صفحه اصلی / مقالات / رافعی، ابوالقاسم /

فهرست مطالب

رافعی، ابوالقاسم


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : یکشنبه 1 دی 1398 تاریخچه مقاله

رافِعی، ابوالقاسم عبدالکریم بن محمد (555-623 ق / 1160-1226 م)، فقیه، محدث، مفسر و مورخ اهل قزوین. وی در زمان حیات خود مهم‌ترین مرجع در فقه شافعی به شمار می‌رفت (صفدی، 19 / 63؛ سبکی، 8 / 283).
وی صریحاً مشخص نکرده است که لقب رافعی نشان از انتساب به یکی از موالی پیامبر اکرم (ص) به نام ابورافع دارد یا وجه دیگری داشته است (نک‍ : التدوین، 1 / 330-331). برخی رافعی را از اهالی محلی به نام رافعان در حوالی قزوین می‌دانند (ابن‌ملقن، 1 / 318)؛ گرچه منابع متأخر به پیروی از ابن‌ملقن (همانجا، نیز 319) ترجیح داده‌اند لقب رافعی را به معنای عرب‌بودن وی دانسته، او را به رافع بن خدیج انصاری از بنی‌حارثه منسوب کنند (ذهبی، سیر، 16 / 198).
باآنکه اشاراتی دربارۀ اجداد رافعی در منطقۀ قزوین در دست است (مثلاً رافعی، همان، 1 / 331)، ظاهراً پیش از ابوالقاسم رافعی، پدر او محمد بن عبدالکریم (د 580 ق / 1184 م) شاخص‌ترین کس از این خاندان بود که در سلک علما و فقها درآمد و شماری از برادران و بستگان ابوالقاسم رافعی در علم حدیث و فقه نزد پدر رافعی آغاز به تحصیل کردند (همان، 1 / 372؛ دربارۀ برادر رافعی، نک‍ : صفدی، 1 / 128).
محمد بن عبدالکریم نقشی مؤثر در پرورش علمی فرزندش ابوالقاسم داشت (رافعی، همان، 1 / 380) و او از کودکی شاهد جلسات درس پدر بود. خود گفته است که در 8سالگی (563 ق / 1168 م) از پدر حدیث شنیده (نک‍ : الامالی، 459) و نیز همراه با مادرش در مجلس درس پدر حاضر می‌شده است (همان، 443). ابن‌ملقن (1 / 321) و به پیروی از او ذهبی (همان، 16 / 197) آغاز تحصیلات رافعی را سال 569 ق / 1174 م می‌دانند. ابوالقاسم رافعی در آثار خود بارها با تعابیری همچون «الامام» از پدر یاد کرده است (نک‍ : التدوین، 1 / 4، 10، ﺟﻤ ، الامالی، 47، 99). به نظر می‌رسد رافعی از طریق پدرش که خود تحصیلات و گرایشهای صوفیانه داشت، با آموزه‌های صوفیه آشنا شده باشد (همو، التدوین، 1 / 408-411). همچنین برخی منابع کراماتی به ابوالقاسم رافعی نسب داده‌اند (سبکی، 8 / 284).
از دیگر مشایخ رافعی می‌توان از ابوحامد عبدالله بن ابوالفتوح ابن عمرانی فقیه، ابونصر حامد بن محمود خطیب رازی، ابوالخیر احمد بن اسماعیل طالقانی، ابوالکرم علی بن عبدالکریم همدانی، علی بن عبیدالله رازی، احمد بن حسنویه، عبدالعزیز بن خلیل خلیلی، شهردار بن شیرویۀ دیلمی، محمد بن ابی‌طالب بن ملکویه، ابوزرعه طاهر بن محمد مقدسی، محمد بن عبدالباقی ابن‌بطی و ابوالعلاء حسن بن احمد عطار همدانی یاد کرد (رافعی، الامالی، 500-514، ﺟﻤ ، التدوین، 2 / 467؛ سبکی، 8 / 283؛ ذهبی، همانجا). رافعی از برخی رجال شیعۀ هم‌عصر خود همچون منتجب‌الدین رازی نیز حدیث شنیده بود (رافعی، همان، 3 / 372- 378). ظاهراً تاریخ ولادت و مرگ منتجب‌الدین از متن التدوین به اطلاع فهرست‌نگاران شیعه رسیده است (نک‍ : آقابزرگ، 1 / 433).
رافعی در مقام یک فقیه مجتهد، در جامع قزوین مجلس درس و تفسیر و حدیث داشت (صفدی، 19 / 63). با‌آنکه اثری مکتوب در زمینۀ تفسیر قرآن از رافعی گزارش نشده است، سیوطی به اعتبار برگزاری همین مجالس از او در طبقات المفسرین یاد کرده است (ص 71).
رافعی در اواخر عمر پس از استیلای گرجیان بر آذربایجان و شکست آنها از خوارزمشاه، با امیر خوارزمشاهی دیدار داشت و از او تقدیر کرد. خوارزمشاه نیز بر دستان او بوسه زد (ذهبی، سیر، 16 / 198؛ سبکی، 8 / 284).
از کسانی که از رافعی حدیث شنیده‌اند، می‌توان به عبدالعظیم منذری فقیه شافعی مصر اشاره کرد که در ایام حج با رافعی ملاقات داشت (همو، 8 / 283؛ ذهبی، همان، 16 / 197). همچنین شمار قابل ملاحظه‌ای از محدثان و فقهای شافعی از مجلس درس رافعی بهره‌مند بوده، و در شهرهـایی چون قزوین، همدان، بغداد و مدینه از او حدیث شنیده‌اند (ابن‌ملقن، 1 / 321-323).
آثار فقهی رافعی از مهم‌ترین مراجع فقهای شافعی است (همو، 1 / 281) و امروزه بخش مهمی از آنها منتشر شده است. رافعی کتاب الوجیز در فقه شافعی اثر ابوحامد غزالی را با عنوان العزیز یا الفتح العزیز [فی] شرح الوجیز شرح کرد و بعدها نیز شرحی مختصر بر الوجیز نگاشت. این دو اثر با عنوان الشرح الکبیر و الشرح الصغیر شهرت یافته‌اند (سبکی، 8 / 281؛ ذهبی، العبر، 3 / 190). به اظهار ابن‌ملقن (1 / 281-282)، رافعی در الشرح الکبیر به‌مانند فقهایی چون ابوحامد غزالی چندان توجهی به ذکر سند احادیث نداشته، و در موارد پرشمار تنها به ذکر متن حدیث بدون سلسلۀ ‌راویان آنها پرداخته است. ازاین‌رو ابن‌ملقن اسناد مربوط به احادیث الشرح الکبیر را در اثری به نام البدر المنیر تنظیم کرده است. همچنین ابن‌حجر عسقلانی در کتاب التلخیص الحبیر فی تخریج احادیث الرافعی الکبیر (چ دار الکتب العلمیه، 1419 ق / 1998 م) همین قصد را داشته، و یحیی بن شرف نووی کتاب روضة الطالبین و عمدة المفتین را در تلخیص کتاب الفتح العزیز نگاشته است.
از دیگر آثار رافعی می‌توان از المحرَّر در فقه شافعی (چ بیروت، 1426 ق)؛ شرح مسند الشافعی (چ قطر، 1428 ق)؛ الامالی الشارحة لمفردات الفاتحة، که مجموعه‌ای از 30 جلسه املای حدیث در موضوع سورۀ فاتحه است؛ و الاربعین حدیثاً (ابن‌ملقن، 1 / 331-332) نام برد. اثر دیگر او «التذنیب» در فقه شافعی درعمل دنبالۀ شرح کبیر و صغیر است (رافعی، «التذنیب ... »، 535). از دیگر آثار او ست: الایجاز فی اخطار الحجاز (ابن‌ملقن، همانجا)، المحمود فی الفقه (سبکی، 8 / 282)، و العقیدة (ابن‌ملقن، 1 / 336).
رافعی اثری دیگر با عنوان التدوین فی اخبار قزوین دارد که از آن با عنوان تاریخ قزوین نیز نام برده‌اند (صفدی، 1 / 57). نویسنده کتاب را برای بیان احوال اهل علم از اهالی قزوین تنظیم کرده، و در تألیف آن به منابع پرشماری در زمینۀ تاریخ و رجال قزوین مراجعه نموده و بخشهای مهمی از دانسته‌های خود را به آن افزوده است. بخشی از کتاب به ذکر فضایل قزوین و اخبار و آثار مربوط به این شهر اختصاص دارد. بخشهای دیگر مربوط به معرفی اعلام و مشاهیر قزوین و تاریخ بنا و فتح قزوین است و معرفی نواحی قزوین و آثار و ابنیۀ مهم را نیز شامل می‌شود. رافعی در التدوین شماری از مشایخ و علمای شیعۀ امامیه را در قزوین، گیلان و ری معرفی کرده، و گزارشهایی چند از فعالیتهای اسماعیلیان نزاری مقیم الموت در حدود قزوین داده است. گفتنی است رافعی در الامالی (ص 48) به کتابی در شرح احوال پدرش با عنوان القول الفصل فی فضل ابی ‌الفضل اشاره دارد که به‌طور کامل در التدوین (1 / 329-422) درج شده است.

مآخذ

آقابزرگ، الذریعة؛ ابن‌ملقن، عمر، البدر المنیر، به کوشش مصطفى ابوالغیط عبدالحی و دیگران، ریاض، 1425 ق؛ ذهبی، محمد، سیر اعلام النبلاء، قاهره، 1427 ق / 2006 م؛ همو، العبر، به کوشش محمد سعید بن بسیونی زغلول، بیروت، دار الکتب العربیه؛ رافعی، عبدالکریم، الامالی، به کوشش وائل محمد بکر زهران، قاهره، 2011 م؛ همو، التدوین فی اخبار قزوین، به کوشش عزیزالله عطاردی، بیروت، 1408 ق / 1987 م؛ همو، «التذنیب فی الفروع علی الوجیز للغزالی»، همراه الوجیز غزالی، به کوشش احمد فرید مزیدی، بیروت، 1425 ق / 2004 م؛ سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبرى، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، 1413 ق؛ سیوطی، طبقات المفسرین، به کوشش علی محمد عمر، قاهره، 1396 ق؛ صفدی، خلیل، الوافی بالوفیات، به کوشش احمد ارناؤوط و ترکی مصطفى، بیروت، 1420 ق / 2000 م.

مسعود تاره

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: