ربیعی پـوشنگی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 1 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/246201/ربیعی-پـوشنگی
چهارشنبه 3 اردیبهشت 1404
چاپ شده
24
رَبیعیِ پوشَنْگی، صدرالدین (د 702 ق / 1302 م)، شاعر و سخنور اواخر سدۀ 7 و اوایل سدۀ 8 ق، متخلص به ربیعی و مشهور به ابنخطیب، از شاعران وابسته به سلسلۀ آل کرت (ه م) و از نخستین سرایندگان حماسههای تاریخی فارسی.نام ربیعی در هیچیک از تذکرههای فارسی نیامده است (نیز نک : اقبال، 169). اطلاع از شرح احوال شاعر، منحصر به اشاراتی است که در ذکر وقایع سلاطین آل کرت نقل شده است. نام او و اشعارش، در بیشتر کتابهای تاریخی عصر تیموری آمده است؛ کتابهایی که مولفان آنها یا در هرات به سر میبرده، و یا آثار خود را در آنجا تألیف کردهاند (سیفی، 456- 488؛ فصیح، 3 / 4- 9؛ خواندمیر، 3(2) / 376- 378؛ بهار، 27-40؛ اقبال، همانجا).نسب ربیعی به مهاجران تازی که به خراسان کوچیده بودند، میرسد. پدرش در قصبۀ پـوشنگ / فـوشنج در نـزدیکی هـرات سمت خطیبی داشت (فصیح، 3 / 7، به نقل از ربیعی؛ صفا، تاریخ ... ، 3(1) / 672؛ نفیسی، 206-207). ربیعی در دربار ملک فخرالدین، پسر شمسالدین کهین (حک 695-706 ق / 1296-1307 م)، از خواص ندمای شاه محسوب میشد (میرخواند، 4 / 804؛ خواندمیر، 3(2) / 376-377؛ بهار، 26؛ اقبال، 169-173).به گفتـۀ سیفی هـروی (ص 448)، ملک فخـرالدین (حک 697- 706 ق / 1298-1307 م) «پسر خطیب فـوشنج را که او را بـه لقب صدرالدین خواندندی و در اشعار، خود را ربیعی خواندی، به درگاه خود مقرب گردانیده بود؛ چه او طبعی داشت در غایت نازکی و شعری در نهایت دلپذیری و سخن مطبوع بس روان» (نیز نک : خواندمیر، نفیسی، همانجاها).ملک فخرالدین به شعرا و دانشمندان توجهی خاص داشت و خود نیز به فارسی شعر میسرود (فصیح، 3 / 5؛ اقبال، 171) و قریب به 40 شاعر در دربار او بودند که از آن جمله ربیعی پوشنگی بود که مدت 17 سال در دربار این شاه به مداحی گذراند (فصیح، 3 / 7؛ حبیبی، 2؛ نفیسی، 1 / 207).ربیعی در دربار ماهانه 000‘1 دینار مقرری دریافت میکرد و همواره مورد حمایت ملک فخرالدین بود. مورخان او را فردی خوشگذران دانستهاند. گاه بر اثر سرخوشی کار را به جسارت میرسانید و ازاینرو، مورد غضب ملک قرار گرفت و علت رانده شدن او از دربار فخرالدین نیز همین بوده است (نک : سیفی، 449؛ فصیح، 3 / 4-5؛ خواندمیر، همانجا).ربیعی پس از این از هرات به تون قهستان رفت و مدتی در سلک ملازمان شاه علی بن ملک سیستانی، ملک قهستان که از بازماندگان خاندان صفاری بود، درآمد (سیفی، 449-450؛ میرخواند، 4 / 804-805؛ صفا، همان، 3(1) / 674). ربیعی از آنجا نیز بهسبب آنکه شاه علی او را مردی «حقناشناس» خواند، طرد شد (میرخواند، 4 / 805). به گفتۀ خواندمیر (3(2) / 377) شاه علی در پاسخ کسانی که پرسیدند چرا چنین شاعر کمنظیر عراق و خراسان را از درگاه میراند، چنین جواب داد که ربیعی پوشنگی به لطف طبع موصوف است، ولی بیوفا ست و حقناشناس (نیز نک : میرخواند، نفیسی، همانجاها). آنگاه ربیعی به نیشابور رفت و از آنجا عازم عراق شد. در این زمان فخرالدین با نامهای از او دلجویی کرد و ربیعی در جواب، طی نامهای منظوم دعوت او را رد کرد. با این همه، فخرالدین به خط خود اماننامهای برایش فرستاد و با احترام او را به هرات برگرداند (سیفی، 450-452؛ میرخواند، نیز صفا، همانجاها).ربیعی بعد از بازگشت به هرات، شبی در مجلس لهو بنای لافزدن گذاشت و بر ضد فخرالدین از یاران خود بیعت گرفت که به مملکتگیری بپردازند. بامدادان این خبر به فخرالدین رسید. به دستور او، تاجالدین یلدوز لقمان، ربیعی و یارانش را گرفت. جمعی را کشتند و عدهای را مثله کردند و ربیعی را نیز در قلعۀ خیسار به حبس انداختند. ربیعی از زندان قصیده و مثنویای با عنوان «کارنامه» در شرح حال و اعتذار، خدمت ملک فرستاد، ولی مؤثر نیفتاد (نک : فصیح، 5- 9؛ خواندمیر، 3(3) / 377- 378؛ صفا، تاریخ، 3(1) / 674، 676- 679) و سرانجام به طریق نامعلوم در زندان مرد و ظاهراً به دست دژخیمان غوری در جوانی کشته شد (فصیح، 3 / 9؛ صفا، همان، 3(1) / 674).فصیح خوافی سال مرگ او را 702 ق دانسته (3 / 4)، ولی برخی دیگر از تاریخنگاران این واقعه را در 740 ق نوشتهاند که درست نمینماید (نک : صفا، همانجا).ربیعی از نوجوانی در دربار آل کرت شعر میسرود. اشعار کمی از او بر جای مانده است، ولی از همین اندک پیدا ست که شاعری توانا بوده است. به اشارۀ مورخان و نویسندگان آل کرت، وی قریحه و طبعی مطبوع و روان و دلپذیر داشته است (سیفی، 448؛ صفا، 3(1) / 673-674؛ اقبال، 169). بهارْ ربیعی را شاعری شجاع و هوشیار و مردی صریحالقول و سادهدل میخواند که از مغولها که در عراق و آذربایجان و شیراز بودند، بیزار بود و ماندن در خراسان را ترجیح میداد (ص 37).
از سرودهها و اشعار ربیعی آنچه باقی مانده، در مقایسه با مقام شاعری او در دربار آل کرت، بسیار اندک است. علت پراکندگی دیوان ربیعی و از میان رفتن قسمت اعظم آثار او، پیشامدی است که در اواخر عمرش رخ داد و منجر به حبس و قتل او شد (صفا، همان، 3(1) / 674-675).این آثار شامل 3 قصیده، یکی در ستایش ملک آل کرت فخرالدین (جاجرمی، 1 / «لض» ـ «لظ»؛ صفا، همان، 3(1) / 674) و دیگری بخشی از قصیدۀ «اعتذاریه» است که در آن، ربیعی با اشاره به خطایی که مرتکب شده است، طلب بخشش میکند. سومین قصیده که در تاریخنامۀ هرات نیز آمده است، از قهستان به خدمت ملک فخرالدین فرستاده شده بود (نک : سیفی، 451؛ صفا، همانجا).حبسیهای نیز در 58 بیت به نام مثنوی «کارنامه» از او برجای مانده، که آن را در مدتی که به زندان ملک فخرالدین حبس بوده، سروده است (نک : فصیح، 3 / 5- 9؛ میرخواند، 4 / 806-807).منظومۀ کرتنامـه منظومـهای حمـاسی ـ تـاریخی، در حـدود 250 بیت، شاید مهمترین اثر ربیعی است که به فرمان ملک فخرالدین به تقلید از شاهنامۀ فردوسی، در بحر متقارب سروده است. این منظومه در ذکر تاریخ و وقایع ملوک غور و مآثر امرای کرت و ثبت گزارش زندگی ملک فخرالدین است. از کرتنامه نسخـهای در دسـت نیست و ابیاتـی از آن بـه طـور پـراکنده در تاریخنامۀ هرات درج شده است (نک : سیفی، 91، 153-154، 310، 329، 370؛ صدیقی، 7؛ صفا، حماسهسرایی ... ، 358- 359). این منظومه پیش از تاریخنامۀ هرات سروده شده، و سیفی هروی (نک : جم ) پارهای از دانستههای خود را از این منظومه گرفته است. ربیعی بعد از اینکه به زندان افتاد، مجال نیافت که منظومۀ تاریخی خود را به پایان برساند (صدیقی، همانجا؛ حبیبی، 3-7؛ صفا، همانجا، نیز تاریخ، 3(1) / 675).
اقبال آشتیانی، عباس، «ربیعی پوشنگی»، مهر، تهران، 1312 ش، س 1، شم 3؛ بهار، محمدتقی، «صدرالدین ربیعی»، ارمغان، تهران، 1304 ش، س 6، شم 1؛ جاجرمی، محمد، مونس الاحرار، به کوشش صالح طبیبی، تهران، 1337 ش؛ حبیبی، عبدالحی، «ربیعی پوشنگی»، آریانا، کابل، 1326 ش، س 5، شم 12؛ خواندمیر، غیاثالدین، حبیب السیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1353 ش؛ سیفی هروی، سیف، تاریخنامۀ هرات، به کوشش محمدزبیر صدیقی، تهران، 1352 ش؛ صدیقی، محمدزبیر، مقدمه بر تاریخنامۀ هرات (نک : هم ، سیفی هروی)؛ صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1366 ش؛ همو، حماسهسرایی در ایران، تهران، 1352 ش؛ فصیح خوافی، احمد، مجمل فصیحی، به کوشش محمود فرخ، مشهد، 1339 ش؛ میرخواند، محمد، روضة الصفا، تهذیب و تلخیص عباس زریاب، تهران، 1373 ش؛ نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی، تهران، 1363 ش.
پریسا سنجابی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید