خسرو و شیرین
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 15 بهمن 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/246468/خسرو-و-شیرین
چهارشنبه 3 اردیبهشت 1404
چاپ شده
4
منظومههایی را که به پیروی و تقلید از خسرو و شیرین نظامی سروده شدهاند، میتوان در چند گروه جای داد: گروهی از این منظومهها به وضوح مواد، شخصیتها و اپیزودهای اصلی را از اثر نظامی اخذ کردهاند، همچون شیرین و خسرو سرودۀ امیرخسرو دهلوی؛ این اثر در 124‘4 بیت و در بحر هزج سروده شده است. امیرخسرو داستان را از نظامی اقتباس، و بخشهایی را حذف کرده است؛ اما جزئیات تاریخیای را براساس منابع مختلف آورده که مورد غفلت نظامی واقع شدهاند (نک : ایرانیکا). تفاوتهایی در روساخت این دو روایت وجود دارد: در روایت دهلوی، خسرو با دیدن تصویر شیرین عاشق میشود: چو صورتگر نمود آن صورت حال/ به دام افتاد مرغ فارغالبال/ / ملک را در گرفت آن حال شیرین/ که شیرین آمدش تمثال شیرین (ص 59) و به گفتۀ شاعر، مریم از غم رقیب خود ــ شیرین ــ میمیرد: ز شیرین عیش مریم بود چون تلخ/ ازین کاهش فتاد آن ماه در سلخ/ / به تن عیسیِ جانش مانده بیدم/ تنش چون رشتۀ مریم شد از غم/ / ز بیماری به بستر خفت ماهی/ وز آن پس جست دیگر خوابگاهی (ص 97). «شکر اصفهانی» که در داستان نظامی، روسپیای است که خسرو چندگاهی با وصال او غم خود را از فراق شیرین تسکین میدهد، در اثر امیرخسرو دهلوی زنی پاکدامن است که تنها با بستن پیمان ازدواج حاضر به پذیرش خسرو میشود: مرا خواهی تو کش خواه اشتیاقت/ که بی تزویج دورم ز اتفاقت (ص 141)، و در نهایت خسرو او را به نکاح خود درمیآورد. همچنین قاصد مرگ فرهاد که در بیشتر روایتها ــ کتبی و شفاهی ــ پیرزنی نادلپسند است، اما در اینجا، پاسبان زنگی خسرو است که در پای کوه بیستون، خود را به نادانی زده و خبر مرگ شیرین را برای شبانی بازگو میکند؛ فرهاد با شنیدن این خبر سرش را بر سنگ خارا میکوبد و خون به جای شیر در جوی خودتراشیدهاش جاری میگردد (همو، 195-196). در برخی از نظیرههای خسرو و شیرین، شاعر کوشیده است تا کاستیها و تلخیهای روایت نظامی را جبران کند و انتقام تیرگی بخت و ناکام ماندن فرهاد را از روزگار بگیرد. یکی از این آثار، فرهادنامه سرودۀ عارف اردبیلی است که به گفتۀ خود شاعر، بدینگونه میخواهد داستانش از تلخیها دور باشد: بگو شعری که غمپرداز باشد/ به روز همدمی دمساز باشد (ص 126)، و هدف خود را اینگونه ذکر کرده است: ز شیرین داد خسرو واستانم/ لطیفان را ز غم خوردن رهانم/ / بگویم قصۀ شیرین و فرهاد/ به آیینی که خاطرها شود شاد (ص 127). شاعر برخلاف نظامی عمل کرده و کوشیده است تا فرهاد را همقدرت و برابر با خسرو قرار دهد؛ فرهاد در این منظومه، شاهزادهای چینی است: شه و شهزادۀ چین بود فرهاد/ به مردی رستمآیین بود فرهاد (ص 15؛ نیز نک : ایرانیکا)، که چون عمویش قدرت را از او دزدیده، روانۀ ایران میشود و به شیرین دل میبازد. فرهاد در این روایت، به وصال شیرین میرسد و از او کام میگیرد (ص 195-197). به طور کلی، عارف اردبیلی به نوعی ستیزه و مقابله با نظامی برخاسته است؛ او تصریح میکند که روایتش از عشق فرهاد عکس روایت نظامی است: سخن در عشق فرهاد آنچه فرمود/ روایت پیش من برعکس آن بود (ص 125). افزون بر این، بر بسیاری از بخشها و ادعاهای نظامی خرده گرفته است، ازجمله صحنۀ دیدن شیرین در چشمه که به نظر عارف اردبیلی، خسرو نمیتوانسته دختری تنها و زیبا را نادیده بگیرد (ص 132-133)؛ یا دربارۀ نژاد شبدیز که به گفتۀ نظامی، از سنگی افسانهای بوده است و از دیدگاه عارف، این افسانهای بیپایه است (ص 146). آنچه عارف اردبیلی دربارۀ مرگ فرهاد میگوید، نهفقط با روایت نظامی، بلکه با دیگر روایتها نیز از اساس متفاوت است. در روایت او، فرهاد پیش از آنکه شیفتۀ شیرین شود، بر دختری گلستاننام عاشق است. بر سر همین عشق، در مستی جوانی را میکشد. مادر جوان پس از مدتها جستوجو، فرهاد را در بیستون مییابد. خود را به شکل زنی عابد و زاهد درمیآورد و نزد فرهاد میرود. فرهاد نیز فریب او را میخورد و او را میهمان میکند. پیرزن در موقعیتی مناسب و دور از چشم فرهاد، کوزۀ آب او را مسموم میکند: چو فرصت یافت آن کمپیر ملعون/ ز پنهانی به آبش ریخت افیون. مدتی بعد که فرهاد از کوزه آب میخورد، از پا درمیآید: در آن لبتشنگی چون آب را خورد/ ز پا افتاد و هم بر آب شد سرد (ص 198-200).
روایتهای شفاهی این عشقنامه تفاوتهای جدی با اکثر روایتهای کتبی دارند و بیشتر به موضوع مناسبات فرهاد و شیرین میپردازند. بر همین اساس، عنوان این روایتها نیز «فرهاد و شیرین» است. در روایت رایج در میان مردم الیشتر، عشق فرهاد و شیرین دوطرفه است. این دو سالها شیفتۀ یکدیگر بودند تا اینکه موضوع عشق آنها به گوش خسرو میرسد. خسرو ابتدا قصد کشتن فرهاد را دارد، اما شیرین مانع این کار میشود. خسرو پس از مشورت با بزرگان، از فرهاد میخواهد که بیستون را آنقدر بکند تا به آب برسد. پس از چند سال، به خسرو خبر میدهند که فرهاد به موفقیت نزدیک شده است. خسرو پیرزنی مکار را نزد فرهاد میفرستد تا خبر دروغین مرگ شیرین را به او بدهد. فرهاد با شنیدن این خبر ابتدا پای پیرزن را میگیرد و بر شیب تند کوه میکوبد، سپس با کلنگ به سر خود میکوبد. شیرین بالای سر فرهاد میآید و سرش را روی زانوی خود میگذارد و پس از خواندن بیتی عاشقانه برای او، با خنجر به زندگی خود پایان میدهد (عسکریعالم، 1/ 268-270). روایتی شبیه به همین روایت با اختلافاتی در روستای آرو از توابع گچساران، نیز ثبت شده است. روایت اخیر با مرگ فرهاد به پایان میرسد و سخنی از خودکشی شیرین نیست (جعفری، 107- 108). روایتی نیز به زبان لکی ثبت شده است که ضمن شباهتهایی با روایتهای پیشین، تفاوتهایی نیز با آنها دارد. براساس این روایت، شیرین و فرهاد به ترتیب شاهزادگان ارمنستان و چیناند. هریک از آنها هنگامی که از خواب بیدار میشوند، تصویر آن دیگر را زیر بالش خود میبیند و عاشق صاحب تصویر میشود. در خواب به هر دو الهام میشود که برای دیدن معشوق باید به کرمانشاه بروند. شیرین زودتر به کرمانشاه میرسد. در بین راه با خسرو ملاقات میکند. خسرو بر او عاشق میشود و او را خواستگاری میکند. شیرین ابتدا مخالفت میکند و میگوید برای دیدن محبوب خود به ایران آمده است، اما با اصرار خسرو میپذیرد که همسر او شود. مدتی بعد که فرهاد پرسانپرسان و در لباس درویشان به در حرمسرای خسرو میرسد و با شیرین ملاقات میکند، شیرین از ازدواج با خسرو پشیمان میشود و عشق او به فرهاد زنده میشود. خسرو پس از آگاهی از آمدن فرهاد و ضمن مشورت با بزرگان، شرط کندن نهر در بیستون را به فرهاد پیشنهاد میکند. بقیۀ ماجرا کموبیش شبیه روایتهای پیشین است، با این تفاوت که شیرین پس از آگاهی از نقش خسرو در قتل فرهاد سوگند میخورد که دودمان خسرو را بر باد دهد؛ از اینرو وقتی از عشق شیرویه نسبت به خود آگاه میشود، از او میخواهد که خسرو را به قتل برساند. شیرویه نیز شرط او را بهجا میآورد. اما شیرین روز چهلم پس از مرگ خسرو، خود را در کنار قبرهای خسرو و فرهاد میکشد (آزادبخت، سراسر اثر). این داستان در میان مردم کرد نیز رواج فراوان دارد و از آن، دو روایت شفاهی در قالب بیت و باو (ه م) ثبت شده است. روایت نخست را قادر فتاحی ثبت کرده است. براساس این روایت، خسرو و شیرین عموزادهاند. خسرو پادشاه کرمانشاه، و شیرین پادشاه ارمن است. این دو با هم ازدواج میکنند. پس از مدتی، خسرو از وزیر خود، زندیق، میخواهد برای رفع کمآبی کرمانشاه چارهای بیندیشد. خسرو براساس پیشنهاد وزیر، از شاپور میخواهد که تصویر شیرین را تهیه کند و به شهرهای دوردست ببرد و بگوید هرکس بتواند بیستون را سوراخ و آب به کرمانشاه برساند، صاحب این تصویر را به عقدش درمیآورند. فرهاد، پادشاهزادۀ چین، میپذیرد و به کرمانشاه میآید و پس از مدتی، موفق میشود که آب از بیستون به کرمانشاه بیاورد. در این میان، خسرو که از شرط خود پشیمان شده، با کمک پیرزنی که فرهاد پسرش را کشته است، همان حیلۀ پیشگفته را عملی میکند. پس از مرگ فرهاد، شیرویه، فرزند خسرو، از شیرین خواستگاری میکند. شیرین نیز شرط پذیرش خواستگاری را قتل خسرو قرار میدهد. شیرویه پدر خود را میکشد، اما شیرین با رفتن بر سر قبر فرهاد خود را با خنجر میکشد (ص 79 بب ). روایت دیگری نیز از این داستان ثبت شده است که بخش نخست آن با روایت فتاحی متفاوت است. فرهاد که پادشاهزادۀ چین است، شیرین را به خواب میبیند. شیرین انگشتری خود را به انگشت فرهاد میکند و نشانی خود را، که شهر کرمانشاه است، به او میگوید. فرهاد پس از بیداری، بهسختی شیفتۀ شیرین میشود و با رضایت پدر خود و به همراه شاپور، که در این روایت، وزیر پدرش است، به کرمانشاه میرود. از سوی دیگر، شیرین نیز فرهاد را به خواب میبیند و عاشق او میشود. بقیۀ روایت کموبیش شبیه روایت فتاحی است. آنچه از این روایت نقل شد، بنمایهای است کاملاً ایرانی که هم در افسانههای متأخر (نک : بیهقی، 195-197؛ جامع ... ، 549 بب ) و هم در داستانهای کهن ایران پیش از اسلام آمده است. خارس موتیلنه نمونهای از داستانهای عاشقانۀ مادی را روایت میکند؛ به نوشتۀ او، اُداتیس و زریادرس که هردو شاهزاده بودهاند، در خواب همدیگر را میبینند و عاشق هم میشوند (تفضلی، 18- 19). افزون بر این روایتهای شفاهی، دو تن از شاعران کرد، میرزا الماس خان کندولهای و خانای قبادی، نیز داستان خسرو و شیرین را به نظم کشیدهاند. روایت خانای قبادی در حقیقت ترجمۀ خسرو و شیرین نظامی است (گجری، «ح» ـ «خ»؛ خانای، سراسر اثر)، اما روایت میرزا الماس خان روایتی مستقل است که بخشهایی از آن متأثر از فرهادنامۀ عارف اردبیلی و بخشهایی نیز تحت تأثیر خسرو و شیرین نظامی است (نک : کندولهای، سراسر اثر). در روایت میرزا الماسخان نیز فرهاد پادشاهزادۀ چین است که در خواب عاشق شیرین میشود (ص 5-6). افزون بر آنچه دربارۀ روایتهای شفاهی گفته شد، در گذشته در برخی شهرها مانند بوشهر، طی شبنشینیهای زمستانی افراد باسواد منظومۀ خسرو و شیرین نظامی را با آهنگی خاص برای دیگران میخواندهاند. لایارد نیز که در زمان محمدشاه قاجار در ایران بوده، به رواج این نوع خسرو و شیرینخوانی در میان بختیاریها اشاره کرده است (ص 75). نکتۀ پایانی اینکه برخلاف خسرو که عمدتاً در امثال ادبیات رسمی بازتاب دارد، شخصیت فرهاد افزون بر امثال ادب رسمی، در امثال ادب شفاهی نیز بازتاب فراوان دارد که به نمونههایی از آن اشاره میشود: بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد (شاملو، دفتر 3/ 2121)؛ زخم فرهاد و من از یک تیشه بود؛ شب دراز است و فرهاد بیکار؛ فرهاد مرده، صدای کلنگش میآید؛ فرهاد مرده که صدای کلنگش نمیآید (ذوالفقاری، 1/ 1120، 1240، 2/ 1362)؛ سینۀ فرهاد باید تا غم شیرین کشد (بهمنیاری، 349). در میان مردم لر و کرد و لک، به پیرزنان موذی و مکار پیرزن فرهادکش میگویند (آزادبخت، 67، حاشیۀ 36؛ ذوالفقاری، 1/ 655).
آزادبخت، جهانشاه، افسانۀ شیرین و فرهاد، خرمآباد، 1392 ش؛ احتشامی، خسرو، «خسرو»، بنیاد، تهران، 1356 ش، س 1، شم 6؛ همو، «شیرین»، بنیاد (ویژهنامه)، تهران، 1357 ش؛ همو، «فرهاد مانویمعتقد»، بنیاد، تهران، 1357 ش، س 2، شم 14؛ اسداللهیف، سعدالله، مقدمه بر شیرین و خسرو عبدالله هاتفی، مسکو، 1977 م؛ الولساتن، ل. پ.، توپوزقلی میرزا، به کوشش احمد وکیلیان و دیگران، تهران، 1386 ش؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، تمثیل و مثل، تهران، 1352 ش؛ همو، قصههای ایرانی، تهران، 1352 ش؛ باستانی پاریزی، محمدابراهیم، خاتون هفتقلعه، تهران، 1363 ش؛ برتلس، ی. ا.، نظامی شاعر بزرگ آذربایجان، ترجمۀ ح. صدیق، تهران، 1355 ش؛ بلعمی، تاریخ؛ بهمنیار، احمد، داستاننامۀ بهمنیاری، به کوشش فریدون بهمنیار، تهران، 1369 ش؛ بیگدلی، غلامحسین، «داستان خسرو و شیرین نظامی و ادبیات ترک»، نشریۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی تبریز، تبریز، 1348 ش، س 21، شم 1(89)؛ بیهقی، حسینعلی، چهل افسانۀ خراسانی، تهران، 1380 ش؛ تاکههارا، شین و احمد وکیلیان، افسانههای ایرانی، تهران، 1384 ش؛ تفضلی، احمد، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش ژاله آموزگار، تهران، 1376 ش؛ تناولی، پرویز، قالیچههای تصویری ایران، تهران، 1368 ش؛ ثعالبی مرغنی، حسین، شاهنامۀ کهن (غرر السیر)، ترجمۀ محمود هدایت، تهران، 1385 ش؛ جامع الحکایات، به کوشش پگاه خدیش و محمد جعفری (قنواتی)، تهران، 1390 ش؛ جعفری (قنواتی)، محمد، قصهها و افسانههایی از گوشه و کنار ایران، تهران، 1386 ش؛ خانای قبادی، شیرین و خسرو، به کوشش محمد ملاعبدالکریم، بغداد، 1975 م؛ خائفی، عباس، «بررسی نظرگاههای فردوسی و نظامی از داستان خسرو و شیرین»، مجموعه مقالات کنگرۀ بینالمللی نهمین سدۀ تولد حکیم نظامی گنجوی، به کوشش منصور ثروت، تبریز، 1372 ش، ج 1؛ خطیبرهبر، خلیل، حاشیه بر دیوان حافظ، به کوشش همو، تهران، 1363 ش؛ خواندمیر، غیاثالدین، حبیب السیر، تهران، 1380 ش؛ دانشنامۀ ادب فارسی، به کوشش حسن انوشه، تهران، 1382 ش؛ دو روایت از سلیم جواهری، به کوشش محمد جعفری (قنواتی)، تهران، 1387 ش؛ دهلوی، امیرخسرو، شیرین و خسرو، چ سنگی، به کوشش غضنفر علییف، مسکو، 1381 ق/ 1961 م؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ راوندی، مرتضى، تاریخ اجتماعی ایران، تهران، 1382 ش؛ زرینکوب، عبدالحسین، پیرگنجه در جستوجوی ناکجاآباد، تهران، 1372 ش؛ سادات ناصری، حسن، «یادداشتی بر خسرو و شیرین حکیم نظامی»، تماشا، تهران، 1352 ش، شم 147؛ ستاری، جلال، سایۀ ایزوت و شکرخند شیرین، تهران، 1383 ش؛ شاملو، احمد، کتاب کوچه، حرف ب، تهران، 1377 ش؛ صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1356 ش؛ طاهری مبارکه، غلاممحمد، «زبان و اصطلاحات عامیانه در خسرو و شیرین»، مجموعه مقالات کنگرۀ بینالمللی نهمین سدۀ تولد حکیم نظامی گنجوی، به کوشش منصور ثروت، تبریز، 1372 ش، ج 2؛ طبری، تاریخ، ترجمۀ ابوالقاسم پاینده، تهران، 1362 ش؛ عارف اردبیلی، فرهادنامه، به کوشش عبدالرضا آذر، تهران، 1355 ش؛ عسکریعالم، علیمردان، فرهنگ عامۀ لرستان، خرمآباد، 1386 ش؛ فتاحی قاضی، قادر، منظومۀ کردی شیرین و فرهاد، تبریز، 1384 ش؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش جلال خالقیمطلق، تهران، 1386 ش؛ کریستنسن، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ترجمۀ رشیدیاسمی، تهران، 1345- 1368 ش؛ کزازی، جلالالدین، «خسرو و شیرین»، دانشنامۀ زبان و ادب فارسی، به کوشش اسماعیل سعادت، تهران، 1388 ش، ج 3؛ کندولهای، میرزا الماس خان، حکایت شیرین و فرهاد، به کوشش امین گجری (شاهو)، قم، 1373 ش؛ گجری، امین، مقدمه بر حکایت شیرین و فرهاد (نک : هم ، کندولهای)؛ گنجوی، سعید، «داشکسن، شیرین و فرهاد»، بررسیهای تاریخی، تهران، 1354 ش، س 10، شم 1(56)؛ لایارد، ا. ه .، سفرنامه، ترجمۀ مهراب امیری، تهران، 1367 ش؛ مظفری، علیرضا، «پیشینۀ یادکرد فرهاد در ادب پارسی»، مجلۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، 1368 ش، س 22، شم 3-4؛ معصومی، بهرام، «خسرو و شیرین»، دانشنامۀ ادب فارسی در قفقاز، تهران، 1382 ش؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1353 ش؛ نظامی گنجوی، کلیات خمسه، تهران، 1384 ش؛ نفیسی، سعید، مقدمه بر دیوان قصاید و غزلیات نظامی گنجوی، تهران، 1338 ش؛ هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، 1334 ش؛ یاحقی، محمدجعفر، فرهنگ اساطیر و داستانوارهها در ادبیات فارسی، تهران، 1386 ش؛ نیز:
Iranica , www.iranicaonline.org (acc. July. 12, 2015).معصومه طالبی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید