آخسقة
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
جمعه 6 دی 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/244676/آخسقة
چهارشنبه 3 اردیبهشت 1404
چاپ شده
1
آخِسْقه، یا آخالتسیخه (دژِ نو)، شهری در جمهوری گرجستان اتحاد جماهیر شوروی، مركز ناحیۀ آخالتسیخه، با 000‘18 تن جمعیت (سرشماری 1968م)؛ این شهر در میان دو كوه و بر ساحل رود پوتسخوی تسكالی، شاخۀ چپ كُرِ علیا واقع است. از آغاز بنای آخسقه خبری در دست نیست، اما احتمال قوی میرود كه اینجا در آغاز قلعهای پراهمیت بوده كه بهویژه به سبب رونق كشاورزی مناطق اطراف، به هنگام جنگ، انبار آزوقۀ جنگجویان بهشمار میرفته است (مثلاً نك : استرآبادی، 403؛ مروی، 3 / 1045). احتمالاً چیرگی حبیب بن مَسْلَمه در روزگار معاویه بر بسیاری از شهرهای ارمنستان، و ازجمله شهر سمسخی (سمتسخه، سَتَبَگویِ بعدی) (بلاذری، 202) كه مینورسكی آخالتسیخه را مركز آن میداند (دایرةالمعارف اسلام)، شامل محل این قلعه یا شهر نیز میشده است.در روزگار مغولان، حكام محلی (از دودمان جكیلعه) نوعی خودمختاری داشتند و به لقب اتابكی هم دست یافتند. نام قرقوره اشاره به همین حکام است که قورقوره نامیده میشدهاند. در حدود سدۀ 9ق / 15م یك بار قُتلوبیك جد اوزون حسن آق قویونلو و مدتی بعد یعقوببیك پسر اوزون حسن به گرجستان یورش بردند و آخسقه را تصرف كردند (طهرانی، 1 / 14؛ غفاری، 254). در روزگار صفویه، این دژ كه در گرجستان از موقعیت ممتازی برخوردار بود، همواره میان ایران و عثمانی و حكام محلی دست به دست میگشت. در عهدنامۀ صلح میان دو دولت ایران و عثمانی در 961ق / 1554م، حوزۀ پراهمیت آخسقه و قَراجه ــ اَرْدَهان به قلمرو ایران ملحق شد (اسكندربیك تركمان، 2 / 87، 785، 1007؛ رُهربُرن، 112، 113). نیز در معاهدۀ صلح میان محمد خدابنده و سلطان سلیمان عثمانی، مجدداً جزء خاك ایران بهشمار آمد، اما بعداً للهپاشا آنجا را تصرف كرد و كوششهای حسن خان استاجلو برای سیطرۀ مجدد بر آن به جایی نرسید. در 1016ق / 1607م كه شاه عباس اول قصد شیروان كرد، سرداران او به یاری مادر اتابیك خان، همسر منوچهرخان از دودمان حكومتگر گرجستان كه توسط عثمانیان رانده شده بودند، بر یوسفپاشا حاكم عثمانی چیره گشتند و آخسقه را تصرف كردند (اسكندربیك تركمان، 2 / 785). با اینهمه، عثمانیان با سپاه «سلامتگِرای»، خانِ كریمه، اتابیك خان و مادرش را گریزاندند و آخسقه را باز تصرف كردند (همو) و در معاهدۀ صلح میان شاه عباس و عثمانیان در 1029ق / 1620م این محل به قلمرو عثمانیان ملحق شد (همو، 2 / 864؛ اسناد و مكاتبات...، 127). اما چندی بیش نگذشت كه امیر گونه خان قاجار، به فرمان شاه صفوی، آنجا را تصرف كرد و سلیم خانِ شمسالدینلو حكومت آن دیار را در دست گرفت (اسكندربیك تركمان، 2 / 1007). سرانجام در 1049ق / 1639م در روزگار شاه صفی، طی قراردادی این شهر به خاك عثمانی منضم گشت (رُهربرن، 113) و تا روزگار زندیان همچنان در تصرف آنان باقی ماند. با آنكه نادرشاه برای سركوبی طوایف یاغی لزگی به گرجستان یورش برد و سپاه او یوسفپاشا حاكم آخسقه را گریزاند و بر كارتیل و كاخت چیره شد (استرآبادی، 403، 404)، ولی خبری از تسلط او بر آخسقه در دست نیست. با اینهمه كریمخان زند، در راه یورش به گرجستان، آخسقه را تصرف كرد (آصف، 334)، اما به روشنی معلوم نیست در چه تاریخی عثمانیان دوباره آنجا را تصرف كردند. پس از آن میان روسیه و عثمانی بر سر این منطقه جنگهایی شد تا سرانجام در 1244ق / 1828م بهبودف روسی، آخسقه را از عثمانیان گرفت (افشار، 158) و بر اساس معاهدۀ اِدِرنه (آدریانوپل) میان روس و عثمانی در 1245ق / 1829م، این شهر به صورت قطعی و رسمی به خاك روسیه منضم گشت (دایرةالمعارف اسلام (اول) پس از انقلاب اكتبر، آخسقه به جمهوری شوروی گرجستان تعلق گرفت و مركز ناحیهای به همان نام شد.در منابع فارسی و تركی نام این شهر به شكلهای آخالچیخ، آخسخه، آخسخا، آغسقه، آقسقا و آخسكه آمده است. آخسقه دارای راهآهن و بزرگراههایی به شهرهای باطوم، آخال كالاكی و بُرزهومی است. این شهر مركز معادن زغالسنگ ناحیه است و كارخانههای متعددی چون الكتریك موتور الكترودویگاتل، نشاستهسازی، شرابسازی، كنسروسازی و پنیر و كرهسازی در آنجا فعالیت دارند. نیز یك انستیتوی فنی كشاورزی، یك مدرسۀ پزشكی، موزۀ علوم و سنن محلی و تئاتری در آنجا هست.
آصف، محمدهاشم، رستم التواریخ، به كوشش محمد مشیری، تهران، امیركبیر، 1352ش؛ استرآبادی، میرزامهدی خان، جهانگشای نادری، به كوشش عبدالله انوار، تهران، انجمن آثار ملی، 1341ش؛ اسكندربیك تركمان، عالم آرای عباسی، تهران، امیركبیر، 1350ش، 2 / 651، 657، 948، 949؛ اسناد و مكاتبات سیاسی ایران، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، 1360ش؛ افشار، میرزا مصطفى، سفرنامۀ خسرو میرزا، به كوشش محمد گلبن، تهران، مستوفی، 1349ش، ص 162؛ بلاذری، ابوالحسن، فتوحالبلدان، به كوشش دخویه، لیدن، 1863-1865م؛ حسینی فراهانی، میرزا محمدحسین، سفرنامه، به كوشش مسعود گلزاری، تهران، فردوسی، 1362ش، ص 77؛ دایرةالمعارف اسلام (اول)؛ همان (دوم)؛ دایرةالمعارف بزرگ شوروی؛ رهُربُرن، كلاوس، نظام ایالات در دورۀ صفویه، ترجمۀ كیكاووس جهانداری، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، 1357ش؛ شیرازی، میرزا صالح، مجموعۀ سفرنامهها، به كوشش غلامحسین میرزا صالح، تهران، نشر تاریخ ایران، 1364ش، ص 63؛ طهرانی، ابوبكر، كتاب دیار بكریه، به كوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، تهران، طهوری، 1356ش؛ غفاری، قاضی احمد، تاریخ جهانآرا، تهران، حافظ، 1343ش؛ مروی، محمدكاظم، عالم آرای نادری، به كوشش محمدامین ریاحی، تهران، زوار، 1364ش، 1 / 373، 3 / 1043؛ نفیسی، سعید، تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران، تهران، بنیاد، 1361ش، 1 / 318؛ یزدی، شرفالدین علی، ظفرنامه، به كوشش عصامالدین اورونبایوف، تاشكند، 1972م، ص 548.
جعفر شعار ـ صادق سجادی
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید