خوافی
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
شنبه 7 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/245137/خوافی
چهارشنبه 3 اردیبهشت 1404
چاپ شده
23
خوافی، زینالدین ابوبکر محمد بن محمد هروی حنفی خوافی (757- 838 ق / 1356-1435 م)، از صوفیان نامدار هرات و از اقطاب سلسلۀ سهروردیه در سدههای 8 و 9 ق و مؤسس شاخۀ زینیه یا زینالدینیان.جامی از او با القاب بلندی چون ذو العلم النافع، صفوة العلماء و العرفاء و جز آنها یاد میکند (ص 492) و اصیلالدین واعظ از او با عنوان شیخالاسلام و کعبةالعوام، خاتم الاقطاب المحققین و جز آنها نام میبرد (مقصد ... ، 80).دانستههای ما دربارۀ زندگانی او اندک است. به گفتۀ برخی، وی در 15 ربیعالاول 757 در خواف، شهری از توابع هرات ــ که در آن روزگار شهری مذهبی بود ــ به دنیـا آمد (سخاوی، 9 / 260؛ کحاله، 11 / 214؛ نفیسی، 2 / 778؛ حافظ ابرو، جغرافیا ... ، 25) و ظاهراً اوایل زندگانی خود را در هرات گذراند (مایل هروی، 33). به نظر میرسد که وی در این سالها به فراگیری علوم متداول مشغول بود و احتمالاً نخست نزد عمویش، شیخ وجیهالدین هروی، که به فضل و دانش شهرت داشت، شاگردی کرد (نفیسی، 1 / 655). سخاوی به نقل از ابنقاضی شهبه توانایی و تبحر علمی او را میستاید و علاء قابونی نیز در ادبیات عرب او را فردی متبحر میشمارد (سخاوی، 9 / 261-262). سخاوی به نقل از دستنوشتهای از زینالدین میگوید که وی نزد فضلالله تبریزی و ابوطاهر احمد خجندی به تحصیل علم پرداخت و نیز نزد زین عراقی کتابهای چهارگانۀ نووی را خواند، نزد میر سید شریف جرجانی (د 816 ق) علم آموخت و از ابنبرکات قزوینی اجازۀ روایت گرفت (9 / 260).وی آنگاه سفرهای خود را آغاز کرد و ظاهراً نخست پس از شکست تقتمیش خان از تیمور در 798 ق / 1396 م، به قصد پیوستن به شیخ کمال خجندی (د 803 ق) به تبریز رفت، اما چون مشرب او را متفاوت با مشرب زاهدانۀ خود یافت، دل به مریدی شیخ ننهاد. پس از آن، به خدمت اسماعیل سیسی رسید، اما سیسی نیز بهسبب سالخوردگی از قبول او سر باز زد و او را به مصر نزد نورالدین عبدالرحمان شبریسی مصری، از مشایخ طریقۀ سهروردیـه فرستاد (ابنکربلایی، 1 / 502-503؛ قس: سخاوی، 9 / 260-261؛ قشاشی، 145، 147)؛ از اینرو، سلسلۀ مشایخ زینالدین از طریق عبدالرحمان مصری به جمالالدین یوسف کورانی (گورانی) (د 768 ق / 1367 م)، حسن شمشیری (ششتری) (د 797 ق) و نجمالدین محمود اصفهانی، و از آنها به نورالدین عبدالصمد نطنزی، نجیبالدین علی بن بزغش شیرازی و شهابالدین عمر سهروردی میپیوندد (خوافی، «وقفنامه»، 197؛ طاش کوپریزاده، 68، 72؛ قشاشی، 77- 78؛ غلام سرور، 2 / 309؛ هدایت، 122-123؛ تریمینگام، 270).چنین به نظر میرسد که خوافی در زمان اقامتش در مصر همراه با یعقوب چرخی (د 851 ق / 1447 م) در محضر درس شهابالدین احمد بن ابویزید سیرامی (د 791 ق / 1389 م) حاضر میشد و نزد او، که در مدرسۀ ظاهریۀ برقوقیه به تدریس حدیث اشتغال داشت، دانش میآموخت (نک : کاشفی، 1 / 120؛ احوال ... ، 208؛ سیوطی، 1 / 547؛ ابنتغریبردی، 11 / 383).بههرروی، خوافی پس از طی مراحل سلوک نزد پیر خود در مصر، از او اجازۀ ارشاد گرفت و در تاریخی پس از 803 ق / 1401 م به تبریز آمد. تاریخ ورود او به تبریز از آنجا دریافته میشود که در هنگام رسیـدن او بـه این شهر، کمـال خجندی درگذشته بـود (ابنکربلایی، 1 / 503). وی آنگاه به خراسان بازگشت و در هرات ساکن شد و در آنجا، سالها به ارشاد و تربیت مریدان مشغول بود (نک : جامی، 493؛ طاشکوپریزاده، همانجا). وی احتمالاً در همین سالها ازدواج کرد و صاحب فرزندانی شد و برای گذراندن زندگی خانوادهاش و نیز تأمین مخارج درویشان به کشت و زرع پرداخت و بهتدریج مالک مزارع، قناتها و مستغلات متعدد شد. در وقفنامهای که از او بر جای مانده و در 830 ق / 1427 م، چند سالی پیش از مرگ او نوشته شده است، وی این اموال را برمیشمارد و برای چگونگی صرف درآمدهای حاصل از آنها، پس از مرگش، ترتیبی مقرر میکند. وی در مقدمۀ این وقفنامه همچنین بهصراحت از شیخ خود نورالدین عبدالرحمان مصری نام میبرد و در توضیح چگونگی صرف درآمد اموالش، به همسر و تکتک فرزندانش اشاره میکند و برای هریک ترتیبی در نظر میگیرد (نک : «وقفنامه»، 192-193، 197، 200).خوافی در این هنگام در خراسان آوازهای درخور یافته بود و نزد شاهرخ تیموری (د 850 ق) و صاحبمنصبان او جایگاه ویژهای داشت، چندانکه در 812 ق / 1409 م در پی درگیری با امیران سیستان، به پیشنهاد آنان شاهرخ، زینالدین را به نمایندگی به جـانب آنها فرستـاد. در نتیجـۀ میـانجیگری خـوافـی اختـلاف بـه پایان رسید و شاهرخ از سرکشی امیران ــ پس از عذرخواهی آنان ــ چشم پـوشید (حافظ ابرو، زبدة ... ، 1 / 333-336؛ خواندمیر، 4 / 12). زینالدین خود نیز گاهبهگاه به دیدن شاهرخ میرفت ( احوال، 246).خوافی پس از سالها بار دیگر به مصر سفر کرد و مدتی در آنجا ماند؛ زیرا برپایۀ برخی روایتها، وی در 824 ق / 1421 م در قاهره بود (نک : سخاوی، 9 / 261) و برپایۀ برخی روایتهای دیگر، پس از درگذشت خواجه محمد پارسا در مدینه در 822 ق و خاکسپاری او در آنجا، خوافی سنگقبر سفیدی را که برای مزار او تراشیده بود، با خود از مصر به مدینه آورد و بر مزار او نصب کرد (جامی، 399؛ کاشفی، 1 / 111).وی در مسیر حجاز از بیتالمقدس و شام نیز گذر کرد و پس از بازگشت از سفر حج نیز دوباره مدتی را در این مناطق گذراند و در مصر، بیتالمقدس و شام مریدانی چون امین آقسرایی، عز حنبلی، عبداللطیف قدسی (مقدسی) (د 856 ق / 1452 م) و عبدالرحیم مرزیفونی (د 865 ق) به او دست ارادت دادند و به همراه او به خراسان آمدند. همین مریدان، بهویژه دو تن اخیر، پس از طی مراحل سلوک خود در خراسان، از او اجازۀ ارشاد گرفتند و در بازگشت به آسیای صغیر، با ایجاد زاویهها و تربیت مریدان، طریقهای را به وجود آوردند که به نام زینالدین خوافی، «زینیه» نـام گرفت و بهویژه در بورسه و مرزیفون گستـرش یافت. اولیـا چلبی در سفرنامۀ خود ضمن برشمردن تکیههای بورسه، به تکیۀ پررونق زینیه نیز در آنجا اشاره میکند (طاشکوپریزاده، 66-67، 69-70؛ سخاوی، همانجا؛ وصاف، I / 321؛ قره، 257؛ شیمشک، 291؛ اولیا چلبی، 2 / 17؛ نیز نک : نوریس، 57، حاشیه).خوافی در دهۀ آخر عمر، بیشتر اوقات خود را در زیارتگاه هرات میگذراند و در نزدیکی آنجا در نواحی گذره، در دهی که خود ساخته، و آن را درویشآباد نامیده بود، سپری میکرد و بیشتر روزها را به چلهنشینی مشغول بود و سالکان و طالبان بسیاری ملازم او بودند (اصیلالدین، مقصد، 81؛ احوال، 181).وی در یکشنبه، 2 شوال 838 درگذشت. پیکر او را ابتدا در قریۀ مالین، و سپس در درویشآباد به خاک سپردند، اما سرانجام آن را به عیدگاه هرات بردند و در آنجا دفن کردند (سخاوی، 9 / 262؛ جامی، 494؛ خواندمیر، اصیلالدین، همانجاها؛ غلام سرور، 2 / 289-290؛ نوربخش، 40). در سالهای بعد، وزیر خواجه غیاثالدین پیراحمد خوافی بر فراز مقبرۀ او آرامگاه و عمارتی عالی بنا نمود و مزارع و مستغلاتی بر آن وقف کرد (اصیلالدین، همانجا، مزارات ... ، 89؛ خواندمیر، همانجا؛ جامی، 495).زینالدین مریدان و خلفای بسیار داشت که برخی از آنها ایناناند: عبدالرحیم رومی، محمود حصاری (کاشفی، 2 / 427؛ احوال، 319)، محمد تبادکانی (همان، 282؛ خواندمیر، 4 / 334)، عبداللطیف قدسـی، عبدالرحیـم مـرزیفونـی (طاشکـوپریزاده، 67، 69-70)، صدرالدین رواسی (ابنکربلایی، 1 / 162؛ خواندمیر، 4 / 103)، شیخ علی صوفی (همو، 4 / 347)، و سراجالدین ملتانی (عبدالحق، 298).خوافی در سیر و سلوک عرفانی فردی شریعتمدار بود و بر متابعت کتاب و سنت تأکید میورزید. تصوف وی صبغهای زاهدانه و تا حدی متعصبانه داشت، چندانکه صوفی پرآوازهای چون عبیدالله احرار نیز آن را چندان نمیپسندید (نک : احوال، 242؛ کاشفی، 2 / 426). خوافی در مقابله و مخالفت با جریانها و اندیشههایی که آنها را منحرفانه، بدعتآمیز و نادرست میدانست، سخت میکوشید و در همین زمینه کتابی با عنوان «منهج الرشاد» نوشته که در آن به اینگونه اندیشهها بهسختی تاخته است (نک : ص 541 بب ). شاید از همین روی بود که برخی از معاصرانش وی را بهعنوان شیخی بدعتستیز ستودهاند (نک : جامی، 493؛ نوربخش، 47؛ اصیلالدین، مقصد، 80).وی بهویژه با اندیشۀ وحدت وجود و پیروان آن مخالف بود و از آنان با عنوان وجودیان یاد میکرد و سخن کسانی را که معتقد بودند که مذهب همۀ اولیا چنین بوده است، افترا، خیانت و معصیت میدانست (همان، 556، 557، 577- 579).
1. رسالۀ «مرآت الطالبین»، رسالهای منسوب به خوافی که هیچیک از فهرستنویسان به آن اشارهای نکردهاند. نوریس آن را تصحیح کرده، و به چاپ رسانیده است (ص 61-63). 2. «منهج الرشاد»، که توسط نجیب مایل هروی تصحیح شده، و در مجموعۀ این برگهای پیر در 1381 ش به چاپ رسیده است.
1-2. آداب الصوفیة؛ اوراد الزینیة، که نسخهای از هریک از آنها در تکیۀ عشاقی در استانبول موجود است (قرهبلوط، 5 / 3141؛ حاجیخلیفه، 1 / 200؛ GAL, II / 266). 3. ترجمۀ الوصایا القدسیة، که نسخهای از آن در کتابخانۀ ملی ترکیه موجود است. 4. رسالة فی انتساب جلالالدین قائنی لطریقة عبدالرحمٰن شبریسی (قرهبلوط، همانجا). 5. سخنان زینالدین خوافی، که رسالهای به نظم و نثر در پند و اندرز و مسائل تصوف است و نسخههایی از آن در اتک و کتابخانۀ گنجبخش نگهداری میشود (منزوی، خطی مشترک، 3 / 1545، خطی، 2 / 1188، فهرست ... ، 2 / 708). 6. سلسلة الصوفیة، که در 825 ق در بیتالمقدس نوشته شده است (GAL, S, II / 285). 7. شرح منازل السائرین، که شرحی بر منازل السائرین خواجه عبدالله انصاری است و خوافی آن را بهسبب نارسادانستن شروح معروف و با اشراف بر همۀ شرحهای پیش از خود نوشته، و در تدوین آن بیشتر به شرح عبدالرزاق کاشانی توجه داشته است (تبادکانی، 28؛ نیز نک : سراجی، 12). 8. الفوائد، مجموعهای است از تقریرات زینالدین خوافی که نسخهای از آن در کتابخانۀ آستان قدس رضوی موجود است (آستان ... ، 433؛ قره بلوط، همانجا). 9. الوصیة الکافیة و الرسالة الوافیة، که از این اثر یک نسخه در آکسکی و نسخۀ دیگری در کتابخانۀ سلطنتـی برلین موجود است (همانجا؛ آلوارت، شم 3023). 10. الوصایا القدسیة، که خوافی آن را در 825 ق نوشته است (حاجیخلیفه، 2 / 2012؛ کحاله، 11 / 214). از این اثر نسخههای خطی متعددی وجود دارد (قرهبلوط، نیز آلوارت، همانجاها؛ ششن، فهرس ... ، 2 / 24، 3 / 88، نوادر ... ، 2 / 60- 61؛ نور ... ، 150).
آستان قدس ف، فهرست؛ ابنتغریبردی، النجوم؛ ابنکربلایی، حافظ حسین، روضات الجنان، به کوشش جعفر سلطانالقرائی، تهران، 1344- 1349 ش؛ احوال و سخنان خواجه عبیدالله احرار، تحریر عبدالاول نیشابوری، به کوشش عارف نوشاهی، تهران، 1380 ش؛ اصیلالدین واعظ، عبدالله، مزارات هرات (مقصد الاقبال سلطانیه)، به کوشش فکری سلجوقی، انجمن تاریخ افغانستان، 1344 ش؛ همو، مقصد الاقبال سلطانیه، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، 1351 ش؛ اولیا چلبی، سیاحتنامه، به کوشش احمد جودت، استانبول، 1314 ق؛ تبادکانی، محمد، تنسیم المقربین، به کوشش محمد طباطبایی، تهران، 1382 ش؛ جامی، عبدالرحمان، نفحات الانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، 1370 ش؛ حاجیخلیفه، کشف؛ حافظ ابرو، عبدالله، جغرافیای تاریخی خراسان، به کوشش غلامرضا ورهرام، تهران، 1370 ش؛ همو، زبدة التواریخ، به کوشش کمال حاجسیدجوادی، تهران، 1372 ش؛ خوافی، محمد، «منهج الرشاد»، این برگهای پیر (نک : هم ، مایل هروی)؛ همو، «وقفنامه»، به کوشش محمود فاضل یزدی مطلق، مشکٰوة، تهران، 1368 ش، شم 22؛ خواندمیر، غیاثالدین، حبیب السیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1380 ش؛ سخاوی، محمد، الضوء اللامع، بیروت، دار مکتبة الحیاة؛ سراجی، محمد، «شرحی مهم از انیس العارفین»، آیینۀ پژوهش، تهران، 1375 ش، شم 42؛ سیوطی، حسن المحاضرة، به کـوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1387 ق / 1967 م؛ ششن، رمضان، فهرس مخطوطات مکتبة کوپریلی، استانبول، 1406 ق / 1986 م؛ همو، نوادر المخطوطات العربیة، بیروت، 1400 ق / 1980 م؛ طاشکوپریزاده، احمد، الشقائق النعمانیة، به کوشش احمد صبحی فرات، استانبول، 1405 ق؛ عبدالحق دهلوی، اخبار الاخیار، به کوشش علیم اشرف خان، تهران، 1383 ش؛ غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیا، کانپور، 1984 م؛ قرهبلوط، علیرضا و احمد طوران قرهبلوط، معجم التاریخ التراث الاسلامی فی مکتبات العالم، قیصریه، 1422 ق / 2001 م؛ قشاشی، احمد، السمط المجید، حیدرآباد دکن، 1327 ق؛ کاشفی، علی، رشحات عین الحیات، به کوشش علیاصغر معینیان، تهران، 1356 ش؛ کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفین، بیروت، 1378 ق / 1958 م؛ مایل هروی، نجیب، مقدمه بر این برگهای پیر، به کوشش همو، تهران، 1381 ش؛ منزوی، خطی؛ همو، خطی مشترک؛ همو، فهرست نسخههای خطی کتابخانۀ گنجبخش، اسلامآباد، 1398 ق / 1978 م؛ نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی، تهران، 1344 ش؛ نوربخش، محمد، «سلسلة العارفین»، جشننامۀ هانری کربن، به کوشش سید حسین نصر، تهران، 1397 ق؛ نور عثمانیه کتبخانه سنده محفوظ کتب موجودهنن دفتریدر، استانبول، 1303 ق؛ هدایت، رضاقلی، ریاض العارفین، به کوشش مهرعلی گرکانی، تهران، 1344 ش؛ نیز:
Ahlwardt ; GAL; GAL, S; Kara, M., «Abdüllatîf el-Kudsî», Türkiye diyanet vakfı İslâm ansiklopedisi, Istanbul, 1988, vol. I; Norris, H. T., «The Mir’āt al-Ŧālibīn, by Zain al-dīn al-Khawāfī of Khurāsān and Herat», Bulletin of the School of Oriental and African Studies, London, 1990, vol. LIII(1); ŞimŞek, S., Osmanlı’nin ikinci baŞkenti Edirne’de tasavvuf kültürü, Istanbul, 2008; Trimingham, J. S., The Sufi Orders in Islam, London, 1973; Vassâf, Osmânzâde Hüseyin, Sefîne-i Evliyâ, Istanbul, 2006.
محسن شرفایی مرغکی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید