رباط، بنا
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
یکشنبه 26 بهمن 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/246183/رباط،-بنا
یکشنبه 31 فروردین 1404
چاپ شده
24
از مشکلات مطالعات تاریخ رباط و رباطشناسی، کاربرد عناصر معماری دیگر به جای «رباط» است و در تاریخ چهبسا دیده شده است که در مناطقی به جای واژۀ رباط از خانقاه، تکیه، مدرسه و زاویه استفاده گشته که دراصل مصداق کامل «رباط» صوفیه بودهاند؛ برای نمونه، در رسالۀ قشیریه، از متون کهن صوفیه متعلق به سدۀ 4 ق / 10 م، از زاویه چنین یاد شده است: استاد ابوالقاسم قشیری در رباط از جمع پذیرایی میکرد و به کار آنان میپرداخت و چون جمع بیرون میرفتند، برای انجامدادن کارهای شخصی و دیدار خصوصی به زاویۀ خویش میرفت (نک : ترجمه ... ، 2-3)؛ در این گزارش میبینیم که زاویه بخشی از رباط محسوب شده است. زاویه در دورههای بعد به جای رباط کاربرد یافت. بیشترین کاربرد اصطلاح زاویه، به معنی رباط، مربوط به منطقۀ شمال افریقا ست، زیرا در آن ناحیه به ساختمانهایی که در آنها فعالیتهای گروهی مختلف انجام میگرفت، زاویه میگفتند (کیانی، محسن، 99-100).در تعریفی دیگر متعلق به دورۀ اخیر، از زاویه چنین یاد شده است: بهعنوان غرفهای که در آن محرابی برای نماز، یا ضریح و گنبدی که برای یکی از اولیای مرابطین بنا شده بود، یا حجرهای که در آن قرآن کریم و برخی علوم دیگر تعلیم داده میشد، یا جایگاهی که حجاج و مسافران و طلاب در آنجا پذیرایی میشدند، و نیز به معنی خانقاه و رباط و تکیه که شیخی با مریدانش در آن سکونت میکرد، و همچنین بهعنوان مرکز بزرگترین خدمات اجتماعی و موجب پیشرفت فرهنگ جامعه (دائرةالمعارف ... ، ذیل واژه).کاربرد واژۀ زاویه به معنی رباط و خانقاه در مصر نیز معمول بود و به تأسیسات صوفیان زاویه گفته میشد. ابنبطوطه مینویسد: «در مصر زاویههای بسیاری است که آنها را خوانق مینامند و هریک از گروههای درویشان زاویۀ خاصی دارند» (1 / 37- 38).از مباحث مهمی که در تاریخ معماری رباطها قابل توجه و اهمیت است، بهکارگیری اصطلاح تکیه (ه م) به جای رباط میباشد. تکیه واژهای است عربی، به معنی پشت به چیزی گذاشتن، و به معنی مُتکّا نیز آمده است، و در اصطلاح صوفیان عبارت است از خانقاه و منزل درویشان و جایی که در آن به درویشان و فقیران طعام داده میشود. اصطلاح تکیه به معنی خانقاه، ابتدا در محدودۀ کشور عثمانی رایج شد و سپس در مناطق دیگر هم به کار رفت (کیانی، محسن، 106).تکایا که ساختوساز آنها به دورۀ عثمانی برمیگردد، در مصر به جای خانقاه به کار گرفته شده، و عناصر معماری آنها متشکل از یک صحن و ساختمان چهارگوش با ایوانهای چهارسویه است که گنبدهای کوچک کروی ایوانها را پوشانده و مسجدی کوچک در کنار آن بر پای بوده است. گاه در این تکایا دراویش و شیوخ متصوفه نیز دفن میشدند. امروزه در قاهره چندین تکیۀ تاریخی برقرار است (مصطفى، 27).در کتاب خطط الشام ذیل واژۀ رباط آمده است: «رباط را به ترکی تکیه، و در پارسی خانقاه را خانگاه (خانۀ صوفیان) گویند و میان رباط و خانگاه و زاویه اختلافی وجود ندارد» (کردعلی، 6 / 138). البته از حیث کاربری، پلان، فضا و امکانات، بیگمان رباط با خانقاه و زاویه متفاوت است، ولی از جهت آداب و سنن صوفیه و نوع استفادۀ مریدان از این فضاها میان آنها تفاوت اساسی وجود ندارد، زیرا همه به دنبال سیروسلوک، و اجرای برنامههای عملی تصوف و دستورات مشایخ و پیران سالکاناند. براون نیز دراینباره مینویسد: واژۀ تکیه پس از حملۀ عثمانیها به روم شرقی در 857 ق / 1453 م، در زبان ترکی و فارسی، و در سوریه و مصر، به معنی رباط و خانقاه به کار رفته است (ص 97).ایران از نخستین کانونهای مسلک تصوف بوده است. کهنترین رباطی که تاکنون در این سرزمین شناخته شده، رباطی است که ابوعلی وارجی، حاکم همدان، برای ابوطالب خزرجی از معاصران جنید بغدادی (د 297 ق / 910 م) در شهر همدان بنا کرده بود (دیلمی، 168- 169).شاهان، فرمانروایان و وزیران ایران نقش عمدهای در رباطسازی داشتهاند؛ ازجمله، سلطان ابراهیم بن مسعود بن محمود غزنوی (د 492 ق / 1099 م)، در مدت 62 سال سلطنت خود، قریب 400 خانقاه، رباط، مدرسه و مسجد بنا کرد (دولتشاه، 94). خواندمیر نیز دراینباره مینویسد: معینالدین ابونصر بن احمد کاشانی، وزیر سلطان سنجر «در اقطار بلاد و اطراف امصار، مدارس و خوانق و اربطه و بقاع بنا کرد و قرای معمور و مستغلات موفور از خالص اموال خویش خریده، وقف نمود» (2 / 514). همچنین اشاره شده است که اوزونحسن (حک 828-882 ق / 1425-1477 م)، سرسلسلۀ آققویونلوها که به تصوف علاقه داشت، در زمان حکومت خویش 400 زاویه، رباط و خانقاه بنا نهاد (نک : کیانی، محسن، 23). شاهرخ (حک 807-850 ق / 1405-1447 م)، امیر فیروز شاه و ابوسعید بن میرزا محمد سلطان حسین میرزا در هنگام فرمانروایی خود رباطهای زیادی ساختند و املاک فراوانی بر آنها وقف کردند. ملکه آغا، همسر میرزا عمرشیخ پسر تیمور، در شهر هرات خانقاه، دارالحدیث، دارالشفاء و رباطی وسیع بنا کرد (خواندمیر، 3 / 582، 629، 631، 4 / 111؛ فکری، خیابان، 103؛ کیانی، محسن، 202). نیز امیر علیشیر نوایی (844-906 ق / 1441-1500 م)، از وزرای صوفیمسلک عهد تیموری، 370 تا 400 ساختمان بنیاد و مرمت کرد که رباطهای صوفیه را نیز شامل میشده است (نک : حکمت، 31؛ فکری، همان، 60، 140).همچنین متون کهن و تحقیقات اخیر نشان میدهد که در سدههای 9 و 10 ق / 15 و 16 م در حوزۀ هرات و افغانستان، بهویژه در دورۀ تیموری، تصوف و عرفان رونق داشته و مشایخ تصوف بر حاکمان تأثیر گذاشتهاند (برای نمونه، نک : خواندمیر، 3 / 629؛ فکری، تعلیقات بر ... ، 188).در تاریخ، منطقۀ فارس بهویژه شیراز کانون گسترش و پیشرفت آیین تصوف بوده است، و بنابراین از مراکز مهم رباطسازی ایران به شمار میآید. ساخت رباط در منطقۀ فارس و شهر شیراز از نیمۀ دوم سدۀ 4 ق / 10 م آغاز، و در دورههای بعدی دنبال شده است. از کهنترین رباطهای این دیار میتوان از رباط زیرکان (جنید، 117)، رباط شیخ کبیر و رباط مقاریضی (احمد زرکوب، 98، 109) یاد کرد.در کتاب شد الازار که به مشایخ اقلیم پارس پرداخته شده، نام 32 رباط آمده که متعلق به مشایخی است که در شیراز میزیسته و در رباطها مقیم بوده و به تربیت مریدان و پذیرایی از سالکان میپرداختهاند. این رباطها، بهجز اندکی که توسط فرمانروایان ساخته شده، بقیه با همت و کوشش مشایخ و مریدان بنا گردیده است. از جملۀ برجستهترین آنها رباط ترکان، خواهر سعد زنگی (سدۀ 7 ق / 13 م)، رباط آبش (همان سده)، رباط ابوزُرعه و رباط شیخ ابواحمد کبیر (د 377 ق / 987 م) است (جنید، 46، 217، 224، 238). در کتاب شیرازنامه هم که در حدود سال 734 ق / 1334 م تألیف شده، شمار 34 رباط و خانقاه معرفی گشته که رباط مظفری در ابرقوه از مشهورترین آنها ست (احمد زرکوب، 60).در شیراز رباط صدرالدین محمد بن مظفر، نوادۀ روزبهان بقلی، در محلۀ باغ نو، و رباط شیخ عزیزالدین محمد روزبهان از کانونهای مربوط به سلسلۀ روزبهانیه بودهاند (همو، 133-135).کازرون نیز از دیرباز مرکز عرفان و تصوف، و بهسبب ارشاد و تعلیمات شیخ ابنخفیف شیرازی از کانونهای فعال متصوفه بود. شیخ مرشدالدین ابواسحاق ابراهیم بن شهریار کازرونی در سدۀ 5 ق / 11 م، در سال درگذشت استادش ابنخفیف (371 ق / 981 م)، با کمک یاران خود مسجدی با سنگ و گل در کازرون ساخت و سپس در اطراف آن رباط و خانهای بنا کرد (محمود بن عثمان، 27- 29)؛ شیخ ابواسحاق (352-426 ق / 963-1035 م)، در زمان حیات خویش، در رباط کازرون به فعالیت میپرداخت و با گردآمدن مریدان بسیار، سلسلۀ مرشدیه را بنیان نهاد و ضمن توسعه و آبادی رباط کازرون ــ که بهمنزلۀ ستاد مرکزی سلسلۀ مرشدیه بود ــ با کمک مریدان و پیروان خویش، در بسیاری از دیههای اطراف رباط و خانقاه بنا کرد، که مجموع آنها به 65 باب میرسید؛ او در هریک از آنها سفرهای مرتب میداشت و کسی را بر آنجا میگمارد (کیانی، محسن، 215، 216).گزارشهای مفصلی دربارۀ رباطسازی منطقۀ شام در دست است (نک : کردعلی، 6 / 138، 140، 148 بب ؛ نعیمی، 2 / 192-195). ابنجبیر در 580 ق / 1184 م، بههنگام گذر از منطقۀ شام، رباطهای آنجا را مانند کاخهایی آراسته و تزیینشده توصیف کرده است (ص 284). کردعلی که از خانقاهها، رباطها و زاویههای شام یاد کرده است، مجموع آنها را 242 واحد برمیشمارد (6 / 134 بب ؛ کیانی، محسن، 180-181).از جملۀ مراکز مهم صوفیان پیرامون حرم کعبه بود. کعبه خانۀ خدا، مرکز توجه مسلمانان، و بهترین محل اعتکاف و عبادت و سکونت بود. صوفیان ضمن مسافرت به مکه، مدتی را نیز در آنجا به سر میبرده، و در کنار هم جمع میشدند و حلقههای مصاحبت به وجود میآوردند (همو، 169). به همین سبب، شهر مکه بهواسطۀ قداست و ارزش دینی آن همواره مورد توجه صوفیان بوده است و بسیاری از آنها برای سیروسلوکْ در حرم کعبه و اطراف مکه مقیم میشدند و اماکنی را برای سکونت خود و مریدان بر پای میداشتند. در متون، نام بیش از 50 رباط بناشده در شهر مکه آمده است (فاسی، شفاء، 1 / 527-537، نیز فهرست اعلام). برخی از این رباطها مخصوص صوفیان بود و بعضی به مسلمانان زائر اختصاص داشت؛ کاربری آنها در کتیبۀ بنا ذکر میشد، چنانکه بعضی ویژۀ صوفیان مجرد و برخی مخصوص زنان صوفی، و یکی مخصوص صوفیان حنفیمذهب (همان، 1 / 528، 530، 532، 534-537) و دیگری مخصوص زنان صوفیۀ شافعیمذهب بود. ازجمله، در کتیبۀ رباط حافظ ابیعبدالله ابنمندۀ اصفهانی ذکر شده بود: مسافران اصفهانی 40 روز، و دیگران 10 تا 20 روز میتوانند در آن اقامت کنند (همان، 1 / 528).از نکات قابل توجه در تاریخ رباطسازی، ساختن رباطهایی ویژۀ زنان است؛ چون مدارس مخصوص استفادۀ زنان وجود نداشت و تنها مؤسسات خاص زنان در دورههای بعد شماری از رباطها بود که به دیرها شباهت داشت و ساکنان آنها زنانی بودند که بهسبب احوال خاص اجتماعی خود، به زهد و عبادت روی میآوردند (غنیمه، 368؛ کریمیان، 529-530). مشهورترین این رباطها در مصر، رباط بغدادیۀ قاهره بود که بانو تذکاربای خاتون، دختر ملک ظاهر بیبرس، در 684 ق / 1285 م بنا کرد تا زینب، دختر ابوالبرکات، معروف به بنت بغدادیه که استادی نیکوخصال بود، در آن اقامت کند؛ این زن و گروهی از زنان صالح در آنجا منزل کردند و زنان مطلقه نیز همانجا نگهداری میشدند تا زمانیکه دوباره ازدواج کنند یا نزد شوهران [سابق] خویش بازگردند؛ طی مدت اقامت در این رباط، زنـی صالح و دانشمند بـه تربیت و تعلیـم ایـن زنـان میپرداخت (غنیمه، همانجا).با این توضیح، میبینیم که رباطسازی در اسلام تنها ویژۀ مردان نبوده است، بلکه زنان نیز برای خود رباطهایی داشتهاند. رباطهای زنان مراکزی بودند برای حضانت و تربیت و سرپرستی دختران، زنان یتیم و بیسرپرست، و نیز پیرزنان و بیوگانی که سرپرستی نداشتند. زنانی که در این رباطها به امور رباطداری مشغول بودند، لباسهایی ویژۀ صوفیه از جنس پشم میپوشیدند. دراصل رباط زنان پناهگاه و پرورشگاه مخصوص آنها بود؛ بنابراین وجود رباطهای زنان درواقع چیز عجیبی نبود، کمااینکه در منابع و مآخذ عربی از بسیاری از این رباطها یاد شده است، بهویژه که این رباطها شیخ و سرپرستی نیز با عنوان «شیخةالرباط» و یا «صاحبةالرباط» داشتهاند که به آدابورسوم صوفیانه و مراسم سیروسلوک مریدان رسیدگی میکرده است. این زنان، مخصوصاً در دورۀ ممالیک در مصر، از موقعیت و پایگاهی ویژه برخوردار بودند. حاکمان ممالیک نیز در گسترش این رباطها نقشی چشمگیر داشتهاند؛ برای نمونه، امیر شمسالدین سنقر سعدی در 715 ق / 1315 م و بیبرس جاشنگیر هنگام تأسیس خانقاه بغدادیه در 684 ق / 1285 م، رباطی ویژۀ زنان و بیوگان بنیاد کردند ( کراسات ... ، 128؛ مقریزی، 4(2) / 600، 795- 796). افزونبر رباط یادشده، همسر سلطان اینالبالخرنفش نیز رباطی برای زنان دایر نمود. رباط بغدادیه که در زمان سلطان ظاهر بیبرس (684 ق / 1285 م) ساخته شده بود، تا عهد مقریزی در سدۀ 9 ق / 15 م رونق و اهمیت خود را حفظ کرده بود (نک : کراسات، همانجا).در ماوراءالنهر، در عصر سامانیان، شمار رباطها بسیار زیاد بود که با مسلمانشدن ترکان بیابانگرد، بسیاری از آنها خالی شد و اهمیت نظامی خود را از دست داد و از رونق افتاد. بااینحال، در متون پس از سامانیان، نام چند رباط با کاربرد آموزشی آمده است. هر رباط متولی و متصدیای خاص داشت که دربارۀ مسائل مالی و تغییر و تحولات رباط تصمیم میگرفت (نک : سمعانی، 1 / 434؛ شیخ نظام، 3 / 313-315؛ یاقوت، 1(2) / 528؛ سوزنی، 23).از جملۀ معروفترین رباطها با کاربرد آموزشی، رباط مربع بود. اشارات موجود نشان میدهد که در این رباط هم، در سدۀ 5 و 6 ق / 11 و 12 م، علما به تدریس و املای حدیث مشغول بودند. ابوسهل سعید بن عمر بن محمد بن ابراهیم غزنوی در 429 ق / 1038 م، زمانیکه به سمرقند آمده بود، در رباط مربع حدیث املا میکرد. 80 سال بعد، در 509 ق / 1115 م، سید واعظ ابوصمصام ذوالفقار ابن محمد بن معبد حسنـی در همان محل، برای علما و عامۀ مردم حدیث میگفت. شیخ امام ابوالحسن علی بن عثمان خراط سمرقندی (د 510 ق / 1116 م) نیز در آنجا مجلس املا داشت (نسفی، 158، 204، 555، 564). رباط ایلک (ظهیری، 12)، رباط خَرتنگ در روستای «وَذار» در چهارفرسخی سمرقند (آرامگاه امام محمد بن اسماعیل بخاری، صاحب صحیح)، و رباط مابان در غورجک از توابع سمرقند، از دیگر رباطهای معروف منطقه بودند (سمعانی، 4 / 318، 5 / 581).در کثرت رباطهای این منطقه، همین بس که به گفتۀ نرشخی، در ناحیۀ بیکند در غرب بخارا، بیش از 000‘1 رباط وجود داشت (ص 22؛ یاقوت، 1(2) / 797). سمعانی شمار رباطهای بیکند را 000‘ 3 ذکر کرده است (1 / 434). منابع مختلف، شمار رباطهای ماوراءالنهر را در سدۀ 3 ق / 9 م تا 000‘10 هم نوشتهاند (یاقوت، 4(1) / 402). پس از سقوط سامانیان، هم از رباطهای قدیم استفاده میشد و هم قراخانیان رباطهای جدیدی ساختند. بعضی رباطهای قدیمی، مرقد بسیاری از تابعان و مجاهدانی بود که در راه جهاد مقدس شهید شده بودند و مسلمانان ماوراءالنهر به زیارت آنها میرفتند. ازجمله، در اطراف شهر نور بخارا، مکانهای بسیاری از این قبیل بود و مردم بخارا و دیگر شهرهای نزدیک، به زیارت آنها میرفتند. در سدۀ 6 ق / 12 م، شهر بیکند خراب شده بود، اما ویرانههای بسیاری از رباطهای قدیمی، اطراف آن بر جا بود؛ بیابانگردان در آن اماکن سکونت داشتند و مردم اطراف برای زیارت قبور شهدایی میرفتند که از قدیم در آنجا دفن شده بودند (نک : نرشخی، 21-22، 69؛ سمعانی، همانجا).برخی از رباطهایی که در نزدیکی و یا داخل شهرها ساخته میشدند، محل تجمع صوفیان بودند و بازرگانان نیز بهعنوان محلی برای فروش کالاهای خود از آنها استفاده میکردند و همچنین مسافران و غریبان در آنجا گرد خستگی راه از تن میزدودند (نک : سوزنی، همانجا). در اَسْکَجْکَت از توابع بخارا در عهد ارسلان خان، در اوایل سدۀ 6 ق / 12 م، کنار مسجد جامع، رباطی هم برای غریبان ساخته شده بود (نرشخی، 16). رباط مابان که بین دو کوه ساخته شده بود (سمعانی، 4 / 318)، احتمالاً کاربری کاروانسرا داشته است و بهعنوان محل تجمع صوفیان و بیخانمانها نیز استفاده میشد.در رباطهای بزرگ ماوراءالنهر، متولیانی برای رسیدگی به امور آنجا و نیز انجام تعمیرات منصوب میشدند. در کنار جیحون در نزدیکی شهر «فِرَبْر» در مسیر بخارا به مرو، رباط بزرگی بر پا بود که در سدۀ 6 ق متولیای خاص داشت. مؤذنی هم در آنجا حضور داشت کـه در اوقـات شرعـی اذان میگفت (شیـخ نظام، 3 / 315). همچنین در رباطهای این ناحیه، چهارپایانی برای استفادۀ رباطنشینان ــ که از صوفیـان و یا افراد بیخانمان بودند ــ نگهداری میشد. در کتاب بزرگ فقهی فتاوای شیخ نظام، متعلق به اواخر سدۀ 6 ق، مسائـل و فـروع بسیـاری دربـارۀ این محلها ذکـر شده است کـه حکایت از وفور آنها در ماوراءالنهر و اهتمام مردم و حاکمان آن سرزمین به امر رباطسازی دارد (همو، 3 / 313-315).
واقع در صحرایی نزدیک روستای کرمینیه و در سر راه بخارا به سمرقند، که به دستور شمسالملک نصر بن ابراهیم در حدود سال 470 ق / 1077 م ساخته شده است و از بهترین آثار معماری سدۀ 5 ق / 11 م به شمار میرود. این بنا در 549 ق / 1154 م تکمیل و بازسازی شد. ناحیهای که این رباط در آن واقع شده، در سدۀ 6 ق / 12 م صحرای رباط ملک نامیده شده است. ساختمان بنا به شکل مربع است، نمای خارجی دیوارهایش از آجر ساخته شده، و در قسمت داخلی دیوار از خشت خام استفاده کردهاند (احمد بن محمود، 38؛ غفورُف، 668). بنا دو حیاط داشته است. رباط ملک برای استفادۀ مسافران ساخته شده است و داخل حیاط آن را مجموعهای از اتاقهای کمعرض و یکاندازه احاطه کردهاند با یک تالار گنبددار؛ ازاینرو کمتر میتوان آن را بهقصد استفادۀ روزانۀ بازرگانان دانست و بیشتر کارکردهای آموزشی و دینی داشته است. اما بعضی از پژوهشگران غربی از اینگونه بناها بهعنوان کاخهایی در بیابان یاد کردهاند، کاخهایی که درعینحال حکم توقفگاههای بین راه را برای کاروانهای تجاری هم داشته، و آسایش مطلوبی را برای مسافران جادههای سمرقند و بخارا فراهم میساختهاند (هیلنبراند، 342-345). بنای رباط ملک بهظاهر یک قلعه داشته و در کتیبه هم با همین عنوان نامیده شده است. با وجود این، نمای پیشین تورفتۀ آن یادآور عمارات قصرگونۀ پیشین منطقهای است که در آن واقع شده است. برجهای زاویهای و پایههای نیمدایرهای آن به استحکامات نظامی شباهتی ندارد و آرایش داخلی آن با اتاقهای متصل به حیاط مرکزی نشان میدهد که اینجا درواقع کاروانسرایی با پلان جاافتاده بوده است (سیمز، 102).در گوشههای بنا، منارههای آجری بوده است که نشان از صبغۀ دینی و صوفیانۀ آن دارد. دیگر قسمت مهم این بنا، سردر ورودی آن است که دارای تزیینات مختلف نقشبرجستههای آجری، سفالهای کندهکاریشده و کتیبههای فارسی است (غفورف، همانجا) که با خط پیرآموز بنایی نوشته شده است (همایونفرخ، 764).
واقع در شمال خراسان، نزدیک به سرخس، که در 549 ق / 1154 م ساخته شده و تقریباً سالم مانده است. این عمارت قصرگونه که در مسیر جادۀ ابریشم قرار دارد، یکی از زیباترین رباطهای آجری عصر سلجوقی است و شکل یک رباط بزرگ صوفیانه را دارد. این بنا که امروزه در محلی دور از جاده و متروک باقی مانده، به شکل قلعهای است مستطیلشکل با پلانی سنجیده و حسابشده، و داخل آن به دو حیاط چهارایوانی نامساوی تقسیم شده، و دارای محل تجمع و ذکر و آموزش برای شیوخ و مدیران است. به عقیدۀ هیلنبراند (همانجا) حیاط بیرونی آن معمولاً بهصورت یک کاروانسرا ست، درحالیکه حیاط درونی همانند کاخی به نظر میرسد که برای سلطان و خدموحشم او یا برای دیگر اهداف رسمی در نظر گرفته شده است (نیز نک : سیمز، همانجا). گنبدخانهای حیاط درونی و بیرونی را از هم جدا میکند. حیاط دورنی رباط، دارای مسجد، اصطبلها و منازل مجلل بزرگ با تالار گنبددار است که برای مستمعان و ملاقاتهای رسمی از آن استفاده میشد. حیاط بیرونی، دو مسجد و یک آبانبار بزرگ در زیرزمین جلو در ورودی اصلی دارد که آب رباط را در سراسر سال تأمین میکرده است. در ورودی با محراب بیرونی، مسافران را قادر میساخت تا پس از بستهشدن دروازهها، جهت قبله را بهراحتی دریابند (همانجا؛ هات، 256). تمامی عناصر بنا با بالاترین درجۀ کیفیت اجرا شدهاند و بدین سبب شایسته است که بنای رباط شرف را موزهای از فناوریهای تزیینی ساختهشده در آن زمان بدانیم (هیلنبراند، همانجا). تزیینات بنا بسیار غنی است، و از آجر، گچبری و گِل صورتگری در یک رشتۀ خیالانگیز از ترکیببندیها استفاده شده است (هیل، 67).
از رباطهای مشهور، که در نیمۀ راه بخارا به خیوه در کنار رود جیحون در سدۀ 5 ق / 11 م، ساخته شده است. ساختمان این بنا بهشکل مربع، و دارای یک حیاط چهارایوانی بوده که دیواری محکم و آجری دورتادور آن را احاطه کرده است. در پشت حیاط چهارایوانی، اتاقهای بزرگ، بخش انبارها با دو تالار گنبدی و نورگیری در سقف دیده میشود. در بعضی قسمتها، تزیینات گچبری هم دارد که آسیب دیده، و لچکیهای آجری بیرونزده و دو گنبد در سقف ضخیم آن جای گرفته است. تزیین آجری به ورودی میانی و دیوارهای طرفین استحکام بخشیده است. قوسهای کاذب با کتیبههایی به خط کوفی بنایی، و دیوارهای دیگر بیرونی از رجهای سادۀ آجری با نوار فوقانی، نقشمایههای گل صورتگری و طرح واحد آجری بهصورت برجسته پوشیده است (کرو، 260-261).
آلوسی، عادل، «مدخل لدراسة الربط الاسلامیة»، المورد، بغداد، 1393 ق / 1973 م، ج 2، شم 2؛ ابنبطوطه، رحلة، بیروت، دارصادر؛ ابنجبیر، محمد، رحلة، لیدن، 1907 م؛ ابنجوزی، عبدالرحمان، المنتظم، حیدرآباد دکن، 1359 ق؛ ابنفوطی، عبدالرزاق، مجمع الآداب، به کوشش محمد کاظم، تهران، 1415 ق؛ ابنفهد، عمر، اتحاف الـورى باخبـار ام القرى، بـه کوشش فهیم محمد شلتـوت، جده، [1403 ق]؛ ابنمنظور، لسان؛ ابوطالب مکی، محمد، قوت القلوب، قاهره، 1381 ق / 1961 م؛ احمد بن محمود، تاریخ ملازاده (در ذکر مزارات بخارا)، به کوشش احمد گلچین معانی، تهران، 1339 ش؛ احمد زرکوب، شیرازنامه، به کوشش بهمن کریمی، تهران، 1310 ش؛ ادیبالملک، عبدالعلی، دافع الغرور، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1349 ش؛ اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1870 م؛ بدوی، عبدالرحمان، شهیدة العشق الالٰهی، قاهره، مکتبة النهضة المصریه؛ پیرنیا، محمدکریم، آشنایی با معماری اسلامی ایران، به کوشش غلامحسین معماریان، تهران، 1371 ش؛ همو و کرامتالله افسر، راه و رباط، تهران، 1350 ش؛ ترجمۀ رسالۀ قشیریه، به کوشش بدیعالزمان فروزانفر، تهران، 1361 ش؛ جامی، عبدالرحمان، نفحات الانس، به کوشش مهدی توحیدیپور، تهران، 1336 ش؛ جنید شیرازی، ابوالقاسم، شد الازار، به کوشش محمد قزوینی و عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1328 ش؛ جواد، مصطفى، «الرُّبُط البغدادیة و اثرها فی الثقافة الاسلامیة»، سومر، بغداد، 1954 م، ج 10، شم 2؛ حجتی، محمدباقر، اسلام و تعلیموتربیت، تهران، 1365 ش؛ حسن، زکی محمد، فنون الاسلام، بیروت، 1401 ق / 1981 م؛ حکمت، علیاصغر، جامی، تهران، 1320 ش؛ حمدالله مستوفی، نزهة القلوب، به کوشش لسترینج، لیدن، 1331 ق / 1913 م؛ خواجه عبدالله انصاری، طبقات الصوفیه، به کوشش محمدسرور مولایی، تهران، 1362 ش؛ خواندمیر، غیاثالدین، حبیب السیر، به کوشش محمد دبیـرسیاقی، تهـران، 1353 ش؛ دائرةالمعـارف الاسلامیـة، پنجـاب، 1393 ق؛ دبیرسیاقی، محمد، تعلیقات بر دیوان منوچهری (هم )؛ دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعراء، به کوشش ادوارد براون، لیدن، 1900 م؛ دیلمی، علی، سیرة ... ابن الخفیف الشیرازی، ترجمۀ یحیی بن جنید شیرازی، به کوشش آ. شیمل و سهیل طاری، آنکارا، 1955 م؛ رزق، عاصم محمد، خانقاوات الصوفیة فی مصر فی العصرین الایوبی و المملوکی، قاهره، 1417 ق / 1997 م؛ زیدان، جرجی، تاریخ تمدن اسلام، ترجمۀ علی جواهرکلام، تهران، 1345 ش؛ سخاوی، محمد، التحفة اللطیفة، به کوشش اسعد طرابزونی حسینی، قاهره، 1399 ق / 1979 م؛ همو، الضوء اللامع، بیروت، دار مکتبة الحیاة؛ سراج، عبدالله، اللمع فی التصوف، به کوشش نیکلسن، لیدن، 1914 م؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، 1408 ق / 1988 م؛ سوزنی سمرقندی، محمد، دیوان، به کوشش ناصرالدین شاهحسینی، تهران، 1338 ش؛ سیرو، ماکسیم، راههای باستانی ناحیۀ اصفهان و بناهای وابسته به آنها، ترجمۀ مهدی مشایخی، تهران، 1357 ش؛ همو، کاروانسراهای ایران و ساختمانهای کوچک میان راهها، ترجمۀ عیسى بهنام، تهران، سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران؛ شرفالدین ابراهیم، «تحفة اهل العرفان»، روزبهاننامه، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، تهران، 1347 ش؛ شیخ نظام و دیگران، الفتاوی الهندیة، بیروت، 1411 ق / 1991 م؛ طویل، محمد توفیق، التصوف فی مصر ابّان العصر العثمانی، قاهره، 1988 م؛ ظهیری سمرقندی، محمد، سندبادنامه، به کوشش محمدباقر کمالالدینی، تهران، 1392 ش؛ عواد، کورکیس، خزائن الکتب القدیمة فی العراق، بغداد، 1367 ق / 1948 م؛ غفورُف، باباجان، تاجیکان، ترجمۀ محمد نیازف، دوشنبه، 1377 ش / 1997 م؛ غُنَیمه، عبدالرحیم، تاریخ دانشگاههای بزرگ اسلامی، ترجمۀ نورالله کسمایی، تهران، 1372 ش؛ فاسی، محمد، شفاء الغرام باخبار البلد الحرام، به کوشش عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، 1405 ق / 1985 م؛ همو، العقد الثمین، به کوشش فؤاد سید، بیروت، 1406 ق / 1986 م؛ فکری سلجوقی، تعلیقات بر مزارات هرات اصیلالدین، بیجا، بیتا؛ همو، خیابان، کابل، 1343 ش؛ قرآن کریم؛ کراسات لجنة حفظ الآثار العربیة، به کوشش عبدالرحمان محمود عبدالتواب، قاهره، 2007 م؛ کردعلی، محمد، خطط الشام، دمشق، 1347 ق / 1928 م؛ کریمی، فاطمه، «مقدمهای بر شناخت رباط در ایران»، مجموعهمقالات کنگرۀ تاریخ معماری و شهرسازی ایران، تهران، 1375 ش، ج 3؛ کریمیان سردشتی، نادر، «تاریخ رباط در اسلام و ایران»، مجموعهمقالات دومین کنگرۀ تاریخ معماری و شهرسازی ایران، تهران، 1378 ش، ج 2؛ کیانی، محسن، تاریخ خانقاه در ایران، تهران، 1369 ش؛ کیانی، محمدیوسف و ولفرام کلایس، فهرست کاروانسراهای ایران، تهران، 1362 ش؛ لغتنامۀ دهخدا؛ محمد، سعاد ماهر، مساجد مصر و اولیاؤها الصالحون، قاهره، 1971 م؛ محمد بن منور، اسرار التوحید، به کوشش ذبیحالله صفا، تهـران، 1332 ش؛ محمـود بن عثمان، فـردوس المرشدیة، بـه کوشش ایـرج افشار، تهران، 1358 ش؛ مصطفى، صالح لمعی، التراث المعماری الاسلامی فی مصر، بیروت، 1404 ق / 1984 م؛ معصومعلیشاه، محمدمعصوم، طرائق الحقائق، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، 1339 ش؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، 1906 م؛ مقریزی، احمد، الخطط، به کوشش ایمن فؤاد سید، لندن، 1424 ق / 2003 م؛ منوچهری دامغانی، احمد، دیوان، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1338 ش؛ ناصرالدین منشی کرمانی، سمط العُلى، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1328 ش؛ نبهانی، یوسف، جامع کرامات الاولیاء، به کوشش ابراهیم عطوه عوض، بیروت، 1409 ق / 1989 م؛ نرشخی، محمد، تاریخ بخارا، ترجمۀ احمد بن محمد قباوی، تلخیص محمد بن زفر، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، 1317 ش؛ نسفی، عمر، القند فی ذکر علماء سمرقند، به کوشش یوسف هادی، تهران، 1378 ش؛ نعیمی، عبدالقادر، الدارس فی تاریخ المدارس، به کوشش جعفر حسنی، مکتبة الثقافة الدینیه، 1988م؛ هجویری، علی، کشف المحجوب، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، 1336 ش؛ همایونفرخ، رکنالدین، سهم ایرانیان در پیدایش و آفرینش خط در جهان، تهران، 1384 ش؛ همایی، جلالالدین، مقدمه بر مصباح الهدایۀ عزالدین کاشانی، به کوشش همو، تهران، انتشارات کتابخانۀ سنایی؛ یاقوت، بلدان؛ نیز:
Brown, J. P., The Darvishes, ed. H. A. Rose, London, 1968; Creswell, K. A. C., A Short Account of Early Muslim Architecture, Aldershot, 1989; Crowe, S., «Central Asia and Afghanistan», Architecture of the Islamic World, ed. G. Michell, London, 1987; Hill, D., Islamic Architecture and its Decoration, London, 1967; Hillenbrand, R., Islamic Architecture, Edinburgh, 1994; Hutt, A., «Iran», Architecture ... (vide: Crowe); Sims, E., «Trade and Travel: Markets and Carvanseris», ibid.
نادر کریمیان سردشتی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید