صفحه اصلی / مقالات / ربع رشیدی /

فهرست مطالب

ربع رشیدی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : یکشنبه 26 بهمن 1399 تاریخچه مقاله

مدیریت

ادارۀ مجموعۀ وقفی ربع رشیدی براساس ساختار موقوفه‌‌ها بود. تا هنگام مرگ واقف، خود وی عهده‌دار مدیریت این مجموعه بود. پس از وی هیئتی سه‌نفره، مرکب از متولی، ناظر و مشرف، در تعامل با حکام شرع، ادارۀ موقوفه را بر عهده داشتند. گروه هیئت‌مدیـرۀ موقوفه از فرزندان وی بـودند که طبق شروط واقف تعیین می‌شدند و با یاری شماری از دست‌اندرکاران و عوامل خرد و کلان، امور را اداره می‌کردند. واقف به‌صورت بسیار دقیق شروط عزل متصدیان امور موقوفه، چگونگی توارث یا انتقال مناصب در نسلهای بعدی اولاد خود یا انتقال به گروه غیر وارث واقف، و جز آن را تشریح کرده است (رشیدالدین، همان، 121).
سیاست تأمین نیروی انسانی ربع رشیدی چنین بود که بنابه نظر و برنامه‌ای که واقف برای کارکردهای ربع تعریف کرده بود، از شهرهای مختلف اصحاب حرف و نیروهای زبده توسط حکمرانان و زیر نظر وزیر شناسایی، و برای کار به ربع رشیدی دعوت می‌شدند (همو، مکاتبات، 318). رشیدالدین در نامه‌ای به پسرش خواجه سعدالدین، حاکم قنسرین، اشاره دارد که وی در صدد بـوده است تـا همۀ «خلایـق جهـان از خـوان احسان مـا محظوظ باشند» و «از دولت ما حظی وافر و بهرۀ متکاثر یابند» (همان، 317). در این نامه، وی از فرزندش می‌خواهد که 50 تن صوف‌باف را از انطاکیه و سوس و طرسوس، و 20 تن دیگر را از حدود قبرس، به «لطف و مواسات» و نه «زجر و زور»، به ربع رشیدی ارسال کند (همان، 320-321).
خواجه رشیدالدین کارکنان ربع را در دو دستۀ کلی «مرتزقه»، یعنی کارمندان عالی‌رتبه (مدرس، طبیب، شیخ، امام)، و کسانی که کمک‌هزینۀ تحصیلی و آموزشی دریافت می‌کردند، مانند ایتام و متعلمان و متصوفه و عمله و خدمۀ اوقاف، برشمرده است، که هر دو گروه باید شروط اساسی امین‌بودن و متدین‌بودن را دارا می‌بودند و استعمال مسکرات نمی‌کردند.
در ربع رشیدی گروههای کارکنان براساس عملکردشان تقسیم‌بندی می‌شدند؛ از آن جمله این موارد قابل ذکرند: متولی، مدرسان، امام جماعت و جمعه، طبیب، کحال و جراح، گنبددار، نساخان، اتابک، حافظ قرآن، مرتب، اسپهسالاران و سرهنگان، مؤذنان، شراب‌دار داروخانه، معماران، فراشان، مشعله‌داران، سقایان، مطبخیها، دربانان، خادم‌المرضى، و غلامان. رشیدالدین فضل‌الله در شرحی مفصل شمار ساکنان و مکانهای استقرار هر گروه را در مجموعۀ ربع رشیدی برشمرده است (نک‍ : وقف‌نامه، 172 بب‍‌ ).
همچنین در ربع 10 تن طالب علم فقه و اصول دین در نزد مدرس و معید معین‌شده پذیرفته شده بودند و به شرط عدم آموزش فلسفه، تا 5 سال تحصیل می‌کردند. دو تن طالب علم حدیث نیز مدرس و معید خاص خود را داشتند. این 12 تن باید «صالح، عابد، زاهد، مجرد و عزب» می‌بودند و پس از 5 سال و موفقیت در آزمون و تأیید صلاحیت آنان، با افراد جدید جایگزین می‌شدند. بنابه نظر واقف، اینان در صورت کسالت یا ارتکاب جرم اخراج می‌شدند (همان، 173-174).
در خانقاه 5 تن صوفی مقیم، و موظف به رفتارهای خاصی بودند: به طور دائم مشغول عبادت باشند، در حجره آتش نیفروزند و در زمستان از تنور مطبخ برای گرم‌شدن استفاده کنند، نظافت آنجا را رعایت کنند، مردم فاسق و نامعتمد را به آنجا راه ندهند، و به غذاخوری دارالضیافه بروند. متولی پس از 5 سال اینان را عزل، و 5 تن بعدی را نصب می‌کرد (همانجا).
نیز در فصل 11 وقف‌نامه، دربارۀ «غلامان ترک و سایر اصناف که وقف ربع رشیدی‌اند»، بحثی به میان آمده است. این گروه کارکنان در قسمتهای مختلف موقوفۀ ربع به کار اشتغال داشتند. 220 تن غلام ترک، قزوینی، رومی، گرجی، هندی، روس و زنجی، و 220 کنیزک همسران آنان از جملۀ وقف‌شدگان بودند. این غلامان باید به کارهای موقوفه مشغول می‌شدند: تحصیل اموال و منالات وقف، شحنگی و معتمدی مواضع وقف، عاملی دیه‌‌ها، معماری و سرکاری، سرهنگی، فراشی، بوابی، خازنی، برف‌روبی و جز اینها. چنین مقرر شده بود که فرزندان این غلامان به تشخیص متولی باید به حِرفی خاص چون خطاطی، قوالی، نقاشی، زرگری، باغبانی، کهریزکنی، دهقنت، معماری و جز اینها مشغول شوند. برای این غلامان، رویه‌ای شبیه به صندوق بازنشستگی و بیمۀ درمانی مشخص شده بود. 150 تن از اینان به باغبانی و زراعت و عمارت باغات وقفی، در باغات رشیدآباد اشتغال یافته بودند. همۀ این گروه افراد مقرریهای مشخص دریافت می‌کردند (همان، 150-154).

ساختار آموزشی و شهری

 در ربع رشیدی، سازمان آموزشی با اهداف و کارکردهای مختلف طراحی شده بود. چنان‌که گفته شد، بیت‌التعلیم خاص فرزندان کارکنان، خاصه 220 غلام ربع رشیدی بود که در حرف خاصی آموزش می‌دیدند (همانجا).
تأمل در الگوی آموزشی ربع، حکایت از آن دارد که مدرسان و معیدان در رشته‌‌های مختلف براساس اصول اعتقادی و اخلاقی و علمی آنان انتخاب می‌شدند. مدت آموزش محدود بود (متوسط 5 سال). طالبان علم براساس استعدادهایشان در رشتۀ تحصیلی مشغول می‌شدند و شروط مذهبی برای ورود به دوره‌‌های آموزشی در وقف‌نامه ذکر نشده است؛ تنها دربارۀ تدریس علوم فقه اشاره شده که به‌سبب غلبۀ مذهب شافعی در تبریز، لازم است 10 تن طلبه به این مذهب باشند. مواد آموزشی نیز متنوع بود و تفسیر، حدیث، اصول فقه، علوم عقلی و شرعی، ادب، ریاضی و طب را در بر می‌گرفت و از متون درسی مختلف و ازجمله تألیفات خود واقف بهره‌برداری می‌شد؛ تنها مورد، منع تدریس فلسفه بود که به نظر واقف موجب سرگردانی می‌شد و نبایست هرکسی به تحصیل آن مبادرت می‌کرد. امکانات رفاهی و درمانی برای مدرسان و طلاب علم و خانواده‌‌های آنان نیز در حد مطلوب فراهم شده بود. موقعیت واقف و روابطش با سرآمدان رشته‌‌های علمی زمانۀ خود، موجب می‌شد شماری از مطرح‌ترین آنها با دوره‌‌های آموزشی ربع رشیدی ارتباط داشته باشند (برای ملاحظۀ این اسامی، نک‍ : طارم، 73-76).
چون محوطۀ ربع رشیدی بالاتر از زمینهای اطراف قرار داشت و می‌بایست آب مورد نیاز را از جایی بلندتر به آنجا منتقل می‌کردند (روح‌انگیز، 458)، در 710 ق / 1310 م به دستور خواجه رشیدالدین حفاران آب «سراورود» را تا محوطۀ کنان‌کوه و ربع رشیدی، از طریق بریدن جویهای عمیق، انتقال دادند. این امر موجب گسترش باغات، مستغلات، مزروعات و محصولات پیرامون شهر تبریز شد (ابوالقاسم، 116؛ سجادی، 32).
خواجه رشیدالدین برای مدیریت منابع آب ربع رشیدی و شهرستان و ربض آن در فصل 16 وقف‌نامه تدابیری را گوشزد می‌کند (ص 204). سامانۀ آب‌رسانی ربع به‌شکل یک شبکۀ منظم آب‌رسانی به محلات، باغها، عناصر و مواضع مختلف شهر طراحی شده بود که نمونه‌ای عالی از مدیریت و توزیع و بهره‌وری از آب در شهرهای کهن ایران به شمار می‌رود (کی‌نژاد، 26).
در وقف‌نامه، برنامۀ روشنایی شهر شامل شمع، قندیل، شعله و چراغ، و شمار و محل برقراری آنها تشریح شده است (رشیدالدین، 164-170؛ نیز نک‍ : کی‌نژاد، 46-47).
سازوکار تأمین بهداشت و دفع زباله نیز طراحی شده بود و شماری «گاوبند»، با حدود 300 گاو درشت‌پیکر، کلیۀ مخازن مستراحهای ربع را تخلیه، و برای بهره‌برداری در امور کشاورزی و باغداری به باغهای فتح‌آباد و رشیدآباد و جز اینها می‌بردند (ابوالقاسم، 116-117).
پرداخت هزینه‌‌های کفن‌ودفن در صورت نیاز مالی، دستورالعملهای واقف در احداث حمام، شبکه‌‌های آب‌رسانی در محله‌‌های مختلف ربع، و منع مردم از آلوده‌کردن آب جاری (طارم، 80-81)، همگی در راستای تأمین بهداشت شهری بود.
طرحهای تأمین اجتماعی نیز در ربع رشیدی سطوح و ابعاد مختلفی را در بر می‌گرفت، ازجمله کسر  6 /1 درآمد غلامان شاغل در مزارع و واریز به یک صندوق جهت تأمین هزینه‌‌های پیش‌بینی‌نشده؛ آموزش کودکان غلامان از طریق تعلیم پیشۀ پدرانشان؛ و وظیفۀ متولی ربع برای ذخیرۀ جنسی و نقدی یک سال تا در مواقع اضطراری مردم گرسنه نمانند (همو، 81).

رقبات و درآمد‌‌های ربع

 خواجه رشیدالدین فضل‌الله املاک و مستغلات و داراییهای خود را وقف کرد تا درآمدهایش صرف نگهداری ابواب‌الخیر در ربع رشیدی و دیگر نقاط کشور شود. وی برای ربع رشیدی از حاصل املاک خود در ولایات، و محصولات نخیلات، تاکستانها، باغات میوه، گوسفندان، مرغ و ماکیان، گاو و درازگوش و جز اینها موقوفاتی تعیین کرد (ستوده، 155؛ نیز نک‍ : رشیدالدین، مکاتبات، 224 بب‍‌ : نامه‌اش به مولانا صدرالدین محمد ترکه).
فهرست و حدود املاک و رقبات ربع رشیدی در سراسر کشور، همراه با شرح کامل و جزئیاتشان، در وقف‌نامه قید شده است؛ ازجمله موقوفاتی در یزد، تبریز، مراغه، آذربایجان، شیراز، اصفهان، موصل و دیگر نواحی (ص 45 بب‍‌ ).
درآمدهای دیگرْ حاصلِ فروش مازاد محصولات کشاورزی و نهال درختان باغات ربع (همان، 251)، فروش زمینهای اطراف ربع به کارکنان، اجاره و رهن کتب وقفی کتابخانه‌‌های ربع، و وصول آب‌بها از استفاده‌کنندگان از نهرهای کشاورزی برای امور تولیدی، کشاورزی، بهداشتی و آشامیدنی بود (همان، 204-211).
درآمدهای موقوفه‌‌های ربع رشیدی، براساس تصمیم واقف، صرف اموری چون پرداخت حقوق و حق‌الزحمه‌‌های دست‌اندرکاران ادارۀ موقوفه، هزینه‌‌های مربوط به مصالح و ادوات ربع رشیدی، هزینه‌‌های امور دینی و آیینی، نشر معارف اسلامی و آثار واقف، بهداشت و درمان، و جز اینها، و بخش دیگری نیز صرف حمایت از فقرا و تأمین نیازمندیهای عمومی اهل ربع می‌شد. خواجه رشیدالدین در وقف‌نامه به‌تفصیل میزان پرداخت دستمزدِ عوامل مختلف ربع را با دقت و با ذکر جزئیات تعیین کرده بود: از متولی، ناظر و مشرف تا امام جمعه، مؤذنها، واعظان، سقا‌‌ها، دربانان، مشعله‌داران، کارکنان مدارس، اعضای دارالحفاظ، خازن و کلیددار، خانقاهیان، کارکنان دارالشفاء، متعلمان و جز آنها (نک‍ : جم‍‌ ).
تأمین نان، تأمین روشنایی، تهیۀ یک نسخه قرآن و کتب حدیث، پذیرایی از مجاوران و مسافران دارالضیافه، اطعام فقرا، عطر جهت بخور، پای‌افزار برای مسافران محتاج، تکفین اموات و صدقات در شمار دیگر مصارف و هزینه‌‌های ربع بودند.

ربع بعد از رشیدالدین

 پس از اعدام خواجه رشیدالدین فضل‌الله در 718 ق / 1318 م به دستور ابوسعید ایلخان، «اسباب و املاک او را با دیوان گرفتند و وقفهایی که کرده بود، باز بستند» (حافظ ابرو، 129؛ بافقی، 3 / 147؛ عبدالرزاق، 3 / 31).
در مورد علت تعرض فراگیر به مؤسسۀ موقوفۀ ربع رشیدی، باید مواردی چون رویۀ تعرض به مؤسسات وقفی در دوران غلبۀ مغولان بر ایران، و نیز مجوز شرعی بطلان وقفیت ربع رشیدی را در نظر گرفت. افزون‌برآن، بروز تردیدهایی در مورد منشأ مالکیت و داراییهای خواجه رشیدالدین و انتساب آن به املاک خالصه یا درآمدهای نـامشروع وی ــ که توسط مخالفانش مطرح می‌شد ــ باید مورد ملاحظه قرار گیرد. همچنین در نزد رقبای خاندان خواجه، تصدی موقوفات ربع رشیدیْ درآمدها و امکانات ویژه‌ای را در اختیار اعضای خاندان خواجه قرار می‌داد و آنان را در تجدید قدرت سیاسی و نفوذ اجتماعی خود در دوره‌‌های بعدی توانا می‌ساخت. چنین علتهایی شرایط ذهنی را برضد استمرار موجودیت این مؤسسه برمی‌انگیخت.
در دوران ابوسعید بهادر، غیاث‌الدین محمد، پسر بزرگ خواجه رشیدالدین فضل‌الله، که سمت وزارت وی را پذیرفت (727 ق / 1327 م)، در صدد احیای ربع رشیدی برآمد (بشری، 333). سرانجام در 21 رمضان 736 ق / 3 مۀ 1336 م، پس از قتل غیاث‌الدین محمد، شهر تبریز غارت شد و نیز « ... از ربع رشیدی و خانه‌‌های وزیریان، چندان مرصعات و اقمشه و امتعه و کتب نفیس بیرون آوردند که شرح آن را قلم رقم نتواند کرد و باآنکه ارزان می‌فروختند، جمعی مردم بی‌نوا از آنها جمعیت تمام اندوختند» (عبدالرزاق، 1 / 129-130).
ربع رشیدی تا پیش از آنکه به‌کلی ویران شود، محل اقامت و تردد حکام بود (نادر میرزا، 192). ازجمله اشاره شده است که میان سالهای 752- 758 ق / 1351-1357 م، ملک اشرف بن تیمورتاش بن چوپان در ربع رشیدی ساکن شد و در آنجا فصیلی و خندقی ساخت و مال بسیار در آنجا صرف کرد (زین‌الدین، 55؛ نیز نک‍ : حافظ ابرو، 231؛ میرخواند، 3 / 235-236؛ خواندمیر، 5 / 565- 566).
پس از آن، میان سالهای 759-776 ق / 1358-1374 م، سلطان اویس چندیـن نـوبت هنگام ورود بـه تبریـز در عمـارت رشیدی اقامت کرد (زین‌الدین، 72؛ «تاریخ ... »، 166؛ بیانی، 34؛ سجادی، 27).
دولتشاه سمرقندی در اشاره به ربع رشیدی گوید: «از آن عالی‌تر عمارتی در اقلیم نشان نمی‌دهند و بر کتابۀ آن عمارت نوشته که همانا ویران‌کردن این عمارت از ساختن عمارت دیگر مشکل‌تر باشد» (ص 241).
همچنین در وقف‌نامه سجلاتی وجود دارد که در آنها تاریخهای 750، 785، 809 و 811 ق دیده می‌شود. این سجلات صحت وقف‌نامه را تأیید می‌کند (رشیدالدین، 23-33).
در سال 787 ق / 1385 م، که لشکر تقتمیش خان از جانب سرای به تبریز حمله کرد، امیر غیاث‌الدین ولی مازندرانی که در تبریز حاکم بود، در ربع رشیدی اقامت داشت. در عین حال به نظر می‌رسد که در این هنگام ربع ویران بوده است و ابیات کمال خجندی نشان از آرزوی بزرگان برای تعمیر و احیای آنجا دارد («تاریخ»، 164- 166؛ مشکور، «ربع»، 41).
در سال 793 ق / 1391 م چون محمود خلخالی بر تبریز غلبه یافت، 6 ماه در ربع رشیدی ساکن شد؛ اگرچه ظاهراً در این ایام ربع رشیدی چندان آباد نبود (نک‍ : شفیع، 320-321).
سپس‌تر، میران شاه بن تیمور (حک‍ 798-802 ق / 1396-1400 م) که نبش قبر کرد و جسد خواجه را برآورد (کلاویخو، 171؛ نیز نک‍ : شفیع، 321)، باید صدمات کلی به روضۀ مورد نظر وارد شده باشد.
سرانجام در دورۀ صفویه، پس از آنکه عثمانیان بر تبریز غلبه کردند و قلعه‌ای در شهر ساختند، شاه عباس اول آن بنا را خراب کرد و دستور داد در دامن کوه سرخاب و محل ربع رشیدی، قلعه‌ای برای تبریز بسازند و منوچهر بیگ ایشیک‌آقاسی مأمور شد (1020 ق / 1611 م) مصالح و ضروریات از عمارات خراب تبریز، خصوصاً شنب غازان که ویران شده بود، به ربع رشیدی کشیده، قلعه را بسازد. در این قلعه، حمام و عمارات دلگشا ساخته شد و مقر حکمران شد (اسکندربیک، 2 / 1361-1362). شاردن در 1084 ق / 1673 م از این بنا با عنوان قلعۀ رشیدیه یاد کرده است (2 / 406). بقایای این بنای عظیم تا دورۀ قاجاریه برپا بود. نادر میرزا در گزارشی به آثار باقی‌ماندۀ ربع اشاره کرده که طاقها و دیوارهایی به شکل مقرنس و سنگهای یکروی تراش‌خورده در آنجا وجود داشته و به‌سبب دستبرد‌‌های مردم تبریز رو به انهدام بوده است (ص 191؛ نیز نک‍ : طارم، 61).
در ارزیابی پورجوادی، موقعیت علمی شهر تبریز و وجود حلقه‌‌هایی از حکما در آن شهر در دورۀ ایلخانیان بود که باعث شد رشیدالدین ربع رشیدی را در کنار آن شهر بسازد (ص 12). از ویژگیهای مهم ربع رشیدی، رویۀ مجموعه‌سازی بود که به‌صورت سازمان‌د‌هی‌شده طراحی شد و به اجرا درآمد. بعدها این شیوه دو سال پس از اختلال کار ربع رشیدی ادامه یافت. این سنت از مرکز علمی و تحقیقی مراغه که سنت خواجه نصیرالدین طوسی بود، وام گرفته شده بود. این رویه بعدها در نوشتارخانه‌‌های عصر تیموری و صفوی ادامه یافت (مایل هروی، 57).
دربارۀ تأثیرات متفاوت ربع رشیدی در جامعۀ زمان خود، به‌اجمال می‌توان اشاره کرد که مجموعۀ کارکردهای این مرکز علمی و فرهنگی در این محورها تأثیرگذاریهای کم‌وبیش پایداری را به منصۀ ظهور رساند: تأمین مایحتاج اولیۀ زندگی فقرا و مساکین به‌صورت غذای گرم روزانه؛ دستگیری از افراد بی‌بضاعت در انجام امور مهم زندگی‌شان؛ سرپرستی ایتام و ارائۀ آموزشهای لازم به آنان؛ ‌اشتغال‌زایی برای زنان بیوه (ارامل)؛ تأمین اجتماعی کارکنان و بیمۀ بازنشستگی؛ ترویج کشاورزی و احیای زمینهای بایر؛ ترویج و اشاعۀ علوم و حمایت از دانشمندان؛ و تجمیع کتابها و صنعت کتابت و کتاب‌سازی و ترویج صنایع وابسته (طارم، 101-104).
یکی از تأثیرات ماندگار مجموعۀ ربع رشیدی به سیاست‌گذاری و اجرای برنامه‌‌های هنرپروری و روند تولیدات هنری بازمی‌گردد. خواجه رشیدالدین فضل‌الله به‌عنوان یکی از مهم‌ترین نمونه‌‌های هنرپرور (حامی هنر) در دورۀ مغول به شمار می‌رود که از الگوهای ویژه‌ای در این راستا بهره برده است (بلر، 32).
در سالهای 688-740 ق / 1289- 1339 م که گسستی اساسی در نظام هنرپروری و آفرینش هنری در ایران بروز کرده بود، خواجه رشیدالدین داراییهای خود را صرف طرحهای معماری در قالب موقوفات می‌کرد. بلر در گزارشی به تلاشهای خواجه رشیدالدین در احداث مجموعه‌‌های بزرگ آرامگاهی در دورۀ ایلخانیان اشاره کرده است که برای برپاسازی و آراستن این مجموعه‌‌ها، بهترین هنرمندان و صنعتگران از سراسر کشور باید شناسایی و جمع‌آوری می‌شدند، همچون گچ‌کاران، سفالگران، نسخه‌آرایان و جز آنها (ص 33-36).

وضعیت کنونی

 اگرچه مجموعۀ تاریخی ربع رشیدی در 1351 ش با شمارۀ 943 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است، هیچ قسمتی از آن عمارت قابل تشخیص نیست و تنها پایۀ برجها و خط دیوار استحکامات آن، که یادگار برج شاه عباس در 1020 ق / 1611 م است، بر روی بزرگ‌ترین تپه‌‌های منطقه باقی مانده است (ویلبر، 142؛ کارنگ، 1 / 164-165). سایر قسمتهای ربع رشیدی نیز تبدیل به اماکن مسکونی و تأسیسات مختلف شهری شده است (طارم، 61). ازاین‌روی، بحث احیای الگوی شهری ربع رشیدی با عنوان «ربع رشیدی، شهر دانش و فرهنگ»، در تبریز مطرح شد (کریمی، 105). از 1377 ش، گمانه‌زنیهایی به‌منظور تعیین حریم آنجا آغاز شد. در 1380 ش، گروه پژوهشی ربع رشیدی در بنیاد ایران‌شناسی، با هدف پژوهش دربارۀ ربع رشیدی، در آذربایجان شرقی شکل گرفت. در تیر 1381، اساسنامۀ مجتمع علمی، فرهنگی و تاریخی ربع رشیدی به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی رسید. هدف این طرح بازیابی هویت و احیای جنبه‌‌های مدیریتی، فرهنگی، پژوهشی و فناوری تمدن اسلامی و ایرانی، و ایجاد مرکزی تحقیقاتی به‌منظور وسعت و گسترش علوم و فنون نظری و کاربردی با عنایت به وقف‌نامۀ ربع رشیدی بود. از 1382 ش نیز با تصویب برنامه‌ای درازمدت، سامان‌دهی محوطه برای مطالعات تعیین حریم ربع و انجام کاوشهای باستان‌شناسی آغاز شد (روح‌انگیز، 456 بب‍‌ ).

مآخذ

آنندراج، محمدپادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1335 ش؛ ابن‌بزاز، توکل، صفوة الصفا، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، تهران، 1372 ش؛ ابن‌کربلایی، حافظ‌حسین، روضات الجنان، به کوشش جعفر سلطان‌القُرّایی، تهران، 1344 ش؛ ابوالقاسم کاشانی، عبدالله، تاریخ اولجایتو، به کوشش مهین همبلی، تهران، 1348 ش؛ اسکندربیک منشی، عالم‌آرای عباسی، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، 1377 ش؛ افشار، ایرج، مجموعۀ کمینه (مقاله‌‌هایی در نسخه‌شناسی و کتاب‌شناسی)، تهران، 1354 ش؛ اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مغول، تهران، 1364 ش؛ انوری، حسن، فرهنگ سخن، تهران، 1381 ش؛ بافقی، محمدمفید، جامع مفیدی، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1385 ش؛ براون، ادوارد، تاریخ ادبی ایران (از سعدی تا جامی)، ترجمۀ علی‌اصغر حکمت، تهران، 1339 ش؛ بشری، جواد، «چند نسخۀ کتابت‌شده در ربع رشیدی»، نامۀ بهارستان، تهران، 1383 ش، س 5، شم‍ 9-10؛ بلر، شیلا، «الگوهای هنرپروری و آفرینش هنری در ایران دورۀ ایلخانیان، مورد خواجه رشیدالدین»، ترجمۀ ولی‌الله کاوسی، گلستان هنر، تهران، 1387 ش، شم‍ 13؛ بیانی، شیرین، تاریخ آل‌جلایر، تهران، 1345 ش؛ پورجوادی، نصرالله، «جایگاه آذربایجان در تاریخ فلسفه»، نشر دانش، تهران، 1381 ش، س 19، شم‍ 2؛ «تاریخ واقعۀ تبریز»، پیوست ذیل تاریخ گزیده (نک‍ : هم‍ ، زین‌الدین)؛ حافظ ابرو، عبدالله، ذیل جامع التواریخ رشیدی، به کوشش خانبابا بیانی، تهران، 1350 ش؛ خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب السیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1333 ش؛ دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعراء، به کوشش محمد عباسی، تهران، 1337 ش؛ رشیدالدین فضل‌الله، مکاتبات رشیدی، به کوشش محمد شفیع، لاهور، 1364 ق / 1945 م؛ همو، وقف‌نامۀ ربع رشیدی، به کوشش مجتبى مینوی و ایرج افشار، تهران، 1356 ش؛ روح‌انگیز، لاله، «ربع رشیدی تبریز، گزارش مقدماتی گمانه‌زنی»، مجموعه‌مقالات سومین کنگرۀ تاریخ معماری و شهرسازی ایران (ارگ بم، کرمان)، تهران، 1385 ش، ج 3؛ زین‌الدین بن حمدالله مستوفی، ذیل تاریخ گزیده، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1372 ش؛ ستوده، حسینقلی، «عواید و درآمدهای خواجه رشیدالدین فضل‌الله و کیفیت مصرف آن»، مجموعۀ خطابه‌‌های تحقیقی دربارۀ رشیدالدین فضل‌الله همدانی، تهران، 1350 ش؛ سجادی، ضیاء‌الدین، کوی سرخاب تبریز و مقبرةالشعراء، تهران، 1336 ش؛ سعیدنیا، احمد، «پژوهشی در ربع رشیدی»، مجلۀ دانشکدۀ هنرهای زیبا، تهران، 1379 ش، شم‍ 7؛ شاردن، ژان، سیاحت‌نامه، ترجمۀ محمد عباسی، تهران، 1349 ش؛ شفیع، محمد، تعلیقات بر مکاتبات رشیدی (نک‍ : هم‍ ، رشیدالدین فضل‌الله)؛ طارم، مریم، جایگاه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ربع رشیدی در دورۀ ایلخانی، رسالۀ کارشناسی ارشد، رشتۀ تاریخ، دانشگاه الزهرا، تهران، 1381 ش؛ عبدالرزاق سمرقندی، مطلع سعدین و مجمع بحرین، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1353 ش؛ عمرانی، بهروز و حسین اسمعیلی سنگری، بافت تاریخی شهر تبریز، تهران، 1385 ش؛ کارنگ، عبدالعلی، آثار باستانی آذربایجان، تبریز، 1351 ش؛ کریمی، افشین، «تبریز: کارگاه یک‌روزۀ ربع رشیدی، شهر دانش و فرهنگ»، ‌اندیشۀ ایرانشهر، تهران، 1383 ش، س 1، شم‍ 2؛ کلاویخو، ر.، سفرنامه، ترجمۀ مسعود رجب‌نیا، تهران، 1344 ش؛ کی‌نژاد، محمدعلی و آزیتا بلالی اسکویی، بازآفرینی ربع رشیدی براساس متون تاریخی، تهران، 1390 ش؛ لغت‌نامۀ دهخدا؛ مایل هروی، نجیب، «مجموعه‌سازی پس از ربع رشیدی (یادداشتی دربارۀ مجموعۀ سفینه‌گون ابوالمجد تبریزی)»، نامۀ بهارستان، تهران، 1383 ش، س 5، شم‍ 1-2؛ مرتضوی، منوچهر، مسائل عصر ایلخانیان، تبریز، 1358 ش؛ مشکور، محمدجواد، تاریخ تبریز تا پایان قرن نهم هجری، تهران، 1352 ش؛ همو، «ربع رشیدی»، هنر و مردم، تهران، 1348 ش، شم‍ 84؛ میرخواند، محمد، روضة الصفا، تهران، 1339 ش؛ نادر میرزا قاجار، تاریخ و جغرافی دارالسلطنۀ تبریز، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، تبریز، 1373 ش؛ نخجوانی، حسین، «وصیت‌نامۀ خواجه رشیدالدین فضل‌الله»، نشریۀ دانشکدۀ ادبیات و علوم انسانی تبریز، تبریز، 1328 ش، شم‍ 14-16؛ نفیسی، علی‌اکبر، فرهنگ، تهران، 1317- 1318 ش؛ نقره‌کار، عبدالحمید و دیگران، «سازمان فضایی شهرهای ابواب‌البـر دورۀ ایلخانـی»، مطالعات معماری ایران، تهران، 1391 ش، شم‍ 2؛ ویلبر، د.، معماری اسلامی ایران در دورۀ ایلخانیان، ترجمۀ عبدالله فریار، تهران، 1346 ش.

شهرام یوسفی‌فر

صفحه 1 از2

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: