدی گوکی، محمدجواد، فرهنگ عامیانۀ گلباف، کرمان، 1379 ش؛ اعظمی سنگسری، چراغعلی، «باورهای عامیانۀ مردم سنگسر»، هنر و مردم، تهران، 1349 ش، شم 92؛ امینی، امیرقلی، داستانهای امثال، اصفهان، 1351 ش؛ همو، فرهنگ عوام، تهران، 1389 ش؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، تهران، 1352-1354 ش؛ ایوانف، م. س.، عشایر جنوب، ترجمۀ کیوان پهلوان و معصومه داد، تهران، 1385 ش؛ بختیاری، علیاکبر، سیرجان در آیینۀ زمان، کرمان، 1378 ش؛ بدائونی، عبدالقادر، منتخب التواریخ، به کوشش احمد علی صاحب، تهران، 1379 ش؛ برهان قاطع؛ بشرا، محمد و طاهر طاهری، آیینهای گذر در گیلان، رشت، 1389 ش؛ همان دو، باورهای عامیانۀ مردم گیلان، رشت، 1386 ش؛ بهار عجم، لالهتیک چندبهار، به کوشش کاظم دزفولیان، تهران، 1379 ش؛ پاتینجر، هنری، سفرنامه، ترجمۀ شاهپور گودرزی، تهران، 1384 ش؛ پایندۀ لنگرودی، محمود، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، 1355 ش؛ پرنیان، موسى، فرهنگ عامۀ کرد، کرمانشاه، 1379 ش؛ پوراحمد جکتاجی، محمدتقی، سوغات گیلان، رشت، 1389 ش؛ پورکریم، هوشنگ، «دهکدۀ رامشین»، هنر و مردم، تهران، 1349 ش، شم 90؛ همو، «مراسم عید نوروز و جشنهای باستانی در یکی از دهکدههای مازندران»، همان، 1347 ش، شم 66؛ پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1361 ش؛ پهلوان، کیوان، فرهنگ گفتاری در موسیقی ایران، استان اصفهان، تهران، 1393 ش؛ همو، همان، استان سمنان؛ همو، همان، استان گلستان؛ همو، همان، استانهای بوشهر و هرمزگان؛ همو، همان، استانهای کرمان و یزد؛ پیرزاده، محمدعلی، سفرنامه، به کوشش حافظ فرمانفرماییان، تهران، 1342 ش؛ جامعی، پروانه، «پوشاک مردم دهبرم»، هنر و مردم، تهران، 1351 ش، شم 122؛ جانباللٰهی، محمدسعید، پزشکی سنتی و عامیانۀ مردم ایران، تهران، 1390 ش؛ همو، چهل گفتار در مردمشناسی میبد، تهران، 1383 ش، دفتر ششم؛ جعفری دوآبسری، محمدعلی، فرهنگ عامۀ رودبار، رشت، 1388 ش؛ جناب اصفهانی، علی، فرهنگ مردم اصفهان، ترجمۀ بخشی از سیاحتنامۀ ژان شاردن، به کوشش رضوان پورعصار، اصفهان، 1385 ش؛ حاتمی، حسن، «آیین و مراسم ازدواج و زایمان در کازرون»، رفتارها و پندارها، به کوشش مهدی تقیزاده، شیراز، 1390 ش؛ خوجکو، الکساندر، سرزمین گیلان، ترجمۀ سیروس سهامی، تهران، 1354 ش؛ داعیالاسلام، محمدعلی، فرهنگ نظام، تهران، 1363 ش؛ دریانورد، غلامحسین، سیمای بندر گناوه، تهران، 1377 ش؛ دهخدا، علیاکبر، امثال و حکم، تهران، 1352 ش؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ ضربالمثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ رایس، کلارا کولیور، زنان ایرانی و راه و رسم زندگی آنان، ترجمۀ اسدالله آزاد، تهران، 1366 ش؛ رخش خورشید، عزیز و دیگران، بامدی، طایفهای از بختیاری، تهران، 1346 ش؛ رستگار، زکریا، دیلم: تاریخ، سرزمین، فرهنگ، بروجن، 1392 ش؛ همو، گناوه: تاریخ، سرزمین، فرهنگ، همان؛ رضایی، جمال، بیرجندنامه، به کوشش محمد رفیعی، تهران، 1381 ش؛ رضی، هاشم، گاهشماری و جشنهای ایران باستان، تهران، 1371 ش؛ رمضانخانی، صدیقه، فرهنگ زرتشتیان یزد، یزد، 1387 ش؛ همو، فرهنگ مشاغل استان یزد، یزد، 1393 ش؛ ساعدی، غلامحسین، خیاو یا مشکینشهر، تهران، 1354 ش؛ سعیدی، سهراب، فرهنگ مردم میناب، تهران، 1386 ش؛ شاردن، ژان، سیاحتنامه، ترجمۀ محمد عباسی، تهران، 1336 ش؛ شربتیان، یعقوب، مردمشناسی ایلات و عشایر ایران، تهران، 1385 ش؛ شریعتزاده، علیاصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، 1371 ش؛ شکورزاده، ابراهیم، دوازدههزار مثل فارسی و سیهزار معادل آنها، مشهد، 1380 ش؛ همو، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، 1363 ش؛ شمس، اسماعیل (مدیر بخش کردشناسیِ مرکز دائـرةالمعارف بزرگ اسلامی)، گفتوگو با مؤلف؛ شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، تهران، 1378 ش؛ همو، طهران قدیم، تهران، 1371 ش؛ صفری، بابا، اردبیل در گذرگاه تاریخ، تهران، 1353 ش؛ طباطبایی اردکانی، محمود، فرهنگ عامۀ اردکان، تهران، 1381 ش؛ عزیزی مزرعه، منصور، تاریخ و فرهنگ شهربابک، کرمان، 1383 ش؛ عسکریعالم، علیمردان، فرهنگ عامۀ لرستان، خرمآباد، 1386 ش؛ عسگری خانقاه، اصغر، روستای قاسمآباد گیلان، شیراز، 1373 ش؛ فرهنگ جهانگیری، حسین بن حسن انجو شیرازی، به کوشش رحیم عفیفی، مشهد، 1351 ش؛ فیلبرگ، ک. گ.، ایل پاپی، ترجمۀ اصغر کریمی، تهران، 1369 ش؛ قزلایاغ، ثریا، راهنمای بازیهای ایران، به کوشش عباس حری، تهران، 1379 ش؛ کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، 1348 ش؛ لاریمر، د. ل. ر.، فرهنگ مردم کرمان، به کوشش فریدون وهمن، تهران، 1353 ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ محمدیان (سکوند)، غلامحسین، سور و سیت بیارم، خرمآباد، 1388 ش؛ مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، 1324 ش؛ مشایخی، محمدجواد، فرهنگ مردم تایباد و باخرز، مشهد، 1390 ش؛ معصومی، غلامرضا، «عروسی در ایل کلهر»، هنر و مردم، تهران، 1354 ش، س 14، شم 159-160؛ همـو، «فـال و فـالگیری ــ دعـا و جادو ــ در دهات شاهآبـاد غرب»، همان، 1346 ش، شم 55؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، ترجمۀ علینقی منزوی، تهران، 1361 ش؛ مودودی، محمدناصر و زهرا تیموری، گزیدهای از ادبیات شفاهی تایباد، مشهد، 1384 ش؛ مونسالدوله، خاطرات، به کوشش سیروس سعدوندیان، تهران، 1380 ش؛ مهیار، عباس، بایدها و نبایدها در باورهای مردم توفارقان، تهران، 1392 ش؛ میرشکرایی، محمد، «مردمشناسی و فرهنگ عامه»، کتاب گیلان، به کوشش ابراهیم اصلاح عربانی، تهران، 1374 ش، ج 3؛ میرنیا، علی، ایلها و طایفههای عشایری خراسان، تهران، 1369 ش؛ نجفی، ابوالحسن، فرهنگ فارسی عامیانه، تهران، 1378 ش؛ نمیرانیان، کتایون، «نوروز در بین زردشتیان شهر کرمان»، سروش پیر مغان، به کوشش کتایون مزداپور، تهران، 1381 ش؛ واصفی، محمود، بدایع الوقایع، به کوشش الکساندر بالدیرف، تهران، 1349 ش؛ ودیعی، جمال، «آداب و رسوم شهر سامان»، هنر و مردم، تهران، 1356 ش، شم 176؛ ورجاوند، پرویز، سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین، تهران، 1377 ش؛ هرودت، تاریخ، ترجمۀ هادی هدایتی، تهران، 1340 ش؛ هویان، آندرانیک، آیینها و مراسم سنتی ارمنیان ایران، تهران، 1386 ش؛ یاوری، حسین، نساجی سنتی ایران، تهران، 1387 ش.
مریم محمدتبار
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید