خین و چو
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 17 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/246550/خین-و-چو
چهارشنبه 3 اردیبهشت 1404
چاپ شده
4
خینوچو، یا خینهچو، پیمان و قانون نانوشته و درونسازمانی میان ایل بختیاری برای متعادل و همتوان کردن گروههای ایلی به هنگام جنگهای داخلی. این اصطلاح از دو واژۀ «خین» (= خون) و «چو» (= چوب) تشکیل شده، و به مفهوم خون روی چوب است. به گفتۀ بختیاریها، همانطورکه اثر خون هرگز از روی چوب پاک نمیشود، این پیمان که بین دو گروه بزرگ یا کوچک ایل بسته میشود، هرگز کارکرد خود را از دست نمیدهد و در موقع درگیری خودبهخود عمل میکند تا تعادل سازمان ایل به هم نخورد و گروهی برای همیشه نابود نگردد (کریمی، 229). چون درگیری بین گروهها بیشتر با گرزهای چوبی و نتیجۀ آن خونریزی و حتى کشتن بوده است، بدینسبب آن را خینهچو نامیدهاند، و گروههای همپیمان را همتفاق میگویند (قنبری).ایل دامدار بختیاری از اتحادیهای متشکل از دو شاخۀ چهارلنگ و هفتلنگ، باب و دهها طایفه و صدها تیره و تَش است (پوربختیار، 133؛ نیز نک : دبا، 11/ 489-491؛ سردار اسعد، 154 بب ؛ لایارد، 36-97). این ایل برای تعلیف دامها مجبور است سالی یک بار در فصل پاییز، از سردسیر (کوهپایههای شرقی زاگرس) به گرمسیر (در دشت خوزستان)، و یک بار هم از گرمسیر به سردسیر کوچ کند و دامها را در مراتع این دو ناحیه بچراند (دیگار، 34؛ صفینژاد، 194-197). برای عبور از زاگرس 5 ایلراه وجود دارد که هر ایلراهی مختص طوایف و تیرههای مشخص است. در هنگام عبور از ایلراهها و تلاش برای یافتن چراگاههای مناسب، گاه مسائل کوچک یا بزرگ اجتماعی، اقتصادی و اخلاقی سبب بروز اختلاف بین طایفهها و تیرهها و یا بروز جنگهای خـانمـانسـوز میشـود (بـرای نمونـه، نک : خسـروی، 136- 138؛ اماناللٰهی، 83). پیوندها و پیمانهای درونایلی بین طوایف برای نشاندادن قدرتِ اتحاد و اتفاق به وجود آمده است. اگرچه دربارۀ این قانون، سندی مکتوب وجود ندارد، ولی از دیرینگی و تأثیر قابلتوجه آن در حفظ سازمان ایل حرفهای بسیاری بر سر زبانها جاری است و همیاری در نظام اجتماعی عشایر در مقولههای مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی چونان تعهدی مستحکم وجود دارد (دیگار و کریمی، 220). یکی از گونههای همیاری، همین قانون خینوچو یا خینهچو ست که پیمانی برخاسته از حوادث تلخ و کشمکشهای خونین ایلات و طوایف بوده است.خینهچو بودن دو گروه برای هم چنین است که هرگاه دو طایفه، تش، تیر، اولاد و یا کُر و بُوَ «الف» و «ب» با هم نزاع داشتند یا رودررو آمادۀ جنگ میشدند، اگر طایفۀ «پ»، خینهچو یا همپیمان طایفۀ «الف»، متوجه ناتوانی آن طایفه میشد و به کمکش میآمد، در همین هنگام، طایفۀ «ت» نیز که خینهچوی طایفۀ «ب» بود، باید وارد عمل میشد (پوربختیار، 139؛ دیگار و کریمی، 221-223). اگر هنگام رویارویی، طایفۀ همپیمان «پ» مداخلهای نمیکرد، همپیمان طرف دیگر نیز حق حمایت و مداخله در جنگ را نداشت.صفآرایی گروههای خینهچو 3 ویژگی را در بر میگرفت: 1. سبب پشتگرمی و افزایش قدرت گروه خینهچو میشد؛ 2. نمایش قدرت موجب انصراف طرفهای درگیر میشد و همین بازدارندۀ اصلی از گسترش جنگ نیز به شمار میرفت؛ 3. توازن قدرت سیاسی ـ نظامی موجب تضعیف یا نابودی گروههای خینهچو نمیشد.اصول این قانون درونایلی بهصورت کلی این بود: 1. به استناد این قانون همخون و همپیمان هستیم و تا آخرین قطرۀ خون مددکار یکدیگریم (همان دو، 220)؛ 2. یا چوب (ضربه) را با هم میزنیم و یا اینکه خونمان با هم ریخته میشود (یا کشته میشویم و یا پیروز)؛ 3. خون از چوب پاک نمیشود، مگر اینکه خونْ خون را پاک کند (صحراشکاف، 24؛ دیگار و کریمی، همانجا).این قانون از مدار شاخهها، بابها و طایفهها نیز فراتر میرفت؛ مثلاً در شاخۀ هفتلنگ، برخی از طوایف و بابها با همدیگر یا با شاخۀ چهارلنگ خینهچو میشدند؛ برای نمونه، بابادیباب و دورکیباب (هر دو از شاخۀ هفتلنگ) با هم، و بهداروند از شاخۀ هفتلنگ با شاخۀ چهارلنگ خینهچو هستند. بین دورکیباب نیز طایفۀ بامدی (بابااحمدی) با طایفۀ زراسوند، نیز طایفۀ سوری با طایفۀ گندلی (قندعلی) پیمان خینهچویی دارند (قنبری؛ نیز نک : دیگار و کریمی، 222). این همپیمانشدن با قراردادهای توافقی و همبرادری یا همخون شدنِ مجازی تفاوت دارد (پوربختیار، 138).مزایای این قانون در ساختار اجتماعی و اقتصادی ایلات و طوایف بهصورت افزایش ازدواجها، پیوندهای سببی و تجارتهای سودمند نیز خود را نشان میدهد. اگرچه در نتیجۀ تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، تغییرات ساختاری ایلات، افزایش قدرت حکومت مرکزی و ایجاد امنیت قضایی، دیگر نشانی از آن کشمکشها نیست، اما مردم از آن سنت پسندیده بهخوبی یاد میکنند و برای ارتباط بیشتر در عصر حاضر، از آن اتحاد یاری میجویند. رسم خینهچویی به ادبیات عامۀ بختیاریها نیز راه یافته است؛ برای نمونه، میتوان به این بیت اشاره کرد: سرگذشت اتحاد ایلها/ خینوچو آبیدنِ (شدن) فامیلها (رئیسی، 50).
اماناللٰهی بهاروند، سکندر، قوم لر، تهران، 1385 ش؛ پوربختیار، غفار، جامعۀ بختیاری و تحولات ایران از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی، مسجدسلیمان، 1387 ش؛ خسروی، عبدالعلی، فرهنگ سیاسی عشایر جنوب ایران، اصفهان، 1381 ش؛ دبا؛ دیگار، ژان پیر، فنون کوچنشینان بختیاری، ترجمۀ اصغر کریمی، مشهد، 1366 ش؛ همو و اصغر کریمی، «عملکرد ساختار انشعابی و ساختار قدرت در جامعۀ ایلی و کوچنشین بختیاری»، تحقیقات جغرافیایی، مشهد، 1368 ش، س 4، شم 4؛ رئیسی، داراب، گلبانگ بختیاری، شهرکرد، 1372 ش؛ سردار اسعد، علیقلی و عبدالحسین سپهر، تاریخ بختیاری، به کوشش جمشید کیانفر، تهران، 1386 ش؛ صحراشکاف، پرویز، قانون نانوشتۀ قوم بختیاری: خینوچو، اهواز، 1384 ش؛ صفینژاد، جواد، لرهای ایران، تهران، 1380 ش؛ قنبری عدیوی، عباس، تحقیقات میدانی؛ کریمی، اصغر، سفر به دیار بختیاری، تهران، 1368 ش؛ لایارد، ا. ه . و دیگران، سیری در قلمرو بختیاری و عشایر بومی خوزستان، ترجمۀ مهراب امیری، تهران، 1371 ش.
عباس قنبری عدیوی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید