صفحه اصلی / مقالات / دوالک بازی /

فهرست مطالب

دوالک بازی


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : چهارشنبه 3 آذر 1400 تاریخچه مقاله

دَوالَکْ‌بازی، یا دوال‌بازی، یکی از بازیهای بُردوباختی، همراه با تردستی و فریب‌کاری که بیش از هزار سال در جامعۀ ایران پیشینه دارد و به آن تسمه‌بازی نیز می‌گویند.
نیرنگ و فریبی که استاد دوالک‌باز در بازی به کار می‌برد، سبب شده است که در فرهنگ و ادب فارسی «دوالک‌باز»، «دوال‌باز» و «تسمه‌باز»به‌کنایه به معنای ترفندگر و افسون‌کار، و «دوالک‌باختن»، «بازی دوالک» و «تسمه‌باختن» به معنای نیرنگ‌زدن و فریب‌دادن، به کار رود (بلوکباشی، در فرهنگ ... ، 163، نیز برای شاهدمثالهای این واژه‌ها در اشعار شاعران، نک‍ : 163-164).

واژه‌شناسی

دوالک و دُواله، مصغر واژۀ دوال (تسمۀ چرمین) و آن دوال کوچکی است که با آن قمار بازند (نک‍ : سروری، آنندراج، برهان ... ، ذیل واژه). دویره را نیز صورت دیگری از دواله و دوالک به معنای نوعی بازی قمار آورده‌اند (نک‍ : همان، ذیل دویره و دواله). کهن‌ترین فرهنگی که شرح کوتاه و روشنی از روش بازی دوالک‌بازی آورده، بهار عجم (2 / 1014) است که فرهنگهای دیگر، مانند آنندراج آن تعریف را عیناً نقل کرده‌اند. «تسمه‌بازی» را نیز دوال‌بازی و قماری که مردم در آن بسیار فریب خورند، آورده‌اند (همان، 1 / 516).
در میان مردم تهران و برخی از شهرهای ایران، این بازی به تسمه‌بازی، چَنبَره‌بازی، گئه‌بازی (گُئه یا گُوِه: قطعه چوب یا آهنی کلفت و سرپهن و نوک‌تیز که برای باز نگه‌داشتن شکاف دوال در آن فرومی‌کنند) یا گوبازی، کمر یا کمربندبازی، قِییش‌بازی (قییش: ترکی، به معنای چرم و کمربند چرمی) و کَمَراُیُونُ (کمر: کمربند + اُیُون: ترکی، به معنای بازی) (اینها جدا از نوعی بازی کودکان با کمربند است که به همین نام خوانده می‌شود) شناخته می‌شده است (بلوکباشی، بازیها ... ، 103).
به‌سبب کاربرد مفهوم اصطلاحی و کنایه‌ای «دوالک‌باختن» و «دوالک‌باز» در ابیاتی از ناصر خسرو (394-481 ق): ای منافق، یا مسلمان باش یا کافر به دل / چونت باید با خداوند این دوالک باختن؛ خار یابد همی ز من در چشم / دیو بی‌حاصل دوالک‌باز (ص 432، نیز 281)، یا «بازی دوالک» در این بیت از ابوالفرج رونی: با معجز انبیا چه باشد / زرّاقی و بازی دوالک (ص 179)، می‌توان به رواج و معروفیت فراوان این بازی در جامعۀ ایران سدۀ 5 ق / 11 م پی برد. عطار (سدۀ 6 ق) نیز در الٰهی‌نامه در «حکایت سلطان محمود با مرد دوالک‌باز» (ص 298) در آنجا که می‌گوید: «به ره مردی دوالک‌باز می‌شد» و «دوالک‌بازی آموزی تو با شاه» مستقیماً به این بازی اشاره می‌کند.

شیوۀ بازی

ابزارهای این بازی یک دُوال یا دَوال نرم و نازک به پهنای دو سانتی‌متر و درازای تقریباً یک متر، و یک میلۀ چوبی یا فلزی کوتاه به درازای تقریبی 15 سانتی‌متر، به نام شاخ است. پشت و روی دوال یک‌رنگ و یک‌شکل، و یک سر شاخ تراشیده و نوک‌دار است.
به هنگام بازی، دوالک‌‌باز دوال را از طول تا و دولا می‌کند و ته دوال را تای دیگر می‌زند و در آن 3 حفره ایجاد می‌کند و دوال را دور آنها می‌پیچد و آن را روی زمین، چهار‌پایه، یا زانوی خود قرار می‌دهد. در این هنگام شاخ را به داوزننده (کسی که با دوالک‌باز گرو و شرط می‌بندد) می‌دهد تا آن را در حفره‌ای که اصلی می‌پندارد، قرار دهد. پس از قراردادن شاخ در یکی از حفره‌ها، دوال‌باز دو سر دوال را باهم می‌کشد و پیچهای دوال را باز می‌کند. درصورتی‌که داوزننده شاخ را در حفرۀ اصلی قرار داده باشد، دوالک‌باز برای خنثى‌کردن آن به هنگام کشیدن دوال، یک سر آن را در پیچ نخست، به گونه‌ای که از چشم داوزننده پنهان ماند، رها می‌کند و در پیچ بعد آن را می‌گیرد و با این کار دوال را پشت به رو و جای اصلی حفره را عوض می‌کند تا شاخ در بیرون از حفرۀ اصلی قرار گیرد. دوالک‌باز با چنین تردستی و حیله‌ای همیشه برندۀ داو خواهد بود (بلوکباشی، همان، 52-53).

پایگاه اجتماعی دوالک‌بازان

دوالک‌بازان که آنها را «مشتی ابله‌دلِ دوالک‌باز / آستین‌کوتهان دست‌دراز» ( آنندراج، ذیل دوالک‌باز) توصیف کرده‌اند، از مردم ولگرد و تهی‌دست جوامع شهری بودند که در پی معاش از راه دوالک‌بازی و نیرنگهای دیگر روزگار می‌گذراندند. قومیت دسته‌ای از آنان را نظامی (ص 25) زنگی معرفی می‌کند: رگ آن خون بر او دوال‌انداز / راست چون زنگی دوالک‌باز (نیز‌ نک‍ : وحید، 66).
تا چندی پیش در بیشتر شهرهای ایران جمعی تسمه‌باز یا دوالک‌باز از قومها و فرهنگهای مختلف به این کار اشتغال داشتند. در تهران بیشتر دوالک‌بازها از کولیان و سیاهان مهاجر جنوب ایران بودند که در محلات جنوب و جنوب غربی شهر و در اماکن عمومی تهران مانند قهوه‌خانه‌ها، روسپی‌خانه‌ها و سرگذرهای پر‌رفت‌و‌آمد، بساط می‌گستردند (بلوکباشی، همان، 59-60).

مآخذ

آنندراج، محمدپادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1363 ش؛ ابوالفرج رونی، دیوان، به کوشش محمود مهدوی دامغانی، مشهد، 1347 ش؛ برهان قاطع؛ بلوکباشی، علی، بازیهای کهن در ایران، تهران، 1386 ش؛ همو، در فرهنگ خود زیستن و به فرهنگهای دیگر نگریستن، تهران، 1388 ش؛ بهار عجم، لاله‌تیک چندبهار، به کوشش کاظم دزفولیان، تهران، 1380 ش؛ سروری، محمدقاسم، مجمع الفرس، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1340 ش؛ عطار نیشابوری، فریدالدین، الٰهی‌نامه، به کوشش هلموت ریتر، استانبول، 1940 م؛ ناصر خسرو، دیوان، به کوشش حسن تقی‌زاده، تهران، 1361 ش؛ نظامی گنجوی، هفت‌پیکر، تهران، 1340 ش؛ وحید دستگردی، حسن، گنجینۀ گنجوی، تهران، 1318 ش.

علی بلوکباشی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: