رتن
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 3 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/246204/رتن
چهارشنبه 3 اردیبهشت 1404
چاپ شده
24
رَتَن، بابا (د سدۀ 7 یا اوایل سدۀ 8 ق / سدۀ 13 یا اوایل سدۀ 14 م)، شخصیتی نیمهافسانهای مربوط به شمال غرب هند که مورد احترام مسلمانان، هندوها و سیکها ست.از جزئیات زندگی بابا رتن اطلاعات چندانی در دست نیست و آنچه که هست، چنان با افسانهها و روایتهای گوناگون آمیخته است که پذیرفتن آن را دشوار میسازد. اهمیت شخصیت او در سنتهای محلی هندوها و سیکها، و داستانهایی که پیرامون او شکل گرفته است، و نیز وجود فرقهای هندوی منسوب به او در دهلی و برخی مناطق دیگر نیز بر پیچیدگی این موضوع افزوده است. ازاینرو، در این مقاله شخصیت بابا رتن در 3 روایت مسلمانان، هندوها و سیکها مورد بررسی قرار میگیرد:
در منابع اسلامی نام رتن به شکلهای گوناگونی همچون ابوالرضا رتن بن نصر (نصرت) بِترَندی (منسوب به بِترَنده / بِترَهیند / بِهَتینده)، ساهول بن مهادیو بن جکدیو یتوری، رتن بن کربال بترندی، بابا رتن هندی، و رتن بن ساهوک بن جنکدریق هندی بترندی آمده است (بدخشی، 197؛ بخاری، 31؛ جنید، 230؛ ابنحجر، الاصابة ... ، 1(2) / 225، لسان ... ، 2 / 557، 561؛ قاموس).براساس این منابع، رتن در سدۀ 7 ق / 13 م، در بترنده (بهتینده) در شمال غرب هند ظهور کرد و مدعی شد که پیامبر (ص) را یک بار پیش از بعثت، و بار دیگر پس از بعثت او دیدار کرده است. بنابر این روایتها، او در شهودی، معجزۀ شقالقمر را در هند دید و پس از مدتی دریافت که شخصی در حجاز مدعی نبوت شده است. پس با اسباب و اموال بسیار راهی حجاز شد و برای دومین بار توانست با پیامبر (ص) دیدار کند و در آنجا به دست او اسلام آورد و مدتی را نزد او ماند، چنانکه شاهد ازدواج علی و فاطمه (ع)، و نیز نبرد خندق بود و سپس به هند بازگشت؛ اما بهسبب دعای پیامبر (ص) در حق او، عمری دراز یافت و بیش از 600 سال پس از درگذشت پیامبر (ص) زندگی کرد (صفدی، 14 / 100-101؛ ابنحجر، همـان، 2 / 560؛ ابنشاکـر، 1 / 324- 326؛ فاسی، 5 / 504؛ سبحان، 120).تاریخ درگذشت رتن در منابع اسلامی، بهاختلاف سالهای 596، 608، 612، 632 و 700 ق ذکر شده است (ذهبی، میزان ... ، 2 / 45؛ صفدی، 14 / 102؛ ابنشاکر، 1 / 326؛ ابوالفضل، 3 / 168؛ ابنحجر، الاصابة، 1(2) / 228، 230، 231). وی در بهتینده درگذشت و در همانجا به خاک سپرده شد. مزار او که امروزه با عنوان «درگاه بابا حاجی رتن» شناخته میشود و بنای آن به سدۀ 7 ق بازمیگردد، در حاشیۀ شهر بهتینده در پنجاب شرقی، در حدود 300کیلومتری شمال غرب دهلی واقع شده است. پیش از جدایی هند و پاکستان در 1326 ش / 1947 م، سالانه مراسمی در این درگاه برگزار میشد که جمع پرشماری از مسلمانان و هندوها در آن شرکت میکردند. امروزه عُرس (سالگرد درگذشت) حاجی رتن در روزهای هفتم تا دهم ذیحجۀ هر سال برگزار میشود و اگرچه شکوه و رونق گذشته را ندارد، اما مردم محلی از هر دین و مذهبی در آن شرکت میکنند (لعلی، 71؛ شفیع، 457؛ پاریهار، 105-119؛ بویه، 567).دربارۀ رتن افزونبر ادعای صحابیبودن او، آنچه که بهویژه از نقطهنظر مسلمانان مهم به نظر میرسید، مجموعۀ احادیثی بود که وی مدعی بود که از پیامبر (ص) شنیده است و یارانش آنها را در دفتری گرد آوردند که بعدها به «رتنیات» شهرت یافت (نک : صغانی، 7- 8؛ قاموس؛ ابنحجر، لسان، 2 / 557، الاصابة، 1(2) / 226؛ تاج ... ؛ بدخشی، 199). بهاینترتیب، انتشار داستان رتن هندی و ادعاهای او در جهان اسلام در سدۀ 7 ق، واکنشهای گستردهای را برانگیخت، زیرا از آن هنگام به بعد بسیاری از نویسندگان مسلمان در آثار خود به او اشاره کردند و بیشتر آنان بهشدت در تکذیب او کوشیدند.یکی از نزدیکترین منابع به دورۀ تقریبی زندگی بابا رتن، الدر الملتقطِ صغانی (د 650 ق / 1252 م) است. صغانی فقیه، محدث، لغوی و دانشمند سدۀ 7 ق / 13 م بود که در لاهور به دنیا آمد و در همانجا پرورش یافت و در طول زندگی خود بارها میان هند و دیگر نقاط جهان اسلام سفر کرد. وی با استناد به این حدیث پیامبر (ص) که «با گذشت 100 سال از مرگ من، دیگر هیچ صحابی زنده نخواهد بود»، و نیز با این استدلال که آخرین صحابی پیامبر (ص) ابوطفیل عامر بن واثله در 100 ق درگذشت، ادعای صحابیبودن رتن را رد میکند، وی را فردی دروغگو میشمارد و احادیث نقلشده از او را کذب و ساختگی و نزد اهل حدیث و علما غیرقابل پذیرش میداند (همانجا). دیدگاه صغانی دربارۀ رتن بهویژه ازآنروی دارای اهمیت است که وی در زمان و جغرافیایی نزدیک به او میزیسته است و بااینهمه، دعوی او را نمیپذیرد. جالب آنکه به باور صغانی، احادیث منسوب به رتن از نوع احادیثی است که از حکیم ترمذی و از قول خضر نقل شده است و هیچ سند معتبری ندارد و تنها کسانی که آنها را پذیرفته و نقل میکنند، صوفیاناند (همانجا؛ نیز نک : ابنتغریبردی، 5 / 347، که این احادیث را «احادیث طُرُقیه»، یعنی مربوط به صوفیان میخواند).پس از صغانی، شمسالدین محمد ذهبی (د 748 ق / 1374 م) در آثار متعدد خود به رتن اشاره کرد و او را کذاب و دجال خواند و در رد او رسالهای با نام «کسر وَثَن رتن» (شکستن بُت رتن) نوشت (نک : سیر، 22 / 367- 368، تاریخ ... ، 84-85، المشتبه، 1 / 307). صفدی (د 764 ق / 1363 م) نیز در الوافی بالوفیات خود به نقل روایتی باواسطه از دیدار کسانی با رتن و نیز فرزند او محمود پرداخت و درنهایت وی را معثّر، دجال و کذاب خواند (14 / 99-102).نویسندگان سدۀ 9 ق / 15 م، همچون فیروزآبادی (د 817 ق / 1414 م)، تقیالدین فاسی مکی (د 832 ق / 1429 م) و ابنحجر عسقلانی (د 852 ق / 1448 م) نیز ضمن نقل داستانهای مربوط به دیدار اشخاص مختلف با رتن و شرح ماجرای وی، ادعای او را رد میکنند. دراینمیان، ابنحجر پس از نقل تفصیلی این روایتها در آثار مختلف خود، به استدلالهای ذهبی میپردازد و با نقل بخشی از رسالۀ ذهبی، نظر شیخ و استاد خود را مطرح میکند که به باور او، با توجه به تواتر گزارشهای کسانی که رتن را دیده بودند، میتوان پذیرفت که چنین شخصی وجود داشته است، اما ادعای او مبنیبر عمر چندصدساله و دیدن پیامبر (ص) به هیچ روی پذیرفتنی نیست (نک : الاصابة، 1(2) / 225-232، لسان، 2 / 556-562، الدرر ... ، 3 / 231، ذیل الدرر ... ، 239).افزونبر اینها، نویسندگان شیعه نیز گاه در آثار خود به رتن هندی اشاره کردهاند. برای نمونه، ابنابیجمهور احسایی (زنده در 904 ق / 1499 م) در عوالی اللئالی (1 / 28- 29) با ذکر چندین سند، از قول علامۀ حلی نقل میکند که شخصی در قم داستان دیدار داییاش با رتن کهنسال در هند را برای او روایت کرده بود. ظاهراً ماجرای این دیدار برای علامۀ حلی اهمیت ویژهای داشت، زیرا در 707 ق / 1307 م آن را در جایی نوشته بود و ملا محمدصالح مازندرانی (د 1081 ق / 1670 م) که دستخط او را دیده بود، شرح آن را در کتاب خود ذکر کرد (2 / 380). شیخ بهایی هم در آثار متعدد خود به نقل داستان رتن پرداخت و به رسالۀ ذهبی اشاره کرد (نک : الاربعون ... ، 298، شرح ... ، 290-291، الکشکول، 2 / 10-11).پس از اینها، دیگر نویسندگان شیعه نیز در آثار خود به نقل داستان رتن و روایتهای گوناگون دربارۀ او پرداختهاند. اما جالب آنجا ست که هیچیک از آنها موضع روشنی در رد یا اثبات او ندارند و تنها به نقل اقوال مختلف در این زمینه از منابع اهل سنت یا شیعه میپردازند (نک : علی خان، 264-271؛ قمی، 3 / 298- 299؛ نوری، 537- 538؛ نهاوندی، 574- 579؛ یزدی، 1 / 306- 308).برخلاف اینها، چنین به نظر میرسد که داستان رتن هندی و عمر طولانی و نامتعارف او، و دیدارش با پیامبر (ص) از همان ابتدا در محافل صوفیان، بهویژه در میان صوفیان طریقۀ کبرویه شهرت و اعتبار خاصی داشته است. بهجز جنید شیرازی که در شد الازار خود در شرح زندگی سعدالدین محمد بن مظفر بن روزبهان (د 634 ق / 1237 م)، ماجرای سفر او به هند و دیدارش با رتن را میآورد و از او احادیثی نقل میکند (ص 230)، بیشتر روایتهای صوفیان مربوط به مشایخ و وابستگان به طریقۀ کبرویه است، چنانکه نورالدین جعفر بدخشی (د 797 ق / 1395 م) در خلاصة المناقب خود، ضمن مسلمشمردن عمر طولانی رتن و صحابیبودن او، به دیدار رضیالدین علی لالا (د 642 ق / 1244 م) با وی، و دریافت شانۀ پیامبر (ص) از دست رتن که به امانت به وی سپرده شده بود، اشاره میکند (ص 197- 198). وی ظاهراً عدهای از پیروان رتن را در روستای اَندخود در نزدیکی بلخ دیده بود و با آنها دربارۀ احادیث منقول از وی و امانتهای پیامبر (ص) که به زعم او نزد رتن بود، گفتوگو کرده بود (ص 199-200؛ نیز نک : دولتشاه، 221-222؛ رضوی، I / 320).جامی (د 898 ق / 1493 م)، از صوفیان نقشبندی نیز در نفحات الانس با لحنی تأییدآمیز، داستان دیدار رضیالدین علی لالا با رتن و دریافت شانۀ پیامبر (ص) از او، و سرانجام رسیدنِ شانه به دست علاءالدولۀ سمنانی و نگاهداری از آن را میآورد (ص 438- 439). در میان منابع بعدی، ابنکربلایی (د 997 ق / 1589 م) تنها به نقل سخنان بدخشی و جامی میپردازد (ص 310-312) و نورالله شوشتری (د 1019 ق / 1610 م) نیز پس از نقل این روایتها، بهشدت به منکران رتن میتازد و انکار آنان را در نتیجۀ دشمنی آنها با تشیع، و تعصبات مذهبی آنان میشمارد، زیرا به باور او، رتن شیعی بوده است و اکثر احادیث نقلشده از او در فضایل ائمه (ع) و مدح شیعۀ آنان است. به باور او، رتن بازار محدثان اهل سنت را کساد کرده است، زیرا خود بدون واسطه از پیامبر (ص) حدیث نقل میکند (2 / 133-134). اگر به یاد بیاوریم که شوشتری خود از وابستگان به شاخۀ نوربخشیۀ طریقۀ کبرویه بوده است، آنگاه این دفاع او از رتن را همراستا با دیگر کبرویان، و موجه مییابیم.
الف ـ رتن در افسانۀ گوگا و نزد ناتْهیوگیهای صومعۀ کائوگرا در نپال: براساس این افسانه که در مناطق گوناگون هند رایج است، شاهزادهای هندی به نام گوگا در دیدار با گوراک ناته (ح سدههای 6-7 ق / 12-13 م)، بنیانگذار فرقۀ یوگیهای ناته، شیوۀ زندگی خود را تغییر میدهد، به دست گوراک ناته به فرقۀ او مشرف میشود و زندگی یک یوگی را در پیش میگیرد. اما مادرش او را نفرین میکند و گوگا برای گریختن از این نفرین، تصمیم میگیرد که بمیرد و به زیر زمین فرورود و بههمینمنظور نزد پیر یا گوروی خود میرود. اما ازآنجاکه زمین تنها مردگان مسلمان را در خود میپذیرد، گورو وی را نزد رتن میفرستد تا به دست او اسلام آورد (بویه، 561-562). در این افسانه، رتن (که در اینجا رتن ناتْه خوانده میشود) شخصیتی عجیب است که در سفرهای پرشمار خود به مناطق شمال غرب هند، همهجا معجزههایی انجام میدهد که موجب ارادت مردم و حکمران آن مناطق به او میشود. وی برای سلطان محمد غوری نیز دعا میکند و دعای او موجب پیروزی سلطان در نبرد علیه راجپوت هندی میشود، نبردی که از قضا در بترنده یا بهتینده رخ داده است (همانجا؛ شفیع، 459).ب ـ رتن نزد ناتْهیوگیهای درگاه مَندیر پیر بابا رتن ناتْه در دهلی: این درگاه که شعبههای متعددی در شهرهای دیگر، بهویژه در پیشاور دارد، متعلق به فرقۀ ناتهیوگیها، از فرقههای هندوی شیوایی است که عناصری از فرق و ادیان دیگر را در خود دارد. این فرقه بابا رتن را یکی از پیران خود میشمارد که به درخواست خودش، از جانب پیر خود گوراک ناته برای یاریرساندن به پیروان این فرقه در خراسان، به آنجا فرستاده شد. البته در اینجا منظور از خراسان، کابل و مناطق اطراف آن است که حتى تا نیمۀ سدۀ 14 ق / 20 م نیز همواره شمار زیادی از بازرگانان هندو در آن حضور داشتند. بههرروی، رتن در آنجا مستقر شد و به ترویج فرقۀ ناته پرداخت و حتى در میان مسلمانان، پیروانی به دست آورد (بویه، 574). براساس باورهای این فرقه، بابا رتن مرید گوراک ناته، و او خود اَوَتارۀ (تجسد) شیوا بوده است و همۀ پیران دیگر، اوتارههای بابا رتناند. بنابراین، بابا رتن نه یک ایزد، بلکه یک قدیس است (همو، 577؛ رضوی، I / 354).
در نزدیکی ساختمان مزار بابا رتن در بهتینده، عبادتگاه یا گورودوارهای مربوط به سیکها وجود دارد که «دَسمَه پادشاه شری گورو گوبیند سینگ حاجی رتن گورودواره» نامیده میشود و دربارۀ آن چنین افسانهای بر سر زبانها ست که گورو گوبیند سینگ، دهمین گورو یا رهبر دینی سیکها از پهاگو به روستای بهتینده آمد و در آنجا با حاجی رتن دیدار و گفتوگو کرد و او را از چرخۀ تولد دوباره رهایی بخشید. این گورودواره یا پرستشگاه در جایی ساخته شد که بابا رتن در آن به موکشه (رهایی، رستگاری) رسید (بویه، 567-568).براساس روایتهای دیگر، گورو گوبیند زمانی به بهتینده آمد که بنای مزار حاجی رتن از پیش در آنجا وجود داشت. وی در بهتینده به گرمی و مهماننوازی پذیرفته شد و بههمینسبب بر آن شد که در آنجا عبادتگاهی برای سیکها بسازد. در این هنگام، پیر چندشاه که سجادهنشین مزار حاجی رتن بود، زمینهایی را به وی بخشید که در آن این پرستشگاه ساخته شد و ازآنپس در نام این بنا، نام حاجی رتن به نام گورو گوبیند سینگ افزوده گردید (همو، 568).در جمعبندی مطالب یادشده و دیگر پژوهشهای انجامشده دربارۀ شخصیت رتن و جایگاه او در میان فرق گوناگون هندی، میتوان چنین نتیجه گرفت که بابا رتن به عنوان شخصیتی تاریخی، نمونۀ شاخصی از ماهیت اشتراک مضامین و شخصیتها در میان جوامع دینی گوناگون است که بهویژه در دینداری رایج در شمال غرب هند به چشم میآید و خود حاصل تعامل دو دین هندوی و اسلام در طول زمانی دراز است. درواقع، در شخصیت بابا رتن مرزهای میان دینداری هندوی و اسلامی کمرنگ میشود، چنانکه نام او نیز آمیختهای از میراث اسلامی (بابا، پیر، حاجی) و هندویی (رَتَن: گوهر) است. هویت جاری او نیز که در میان یوگیان ناته اهمیت ویژهای دارد، همچون خود فرقۀ ناته، معرف تعامل و رابطۀ بسیار نزدیک اسلام و هندوی است. جالب آنکه پیش از جدایی هند و پاکستان در 1947 م، در مراسم عُرس سالانه، جمع پرشماری از مسلمانان و هندوها شرکت میکردند و تا اوایل سدۀ 14 ق / 20 م نیز سجادهنشینانی که از صوفیان فرقۀ مداریه بودند، ادارۀ درگاه او را بر عهده داشتند. این صوفیان که از نظر بسیاری از اهل سنت، ناراستکیش شمرده میشوند، بسیار شبیه زاهدان شیوایی، و بهویژه شبیه ناتهیوگیها هستند (پاریهار، 118-119؛ بویه، 560, 592-593).
ابنابیجمهور، محمد، عوالی اللئالی، به کوشش مجتبى عراقی، قم، 1403 ق؛ ابنتغریبردی، المنهل الصافی، به کوشش نبیل محمد عبدالعزیز، قاهره، 1988 م؛ ابنحجر عسقلانی، احمد، الاصابة، کلکته، 1853 م؛ همو، الدرر الکامنة، به کوشش عبدالوهاب بخاری، حیدرآباد دکن، 1394 ق / 1974 م؛ همو، ذیل الدرر الکامنة، به کوشش عدنان درویش، قاهره، 1412 ق؛ همو، لسان المیزان، بیروت، 1971 م؛ ابنشاکر کتبی، محمد، فوات الوفیات، به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید، قاهره، 1951 م؛ ابنکربلایی، حافظحسین، روضات الجنان، به کوشش جعفر سلطانالقرایی، تبریز، 1383 ش؛ ابوالفضل علامی، آیین اکبری، لکهنو، 1893 م؛ بخاری، باقر، جواهر الاولیا، به کوشش غلام سرور، اسلامآباد، 1396 ق / 1976 م؛ بدخشی، جعفر، خلاصة المناقب، به کوشش اشرف ظفر، اسلامآباد، 1374 ش / 1995 م؛ تاج العروس؛ جامی، عبدالرحمان، نفحات الانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، 1370 ش؛ جنید شیرازی، ابوالقاسم، شد الازار، به کوشش محمد قزوینی و عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1328 ش؛ دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعراء، به کوشش ادوارد براون، لیدن، 1900 م؛ ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام (631-640 ق)، به کوشش بشار عواد معروف و دیگران، بیروت، 1988 م؛ همو، سیر؛ همو، المشتبه، به کوشش علی محمد بجاوی، قاهره، 1962 م؛ همو، میزان الاعتدال، به کوشش علی محمد بجاوی، بیروت، 1382 ق / 1963 م؛ شوشتری، نورالله، مجالس المؤمنین، تهران، 1376 ش؛ شیخ بهایی، محمد، الاربعون حدیثاً، قم، 1415 ق؛ همو، شرح اربعین، به کوشش ابنخاتون عاملی، تهران، 1275 ق؛ همو، الکشکول، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ صغانی، حسن، الدر الملتقط فی تبیین الغلط، به کوشش عبدالله قاضی، بیروت، 1405 ق؛ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش س. ددرینگ، ویسبادن، 1402 ق؛ علی خان مدنی، سلوة الغریب، به کوشش شاکر هادی شکر، بیروت، 1408 ق؛ فاسی، محمد، العقد الثمین، به کوشش فؤاد سید، بیروت، 1405 ق / 1985 م؛ قاموس؛ قمی، عباس، سفینة البحار، تهران، 1414 ق؛ لعلی بدخشی، لعلبیگ، ثمرات القدس، به کوشش کمال حاج سید جوادی، تهران، 1376 ش؛ مازندرانی، محمدصالح، شرح اصول الکافی کلینی، به کوشش علیاکبر غفاری، تهران، 1383 ش؛ نوری، حسین، نجم الثاقب، قـم، 1412 ق؛ نهاوندی، علیاکبر، العبقری الحسان، به کوشش صادق برزگر بفرویی و حسین احمدی قمی، قم، 1388 ش؛ یزدی حائری، علی، الزام الناصب، بیروت، 1390 ق؛ نیز:
Bouillier, V. and D. S. Khan, «Ḥājjī Ratan or Bābā Ratan’s Multiple Identities», Journal of Indian Philosophy, 2009, vol. XXXVII, no. 6; Parihar, S., «The Dargāh of Bābā Ḥājī Ratan at Bhatinda», Islamic Studies, 2001, vol. XL, no. 1; Rizvi, A. A., A History of Sufism in India, New Delhi, 1986; Shafī‘, M., «Ratan», EI2, vol. VIII; Subhan, J. A., Sufism, It’s Saints and Shrines, New York, 1970.
نفیسه بشری ـ بخش ادیان و عرفان
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید