صفحه اصلی / مقالات / دارمی، ابوسعید عثمان بن سعید /

فهرست مطالب

دارمی، ابوسعید عثمان بن سعید


نویسنده (ها) :
آخرین بروز رسانی : پنج شنبه 14 آذر 1398 تاریخچه مقاله

دارِمی، ابوسعید عثمان بن سعید (200- ذیحجۀ 280 ق / 816- فوریۀ 894 م)، فقیه و متکلم اهل هرات. شهرت وی به دارمی به‌سبب انتساب به دارم بن مالک، از قبایل بنی‌تمیم است (نک‍ : سمعانی، 2 / 440؛ ابن‌اثیر، 1 / 404)؛ افزون‌برآن به سجستانی نیز ملقب است (ابن‌ابی‌حاتم، 3(1) / 153) که به‌سبب انتساب به سجستان بوده است.
دارمی برای فراگیری حدیث، به مناطق مختلفی ازجمله جرجان سفر کرد، و مشایخ بسیاری را ملاقات نمود (سهمی، 298؛ ذهبی، سیر، 13 / 319؛ سبکی، 2 / 302): در مصر، از سعید بن ابی‌مریم، عبدالغفار بن داود حرانی، نعیم بن حماد و کاتب اللیث؛ در عراق، از سلیمان بن حرب، سهیل بن بکار، احمد بن یونس، ابوربیع زهرانی و هیثم بن خارجه؛ در شام، از هشام بن عمار و هشام بن خالد؛ و در حجاز، از اسماعیل بن ابی‌اویس و بسیاری مشایخ دیگر حدیث شنید (ابن‌ابی‌حاتم، همانجا؛ ابن‌عساکر، 38 / 361-362؛ ذهبی، همان، 13 / 320؛ سبکی، 2 / 303). یحیی بن معین (د 233 ق / 848 م) از دیگر مشایخ دارمی است که سؤالات و روایت او از استاد در موضوع علم رجال (نک‍ : ذهبی، تذکرة ... ، 2 / 622)، در کتاب التاریخ وی آمده است (نک‍ : ص 41 بب‍‌ ). افزون‌بر‌این، علوم حدیثی و رجالی را از مشایخی همچون ابن‌مدینی (د 234 ق / 849 م) و احمد بن حنبل (د 241 ق / 855 م) اخذ نموده است (ابن‌عساکر، 38 / 362-363)؛ ازاین‌رو برخی او را از پیروان احمد بن حنبل شمرده، و نام وی را
 در طبقات حنابله ذکر کرده‌اند (ابن‌ابی‌یعلى، 1 / 221)؛ برخی نیز نام او را در شمار علمای شافعی آورده‌اند (عبادی، 46؛ سبکی، 2 / 302؛ ابن‌کثیر، 11 / 72-73)، و این ازآن‌رو ست که دارمی فقه را از ابویعقوب بویطی، شاگرد شافعی، کسب، و از وی روایت نموده است (همانجا؛ ابن‌عساکر، 38 / 363). درهرحال، دارمی در بین تمام مذاهب از جایگاه و منزلت حدیثی و روایی برخوردار بوده است.
شاگردان بسیاری از دارمی نقل کرده‌اند: زکریا بن احمد بن یحیى، احمد بن محمد بن عبدوس، مؤمل بن حسن ماسرجسی، احمد بن محمد حیری، حسن بن علی بن نصر طوسی، حامد الرفاء، و محمد بن ابراهیم صرام؛ نیز بسیاری دیگر از مناطق مختلف هرات و نیشابور در شمار شاگردان وی محسوب می‌گردند (سهمی، 298- 299؛ ابن‌عساکر، 38 / 362؛ ذهبی، سیر، 13 / 320-321؛ سبکی، 2 / 303).
نکتۀ مهم دربارۀ دارمی موضع وی در مقابل اهل رأی و بدعت است. این موضع‌گیری به نوشتن دو کتاب در رد جهمیه (منسوب به جهم بن صفوان < مق‍ 128 ق / 746 م>)، و بِشر بن غیاث مَرّیسی (د 218 یا 219 ق / 833 یا 834 م) منجر شد که به نامهای الرد علی الجهمیة و الرد على بشر المریسی چاپ شده است؛ با توجه به ارجاع کتاب اخیر به کتاب نخست (نک‍ : دارمی، الرد على بشر ... ، 19، 20، 59)، تقدم تاریخی آن مشخص می‌گردد. اهمیت این دو کتاب در میان شمار زیاد ردیه‌ها بر جهمیه و پیروانش به حدی است که مورد تمجید ابن‌تیمیه (د 728 ق / 1328 م) و ابن‌قیم جوزیه (د 751 ق / 1350 م) قرار گرفته‌اند و به خواندن آنها توصیه (ابن‌قیم، 1 / 143)، و به‌کرات از آنها نقل شده است (ابن‌تیمیه، 1 / 426؛ ابن‌قیم، 1 / 141). سیوطی نیز در جای‌جای الدر المنثور به نخستین کتاب دارمی استناد می‌کند (1 / 107، 109، 8 / 211، 269، جم‍‌ ).
مسند از آثاری است که منابع به دارمی نسبت می‌دهند (نک‍ : ذهبی، تذکرة، همانجا، المعین ... ، 1 / 104؛ سیوطی، طبقات ... ، 277؛ ابن‌عماد، 3 / 330؛ کحاله، 6 / 254)؛ اگرچه به نظر می‌رسد این انتساب به‌دلیل خلط نام وی با ابومحمد عبدالله بن عبدالرحمان دارمی (د 255 ق / 869 م)، صاحب سنن، باشد که در منابع از سنن وی به مسند هم یاد شده است (نک‍ : ه‍ د، دارمی، ابومحمد).
معارضۀ دارمی با بشر مریسی به‌سبب پیروی بشر از آراء جهم بود؛ مهم‌ترین محورهای این اعتقاد نفی صفات، مخلوق‌دانستن قرآن کریم و تأویل در آیات و احادیث است. شدت این معارضه تا بدان حد بود که وی ایشان را تکفیر نمود (نک‍ : الرد علی الجهمیة، 4، 98، الرد على بشر، 109، 146) و با هم‌سنگ قراردادن جهمیه و زنادقه، جواز قتل آنان را صادر کرد ( الرد علی الجهمیة، 99). دارمی در کنار ایشان از جعد بن درهم (مق‍ ح 120 ق / 738 م)، ضرار بن عمرو (نیمۀ نخست سدۀ 2 ق / 8 م) و ابن‌ثلجی (د 266 ق / 880 م) نام برده، و آنها را مورد طعن قرار داده، و تکفیر کرده است (همان، 97، الرد على بشر، 108، 144، 193). دارمی از آنان به‌سبب انکار صفات، به «معطله» یاد می‌کند ( الرد علی الجهمیة، 8) و آن را یکی از علتهای تکفیر آنها می‌داند ( الرد على بشر، 103).
سبب دیگر دارمی در تکفیر ایشان، تأویل آیات و احادیث است. به نظر وی مواردی همچون عرش و استواء خداوند بر آن ( الرد علی الجهمیة، 5، 8، 13- 29، الرد على بشر، 23)، نزول پروردگار در زمانهای خاص ( الرد علی الجهمیة، 31-45)، رؤیت خدا در قیامت و بهشت (همان، 45، الرد على بشر، 55)، تکلم خدا با حضرت موسى ( الرد علی الجهمیة، 72) و علم ازلی خداوند (همان، 58) تأویل‌پذیر نیست و باید آنها را همان‌گونه‌که در کتاب و سنت آمده است، پذیرفت. این، موضع کلامی اصحاب حدیث است که در مورد صفات نیز صدق می‌کند. براین‌اساس مواردی را که دربارۀ خدا در کتاب و سنت آمده است، باید همان‌گونه پذیرفت و از آنها پرسش نکرد، زیرا پرسش از آنها بدعت محسوب می‌گردد. دارمی در الرد علی الجهمیة به‌وضوح با نقل و تأیید کلام مشهور مالک (د 179 ق / 795 م) دراین‌باره، اجتهاد رأی و تأویل در آیات و احادیث را مردود دانسته و صفات را بدون آنکه از «کیفیت» آنها پرسش گردد و تفسیر شوند، پذیرفته است (ص 27، نیز الرد على بشر، 23). جدال تاریخی وی با ابن‌کرام در هرات هم، که در کنار برخی رخدادهای دیگر (نک‍ : ابن‌عساکر، 55 / 128- 129) سبب اخراج ابن‌کرام از آن سرزمین گردید (ذهبی، تذکرة، 2 / 622)، در راستای همین اندیشۀ مقابله با تجسیم و تشبیه بود.
سبب دیگر تکفیر جهمیه توسط دارمی، قول ایشان به خلق قرآن کریم است که افزون‌بر بحثهای پراکنده، فصول مستقلی را در دو کتاب وی به خود اختصاص داده است. این مسئله چندان اهمیت داشته است که او عهد می‌کند از پذیرندگان مخلوق‌بودن قرآن حدیثی نقل نکند (ابن‌عساکر، 38 / 363؛ ذهبی، سیر، 13 / 322). دارمی با واقفه نیز که در این مسئله توقف نموده‌اند، به معارضه برمی‌خیزد ( الرد علی الجهمیة، 98).
تبحر دارمی در علوم حدیث به قدری بوده است که وی را بی‌نظیر دانسته، و او را ستوده‌اند (عبادی، 46؛ ابن‌عساکر، 38 / 362؛ ذهبی، همان، 13 / 321؛ سیوطی، طبقات، همانجا). دارمی به این‌گونه علم‌اندوزی در عرصۀ حدیث مفتخر بوده (ابن‌عساکر، 38 / 363؛ ذهبی، همان، 13 / 324)، و بخش سوم از کتاب خود، در رد بشر مریسی، را به «ترغیب در طلب حدیث» اختصاص داده است و در آن به رد کسانی می‌پردازد که کتابت حدیث را متأخر از زمان پیامبر (ص) دانسته‌اند. افزوده‌شدن این بخش در پایان کتاب به‌وضوح موضع اهل حدیثی وی را که در شیوۀ احتجاجات او تبلور داشت، آشکار می‌کند.

مآخذ

ابن‌ابی‌حاتم، عبدالرحمان، الجرح و التعدیل، بیروت، 1377 ق / 1952 م؛ ابن‌ابی‌یعلى، محمد، طبقات الحنابلة، بـه کوشش محمد حـامد فقی، قاهره، 1371 ق / 1952 م؛ ابن‌اثیر، علی، اللباب، قاهره، 1357 ق؛ ابن‌تیمیه، احمد، بیان تلبیس الجهمیة، به کوشش محمد بن عبدالرحمان بن قاسم، مکه، 1392 ق؛ ابن‌عساکر، علی، تاریخ مدینة دمشق، به کوشش علی شیری، بیروت، 1415 ق / 1995 م؛ ابن‌عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، به کوشش عبدالقادر ارناؤوط و محمود ارناؤوط، بیروت / دمشق، 1406 ق / 1986 م؛ ابن‌قیم جوزیه، محمد، اجتماع الجیوش الاسلامیة، بیروت، 1404 ق / 1984 م؛ ابن‌کثیر، البدایة؛ دارمی، عثمان، الرد على بشر المریسی، به کوشش محمد حامد فقی، بیروت، 1358 ق؛ همو، الرد علی الجهمیة، به کوشش یوستا ویتستام، لیدن، 1960 م؛ ذهبی، محمد، تذکرة الحفاظ، حیدرآباد دکن، 1388 ق / 1968 م؛ همو، سیر؛ همو، المعین فی طبقات المحدثین، به کوشش همام عبدالرحیم سعید، عمان، 1404 ق / 1984 م؛ سبکی، عبدالوهاب، طبقات الشافعیة الکبرى، به کوشش عبدالفتاح محمد حلو و محمود محمد طناحی، قاهره، 1336 ق / 1918 م؛ سمعانی، عبدالکریم، الانساب، به کوشش عبدالله عمر بارودی، بیروت، 1408 ق / 1988 م؛ سهمی، حمزه، تاریخ جرجان، به کوشش محمد عبدالمعید، بیروت، 1401 ق / 1981 م؛ سیوطی، الدر المنثور، بیروت، 1993 م؛ همو، طبقات الحفاظ، بیروت، دار الکتب العلمیه؛ عبادی، محمد، طبقات الفقهاء الشافعیة، به کوشش یوستا ویتستام، لیدن، 1964 م؛ کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفین، بیروت، دار احیاء التراث العربی؛ یحیی بن معین، التاریخ، روایت عثمان بن سعید دارمی، به کوشش احمد محمد نور سیف، مکه، مرکز البحث العلمی و احیاء التراث الاسلامی.

محمدکاظم علوی

ورود به سایت

مرا به خاطر بسپار.

کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما

کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور

کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:

ثبت نام

عضویت در خبرنامه.

قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید

کد تایید را وارد نمایید

ارسال مجدد کد

زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.: