رازی، امین احمد
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 30 آذر 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/246121/رازی،-امین-احمد
چهارشنبه 3 اردیبهشت 1404
چاپ شده
24
رازی، امین احمد، از تذکرهنویسان دورۀ صفوی، که تذکرۀ هفتاقلیم او جایگاهی خاص در میان تذکرههای فارسی دارد. محل تولد رازی، ری بوده (نقوی، 116، به نقل از رازی)، و نام پدرش احمد است. او در مقدمۀ هفتاقلیم (1 / 1)، خود را «امین احمد» مینامد. روشن نیست که نام احمد در اینجا، اشاره به نام پدرش است، یا هر دو نفر، یعنی پدر و پسر، نام احمد بر خود داشتهاند، هرچند که اوحدی (1 / 644) بهصراحت، نام کامل او را «خواجه امین بن خواجه احمد رازی» آورده است و صفا (5(3) / 1688) هم نام کامل او را «محمد امین» ذکر کرده، و امین احمد را اضافۀ بنوت دانسته است.رازی به خانوادهای تعلق داشت که همگی در دورۀ صفویه، بهویژه در زمان شاه تهماسب (930-984 ق / 1523-1577 م)، دارای مناصب حکومتی بودند. این خانواده از شعر و ادب فارسی نیز بهرهها داشتند. پدربزرگ رازی، خواجه ارجاسب تهرانی، متخلص به امیدی، از شاعران دورۀ صفوی بود. پدرش، میرزا احمد، در احداث قناتها و باغات در ری، کوشا بود و از غریبان و فقیران دستگیری میکرد. وی درعینحال که سام میرزا صفوی را درک کرده بود، در دورۀ شاه تهماسب و پس از او، در دورۀ سلطان محمد خدابنده، کلانترِ شهر ری بود. عموی او، خواجه محمدشریف رازی (د 984 ق / 1576 م)، هجری تخلص میکرد و حکومتهای خراسان، یزد و اصفهان را در دست داشت و پدر اعتمادالدولۀ جهانگیری بود. دیگر عمویش، خواجه خواجگی، پدر شاپور رازی بود (صفا، 5(3) / 1689؛ سام میرزا، 328؛ گلچین، کاروان ... ، 1 / 115-116؛ طاهری، 1 / 11-12؛ رضازاده، 398- 399؛ نقوی، همانجا؛ منزوی، فهرستواره، 3 / 1968).رازی و دو پسرعمویش، اعتمادالدوله غیاث بیگ بن محمد شریف و شاپور، از جملۀ ایرانیانی بودند که در زمان اکبر شاه (963-1014 ق / 1556-1605 م) به هند مهاجرت کردند. شاپور به شعر و تجارت مشغول شد و غیاثالدین محمد هم جذب دربار جهانگیر (1014-1037 ق / 1606- 1628 م) گردید، به مناصب عالی رسید، و دخترش، نورجهان بیگم، به عقد جهانگیر درآمد و ملکۀ هند شد. از چگونگی زندگی رازی گزارشی دقیق ثبت نشده است. تنها همین اندازه روشن است که وی در آن دیار، به مطالعه و تحقیق ادبی اشتغال داشته، و با شاعران دربار اکبر شاه، مرتبط بوده است (گلچین، همان، 1 / 115؛ نفیسی، 1 / 382؛ نقوی، همانجا). البته نفیسی (همانجا) تنها کسی است که میگوید وی به پایمردی اعتمادالدوله، به دربار اکبر شاه راه یافت.استعداد ادبی و قریحۀ شاعری در خانوادۀ او موروثی بود. خود وی هم احاطۀ بسیار بر کتابهای سیر و تاریخ داشت (معصوم علیشاه، 3 / 159). او به اتکای همین استعداد و اندوختهها، در 996 ق / 1587 م، به تألیف تذکرهای دست یازید که پس از اتمام، نام آن را هفتاقلیم گذاشت. وی مدت 6 سال به تألیف این تذکره مشغول بود و سرانجام، در 1002 ق / 1594 م، آن را به پایان رساند (رازی، 1 / 1 بب ؛ نیز نک : رضازاده، گلچین، همانجاها). ناگفته نماند که وجود شرح حال برخی از شاعران، ازجمله محمد ثالث عثمانی، نشان میدهد رازی پس از این تاریخ هم به تکمیل تذکرۀ خود مشغول بوده است (نک : نقوی، 117).رازی خود در باب تألیف این تذکره گفته است: «این کمینۀ بیبضاعت همیشه اوقات را در تحقیق احوال ابرار و اخیار مصروف میداشت و از بحار فواید و اشعۀ انوار عواید ایشان اغتراف و اقتباس مینمود تا بنابر وفور خواهش خود، و اشارۀ بعضی از دوستان، خاطر بدان قرار گرفت که تذکرهای جمع سازد از نظم و نثر، تا زمان حال را کاری و ایام مستقبل را یادگاری باشد، و بعد از 6 سال که لیلاً و نهاراً بدان مواظبت نموده شد، کتابی به حصول پیوست مملو از اشعار و اخبار و حکایات و آثار ... و چون ماحصل این تذکره، ذکر هفت اقلیم است، هرآینه این نسخه را موسوم به هفتاقلیم گردانید تا اسمی بامسمّى باشد و تاریخش از این رباعی که زادۀ فکر بکر است، معلوم و مفهوم میشود: ... گر از تو کسی سؤال تاریخ کند / تصنیفِ امین احمد رازی <1002> گو» (نک : 1 / 1-3).بهدرستی روشن نیست که رازی پس از تألیف هفتاقلیم، چگونه روزگار میگذرانده و حتى معلوم نیست که دقیقاً در چه سالی درگذشته است. ولی همین اندازه روشن است که وی، اولاً در هند درگذشته، ثانیاً هنگام تألیف عرفات العاشقین (1022-1024 ق / 1613-1615 م) در قید حیات نبوده است (نک : اوحدی، همانجا). مشار (1 / 683)، او را در 1021 ق / 1612 م زنده دانسته است. البته باتوجهبه طول زمان تألیف عرفات العاشقین، این نظر نمیتواند چندان دور از ذهن باشد.رازی در تدوین هفتاقلیم، سعی کرده است تا به نثر خود گونهای تشخص بخشد. او از نثر مصنوع و مسجع استفاده کرده و در تراجم شاعران، از قافیه و جناس هم غفلت نورزیده است. همچنین او همۀ سالها را به عربی ذکر کرده است (نک : نقوی، 120-121). وی با آنکه خود را شاعر نخوانده، در پایان هر اقلیم، ابیاتی به بحر مخزن الاسرار سروده، و درج ساخته است (گلچین، همانجا).رازی در تدوین این تذکره از منابع بسیاری استفاده کرده است. او این منابع را بهشکل دستهبندیشده و یا یکجا، در مقدمه و یا پایان کتاب خود نیاورده است، ولی جابهجا و بهخصوص ذیل تراجم اشخاص، بدانها اشاراتی کرده است (نک : گلچین، تاریخ ... ، 2 / 411؛ نقوی، 117- 118). نقوی فهرستی از این منابع، مشتمل بر 39 مأخذ تهیه کرده است (ص 118- 119)؛ مآخذی متنوع در حوزههای تاریخ، جغرافیا، تذکرۀ شاعران، تذکرۀ عارفان و طبقات فقها و محدثین، مانند: لباب الالباب، تاریخ الفی، تذکرة الاولیاء، عجایب البلدان، طبقات الفقها و تاریخ یافعی.هفتاقلیم از تذکرههای مهم زبان فارسی است و برای شناخت ادبیات فارسی در دورۀ اکبر شاه، از منابع اصیل و درجۀ اول به شمار میرود. این تذکره جزو منابع بسیاری از تذکرههای پس از خود بوده است، مانند: خلاصة الاشعار، عرفات العاشقین، آتشکدۀ آذر، مجمع الفصحا و خزانۀ عامره. اوحدی (1 / 644)، هدایت (1 / پنجاهونه) و آزاد بلگرامی (نک : نقوی، 426) به استفادۀ خود از هفتاقلیم، بهصراحت یاد کردهاند.دربارۀ ارزش ادبی و تاریخی این کتاب، نظریات مختلفی بیان شده است. ظاهراً معصوم علیشاه، نخستین کسی است که به این موضوع اشاره کرده است؛ او میگوید: «افسوس که بسیاری از افسانهها را در آن کتاب درج کرده و از اعتبارش کاسته است» (همانجا). گلچین معانی هم در صحت برخی از مطالب هفتاقلیم، تردید روا داشته، و گفته است: «با آنکه هفتاقلیم رویهمرفته کتاب خوبی است، ولی خالی از سهو و خطا نیست؛ ازجمله قطعهای از انوری را که در تمام نسخ خطی و چاپی دیوان او هست، با شأن نزولی به بهاءالدین محمد بن مؤید بغدادی نسبت داده است» (همان، 2 / 413). براون هم با زبانی نقادانه میگوید که در تذکرههایی مانند هفتاقلیم، اطلاعات موثقی مانند تاریخ تولد، وفات، صفات و اخلاق شاعران، به دست نمیآید (3 / 287)؛ ولی قزوینی این کتاب را نفیس، مفید و مهم برشمرده است (2 / 296-297).ترتیب و تبویب هفتاقلیم، براساس یک نظم جغرافیایی است. این کتاب به 7 طبقه (اقلیم)، براساس اقالیم هفتگانۀ زمین، تقسیم، و در هر اقلیم شهرهای مهم آن معرفی شده است. رازی هنگام شرح هر اقلیمی از اقالیم سبعه، نخست طول، عرض و مساحت تقریبی آن اقلیم را بیان کرده، سپس به موقعیت جغرافیایی و مسائل تاریخی آن پرداخته و پس از آن، شهرهای عمده و در برخی موارد حتى شهرهای کوچک آن را معرفی کرده است. او در شرح هریک از این شهرها، به حدود جغرافیایی، تاریخ بنا، نام بانی، علت پیدایش، نام قدیم و جدید، وجه تسمیۀ آن شهر، و در پایان به معرفی شخصیتهای معروف آن شهر، اعم از پادشاهان، وزیران، امیران، عالمان، عارفان، مشایخ و شاعران پرداخته، و شرح حال هریک را جداگانه آورده است. او بدین ترتیب، تراجم 560‘1 تن از شاعران، عارفان، امیران و سلاطین هر شهر و منطقه را در کتاب خود درج کرده است.ناگفته نماند که بسیاری از شهرهای اقالیم هفتگانه که نامشان در این کتاب آمده است، از نظر جغرافیایی با یکدیگر رابطۀ منطقی ندارند و هرکدام در مناطق مختلف جغرافیایی قرار دارند (در باب اقالیم هفتگانه از دیدگاه امین احمد رازی، نک : سراسر کتاب).از هفتاقلیم نسخههای خطی فراوانی در کتابخانههای ایران، شبهقاره و اروپا باقی مانده است؛ کهنترین نسخه، متعلق است به کتابخانۀ مدرسۀ سپهسالار که در 1024 ق / 1616 م کتابت شده است (نک : منزوی، خطی ... ، 11 / 738- 739؛ نیز گلچین، تاریخ، همانجا؛ نقوی، 121-123؛ طاهری، 1 / 12).از این اثر تاکنون چاپهای مختلفی هم صورت گرفته است؛ ازجمله در سالهای 1918، 1927 و 1939 م، 3 اقلیم اول از اقالیم هفتگانه، همراه با حواشی انگلیسی، در کلکته به چاپ رسید، و در 1340 ش، تمام هفتاقلیم، به کوشش جواد فاضل، در 3 مجلد ــ البته بسیار مغلوط ــ در تهران چاپ شد. بیانصافی اسـت اگر متذکر نشویم که همین چاپ، نیاز اغلب محققان را تا 1378 ش برآورده کرده است. آخرین چاپ این اثر و منقحترین آن در نوع خود، در 1378 ش، بود که به کوشش محمدرضا طاهری، در 3 مجلد، در تهران صورت گرفت (نک : مشار، 1 / 683-684؛ گلچین، همان، 2 / 411).
اوحدی بلیانی، محمد، عرفات العاشقین، به کوشش محسن ناجی نصرآبادی، تهران، 1388 ش؛ براون، ادوارد، تاریخ ادبی ایران، ترجمۀ علیاصغر حکمت، تهران، بیتا؛ رازی، امین احمد، هفتاقلیم، به کوشش محمدرضا طاهری، تهران، 1378 ش؛ رضازادۀ شفق، صادق، تاریخ ادبیات ایران، تهران، 1321 ش؛ سام میرزا صفوی، تحفۀ سامی، به کوشش حسن وحید دستگردی، تهران، 1314 ش؛ صفا، ذبیحاللٰه، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1378 ش؛ طاهری، محمدرضا، مقدمه بر هفتاقلیم (نک : هم ، رازی)؛ قزوینی، محمد، مقالات، به کوشش عبدالکریم جربزهدار، تهران، 1363 ش؛ گلچین معانی، احمد، تاریخ تذکرههای فارسی، تهران، 1350 ش؛ همو، کاروان هند، مشهد، 1369 ش؛ مشار، خانبابا، مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی، تهران، 1340 ش؛ معصومعلیشاه، محمدمعصوم، طرائق الحقائق، به کوشش محمدجعفر محجوب، تهران، 1345 ش؛ منزوی، خطی مشترک؛ همو، فهرستواره؛ نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی، تهران، 1363 ش؛ نقوی، علیرضا، تذکرهنویسی فارسی در هند و پاکستان، تهران، 1343 ش؛ هدایت، رضاقلی، مجمع الفصحا، بـه کـوشش مظاهـر مصفـا، تهـران، 1382 ش.
علی میرانصاری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید