خواجو، پل
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 1 اسفند 1399
https://cgie.org.ir/fa/article/245032/خواجو،-پل
چهارشنبه 3 اردیبهشت 1404
چاپ شده
23
خواجو، پُل، پلی واقع در اصفهان، بر روی رودخانۀ زایندهرود، با درازای 75 / 131متر و پهنای 55 / 11 متر. این پل در زمان شاه عباس دوم (سل 1052-1077 ق / 1642-1666 م)، به فاصلۀ تقریبی 800‘1 متری شرق پل اللهوردیخان (ه م)، و همانند آن، در دو طبقه ساخته شده است.غرفهها و جایگاههایی در ابتدا، انتها و میان این پل برای اقامت در نظر گرفته شده است. عمارتهای شاهنشین نیز در هریک از دو سوی پل قرار دارند و دارای طرح ششضلعی [نیمهشت] بسیار مجللیاند (آلمانی، 959؛ احتشامی، 73؛ فرشاد، 370). در قسمت زیرین آن، همانند پل اللهوردیخان معبری است که در مواقع کمآبی رودخانه میتوان در زیر سایۀ عمیق آن به گردش پرداخت و از یک سو به سوی دیگر آن رفت. در دوران عظمت و شکوه اصفهان، بانوان حرم شاهی آزادانه به آنجا میرفتند و به گردش میپرداختند (آلمانی، همانجا). این بنا در عین حال بهمنزلۀ سد نیز عمل میکرده و با مسدودکردن دهانههای زیرین پل، قسمت غربـی آن ــ کـه در مقابل کاخهای سلطنتـی هفتدست و آینهخانه قرار میگرفته ــ بهصورت دریاچۀ کوچکی برای مراسم آتشبازی درمیآمده است (همانجا؛ نصرآبادی، 10؛ رفیعی، 310-311).
پل از دو پیکره و دو سطح متفاوت تشکیل شده است: نخست، سد و کرسی سنگی در پایین که عرشهای را برای استقرار پل آجری (بنای طبقۀ بالای آن) فراهم میکند و دوم، پل آجری روی آن. گذرگاه اصلی در طبقۀ بالایی قرار دارد که به دو رواق سرپوشیدۀ سراسری در امتداد و دو طرف پل منتهی میشود. شمار دهانههای پل را از 21 تا 24 ذکر کردهاند؛ 3 دهانه در زیر شاهنشین میانی، و در هریک از دو سوی آن، 9 دهانه. بر روی هریک از این دهانهها همانند پل اللهوردیخان دو دهانۀ یکسان جای گرفته است و در مجموع، دهانههای طبقۀ بالا رواقهای سراسری را ــ که به نوعی جانپناه پل هم هستند ــ به وجود آورده است (اصفهانی، 110؛ جناب، 26؛ قس: گدار، 357؛ پورنادری).
در متون، با نامهای متعدد و مختلفی از این پل یاد شده است و امروزه به نام «خواجو» مشهور است، نامی که بیشتر در منابع دورۀ قاجار ذکر گردیده است و به نظر میرسد به دنبال احداث «چهارباغ نو خواجو» ــ که انتهای آن را این پل قرار داده بودند (نک : جابری، تاریخ اصفهان، 160) ــ به «خواجو» معروف شده باشد. همچنین نام محلهای آباد در دورۀ دیلمی بوده که این بنا در حوالی آن واقع بوده است (کمپفر، 190؛ اصفهانی، 44؛ جابری، همان، 122؛ لوشای، 143). پل خواجو همچنین به نامهای دیگری مانند حسنآباد، بابارکنالدین، شاهی و جز آنها نامیده شده است (وحید، تاریخ ... ، 634، 668، عباسنامه، 259؛ شاردن، 8 / 68؛ جابری، همان، 107؛ شاملو، 517؛ کمپفر، همانجا).
در هیچیک از آثار تاریخنویسان دورۀ شاه عباس دوم به بعد نکتهای که به روشنی، قدمت پل کهنه، و روند احداث پل خواجو را مشخص سازد، یافت نمیشود؛ با این حال، پل خواجو در شمار آن دسته از پلهای ایرانی است که تاریخچه و روند شکلگیری در خور توجهی دارند، و منشأ آنها در اصل ساسانی است که در دورههای سلجوقی (429-590 ق / 1038-1194 م) یا تیموری (771-916 ق / 1369-1510 م) مرمت شدهاند؛ و پل خواجو اوج چنین سنتی است (هـات، 255؛ نک : دایرةالمعارف ... ، 1 / 552؛ مخلصی، 298). جابری انصاری نیز اساس آن را «قبل از عجم» دانسته است (همان، 107، 121، 122). همچنین احتمال داده شده که این پل همان جسر حسین باشد که مافروخی (ص 56) از آن یاد کرده است (نیز نک : اصفهانی، 109).وحید قزوینی ــ وقایعنگار شاه عباس دوم ــ بهجز فرسودگی پل و ویرانشدن چند دهانۀ آن، سخنی حاکی از قدمت آن به میان نیاورده است، ولی از مقایسۀ گزارشهای مختلف او میتوان به چگونگی و روند تخریب پل کهنه، و جایگزینی سد و سرانجام احداث پل جدید (خواجو) پی برد. وی همچنین شرح «بستن سد بر زایندهرود و احداث دریاچه» را پیش از گزارش «احداث پل جدید» آورده است (همان، 633)؛ گویی عملیات ساختن پل آجری بر روی سد سنگی، بیدرنگ پس از احداث سد صورت نگرفته و ضرورت نشست شالودۀ سنگی ــ شامل عملیات تکمیلی شالودهسازی بر شالودۀ قبلی، و ساختن بستر و سنگفرش عریض ساروجی در دو سوی بنا ــ احتمالاً روند تکمیل بنا را طولانی کرده است. وحید همچنین وقت اندک و فراهمنمودن سنگها از نزدیکی رود را به روشنی تشریح کرده است. گزارش وی دربارۀ احداث سد، بیاشاره به شکل و یا ذکر ویژگیهای معماری سد، و پلِ آجریِ روی آن، پایان مییابد (همان، 583، 584، 633-634).تاریخ برپایی این پل را از 1057 تا 1077 ق / 1647-1666 م ثبت کردهاند (نیکزاد، 188؛ هنرفر، گنجینه ... ، 307، اصفهان، 141؛ فرشاد، 368؛ مشکوٰتی، 54).
به نظر میرسد طرح پل خواجو با هدفی متفاوت از پل اللهوردیخان (ه م)، و از منظر دیگری مورد توجه بوده است. چهارباغ کهنهای در قسمت شمالی پل وجود داشت و چهارباغ مختصرتری نیز در جنوب پل طراحی شد که تا تخت فولاد امتداد مییافت (نک : کمپفر، همانجا؛ اصفهانی، 44). تاورنیه که در سالهای احداث پل در اصفهان بوده، مینویسد: شاه عباس دوم از دو نظر محل مزبور را برای ساختن پل انتخاب کرد؛ یکی آنکه در این نقطه رودخانه عمیق و پرآب شده، منظرۀ زیبایی پیدا کند، و دیگر آنکه راه گبرها ــ که در پشت عمارت سعادتآباد اقامت دارند ــ نزدیک شده و از روی این پل جدید، به شهر عبور و مرور نمایند (ص 398؛ آلمانی، 959). از گفتۀ وی چنین برمیآید که زردشتیان پیش از احداث پل جدید از روی پل قدیمیتر عبور و مرور میکردهاند که نام «پل گبرها» را نیز به آن داده بودند. لوشای ایدۀ معماری پل خواجو را به تماشا گذاشتن هنر آب برای لذتبخشیدن به شاه عباس دوم و مردم دانسته، مینویسد: با ایجاد دریاچه و عمارتهای باشکوه، مناظر استثنایی در دو طرف رودخانه به وجود آمد (همانجا؛ پوپ، 237).پس از ساخت پل، باغ سعادتآباد ساخته شد؛ این باغ شاهی در دو سوی رودخانه قرار داشت و با دیوارهایی مرتفع محصور بود. ایجاد بافت شهری و عمارات باغ سعادتآباد 8 سال پس از بنای پل جدید فرمان داده شد و چون حضور گبران در همسایگی آن مناسب نبود، زمینی در جنب جولاه در عوض آن به آن جماعت داده شد و امرای عظام و خاصان در محل خانههای آنها، هریک منزلی مناسب حال خود در آن محدوده بنا کردند و باغ سعادت و بافت شهری که به وجود آمد، «سعادتآباد» نامیده شد (وحید، همان، 683-684؛ نک : جابری، تاریخ اصفهان، 158).احداث پل جدید آغاز طرح جامع دولتخانۀ جدید بود و پل، مرز شرقی آن محسوب میشد. هدف این طرح غنیسازی محیط طبیعی این کانون، و گونهای جابهجایی فرهنگی ــ بیرونبردن یک قشر اجتماعی متعلق به مکان معین، و جایگزیننمودن قشر اعیان و برگزیـدۀ اجتماعی دیگر بهمنظور ارتقـای کیفیت محیطی آنجا ــ بود که برای نخستینبار اهمیت به زایندهرود را با وسعت یک «شهر» مد نظر قرار داده بود. به گفتۀ وحید قزوینی، پل کهنه و فرسودهای که در محل پل خواجو قرار داشت و بر اثر طغیان رودخانه 2 یا 3 چشمۀ آن منهدم شده بود، به تمامی برداشته، و به جای آن سدی برافراشته شد ( تاریخ، 634).به این ترتیب، بنیان دولتخانۀ مورد نظر عباس دوم در میان دو کانون مردمی ــ پل چهلچشمه و پل شاهی جدید (خواجو) ــ شکل گرفت و با تغذیۀ نهر جدید در شمال پل، آبیاری بخشی از نواحی شمالی زایندهرود تحقق یافت. از چنین منظری، پل یا سد شاهی مبنایی برای پرمایگی و توفیق مردمی طرح جامع دولتخانۀ شاه عباس دوم برای ارتقای پایتختی اصفهان پس از شاه عباس اول، و رضایتمندی کشاورزان و مردم به حساب میآمد، هرچند به گفتۀ منتقدان، این طرح موجب راندهشدن زردشتیان از محلۀ قدیمی خود شد (نک : آلمانی، 959- 988؛ وحید، همان، 683).
این پل همچون پل «شهرستان» که اکثر منابع آن را قدیمیترین پل اصفهان قلمداد کردهاند و فاقد سنگفرش است، بر روی بستر سنگیای که اکنون نیز قابل مشاهده است، بنا شد. بستر سنگی که شاخص مهمی در پلسازی و سدسازی است، این نقطۀ زایندهرود را برای ایجاد پل جدید یا پلهای کهنتری که پیش از این در این محل بر پا شده بودند، مناسب ساخته است (همان، 634؛ فرشاد، 368).
پل خواجو از بزرگترین و باشکوهترین پلهایی است که تاکنون بنا شده و عدهای آن را از غرایب طرحهای معماری، هنر و مهندسی آب دانستهاند (لوشای، 143). ارائۀ نمودی از شکوه دریا از رودخانهای کمآب، بازی با آب و آبشارسازی در کمآبی و پرآبی رودخانه، آفرینش تنوع و وسعت فضاهای تفریحی و گردشگاههای مستقیم و پرپیچ در سطوح مختلف، ازجمله تدابیر معماری و مهندسی است. منطق ریاضیوار تقسیمات اجزاء سازه، واکنش و پاسخگویی پل در برابر حجم آب دریاچه تا ارتفاع 6 متر (فرشاد، همانجا) و ایجاد جریان پرفشار آب با طراحی مجاری و درگاههای آب و بستر سنگفرشی مناسب در چند سطح، و ایستادگی پل در برابر طغیانهای فصلی در دورۀ طولانی ازجمله راهحلهای مهندسی پل است. نحوۀ انتقال نیرو در سازههای پل خواجو همانند پل اللهوردیخان است، تنها با این تفاوت که در پل خواجو سکوی پایینی سطح بیشتری دارد و انتقال نیروها با سهولت بیشتری انجام میگیرد.بنای پل خواجو به روایت وحید قزوینی، مشخصاً بر روی سد گذاشته شده است (همان، 584). از گزارش او برمیآید که زمان و نحوۀ اجرای شالوده در بستر رودخانه در فصلی از سال بوده که رود آب کمی داشت، و شالوده بهصورت گسترده ساخته شده است نه شمعی. لوشای نیز شالودهریزی و استخوانبندی این پل را نسبت به تمام پلهای دیگر متفاوت و ممتاز دانسته است (ص 144).
درنتیجه، نظر برخی از کارشناسان که گفتهاند پل خواجو بر روی پیهای شمعی گذاشته شده است، نادرست مینماید (نک : امیرشاهکرمی، 92).در بدنۀ پل خواجو شیارهایی تعبیه شده و کشوهایی در آنها قرار گرفته تا با بالا و پایین بردن آنها مقدار آبی که جاری میشده، تنظیم شود و با همین عمل، تنظیم آب جمعشده در پشت این پل، سدوار انجام میشده است. در پاییندست پل نیز میلۀ چوبی درجهبندیشدهای برای آبسنجی و اندازهگیری آب نصب شده بوده است (فرشاد، 369-370). در طرح کلی سنگفرش کف آبروهای دو دهانۀ ابتدا، انتها و 5 دهانۀ میانی حدود30 سانتیمتر بلندتر در نظر گرفته شده است (پورنادری). در بدنۀ سنگیِ آبروهای زیرین، شیارهایی نظیر شیارهای تختهبند عرشه، با جزئیات متفاوت، به وجود آمده است. در هریک از این آبروها، در نزدیکی و در بالادست شیارهای یادشده، قابهای سنگی قدرتمندی با شیب ˚20 (خفته به سمت پاییندست) در جدارهها، کف و سقف آبروها تعبیه شده و درگاههای مایل و تنگتری را در تمام دهانههای آبروها (بدون استثناء) به وجود آوردهاند (نک : لوشای، 145، تصویر 2). هیچ شیاری در کنار قابهای سنگی دیده نمیشود، اما شکل، شیب و استحکام قابهای سنگی امکان تختهگذاری در مقابل آب را ــ که موجب افزایش و تغییر قدرت و سرعت آب در مرز ورود و خروج از این قابها میشود ــ فراهم آورده است، تدبیری که موجب کنترل حجم خروجی آب در تمام دهانهها در پل میشده است (پورنادری).جناب اصفهانی مینویسد: پل هنگام عبور آب، آن را به شکل هندسی درمیآورد و بهسهولت میزان آب را معلوم میدارد، خواه کم، خواه زیاد (ص 26). عمق آب در طرفی که از پل خارج میشود، 3 /1 1 متر است (همانجا). سرعت جریان آب هنگام خروج از پل ــ برخلاف سرعت آن در جهت ورود ــ خیلی زیاد است و نزدیک به سرعت سقوط اجسام میباشد، یعنی در هر ثانیه 9 مـ3 (همو، 26-27). طبق محاسبات براساس نظم بهوجودآمده و قانونمندنمودن دهانهها و مجاری آب در پل خواجو، توانستهاند مقدار خروجی آب را از پل، تحت قاعده درآورند: پل دارای 21 چشمه است، هر چشمه قریب دو متر عرض دارد، چشمههای وسط قدری کمتر است، لیکن از مجاری دیگر جبران میشود. بدینترتیب، عرض تمامی چشمهها معادل 42 متر میشود. بهموجب این اطلاعات، در هر ثانیه 504 مـ 3 آب جاری میشود (همانجا). به عقیدۀ عدهای پل خواجو نقطۀ اوج صنعت پلسازی در ایران به شمار میرود (هات، 255؛ فرشاد، 368).
شکل پل خواجو را در درجۀ اول، عمارت میانی و عمارتهای ابتدا و انتهای پل به وجود آوردهاند که از عرشۀ پل برخاسته و از خط آسمان پل قدری فراتر میروند، و در مرحلۀ بعد حجم سنگین، سنگی و پرسایۀ پایین که سدواره و اسکلهمانند در مقابل آب ایستاده است. پل، ترکیبی یگانهشده از این دو شکل است. در مقیاس خُرد، احجام کوشکی سهگانه را که غرفههای میان آنها پل را به 5 ناحیه تقسیم کردهاند، میتوان چنین توصیف کرد:نخست، عمارتهای نیمهشتی جنوبی و شمالی سطح عرشه، که در سطح خیابان، گذرگاه اصلی پل آنها را به دو بخش شرقی و غربی (بالادست و پاییندست) تقسیم، و خود گذرگاه در میان آنها قرار میگیرد. کوشکهای پایین و بالا از طریق پلکانهای جداگانه به هم راه مییابند (پورنادری).دوم، عمارت کوشکی مجلل میانی که در سطح عرشۀ پل به گذرگاههای هندسی تبدیل میشود و با تغییر زوایای دید و حرکت، و پهنۀ اسکلهواری در مرکز پل، نقطۀ عطفی را در مسیرهای سطح عرشه به وجود میآورد. پاسخگویی پل خواجو به بسیاری از این کارکردهای تفریحی، مرهون ابعاد سطح پایینی (عرشه) است. عرض پل خواجو برای نخستینبار به 5 / 24 متر رسیده، و چنین ابعادی موجب غنیشدن فضاهای گردشی شده است. فضاهای مرتبۀ بالای کوشکها به مجموعهای از ایوانها و دهلیزهای بههممرتبط راه مییابند و گذرگاه خلوتی را در جدارههای پل به تماشا میگذارند که گاه در پیچوخم فرمهای کوشکها پنهان میشوند و تنوع دلپذیری را در چهارنمای پل به وجود میآورند. نقش فرمها همچنین پیشروی در زایندهرود و اشراف همهجانبه و حداکثر به محیط اطراف برای تماشا ست (پورنادری).3 شاخه از نهرهای زیرین پل با تبعیت از شکل هندسی کوشک میانی، از زیر این عمارت عبور میکنند و عابرین در سطح عرشه بر نهرها تسلط دارند و جریان آب را مشاهده میکنند. هر پایۀ آجری بر میان پایۀ عریض و ستبر سنگی روی شالوده استوار شده و گذرگاههای باریکتری را در دو طرف و امتداد هر پایۀ آجری به وجود آورده است. این گذرگاههای باریک به دو راستای عریضی که در دو جانب عرشه (از ابتدا تا انتهای پل) برای رفتوآمد جمعیت در نظر گرفته شده است، متصل میشوند و شبکهای از رفتوآمد و دسترسی به فضاهای متنوع باز را پوشش میدهند.
جایگاههایی برای نشستن در میان هر پایه بهصورت ردیفی از اتاقهای دو طرف باز، میان دو کوشک ابتدا و انتهای پل در نظر گرفته شده است. پلکانهای آبشارگونهای در پاییندست، در راستای هر پایه و میان هر دو نهر پیشبینی شده که در مواقع پرآبی رودخانه، به آبشار تبدیل میشوند و در مواقع دیگر، جایگاه نشستن و تماشاکردن آب است که به صور مختلف بر بستر سنگفرش و پلکانهای انتهای آن میپیچد و مناظر بدیعی را به وجود میآورد (پورنادری).سوم، حد فاصل عمارتها، که در سطح گذرگاه بالا (همسطح خیابان)، در دو سوی پل (بالادست و پاییندست) بهصورت رواق و ایوانهایی سرپوشیدۀ مشرف به رودخانه درآمده و از جایگاههایی برای وقفۀ کوتاه عابران و مسافران بهره میگیرد و همواره از سایه و آفتاب مطلوب برخوردار است. عمارتها، گذرگاهها و ایوانهای دو جبهۀ شرقی و غربی پل یکسان نبوده و جبهۀ شرقی بهدلیل استفاده از نور مناسبتر و منظرۀ آبشارهای پل مطلوبیت بیشتری دارد (پورنادری).
از تزیینات اولیۀ تالارها و نماهای پل، بهجز روایتهایی از برخی سیاحان سدۀ 13 ق / 19 م، خبری در دست نیست. ازجمله تزیینات پل آنکه دیوارهای داخلی تالارها با مجالس نقاشی ممتاز و کتیبههای بسیار زیبای طلاکاریشده مزین بوده که متأسفانه چیزی از آنها باقی نمانده، و منظرۀ حزنآوری پیدا کردهاند (بلانت، 148؛ آلمانی، 959). نماهای پل با کاشیهای خوب تزیین شده بوده که به سرقت رفته است (نک : پوپ، 237؛ وولف، 248؛ جابری، تاریخ اصفهان، 122؛ سالور، 629).پل از مصالح سنگ و آجر ساخته شده و کمتر از مصالح دیگر، ازجمله مصالح تزیینی، بهره گرفته است، با این حال، نحوۀ بهکارگیری آجر در نماها و طاقها و نیز انضباط کاربرد سنگهای پاکتراش در جدارههای سدی پل و تختهسنگهای قدرتمند کف که در واقع پوششهایی برای نهرهای زیرند، همه از ویژگی استحکامی، و در عین حال از تنوعی منطقی برخوردارند. نماهای آجری، پشتبندهای جلو پایهها در سطح عرشه، چشمهطاقها و طاقآهنگهای میان پایهها تماماً از آجرهای آبساب و با دقت ساخته شدهاند. چشمهطاقها همه ساده و همگوناند. پشت بغل قوسها در نماها از کاشیهای خشت با نقشهای موج، گلوبوته و گلهای افشاناند که در لابهلای آنها آثار مرمت و نصب کاشیهای جدید دیده میشود. تزیینات ایوانهای شاهنشین، رسمیبندی گچی همراه با نقاشی گلوبوتۀ مختصر میباشد.
این پل دارای کاشیکاریهای خوبی بوده که در انتهای دورۀ شاه عباس دوم (سل 1052-1077 ق / 1642-1666 م) توسط رنود ربوده شده، اما در 1077 ق ــ سال فـوت شاه عباس دوم ــ مرمت گردیده است (جابری، همانجا). در دورۀ فتحعلیشاه قاجار (سل 1212-1250 ق / 1797-1834 م) و حکومت صدر، تحولاتی در راستای احیای کاخها و ابنیۀ عامالمنفعۀ اطراف پل خواجو به وجود آمد. در بیگلربیگیگری صدر اصفهانی، وی روی مرتبۀ فوقانی، بالاخانهای به نام خود ساخته بود کـه در 1310 ق / 1892 م ــ زمان حکومت ظلالسلطان ــ ویران شد (جابری، تاریخ اصفهان و ری، 184). در این زمان، پل خواجو راه چهارباغ نو به تخت پولاد بوده است (همانجا). طبق کتیبهای کاشیکاری به خط بنایی، در نمای جنوب غربی پل در 1290 ق، در زمان ناصرالدین شاه (سل 1264-1313 ق / 1848-1895 م)، تعمیراتی به سعی نصرالله خان به عمل آمد (اعتمادالسلطنه، 95؛ نیکزاد، 189؛ پورنادری).آخرین صورت ایجاد دریاچه با تختهبندکردن پل، در دورۀ حکومت ظلالسلطان انجام پذیرفت که تصاویری از دریاچه و خیمههای او توسط هولتسر ارائه شده است (ص 730). در این زمان، برای گرامیداشت ترقیات ظلالسلطان در اصفهان، هر سال جشنی برگزار میشد؛ بدین صورت که جلو پل خواجو را تختهبندی میکردند و روی دریاچه کشتیها میانداختند، و با چراغانی کشتیها و کنار رودخانه، به آتشبازی میپرداختند (جابری، تاریخ اصفهان، 159-160). تا چند دهۀ پیش نیز از تختهگذاری و قایقرانی در آنجا یاد شده است.با تأسیس انجمن آثار ملی و اقدام به ثبت آثار تاریخی و ملی، در تاریخ 15 دیماه 1310 ش / 5 ژانویۀ 1932 م، این پل به نام «پل بابا رکنالدین» به شمارۀ 111 به ثبت آثار ملی درآمد، که در فهرست بناهای تاریخی با نام «خواجو» معرفی شده است (مشکوٰتی، 54). در 3 دهۀ اخیر بهطور پراکنده، مرمتهایی در پشتبامها، سکوهای سنگی پل و اقدامهایی برای تثبیت کاشیهای پل خواجو به عمل آمده، و در 1385 ش، کف آن سنگفرش شده است (پورنادری).
آلمانی، هانری رنه د.، از خراسان تا بختیاری (سفرنامه)، ترجمۀ علیمحمد فرهوشی، تهران، 1335 ش؛ احتشامی، منوچهر، پلهای ایران، تهران، 1386 ش؛ اصفهانی، محمدمهدی، نصف جهان فی تعریف الاصفهان، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1368 ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار (چهل سال تـاریخ ایران)، به کوشش ایرج افشار، تهـران، 1363 ش؛ امیرشاهکرمی، عبدالعظیم، «بازخوانی مهندسی پل خواجو»، گلستان هنر، 1385 ش، شم 6؛ پورنادری، حسین، تحقیقات میدانی؛ تاورنیه، ژان باتیست، سفرنامه، ترجمۀ ابوتراب نوری، به کوشش حمید شیرانی، اصفهان، 1336 ش؛ جابری انصاری، حسن، تاریخ اصفهان، به کوشش هوشنگ مظاهری، اصفهان، 1378 ش؛ همو، تاریخ اصفهان و ری، اصفهان، 1322 ش؛ جناب اصفهانی، علی، الاصفهان، اصفهان، 1303 ش؛ دایرةالمعارف فارسی؛ رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملی اصفهان، تهران، 1352 ش؛ سالور قاجار، رضاقلی، «پل خواجو»، تاریخ معماری و شهرسازی ایران، تهران، 1374 ش، ج 4؛ شاردن، ژان، سیاحتنامه، ترجمۀ محمد عباسی، تهران، 1345 ش؛ شاملو، ولیقلی، قصص الخاقانی، به کوشش حسن ساداتناصری، تهران، 1371 ش؛ فرشاد، مهدی، تاریخ مهندسی در ایران، شیراز، 1356 ش؛ کمپفر، انگلبرت، در دربار شاهنشاه ایران، ترجمۀ کیکاووس جهانداری، تهران، 1350 ش؛ مافروخی، مفضل، محاسن اصفهان، به کوشش جلالالدین طهرانی، تهران، 1312 ش؛ مخلصی، محمدعلی، پلهای قدیمی ایران، تهران، 1379 ش؛ مشکوٰتی، نصرتالله، فهرست بناهای تاریخی و اماکن باستانی ایران، تهران، 1349 ش؛ نصرآبادی، محمدطاهر، تذکره، به کوشش حسن وحید دستگردی، تهران، 1361 ش؛ نیکزاد امیرحسینی، کریم، تاریخچۀ ابنیۀ تاریخی اصفهان، اصفهان، 1335 ش؛ وحید قزوینی، محمدطاهر، تاریخ جهانآرای عباسی، به کوشش سعید میرمحمدصادق، تهران، 1383 ش؛ همو، عباسنامه، به کوشش ابراهیم دهگان، اراک، 1329 ش؛ هنرفر، لطفالله، اصفهان، اصفهان، 1346 ش؛ همو، گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان، اصفهان، 1344 ش؛ هولتسر، ارنست، هزار جلوۀ زندگی، تهران، 1382 ش؛ نیز:
Blunt, W., Isfahan, Pearl of Persia, Paris, 1967; Godard, A., L’Art de l’Iran, Paris, 1962; Hutt, A., «Isfahan, Khwajū Bridge», Architecture of the Islamic World, ed. G. Michell, London, 2009; Luschey, H., «The Pul-i Khwājū in Isfahan: A Combination of Bridge, Dam and Water Art», Iran, London, 1985, vol. XXIII; Pope, A. U., Persian Architecture, London, 1965; Wulff, H. E., The Traditional Crafts of Persia, Massachusetts / London, 1966.
حسین پورنادری
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید