داراب افسر بختیاری
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
چهارشنبه 18 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/246557/داراب-افسر-بختیاری
چهارشنبه 3 اردیبهشت 1404
چاپ شده
4
دارابْ اَفْسَرِ بَخْتیاری، از شاعران محلیسرای سرزمین و ایل بختیاری، که اشعارش متکی بر فرهنگ و زبان اهل ایل است.داراب، متخلص به افسر بختیاری، فرزند آ. اصلان از طایفۀ احمدی بختیاری است (سپنتا، 6)؛ حیدر ــ جد نهم او ــ به طایفۀ زراسوند بختیاری پناهنده شد و با دختر خان بختیاری ازدواج کرد که خوانین بختیاری از نسل او هستند (همو، 7). داراب نیز خود از طایفۀ احمد خسروی زراسوند دورکی (قنبری، 228) و از نسل خوانین است. بیبیگوهر، مادر داراب افسر، از تیرۀ خوانین بختیاری و دختر حسینقلی خان ایلخانی است. داراب افسر در 1279 ش در چغاخور از گندمان بروجن بختیاری، متولد شد و از 1320 ش که قوای متفقین ایران را اشغال کردند، از زادگاه و محیط زندگی خود جدا، و در اصفهان مقیم گردید و پس از 17 سال، در 1337 ش بر اثر سکته نیمی از بدنش فلج، و منزوی و خانهنشین شد (رضوی، 64؛ سپنتا، 6- 7). وی در همان مکتبخانههای محلی درس خواند و با استفاده از کتابخانههای شخصی، معلومات عربی و سایر علوم ادبی و بـهویژه تاریخ و ادبیات را کسب کـرد. دیـوان اشعارش ــ به فـارسی و لـری ــ از چندهزار بیت متجـاوز است (نک : اوژن، 199). داراب در کتابخانـۀ دایـی خود ــ حاجی قلی خان سردار اسعد بختیاری ــ به گنجینۀ بزرگی از تاریخ ایران و جهان دسترسی داشت و توانست از آن بهره گیرد. شبهای شاهنامهخوانی، خسرو و شیرینخوانی و خواندن اشعار بومی بختیاری، پیوند میان شعر و موسیقی را نیز به وی آموخت. داراب افسر در طول سفرهای زیادی که به اصفهان و تهران داشت، توانست با شاعران و اندیشمندان همعصر خویش مانند محمدتقی بهار، پژمان بختیاری و بسیاری دیگر از فرزانگان، مجالست و دوستی کند و با شرایط سیاسی آن روز کشورش آشنا شود. حاصل این همه، منتخباتی از اشعار شاعر داراب افسر بختیاری است. فرهیختگان دیار بختیاری او را پدر شعر بختیاری مینامند و از قول محمدتقی بهار نقل میکنند: کاری که فردوسی دربارۀ زبان فارسی انجام داد، افسر در زبان بختیاری انجام داده است (نک : محمدی، 21-22). داراب از سن 30سالگی سرودن شعر به فارسی و لری را آغاز کرد (سپنتا، همانجا؛ نیکزاد، 499). او همیشه همراه بزرگان بختیاری در تصمیمگیریهای سرنوشتساز ایل شرکت داشت و سخنگوی این جامعه در محافل بزرگان بختیاری بود. داراب سخنان و سخنرانیهایش را در قالب شعر بیان میکرد (سپنتا، همانجا؛ حاجتپور، 381). وی در قالبهای مختلفی چون ترکیببند، غزل، قصیده و قطعه طبعآزمایی کرده است و گوشۀ چشمی نیز به ترانهسرایی با بهرهگیری از الفاظ خوشنوا و پرمعنا دارد؛ بنابراین، ساختار لفظی و معنوی شعر او توأمان است (ساکنیان، 74). نخستین شعر او به نام «رستاخیز مسجدسلیمان» که به زبان محلی است و بارها نیز بهصورت نمایشنامه اجرا شده، شرح ماجرای آمدن انگلیسیها و گرفتن امتیاز استخراج نفت دارسی است (خسروی، 217). داراب در این شعر نمونۀ کاملی از وطندوستی را به تصویر کشیده، و روایت تاریخی میراث فرهنگی، گویش، لباس و آدابورسوم منطقۀ بختیاری را بیان کرده است (قنبری، 229). او با تشکیل جلسات شعرخوانی و گردهماییها، شعر بومی را تا حدی به کمال رساند (آسمند، 50). معروفترین شعر او، «همیلا»، گفتوشنودی میان دختری شهری و پسری روستایی است (خسروی، همانجا). میگویند محضر داراب افسر بسیار شیرین بود؛ وقتی خود اشعار لریاش را میخواند، روح خاصی داشت، و اگر آن اشعار را فرد دیگری از روی کتاب میخواند، درکش دشوار بود. از او بیش از 500‘ 1 بیت شعر باقی مانده است. او بیش از همه، اشعاری را که با خلوص نیت در وصف حضرت علی (ع) سروده بود و نیز اشعار موسوم به «عمرویه» را که به گویش بختیاری است، دوست داشت (سپنتا، 6). او در شعر عمرویه، ماجرای نبرد علی (ع) و عمرو بن عبدود ــ جنگ خونینی که به مرگ پسر عبدود منجر شده بود ــ را با توصیف حواشی و صحنهپردازی در زمین و آسمان، ذکر رجزها، گفتوگوها، حالات، خشمها و محبتها، بیان کرده است (رضوی، 65).افسر داستان چاپنشدهای هم به عنوان «گل سعادت» نوشته است که ماجراهایش در سرزمین بختیاری میگذرد (حاجتپور، همانجا). داراب دو بار ازدواج کرد که حاصل آن 5 فرزند بود. همسر اول وی به نام بیبیفاطمه کریمی دخترِ عمویش، محمدکریم احمد خسروی بود، و همسر دیگرش، عطیه خضویی، دختر میرزا حسین ساعتساز، شاعر و موسیقیدان معروف بود و مانند پدرش طبع شعر داشت. عطیۀ شاعر در سالهای آخر عمر داراب افسر، که بهسبب بیماری خانهنشین شده بود، از او پرستاری میکرد (محمدی، 21-23).سرانجام، داراب افسر بختیاری در 21 مهرماه 1350 درگذشت و در گورستان تختفولاد اصفهان، در تکیۀ میر به خاک سپرده شد (محمدی، 19؛ حاجتپور، 381-382).
آسمند جونقانی، علی، تاریخ ادبیات در قوم بختیاری، اصفهان، 1380 ش؛ اوژن بختیاری، ابوالفتح، تاریخچه و شرح حال عرفا و شعرای دو قرن اخیر چهارمحال و بختیاری، تهران، 1332 ش؛ حاجتپور، موسى، بختیاری و تحول زمان، اهواز، 1387 ش؛ خسروی، عبدالعلی، فرهنگ بختیاری، تهران، 1368 ش؛ رضوی، مسعود، «آهنگ کوهساران، دربارۀ داراب افسر بختیاری و شعرهایش»، اطلاعات حکمت و معرفت، تهران، 1390 ش، شم 11؛ ساکنیان، اسفندیار، «دلم آیینه است»، شعر، تهران، 1373 ش، شم 16؛ سپنتا، عبدالحسین، مقدمه بر منتخباتی از اشعار شاعر فرزانه، داراب افسر بختیاری، اصفهان، 1344 ش؛ قنبری عدیوی، عباس، فولکلور مردم بختیاری، شهرکرد، 1391 ش؛ محمدی، علی، کِلَوس دَمِ برف، تهران، 1377 ش؛ نیکزاد امیرحسینی، کریم، شناخت سرزمین بختیاری، اصفهان، 1354 ش.
کیانوش کیانی هفتلنگ
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید