اغوزخان
مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی
دوشنبه 6 آبان 1398
https://cgie.org.ir/fa/article/242248/اغوزجان
چهارشنبه 3 اردیبهشت 1404
چاپ شده
9
اُغوزْخان، خاقان افسانهای ترك. در پرداختهای مختلف متنی داستانی كه با نام عمومی اغوز نامه شناخته میشود، وی فرمانروایی است كه اقوام گوناگون ترك را گرد آورده، به كشورگشایی دست زده، و بخش مهمی از جهانآباد را به زیر فرمان خود درآورده است. همچنین در روایات عصر مغولی، وی به عنوان نیای گروهی از طوایف تركمن شناخته شده است كه پنداشته میشد نام قومی خود «اغوز» (شكل معرب: غُز) را از این نیا گرفته بودهاند.در تاریخ زبانهای تركی، واژۀ اغوز، هم به صورت نام شخص و هم نام قوم به كار رفته است و همگام با شك در اشتقاق واژه، در اینكه كدام یك از این دو كاربرد بر دیگری پیشی داشته، نیز تردید وجود دارد. نمت این واژه را از دو بخشِ اُق (= قبیله) + (ـ و) ز (z = ادات جمع) به معنی «قبیلهها» دانسته، و بدین ترتیب، عملاً كاربرد آن را به عنوان نام قوم اصل گرفته است؛ اما شماری از تركشناسان مانند بانگ در درستی این نظریه تردید نموده، به احتمالاتی دیگر روی آوردهاند (مثلاً نك : بازن، 315 به بعد؛ هامیلتون، 25-26؛ سومر، 1-3). به طور كلی در تشكلهای قومی ترك، این فرایند كه رئیسی نامآور، نام خود را به قبیلهاش داده باشد، امری معمول و متداول است.
داستان اغوزخان و شخصیت افسانهای او به عنوان فرمانروایی مقتدر و در عین حال شخصیتی دینی و تا اندازهای فرازمینی، در میان داستانهای ملی اقوام گوناگون، نظایری دارد؛ اما بیتردید در این داستان میتوان ویژگیهایی را بازیافت كه آن را به عنوان یك داستان قومی با هویت تاریخی و متعلق به حوزۀ منطقهای مشخص، مطرح میسازد. برخی از عناصر موجود در داستان، در فرهنگ قومی ترك و اقوام وابسته بدان، از سابقۀ دیرین برخوردار است؛ از جمله باید به اسطورۀ كوك بوری (گرگ آسمانی) اشاره كرد كه جایگاه آیینی آن را میتوان در برهههای گوناگون تاریخی در میان طیف وسیعی از اقوام آسیای مركزی سراغ گرفت. داستان زنی كه خود را در تنۀ میان تهی درختی پنهان میكند تا پسری به دنیا آورد، از یك سو در داستان زایمان همسر آی مِرگِن در حماسههای ساگایی به چشم میخورد و از سوی دیگر در داستان تولد قپچاق و سبب نامگذاری او در اغوز نامه دیده میشود (نك : دورفر، 884؛ قس: طوغان، 26). ردپای دو شخصیت به نامهای گون خان و آیخان به عنوان فرزندان اغوزخان در اغوزنامه را نیز میتوان در داستانهای تركی دیرینه جست؛ چه از سویی در حماسۀ «آلتاین ساین سالام» مربوط به تركان آلتای، نام خانهای افسانهای گون خان و آیخان به میان میآید (نك : دورفر، همانجا) و از سوی دیگر، انتخاب دو شخصیت داستانی در قوتادغو بیلیك با نامهای آیتولدی و گون توغدی ممكن است بیارتباط با این دو خان افسانهای نبوده باشد (نك : جعفر اوغلی، 269؛ قس: بلاساغونی، 54, 60).دربارۀ پرداختهای موجود از داستان، باید یادآور شد كه هیچ یك از آنها از تغییراتی متناسب با تحولات فرهنگی تاریخی در امان نبودهاند، اما ویژگیهای فرهنگ شمنی، در متأخرترین پرداختهای عهد اسلامی، هنوز كاملاً از میان نرفته است. داستان اغوزخان، قصهای باستانی مربوط به منطقۀ مغولستان است كه به تدریج عناصر قومی و آیینی در آن جابهجا شده، و در چهرۀ آن تغییراتی پدید آمده است. از پرداختهای نخستین داستان، در حال حاضر نمونهای در دست نیست و در میان پرداختهای موجود، متن اویغوری اغوزنامه بسیار كمتر از دیگر پرداختها از محیط اسلامی تأثیر پذیرفته است؛ در حالی كه در پرداختهای متأخر مربوط به دورۀ اسلامی، تعالیم این دین در متن داستان راه یافته، و چهرۀ مذهبی اغوز خان، از چهرهای شمنی به چهرهای پیامبرگونه، و عناصر دینی داستان به شكلی متناسب با دیانت اسلام تغییر یافته است (نیز نك : سومر، 374-375). در اغوزنامۀ اویغوری، سخن از پرستش گوك تنگری (خدای آسمان)، جایگاه مقدس درخت، و مهمتر از همه نقش گوك بوری بهعنوان راهبر، بازتاب باورهای آیینی پیش از اسلام در میان تركان است؛ در حالی كه جز كاربرد مبهمی از دو نام جغرافیایی شام و مصر (ص 54-55) و كاربرد چند واژۀ فارسی و عربی (نك : ص 22, 23, 43, 52, 55)، نشان دیگری از ارتباط این متن با جهان اسلام دیده نمیشود.در پرداخت اسلامی داستان، قراخان پدر اغوز، با یك یا دو واسطه به یافث بن نوح نسب میرسانده است (نك : رشیدالدین، 1 / 47- 48). اغوز در گاهواره، مادر كافرش را به خداپرستی دعوت میكند و در جشن نامگذاریش در یكسالگی، به سخن درآمده، خود از مهتران میخواهد تا او را اغوز نام نهند؛ چون بلوغش فرا میرسد، 3 تن از دخترعموهایش را كه به همسری او درآمدهاند، پنهانی به ایمان فرا میخواند، اما از آن میان تنها دختر اورخان به خداپرستی روی میآورد. با حسدورزی دو همسر كافر، راز یكتاپرستیِ اغوز آشكار میگردد و میان اغوز و پدر دشمنی و جنگ درمیگیرد. اغوز كه بسیاری از مردم قوم خود را به خداپرستی رهنمون شده، پس از 75 سال جنگ، پدر را از میدان به در میكند و بر تخت خانی مینشیند. بر پایۀ این داستان، پس از آن همراهان و همدلان اغوزخان، با عنوان «اویغور» شناخته میشوند و شماری از قبایل ترك با آنان همراه میگردند؛ در حالی كه عموزادگان او كه بر كفر اصرار ورزیدند و با نام «مغول» شناخته شدند، در جانب شرقِ سرزمین اغوز، سكنى گزیدند (نك : همو، 1 / 48-54).
گفتار مربوط به نامگذاری اقوام ترك از سوی اغوزخان، بخشی مشترك میان پرداختهای گوناگون داستان اعم از پرداخت اویغوری و پرداختهای اسلامی فارسی و تركی است. در سخن از تركان همراهی كننده با اغوزخان، افزون بر نام اویغور، از قبایل شناخته شدۀ قنقلی، قپچاق، قارلق، خلج و در برخی پرداختها آغاچری نام آمده، و در خلال داستان نشان داده شده كه چگونه اغوزخان هر یك از این اقوام را به مناسبتی به این نامها نامیده است.در پرداختی از داستان كه رشیدالدین منعكس ساخته، و بیشتر از فرهنگ اسلامی تأثیر پذیرفته است، قلمرو پدر اغوزخان (قراخان) از تلاس و صیرم تا بخارا دانسته شده (نك : 1 / 51)، و در جریان كشورگشایی او، از تصرف «تمام ممالك ایران و توران و شام و مصر و روم و افرنج»، سخن به میان آمده است (1 / 55؛ نیز نك : بارتولد، «غز»، 525-526)؛ در حالی كه در اغوزنامۀ اویغوری، در جریان كشورگشایی اغوزخان نامهایی غالباً نمادین به كار رفته كه از آن میان شاید اتل و سقلاب در غرب، و تنگوت در جنوبِ مغولستان قابل تطبیق با نامهای جغرافیایی بوده باشند؛ البته در این متن اشاراتی مبهم و گذرا به هند، شام و مصر نیز دیده میشود (ص 35-55؛ نیز نك : یادداشتهای شچرباك بر این بخش از متن).حمدالله مستوفی در تاریخ گزیده، در ذكر نسب ترك و مغول، در نقلی غیردقیق از جامع التواریخ رشیدالدین، داستان اغوزخان را با افسانۀ مغولی ارگنه قون (ه م) در آمیخته است (ص 562-564؛ قس: رشیدالدین، 1 / 147- 149).در میان منابع پسین، ظفرنامۀ شرفالدین علی یزدی در نقل داستان اغوزخان نسبت به روایت رشیدالدین از استقلال بیشتری برخوردار است و در آن ویژگیهایی دیده میشود. از جمله در این روایت، مادر اغوزخان به تعیین خاتون بزرگ قراخان بوده است؛ همچنین آنچه اغوز مادرش و دیگران را به گرویدن بدان فرامی خواند، «مسلمانی» است (ص 18الف ـ 20الف). ابوبكر طهرانی در ذكر نسب اوزون حسن فرمانروای آق قویونلو سخنی كوتاه از اغوزخان و فرزندان او آورده است (ص 24- 29).در میان راویان بعدی داستان، ابوالغازی بهادر خان در شجرۀ ترك (ص 13- 29) بیش از همه تحتتأثیر شرفالدین علی یزدی قرار داشته است و در مقایسه تنها افزودههایی اندك در آن دیده میشود؛ این تصور كه ابوالغازی، داستان خود را بر اساس تلفیق اطلاعات رشیدالدین و برخی اغوزنامههـای تركی پرداخته (نك : اكمان، 383)، ناشی از نادیده گرفتن جایگاه ظفرنامه در این میان است. در اشاره به افزودههای ابوالغازی نسبت به شرفالدین علی یزدی، باید گفت كه وی در نقل جشن نامگذاری، اغوزخان را «ولیَّ مادرزاد» خوانده، بیان میدارد كه او به هنگام ترك مجلس، زبان به ذكر عربی خداوند گشود و یاد «الله الله» بر زبان او جاری بود. شرفالدین علی یزدی و ابوالغازی، حكایت خود از داستان اغوز را به ابیاتی چند به فارسی و جغتایی در فضایل اغوزخان آراستهاند.در بررسی روند داستان در پرداختهای گوناگون، زندگی اغوزخان مقدمهای در باب تولد افسانهای، رشد و ازدواج او دارد كه با باورهای آیینی در آمیخته است؛ در ادامۀ داستان سخن از آن است كه اغوز پس از رسیدن به منصب خاقانی، به سرزمینهای نزدیك و دور سپاه میبرد و آنها را یكی پس از دیگری تصرف میكند و سرانجام، داستان با تقسیم افسانهای زمین میان 6 فرزند اغوز به پایان میآید. همان گونه كه شچرباك تحلیل كرده است (ص 88)، داستان در دو بخش آغاز و پایان كاملاً افسانهای است و تنها بخش میانی آن كه شرح پادشاهی و كشورگشایی اغوزخان است، صورتی تاریخی ـ افسانهای دارد. این ویژگی موجب شده است تا برخی از محققان در صدد منطبق یا مرتبط ساختن اغوزخان با شخصیتهای تاریخی برآیند.بیچورین، اغوزخان را با موده، فرمانروای هون (د 174 قم)، رضانور، با اسكندر مقدونی، و ماركوارت (ص 142)، با چنگیزخان مرتبط دانستهاند (شچرباك، 92-94). در میان شخصیتهای تاریخی ـ داستانی، سرگذشت خانی فاتح و كشورگشا به نام بوقوخان نیز با اغوزخان قابل مقایسه است. بررسی تطبیقی داستان بوقوخان در تاریخ جهانگشای جوینی كه به نقل از یك سنگنبشتۀ اویغوری آمـده است (نك : 1 / 39-45)، با داستان اغوزخان در پرداخت جامع التواریخ رشیدالدین به خوبی نشان میدهد كه این دو داستان ــ به خصوص در بخش شبه تاریخی مربوط به كشورگشایی ــ شباهت قابل ملاحظهای دارند. رادلف ضمن طرح پیشنهاد یكی بودن این دو شخصیت، بوقوخان را با بو ـ كیا ـ خان در وقایعنامههای چینی تطبیق كرده، و بدین ترتیب داستان را به تاریخ پیوند داده است (نك : شچرباك، 92). در بعد همسانی آیینی میان دو داستان، نیز باید به حكایتی كهن در میان تركان شمنی اشاره كرد كه اشترنبرگ آن را یاد كرده است. بر پایۀ این داستان، شمن بزرگ بو ـ خان در قلۀ كوه با دختری آسمانی ملاقات میكند و او را میفریبد كه در زمین همسری ندارد و آن دختر را به زنی میگیرد (نك : همو، 90)؛ این حكایت با دو همسر اغوز در اغوزنامه قابل قیاس است كه فرزندان یكی نامهای آسمانی و فرزندان دیگری نامهای زمینی دارند (ص 29-31). شچرباك (ص 88-107) و طوغان (ص 117-151) در تحقیقات خود بر روی متن اغوزنامه به تفصیل به بررسی مكان، زمان و شرایط تألیف داستان و نیز شناسایی حوادث تاریخی و شخصیتهای نامبردار درداستان پرداختهاند.دربارۀ داستان اغوزخان، پیش از تطبیق این شخصیت با یك فرمانروای تاریخی، در آغاز باید دید كه این شخصیت داستانی مربوط به كدام قوم، منطقۀ جغرافیایی و برهۀ تاریخی است. با توجه به اینكه در پرداختهای اصلی داستان، اغوزخان، خاقان اویغور دانسته شده است (نك : اغوزنامه، 33؛ نیز رشیدالدین، 1 / 51-52)، میتوان این نكته را به عنوان نقطۀ آغاز و اتكا تلقی كرد. میدانیم كه موطن قدیم اویغورها در شمال مغولستان قرار داشته (نك : ه د، اویغور)، و ثابت شدن این نكته حائز اهمیت است كه در داستان اغوزخان، محیط نخستینِ پردازش، شمال مغولستان بوده است؛ متن اغوزنامه در سخن از موطن اغوزخان، آن را سرزمینی با جنگل بزرگ و رودهای بسیار دانسته است (ص 24) و این نكته از ویژگیهایی است كه با شرایط جغرافیایی مغولستان شمالی و نواحی مغولنشین مجاور آن در خاك روسیه انطباق دارد. در پرداخت رشیدالدین از داستان (1 / 55-56)، موطن اصلی و نیز تختگاه اغوزخان در منطقۀ اورتاق و كرتاق (نك : ابوالغازی، 13، كه اولغ تاغ و كچیك تاغ را نام جدید منطقه تعیین كرده است) دانسته شده كه این منطقه خود در فاصلهای تعیین نشده از قراقروم (در كرانۀ اُرخونِ علیا) قرار داشته است.بر پایۀ این دو آگاهی، یعنی قبیله و منطقۀ جغرافیایی اغوزِ داستانی، میتوان دربارۀ برهۀ تاریخی آن اظهار نظر كرد. مایۀ تاریخیِ اغوزخان را باید در دورۀ تاریخی حضور اویغورها در مغولستان، یعنی پیش از كوچ اجباری آنان در 840 م جستوجو كرد. با تكیهای بیش از اندازه بر قومیت اویغورِ اغوزخان، باید آن را به دورۀ خاقانی اویغورها (743-840 م) مربوط دانست، اما دور نیست كه اغوزخان، یك شخصیت اویغور شده از شخصیتی پرسابقهتر از قبایل مقتدر منطقه، مانند گوك تركها، یا هونها بوده باشد. بر پایۀ نویكندها، میدانیم كه در 732 م، در مراسم باشكوه تدفین كولتگین، خاقان گوك ترك، شخصی با عنوان «اغوز بیلگه تمغاچی» به سفارت از سوی خاقان ترگش، شركت داشته است (نك : اُركون، I / 52) و كاربرد اغوز به عنوان نام شخص در این تاریخ، در میان قوم ترگش (ه م؛ نیز قس: سومر، 24)، شاید الهام گرفته از شخصیت اسطورهای اغوزخان بوده باشد كه در این صورت، تاریخ داستان به مدتها پیش از 732 م باز خواهد گشت.داستان اغوزخان در میان تركان، همواره در كنار چهرۀ حماسی، از چهرهای دینی و روحانی نیز برخوردار بوده، و این چهرۀ دینی در محیط اسلامی به تدریج حالتی پیامبرگونه به خود گرفته بوده است (نك : گومیلف، 62). همین ویژگی شرایطی را ایجاد مینمود كه فارغ از گفتوگو در باب كشورگشایی و كشورداری اغوزخان، سخنانی حكمتآموز نیز از زبان او نقل گردد. چنانكه در رسالهای كه تاریخ پردازش آن حدود سدۀ 9 ق / 15 م دانسته شده، و به گونهای مبهم عنوان اغوزنامه یافته، مجموعهای از كلمات حكیمانۀ منتسب به اغوزخان فراهم آمده است. این متن تركی كه آن را باید از نمونههای كهنِ «امثال و حكم» اغوزی تلقی كرد، در نسخۀ خطی عنوان «رسالۀ من كلمات اغوزنامه، المشهور بآتالار سوزی= امثال و حكم[» به خود گرفته است (نك : بوراتاو، 71؛ برای پیوند حماسۀ اغوز با ترانههای قومی اوزان، نك : بخاری، 32؛ كوپریلی، 141، جم ).نقش قومشناختی اغوزخان: مطابق اغوزنامۀ اویغوری، اغوزخان از همسر نخست خود 3 پسر به نامهای گون (خورشید)، آی (ماه) و یولدوز (ستاره)، و از همسر دوم نیز 3 پسر به نامهای گوك (آسمان)، تاغ (كوه) و تنگیز (دریا) داشت و در پایان عمر، برپایۀ خوابی كه دیده بود، مقرر كرد كه 3 فرزند نخست در موطن اصلی، یعنی در مشرق بمانند و 3 فرزند دیگر، روی به سوی مغرب آورند (نك : ص 29-31, 56-63). رشیدالدین در روایت خود از داستان، در پراكندگی فرزندان اغوزخان، سخنی نزدیك به آنچه یاد شد، حكایت كرده، و نسل 3 پسر مهتر را لشكر دست راست یا بوزوق، و نسل 3 پسر كهتر را لشكر دست چپ یا اوچ اوق نامیده است (1 / 56). این داستان، زمینۀ شناخته شدن قومی بزرگ با عنوان عمومی اغوز، و تقسیمات درونی آن است كه در متون و حكایات نسبشناختی ابعادی گستردهتر یافته است.اینكه در تاریخ قومشناسی تركی، قومی با نام اغوز شناخته شود، یك بار در عصر خانات گوك ترك و اویغور مغولستان، و بار دیگر در عصر اسلامی در ماوراءالنهر دیده میشود؛ اما اطمینانی در میان نیست كه میان این دو واحد قومی ارتباطی در نسب بوده باشد، یا هر یك از آنها نام خود را از اغوزخان گرفته باشند. آنچه میتوان با اطمینان عنوان كرد، اینكه برخی منابع كهن اسلامی، در بحث از نسب غزان ماوراءالنهر هر دو فرض را به عنوان نكتهای قطعی انگاشتهاند. در برخی منابع اسلامی اغوزان (غزان) ساكن در سرزمینهای اسلامی، با «9 اغوزانِ» مغولستان مرتبط دانسته شده، و نسب آنان با اغوزان همزیستِ اویغوران از یك اصل پنداشته شده است و در پارهای از منابع نیز نسب طوایف گوناگون اغوزان ماوراءالنهر، به شخص اغوزخان رسانیده شده، و داستان فرزندان اغوز با نسب شناسی غز (تركمن) پیوند یافته است.در تواریخ اسلامی پیش از مغول، نخستین یادكرد از حضور اغوزان (غز) در آسیای مركزی، روایتی بسیار مهم و سودمند است كه ابن اثیر در الكامل (11 / 178) آورده، و آن را از «بعض (یكی از) مورخان خراسان» نقل كرده است. این روایت در بحث از جایگیر شدن غزان به روزگار خلافت مهدی عباسی (158- 169 ق / 775-785 م) در ماوراءالنهر، به موطن اصلی غزان و سرگذشت آنان پیش از مهاجرت به منطقه اشاره كرده، و مدعی شده است كه این غزان از دورترین سرزمینهای تركان (نواحی دوردست در قلمرو خاقانات اویغور)، به ماوراء النهر آمده بودهاند. ذكر تركان غز (اغوز) و اشاره به ارتباط آنان با 9 اغوزانِ مغولستان، در برخی دیگر از منابع پیش از مغول مانند زین الاخبار گردیزی (ص 266- 268) نیز دیده میشود، اما در منابع پیش از مغول در باب داستان اغوزخان و ارتباط او با 9 اغوزان، سكوتی حكم فرماست. حتى كاشغری كه گزارش او دربارۀ طوایف اغوز و بسیاری دیگر از موضوعات مربوط به تركان، حجت است، آنگاه كه ذیل مادۀ «اُغُز»، نام 22 طایفۀ اغوز (تركمن) با ذكر ویژگیهای آنان را آورده، و نام طوایف را برگرفته از نام نیاكان دانسته است، از شخص اغوزخان نامی به میان نیاورده است (1 / 56- 58).در متن اغوزی میانۀ دده قورقوت، اگرچه بارها از قوم اغوز سخن به میان میآید و حتى در نسخۀ خطی واتیكان (ص 2) اصل داستان با عنوان «اغوزنامه» شناخته شده است، اما با وجود مناسبت، تكیه بر اغوزخان به عنوان نیا و راهنمای این قوم دیده نمیشود و در تفصیلات بعدی داستان است كه ارتباط میان داستان «دده قورقوت» با اغوزخان قوت میگیرد (نك : بارتولد، «حماسه ... »، 485).ارتباط طوایف اغوز با اغوزخان، در منابع عصر مغولی نه تنها تأیید گردیده، بلكه خود زمینهای برای گسترش داستان اغوزخان فراهم آورده است. در این باره، مهمترین گزارش از آنِ رشیدالدین است كه باید دانستههای خود را از متون میانۀ مغولی ـ تركی گرفته باشد. بر پایۀ این گزارش در روزگاری كه باید آن را به پیش از سدۀ 2 ق / 8 م بازگردانید، اقوام اغوز در شمال مغولستان، در همسایگی اویغوران به سر میبردهاند؛ در این دوره، قومیت اغوز از 9 شعبه تشكل یافته بود كه نام «توغوز اوغوز» (ضبط محرف در نسـخ: توغوز اویغور) بر آن نهاده میشد (نك : رشیدالدین، 1 / 139، برای عمومیت خطا در نسخهها، نك : 3 / 1610، حاشیه؛ سومر، 23: شكل دگرگون شدۀ نام به صورت تُغُزغُز). رشیدالدین در بحث از شخصیت اغوزخان، از سویی او را به عنوان خانِ متبوع اویغوران معرفی كرده، و از سوی دیگر وی را نیای طوایفی با نام عمومی اغوز دانسته است كه طوایف شناخته شدۀ غزان ماوراءالنهرند (نك : 1 / 49 به بعد؛ برای تفصیل، نك : ه د، غُز، تغزغز).
کاربر گرامی برای ثبت نظر لطفا ثبت نام کنید.
کاربر جدید هستید؟ ثبت نام در تارنما
کلمه عبور خود را فراموش کرده اید؟ بازیابی رمز عبور
کد تایید به شماره همراه شما ارسال گردید
ارسال مجدد کد
زمان با قیمانده تا فعال شدن ارسال مجدد کد.:
قبلا در تارنما ثبت نام کرده اید؟ وارد شوید
فشردن دکمه ثبت نام به معنی پذیرفتن کلیه قوانین و مقررات تارنما می باشد
کد تایید را وارد نمایید