خواهرخواندگی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 16 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/246518/خواهرخواندگی
چهارشنبه 3 اردیبهشت 1404
چاپ شده
4
خواهَرْخوانْدِگی، اصطلاحی که به مناسبات میان دو زن متأهل اشاره دارد و از طریق پیمان خواهری، صیغۀ خواهرخواندگی صورت رسمی مییابد. این مراسم در روز عید غدیر، یا آخرین چهارشنبۀ سال (چهارشنبهسوری)، در یک امامزاده، و در حضور یک روحانی برگزار میشود (آقاجمال، 35؛ ماسه، I/ 138). درگذشته، چنین پیمانهایی میان زنان امری شایع بود. مشخصۀ این ارتباط انحصاری گسترش پیوندهای عاطفی بین دو طرف، ردوبدل کردن هدیه و بازدید از امامزاده و مسجد است. رابطۀ بین افراد همجنس چیزی جز یک قسم رفتار عادی در جنسیت (سکسوآلیته) آدمها نیست و برخلاف پیشداوریهای مرسوم بهخودیخود، نمیتواند منشأ اثرات روانی منفی باشد. در دورۀ صفوی و قبل از آن، مراسم خواهرخواندگی معمولاً در روز عید غدیر یا یک روز قبل از نوروز، انجام میگرفت. معمولاً خواهرخواندگی میان زنانی صورت میگرفت که همدیگر را میشناختند، و یا با هم خیلی دوست بودند. اگر افرادی تمایل به خواهرخواندگی داشتند، در آخرین ماه سال (حوت/ اسفند) با هم قرار میگذاشتند که از سال نو، خواهر دنیا و آخرت هم باشند؛ اما گاه زنانی که همدیگر را نیز ندیده بودند، خواهرخواندۀ هم میشدند؛ در این صورت، قبل از اینکه صیغۀ خواهرخواندگی را بخوانند، با پیرزنانی که به آنها پاسبز (دلاله) و در تهران ننهباجی میگفتند، مذاکره میکردند. پیرزن میانجیگری میکرد و از طرف زن طلبکننده، هدیهای با خوان شیرینی برای خانمی که میخواست با او خواهرخوانده باشد، میفرستاد. پیرزن در میان خوانچه، سعتر ــ آلتی چرمینه که زنان با آن مجامعت میکردند ( لغتنامه ... ، ذیل واژه) ــ یا عروسکی چرمی یا مومی میگذاشت. اگر خانم محبوبه با پیشنهاد صیغۀ خواهری موافق بود، کجکی سیمین، که آن را زنان به اصطلاح گلوبند گویند، با سر عروسک، یا روبند پولکدوزی، عین روبند عروسی، بر خوانچه میگذاشت و خوانچه را پس میفرستاد؛ همچنین، خلعتی (زربفت یا رختی ساده) نیز به دلاله میداد. اگر هم موافق نبود، چادر سیاه بر سر عروسک میانداخت و خوانچه را پس میفرستاد. در صورت توافق، پیرزن دلاله نبات در دهان دو زن میگذاشت و برخی اوقات، وسط ابروی آنها را خالی میکوبید که تا آخر زندگانی باقی باشد. آنها حدود 6 ماه با هم معاشرت میکردند، و اگر ممکن بود، به سفر کوتاهی نیز میرفتند. سپس هنگامی که مطمئن بودند اخلاقشان با یکدیگر هماهنگ است، قرار میگذاشتند که در عید غدیر یا روز آخر سال، با هم صیغۀ خواهری بخوانند و خواهرخوانده شوند. دخترهای شوهرنکرده حق نداشتند خواهرخوانده بگیرند. زنان متأهل نیز اگر شوهرانشان موافق نبودند، با حیله خواهرخوانده میشدند. خواهرخواندهها بدون اجازۀ یکدیگر دوست دیگری نمیگرفتند و بدون هم به مهمانی و مجلس عیشی نمیرفتند. لباس آنها یکسان و یکرنگ بود و بعضی اوقات قرار میگذاشتند که از یکدیگر ارث ببرند. با فرا رسیدن سال نو، این دو خواهرخوانده به امامزادهای میرفتند و در حرم آنجا قسم میخوردند که تا آخر عمر همیشه با هم بمانند؛ حتى اگر شوهرانشان آنها را طلاق دهند. پس از طلاق، آنها با سوزنزنی و بنداندازی زندگی خود را اداره میکردند، اما حاضر نمیشدند دست از خواهرخواندگی بردارند (کتیرایی، 62-64). گاهی هم پیش میآمد که دو زنی که همدیگر را دوست داشتند و میخواستند با هم خواهر شوند، فقط در پی ملایی میفرستادند تا به خانۀ یکی از آن دو بیاید. ملا بعد از خواندن دعا و پرسیدن از ایشان که آیا میخواهند خواهر باشند، و بعد از اینکه آنها انگشت کوچک خود را به هم قلاب میکردند، خواهری آنها را اعلام میکرد. نیازی به گفتن نیست که شوهرها اغلب دوست نداشتند که زنانشان چنین پیمانی ببندند، چون بدگمان بودند که این پیمان پوششی برای همجنسبازی زنان باشد؛ زیرا بعضی از خواهرخواندهها با هم معاشقه میکردند. شهرت داشت که این خواهرخواندهها برای همدیگر دیلدوی چرمی (چرمینه، مچاچنگ) درست میکردند. برای همین بعضی از مردان اگر میفهمیدند که زنانشان چنین خواهرخواندههایی دارند، طلاقشان میدادند. با این حال، زنان همدیگر را رها نمیکردند (همو، 62-63؛ ماسه، I/ 137-139). جای تعجب است که در متون تاریخی، اشارۀ بسیار اندکی به روابط اینچنینی بین زنان ایران شده است، هرچند که در متنی مثل جوامع الحکایات و لوامع الروایات (تألیف: سدۀ 7 ق/ 13 م) به این مسئله اشاره شده است (نک : قزوینی، 5/ 98- 99). در نمونۀ نادر دیگری، بیوۀ یکی از رجال عالیرتبۀ صفوی، نویسندۀ حجنامه، با عباراتی هجوآمیز از دلتنگی برای دوست مؤنثش مینویسد که به زور او را از دوستی با آن زن جدا کرده بودند، زیرا شایع شده بود که با هم رابطۀ همجنسبازانه دارند (فلور، 294).اینکه در قرن 3 ق/ 9 م، به دیلدوی چرمی در میان لزبینها، اشاره شده است، نشان میدهد که سابقۀ این عمل قدیمتر از اینها ست و احتمال دارد قدمت آن به دورۀ پیش از اسلام برسد. زنی که این آلتهای مصنوعی را به کار میبرد، به سعتری، و عمل او به سعتربازی معروف بود ( لغت ... ، 113؛ لغتنامه، ذیل سعتری). از مشاهدات پولاک، پزشک ناصرالدین شاه، در 1860 م، اینطور پیدا ست که خواهرخواندگی افزون بر رابطهای عاطفی، بار جنسی هم داشته است: طَبَقزدن در میان زنان بسیار شایع است، گرچه به اندازۀ لواط در بین مردان، دیده نمیشود. پیمان دوستی بین زنان از طریق مراسم خاصی بهویژه در مساجد، در آخرین چهارشنبۀ قبل از سال نو (چهارشنبهسوری) برقرار میشد. این مراسم و روز خاصی که این مراسم در آن برگزار میشد، نشان از منشأ آن در پیش از اسلام دارد. وقتی پیمان بسته میشد، زنان تعهدی ناگسستنی نسبت به هم احساس میکردند. این عمل خواهرخواندگی نامیده میشد. درست مثل مردان که در میان خود روابطی را برقرار میکردند و زنان را به این روابط راه نمیدادند، زنان هم متقابلاً مردان را میان خود راه نمیدادند؛ بنابراین اغلب، تفاهم یا تحملی بین هر دو گروه برقرار بود (I/ 43-44). سنت خواهرخواندگی تا اوایل سدۀ 20 م مرسوم بود. گذشته از تمایل جنسی طبیعی، بیاعتنایی و رفتار همجنسخواهانۀ شوهران، زنان متأهل را وا میداشت که از زنان دیگر طلب عشق کنند. بیبی استرابادی نیز همین اتهامات را در کتاب معایب الرجال، که در حدود سال 1312 ق/ 1894 م نوشته شده است، به مردان وارد میکند (1/ 80-85). نهتنها بیاعتنایی و رفتار همجنسخواهانۀ شوهران، بلکه تمایلات جنسی زنان هم آنها را به آغوش یکدیگر سوق میداد. در 1313 ش/ 1934 م، دانشمند زن بریتانیایی که به ایران سفر کرده بود، مینویسد: در شیراز، روسپیهایی برای زنان کار میکردند، چه همجنسبازی در میان زنان به اندازۀ مردان شیوع داشت؛ اما با افزایش امکان تماس جنسهای مخالف، میزان این انحرافات هم کمتر شد؛ این مسئله از آن نظر جالب بود که عکس آن در غرب روی میداد (نک : فلور، 307). همچون روسپیان، زنان طبقۀ بالای اجتماع هم به دلیلهای مالی یا جنسی در بازارِ همجنسبازی حضور داشتند. معمولاً زندگی جنسی در ازدواج چندهمسری برای زنان رضایتبخش نبود؛ بنابراین، همجنسبازی و داشتن فاسق در میان آنها شایع بود. برخی زنان ثروتمندتر پول هم دریافت میکردند؛ زیرا مردانشان که به دنبال زنان دیگر بودند، پول کافی به ایشان نمیدادند تا موقعیت اجتماعیشان را حفظ کنند. فلور مینویسد: در اصفهان زنی بود که شوهرش ماشین او را گرفته بود، زن مجبور بود هزینۀ رفتوآمدش را خودش به دست آورد (همو، 307- 308). نهتنها زنان طبقۀ بالا فعالیتهای همجنسخواهانه داشتند، بلکه مثل سایر نقاط دنیا، این امر میان بیشتر اقشار جامعه دیده میشد. در دهۀ 1300 ش/ 1930 م، هنوز مراسم خواهرخواندگی انجام میشد و صادق هدایت در بوف کور مینویسد که برخی از این خواهرخواندهها با هم رابطۀ جنسی داشتهاند (ص 77). گذشته از طبقزدن و مانند آن، در تهران در داروخانۀ گارنیک، مچاچنگ کائوچویی فروخته میشد؛ چون زنان در آن هنگام در حجاب بودند، بهآسانی و بیآنکه شناخته شوند، میتوانستند آن را بخرند، اما به جای گفتن «مچاچنگ میخواستم»، میگفتند: «چیزی که به درد زنها بخورد، میخواستم» (ماسه، I/ 138-139؛ کتیرایی، 63-64). یهودیان شیراز مدعی بودند که در میان زنانِ آنها، رفتار همجنسخواهانه وجود ندارد، اما لوب به کرات نوازش و سایر تمـاسهای بدنی در میـان دختـران نوجوان ــ شاید بـرای جبـران محرومیت از تمـاس جنسی پیـش از ازدواج ــ را مشاهده کـرده است (نک : فلور، 308). رفتار مشابهی نیز در میان دختران نوجوان مسلمان دیده شده است (حائری، 190).
آقاجمال خوانساری، محمد، «عقایدالنساء»، عقاید النساء و مرآت البلهاء، به کوشش محمود کتیرایی، تهران، طهوری؛ بیبی استرابادی، معایب الرجال (در پاسخ به تأدیب النسوان)، استکهلم، 1372 ش/ 1993 م؛ فلور، ویلم، تاریخ اجتماعی روابط سکسی در ایران، ترجمۀ محسن مینوخرد، استکهلم، 2010 م؛ قزوینی، محمد، یادداشتها، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1339 ش؛ کتیرایی، محمود، یادداشتها بر «عقاید النساء» (نک : هم ، آقا جمال خوانساری)؛ لغت فرس، اسدی طوسی، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1336 ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ هدایت، صادق، بوف کور، تهران، 1372 ش؛ نیز:
Haeri, Sh., Law of Desire, Temporary Marriage in Shi’i Iran, New York, 1989; Massé, H., Croyances et coutumes persanes, Paris, 1938; Polak, J. E., Persien, das Land und seine Bewohner, Leipzig, 1865. ویلم فلور
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید