صفحه اصلی / مقالات / ربیع بن خثیم /

فهرست مطالب

ربیع بن خثیم


آخرین بروز رسانی : یکشنبه 1 دی 1398 تاریخچه مقاله

رَبیعِ بْنِ خُثَیْم، مکنى به ابویزید (د 63 یا 65 ق / 683 یا 685 م)، از طبقۀ نخست تابعان و از زهاد ثمانیه (هشت‌گانه).
ربیع فرزند خُثَیم بن عائذ بن عبدالله ثوری کوفی است (ابن‌سعد، 6 / 219؛ بلاذری، 11 / 298؛ ابن‌حبان، الثقات، 4 / 224؛ مزی، 9 / 70-71). برخی نیز نام پدرش را خَیثَم (نک‍ : خلیفه، 238) نوشته‌اند، که صورت نخست درست‌تر است. وی منسوب به قبیلۀ ثور بن عبدمناة (بلاذری، 11 / 297- 298؛ ابن‌قتیبه، 73؛ سمعانی، 1 / 517؛ ابن‌حزم، 201)، و از مخضرمین (کسانی که دورۀ جهالت و اسلام را درک کردند، ولی در شمار صحابه نبودند) به شمار می‌آمد (نک‍ : حاکم، 44؛ ابن‌حجر، تقریب ... ، 1 / 294).
دربارۀ تاریخ و محل تولد ربیع و سالهای نخستین زندگانی او در منابع مطلبی یافت نمی‌شود؛ اما شهرت کوفی‌ او نشان از سکونت طولانی او در کوفه دارد. ابونعیم به حضور او در اهواز نیز اشاره می‌کند (2 / 136) که مدت و زمان آن معلوم نیست. ربیع در کوفه به حلقۀ یاران عبدالله بن مسعود (د 32 یا 33 ق / 653 یا 654 م)، صحابی نامدار، پیوست و از وی روایت شنید (ابن‌سعد، همانجا؛ ابن‌ابی‌حاتم، 3 / 421؛ مزی، 9 / 71). او از عبدالرحمان بن ابولیلى، ابوایوب انصاری، عبدالله بن عباس و زنی از انصار نیز روایت کرده است (همانجا؛ نیز نک‍ : ابن‌حجر، تهذیب ... ، 3 / 217). همچنین، پسرش عبدالله، ابراهیم بن یزید نخعی، عامر بن شرحبیل شعبی، منذر بن یعلى ثوری، زبید بن حارث کوفی، هلال بن یساف، عمرو بن میمون، بشیر بن عبدالله و بکر بن ماعز کوفی از او حدیث نقل کرده‌اند (بخاری، 2(1) / 269؛ ابن‌جوزی، 3 / 30؛ ذهبی، سیر ... ، 4 / 258، 262؛ مزی، ابن‌حجر، همانجاها).
ابن‌خثیم از رجال قلیل‌الروایة به شمار می‌رود که چند حدیث از پیامبر (ص) به طریق مرسل روایت کرده است (ذهبی، همان، 4 / 258، تاریخ ... ، 6 / 353؛ مزی، همانجا) که دو حدیث با موضوع انسان و مرگ و اهمیت خواندن «قل هو الله احد»، از مشهورترین این احادیث‌اند (احمد بن حنبل، 2 / 33؛ ابن‌ماجه، 2 / 1414؛ ابونعیم، 2 / 137- 138).
از نظر جایگاه روایی، ربیع نزد اهل سنت از ثقات به شمار می‌رود (نک‍ : ابن‌حبان، الثقات، 4 / 224)، چندان‌که شعبی (د 109 ق / 727 م) او را از معادن راست‌گویی دانسته (ابن‌ابی‌حاتم، 3 / 422؛ ابن‌شاهین، 126؛ ابن‌کثیر، البدایة ... ، 7 / 224)، و یحیی بن معین (د 233 ق / 848 م) وی را مورد اعتماد شمرده است (ابن‌ابی‌حاتم، همانجا؛ مزی، 9 / 72). همچنین گفته‌اند که او دارای قدرت تشخیص حدیث صحیح از سقیم بوده است (نک‍ : حاکم، 62).
در مقایسه با احادیث اندک نقل‌شده از ابن‌خثیم، آنچه که در منابع بیشتر بازتاب دارد، گفتارها و آراء او در تفسیر، زهد و عبادت است. ربیع در تفسیر گاه راوی دیدگاههای صحابه، به‌ویژه عبدالله ابن عباس است (نک‍ : ابوالفتوح، 15 / 252) و در موارد بسیار، آراء شخصی خود را بیان می‌کند (همو، 13 / 70، 18 / 332، 19 / 269، 366، 20 / 158؛ ابن‌کثیر، تفسیر ... ، 1 / 208، 8 / 169). افزون‌بر اینها، توصیه‌های اخلاقی و سفارش به قناعت، عزلت و پرهیزکاری مضمون بیشتر گفته‌ها و کردارهای منسوب به او ست (نک‍ : ابن‌سعد، 6 / 219- 222؛ ابونعیم، 2 / 124-133؛ ذهبی، سیر، 4 / 261، تاریخ، 6 / 355-356)، چندان‌که می‌توان گفت گرایش به زهد و شوق به عبادت و دنیاگریزی برجسته‌ترین ویژگی شخصیت ابن‌خثیم است که در بیشتر منابع بازتاب داشته است (ابن‌حبان، الثقات، 4 / 224-225، مشاهیر ... ، 160؛ ابونعیم، 2 / 124؛ نیز نک‍ : ترجمه ... ، 110، 455، 704).
ربیع که از زهّاد ثمانیه (در سدۀ 1 ق) به شمار می‌آید (کشی، 2 / 172؛ ابونعیم، 2 / 125؛ سمعانی، 1 / 517)، در میان اصحاب ابن‌مسعود، باورع‌ترین بود (نک‍ : ابونعیم، 2 / 126؛ ابن‌حجر، تهذیب، 3 / 218)، و عبدالله او را مصداق مخبتین (متواضعان) می‌دانست (ابن‌سعد، 6 / 219؛ ابن‌جوزی، 3 / 29). گفته‌اند که به‌جز چند نوبت، دربارۀ امور دنیایی سخنی نگفت (نک‍ : ابن‌سعد، 6 / 220؛ ابن‌جوزی، همانجا) و در خانۀ خود گودالی همچون قبر کنده بود و هرگاه احساس قساوت قلب می‌کرد، در آن می‌خوابید (بلاذری، 11 / 311؛ غزالی، 1 / 427). ربیع دیگران را به عزلت و سکوت سفارش می‌کرد و تنها فایدۀ سخن را «تسبیح، تهلیل و تحمید، و امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر» می‌دانست (بلاذری، 11 / 299؛ مزی، 9 / 74).
بنابه روایتی، ربیع جزو گروهی بود که به نزد علی بن ابی‌طالب (ع) رفتند تا پرهیزکاران را برایشان توصیف نماید. حضرت در پاسخ، خطبۀ متقین را برایشان خواند که با شنیدن آن، همام بن عبادة بن خثیم، برادرزادۀ ربیع، جان سپرد (ابن‌طلحه، 197؛ در نهج البلاغه فقط نام همام آمده است و ابن‌ابی‌الحدید نام او را همام ابن شریح بن یزید گفته است، نک‍ : 9 / 132، 134). به‌این‌ترتیب، ربیع را می‌توان از پیشگامان جریان زاهدانه در اسلام به شمار آورد که صوفیان بعدی کوشیدند تا او را به‌عنوان سرمشقی عملی در این زمینه معرفی کنند (نک‍ : ابونعیم، 2 / 124؛ مناوی، 1(1) / 280-281).
رویکرد و موضع‌گیریهای سیاسی ربیع بن خثیم نیز بازتابی از منش زاهدانه و سلوک دنیاگریزانۀ او بود، زیرا به‌رغم آنکه در دوره‌ای پرآشوب در تاریخ اسلام می‌زیست، همراه با برخی صحابه و تابعان می‌کوشید تا از درگیریها و اختلافهای سیاسی و نظامی میان مسلمانان کناره‌گیری کند تا از فتنه‌ها در امان باشد (ابن‌عبدالبر، 1 / 77؛ تستری، 4 / 336؛ نیز نک‍ : صابری، 1 / 125-127). عبدالله بن مسعود و یارانش که بیشتر از قاریان به شمار می‌آمدند، به‌عنوان نمایندگان این منش، بیشتر در کوفه ساکن بودند. این گروه، به‌رغم حضور در کانون رویدادهای مهمی چون قتل خلیفۀ سوم، جنگهای داخلی دورۀ خلافت علی بن ابی‌طالب و قیام امام حسین (ع)، می‌کوشیدند تا با کناره‌گیری از این ماجراها، بی‌طرفی خود را حفظ کنند.
تردید و عدم شرکت ربیع و هم‌مسلکانش در جنگ صفین را نیز باید با توجه به همین رویکرد ارزیابی نمود. بنابه روایت مشهور، هنگامی‌که علی (ع) برای جنگ با معاویه آماده می‌شد، همۀ گروهها و قبایل به‌جز اصحاب عبدالله بن مسعود اعلام آمادگی کردند. از میان این جمع، ربیع و حدود 400 تن دیگر نزد علی (ع) آمدند و اعلام کردند: با وجود معرفت به فضل شما، دربارۀ درستی این جنگ شک و تردید داریم. پس ما را به یکی از مرزها بفرست، تا آنجا جهاد کنیم. حضرتْ ربیع را به فرماندهی آنها منصوب کرد و برای او پرچمی بست؛ سپس آنها را به ری و قزوین فرستاد (نک‍ : نصر، 115؛ دینوری، 165). وجود آثاری منسوب به ربیع بن خثیم در قزوین، ازجمله مسجدی که به نام او شهرت یافت و درختی که مردم به آن تبرک می‌جستند، مؤید حضور وی در این شهر است (بلاذری، 11 / 309؛ رافعی، 1 / 98).
به روایتی دیگر، این حضور پیش از نبرد صفین بوده است. بر این اساس، هنگامی‌که علی (ع) قصد جنگ با معاویه را داشت، از کارگزاران خود در ولایات خواست تا به او بپیوندند. ربیع بن خثیم به همراه 400، یا به روایتی، 000‘4 تن از ناحیۀ ری، آخرین گروهی بودند که به اردوی حضرت پیوستند (ابن‌اعثم، 1 / 543-544؛ نیز نک‍ : شوشتری، 2 / 452). با اینکه برخی رجالیون متأخر اهل سنت به شرکت ربیع در جنگ اشاره کرده‌اند (نک‍ : ابن‌حجر، تهذیب، 3 / 218)، اما بیشتر گزارشها نشان از شرکت‌نکردن او در جنگ دارد. برخی از نویسندگان شیعه این خودداری او را به بیعت‌نکردن با علی (ع) تعبیر کرده‌‌اند (افندی، 2 / 298). برخی دیگر نیز عدم همراهی او با حسین بن علی (ع) و اینکه حاضر نشد پس از شنیدن خبر واقعۀ کربلا، از یزید به بدی یاد کند، دلیلی بر طعن وی دانسته‌اند (همو، 2 / 301؛ نیز نک‍ : خویی، 8 / 175).
در مقابل، گروهی دیگر از رجال‌شناسان شیعه به دفاع از وی برخاسته‌اند و با استناد به گفتۀ فضل بن شاذان که ربیع را یکی از 4 زاهد متقی طرف‌دار علی (ع) دانسته است، وی را از جملۀ یاران علی (ع) به شمار آورده‌اند (کشی، 2 / 172؛ شوشتری، 2 / 451؛ امین، 6 / 454). افزون‌براین، اخباری دیگر از همدلی و احترام ابن‌خثیم نسبت به علی بن ابی‌طالب و حسین بن علی (ع) نیز وجود دارد که موجب پذیرش و تداوم حمایت از او شده است (قاضی نعمان، 3 / 170-171؛ حسکانی، 1 / 137؛ مامقانی، 27 / 120-121؛ برای دیدگاههای دیگر مخالفان و موافقان شیعه در این زمینه، نک‍ : افندی، 2 / 290-292؛ امین، 6 / 454-455؛ تستری، 4 / 338-340).
دربارۀ تاریخ درگذشت ربیع در روایتها، اختلافاتی وجود دارد. مشهورترین گفته آن است که وی در زمان امارت عبیدالله ابن‌زیاد بر کوفه (61-63 ق / 681-683 م) درگذشت (ابن‌سعد، 6 / 227؛ نیز نک‍ : بلاذری، 11 / 312؛ ابن‌جوزی، 3 / 33؛ خلیفه، 238)؛ برخی به‌گونه‌ای دقیق‌تر درگذشت او را در 63 ق (ابن‌حبان، الثقات، 4 / 225؛ سمعانی، 1 / 517؛ ابن‌اثیر، 2 / 600-601)، و برخی نیز سالهای 61، پیش از 65، و 70 ق هم دانسته‌اند (ابن‌حجر، همان، 3 / 217؛ صفدی، 14 / 80؛ ذهبی، سیر، 4 / 262؛ مامقانی، 27 / 124)؛ اما با توجه به این واقعیت که او پس از واقعۀ کربلا زنده بوده است، به نظر می‌رسد که همان سال 63 ق نزدیک‌تر به واقعیت باشد (سمعانی، همانجا).
محل درگذشت ربیع در بیشتر منابع متقدم، شهر کوفه آمده (ابن‌سعد، همانجا؛ نیز نک‍ : ابن‌جوزی، همانجا)، و در شرح‌حال وی گفته شده است که او در اواخر عمر فلج بود و با کمک دیگران به مسجد می‌رفت (ابن‌سعد، همانجا؛ ابن‌جوزی، 3 / 31)؛ بنابراین، می‌توان تصور کرد که ربیع دلیل و امکانی برای خروج از کوفه نداشته است. بااین‌همه، متأخران درگذشت او را در ری، قزوین و خراسان نیز نوشته‌اند (رافعی، 1 / 98؛ افندی، 2 / 287، 300؛ مامقانی، 27 / 127)، به‌ویژه آنکه مشهورترین مزار منسوب به وی در اطراف مشهد رضوی قرار دارد که در سده‌های اخیر به مزار «خواجه ربیع» شهرت یافته است (همو، 27 / 128؛ حسینی، 730). محمد غزالی، در سدۀ 5 ق / 11 م از این مزار در طوس یاد می‌کند (1 / 427) و شواهد نشان می‌دهد که این مرقد از سدۀ 10 ق / 16 م به بعد، مورد توجه و زیارت عمومی بوده است (فضل‌الله، 339). ظاهراً با تأیید برخی علمای شیعه در عصر صفوی، و توجه شاهان، این مزار رونق بیشتری گرفت (افندی، 2 / 287؛ شوشتری، 2 / 452) و امروزه یکی از زیارتگاههای مشهور در شهر مشهد به شمار می‌رود.
برخلاف باورهای عامیانه و تأیید برخی از علما، محققان شخص مدفون در این مزار را ربیع بن زیاد بن انس حارثی، امیر خراسان در عصر معاویه دانسته‌اند، که در 53 ق / 673 م در آن ولایت درگذشته است (طبری، 4 / 216؛ ابن‌حبان، همانجا). برخی دیگر نیز فردی به نام ربیع بن خثیم (خَیثُم)، از راویان امام صادق (ع) را صاحب این مرقد شمرده‌اند، که هیچ اطلاعی از زندگی و سرنوشت وی در دست نیست (افندی، 2 / 293؛ برای اطلاعات بیشتر دربارۀ این مزار و هویت شخص مدفون در آن، نک‍ : حسینی، همانجا؛ مدیر شانه‌چی، 3-4؛ فقیه‌محمدی، 148- 149؛ رضایی برجکی، 1 / 136-142).

مآخذ

ابن‌ابی‌حاتم، عبدالرحمان، الجرح و التعدیل، به کوشش مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت، 1422 ق / 2002 م؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغة، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، دار حیاء التراث العربی، 1386 ق / 1967 م؛ ابن‌اثیر، الکامل، بیروت، 1408 ق / 1989 م؛ ابن‌اعثم کوفی، احمد، الفتوح، به کوشش علی شیری، بیروت، دارالاضواء؛ ابن‌جوزی، عبدالرحمان، صفة الصفوة، بیروت، 1406 ق / 1986 م؛ ابن‌حبان، محمد، الثقات، حیدرآباد دکن، 1398 ق / 1978 م؛ همو، مشاهیر علماء الامصار، به کوشش مرزوق علی ابراهیم، بیروت، 1408 ق / 1987 م؛ ابن‌حجر عسقلانی، احمد، تقریب التهذیب، به کوشش مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت، 1415 ق / 1995 م؛ همو، تهذیب التهذیب، به کوشش مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت، 1415 ق / 1995 م؛ ابن‌حزم، علی، جمهرة انساب العرب، بیروت، 1421 ق / 2001 م؛ ابن‌سعد، محمد، الطبقات الکبرى، به کوشش محمد عبدالقادر عطا، بیروت، 1418 ق / 1997 م؛ ابن‌شاهین، عمر، تاریخ اسماء الثقات، به کوشش عبدالمعطی امین قلعجی، بیروت، 1406 ق / 1986 م؛ ابن‌طلحه، محمد، مطالب السؤول، به کوشش عبدالعزیز طباطبایی، بیروت، 1419 ق / 1999 م؛ ابن‌عبدالبر، یوسف، الاستیعاب، به کوشش علی محمد معوض و عادل احمد عبدالموجود، بیروت، 1422 ق / 2002 م؛ ابن‌قتیبه، عبدالله، المعارف، به کوشش ثروت عکاشه، قم، 1373 ش؛ ابن‌کثیر، البدایة، به کوشش علی محمد معوض و عادل احمد عبدالموجود، بیروت، 1426 ق / 2005 م؛ همو، تفسیر القرآن العظیم، به کوشش محمد حسین شمس‌الدین، بیروت، 1419 ق / 1998 م؛ ابن‌ماجه، محمد، سنن، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، دار احیاء التراث العربی، بی‌تا؛ ابوالفتوح رازی، روض الجنان، به کوشش محمدجعفر یاحقی و محمدمهدی ناصح، مشهد، 1368-1375 ش؛ ابونعیم اصفهانی، احمد، حلیة الاولیاء، به کوشش مصطفى عبدالقادر عطا، بیروت، 1418 ق / 1997 م؛ احمد بن حنبل، مسند، به کوشش ابوالمعاطی نوری و دیگران، بیروت، 1419 ق / 1998 م؛ افندی، عبدالله، ریاض العلماء، به کوشش احمد حسینی و محمود مرعشی، قم، 1401 ق؛ امین، محسن، اعیان الشیعة، به کوشش حسن امین، بیروت، 1403 ق / 1983 م؛ بخاری، محمد، التاریخ الکبیر، حیدرآباد دکن، 1382 ق / 1963 م؛ بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به کوشش سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، 1417 ق؛ ترجمۀ رسالۀ قشیریه، به کوشش بدیع‌الزمان فروزانفر، تهران، 1345 ش؛ تستری، محمدتقی، قاموس الرجال، قم، 1412 ق؛ حاکم نیشابوری، محمد، معرفة علوم الحدیث، به کوشش سید معظم حسین، بیروت، 1437 ق / 2016 م؛ حسکانی، عبیدالله، شواهد التنزیل، به کوشش محمدباقر محمودی، تهران، 1411 ق / 1990 م؛ حسینی خلخالی، محمدباقر، جنات ثمانیة، به کوشش محمدرضا انصاری قمی، قم، 1381 ش؛ خلیفة بن خیاط، الطبقات، به کوشش سهیل زکار، دارالفکر، بی‌تا؛ خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، قم، 1413 ق / 1992 م؛ دینوری، احمد، الاخبار الطوال، به کوشش عبدالمنعم عامر، قاهره،1960 م؛ ذهبی، محمد، تاریخ الاسلام، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، 1411 ق / 1990 م؛ همو، سیر اعلام النبلاء، به کوشش شعیب ارنـؤوط و مأمـون صاغرجی، بیروت، 1405 ق / 1985 م؛ رافعی، عبدالکریم، التدوین فی اخبار قزوین، به کوشش عزیزالله عطاردی قوچانی، بیروت، 1408 ق / 1987 م؛ رضایی برجکی، اسماعیل و دیگران، مزارات ایران، به کوشش غلامرضا جلالی، مشهد، 1392 ش؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، 1408 ق / 1988 م؛ شوشتری، نورالله، مجالس المؤمنین، به کوشش ابراهیم عرب‌پور و دیگران، مشهد، 1392 ش؛ صابری، حسین، تاریخ فرق اسلامی، تهران، 1390 ش؛ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش س. دِدرینگ، اشتوتگارت، 1411 ق / 1991 م؛ طبری، تاریخ، قاهره، 1358 ق / 1939 م؛ غزالی، محمد، کیمیای سعادت، به کوشش حسین خدیوجم، تهران، 1361 ش؛ فضل‌الله بن روزبهان، مهمان‌نامۀ بخارا، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1355 ش؛ فقیه‌محمدی جلالی، محمدمهدی، ربیع بن خثیم یا تذکرۀ خواجه ربیع (مشهد)، تهران، 1379 ش؛ قاضی نعمان، محمد، شرح الاخبار فی فضائل الائمة الاطهار، به کوشش محمد حسینی جلالی، قم، 1412 ق؛ کشی، محمد، معرفة الرجال، اختیار طوسی، به کوشش محمدتقی فاضل میبدی و ابوالفضل موسویان، تهران، 1382 ش؛ مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، به کوشش محیی‌الدین مامقانی، قم، 1427 ق؛ مدیر شانه‌چی، کاظم، مزارات خراسان، مشهد، 1345 ش؛ مزی، یوسف، تهذیب الکمال، به کوشش بشار عواد معروف، بیروت، 1413 ق / 1992 م؛ مناوی، محمد عبدالرئوف، الکواکب الدریة، به کوشش محمد ادیب جادر، بیروت، 2007 م؛ نصر بن مزاحم، وقعة صفین، به کوشش عبـدالسلام محمـد هـارون، قـم، 1404 ق.

اسماعیل رضایی برجکی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: