صفحه اصلی / مقالات / درختان مقدس /

فهرست مطالب

درختان مقدس


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : شنبه 7 دی 1398 تاریخچه مقاله

دِرَخْتانِ مُقَدَّس، درختانی که از دیرباز به سببهای گوناگون در ذهنیت فرهنگی مردم سرزمینهای جهان، قداست و تبرک یافته‌اند.
برخی درختان در فرهنگ بسیاری از اقوام باستانی جهان جایگاهی ویژه داشته، و نمادی از ایزد، کیهان، زایش و باروری، دانش و حیات به شمار می‌رفته‌اند. افزون‌برآن، کهن‌سالی، سرسبزی، باززایی و جوان‌شدن شاخه‌های درخت هم انگیزه‌ای برای تقدس و برکت‌زایی این درختان بوده است. برخی اقوام، درخت را همچون عناصر دیگر طبیعت، مانند آبْ مقدس می‌پنداشتند و از آن یاری و برکت می‌طلبیدند (الیاده، 259 بب‍‌ ؛ هال، 285؛ کویاجی، 20-21، 23؛ نیز نک‍ : بهار، 93-94؛ بوسه، 165). اندیشۀ حرمت به درخت در معنایی عام، و تقدس برخی درختان در معنایی خاص، در متون مقدس ادیان مختلف نمود یافته است. در این دست متون، درختْ صورت مثالی و نماد تطور و نوشُدگی انگاشته شده که یادآور اسطورۀ بازگشت جاودانه به اصلی واحد است (بوکور، 21).
در‌هم‌آمیختگی باورها و اعتقادات با برخی مفاهیم دینی در طول تاریخ، و انگیزۀ پدیدآمدن باورهایی خاص دربارۀ برخی از درختان موجب شده است که از منظر مردم حاجتمند مقدس شمرده شوند و به آنها تبرک و توسل جویند. باورها و آیینهای گوناگون مردم جوامع مختلف دربارۀ قداست این‌گونه درختان را می‌توان در دینهای ابتدایی و رسمی جست‌وجو کرد (برای تقدس درختان، نک‍ : اسمیث، 84 ff.؛ الیاده، همانجا).
در نگاه انسان، درخت با سبزینگی و دگردیسی‌اش در بستر فصول، بیش از یک پدیدۀ طبیعی و معمولی نمود داشته و در فرهنگ ذهنی او، بیانگر رابطه‌ای رمزآمیز میان ریشه و تنه و شاخه‌های درخت با جهان سفلی یا دوزخ، جهان میانی یا زمین، و جهان والا یا بهشت بوده است (بروس، 4).
بسیاری از باورهای ابتدایی دربارۀ درختان را می‌توان در ادیان یهودیت، مسیحیت، هند وبودایی، و ادیان باستانی مصر وشمال افریقا، و نیز ادیان ایرانی جست‌وجو کرد. با ظهور اسلام، مجموعه‌ای از باورهای کهن عرفی و دینی ایرانیان دچار دگرگونی شد و صورت اسلامی یافت. باور به درخت کیهان، درخت حیات، درخت باژگون، درخت معرفت و جز آنها نمونه‌هایی از این دسته باورها هستند (بوکور، 9، 12-16؛ الیاده، 26 بب‍ ؛ بروس، 4- 8؛ لکلر، 369 ff.).
اهمیت اساطیری و تقدس گیاه و درخت در فرهنگ دینی ایرانیان، کم‌و‌بیش به اسطورۀ آفرینش مشی و مشیانه (آدم و حوای ایرانی) از ساقۀ ریواس بازمی‌گردد (بندهش ... ، 93-96؛ نک‍ : یاحقی، 220-221). در متون زردشتی، به درختی همه‌تخمه در دریای فراخکرد اشاره می‌شود که خواص دارویی داشته، و سرچمشۀ انواع گیاهان بوده است ( گزیده‌ها ... ، 3: 39-40؛ بندهش، 85؛ نیز نک‍ : فربود، 46، 52). همچنین طبق روایاتی، درخت سرو را که مقدس انگاشته می‌شود، زردشت از بهشت آورد و در کنار آتشکده‌ای کاشت. افزون‌بر درخت سرو، درختان و گیاهان دیگری چون هوم، انار، انگور و جز آنها نیز در فرهنگ ایران، مقدس به شمار می‌آمده، و مظهر برکت شمرده می‌شده‌اند. امروزه می‌توان ردی از این باور را در برخی مناطق ایران یافت (یاحقی، 248، نیز 106-107، 456؛ مهدی‌حسن، سراسر مقاله؛ حسن‌زاده، 71).
درخت نزد اقوام مسلمان نیز قداست داشته، و برخی یادکردهای قرآنی بر اهمیت و تقدس آن افزوده است. در برخی آیات، درخت دست‌مایۀ داستانهایی عبرت‌آموز بوده، و از رویدادهای زندگی پیامبرانی چون آدم، نوح و موسى (ع) نشئت گرفته است. برای نمونه، می‌توان به داستان حضرت آدم و درخت ممنوعه (نک‍ : بقره / 2 / 35) اشاره کرد که از آن با نام درخت حیات یاد شده است. در این داستان حتى خوردن میوۀ آن درخت، سبب جاودانگی دانسته شده است (نیز نک‍ : پیدایش، 22:3). در قرآن کریم، در بیان داستان حضرت آدم در بهشت، از سویی آدم و حوا از خوردن میوۀ درخت ممنوع بازداشته می‌شوند، و از سویی دیگر، پس از اغوای ابلیس و خوردن از میوۀ درخت، درنهایت چشمهایشان گشوده می‌شود و از برگ همان درخت برای پوشش و ستر عورت استفاده می‌کنند (اعراف / 7 / 19-22؛ طه / 20 / 120-121). نمونۀ دیگر داستان طوفان نوح نبی (ع) در عهد عتیق است که چنین مفهومی از آن به دست می‌آید. بنابر این داستان، زمانی پس از وقوع طوفان، هنگامی که کبوتری برگ زیتونی را برای آن پیامبر می‌آورد، نوح وجود آن برگ را نشانی از زندگی و حیات بر روی زمین یاد می‌کند (سیوطی، 3 / 331؛ نیز نک‍ : پیدایش، 10:8-11).
سخن‌گفتن پروردگار با حضرت موسى (ع) همراه آتش فروزانی از ورای درختی افراخته در بیابان (نک‍ : قصص / 28 / 30؛ طه / 20 / 10-12)، تصریح برخی آیات به زایمان حضرت مریم در زیر درخت خرما و خوردن میوۀ آن (مریم / 19 / 22-25؛ نک‍ : ثعالبی، 590)، هر کدام نشانی از تقدس و ارزش درخت دارد. یکی از تعابیر تأمل‌پذیر دربارۀ درخت در قرآن کریم، تشبیه مؤمن به درخت است که ریشه در زمین و سر به آسمان دارد (ابراهیم / 4 / 24-25). در مقابل، در قرآن کریم از درخت زَقّوم به‌عنوان درختی جهنمی نیز برای ستمکاران سخن به میان آمده، که میوۀ آن خوراک ایشان است (صافات / 37 / 62، 64).
 بنا‌به نقل بلوکباشی از الیاده (نک‍ : ه‍ د، پنجۀ مریم)، هر گیاه به ذات خود مقدس، و ازلحاظ معنوی ارزشمند و معتبر نیست. در واقع، ارزش قدسیانۀ گیاهان به شخصی مقدس، به یک نمونۀ مثالی، و یا مجموعه‌ای از اعمال آیینی و تکرار عباراتی که پنداشته می‌شود گیاهان را از عالم مادی غیرمقدس جدا می‌کند، وابسته است. بدین ترتیب، مردم گیاهانی که آنها را دارای نیرویی ورای طبیعی و خاصیتهای جادویی ـ درمانی می‌پندارند، به قدیسان پیوند می‌دهند (الیاده، 296؛ نیز نک‍ : وسترمارک، 119).
در باور شیعیان، امامان (ع) به جهت داشتن نیرویی فراطبیعی و قدسی، توان اثرگذاری در زندگی انسانها و پدیده‌های طبیعی را دارند و می‌توانند از انسانهای حاجتمند و شایستۀ برخورداری از فیض قدسی، رفع نیاز بکنند. ازاین‌رو، عوام همواره بر انگاره‌سازی از کرامات امامان، مزار مقدسان، خاک، سنگ و درخت که به نوعی به ایشان منسوب‌اند، تمایل داشته‌اند (اسدیان، 468؛ هاکس، 118؛ نیز نک‍ : ه‍ د، حسین <ع>، امام، بخش زمینه‌ساز فرهنگ عاشورایی).
در طول زمان و در بومهای مختلف، مجموعۀ اندیشۀ دینی دربارۀ درخت، ضمن آنکه در آثار دینی ازجمله تفاسیر، شاخ و برگ فراوان یافت، با باورها و اعتقادات عرفی مردم نیز درآمیخت. این امر سبب بروز طیف گسترده‌ای از باورهای فرهنگ عامه شد. برخی متون، درخت را نمایانگر رشد و بالندگی و تکامل دانسته، و انگارۀ نسب‌شناسی به شمار آورده‌اند. نمونه‌ای از این تشبیه و استعاره را می‌توان در سِفر اشعیا مشاهده کرد (نک‍ : 13:6، 1:11؛ نیز نک‍ : بوکور، 25-26). باور به آفرینش انسان از درخت، بر پاره‌ای از مراسم آیینی، جادویی و عرصه‌های هنری و فرهنگی اقوام مختلف تأثیرگذار بوده است (همو، 19؛ نیز نک‍ : طاهری، 44-45).
تجلی این پندار در ادبیات داستانی و اشعار و هنر را می‌توان در وصف درختانی ازجمله درخت واق‌واق ملاحظه کرد (نک‍ : اسدی طوسی، 172؛ عبدالله‌اوا، 117، تصویر 81؛ طاهری، همانجا). در بعضی از منابع، میوه‌های درخت واق‌واق / وقواق آدمیزاد دانسته شده‌اند و برخی منابع نیز به سخنگوبودن آنها اشاره داشته‌اند (بیرونی، 1 / 164؛ حدود ... ، 59-60؛ قزوینی، 102؛ بکران، 91؛ برای نمونه، شبیه چنین درختانی با سر شیاطین در جهنم، نک‍ : صافات / 37 / 64-65). همچنین می‌توان به رویش گیاه از خون انسان سخن گفت؛ مانند روییدن درختی از خون سیاوش که در برخی منابع به آن اشاره شده است (فردوسی، 3 / 168؛ نیز نک‍ : برهان ... ، 2 / 796؛ قائمی، 69). روایاتی نیز به روییدن درخت از برخی از اعضای بدن انسان اشاره دارند؛ برای نمونه، نوشته‌اند که آستیاگ (نام آخرین پادشاه ماد) در خواب دید که از شکم ماندانا دخترش (مادر کورش) تاکی روییده است (هرودت، 84؛ برای اطلاع بیشتر، نک‍ : آیدنلو، 70؛ بهار، 95).
این چنین مفاهیمی در داستانهای ایرانی رسوخ کرده، و در قصه‌هایی مانند داستان «نارنج و ترنج» شاهد آنیم که فرد بی‌گناهی که کشته شده است، زندگی این جهانی خود را به شکل یک گیاه ادامه می‌دهد (افشاری، 65-66، 70، نیز برای خلاف این داستان، رویش گیاه از خون ظالم، و برای دیگر داستانها، نک‍ : ص 66، 67). نظامی نیز در مثنوی خسرو و شیرین، به روییدن درختی از دستۀ یک تیشه اشاره دارد؛ تیشه‌ای که فرهاد با شنیدن خبر مرگ شیرین آن را به سویی پرت می‌کند: از آن دسته برآمد شوشۀ نار / درختی گشت و بار آورد بسیار (ص 430).
روییدن گیاه از آب چشم حضرت آدم در برخی روایات (بلعمی، 1 / 87، 89؛ نیز نک‍ : آیدنلو، 46)، بیانی دیگر از ارتباط انسان و درخت به شمار می‌رود. شاید به‌همین‌سبب، به باور مردم، سوزاندن و یا شکستن شاخه و یا تنۀ درختان کاری نادرست شمرده شده است و باعث کوتاه‌شدن عمر صدمه‌زننده به درخت می‌شود (ماسه، I / 217؛ فرهادی، 321؛ باستانی، 321؛ نیلوفری، 541؛ نوبان، 79). به گفتۀ مؤلف تاریخ بیهق، هرکه در قطع سرو کاشمر ــ از درودگـر و آهنگـر و شاگـردان ایشان و جـز آنها ــ شرکت داشتند، همه به هلاکت رسیدند (نک‍ : بیهقی، علی، 283).
از روزگاران کهن تا به امروز، مردم کنار درختان مقدس قربانی، و نذرونیاز می‌کرده، و به آنها دخیل می‌بسته‌اند (ازرقی، 1 / 130؛ چریکف، 19؛ لهسایی‌زاده، 90؛ برای برخی رفتارهای دیگر، نک‍ : ماسه I / 219؛ مصطفوی، 1 / 11؛ برای قربانی در آیین باران‌خواهی پای درخت، نک‍ : فرهادی، 320). برپایۀ روایتی، اصحاب رَسّ پرستندۀ درخت صنوبری بودند به نام «شاه درخت» که یافث بن نوح آن را کاشته بود و هر سال روز عید، این قوم به دور درخت جمع می‌شدند و تکه پارچه‌هایی بر این درخت می‌بستند و به دعا و قربانی‌کردن مشغول می‌شدند (نک‍ : ه‍ د، اصحاب رس). همچنین می‌توان به پرستش درخت در میان مردم نجران اشاره کرد که درخت بزرگی را با زیور می‌آراستند و به زیارت آن می‌پرداختند (نک‍ : ه‍ د، اصحاب اخدود). بنابه گفتۀ گردیزی، مشابه چنین عملی در اطراف سریر (ناحیه‌ای در داغستان) رایج بود و مردم به زیارت درختی بدون بَر می‌رفتند و هر چهارشنبه از هر نوع میوه‌ای، بر شاخه‌های آن می‌آویختند و آن را سجده می‌کردند و به مراسم قربانی می‌پرداختند (ص 401). رشیدالدین فضل‌الله نیز از مراسم مغولان یاد می‌کند که به درخت، نشان و جامه‌های رنگارنگ می‌بستند و به زیارت مشغول می‌شدند (ص 141-142).
قرار گرفتن مزاری مقدس یا امامزاده‌ای در کنار درختی سبب شده است تا این دو به یکدیگر پیوند بخورند، و مزار و درخت، هر دو، مقدس شمرده شوند و به آنها توسل جویند و نذرونیاز کنند (الئاریوس، 88؛ اسمیث، 172-173؛ نیز نک‍ : ه‍ د، بی‌بی شهربانو، بقعه). در میان برخی اقوام، ضمن کنار هَمایی مکانی مقدس و درخت، استحاله‌ای صورت گرفته و آن مکان یا مزار به نام آن درخت شهرت یافته است؛ ازجمله مسجد سرو در حومۀ سروستان فارس (همایونی، 68؛ نیز افشاری، 71؛ جوادی، 46). برای این رمزوارگی، و تقدس و دخیل‌بستنها، زمان و تاریخی نیز در نظر می‌گرفته‌اند؛ چنان‌که بهترین زمان برای توسل و دخیل‌بستن به این درختان پیش از طلوع آفتاب (ماسه، همانجا)، در شبهای جمعه (معیرالممالک، 16)، و گاهی در 21 رمضان و روز عاشورا بوده است (بلاغی، 2 / 237).
در برخی نقاط، به هنگام گره‌زدن پارچه به شاخه‌های درختان مقدسی که با نامهایی چون درخت نظرکرده، درخت مراد یا درخت فاضل شهرت دارند (ایازی، 234؛ همایونی، همانجا؛ بهار ... ، ذیل درخت فاضل؛ برای نامهای دیگر، نک‍ : ستوده، 1 / شش ـ هفت؛ نیز نک‍ : ه‍ د، دخیل‌بستن)، اشعاری می‌خوانده‌اند (رضایی، 146-147). گاه مردم برگ درخت را برای سلامت یا برآورده‌شدن حاجات به گرو، یا تبرک همراه خود می‌برده‌اند (باستانی، همانجا). در مراسم باران‌خواهی نیز در برخی مناطق، روپوش قرآن را شسته و به درخت می‌بندند (گلریز، 1 / 406).
بنابر باورهای عامه، هر یک از اجزاء درخت یا رنگ سبز برگ درختان در زندگی مردم نقشهای گوناگونی ایفا می‌کرده‌اند (نک‍ : به‌آذین، 60؛ بهروزی، 52). رمانندگی یکی از انواع این نقشها بوده است. افزون‌بر درختان، برخی گیاهان مانند روناس و اسفند نیز در دفع چشم‌زخم نقش داشته‌اند و نگهداری مقداری از آنها در خانه توصیه شده است (نک‍ : نوری، محمدیوسف، 1 / 627؛ نیز ه‍ د، اسفند).
اعراب بر این باور بودند که وجود رماننده‌هایی ازجمله صمغ سیاه درخت سَمُره (طَلح یا اُم غیلان)، کودکان را از گزند ارواح خبیث و هر نوع چشم‌زخمی به دور می‌داشته است (نک‍ : نوری، یحیى، 574-575). همچنین معتقد بودند که برای رماندن جنیان برخی از انواع گیاهان و درختان را باید در خانه نگاه داشت. در فرهنگ بومی شمال افریقا همراه‌داشتن عودالصلیب را سبب دورکردن جنیان و جانوران زیان‌کار از انسان می‌پنداشتند (نک‍ : ه‍ د، 18 / 545؛ برای جایگاه و نوع استفاده از عودالصلیب میان ترسایان، نک‍ : آنندراج، ذیل واژه).
کاربرد میوۀ برخی درختان در مراسم شادی همچون عروسی، نوروز، سیزده‌به‌در، شب یلدا و جز آنها در ایران و حوزه‌های جغرافیای فرهنگی ایرانی به نقش تقدس و رمانندگی آنها اشاره دارد (بلوکباشی، شب ... ، 71-72، 89؛ کیانی، 281، 293؛ جهانی، 143). پختن سمنو، سبزکردن حبوبات و یا نهادن برخی از میوه‌های درختانی مانند سیب، انار، و گردو بر سر سفرۀ هفت‌سین از این موارد است (مددلی، 211؛ عبدلی، 215). نقش درمانی برخی از اجزاء انواع درختان نیز در این مجموعه از باورها جای می‌گیرد (بیهقی، حسینعلی، 22). در مراسم خاک‌سپاری مردگان هم بنابر رسم شیعیان ایران، ترکۀ درخت بید یا انار را در زیر بغل متوفا می‌گذاشتند (بلوکباشی، «آیین ... »، 76).
در میان باورهای عامه، برخی از درختان در عین مقدس‌بودن، نحس نیز شمرده می‌شده‌اند. برای نمونه، می‌توان به درختانی چون گردو، لور و یا سرو اشاره کرد. برخی گردو را درخت پریان دانسته‌اند و معتقدند که خوابیدن زیر آن سبب مرگ و یا جنّی‌شدن افراد می‌شود. با نوعروسان نیز هنگام ردشدن از کنار درخت گردو، وسیله‌ای فلزی، برای رماندن جنیان همراه می‌کردند تا از شر آنها در امـان بمـانند (قهرمانـی، بش‍ ؛ هـدایت، 120؛ نیـز نک‍ : اوزلی، III / 435). در مناطق جنوبی ایران، به‌ویژه بنادر و جزایر خلیج‌فارس، درخت لور مقدس پنداشته می‌شود. برای نمونه، در کیش می‌توان به درخت لور تنومندی اشاره کرد که مردم به آن دخیل می‌بندند (وزیری، 25). در همین منطقه، پای درخت لور را جایگاه ام صبیان (ه‍ م) دانسته‌اند (ساعدی، 121-122؛ برای چنین باوری، نیز نک‍ : بهار، همانجا). برای درامان‌ماندن از نحوست این‌گونه درختان، پارچه یا سکه‌ای تقدیم آن می‌کردند (پورکاظم، 202-203)، و برای دوری از نکبت و دورکردن نحوست، برخی درختان را می‌بریدند، مانند سروکهن‌سال فَریومَد که باور داشتند هرگاه چشم پادشاهی بر آن بیفتد، آن سال نکبت و نحوست همراه خواهد داشت (بیهقی، علی، 283). تیت از درختان سرو عظیمی در زیارتگاهی در شهرستان قلعه‌گاه یاد می‌کند که بنابر اعتقادات محلی، سرنگون‌شدن هر کدام از این سروها بدیُمن بوده و نشانۀ نازل‌شدن بلا خواهد بود (ص 24).
در ایران برخی از درختان چنار (ه‍ م) مقدس شمرده شده‌اند و برای آنها جایگاه و ارزش اعتقادی ویژه‌ای قائل‌اند. در ایران باستان، چنار و تاک هر دو بیانگر سلطنت و حکومتی پایدار و استوار بوده‌اند. برخی، چنار را نماد شاه، و تاک را مظهر استواری و دوام سلطنت می‌دانستند که خون شاهی از طریق آن به نسل دیگر می‌رسیده است (بهار، 96-97). در ایران باستان تاک را در خوابگاه شاه می‌آویختند (ادی، 33-34). در سراسر شرق باستان تاک را گیاه زندگی می‌دانستند (الیاده، 274). موبدان در روز مهرگان میوه‌هایی ازجمله انگور سپید برای پادشاه به ارمغان می‌آوردند و اعتقاد داشتند که خوردن آنها بسیاری از آفات و بلایا را دور می‌کند ( فرهنگ ... ، 2 / 2201). در اسطوره‌های ایرانی انگور نماد خون است و ازاین‌رو نماد نیروی زندگانی است (یاحقی، 107). همچنین بنابه باورهای عامه، چنار شاهِ درختها ست و به خانواده و زمین برکت می‌بخشد و موجب بارداری و سلامت زنان می‌شود و ازاین‌رو در برخی مناطق چنارهای کهن را درخت مراد دانسته‌‌اند (همو، 170).
در میان ایرانیان درخت سرو مظهر جاودانگی و آزادگی است (همو، 245)؛ ازاین‌رو برخی میان درخت سرو و «عَلَم» در مراسم دهۀ محرم و عزای حسینی، نوعی ارتباط می‌یابند و معتقدند نقش سرو بر جبهۀ پیشین نخلهای عزا در حوزۀ کویر ایران، نقشی از سرو، یا احتمالاً صورت تحول‌یافتۀ درخت سرو است. وجه مشابهت‌دادن نخل عزاداری به درخت سرو آن است که قامت درخت نشان از عروج شهید دارد و دیگر اینکه درخت سرو با افکنده‌شدن از بین نمی‌رود، بلکه از پای درخت دوباره می‌روید و رمز حیات و مقاومت در برابر مصائب است (بلوکباشی، نخل‌گردانی، 42-43، 91؛ میرشکرایی، 55).
درخت بلوط یکی دیگر از درختانی است که با برخی از داستانهای دینیِ مربوط به پیامبران الٰهی و شخصیتهای عهد عتیق پیوند دارد (پیدایش، 1:18-3، 4:35؛ داوران، 9: 8-16؛ یوشع، 26:24؛ نیز نک‍ : حزقیال، 13:6). همچنین درختان دیگری چون کُنار، زیتون، زالزالک، عَرْعَرْ و به‌طورکلی درختانی کهن‌سال و تنومند در نقاط مختلف ایران از روزگاران گذشته تا به امروز مورد احترام بوده، و آنها را ستایش می‌کرده‌اند (الئاریوس، 88؛ پولاک، 238؛ هولتسر، 84؛ چریکف، 19؛ فقیری، 138؛ لهسایی‌زاده، 90؛ اسدیان و دیگران، 234-235؛ ماسه، I / 219).
برخی درختان تنومند و کهن‌سال (ستوده، 1 / شش)، درختان روئیده در قبرستان (لهسایی‌زاده، همانجا)، درختانی در حومۀ برخی شهرها (هولتسر، همانجا) و روستاها و کنار چشمه‌ها (فرهادی، 320؛ هاکس، 118)، و اطراف مقابر (چریکف، همانجا) ازجمله درختانی بوده‌اند که آنها را مقدس می‌شمرده و زیارت می‌کرده و بدانها تمسّک می‌جسته‌اند. انار (ه‍ م) نیز یکی از درختانی است که از قداست خاصی برخوردار بوده است؛ کاشتن درخت انار در کنار آتشکده‌ها و استفاده از شاخۀ درخت به‌عنوان بَرْسَم در مراسم آیینی زردشتی و مراسم ازدواج، نهادن میوۀ انار بر سر خوانهای نوروزی و مهرگان، و استفاده از آن برای جلوگیری از آل‌زدگی و رماندن آن، نشان از اهمیت و تقدس این درخت دارد ( المحاسن ... ، 275؛ یاحقی، 106؛ قهرمانی، بش‍ ؛ نیز برای آراستن سرستونهای معابد و کاخها در عهد سلیمان نبی با نقش انار، نک‍ : اول پادشاهان، 7: 18-20؛ برای اطلاع بیشتر، نک‍ : اسمیث، 488).
درختان و مفاهیمی از آنها تأثیر نمادین در آثار هنری داشته‌اند. برای نمونه، کنده‌کاری نقش تاک، میوۀ کاج، شاخۀ درخت خرما و برخی درختان دیگر بر روی جعبه‌ای از جنس عاج در اندلس متعلق به دورۀ امویان (محمد، 204) و یا نقش حک‌شدۀ تاک بر سنگ در قصر مَشتى از همان دوره، قطعه پارچۀ ابریشمی با نقش نخل از سدۀ 2 ق / 8 م از آسیای میانه و یا نقش سروی بر کاشی ستاره‌ای از کاشان سدۀ 8 ق از این جمله‌اند (برند، 30؛ بلوم، 81، تصویر 42؛ اتینگهاوزن، 422، تصویر 19).
در نمونه‌های متأخر نیز می‌توان به طراحی باغ مقبرۀ اکبر شاه (ه‍ م) که تصویری از یک بهشت جاودان با درختان انبوه دارد و نقوش اسلیمی (ه‍ م) در داخل بنا (نک‍ : ه‍ د، امانت خان؛ نیز بهشت در هنر اسلامی) و یا دیوارنگاری از دوره‌های کهن تا دورۀ معاصر اشاره کرد (شریف‌زاده، سراسر اثر). برخی از طرحهای متداول و اصلی در نگارگری سنتی ایران مانند اسلیمی را اگر برگرفته از درخت زندگی بدانیم، نمونه‌های انتزاعی آن از آغاز هزارۀ 3 ق‌م بر مهرهای به‌دست‌آمده از شوش و پس از آن بر آثار دیگر بخشهایی از ایران چون لرستان می‌یابیم (نک‍ : ه‍ د، اسلیمی).

مآخذ

آنندراج، محمد پادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1335 ش؛ آیدنلو، سجاد، «بن‌مایۀ اساطیری < روییدن گیاه از انسان> و بازتاب آن در شاهنامه و ادب پارسی»، مجموعۀ مقالات نخستین همایش ملی ایران‌شناسی، تهران، 1383 ش، ج 1؛ ادی، س. ک.، آیین شهریاری در شرق، ترجمۀ فریدون بدره‌ای، تهران، 1347 ش؛ ازرقی، محمد، اخبار مکة، به کوشش رشدی صالح ملحس، بیروت، 1403 ق؛ اسدیان خرم‌آبادی، محمد، «باورهای مردم گیلان»، کتاب گیلان، به کوشش ابراهیم اصلاح عربانی، تهران، 1374 ش، ج 3؛ همو و دیگران، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، تهران، 1358 ش؛ اسدی طوسی، علی، گرشاسب‌نامه، به کوشش حبیب یغمایی، تهران، 1354 ش؛ افشاری، مهران، تازه‌به‌تازه نو‌به‌نو، تهران، 1385 ش؛ الیاده، میرچا، رساله در تاریخ ادیان، ترجمۀ جلال ستاری، تهران، 1372 ش؛ الئاریوس، آدام، سفرنامه، ترجمۀ احمد بهپور، تهران، 1363 ش؛ ایازی، برهان، آئینۀ سنندج، تهران، 1371 ش؛ باستانی پاریزی، محمدابراهیم، خاتون هفت‌قلعه، تهران، 1362 ش؛ بروس، ژاک، «درخت مقدس»، ماهنامۀ پیام یونسکو، تهران، 1367 ش، شم‍ 224؛ برهان قاطع؛ بکران، محمد، جهان‌نامه، به کوشش محمدامین ریاحی، تهران، 1342 ش؛ بلاغی، عبدالحجت، تاریخ نائین، تهران، 1369 ق؛ بلعمی، محمد، تاریخ، به کوشش محمدتقی بهار و محمد پروین گنابادی، تهران، 1353 ش؛ بلوکباشی، علی، «آیین به خاک‌سپردن مرده و سوگواری آن»، ماهنامۀ پیام نوین، تهران، 1344 ش، شم‍ 9؛ همو، شب یلدا، تهران، 1394 ش؛ همو، نخل‌گردانی، تهران، 1380 ش؛ بندهش هندی، ترجمۀ رقیه بهزادی، تهران، 1368 ش؛ بوسه، هربرت، «تخت، کیهان و درخت زندگی در شاهنامه»، ارج‌نامۀ ایرج، به کوشش محسن باقرزاده، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1377 ش، ج 1؛ بوکور، مونیک دو، رمزهای زنده‌جان، ترجمۀ جلال ستاری، تهران، 1373 ش؛ به‌آذین، داریوش، «مراسم ازدواج زرتشتیان»، ماهنامۀ هنرومردم، تهران، 1348 ش، شم‍ 85؛ بهار، مهرداد، «درخت مقدس»، کتاب الفبا، تهران، 1352 ش، س 1، شم‍ 1‍؛ بهار عجم، لاله‌تیک چندبهار، به کوشش کاظم دزفولیان، تهران، 1380 ش؛ بهروزی، علینقی، «رنگ سبز علامت خوشبختی است»، ماهنامۀ هنرومردم، تهران، 1349 ش، شم‍ 99؛ بیرونی، ابوریحان، تحقیق ماللهند، ترجمۀ منوچهر صدوقی‌سها، تهران، 1362 ش؛ بیهقی، حسینعلی، «چهارشنبه‌سوری و مراسم آن در روستای لچه‌گوراب»، ماهنامۀ کیهان فرهنگی، تهران، 1365 ش، شم‍ 12؛ بیهقی، علی، تاریخ بیهق، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، بی‌تا؛ پورکاظم، کاظم، جامعه‌شناسی قبایل عرب خوزستان، تهران، 1375 ش؛ پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامـه، ترجمـۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1361 ش؛ تیت، ج. پ.، سیستان، مشهد، 1362 ش؛ ثعالبی، عبدالملک، ثمار القلوب، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، دارالمعارف؛ جوادی، شهره، «بازخوانی روایت باستانی < آب و درخت> در دوران اسلامی»، فصلنامۀ هنر و تمدن شرق، تهران، 1392 ش، س 1، شم‍ 1؛ جهانی برزکی، زهرا، برزک، نگین کوهستان، کاشان، 1385 ش؛ چریکف، سیاحت‌نامه، ترجمۀ آبکار مسیحی، به کوشش علی‌اصغر عمران، تهران، 1358 ش؛ حدود العالم، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1361 ش؛ حسن‌زاده، علیرضا، «رمز‌گشایی یک آیین»، کتاب ماه هنر، تهران، 1379 ش، شم‍ 29-30؛ رشیدالدین فضل‌الله، تاریخ مبارک غازانی، به کوشش کارل یان، هارتفرد، 1940 م؛ رضایی، جمال، بیرجندنامه، به کوشش محمود رفیعی، تهـران، 1381 ش؛ ساعدی، غلامحسين، اهـل هوا، تهران، 1345 ش؛ ستوده، منوچهر، از آستارا تا استارباد، تهران، 1351 ش؛ سیوطی، الدر المنثور، قاهره، 1314 ق؛ شریف‌زاده، عبدالمجید، دیوارنگاری در ایران، تهران، 1381 ش؛ طاهری، علیرضا، «درخت مقدس، درخت سخن‌گو و روند شکل‌گیری نقش واق»، دوماهنامۀ باغ نظر، تهران، 1390 ش، شم‍ 19؛ عبدلی، علی، «نوروز در تالش جمهوری آذربایجان»، مجموعه‌مقالات نخستین همایش نوروز، تهران، 1379 ش؛ عهد عتیق؛ فربود، فریناز و محمود طاووسی، «بررسی تطبیقی مفهوم نمادین < درخت > در ایران < با تأکید بر برخی متون ادبی و عرفانی ایران باستان و ایران اسلامی>»، دو فصلنامۀ مدرس هنر، تهران، 1381 ش، شم‍ 2؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش ع. نوشین و دیگران، مسکو، 1965ش؛ فرهادی، مرتضى، «گیاهان و درختان مقدس در فرهنگ ایرانی»، مجلۀ آینده، تهران، 1372ش،شم‍ 4-6؛ فرهنگ جهانگیری، حسین بن حسن انجو شیرازی، به کوشش رحیم عفیفی، مشهد، 1351 ش؛ فقیری، ابوالقاسم، گوشه هایی از فرهنگ مردم شیراز، شیراز، 1357 ش؛ قائمی، فرزاد، «از رپیهوین تا سیاوش»، فصلنامۀ جستارهای ادبی، مشهد، 1392 ش، شم‍ 4؛ قرآن کریم؛ قزوینی، زکریا، عجایب ‌المخلوقات، تهران، 1340 ش؛ قهرمانی مخسری، ام‌البنی، «درختان مقدس از اسطوره تا امروز»، گیلان ما (مل‍‌ )؛ کویاجی، ج. س.، اسطوره‌های ایران و چین، ترجمۀ کوشیار کریمی طاری، تهران، 1378 ش؛ کیانی، منوچهر، سیه‌چادرها، تهران، 1371 ش؛ گردیزی، عبدالحی، زین الاخبار ( تاریخ)، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، 1363 ش؛ گزیده‌های زادسپرم، ترجمۀ محمدتقی راشد محصل، تهران، 1366 ش؛ گلریز، محمدعلی، مینودر یا باب الجنة قزوین، تهران، 1368 ش؛ لهسایی‌زاده، عبدالعلی و عبدالنبی سلامی، تاریخ و فرهنگ مردم دوان، شیراز، 1380 ش؛ المحاسن و الاضداد، منسوب به جاحظ، قاهره، 1350 ق / 1932 م؛ محمد، سعاد ماهر، الفنون الاسلامیة، قاهره، 1986 م؛ مددلی، عین‌الله، «عید نوروز در جمهوری آذربایجان»، مجموعه‌مقالات نخستین همایش نوروز، تهران، 1379 ش؛ مصطفوی، محمدتقی، آثار تاریخی طهران، به کوشش هاشم محدث، تهران، 1361 ش؛ معیرالممالک، دوستعلی، یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه، تهران، 1362 ش؛ معین، محمد، مزدیسنا و تأثیر آن در ادبیات پارسی، تهران، 1326 ش؛ مهدی حسن، س.، «افدرا و درخت انار در آیین جاودانگی در ایران باستان»، ترجمۀ نوذر جلیلی، ماهنامۀ چیستا، تهران، 1370 ش، شم‍ 79؛ میرشکرایی، محمد، «محرم و نشانه‌های نمادین»، کتاب ماه هنر، تهران، 1383 ش، شم‍ 75 و 76؛ نظامی گنجوی، خسرو و شیرین، به کوشش بهروز ثروتیان، تهران، 1366 ش؛ نوبان، مهرالزمان، «چشمه‌ها، قدمگاهها و درختان نظرکرده»، کتاب ماه هنر، تهران، 1380ش، شم‍ 31 و 32؛ نوری، محمدیوسف، مفاتیح الارزاق یا کلید در گنجهای گهر، به کوشش هوشنگ ساعدلو، تهران، 1381 ش؛ نوری، یحیى، اسلام و عقاید و آراء بشری، تهران، 1354 ش؛ نیلوفری، پرویز، «درخت گز در شاهنامۀ فردوسی»، ماهنامۀ وحید، تهران، 1355 ش، شم‍ 198؛ وزیری، سعید، «کیش»، ماهنامۀ رشد معلم، تهران، 1377 ش، شم‍ 139؛ هاکس، م.، ایران: افسانه و واقعیت، ترجمۀ محمدحسین نظری‌نژاد و دیگران، تهران، 1368 ش؛ هال، جیمز، فرهنگ نگاره‌ای نمادها در هنر شرق و غرب، ترجمۀ رقیه بهزادی، تهران، 1380 ش؛ هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، 1334 ش؛ هرودت، تاریخ، ترجمۀ غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، 1363 ش؛ همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، تهران، 1348 ش؛ هولتسر، ارنست، ایران در یک‌صد‌وسیزده‌سال پیش، بخش نخست: اصفهان، ترجمۀ محمد عاصمی، تهران، 1355 ش؛ یاحقی، محمدجعفر، فرهنگ اساطیر، تهران، 1369 ش؛ نیز:

Abdullaeva, F. and Ch. Melville, The Persian Book of Kings, Oxford, 2008; Bloom, J. and Sh. Blair, Islamic Arts, London, 1994; Brend, B., Islamic Art, London, 2001; Eliade, M., Patterns in Comparative Religion, tr. R. Sheed, London / Sydney, 1971; Ettinghausen, R., Islamic Art and Archaeology Collected Papers, eds. M. Rosen-Ayalon and O. Grabar, Berlin, 1984; Guilan-e-ma. www.guilan-e-ma.ir / 2014 / 08 (acc. Nov.14, 2017); Lechler, G., «The Tree of Life in Indo-European and Islamic Cultures», Ars Islamica, Michigan, 1937, vol. IV; Massé, H., Croyances et coutumes persanes, Paris, 1938; Ouseley, W., Travels in Various Countries of the East, More Particulary Persian, London, 1829; Smith, W. R., Lectures on the Religion of the Semites, London, 1894; Westermarck, E., Pagan Survivals in Mohammedan Civilization, Amsterdam, 1973.

مهبانو علیزاده

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: