خواب گزاری
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 16 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/246511/خواب-گزاری
چهارشنبه 6 فروردین 1404
چاپ شده
4
خوابْگُزاری، مهارت در تعبیر، تفسیر، تأویل و معنادهی باورمندانه به رؤیاهای انسان. خوابگزاری یا تعبیر خواب در واقع نوعی فال است که در آن از طریق آنچه در خواب و رؤیا رخ داده است، سرنوشت و آیندۀ صاحب خواب پیشبینی میشود (زرینکوب، 259-261). این دانش، فن و یا مهارت پیشینهای بسیار دیرین دارد و همواره با اساطیر و آموزههای معنوی، دینی و شبهمذهبی عجین بوده است (نک : ه د، پیشگویی). در متون اساطیری، حماسی، افسانهها و داستانهای مردمی، خوابهای بسیاری از پادشاهان و پهلوانان و چگونگی تعبیر آنها نقل شده است. برای نمونه، ضحاک مرگ خود را در خواب میبیند، و یا زال ازدواجش با رودابه را در رؤیا پیشبینی میکند (ثعالبی، 27، 83). در شاهنامۀ فردوسی نیز مواردی از خواب و خوابگزاری نقل شده که با سرنوشت قهرمانان اصلی گره خورده است (نک : صرفی، 19-41). در ایران باستان نیز از بزرگمهر بختگان به عنوان خوابگزاری ماهر یاد شده که رؤیاهای انوشیروان را تعبیر میکرده است (ثعالبی، 620). در متون کهن، خوابهای تاریخساز و تأثیرگذاری ذکر شده و بسیاری از آنها به ادبیات رسمی و مردمی نیز وارد شده است که از آن جمله، خواب مادر زردشت است که هنگام بارداری، او را در خواب دید. خوابگزار خواب او را اینگونه تعبیر کرد که فرزندی که در شکم دارد، پسری نامی است و سردار نیکان میشود، بدان و جادوگران را برمیاندازد و کیهان را به آیین دین بهی آرد و به آرامش و آسایش میرساند (رضی، 2/ 1103). از مشهورترین تعبیر خوابها، تعبیر حضرت یوسف (ع) از خواب دو زندانی همبند او ست. این دو زندانی در زندان عزیز مصر خواب خود را برای یوسف (ع) تعریف کردند و او خواب یکی را به مرگ و خواب دیگری را به آزادی تعبیر کرد، که تحقق یافت (یوسف/ 12/ 36-41). پس از آن، پادشاه مصر خواب معروف 7 گاو فربه و 7 گاو لاغر و 7 خوشۀ سرسبز و 7 خوشۀ خشک گندم را دید که کسی از عهدۀ تعبیر خوابها برنیامد؛ تا آنکه زندانی آزادشده یوسف را برای تعبیر خواب معرفی کرد. یوسف خواب پادشاه را تعبیر کرد و مصر را از مشکلات قحطسالی رهانید (همان/ 43- 49). دربارۀ نحوۀ تعبیر خواب نیز داستان هارونالرشید معروف است. او در خواب دید همۀ دندانهایش ریخته است. معبّر اول گفت همۀ نزدیکان خلیفه پیش از او میمیرند؛ هارون فرمان داد که وی را صد ضربه چوب زدند. معبر دوم گفت که زندگی امیرالمؤمنین طولانیتر از همۀ نزدیکانش باشد؛ هارون دستور داد تا به وی صد دینار دادند و گفت که تعبیر یکی، ولی نحوۀ بیان آن متفاوت بود (عنصرالمعالی، 30). همچنین میتوان به خواب اسکندر (نوروزنامه، 37- 38)، و خواب شیخ صنعان (عطار، 67- 68) اشاره کرد. در بندهش دربارۀ خواب در باورهای مردمی آمده است که خواب در ابتدا در قالب جوانی پانزدهسالۀ سفیدچشم آفریده شده بود، اما دیوان آن را تباه کردند (ص 92). امروزه نیز مردم منطقۀ فامور فارس میپندارند هنگامیکه انسان به خواب میرود، از بینی او پشهای خارج میشود و به گشتوگذار میپردازد و حوادثی که انسان در خواب میبیند، از پرواز و سیاحت این پشه است (ثواقب، 417). در متون سنتی کهن، رؤیاها به دو دستۀ کلی بیآلایش (صادقه) و خوابهای آشفته (اضغاث احلام) تقسیم میشوند. رؤیای صادقه، به باور گذشتگان، نصیب اولیا و انبیا میشود (فزونی، 408؛ حبیش، 46؛ یواقیت ... ، 192). خواب اضغاث خوابی است که در اثر افکار پریشان، تغییر مزاج، هوای نفس، نوع غذا و سردی و گرمی طبع به وجود میآید و خوابگزار باید آن را تشخیص دهد و تعبیر نکند (حبیش، نیز یواقیت، همانجاها).برخی از خوابها به بینندۀ خواب مربوط نیست و به شخص دیگری مرتبط است؛ از اینرو، خوابگزار باید از همۀ جزئیات مربوط به خواب، مانند زمان، مکان و نوع خوراکِ پیش از خواب بهخوبی باخبر باشد، آن را کامل بشنود و در جزئیات آن به اندازۀ لازم و کافی تأمل کند (حبیش، 50-55). همچنین خواب دروغگویان، مخنثان، گدایان، شعبدهبازان، شاعران و کافران درست نیست، ولی خواب مست، گفتهاند که درست است (یواقیت، 193). بهتر است خواب را در خلوت و در اول روز برای معبر تعریف کرد تا بتوان جزئیاتی را که در ذهن مانده است، تمام و کمال برای او گفت (مسکینی، 5/ 2354). برخی از مردم معتقدند که خواب سحرگاهان صحیح، و نشانۀ اقبال و تندرستی است (شهمردان، 465؛ هاشمنیا، 86؛ سرلک، 66). اهالی میناب (سعیدی، 390)، لرها و ایلامیها (اسدیان، 186) و اهالی سیرجان (مؤیدمحسنی، 462) باور دارند که خواب سحرگاهان معنا ندارد، چون شیطان عامل آن است و انسان را اغوا میکند تا نمازش قضا شود و مردم منطقۀ فامور فارس بر این باورند که خواب صبح مال سگ است (ثواقب، 419). مردم گروس خواب اول شب را بر اثر آشفتگی فکری، و خواب نیمهشب را بر اثر بخارات معده میدانند و از اینرو، برای آن تعبیری قائل نیستند (هاشمنیا، همانجا). اهالی کازرون میگویند که فقط خوابهای اوایل و اواخر ماه تعبیر ندارد (حاتمی، 144)، اما مردم گروس، بالعکس، خواب اول و وسط و آخر ماه را صحیح میدانند (هاشمنیا، همانجا). تهرانیها برای هر روز از ماه، زمان نحس و سعد در نظر میگیرند و معتقدند که خواب شبهای اول، دهم، سیزدهم، چهاردهم، بیستویکم، بیستوپنجم و بیستونهم صحت ندارد و نباید به آن اعتنا کرد و شبهای دوم، پانزدهم، هجدهم، نوزدهم، بیستوسوم، بیستوچهارم، بیستوششم، بیستوهفتم و بیستوهشتم تعبیرشان برعکس است. شبهای سوم، چهارم، یازدهم، دوازدهم و شانزدهم تعبیرشان درست، اما تأثیرشان به تعویق میافتد. خواب شبهای پنجم، ششم، هفتم، هشتم، هفدهم و بیستودوم صحیح است و شبهای بیستم و سیام هم صحیح است و هم مؤثر، و تعبیر دارد و اثر خود را ظاهر خواهد ساخت (شهری، 4/ 17). از نظر بعضی مردم، مثل اهالی سیرجان، خوابی که زمان اضطراب، در سال قحط و وبا و در ایام یخبندان و پاییز دیده میشود، صحیح نیست (شهمردان، مؤیدمحسنی، همانجاها). اهالی جنت رودبار رامسر باور دارند که سمتوسو و جهت خوابیدن هم بر خواب اثر میگذارد؛ چنانکه اگر رو به قبله بخوابند، تعبیر خواب خوب است (پناهی، 187؛ ماسه، I/ 247-248) و اهالی دماوند و تهران میگویند که اگر رو به شمال یا کلیسا بخوابند، تعبیر آن بد است (همانجا؛ علمداری، 190؛ هدایت، 66). به باور اهالی گیلان، اگر کسی به پهلوی راست بخوابد، خوب است؛ اگر کسی به پهلوی چپ بخوابد، سکته میکند؛ اگر کسی از پهلوی راست بیدار شود، خوب است؛ و اگر از پهلوی چپ برخیزد، عصبی و اوقاتتلخ میشود و ضربالمثل مشهور «مگر از دندۀ چپ بلند شدی»، برگرفته از همین باور است (پاینده، 282). اهالی گروس باور دارند که خواب اولین فرزند و خواب مؤمن صحت دارد (هاشمنیا، همانجا) و به باور قشقاییها (بهمنبیگی، 83)، تهرانیها (هدایت، همانجا)، سروستانیها (همایونی، فرهنگ ... ، 368)، لرها و ایلامیها (اسدیان، همانجا)، اهالی فامور (ثواقب، همانجا)، تنکابنیها (خلعتبری، 100)، اراکیها (محتاط، 2/ 205) و برخی جاهای دیگر خواب زن چپ است و باید آن را برعکس تعبیر کرد (نیز نک : پرنیان، 189؛ ماسه، همانجا). به باور اهالی سروستان، خواب کودک درست است، چون معصوم است (همایونی، همان، 369)، اما لرها معتقدند که خواب کودکان و خواب کسی که مسافر دارد و در اندیشۀ او ست، تعبیر ندارد (اسدیان، همانجا). در برخی مناطق، ازجمله دماوند (علمداری، همانجا)، تهران (هدایت، همانجا)، خراسان (شکورزاده، 316)، رشت (پهلوان، 143) و گیلان (شهاب، 149) باور مردم بر این است که اگر شب جوراب بالای سرشان باشد یا با جوراب بخوابند، خواب آشفته میبینند و یا مثلاً پیش از خواب باید ماست خورد و ظرف آن را زیر سر نهاد (نیز نک : ماسه، I/ 247). گیلانیها معتقدند دَمَر خوابیدن بد است (پاینده، همانجا). به باور اهالی سیرجان (بختیاری، 328)، تایباد (مشایخی، 160) و گیلان (شهاب، همانجا)، گذاشتن شلوار زیر سر یا عقب بالش، یا خوابیدن زیر درخت توت باعث دیدن خوابهای آشفته میشود و برخی معتقدند اگر شب شلوار بالای سر باشد و خواب بد ببیند، آن خواب تعبیر ندارد (هدایت، همانجا؛ ماسه، I/ 247-248). اهالی ابیانه میگویند که اگر شخصی در شب ناخنهایش را کوتاه کند، خواب آشفته میبیند (نظری، 530) و اهالی منطقۀ فامور فارس میگویند که اگر کسی موقع خواب بالای سر خود کفش بگذارد، خواب شتر میبیند (ثواقب، 420). به باور اهالی اردکان، اگر کسی در آب جاری ادرار کند، خوابهایی را که میبیند، فراموش میکند. همینها باور دارند که موقع تولد، جفت هرکس را در شهری که به خاک بسپارند، صحنۀ بیشتر خوابهای او در آن محل خواهد بود (طباطبایی، 449). قشقاییها برای از بین بردن سرنوشتی که از خواب و رؤیا پیشگویی میشود، به قربانی کردن حیوانات و نوشتن دعا و دیگر کارها مبادرت میکنند (بهمنبیگی، همانجا). اگر کسی به دیگری گفت که خوابش را دیده است، میگوید: شب سرت را بگذار جای پایت و پایت را بگذار جای سرت (حاتمی، 144). برخی مردم ازجمله تهرانیها معتقدند در صورت دیدن خواب بد، اول صبح که بیدار میشوند، باید به کنار آب روان بروند و بگویند: خدایا، محمدا، علیا، خواب دیدم، خواب مرا تعبیر کن؛ سپس 3 مرتبه صلوات بفرستند تا خوابشان باطل شود (شهری، 4/ 549؛ هاشمنیا، 87). در فرهنگ مردم سیرجان، خواب آشفته را اصطلاحاً «خواب ورهم شور» میگویند و باور دارند که چنین خوابی را نباید برای کسی تعریف کرد. بینندۀ خواب صدقه میدهد و کنار آب روان میرود و میگوید: یا محمد خواب دیدم، یا علی تعبیرش کن؛ و در حالی که دست در آب میزند، خوابش را تعریف میکند و معتقد است که جریان آب پیام را به حضرت محمد (ص) و علی (ع) میرساند و خواب به خوبی تعبیر میشود (مؤیدمحسنی، 464). اردکانیها (طباطبایی، همانجا) و لرها (اسدیان، 185-186) معتقدند که اگر کسی خواب ناهنجار ببیند، نباید برای کسی بازگو کند و اگر نتواند خودداری کند، باید به آب جاری بگوید. اگر کسی خوابهای پریشان دید، آشفتگی و درهمریختگی برایش در پیش است (همایونی، فرهنگ، 368)، اما اگر خواب را برای آب تعریف کنند، ختم به خیر میشود (خلعتبری، 100؛ شهاب، همانجا؛ پناهی، 187). اگر کسی خواب بد دید، باید بگوید استغفرالله و آن را فقط برای یک معتمد تعریف کند (عسگری، 1/ 44). مردم تالش هنگام دیدن خواب بد، با دادن صدقه و دعا خواب خود را کنار چشمۀ آب تعریف میکردند تا بیاثر شود (بخشیزاده، 332-333). در منطقۀ فامور، وقتی کسی میخواهد خواب خود را تعریف کند، دیگران میگویند «خیر بو»، یعنی خیر باشد و او هم میگوید: «خیر اَ بَهرت»، یعنی خیر بهرۀ تو باشد (ثواقب، 419). عدهای باور دارند که خواب شب را نباید تعریف کرد، زیرا سنگینی میآورد (مشایخی، 160). بومیان جزیرۀ کیش خواب بد را برای کسی تعریف نمیکنند، اما معتقدند که باید آن را یک بار در مستراح برای خود بازگو کنند (مختارپور، 450). در خوانسار و ابیانه، مرسوم است که اگر کسی خواب بد ببیند، نباید برای کسی بگوید و اگر عزیزی را در خواب از دست دهد، باید کلوخی را پیدا کند و خواب را برای آن بگوید و در آب اندازد (امیری، 187؛ نظری، همانجا). مردم کازرون به خوابهای پریشان «خو الولکی» میگویند (حاتمی، همانجا). مردم برخی مناطق میگویند: کسی که همیشه خواب بد میبیند، بهتر است سکوت کند و زیاد استغفار کند، یا سحرگاه بدون آنکه موضوع خوابش را به کسی گفته باشد، به کنار درخت سبز یا در مستراح برود و خوابش را بازگو کند تا باطل شود (سعیدی، 391). در باور مردم بسیاری از مناطق ایران، دیدن درخت و میوه در خواب معنای خاصی دارد؛ مثلاً در گیلان اگر کسی در خواب ببیند که درخت آزاد (نوعی درخت مقاوم) شکسته است، یکی از بزرگان آبادی میمیرد (پاینده، 281). در راور و تنکابن، خواب دیدن کاشت درخت نشانۀ خیر و خوبی، و کندن آن نشانۀ بدبختی و غم است (کرباسی، 150؛ خلعتبری، همانجا). لرها (اسدیان، 185)، خراسانیها (شکورزاده، 317) و تایبادیها (مشایخی، 159) به خواب دیدن میوههای تابستانی را در زمستان، نشان سرمازدگی میوهجات (نیز نک : کرباسی، همانجا) و در سیرجان، تعبیر میوۀ غیرفصل را در خواب نشان از بارندگی میدانند (مؤیدمحسنی، همانجا). در کازرون، به خواب دیدن هندوانه، نشانۀ باران؛ انار، نشانۀ بیماری؛ خرما، نشان گوشت؛ و توت، نشان غم است (حاتمی، 145). در گروس، دیدن سیب در خواب نشان مراد، و زردآلو در خواب غم و غصه است (هاشمنیا، همانجا). اهالی گروس (همانجا) و ایزدخواست (رنجبر، 501)، دیدن انگور را در خواب نشان گریهکردن میدانند و معتقدند کسی که در خواب سرگرم خوردن انگور باشد، رنج و اندوهی به وی روی میآورد (نیز نک : ماسه، I/ 250)؛ اما در بیشتر جاها، مردم باور دارند که اگر کسی در خواب انگور ببیند، پیشرفت خواهد کرد (همو، I/ 248). اهالی فسا و منطقۀ فامور باور دارند که اگر کسی در شب خواب انگور ببیند، باران میآید (رضایی، 458؛ ثواقب، 418). تنکابنیها دیدن انگور را در خواب نشانۀ دعوا، مریضی و مرگ میدانند (خلعتبری، 99). در سیرجان، دیدن پسته، بادام، گردو و هندوانه نشانۀ سخن سربسته است (مؤیدمحسنی، 462). در ایزدخواست، تعبیر خواب دیدن شیرینی و قند و نبات، تندرستی و خوشی است (رنجبر، همانجا) و به نظر برخی، دیدن شیر (خوراکی) در خواب، علامت کم شدن ثروت است (ماسه، I/ 249). در گروس، دیدن کلهپاچه در خواب نشانۀ رسیدن خبر بد است (هاشمنیا، 87). در سیرجان، اگر در خواب کلهپاچه ببینند، حتماً در بیداری آن را میپزند، وگرنه اتفاق بدی میافتد (مؤیدمحسنی، 461). در گروس، دیدن گوشت در خواب نشانۀ غیبت است (هاشمنیا، 86). به نظر سروستانیها (همایونی، فرهنگ، 368) و اهالی سقز (فاروقی، 39)، اگر کسی در خواب گوشت یا قصابی را دید، خطری برایش در پیش است و احیاناً یکی از بستگانش میمیرد. به نظر مردم تایباد (مشایخی، 160) و ایزدخواست (رنجبر، 504)، دیدن گوشت خام در خواب نشان غم و گرفتاری است و در تایباد گوشت پخته خوب است (همانجا). به باور بومیان جزیرۀ کیش، اگر کسی دید به کسی گوشت داده یا از کسی گوشت گرفته، باید منتظر حادثۀ ناگواری باشد (مختارپور، همانجا) و در نزد کازرونیها، دیدن گوشت نشانۀ شیرینی است (حاتمی، همانجا). در سیرجان، اگر گوشت در خواب ببینند، باید خرما بخرند و خیرات کنند (مؤیدمحسنی، 462). در میناب، دیدن گوشت خونی نشانۀ اتفاق بدی است (سعیدی، 392).قشقاییها دود کشیدن را در خواب خطرناک میدانند (بهمنبیگی، 83). در منطقۀ فامور فارس، اگر کسی خواب ببیند که قلیان میکشد، تعبیرش بد، و نشانۀ غم و مصیبت است (ثواقب، 419). در گروس، درو کردن گندم در خواب، نشان کوتاه شدن عمر صاحب خواب است (هاشمنیا، 87). به باور ساحلنشینان کویر نمک اگر کسی گندم به خواب دید، غم برایش پیش میآید (حکمت، 426). در ایزدخواست اگر کسی گندم، جو، ماش، برنج و حبوبات در خواب ببیند، روزی حلال به دستش میرسد (رنجبر، 501). در سیرجان، خوردن برنج نشانۀ غم و غصه است (مؤیدمحسنی، 461). در همانجا، دیدن گندم در خواب غم، و جو تعبیرش جواهر است (همو، 462). در راور و گروس، پختن نان در خواب نشانۀ برکت و فزونی است (هاشمنیا، همانجا؛ کرباسی، 150). در سیرجان، تأویل نان در خواب، راه و مسافرت است (مؤیدمحسنی، همانجا). در باورهای مردمی، رؤیای زن حامله معانی ویژهای دارد؛ مثلاً جواهرات در خوابِ زن آبستن، نشانۀ دختر، و انواع سلاحها نشانۀ پسر است، چنانکه اگر زن آبستنی خواب ببیند که گوشوارۀ طلا در گوش دارد، دختر به دنیا خواهد آورد، و اگر بلوط در خواب ببیند، پسر به دنیا میآورد (پرنیان، 188). اگر زن آبستن شمشیر در خواب ببیند، پسر (علمداری، 190؛ هدایت، 66؛ ماسه، I/ 248) و اگر مروارید در خواب ببیند، دختر خواهد زایید (هدایت، ماسه، همانجاها). در گیلان اگر زن آبستن انگشتری ببیند، دختر میزاید و اگر مرد غریبه و نامحرم را ببیند، پسر به دنیا میآورد (پاینده، 282). در همانجا، اگر در خواب ماهی بگیرد، دختر میزاید (همو، 283). به باور لرها، حاملگی در خواب، نشان رهایی از غم است (اسدیان، 185). در میناب، اگر در خواب به زن حامله گلی سرخ بدهند، فرزندش پسر خواهد بود (سعیدی، 391). در سقز، تفنگ و چاقو در خوابِ زن حامله نیز نشانۀ پسر است (فاروقی، همانجا). همچنین اگر کسی در خواب ببیند که گلولهای به او اصابت کرده است، زنش به زودی آبستن خواهد شد (ماسه، همانجا). خراسانیها بر این باورند که اگر مردی در خواب ببیند که شمشیر به کمر بسته، به مقامی بلند میرسد و اگر ببیند زنش حامله است و کسی به او کارد تعارف میکند، پسردار خواهد شد (شکورزاده، 317). کردها اگر اسلحهای در خواب ببینند، نشانۀ آن است که زور و تواناییشان زیاد میشود (پرنیان، 189) و در ایزدخواست، نیز چنین باوری وجود دارد (رنجبر، همانجا).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید