رتبیل
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
سه شنبه 3 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/246203/رتبیل
چهارشنبه 3 اردیبهشت 1404
چاپ شده
24
رَتْبیل، نام عمومی حاکمان زابلستان، به مرکزیت غزنه (پایتخت تابستانی آنها)، و زمینداور و رُخَّج (پایتخت زمستانی آنها) در جنوب افغانستان کنونی، در سدههای 1-3 ق / 7- 8 م. رتبیل در عربی و فارسی به همین صورت، و احتمالاً به فتح اول درست است (نک : جوالیقی، 211) و نه زُنبیل، که زمانی محققان غربی به تبعیت مارکوارت (ص 248-292) و نیز محققان ایرانی، مخصوصاً به تبعیت محمدتقی بهار (ص 121)، آن را ضبط درست میدانستند، و معلوم شده است که اعتباری ندارد.رتبیل دراصل صورت مقلوب و معرّب عنوانی ترکی است که مرتبهای از مراتب امرای طوایف متعددی از ترکان بوده، فروتر از خاقان، تگین، یبغو و شاد. دربارۀ تلفظ این عنوان، که در بعضی کتیبههای ترکی به املای ltbr آمده، در گذشته بین ترکشناسان اختلاف بوده، ولی ظاهراً آن را باید helitbär خواند (دربارۀ تلفظ، نک : اردال، npn.؛ نیز دربارۀ این امرا و مراتب آنها در میان طوایف مختلف ترکان، نک : بومباچی، 1-66؛ دربارۀ صورتهای دیگر این عنوان در اسناد چینی، بلخی، سغدی و هندی، نک : اینابا، 1-19؛ سیمز ویلیامز، «افغانستان ... »، 235، «اسناد ... »، II / 272). بنابراین، از روی نام ظاهراً میتوان چنین داوری کرد که این امرا ترکتبار بودهاند.چنانکه چند تن از محققان گفتهاند، احتمالاً هیاطله بعد از شکست از ساسانیان و ترکان در اواخر حکومت ساسانی، در جنوب هندوکش حکومتهای کوچکی تشکیل دادند و سپس در میان آنان، بعضی امرای ترک ــ احتمالاً از ترکان خلج ــ پیدا شدند که رتبیلان زابلستان از همین گروه بودند (نک : اینابا، همانجا).طبری (4 / 181)، در ضمن بیان حوادث سال 23 ق / 644 م، گریزی به رتبیل در زمان معاویه زده و گفته است که در این زمان «شاه» (مقصود کابل شاه، احتمالاً دومین حاکم ترک کابل، آنطور که بعضی از محققان جدید میگویند) (کووایاما، 61-77) از پیش برادرش، رتبیل، به آمل (ظاهراً منطقهای در همان نواحی جنوبی افغانستان، نه آموی جیحون) گریخت.بلاذری (ص 397 بب )، در ضمن بیان فتوح سیستان، از جنگ ربیع بن زیاد با رتبیل در 46 ق / 666 م، سخن به میان آورده، و این نخستینبار است که در کتاب او از رتبیل یاد شده است. بااینحال، اگر آنطور که محققانی مانند کووایاما و اینابا (نک : همانجاها) از روی قراین سکهها و منابع چینی نتیجه گرفتهاند، آغاز حکومتِ اولین رتبیل زابلستان و جداشدن او از برادرش کابلشاه ــ احتمالاً بر اثر نزاع آنها بر سر جانشینی پدرشان برهتگین (دربارۀ او، نک : بیرونی، 207) ــ در زمان معاویه یـا شاید در زمـان یزید اول باشد، باری این رتبیل ــ که احتمالاً بـاید او را رتبیل اول به شمار آورد ــ چه در حدود سال 46 ق به قدرت رسیده باشد، چه در اواخر حکومت معاویه یا اوایل حکومت یزید، در سال 68 ق / 687 م (بلاذری، 398-402) کشته شده و بعد از او رتبیل دیگری به حکومت رسیده و احتمالاً همین رتبیل اخیر است که طبری در ضمن بیان حوادث سال 92 ق / 711 م او را «رتبیل اعظم» میخواند (6 / 468). رابطۀ این دو رتبیل، مخصوصاً رتبیل دوم ــ که گویـا در سالهای بعد از آغاز سدۀ 2 ق / 8 م نیز حکومت میکرده است ــ با فرمانروایان عرب، رابطۀ جنگ و صلح بوده که گاه با پیروزی و غالباً با شکست آنان و پرداخت خراج همراه بود؛ شرح آن را جز بلاذری و طبری، یعقوبی در تاریخ و البلدان، ابناعثم در الفتوح، مؤلف تاریخ سیستان (غالباً به تبع طبری) و بعضی منابع دیگر نیز آوردهاند (نک : بازورث، «سیستان ... »، 54-68؛ حبیبی، 281- 288).تسلط عباسیان بر نواحی شمالی قلمرو رتبیل جای پای آنها را در آن نواحی محکمتر کرد و ظاهراً از زمان خلافت هارونالرشید، رتبیل مطیع و خراجگزار خلفای عرب شد. در 169 ق / 785 م، در زمان خلافت هادی بود که برادر رتبیل را پس از شکست از سپاه عرب بهعنوان گروگان به بغداد فرستادند (تاریخ ... ، 168). بعد از این زمان، ظاهراً از تاریخ رتبیلان تا زمان یعقوب لیث صفاری چیزی در دست نیست؛ با لشکرکشیهای یعقوب به زابلستان و کابلستان در تعقیب صالح بن نضر (یا نصر) و یاریگرفتن صالح از رتبیل و کشتهشدن او در 249 ق / 863 م در جنگ با یعقوب (همان، 210-212)، ظاهراً حکومت رتبیلان در زابلستان پایان یافت.پس از این ماجرا، صالح بن حجر، پسرعموی رتبیل، که احتمالاً به اسلام گرویده بود، از یعقوب امان خواست و از جانب او حاکم رخّج شد، اما دو سال بعد بر او شورید و از ترس آنکه مبادا یعقوب بر او دست یابد، خودکشی کرد. پسر رتبیل نیز به اسارت یعقوب درآمد. نام این پسر بهصورتی ناقص، چیزی شبیه «کبر»، در تاریخ سیستان (ص 219) آمده، و این نام احتمالاً همان است که در الکامل ابناثیر (7 / 326) بهصورت «کبتیر»، و بهعنوان نام خود رتبیل آمده و چنین مینماید که صورت مصحّفی است از «لبتیر» یا «لتبیر»، و این صورت اخیر شکل دیگری است از رتبیل که به اصل ترکی نزدیکتر است و از طریق منبع دیگری به تاریخ ابناثیر راه یافته است (قس: صورت lytbyr در متون مانوی، نک : سیمز ویلیامز، «اسناد»، II / 272).اسارت پسر رتبیل، گرچه شاید پایان کار رتبیلان زابلستان نبوده باشد، اما بعد از آن نشانی از آنها در منابع و اسناد موجود کنونی نیست و حاکمان لویک یا انوکنام کابل نیز که آلپتکین آنها را شکست داد، به خلاف آنچه بعضی از محققان احتمال دادهاند، بازماندۀ رتبیلان نبودهاند (دربارۀ نبردهای یعقوب با رتبیل و اواخر کار او، نک : بازورث، «تاریخ ... »، 76-87). بااینهمه، نام آنان در دورۀ غزنویان در تعبیر «شارستان رتبیل» (بیهقی، 44) هنوز بر سر زبان بوده است.ازآنجاکه سرزمین زابلستان و حتى نواحی شمالیتر آن مرز هند و گاه داخل در سرزمین هندیان و جزو متصرفات حاکمان هندی به شمار میآمده (قس: حدود ... ، 104)، ناگزیر از تأثیر فرهنگ و مذاهب هندی بر کنار نبوده است. در همان نواحی بوده است که مسلمانان با معبد خدای زون یا ژون مواجه شدهاند که احتمالاً خدایی هندی بوده است، گرچه با نام ایرانی؛ چون این نام ظاهراً صورتی است از نام زروان. بنابراین، مذهب آنان ممکن است یکی از مذاهب هندی بوده باشد که دربارۀ ماهیت آن، با وجود تحقیقات مفصل محققانی مانند مارکوارت (ص 248-292)، بوسالی (ص 79-103) و اسکارچا (ص 119-165)، نمیتوان نظر قطعی داد.
ابناثیر، الکامل؛ بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش دخویه، لیدن، 1866 م؛ بهار، محمدتقی، حاشیه بر تاریخ سیستان (هم )؛ بیرونی، ابوریحان، تحقیق ما للهند، به کوشش ادوارد زاخاو، لایپزیگ، 1925 م؛ بیهقی، ابوالفضل، تاریخ، به کوشش علیاکبر فیاض و محمدجعفر یاحقی، مشهد، 1383 ش؛ تاریخ سیستان، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، 1381 ش؛ جوالیقی، موهوب، المعرّب، به کوشش احمد محمد شاکر، قاهره، 1389 ق / 1969 م؛ حبیبی، عبدالحی، «رتبیلان زابلی»، یغما، تهران، 1344 ش، شم 206؛ حدود العالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1362 ش؛ طبری، تاریخ؛ نیز:
Bombaci, A., KOn the Ancient Turkic Title EltäbärL, Proceedings of the IXth Meeting of the Permanent International Altaistic Conference, Naples, 1970; Bosworth, C. E., The History of the Saffarids of Sistan and the Maliks of Nimruz, New York, 1994; id., Sīstān Under the Arabs, Rome, 1968; Bussagli, M., «Cusanica et Serica I», Rivista degli Studi Orientali, Rome, 1962, no. 37; Erdal, M., «Helitbär and Some Other Early Turkic Names and Titles», Academia, www.academia.edu / 35943892 / ; Inaba, M., «The Identity of the Turkish Rulers to the South of Hindukush From the 7th to the 9th Centuries A. D.», Zinbun, 2005, no. 38; Kuwayama, Sh., «Historical Notes on Kāpiśi and Kābul in the Sixth-Eighth Centuries», ibid., 1992, no. 34(1); Markwart, J. and J. J. Maria de Groot, «Das Reich Zābul und der Gott Žūn vom 6.-9. Jahrhundert», Festschrift Eduard Sachau zum siebzigsten Geburtstage gewidmet, ed. G. Weil, Berlin, 1915; Scarcia, G., «Sulla Religione di Zabul», Annali dell’Istituto Universitario Orientale di Napoli, 1965, vol. XV; Sims-Williams, N., «Ancient Afghanistan and its Invaders ... », Indo-Iranian Languages and Peoples, ed. id., London, 2002; id., Bactrian Documents From Northern Afghanistan, London, 2007.
احمدرضا قائممقامی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید