خرمهره
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 15 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/246454/خرمهره
چهارشنبه 3 اردیبهشت 1404
چاپ شده
4
خرمهرهها پس از قالبزنی، مدتی کوتاه در قالب سفالی شانه تخممرغی باقی میمانند تا شکل خود را حفظ کنند؛ سپس روی زمین، پخش میشوند و مدتی زیر نور آفتاب میمانند تا خشک شوند (صابری).
لعابی که برای خرمهره به کار میرود، از نوع لعاب تهیهشده از گردی است که حالتی تیره و کدرکننده دارد و چون سطح بدنه را طوری میپوشاند که رنگ بدنه دیگر قابل مشاهده نیست، آن را لعاب پوششی مینامند. به لعاب خرمهره اصطلاحاً «بار» میگویند و مواد تشکیلدهندۀ این لعاب بدین شرح است:
این ماده که عامل اصلی رنگ آبی ایجادشده در خرمهره است، لجن حوضچههای مسگری است که در مسگریهای صنعتی یا سنتی بهدست میآید؛ به این صورت که در این مسگریها حوضچههای آبی وجود دارد که مس داغ را در آن فرو میبرند. در این زمان یک قشر نازک از تفالۀ اکسید مس از آن جدا میشود و در حوضچه تهنشین میگردد. از این لجن در خرمهرهسازی به عنوان «توفال» استفاده میشود. مسگریها سالی یکبار حوضچههای خود را خالی میکنند، درحالیکه توفال تهنشینشده کمی به هم چسبیده است؛ این توفال با خرد کردن و عبور دادن از الکهای ریز با دانهبندی مناسب آن بهدست میآید و در ترکیب گرد لعاب خرمهره استفاده میشود.
تهیۀ پودر اشنون در واقع مهمترین بخش تولید لعاب خرمهره است. بوتههای اشنون یا اشنویه بر دو نوعاند: شیرین و شور؛ نوع شیرین آن را در لعابسازی، و نوع شور آن را در صابونپزی به کار میبرند. لعابسازان ایرانی از سوزاندن بوتههای گیاه اشنون قلیا به دست میآورند. علف قلیاب نام دیگر گیاه اشنون است. علف اشنون را در محل میسوزانند، چنانکه شعلهور نگردد. خاکستر این گیاه به صورت مادۀ مذاب است که پس از سرد شدن، به صورت سنگی سیاه در میآید؛ حاصل آن را کارگاه تولیدکنندۀ خرمهره خریداری میکند و پس از جدا ساختن ناخالصیها، آن را میسایند و پس از آسیا کردن و تبدیل به گرد، قابل استفاده میکنند. اشنون را از شورهزارهای اطراف قم جمعآوری میکنند. امروزه که تهیۀ خرمهره از حالت سنتی تبدیل به فرایند صنعتی شده است، در تهیۀ لعاب به جای اشنون از کربنات دوسود و یا براکس استفاده میکنند (پارسا، 39-40؛ گلاک، 59).
آهک را ابتدا آب میدهند تا به آهک مرده تبدیل شود و به شکل تکههای بزرگ در آید و پس از خرد کردن، آن را الک میکنند تا به دانهبندی منظم مورد نیاز دست یابند.
که از سوزاندن مدفوع گاو بهدست میآید و بهسبب تغذیۀ گاو از علوفه که محتوی عناصر موجود در زمین است، خواص بسیاری دارد و در ترکیب خاص گرد لعاب نقش ویژهای ایفا میکند. همین خاکستر سبب میشود تا در گرمای 900 تا 000‘1 درجه، لعاب از خود شیره پس دهد؛ این شیره سطح مهرهها را میپوشاند و بیآنکه به خاکستر بچسبد، پوشش شیشهمانندی را به رنگ آسمان به آن میبخشد (همانجا).
سونه ظرفی است سفالی به شکل استانبولی و مقاوم در برابر حرارت کورۀ سفال که خرمهرهها را برای مرحلۀ کوره داخل آن به شکل ردیفی میچینند. در چیدن خرمهرهها، ابتدا لایهای از روزنامه در کف سونه برای جلوگیری از چسبیدن پودر لعاب به سونه قرار میدهند، سپس یک لایه به اندازۀ یک بند انگشت از گرد لعاب کف آن میپاشند؛ آنگاه یک ردیف خرمهره میچینند، دوباره یک لایه گرد، و همین چیدمان تا بالای سونه تکرار میشود تا لایۀ پایانی که باید پودر لعاب باشد. پس از پایان کار، یک نمونه از خرمهرۀ داخل سونه را روی لایۀ آخر قرار میدهند که پس از پخت، مدل موجود در هر سونـه بهراحتـی تشخیص داده شود (صابـری؛ نیز نک : گلاک، همانجا؛ پارسا، 40).
حرارت لازم برای پختن خرمهرهها 000‘1 تا 050‘1 درجۀ سانتیگراد است که باید از حداقل شروع شود و کمکم افزایش یابد و در حدود 24 تا 36 ساعت، به درجۀ گفته شده برسد (صابری). پس از روشن کردن کوره، حرارت بهآرامی بالا میرود. ابتدا کوره را دوده فرا میگیرد و روی خرمهرهها را میپـوشاند، امـا رفتـه رفتـه در اثـر ازدیـاد حـرارت، مهـرهها قرمـزرنگ میشوند و دوده نیـز زایـل میگردد. وقتی کـوره بـه حرارت لازم رسید، آن را خاموش میکنند و همۀ نقاط کوره، حتى محل خروج دوده را میپوشانند و پس از 48 ساعت که مهرهها بهتدریج سرد شدند، آنها را خارج میسازند. اکنون تمام مهرهها بیآنکه به یکدیگر چسبیده باشند، آبیرنگ شدهاند (پارسا، همانجا؛ صابری). در گذشته، از این خمیر و لعاب تنها مهرههای کروی یـا همان خرمهره ساخته میشد، ولی هم اکنون در حجمهای مختلف و تزیینی، به صورت نگین شبیه نگینهای فیروزه (سیدصدر،146) و به صورت نمادهای مذهبی الله و اسامی معصومین، نیز تولید میشود. در این سالها این هنر کاربردیتر شده و آن را بر روی گلیم، جاجیم، شیشه، و یا معماری داخلی و تزیینات، مثل کاشی، آیینه و جاکلیدی بهکار گرفتهاند («راز»، بش ).
آقاجمال خوانساری، محمد، «عقائد النساء»، عقائد النساء و مرآت البلهاء، به کوشش محمود کتیرایی، تهران، 1349 ش؛ ابنسینا، کنوز المعزمین، به کوشش جلالالدین همایی، تهران، 1331 ش/ 1371 ق؛ ارشادی، عیدیمحمد، فرهنگ بختیاری، تهران، 1388 ش؛ اسدیان خرمآبادی، محمد و دیگران، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، تهران، 1358 ش؛ امینی، امیرقلی، داستانهای امثال، اصفهان، 1351 ش؛ همو، فرهنگ عوام، تهران، 1389 ش؛ انوری، حسن، فرهنگ امثال سخن، تهران، 1384 ش؛ برهان قاطع؛ پارسا، محراب، «خرمهره، مظهر رنگ جادویی»، دستها و نقشها، تهران، 1375 ش، شم 4؛ جانباللٰهی، محمدسعید، چهل گفتار در مردمشناسی میبد (دفتر دوم و سوم)، تهران، 1385 ش؛ جمالزاده، محمدعلی، فرهنگ لغات عامیانه، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، 1341 ش؛ جمالی یزدی، مطهر، فرخنامه، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1346 ش؛ جوهری نیشابوری، محمد، جواهرنامۀ نظامی، به کـوشش ایرج افشار و محمدرسول دریاگشت، تهران، 1383 ش؛ چوبک، صادق، تنگسیر، تهران، 1342 ش؛ حاتمی، حسن، باورها و رفتارها، گذشته در کازرون، بیجا، 1385 ش؛ خلعتبری لیماکی، مصطفى، فرهنگ مردم تنکابن، تهران، 1387 ش؛ «راز و رمزهای خرمهره»، باشگاه خبرنگاران جوان (مل )؛ رایس، کلارا کولیور، زنان ایرانی و راه و رسم زندگی آنان، ترجمۀ اسدالله آزاد، تهران، 1366 ش؛ رضایی، جمال، بیرجندنامه، به کوشش محمود رفیعی، تهران، 1381 ش؛ ریچاردز، فرد، سفرنامه، ترجمۀ مهیندخت صبا، تهران، 1343 ش؛ سرلک، رضا، آداب و رسوم و فرهنگ عامۀ ایل بختیاری چهارلنگ، تهران، 1385 ش؛ سعادتمند، محمد، «در میان انبوه سرامیکهای رنگارنگ و مهرههای آبیرنگ» (گفتوگو)، دستها و نقشها، تهران، 1376 ش، شم 5؛ سعدی، بوستان، به کوشش نورالله ایرانپرست، تهران، 1352 ش؛ سنایی، دیوان، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ابنسینا؛ سیدصدر، ابوالقاسم، دایرةالمعارف هنرهای صنایع دستی و حِرف مربوط به آن، تهران، 1386 ش؛ شریعتزاده، علیاصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، 1371 ش؛ شکورزاده، ابراهیم، دههزار مثل فارسی و بیست و پنج هزار معادل آنها، مشهد، 1372 ش؛ همو، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، 1363 ش؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، 1371 ش؛ صابری افتخاری، عارفه، تحقیقـات میدانـی؛ طباطبایی اردکانی، محمود، فرهنگ عامۀ اردکان، تهران، 1381 ش؛ قاآنی، حبیبالله، دیوان، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، 1336 ش؛ کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، 1378 ش؛ کریمان، حسین، قصران، تهران، 1356 ش؛ گلاک، گ.، مقدمه بر سیری در صنایع دستی ایران، به کوشش همو و دیگران، ترجمۀ حمید عنایت، تهران، 1355 ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ ماسه، هانری، معتقدات و آداب ایرانی، ترجمۀ مهدی روشنضمیر، تبریز، 1357 ش؛ مشایخی، محمدجواد، فرهنگ مردم تایباد و باخرز، مشهد، 1388 ش؛ مشکور، محمدجواد، نظری به تاریخ آذربایجان و آثار باستانی و جمعیتشناسی آن، تهران، 1375 ش؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1382 ش؛ مولوی، مثنوی معنوی، به کوشش م. درویش، تهران، 1366 ش؛ مونسالدوله، خاطرات، به کوشش سیروس سعدوندیان، تهران، 1380 ش؛ نظامی گنجوی، مخزن الاسرار، به کوشش قادر فاضلی، تهران، 1388 ش؛ نفیسی، علیاکبر، فرهنگ، تهران، 1343 ش؛ وولف، هانس ا.، صنایع دستی کهن ایران، ترجمۀ سیروس ابراهیمزاده، تهران، 1372 ش؛ هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، 1342 ش؛ همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، تهران، 1371 ش؛ همایی، جلالالدین، حاشیه بر کنوز المعزمین (نک : هم ، ابنسینا)؛ یوسفی، حسین، فرهنگ عامیانۀ مردم رامهرمز، قم، 1387 ش؛ نیز:
Gluck, J. et al., A Survey of Persian Handicraft, Tehran etc., 1977; Yjc, www.yjc.ir/ fa/ news/ 4269321. عارفه صابری افتخاری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید